در این نوشتار به سخن رضا پهلوی و عاقبت آن پرداخته شده و گوشه ای زندگی وی وخاندان پهلوی تشریح شده است .
*
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
ربع پهلوی در حمایت از آشوبها و اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ گفته است : ” در حمایت از اعتصابات سراسری من پیش قدم شده و از امروز سر کار نمیروم.!
حیونکی که ۴۴ ساله سرکاره و خواب بازگشت به تاج و تخت دوران ولیعتهدی را می بیند . احتمالا باورش شده که این ترقه بازی های داخل ایران که با حمایت تمام قد قدرت های پوشالی غرب و صهیونیستها داره به ثمر میرسه و باید ساکش را برای سفر به ایران ببندد!
چهره های حامی وی هم اعتراض نمی کنند که چرا بعد از این همه سال بازنشست نشده ، و چرا با این سنش میخواهد بر تخت شاهی بر مردم حکومت کند !
پیشنهاد می شود ، وی را به ایران اورده و لااقل یک روی روی تخت پدرش بنشانیم تا اروز به دل نشود و بعد محاکمه دارایی هایش و نیز فتنه هایش صورت گیرد . و مجازاتش بشود هر نفر از ملت ایران یک سوزن به وی بزند .
رضا پهلوی فرزند ارشد محمدرضا پهلوی شاهنشاه ایران و فرح پهلوی یکی ازهمسران شاه است . وی متولد ۱۳۳۹ بوده و تا پیش از انقلاب اسلامی با عنوان رسمی «والاحضرت همایون ولایتعهد» خطاب میشد. و پس از انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم شاه در شاهی ، وی بهمراه پدر جنایتکارش ،با انبوهی از طلا و ارز از خزانه کشور از ایران متواری شد . از سوی ملت ایران به ربع پهلوی و از سوی شاه پرستان به شاهزاده رضا پهلوی شهرت دارد . بعد از غارت کشور و بردن اموال ثروت فراوان از ایران ، به فعالیت سیاسی ضد ملت و نظام اسلامی مشغول شده و خواب بازگشت به تاج و تخت پدر مقبورش را می بیند .
رضا ربع پهلوی هدف اصلی خود را فعالیت برای رسیدن ایران به یک یک نظام دموکراتیک ، مردمسالاری سکولار پارلمانی و قانون اساسی منطبق بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام کردهاست. چیزی که در قاموس پدرش چنین چیزهایی وجود نداشت . واگر انقلاب پیروز نمی شد ؛ وی شاه ایران می بود و همان راه پدرش را در سراشیبی فرهنگ وتمدن ایران دنبال میکرد و همین حرفهای به ظاهر زیبا را هم نمی گفت .
وی با همه دشمنان ایران ، تروریستها ، منافقین و….. همکاری داشته و بدنبال ، وفاق علیه استحکام ملی بوده و در حوادث مختلف علیه منافع ملی موضع گیری کرده و بهانه ای نیز بدست دشمنان ایران داده است .
سرنوشت خاندان پهلوی، سرنوشتی عبرت آموز است. رضا شاه، جد این خاندان، در جزیره موریس در تبعید و انزوا با افسردگی همراه با حقارت تمام درگذشت . محمدرضا پهلوی نیز همچون پدرش با مرگ در سرزمینی بیگانه (مصر) و در انزوا مقبورشد تا همگان شاهد پایان تلخ دیکتاتوری باشند که مدعی تمدنی بزرگ بود . و از هیچ جنایت و خیانتی فروگذاری نکرد. علیرضا و لیلا پهلوی خود کشی کردند . شهبانو فرح با پرونده هرزگی دور از وطن به گور رفت . و رضا پهلوی نیز با وحشتی زیاد در انتظارپایانی تاریک است .
این بخشی از حقیقت تلخ پدرش هست : ” این شاه تخصصی دارد در بد انتخابی! [خندۀ حضار] می گفت که اگر پنج نفر فاسد در مملکت پیدا بشود، این انگشت روی هر پنج نفر می گذارد و آنها را می خواهد انتخاب کند! این برای این است که خودش فاسد است. آدم فاسد نمی تواند یک نخست وزیر صالح معرفی کند….. نمی گذارند که هیچ جهتی از جهات مملکت ما اصلاح بشود. و تمام مفاسدْ زیر سر آن نقطۀ اول است. یعنی امریکا یک نفر مأمور کرده برای آن و «مأموریت برای وطنش» داده! اینکه می گوید کتاب «مأموریت برای وطنم» راست می گوید این را! این مأمورش کرده برای وطنش که این وطن را به این حال برساند که حالا می بینید. “( صحیفه امام خمینی ، جلد ۵ ، ص ۳۱۹ )