در این نوشتار چکیده ای از کتاب معارف موضوعی خطبه غدیر که توسط دکتر سید جواد هاشمی فشارکی به صورتی ابداعی و بلیغ استخراج و تدوینشده تا به سهولت قابل تدبر و بهرهبرداری باشد، ارائهشده است.
مقدمه مولف
بنام خدای عالی و علی
ای علی ای بی نهایت بی کران ای جهان بی کران در تو نهان
ای علی ای آفتاب کوی عشق می دهد کوی ولایت بوی عشق
خطبه غدیر توسط آخرین پیامبر الهی در خصوص اولین امام پس از وی و جانشینان بعدیش در واقعه غدیر ایراد و در آن بهفرمان الهی بهصراحت امیرالمؤمنین علیهالسلام بهعنوان خلیفةالله و جانشین پیامبر معرفی شد. این خطبه در ۱۸ ذیالحجه سال ۱۰ قمری، هنگام بازگشت از حجة الوداع در محل غدیر خم و بعد از نزول آیه تبلیغ (آیه ۶۷ سوره مائده) ایراد شد و از آنها بر این امر بیعت گرفتند و بسیاری از عالمان شیعه و سنی این خطبه را نقل کردهاند.
سخن پیامبر الهی (ص)، بر اساس آیه کریمه قرآنی «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى»، همان ارزش کلام الهی را دارد؛ لذا ارزش آن همانند آیات وحیانی قرآن کریم است. چنانچه تمام عبارات و مفاهیمی که پیامبر اکرم (ص) در این خطبه بیان کردهاند، در یک پیوستگی و انسجام متقن و معناداری بیانشده و تمام رسالت بیستوسه ساله خود را در آن خلاصه کرده و ارائه نمودهاند.
این خطبه گنجینهای از معارف در مورد غدیر و فلسفه وجودی و مصادیق آن بوده که ذخیره ارزشمند معرفتی در اختیار ما قرار داده است و در سه موضوعات زیر است:
الف – واژهشناسی ولی و ولایت / بیان فلسفه وجودی ولایت و امامت / بیان عظمت ولایت و تقسیمات آن / جایگاه رفیع شیعیان و پیروان امامت / و…
ب- تجلیل و فضیلت امیرالمؤمنین و جایگاه ایشان نزد خداوند متعال / بیان عظمت و شانیت امام علی علیهالسلام برای ولایت و خلافت / خطرات و تهدیدات نصب ولایت علی علیهالسلام / و…
ج – مذمت افراد و گروههایی که از ولایت امام رویگردان شده و حق ایشان را غصب و پایمال میکنند و یا در آینده تعبیت نکنند/ و…
تاریخ صدر اسلام مبین آن است که آخرین پیامبر الهی (ص) از ابتدای ابلاغ رسالت تا آخرین لحظات عمر موضوع جانشینی امام علی (ع) و فرزندانش را به امر الهی بیان نمودند و در واقعه غدیر خم با ایراد خطبه غدیر رسما اعلام و بر اساس اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولامرمنکم حجت را اتمام کردند.
رسالت همگان و بخصوص عصر حاضر تبعیت از امام عصر (عج) و جانشین وی است و امروز نیز میتوان این گونه برداشت كرد كه «من كنت مولاه فمهدی مولاه». خامنهای نایب المولاه و بخصوص که تمامی کفر و نفاق برای نابودی اصل اسلام در تلاشاند، تبعیت از ولیفقیه یک ضرورت اساسی و جز ستون ایمان تلقی میشود و روح نماز و زکات نایب امام زمان است. وعدم تبعیت از ولایتفقیه حبط عمل را در پی دارد و بالاترین مصداق امربهمعروف دعوت به ولایتفقیه است.
ازآنجاکه پس از انبیاء پیشین، بنیانگذاری حکومت اسلامی در مدینه توسط شخص پیامبر الهی (ص) آخرین و کاملترین مصداق تمدن سازی حکومت دینی به شمار میرود، لذا خطبه ولایت (غدیر) میتواند بهعنوان نقشه راه ایجاد برای تمدن نوین اسلامی قرار گیرد. در این اثر، از ترجمه حجتالاسلام استاد حسین انصاریان به همراه متن عربی خطبه مورداستفاده قرارگرفته و معارف موضوعی خطبه غدیر به صورتی ابداعی و بلیغ استخراج و تدوینشده تا به سهولت قابل تدبر و بهرهبرداری باشد، ارائهشده است.
سید جواد هاشمی فشارکی
بهار ۱۴۰۱
************************
فصول (بخشهای) خطبه غدیر
۱ حمد و ثنای الهی
۲ فرمان الهی برای مطلبی مهم
۳ زمینهچینی معرفی امام با بیان فضایل امیرالمؤمنین
۴ سیمای امیرالمؤمنین علی (ع) در خطابه غدیر
۵ معرفی علی (ع) بهعنوان جانشین تعیین ولی و وصی و خلیفه پیامبر
۶ تأکید بر توجه امت به مسئله امامت پیوند «نبوت» و «امامت» در نقطه اوجی به نام غدیر خم
۷ اشاره به کارشکنیهای منافقین
۸ پیروان اهلبیت (ع) و دشمنانشان
۹ وصف حضرت مهدی (عج) روایت خطبه غدیر از شایستهسالاری و مبارزه با رانتخواری در حکومت امام مهدی (عج)
۱۰ مطرح کردن بیعت با امیرالمؤمنین
۱۱ حلال و حرام، واجبات و محرمات
۱۲ بیعت گرفتن رسمی
************************
چکیده خطبه غدیر
خطبه غدیر گنجینهای از معارف در مورد غدیر و فلسفه وجودی و مصادیق آن بوده که ذخیره ارزشمند معرفتی در اختیار ما قرار داده است و در سه موضوعات زیر است:
الف – واژهشناسی ولی و ولایت / بیان فلسفه وجودی ولایت و امامت / بیان عظمت ولایت و تقسیمات آن / جایگاه رفیع شیعیان و پیروان امامت / و…
ب- تجلیل و فضیلت امیرالمؤمنین و جایگاه ایشان نزد خداوند متعال / بیان عظمت و شانیت امام علی علیهالسلام برای ولایت و خلافت / خطرات و تهدیدات نصب ولایت علی علیهالسلام / و…
ج – مذمت افراد و گروههایی که از ولایت امام رویگردان شده و حق ایشان را غصب و پایمال میکنند و یا در آینده تعبیت نکنند/ و…
این خطبه دارای ۱۱ بخش با موضوعات زیر است (کل خطبه غدیر به همراه موضوعبندی آن در نوشتاری مجزا ارایه گردیده است):
بخش اول: حمد و ثنای الهی
در این بخش ۱۰۴ صفت و ویژگی خداوند ذکرشده که هم گواهی دادهشده و هم شایسته ستایش بیانشده و در انتها عبودیت و اطاعت خویش از خدا را اقرار کرده و به عبارتی پرستش و عبادت را برای پیروان دین الهی گوشزد کرده است:
بخش دوم: فرمان الهی برای مطلبی مهم
با مقدمهچینی شایستگیها و عبودیت الهی در بخش قبلی، در این بخش زمینهسازی برای اطاعت مسلمانان از فرمان الهی برای مطلبی مهم (که همانا جانشینی رهبری امت توسط امیر المومنین پس از وی است) صورت گرفته است:
بخش سوم: اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهمالسلام
در این بخش آخرین پیامبر الهی (ص)، جانشینان خداوند بر روی زمین (امام علی ع و یازده معصوم بعدی) را برای توجه بیشتر با بیست بار خطاب هان ای مردم و هشدار باش، رسما اعلام مینماید:
بخش چهارم: بلند کردن امیرالمؤمنین (ع) به دست رسول خدا (ص)
در این بخش پیامبر الهی (ص) با دستان خود، امیرالمؤمنین (ع) را بلند کرده تا افراد شخص دیگری به نظر نیاورند و حتی افراد دورتر نیز متوجه شوند که منظور این علی (ع) است و توصیههای لازم را درباره حضرت علی (ع) بیان فرموده و سپس وی را دعا میکنند.
بخش پنجم: تاکید بر توجه امت به مسئله امامت
در این بخش پیامبر (ص) با ۷ بار خطاب به مردم، بر توجه امت اسلامی و ضرورت جامعه اسلامی به مسئله امامت تاکید مینمایند.
بخش ششم: اشاره به کارشکنیهای منافقین
ازآنجاکه خداوند در خصوص نقش منافقین در جامعه اسلامی آیات زیادی نازل کرده و پیامبر (ص) نیز بارها فعالیت مخرب منافقین را شاهد بوده خنثی نموده بودند و احتمال فتنههای آنان را میدادند، در اینجا با ۱۵ مرتبه خطاب ای مردم و هشدار باش، به کارشکنیهای منافقین در ولایت امام علی (ع) اشاره میفرمایند.
بخش هفتم: پیروان اهلبیت علیهمالسلام و دشمنان ایشان
در این بخش پیامبر الهی با ۲۰ مرتبه خطاب کردن، صراط مستقیم را بر پیروی از اهلبیت علیهمالسلام توصیه کرده و جایگاه آنان را بهشت وعده داده و دشمنان ایشان را جهنم.
بخش هشتم: حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف
در این بخش آخرین پیامبر الهی، از آخرین امام (عج) و شرایط ظهور وی پیشگویی کرده و با ۱۸ بار خطاب آگاه شدن مردمان استقرار حکومت ولی خدا در زمین را بشارت میدهند.
بخش نهم: مطرح کردن بیعت
در این بخش پیامبر الهی، ضمن تاکید بر تفهیم ابلاغ امامت حضرت علی درخواست بیعت با وی را مینماید و بشارت و انذار بعیت را نیز تفهیم میکنند.
