این نوشتار ، شرح حال مجملی است از کسانی که به برکت انقلاب به آلاف و الوف رسیده و اینک زبان دراز شده است .
*
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
برخی از هیات علمی های دانشگاهها ، برخی از مدیران ، کارخانه داران، پزشکان ، هنرمندان ، ورزشکاران و… به برکت توسعه های گسترده زیر ساختی کشوردر بعد از انقلاب اسلامی و فرصتهای در اختیار ، که این افراد رشد کرده و فربه شده اند و علیرغم اینکه سو عملکرد داشته اند و سهمی از مشکلات موجود در پرونده انان وجود دارد، خود مدعی شده و بجای عدل وانصاف ، انقلاب را متهم میکنند و این مساله از نمک نشناسی انان ومظلومیت نظام است.
مثال های زیادی را همه در طول زندگی خود شاهد بوده ایم که اینک جز منتقدین و حتی معترضین می باشند ، مثلا فردی که ۲۱ سال رییس دانشگاه شهید بهشتی بوده و هیچ تحولی را در دانشگاه بوجود نیاورده ولی از قبال این مسولیت تعاملاتی را کسب کرده ، فردی که رییس دانشکده معماری شهید بهشتی بوده و هیچ تحولی را در دانشکده بوجود نیاورده ، ولی از قبال آن پروژه هایی را گرفته است ، فردی که پیش از انقلاب یک ژیان بیشتر نداشته ، اکنون چندین خانه و ویلا و …. دارد ، فرد کارمندی که مستاجر یک خانه دو اطاقی بوده ، الان چندین خانه گران قیمت دارد ، فردی که در برنامه های صدا و سیما و یا ورزش حضور داشته و درامدهای هنگفت داشته و الکی معروف شده و کم کم باورش شده که خودش کسی هست …… این افراد گذشته خود را فراموش کرده اند و اینکه اگر انقلاب نشده بوده ، همان وضعیت گذشته را میداشتند ، واصلا رژیم فاسد ستم شاهی به انان یا بهایی نمیداد و یا با به فساد کشاندشان از از انها بهره می برد ،
معدودی از اینگونه افراد به آن سوی مرزها رفته و زوزه میکشد و برخی نیز در داخل کشور بدون تحلیل این حقایق زبانشان بر علیه انقلاب باز شده است . و در پیاده شدن از قطار مقتدر انقلاب اسلامی به سوی اینده درخشان آن در گام دوم انقلاب ، بد عاقبتی را در این دنیا و آخرت خویش دارند رقم می زنند ، که امید است در رویه خود تجدید نظر کنند !
سخن پایانی : نمک در بین ما ایرانیان از گذشته دور از جایگاه خاصی بوده و هست ، از ارزش غذایی ای که نمک دارد تا ضرب المثل های حکیمانهای که از نمکین بودن حکایت دارد ، از جمله این ضرب المثل که :” نمک خوردن و نمکدان را شکستن ” که روایت حال این افراد را دارد ، در حالیکه می بایستی لااقل “حرمت نان و نمک را نگه داشتن ” را میداشتند .