بخش دهم: حلال و حرام، واجبات و محرمات
در این بخش پیامبر الهی؛ خلاصهای از حلال و حرام، واجبات و محرمات دین مبین اسلام را تبیین کرده و با ۱۳ هشدار باش روز محاسبه و قیامت و ثواب و عقاب روز جزا و در انتها پاداش آن را بیان میکنند.
بخش یازدهم: بیعت گرفتن رسمی
آخرین گام در این ماموریت پیامبر الهی، بیعت رسمی گرفتن از مسلمانان در خصوص اولین امام (ع) که جانشین وی بوده و قراراست مسئولیت رهبری جامعه اسلامی را به عهده گیرد و تشویق به سبقتگیری در این امر خیر و دعا برای آنان است.
سخن پایانی: حمد الهی، در انتها پیامبر رحمت ازآنجاکه آخرین ماموریت خود را بهخوبی اجرا کرده است، خداوند را شکر میکند.
سخن پایانی
تاریخ صدر اسلام مبین آن است که آخرین پیامبر الهی (ص) از ابتدای ابلاغ رسالت تا آخرین لحظات عمر موضوع جانشینی امام علی (ع) و فرزندانش را به امر الهی بیان نمودند و در واقعه غدیر خم با ایراد خطبه غدیر رسما اعلام وبر اساس اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولامرمنکم حجت را اتمام کردند. رسالت همگان و بخصوص عصر حاضر تبعیت از امام عصر (عج) و جانشین وی است و امروز نیز میتوان این گونه برداشت كرد كه «من كنت مولاه فمهدی مولاه». خامنهای نایب المولاه و بخصوص که تمامی کفر و نفاق برای نابودی اصل اسلام در تلاشاند، تبعیت از ولیفقیه یک ضرورت اساسی و جز ستون ایمان تلقی میشود و روح نماز و زکات نایب امام زمان است. وعدم تبعیت از ولایتفقیه حبط عمل را در پی دارد و بالاترین مصداق امربهمعروف دعوت به ولایتفقیه است. ازآنجاکه پس از انبیاء پیشین، بنیانگذاری حکومت اسلامی در مدینه توسط شخص پیامبر الهی (ص) آخرین و کاملترین مصداق تمدن سازی حکومت دینی به شمار میرود، لذا خطبه ولایت (غدیر) میتواند و ضروری است بهعنوان نقشه راه ایجاد برای تمدن نوین اسلامی در گام دوم انقلاب اسلامی قرار گیرد.
سید جواد هاشمی فشارکی
بهار ۱۴۰۱
************************
بخش اول: حمد و ثنای الهی
در این بخش ۱۰۴ صفت و ویژگی خداوند ذکرشده که هم گواهی دادهشده و هم شایسته ستایش بیانشده و در انتها عبودیت و اطاعت خویش از خدا را اقرار کرده و به عبارتی پرستش و عبادت را برای پیروان دین الهی گوشزد کرده است:
- ستایش خدای را سزاوار است که:
- اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی
- در یگانگیاش بلندمرتبه
- عَلا فی تَوَحُّدِهِ
- و در تنهاییاش به آفریدگان نزدیک است؛
- وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ
- سلطنتش پرجلال
- وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ
- و در ارکان آفرینشش بزرگ است.
- وَعَظُمَ فی اَرْکانِهِ،
- بیآنکه مکان گیرد و جابهجا شود،
- وَ هُوَ فی مَکانِهِ
- بر همهچیز احاطه دارد
- وَاَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْماً
- و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.
- وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ،
- همواره ستوده بوده و خواهد بود
- حَمیداً لَمْ یَزَلْ،
- و مجد و بزرگی او را پایانی نیست.
- مَحْموداً لایَزالُ وَ (مَجیداً لایَزولُ،
- آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور بهسوی اوست.
- وَمُبْدِئاً وَمُعیداً وَ کُلُّ أَمْرٍ إِلَیْهِ یَعُودُ).
- اوست آفریننده آسمانها و گستراننده زمینها و حکمران آنها.
- وَجَبّارُ الْأَرَضینَ وَ السّماواتِ،
- دور و منزه از خصایص آفریدههاست
- بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَداحِی الْمَدْحُوّاتِ
- و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر است.
- قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ،
- هموست پروردگار فرشتگان و روح؛
- رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ،
- افزونی بخش آفریدهها
- مُتَفَضِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ،
- و نعمت ده ایجاد شده هاست.
- مُتَطَوِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ.
- به یک نیم نگاه دیدهها را ببیند
- یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ
- و دیدهها هرگز او را نبینند.
- وَالْعُیُونُ لاتَراهُ.
- کریم و بردبار و شکیباست.
- کَریمٌ حَلیمٌ ذُوأَناتٍ،
- رحمت اش جهانشمول
- قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُ
- و عطایش منّت گذار.
- وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِهِ.
- در انتقام بیشتاب
- لا یَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ،
- و در کیفر سزاواران عذاب، صبور و شکیباست.
- وَلایُبادِرُ إِلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ.
- بر نهانها آگاه
- قَدْفَهِمَ السَّرائِرَ
- و بر درونها دانا.
- وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ،
- پوشیدهها بر او آشکار
- وَلَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ اَلْمَکْنوناتُ
- و پنهانها بر او روشن است.
- ولا اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیّاتُ.
- او راست فراگیری
- لَهُ الْإِحاطَةُ بِکُلِّ شَیءٍ،
- و چیرگی بر هر هستی.
- والغَلَبَةُ علی کُلِّ شَیءٍ
- نیروی آفریدگان از او
- والقُوَّةُ فی کُلِّ شَئٍ
- و توانایی بر هر پدیده ویژه اوست.
- والقُدْرَةُ عَلی کُلِّ شَئٍ
- او را همانندی نیست
- وَلَیْسَ مِثْلَهُ شَیءٌ.
- و هموست ایجادگر هر موجود در تاریکستان لاشیء.
- وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّیءِ حینَ لاشَیءَ
- جاودانه
- دائمٌ
- و زنده
- حَی
- و عدل گستر.
- وَقائمٌ بِالْقِسْطِ،
- جز او خداوندی نباشد
- لاإِلاهَ إِلاَّ
- و اوست ارجمند و حکیم.
- هُوَ الْعَزیزُالْحَکیمُ.
- دیدهها را بر او راهی نیست
- جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ
- و اوست دریابنده دیدهها.
- وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ
- بر پنهانی ها آگاه و بر کارها داناست.
- وَ هُوَاللَّطیفُ الْخَبیرُ.
- کسی از دیدن به وصف او نرسد
- لایَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعایَنَةٍ،
- و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیابد
- وَلایَجِدُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَمِنْ سِرٍ وَ عَلانِیَةٍ
- مگر، او – عزّوجلّ – خود، راه نماید و بشناساند.
- إِلاّ بِمادَلَّ عَزَّوَجَلَّ عَلی نَفْسِهِ.
- و گواهی میدهم که
- وَأَشْهَدُ
- او «الله» است.
- أَنَّهُ الله
- همو که تنزّهش سراسر روزگاران را فراگیر
- ألَّذی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ،
- و نورش ابدیت را شامل است.
- وَالَّذی یَغْشَی الْأَبَدَ نُورُهُ،
- بیمشاور، فرمانش را اجرا،
- وَالَّذی یُنْفِذُ أَمْرَهُ بِلامُشاوَرَةِ مُشیرٍ
- بیشریک تقدیرش را امضا
- وَلامَعَهُ شَریکٌ فی تَقْدیرِهِ
- و بییاور ساماندهی فرماید.
- وَلایُعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ.
- صورت آفرینش او را الگویی نبوده
- صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلی غَیْرِ مِثالٍ،
- و آفریدگان را بدون یاور و رنج و چاره جویی، هستی بخشیده است.
- وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَکَلُّفٍ وَلاَ احْتِیالٍ.
- جهان با ایجاد او موجود
- أَنْشَأَها فَکانَتْ
- و با آفرینش او پدیدار شده است.
- وَ بَرَأَها فَبانَتْ.
- پس اوست «الله»
- فَهُوَالله
- که معبودی به جز او نیست.
- الَّذی لا إِلاهَ إِلاَّ هُو
- همو که صُنعش استوار است
- المُتْقِنُ الصَّنْعَةَ،
- و ساختمان آفرینشش زیبا.
- اَلْحَسَنُ الصَّنیعَةِ،
- دادگری است که ستم روا نمیدارد
- الْعَدْلُ الَّذی لایَجُوُر،
- و کریمی که کارها به او بازمیگردد.
- وَالْأَکْرَمُ الَّذی تَرْجِعُ إِلَیْهِ الْأُمُورُ.
- و گواهی میدهم که
- وَأَشْهَدُ
- او «الله» است
- أَنَّهُ الله
- که آفریدگان در برابر بزرگیاش فروتن
- الَّذی تَواضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهِ،
- و در مقابل عزّتش رام
- وَذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِهِ،
- و به تواناییاش تسلیم
- وَاسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِ،
- و به هیبت و بزرگیاش فروتناند.
- وَخَضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِهَیْبَتِهِ.
- پادشاه هستیها
- مَلِکُ الْاَمْلاکِ
- و چرخاننده سپهرها
- وَ مُفَلِّکُ الْأَفْلاکِ
- و رام کننده آفتاب و ماه
- وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ،
- که هریک تا اَجَل معین جریان یابند.
- کُلٌّ یَجْری لاَِجَلٍ مُسَمّی.
- او پرده شب را به روز
- یُکَوِّرُالَّلیْلَ عَلَی النَّهارِ
- و پرده روز را – که شتابان در پی شب است – به شب پیچد.
- وَیُکَوِّرُالنَّهارَ عَلَی الَّلیْلِ یَطْلُبُهُ حَثیثاً.
- اوست شکنندی هر ستمگر سرکش
- قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ
- و نابودکنندهی هر شیطان رانده شده.
- وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ.
- نه او را ناسازی باشد
- لَمْ یَکُنْ لَهُ ضِدٌّ
- و نه برایش انباز و مانندی.
- وَلا مَعَهُ نِدٌّ
- یکتا و بینیاز،
- أَحَدٌ صَمَدٌ
- نه زاده و نه زاییده شده،
- لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ
- او را همتایی نبوده،
- وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفْواً أَحَدٌ.
- خداوند یگانه
- إلاهٌ واحِدٌ
- و پروردگار بزرگوار است.
- وَرَبٌّ ماجِدٌ
- بخواهد و به انجام رساند.
- یَشاءُ فَیُمْضی،
- اراده کند و حکم نماید.
- وَیُریدُ فَیَقْضی،
- بداند و بشمارد.
- وَیَعْلَمُ فَیُحْصی،
- بمیراند و زنده کند.
- وَیُمیتُ وَیُحْیی،
- نیازمند و بینیاز گرداند.
- وَیُفْقِرُ وَیُغْنی،
- بخنداند و بگریاند.
- وَیُضْحِکُ وَیُبْکی،
- نزدیک آورد و دور برد.
- (وَیُدْنی وَ یُقْصی)
- بازدارد و عطا کند.
- وَیَمْنَعُ وَ یُعْطی،
- او راست پادشاهی و ستایش.
- لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ،
- به دست توانی اوست تمام نیکی.
- بِیَدِهِ الْخَیْرُ
- و هموست بر هر چیز توانا.
- وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ.
- شب را در روز و روز را در شب فرو برد.
- یُولِجُ الَّلیْلَ فِی النَّهارِ وَیُولِجُ النَّهارَ فی الَّلیْلِ،
- معبودی جز او نیست؛
- لاإِلاهَ إِلاّهُوَ
- گران مایه و آمرزنده؛
- الْعَزیزُ الْغَفّارُ.
- اجابت کنندی دعا
- مُسْتَجیبُ الدُّعاءِ
- و افزایندی عطا،
- وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ،
- بر شمارندی نفسها؛
- مُحْصِی الْأَنْفاسِ
- پروردگار پری و انسان.
- وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ،
- چیزی بر او مشکل ننماید،
- الَّذی لایُشْکِلُ عَلَیْهِ شَیءٌ،
- فریاد فریادکنندگان او را آزرده نکند
- وَ لایُضجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخینَ
- و اصرارِ اصرارکنندگان او را به ستوه نیاورد.
- وَلایُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّینَ.
- نیکوکاران را نگاهدار،
- اَلْعاصِمُ لِلصّالِحینَ،
- رستگاران را یار،
- وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحینَ،
- مؤمنان را صاحب اختیار
- وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ
- و جهانیان را پروردگار است؛
- وَرَبُّ الْعالَمینَ.
- آن که در همه احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است.
- الَّذِی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ یَشْکُرَهُ وَیَحْمَدَهُ (عَلی کُلِّ حالٍ)
ستایش و اطاعات امام نسبت خدا:
- او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه میگویم
- أَحْمَدُهُ کَثیراً وَأَشْکُرُهُ دائماً
- بر شادی و رنج و بر آسایش و سختی و به او و فرشتگان و نبشتهها و فرستادههایش ایمان داشته،
- عَلَی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائکَتِهِ وکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ.
- فرمان او را گردن میگذارم و اطاعت میکنم؛
- أَسْمَعُ لاَِمْرِهِ وَاُطیعُ
- و بهسوی خشنودی او میشتابم
- وَأُبادِرُ إِلی کُلِّ مایَرْضاهُ
- و به حکم او تسلیمم؛
- وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ،
- چرا که به فرمانبری او شائق
- رَغْبَةً فی طاعَتِهِ
- و از کیفر او ترسانم.
- وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ،
- زیرا او خدایی است که کسی از مکرش در امان نبوده
- لاِنَّهُ الله الَّذی لایُؤْمَنُ مَکْرُهُ
- و از بیعدالتیش ترسان نباشد (زیرا او را ستمی نیست).
- وَلایُخافُ جَورُهُ.
***********************
بخش دوم: فرمان الهی برای مطلبی مهم
با مقدمهچینی شایستگیها و عبودیت الهی در بخش قبلی، در این بخش زمینهسازی برای اطاعت مسلمانان از فرمان الهی برای مطلبی مهم (که همانا جانشینی رهبری امت توسط امیر المومنین پس از وی است) صورت گرفته است:
- و اکنون به عبودیت خویش و پروردگاری او گواهی میدهم.
- وَأُقِرُّلَهُ عَلی نَفْسی بِالْعُبُودِیَّةِ وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ،
- و وظیفه خود را در آنچه وحیشده انجام میدهم
- وَأُؤَدّی ما أَوْحی بِهِ إِلَی
- مباد که از سوی او عذابی فرود آید
- حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ
- که کسی یاری دورساختن آن از من نباشد.
- فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لایَدْفَعُها عَنّی أَحَدٌ
- هرچند توانش بسیار و دوستیاش (با من) خالص باشد.
- وَإِنْ عَظُمَتْ حیلَتُهُ وَصَفَتْ خُلَّتُهُ
- معبودی جز او نیست – لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ –
- چرا که اعلام فرموده که اگر آنچه (دربارهی علی) نازل کرده به مردم نرسانم، وظیفه رسالتش را انجام ندادهام؛
- لاِنَّهُ قَدْأَعْلَمَنی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَی (فی حَقِّ عَلِی) فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ،
- و خداوند تبارکوتعالی امنیت از [آزار] مردم را برایم تضمین کرده
- وَقَدْ ضَمِنَ لی تَبارَکَ وَتَعالَی الْعِصْمَةَ (مِنَ النّاسِ)
- و البته که او بسنده و بخشنده است.
- وَ هُوَالله الْکافِی الْکَریمُ.
پس آنگاه خداوند چنین وحیام فرستاد:
فَأَوْحی إِلَی:
- «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز
- (بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ،
- ای فرستادی ما! آنچه از سوی پروردگارت درباری علی و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ کن،
- یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ – فی عَلِی یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ –
- وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرساندهای؛
- وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ
- و او تو را از آسیب مردمان نگاه میدارد»
- وَالله یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ).
توصیف حضرت علی (ع)
هان مردمان!
مَعاشِرَالنّاسِ،
- آنچه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکردهام
- ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما أَنْزَلَ الله تَعالی إِلَی،
- و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان میکنم:
- وَ أَنَا أُبَیِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ:
- همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام، پروردگارم – که تنها او سلام است –
- إِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ إِلَی مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی – وَ هُوالسَّلامُ –
- فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که
- أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ:
- علی بن ابیطالب
- أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ
- برادر،
- أَخی
- وصی
- وَ وَصِیّی
- و جانشین من در میان امّت
- وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَّتی)
- و امام پس از من بوده.
- وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی،
- جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است،
- الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی
- لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود
- إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی
- او (علی)، صاحباختیارتان پس از خدا و رسول است؛
- وَهُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ.
- و پروردگارم آیهای بر من نازل فرموده که:
- وَقَدْ أَنْزَلَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَی بِذالِکَ آیَةً مِنْ کِتابِهِ (هِی):
- «همانا ولی صاحباختیار و سرپرست شما،
- (إِنَّما وَلِیُّکُمُ
- خدا
- الله
- و پیامبر او
- وَ رَسُولُهُ
- و ایمانیانی هستند که
- وَالَّذینَ آمَنُوا
- نماز به پا میدارند
- الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ
- و در حال رکوع زکات میپردازند».
- وَیُؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)،
- و هر آینه علیبن ابیطالب نماز به پا داشته
- وَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ الَّذی أَقامَ الصَّلاةَ
- و در رکوع زکات پرداخته
- وَ آتَی الزَّکاةَ وَهُوَ راکِعٌ
- و پیوسته خداخواه است.
- یُریدُالله عَزَّوَجَلَّ فی کُلِّ حالٍ.
درخواست معافیت از ابلاغ ولایت حضرت علی (ع)
- و من از جبرئیل درخواستم که از خداوند سلام اجازه کند و مرا از این مأموریت معاف فرماید.
- وَسَأَلْتُ جَبْرَئیلَ أَنْ یَسْتَعْفِی لِی (السَّلامَ) عَنْ تَبْلیغِ ذالِکَ إِلیْکُمْ – أَیُّهَاالنّاسُ –
- زیرا (میدانم)
- لِعِلْمی
- کمی پرهیزگاران
- بِقِلَّةِ الْمُتَّقینَ
- و فزونی منافقان
- وَکَثْرَةِ الْمُنافِقینَ
- و دسیسه ملامت گران
- وَإِدغالِ اللّائمینَ
- و مکر مسخره کنندگان اسلام را میدانم؛
- وَ حِیَلِ الْمُسْتَهْزِئینَ بِالْإِسْلامِ،
- همانان که خداوند در کتاب خود در وصفشان فرموده:
- الَّذینَ وَصَفَهُمُ الله فی کِتابِهِ
- «به زبان آن را میگویند که در دلهایشان نیست
- بِأَنَّهُمْ یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مالَیْسَ فی قُلوبِهِمْ،
- و آن را اندک و آسان میشمارند حالآنکه نزد خداوند بس بزرگ است»
- وَیَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَالله عَظیمٌ.
- و نیز از آن روی که منافقان بارها مرا آزار رسانیده تا بدان جا که مرا اُذُن [سخن شنو و زودباور] نامیدهاند،
- وَکَثْرَةِ أَذاهُمْ لی غَیْرَ مَرَّةٍ حَتّی سَمَّونی أُذُناً
- به خاطر همراهی افزون علی با من و رویکرد من به او و تمایل و پذیرش او از من، وَ
- زَعَمُوا أَنِّی کَذالِکَ لِکَثْرَةِ مُلازَمَتِهِ إِیّی وَ إِقْبالی عَلَیْهِ (وَ هَواهُ وَ قَبُولِهِ مِنِّی)
- تا بدان جا که خداوند در این موضوع آیهای فرو فرستاده:
- حَتّی أَنْزَلَ الله عَزَّوَجَلَّ فی ذالِکَ
- «و از آنانند کسانی که پیامبر خدا را میآزارند
- (وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذونَ النَّبِی
- و میگویند: او سخن شنو و زودباور است.
- وَ یَقولونَ هُوَ أُذُنٌ
- بگو: آری سخن شنو است. – برعلیه آنان که گمان میکنند او تنها سخن میشنود
- قُلْ أُذُنُ – (عَلَی الَّذینَ یَزْعُمونَ أَنَّهُ أُذُنٌ)
- لیکن به خیر شماست، او (پیامبر صلی الله علیه و آله)
- خَیْرٍ لَکُمْ،
- به خدا ایمان دارد
- یُؤْمِنُ بِالله
- و مؤمنان را تصدیق می کند و راستگو می انگارد»
- وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ) الآیَةُ.
- و اگر میخواستم نام گویندگان چنین سخنی را بر زبان آورم و یا به آنان اشارت کنم و یا مردمان را به سویشان هدایت کنم [که آنان را شناسایی کنند] میتوانستم.
- وَلَوْشِئْتُ أَنْ أُسَمِّی الْقائلینَ بِذالِکَ بِأَسْمائهِمْ لَسَمَّیْتُ وَأَنْ أُوْمِئَ إِلَیْهِمْ بِأَعْیانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَأَنْ أَدُلَّ عَلَیْهِمُ لَدَلَلْتُ،
- لیکن سوگند به خدا در کارشان کرامت نموده لب فروبستم.
- وَلکِنِّی وَالله فی أُمورِهمْ قَدْ تَکَرَّمْتُ.
- با این حال خداوند از من خشنود نخواهد گشت
- وَکُلُّ ذالِکَ لایَرْضَی الله مِنّی
امرابلاغ خدا در خصوص ولایت حضرت علی (ع)
- مگر این که آنچه در حق علی علیه السّلام فرو فرستاده به گوش شما برسانم.
- إِلاّ أَنْ أُبَلِّغَ ما أَنْزَلَ الله إِلَی (فی حَقِّ عَلِی)،
- سپس پیامبر صلّی الله علیه و آله چنین خواند: ثُمَّ تلا:
- «ی پیامبر ما! آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازلشده – در حقّ علی – ابلاغ کن؛
- (یا أَیُّهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ – فی حَقِّ عَلِی –
- وگرنه کار رسالتش را انجام ندادهای. وَ انْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ
- و البته خداوند تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد» وَالله یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ).
************************
بخش سوم: اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهمالسلام
در این بخش آخرین پیامبر الهی (ص)، جانشینان خداوند بر روی زمین (امام علی ع و یازده معصوم بعدی) را برای توجه بیشتر با بیست بار خطاب هان ای مردم و هشدار باش، رسما اعلام مینماید:
هان مردمان! مَعاشِرَ النّاسِ
- بدانید این آیه درباره اوست. فَاعْلَمُوا
- ژرفی آن را فهم کنید
- (ذالِکَ فیهِ وَافْهَموهُ وَاعْلَمُوا)
- و بدانید که خداوند او را برایتان صاحباختیار و امام قرار داده،
- أَنَّ الله قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ وَلِیّاً وَإِماماً
- پیروی او را لازم شمرده است.
- فَرَضَ طاعَتَهُ
- بر مهاجران و انصار عَلَی الْمُهاجِرینَ وَالْأَنْصارِ
- و آنان که به نیکی از ایشان پیروی میکنند وَ عَلَی التّابِعینَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ،
- و بر صحرانشینان و شهروندان وَ عَلَی الْبادی وَالْحاضِرِ،
- و بر عجم و عرب وَ عَلَی الْعَجَمِی وَالْعَرَبی،
- و آزاد و برده وَالْحُرِّ وَالْمَمْلوکِ
- و بر کوچک و بزرگ وَالصَّغیرِ وَالْکَبیرِ،
- و سفید و سیاه وَ عَلَی الْأَبْیَضِ وَالأَسْوَدِ،
- و بر هر یکتاپرست وَ عَلی کُلِّ مُوَحِّدٍ.
- [هشدار که] اجرای فرمان ماضٍ حُکْمُهُ،
- و گفتار او لازم جازٍ قَوْلُهُ،
- و امرش نافذ است. نافِذٌ أَمْرُهُ،
- ناسازگارش رانده، پیرو و باور کنندهاش در مهر و شفقت است.
- مَلْعونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ،
- هر آینه خداوند، او و شنوایان سخن او و پیروان راهش را آمرزیده است.
- فَقَدْ غَفَرَالله لَهُ وَلِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطاعَ لَهُ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- آخرین بار است که در این اجتماع به پا ایستادهام.
- إِنَّهُ آخِرُ مَقامٍ أَقُومُهُ فی هذا الْمَشْهَدِ،
- پس بشنوید و فرمان حق را گردن گذارید؛
- فَاسْمَعوا وَ أَطیعوا وَانْقادوا لاِمْرِ (الله) رَبِّکُمْ،
- چرا که خداوند عزّوجلّ صاحباختیار و ولی و معبود شماست؛
- فَإِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ هُوَ مَوْلاکُمْ وَإِلاهُکُمْ،
- و پس از خداوند ولی شما، فرستاده و پیامبر اوست که اکنون در برابر شماست و با شما سخن میگوید. ثُمَّ مِنْ دونِهِ رَسولُهُ وَنَبِیُهُ الُْمخاطِبُ لَکُمْ،
- و پس از من به فرمان پروردگار، علی ولی و صاحباختیار و امام شماست.
- ثُمَّ مِنْ بَعْدی عَلی وَلِیُّکُمْ وَ إِمامُکُمْ بِأَمْرِالله رَبِّکُمْ،
- آنگاه امامت در فرزندان من از نسل علی خواهد بود.
- ثُمَّ الْإِمامَةُ فی ذُرِّیَّتی مِنْ وُلْدِهِ
- این قانون تا برپایی رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید دوام دارد.
- إِلی یَوْمٍ تَلْقَوْنَ الله وَرَسولَهُ.
- روا نیست، مگر آنچه خدا و رسول او و امامان روا دانند؛
- لاحَلالَ إِلاّ ما أَحَلَّهُ الله وَ رَسُولُهُ وَهُمْ،
- و ناروا نیست مگر آنچه آنان ناروا دانند.
- وَلاحَرامَ إِلاّ ما حَرَّمَهُ الله (عَلَیْکُمْ) وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ،
- خداوند عزوجل، هم روا و هم ناروا را برای من بیان فرموده
- وَالله عَزَّوَجَلَّ عَرَّفَنِی الْحَلالَ وَالْحَرامَ
- و آنچه پروردگارم از کتاب خویش و حلال و حرامش به من آموخته در اختیار علی نهادهام.
- وَأَنَا أَفْضَیْتُ بِما عَلَّمَنی رَبِّی مِنْ کِتابِهِ وَحَلالِهِ وَ حَرامِهِ إِلَیْهِ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- او را برتر بدانید.
- علی (فَضِّلُوهُ).
- چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در جان من نبشته
- مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُ الله فِی،
- و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی، ضبط کردهام.
- وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقینَ،
- او (علی) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوره یاسین یاد کرده که: «و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمردهایم…»
- وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ (الَّذی ذَکَرَهُ الله فی سُورَةِ یس: (وَ کُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ).
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنَّاسِ،
- از علی رو برنتابید.
- لاتَضِلُّوا عَنْهُ
- و از امامتش نگریزید.
- وَلاتَنْفِرُوا مِنْهُ،
- و از سرپرستیاش رو برنگردانید.
- وَلاتَسْتَنْکِفُوا عَنْ وِلایَتِهِ،
- او [شما را] بهدرستی و راستی خوانده و [خود نیز] بدان عمل نماید.
- فَهُوَالَّذی یَهدی إِلَی الْحَقِّ وَیَعْمَلُ بِهِ،
- او نادرستی را نابود کند و از آن بازدارد.
- وَیُزْهِقُ الْباطِلَ وَیَنْهی عَنْهُ،
- در راه خدا نکوهش نکوهش گران او را از کار باز ندارد.
- وَلاتَأْخُذُهُ فِی الله لَوْمَةُ لائِمٍ.
- او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست
- أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِالله وَ رَسُولِهِ
- و کسی در ایمان، به او سبقت نجسته.
- (لَمْ یَسْبِقْهُ إِلَی الْایمانِ بی أَحَدٌ)،
- و همو جان خود را فدای رسولالله نموده و با او همراه بوده است
- وَالَّذی فَدی رسولالله بِنَفْسِهِ، وَالَّذی کانَ مَعَ رسولالله
- تنها اوست که همراه رسول خدا عبادت خداوند میکرد و جز او کسی چنین نبود.
- وَلا أَحَدَ یَعْبُدُالله مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَیْرُهُ.
- اولین نمازگزار و پرستشگر خدا به همراه من است
- (أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَالله مَعی.
- از سوی خداوند به او فرمان دادم تا [در شب هجرت] در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده، پذیرفت که جان خود را فدای من کند.
- أَمَرْتُهُ عَنِ الله أَنْ یَنامَ فی مَضْجَعی، فَفَعَلَ فادِیاً لی بِنَفْسِهِ).
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- او را برتر دانید که خداوند او را برگزیده؛
- فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ الله،
- و پیشوایی او را بپذیرید که خداوند او را برپا کرده است.
- وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ الله.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- او از سوی خدا امام است
- إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله،
- و هرگز خداوند توبه منکر او را نپذیرد
- وَلَنْ یَتُوبَ الله عَلی أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایَتَهُ
- و او را نیامرزد.
- وَلَنْ یَغْفِرَ لَهُ،
- این است روش قطعی خداوند درباره ناسازگار علی
- حَتْماً عَلَی الله أَنْ یَفْعَلَ ذالِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ
- و هرآینه او را به عذاب دردناک پایدار کیفر کند.
- وَأَنْ یُعَذِّبَهُ عَذاباً نُکْراً أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ.
- از مخالفت او بهراسید
- فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ.
- و گرنه در آتشی درخواهید شد که آتش گیری آن مردمانند؛
- فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ
- و سنگ که برای حق ستیزان آماده شده است.
- وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- به خدا سوگند که پیامبران پیشین به ظهورم مژده دادهاند
- بی – وَالله – بَشَّرَالْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالْمُرْسَلینَ،
- و اکنون من فرجام پیامبران و برهان بر آفریدگان آسمانیان و زمینیانم.
- وَأَنَا – (وَالله) – خاتَمُ الْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ والْحُجَّةُ عَلی جَمیعِ الَْمخْلوقینَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضینَ.
- آن کس که راستی و درستی مرا باور نکند به کفر جاهلی درآمده
- فَمَنْ شَکَّ فی ذالِکَ فَقَدْ کَفَرَ کُفْرَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی
- و تردید در سخنان امروزم همسنگ تردید در تمامی محتوای رسالت من است،
- وَ مَنْ شَکَّ فی شَیءٍ مِنْ قَوْلی هذا فَقَدْ شَکَّ فی کُلِّ ما أُنْزِلَ إِلَی،
- و شک و ناباوری در امامت یکی از امامان، به سان شک و ناباوری در تمامی آنان است.
- وَمَنْ شَکَّ فی واحِدٍ مِنَ الْأَئمَّةِ فَقَدْ شَکَّ فِی الْکُلِّ مِنْهُمْ،
- و هرآینه جایگاه ناباوران ما آتش دوزخ خواهد بود.
- وَالشَاکُّ فینا فِی النّارِ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- خداوند عزّوجلّ از روی منّت و احسان خویش این برتری را به من پیشکش کرد
- حَبانِی الله عَزَّوَجَلَّ بِهذِهِ الْفَضیلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَی وَ إِحْساناً مِنْهُ إِلَی
- و البته که خدایی جز او نیست.
- وَلا إِلاهَ إِلاّهُوَ،
- آگاه باشید: تمامی ستایشها در همه روزگاران و درهرحال و مقام ویژه اوست.
- أَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنِّی أَبَدَ الْآبِدینَ وَدَهْرَالدّاهِرینَ وَ عَلی کُلِّ حالٍ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- علی را برتر دانید؛
- فَضِّلُوا عَلِیّاً
- که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است؛ تا آن هنگام که آفریدگان پایدارند و روزیشان فرود آید.
- فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ و أُنْثی ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِی الْخَلْقُ.
- دور دور باد از درگاه مهر خداوند و خشم باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من سازگار نباشد! مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلی هذا وَلَمْ یُوافِقْهُ.
- هان! بدانید
- أَلا إِنَّ
- جبرئیل از سوی خداوند خبرم داد:
- جَبْرئیلَ خَبَّرنی عَنِ الله تَعالی بِذالِکَ وَیَقُولُ:
- «هر آن که با علی بستیزد و بر ولایت او گردن نگذارد، نفرین و خشم من بر او باد!»
- «مَنْ عادی عَلِیّاً وَلَمْ یَتَوَلَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَتی وَ غَضَبی»،
- البته بایست که هر کس بنگرد که برای فردای رستاخیز خود چه پیش فرستاده.
- وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ
- [هان!] وَ
- تقوا پیشه کنید
- اتَّقُوالله –
- و از ناسازگاری با علی بپرهیزید.
- أَنْ تُخالِفُوهُ
- مباد که گامهایتان پس از استواری در لغزد.
- فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها
- که خداوند بر کردارتان آگاه است.
- – إِنَّ الله خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ).
- هان مردمان!
- مَعاشِرَ النَّاسِ،
- همانا او همجوار و همسایه خداوند است
- إِنَّهُ جَنْبُ الله
- که در نبشته ی عزیز خود او را یاد کرده و درباری ستیزندگان با او فرموده:
- الَّذی ذَکَرَ فی کِتابِهِ العَزیزِ، فَقالَ تعالی
- «تا آنکه مبادا کسی در روز رستخیز بگوید:
- (مُخْبِراً عَمَّنْ یُخالِفُهُ):
- افسوس که درباری همجوار و همسایهی خدا کوتاهی کردم…»
- (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتا عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ الله).
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- در قرآن اندیشه کنید
- تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ
- و ژرفی آیات آن را دریابید
- وَ افْهَمُوا آیاتِهِ
- و بر محکماتش نظر کنید
- وَانْظُرُوا إِلی مُحْکَماتِهِ
- و از متشابهاتش پیروی ننمایید.
- وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ،
- پس به خدا سوگند که باطنها و تفسیر آن را آشکار نمیکند
- فَوَالله لَنْ یُبَیِّنَ لَکُمْ زواجِرَهُ وَلَنْ یُوضِحَ لَکُمْ تَفْسیرَهُ
- مگر همین که دست و بازوی او را گرفته و بالا آوردهام
- إِلاَّ الَّذی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلی وَشائلٌ بِعَضُدِهِ (وَ رافِعُهُ بِیَدَی)
- و اعلام میدارم که: هر آن که من سرپرست اویم، این علی سرپرست اوست.
- وَ مُعْلِمُکُمْ: أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ،
- و او علی بن ابی طالب است؛ برادر و وصی من
- وَ هُوَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی،
- که سرپرستی و ولایت او حکمی است از سوی خدا که بر من فرستادهشده است.
- وَ مُوالاتُهُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَی.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- همانا علی و پاکان از فرزندانم از نسل او، یادگار گرانسنگ کوچکترند
- إِنَّ عَلِیّاً وَالطَّیِّبینَ مِنْ وُلْدی (مِنْ صُلْبِهِ) هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ،
- و قرآن یادگار گرانسنگ بزرگتر.
- وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الْأَکْبَرُ،
- هر یک از این دو از دیگر همراه خود خبر میدهد و با آن سازگار است.
- فَکُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ،
- آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.
- لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَی الْحَوْضَ.
- هان! بدانید
- أَلا
- که آنان امانتداران خداوند در میان آفریدگان
- إِنَّهُمْ أُمَناءُ الله فی خَلْقِهِ
- و حاکمان او در زمین اویند.
- وَ حُکّامُهُ فی أَرْضِهِ. أَلاوَقَدْ أَدَّیْتُ.
- هشدار که
- أَلا
- من وظیفهی خود را ادا کردم.
- وَقَدْ بَلَّغْتُ،
- هشدار که
- أَلا
- من آنچه بر عهدهام بود ابلاغ کردم
- و به گوشتان رساندم
- وَقَدْ أَسْمَعْتُ،
- و روشن نمودم.
- أَلاوَقَدْ أَوْضَحْتُ،
- بدانید که
- أَلا
- این سخن خدا بود
- وَ إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قالَ
- و من از سوی او سخن گفتم.
- وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ،
- هشدار که
- أَلا
- هرگز به جز این برادرم کسی نباید امیرالمؤمنین خوانده شود.
- إِنَّهُ لا «أَمیرَالْمُؤْمِنینَ» غَیْرَ أَخی هذا،
- هشدار که پس از من امارت مؤمنان بری کسی جز او روا نباشد.
- أَلا لاتَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنینَ بَعْدی لاِحَدٍ غَیْرِهِ.
- سپس فرمود: مردمان!
- ثم قال: ایهاالنَّاسُ،
- کیست سزاوارتر از شما به شما؟
- مَنْ اَوْلی بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟
- گفتند: خداوند و پیامبر او!
- قالوا: الله و رَسُولُهُ.
- سپس فرمود: آگاه باشید! آن که من سرپرست اویم، پس این علی سرپرست اوست!
- فَقالَ: اَلا من کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ،
- خداوندا دوست بدار آن را که سرپرستی او را بپذیرد
- اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ
- و دشمن بدار هر آن که او را دشمن دارد
- و عادِ مَنْ عاداهُ
- و یاری کن یار او را؛
- وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ
- و تنها گذار آن را که او را تنها بگذارد.
- واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.
***********************
بخش چهارم: بلند کردن امیرالمؤمنین (ع) به دست رسول خدا (ص)
در این بخش پیامبر الهی (ص) با دستان خود، امیرالمؤمنین (ع) را بلند کرده تا افراد شخص دیگری به نظر نیاورند و حتی افراد دورتر نیز متوجه شوند که منظور این علی (ع) است و توصیههای لازم را درباره حضرت علی (ع) بیان فرموده و سپس وی را دعا میکنند:
هان مردمان! مَعاشِرَالنّاسِ،
- این علی است برادر و وصی و نگاهبان دانش من.
- هذا عَلِی أخی وَ وَصیی وَ واعی عِلْمی،
- و هموست جانشین من در میان امّت و بر گروندگان به من و بر تفسیر کتاب خدا که مردمان را بهسوی او بخواند
- وَ خَلیفَتی فی اُمَّتی عَلی مَنْ آمَنَ بی وَعَلی تَفْسیرِ کِتابِ الله عَزَّوَجَلَّ وَالدّاعی إِلَیْهِ
- و به آنچه موجب خشنودی اوست عمل کند
- وَالْعامِلُ بِمایَرْضاهُ
- و با دشمنانش ستیز نماید.
- وَالُْمحارِبُ لاَِعْدائهِ
- او پشتیبان فرمانبرداری خداوند
- وَالْمُوالی عَلی طاعَتِهِ
- و بازدارنده از نافرمانی او باشد.
- وَالنّاهی عَنْ مَعْصِیَتِهِ
- همانا اوست جانشین رسولالله
- إِنَّهُ خَلیفَةُ رسولالله
- و فرمانروای ایمانیان
- وَ أَمیرُالْمُؤْمِنینَ
- و پیشوای هدایتگر از سوی خدا
- وَالْإمامُ الْهادی مِنَ الله،
- و کسی که به فرمان خدا با پیمانشکنان، رویگردانان از راستی و درستی و به دررفتگان از دین پیکار کند.
- وَ قاتِلُ النّاکِثینَ وَالْقاسِطینَ وَالْمارِقینَ بِأَمْرِالله.
- خداوند فرماید: «فرمان من دگرگون نخواهدشد»
- یَقُولُ الله: (مایُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَی).
دعای پیامبر در خصوص حضرت علی (ع)
- پروردگارا! اکنون به فرمان تو چنین میگویم:
- بِأَمْرِکَ یارَبِّ أَقولُ:
- خداوندا! دوستداران او را دوست دار
- اَلَّلهُمَّ والِ مَنْ والاهُ
- و دشمنان او را دشمن دار
- وَعادِ مَنْ عاداهُ
- «پشتیبانان او را پشتیبانی کن
- (وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ
- یارانش را یاری نما»
- وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ)
- خودداری کنندگان از یاریاش را به خود رها کن
- وَالْعَنْ مَنْ أَنْکَرَهُ
- ناباورانش را از مهرت بران و بر آنان خشم خود را فرود آور.
- وَاغْضِبْ عَلی مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ.
- معبودا!
- اللهمَّ
- تو خود در هنگام برپاداشتن او و بیان ولایتش نازل فرمودی که:
- إِنَّکَ أَنْزَلْتَ الْآیَةَ فی عَلِی وَلِیِّکَ عِنْدَتَبْیینِ ذالِکَ وَنَصْبِکَ إِیّاهُ لِهذَا الْیَوْمِ:
- «امروز آیین شما را به کمال و نعمت خود را بر شما به اتمام رساندم،
- (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی
- و اسلام را بهعنوان دین شما پسندیدم»
- وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً)،
- «و آن که به جز اسلام دینی را بجوید، از او پذیرفته نبوده، در جهان دیگر در شمار زیانکاران خواهد بود.»
- (وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَالْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ).
- خداوندا، تو را گواه میگیرم که پیام تو را به مردمان رساندم.
- اللهمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی قَدْ بَلَّغْتُ.
************************
بخش پنجم: تاکید بر توجه امت به مسئله امامت
در این بخش پیامبر (ص) با ۷ بار خطاب به مردم، بر توجه امت اسلامی و ضرورت جامعه اسلامی به مسئله امامت تاکید مینمایند.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- خداوند عزّوجلّ دین را با امامت علی تکمیل فرمود.
- إِنَّما أَکْمَلَ الله عَزَّوَجَلَّ دینَکُمْ بِإِمامَتِهِ.
- اینک آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او – تا برپایی رستاخیز و عرضهی بر خدا – پیروی نکنند، در دو جهان کردههایشان بیهوده بوده
- فَمَنْ لَمْ یَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ یَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَی الله عَزَّوَجَلَّ فَأُولئِکَ الَّذینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ (فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ)
- در آتش دوزخ ابدی خواهند بود، به گونهی که نه از عذابشان کاسته و نه برایشان فرصتی خواهد بود.
- وَ فِی النّارِهُمْ خالِدُونَ، (لایُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاهُمْ یُنْظَرونَ).
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- این علی یاورترین، سزاوارترین و نزدیکترین و عزیزترین شما نسبت به من است.
- هذا عَلِی، أَنْصَرُکُمْ لی وَأَحَقُّکُمْ بی وَأَقْرَبُکُمْ إِلَی وَأَعَزُّکُمْ عَلَی،
- خداوند عزّوجلّ و من از او خشنودیم
- وَالله عَزَّوَجَلَّ وَأَنَاعَنْهُ راضِیانِ.
- آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این که درباره ی اوست.
- وَ مانَزَلَتْ آیَةُ رِضاً (فی الْقُرْآنِ) إِلاّ فیهِ،
- و خدا هرگاه ایمان آوردگان را خطابی نموده به او آغاز کرده
- وَلا خاطَبَ الله الَّذینَ آمَنُوا إِلاّبَدَأ بِهِ،
- [و او اولین شخص موردنظر خدای متعال بوده است].
- و آیهی ستایشی نازل نگشته مگر درباره ی او.
- وَلانَزَلَتْ آیَةُ مَدْحٍ فِی الْقُرْآنِ إِلاّ فیهِ،
- و خداوند در سورهی «هل أتی علی الإنسان» گواهی بر بهشت [رفتن] نداده مگر بری او،
- وَلاشَهِدَ الله بِالْجَنَّةِ فی (هَلْ أَتی عَلَی الْاِنْسانِ) إِلاّلَهُ،
- و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است
- وَلا أَنْزَلَها فی سِواهُ وَلامَدَحَ بِها غَیْرَهُ.
- هان مردمان!.
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- او یاور دین خدا و دفاع کنندهی از رسول اوست.
- هُوَ ناصِرُ دینِ الله وَالُْمجادِلُ عَنْ رسولالله،
- او پرهیزکار پاکیزه و رهنمی ارشاد شده [به دست خود خدا] است.
- وَ هُوَالتَّقِی النَّقِی الْهادِی الْمَهْدِی.
- پیامبرتان برترین پیامبر، وصی او برترین وصی و فرزندان او برترین وصیاند
- نَبِیُّکُمْ خَیْرُ نَبی وَ وَصِیُّکُمْ خَیْرُ وَصِی (وَبَنُوهُ خَیْرُالْأَوْصِیاءِ).
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- فرزندان هر پیامبر از نسل اویند
- ذُرِّیَّةُ کُلِّ نَبِی مِنْ صُلْبِهِ،
- و فرزندان من از صلب و نسل امیرالمؤمنین علی است.
- وَ ذُرِّیَّتی مِنْ صُلْبِ (أَمیرِالْمُؤْمِنینَ) عَلِی.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَ النّاسِ،
- بهراستی که شیطانِ اغواگر، آدم را با رشک از بهشت رانده
- إِنَّ إِبْلیسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ،
- مبادا شما به علی رشک ورزید که کردههایتان نابود و گامهایتان لغزان خواهد شد.
- فَلاتَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ أَعْمالُکُمْ وَتَزِلَّ أَقْدامُکُمْ،
- آدم به خاطر یک اشتباه به زمین هبوط کرد و حالآنکه برگزیدهی خدای عزّوجلّ بود
- فَإِنَّ آدَمَ أُهْبِطَ إِلَی الْأَرضِ بِخَطیئَةٍ واحِدَةٍ،
- پس چگونه خواهید بود شما و حالآنکه شما شمایید و دشمنان خدا نیز از میان شمایند
وَهُوَ صَفْوَةُالله عَزَّوَجَلَّ، وَکَیْفَ بِکُمْ وَأَنْتُمْ أَنْتُمْ وَ مِنْکُمْ أَعْداءُالله،
آگاه باشید! که با علی نمیستیزد مگر بیسعادت و سرپرستی او را نمیپذیرد مگر رستگار پرهیزگار و به او نمیگرود مگر ایماندار بیآلایش.
- أَلا وَ إِنَّهُ لایُبْغِضُ عَلِیّاً إِلاّشَقِی، وَ لایُوالی عَلِیّاً إِلاَّ تَقِی، وَ لایُؤْمِنُ بِهِ إِلاّ مُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ.
- و سوگند به خدا که سورهی والعصر درباره ی اوست: «به نام خداوند همه مهر مهر ورز. قسم به زمان که انسان در زیان است.» مگر علی که ایمان آورده و بهدرستی و شکیبایی آراسته است.
- وَ فی عَلِی – وَالله – نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْر: (بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ) (إِلاّ عَلیّاً الّذی آمَنَ وَ رَضِی بِالْحَقِّ وَالصَّبْرِ).
- هان مردمان!
- خدا را گواه گرفتم و پیام او را به شما رسانیدم و بر فرستاده وظیفهی جز بیان و ابلاغ روشن نباشد! مَعاشِرَالنّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ الله وَبَلَّغْتُکُمْ رِسالَتی وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّالْبَلاغُ الْمُبینُ.
- هان مردمان! تقوا پیشه کنید همانگونه که بایسته است و نمیرید جز با شرفِ اسلام.
- مَعاشِرَالنّاسِ، (إتَّقُوالله حَقَّ تُقاتِهِ وَلاتَموتُنَّ إِلاّ وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ).
************************
بخش ششم: اشاره به کارشکنیهای منافقین
ازآنجاکه خداوند در خصوص نقش منافقین در جامعه اسلامی آیات زیادی نازل کرده و پیامبر (ص) نیز بارها فعالیت مخرب منافقین را شاهد بوده خنثی نموده بودند و احتمال فتنههای آنان را میدادند، در اینجا با ۱۵ مرتبه خطاب ای مردم و هشدار باش، به کارشکنیهای منافقین در ولایت امام علی (ع) اشاره میفرمایند.
هان مردمان!
مَعاشِرَالنّاسِ،
- «به خدا و رسول و نور همراهش ایمان آورید
- (آمِنُوا بِالله وَ رَسُولِهِ وَالنَّورِ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ
- پیش از آن که چهرهها را تباه و باژگونه کنیم
- مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها
- یا چونان اصحاب روز شنبه [یهودیانی که بر خدا نیرنگ آوردند] رانده شوید.
- أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ).
- «به خدا سوگند که مقصود خداوند از این آیه گروهی از صحابهاند که آنان را با نام و نَسَب میشناسم (بالله ما عَنی بِهذِهِ الْآیَةِ إِلاَّ قَوْماً مِنْ أَصْحابی أَعْرِفُهُمْ بِأَسْمائِهِمْ وَأَنْسابِهِمْ،
- لیکن به پردهپوشی کارشان مأمورم.
- وَقَدْ أُمِرْتُ بِالصَّفْحِ عَنْهُمْ
- آنک هر کس پایه کار خویش را مهر و یا خشم علی در دل قرار دهد [و بداند که ارزش عمل او وابسته به آن است].
- فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِئٍ عَلی مایَجِدُ لِعَلِی فی قَلْبِهِ مِنَ الْحُبِّ وَالْبُغْضِ).
- مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- نور از سوی خداوند عزّوجل در جان من،
- النُّورُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ مَسْلوکٌ فِی
- سپس در جان علی بن ابیطالب،
- ثُمَّ فی عَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ،
- آنگاه در نسل او تا قائم مهدی – که حق خدا و ما را میستاند – جای گرفته.
- ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إِلَی الْقائِمِ الْمَهْدِی الَّذی یَأْخُذُ بِحَقِّ الله وَ بِکُلِّ حَقّ هُوَ لَنا،
- چرا که خداوند عزّوجل ما را بر کوتاهی کنندگان، ستیزه گران، ناسازگاران، خائنان و گنهکاران و ستمکاران و غاصبان از تمامی جهانیان دلیل و راهنما و حجت آورده است.
- لاَِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَی الْمُقَصِّرینَ وَالْمعُانِدینَ وَالُْمخالِفینَ وَالْخائِنینَ وَالْآثِمینَ وَالّظَالِمینَ وَالْغاصِبینَ مِنْ جَمیعِ الْعالَمینَ.
- هان مردمان! هشدارتان میدهم:
- مَعاشِرَالنّاسِ، أُنْذِرُکُمْ
- همانا من رسول خدایم.
- أَنّی رسولالله
- پیش از من نیز رسولانی آمده و سپری گشتهاند.
- قَدْخَلَتْ مِنْ قَبْلِی الرُّسُلُ،
- آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم، به جاهلیت عقبگرد میکنید؟
- أَفَإِنْ مِتُّ أَوْقُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ؟
- آن که به قهقرا برگردد، هرگز خدا را زیانی نخواهد رسانید.
- وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْهان یَضُرَّالله شَیْئاً
- و خداوند سپاسگزاران شکیباگر را پاداش خواهد داد.
- وَسَیَجْزِی الله الشّاکِرینَ (الصّابِرینَ).
- بدانید که
- أَلاوَ
- علی و پس از او فرزندان من از نسل او، داری کمال شکیبایی و سپاسگزاریاند
- إِنَّ عَلِیّاً هُوَالْمَوْصُوفُ بِالصَّبْرِ وَالشُّکْرِ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- اسلامتان را بر من منت نگذارید؛
- لاتَمُنُّوا عَلَی بِإِسْلامِکُمْ،
- که اعمال شما را بیهوده و تباه خواهد کرد
- بَلْ لاتَمُنُّوا عَلَی الله فَیُحْبِطَ عَمَلَکُمْ
- و خداوند بر شما خشم خواهد گرفت
- و َیَسْخَطَ عَلَیْکُمْ
- و سپس شما را به شعلهی از آتش و مس گداخته گرفتار خواهد نمود.
- وَ یَبْتَلِیَکُمْ بِشُواظٍ مِنْ نارٍ وَنُحاسٍ،
- همانا پروردگار شما در کمین گاه است.
- إِنَّ رَبَّکُمْ لَبِا الْمِرْصادِ.
- مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- بهزودی پس از من پیشوایانی خواهند بود که شما را بهسوی آتش میخوانند
- إِنَّهُ سَیَکُونُ مِنْ بَعْدی أَئمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی النّارِ
- و در روز رستاخیز تنها و بدون یاور خواهند ماند.
- وَیَوْمَ الْقِیامَةِ لایُنْصَرونَ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- خداوند و من از آنان بیزاریم.
- إِنَّ الله وَأَنَا بَریئانِ مِنْهُمْ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- آنان و یاران و پیروانشان در بدترین جی جهنم، جایگاه متکبّران خواهند بود.
- إِنَّهُمْ وَأَنْصارَهُمْ وَأَتْباعَهُمْ وَأَشْیاعَهُمْ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ وَلَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ.
- بدانید آنان اصحاب صحیفه اند.
- أَلا إِنَّهُمْ أَصْحابُ الصَّحیفَةِ،
- اکنون هر کس در صحیفهی خود نظر کند.
- فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ فی صَحیفَتِهِ!
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- اینک جانشینی خود را بهعنوان امامت و وراثت به امانت به میگذارم در نسل خود تا برپایی روز رستاخیز.
- إِنِّی أَدَعُها إِمامَةً وَ وِراثَةً (فی عَقِبی إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ)،
- و حال، مأموریت تبلیغی خود را انجام میدهم تا برهان بر هر شاهد و غایب و بر آنان که زاده شده یا نشدهاند و بر تمامی مردمان باشد.
- وَقَدْ بَلَّغْتُ ما أُمِرتُ بِتَبْلیغِهِهان حُجَّةً عَلی کُلِّ حاضِرٍ وَغائبٍ وَ عَلی کُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْلَمْ یَشْهَدْ، وُلِدَ أَوْلَمْ یُولَدْ،
- پس بایسته است این سخن را حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا برپایی رستاخیز برسانند.
- فَلْیُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ.
- آگاه باشید!
- وَ
- بهزودی پس از من امامت را با پادشاهی جابهجا نموده.
- سَیَجْعَلُونَ الْإِمامَةَ بَعْدی مُلْکاً وَ اغْتِصاباً،
- آن را غصب کرده و به تصرف خویش درآورند.
- (أَلا لَعَنَ الله الْغاصِبینَ الْمُغْتَصبینَ)،
- هان!
- وَ
- نفرین و خشم خدا بر غاصبان و چپاول گران!
- عِنْدَها سَیَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَا الثَّقَلانِ (مَنْ یَفْرَغُ)
- و البته در آن هنگام خداوند آتش عذاب – شعله هی آتش و مس گداخته – بر سر شما جن و انس خواهد ریخت.
- وَیُرْسِلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ
- آن جاست که دیگر یاری نخواهید شد.
- وَنُحاسٌ فَلاتَنْتَصِرانِ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- هرآینه خداوند عزوجل شما را به حالتان رها نخواهد کرد تا ناپاک را از پاک جدا کند
- إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ لَمْ یَکُنْ لِیَذَرَکُمْ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَمیزَالْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ،
- و خداوند نمیخواهد شما را بر غیب آگاه گرداند (اشاره به آیه ی ۱۷۹ / آل عمران است)
- وَ ما کانَ الله لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- هیچ سرزمینی نیست مگر این که خداوند به خاطر تکذیب اهل آن [حق را]، آنان را پیش از روز رستاخیز نابود خواهد فرمود و به امام مهدی خواهد سپرد.
- إِنَّهُ ما مِنْ قَرْیَةٍ إِلاّ وَالله مُهْلِکُها بِتَکْذیبِها قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ مُمَلِّکُهَا الْإِمامَ الْمَهْدِی
- و هرآینه خداوند وعدهی خود را انجام خواهد داد.
- وَالله مُصَدِّقٌ وَعْدَهُ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- پیش از شما، شمار فزونی از گذشتگان گمراه شدند و خداوند آنان را نابود کرد و همو نابودکنندهی آیندگان است.
- قَدْ ضَلَّ قَبْلَکُمْ أَکْثَرُالْأَوَّلینَ، وَالله لَقَدْ أَهْلَکَ الْأَوَّلینَ، وَهُوَ مُهْلِکُ الْآخِرینَ.
- او خود در کتابش آورده: «آیا پیشینیان را تباه نکردیم و به دنبال آنان آیندگان را گرفتار نساختیم؟ با مجرمان این چنین کنیم. وی بر ناباوران!»
- قالَ الله تَعالی: (أَلَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلینَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرینَ، کذالِکَ نَفْعَلُ بِالُْمجْرِمینَ، وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ).
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- همانا خداوند امرونهی خود را به من فرموده
- إِنَّ الله قَدْ أَمَرَنی وَنَهانی، وَقَدْ أَمَرْتُ عَلِیّاً وَنَهَیْتُهُ (بِأَمْرِهِ).
- و من نیز به دستور او دانش آن را نزد علی نهادم.
- فَعِلْمُ الْأَمْرِ وَالنَّهُی لَدَیْهِ،
- پس فرمان او را بشنوید
- فَاسْمَعُوا لاَِمْرِهِ
- و گردن نهید
- تَسْلَمُوا
- و پیرویش نمایید
- وَأَطیعُوهُ
- و از آنچه بازتان دارد خودداری کنید تا راه یابید.
- تَهْتَدُوا وَانْتَهُوا لِنَهْیِهِ تَرشُدُوا،
- بهسوی هدف او حرکت کنید.
- (وَصیرُوا إِلی مُرادِهِ)
- راههای گونهگون شما را از راه او بازندارد!
- وَلا تَتَفَرَّقْ بِکُمُ السُّبُلُ عَنْ سَبیلِهِ.
************************
بخش هفتم: پیروان اهلبیت علیهمالسلام و دشمنان ایشان
در این بخش پیامبر الهی با ۲۰ مرتبه خطاب کردن، صراط مستقیم را بر پیروی از اهلبیت علیهمالسلام توصیه کرده و جایگاه آنان را بهشت وعده داده و دشمنان ایشان را جهنم.
هان مردمان!
مَعاشِرَالنّاسِ،
- صراط مستقیم خداوند منم که شما را به پیروی آن امر فرموده.
- أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ،
- و پس از من علی است و آنگاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه راستاند که بهدرستی و راستی راهنمایند و به آن حکم و دعوت کنند.
- ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی. ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ (الْهُدی)، یَهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلونَ.
- سپس پیامبر صلّی الله علیه و آله قرائت فرمود: «بسمالله الرحمن الرّحیم الحمدللّه ربّ العالمین الرّحمن الرّحیم» – تا آخر سوره.
- ثُمَّ قَرَأَ: «بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِ الْعالَمینَ…» إِلی آخِرِها،
- هان!
- وَقالَ:
- به خدا سوگند این سوره دربارهی من نازل شده
- فِی نَزَلَتْ وَفیهِمْ (وَالله) نَزَلَتْ،
- و شامل امامان است
- وَلَهُمْ عَمَّتْ
- و به آنان اختصاص دارد.
- وَإِیَّاهُمْ خَصَّتْ،
- آنان اولیای خدایند که ترس و اندوهی برایشان نیست،
- أُولئکَ أَوْلِیاءُالله الَّذینَ لاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاهُمْ یَحْزَنونَ،
- آگاه باشید:
- أَلا
- البته حزب خدا چیره و غالب خواهد بود.
- إِنَّ حِزْبَ الله هُمُ الْغالِبُونَ.
- هشدار که:
- أَلا
- ستیزندگان با امامان، گمراه و همکاران شیاطیناند.
- إِنَّ أَعْدائَهُمْ هُمُ السُّفَهاءُالْغاوُونَ إِخْوانُ الشَّیاطینِ
- بری گمراهی مردمان، سخنان بیهوده و پوچ را به یکدیگر میرسانند.
- یوحی بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُروراً.
- بدانید که
- أَلا إِنَّ
- خداوند از دوستان امامان در کتاب خود چنین یاد کرده:
- أَوْلِیائَهُمُ الَّذینَ ذَکَرَهُمُ الله فی کِتابِهِ، فَقالَ عَزَّوَجَلَّ:
- «[ی پیامبر ما] نمییابی ایمانیان به خدا و روز بازپسین که ستیزه گران خدا و رسول را دوست ندارند، گرچه آنان پدران، برادران و خویشانشان باشند.
- (لاتَجِدُ قَوْماً یُؤمِنُونَ بِالله وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حادَّالله وَ رَسُولَهُ وَلَوْکانُوا آبائَهُمْ أَوْأَبْنائَهُمْ أَوْإِخْوانَهُمْ أَوْعَشیرَتَهُمْ،
- آنان [که چنین اند] خداوند ایمان را در دل هایشان نبشته است».
- أُولئِکَ کَتَبَ فی قُلوبِهِمُ الْإیمانَ)
- – تا آخر آیه.
- إِلی آخِرالآیَةِ.
- هان!
- أَلا إِنَّ
- دوستداران امامان ایمانیاناند که قرآن چنان توصیف فرموده:
- أَوْلِیائَهُمُ الْمُؤْمِنونَ الَّذینَ وَصَفَهُمُ الله عَزَّوَجَلَّ فَقالَ:
- «آنان که ایمان آورده و باور خود را به شرک نیالودهاند، در امان و درراه راست هستند».
- (الَّذینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدونَ).
- هشدار!
- (أَلا
- یاران پیشوایان کسانی هستند که به باور رسیده
- إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ الَّذینَ آمَنُوا
- و از تردید و انکار دور خواهند بود.
- وَلَمْ یَرْتابوا).
- هشدار!
- أَلا إِنَّ
- اولیای امامان آناند که با آرامش و سلام به بهشت درخواهند شد
- أَوْلِیائَهُمُ الَّذینَ یدْخُلونَ الْجَنَّةَ بِسَلامٍ آمِنینَ،
- و فرشتگان با سلام آنان را پذیرفته، خواهند گفت:
- تَتَلَقّاهُمُ الْمَلائِکَةُ بِالتَّسْلیمِ یَقُولونَ:
- «درود بر شما که پاکشدهاید. اینک داخل شوید که در بهشت، جاودانه خواهید بود».
- سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلوها خالِدینَ.
- هان!
- أَلا
- بهشت پاداش اولیای آنان است
- إِنَّ أَوْلِیائَهُمْ، لَهُمُ الْجَنَّةُ
- و در آن بیحساب روزی داده خواهند شد.
- یُرْزَقونَ فیها بِغَیْرِ حِسابٍ.
- هان!
- أَلا
- دشمنان آنان آن کسانیاند که در آتش درآیند.
- أَ إِنَّ عْدائَهُمُ الَّذینَ یَصْلَونَ سَعیراً.
- و همانا نالهی افروزش جهنم را میشنوند درحالیکه شعله هی آتش زبانه میکشد
- أَعْدائَهُمُ الَّذینَ یَسْمَعونَ لِجَهَنَّمَ شَهیقاً
- و زفیر (صدی بازدم) جهنم را نیز درمییابند.
- وَ هِی تَفورُ وَ یَرَوْنَ لَهازَفیراً.
- هان!
- أَلا
- خداوند دربارهی ستیزگران با آنان فرموده:
- أ إِنَّ َعْدائَهُمُ الَّذینَ قالَ الله فیهِمْ:
- «هرگاه امتی داخل جهنم شود همتی خود را نفرین کند».
- (کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها) الآیة.
- هشدار!
- که أَلا
- دشمنان امامان همانانند که خداوند دربارهی آنان فرموده:
- إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذینَ قالَ الله عَزَّوَجَلَّ:
- «هر گروهی از آنان داخل جهنم شود نگاهبانان میپرسند:
- (کُلَّما أُلْقِی فیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها
- مگر برایتان ترسانندهی نیامد؟!
- أَلَمْ یَأتِکُمْ نَذیرٌ،
- میگویند: چرا ترساننده آمد لیکن تکذیب کردیم
- قالوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبْنا
- و گفتیم: خداوند وحی نفرستاده و شما نیستید مگر در گمراهی بزرگ!»
- وَ قُلنا مانَزَّلَ الله مِنْ شَیءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فی ضَلالٍ کَبیرٍ)
- تا آن جا که فرماید: «هان! نابود باد دوزخیان!»
- إِلی قَوله: (أَلافَسُحْقاً لاَِصْحابِ السَّعیرِ).
- هان!
- أَلا
- یاران امامان در نهان، از پروردگار خویش ترسانند،
- إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ،
- آمرزش و پاداش بزرگ بری آنان خواهد بود.
- لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبیرٌ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنَاسِ،
- چه بسیار راه است میان آتش و پاداش بزرگ!
- شَتّانَ مابَیْنَ السَّعیرِ وَالْأَجْرِ الْکَبیرِ.
- هان مردمان!
- (مَعاشِرَالنّاسِ)،
- خداوند ستیزه جویان ما را ناستوده و نفرین فرموده
- عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ الله وَلَعَنَهُ،
- و دوستان ما را ستوده و دوست دارد.
- وَ وَلِیُّنا (کُلُّ) مَنْ مَدَحَهُ الله وَ أَحَبَّهُ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَ النّاسِ،
- بدانید که همانا من انذارگرم و علی مژده دهنده.
- أَلاوَإِنّی (أَنَا) النَّذیرُ و عَلِی الْبَشیرُ.
- هان!
- (مَعاشِرَالنّاسِ)،
- که من بیم دهندهام
- أَلا وَ إِنِّی مُنْذِرٌ
- و علی راهنما.
- وَ عَلِی هادٍ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَ النّاس
- بدانید که من پیامبرم
- (أَلا) وَ إِنّی نَبی
- و علی وصی من است.
- وَ عَلِی وَصِیّی.
- هان مردمان!
- (مَعاشِرَالنّاسِ،
- بدانید که همانا من فرستاده
- أَلاوَإِنِّی رَسولٌ
- و علی امام و وصی پس از من است.
- وَ عَلِی الْإِمامُ وَالْوَصِی مِنْ بَعْدی،
- و امامان پس از او فرزندان اویند.
- وَالْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ.
- آگاه باشید!
- أَلا
- من والد آنانم
- وَ إِنّی والِدُهُمْ
- ولی ایشان از نسل علی خواهند بود.
- وَهُمْ یَخْرُجونَ مِنْ صُلْبِهِ).
************************
بخش هشتم: حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف
در این بخش آخرین پیامبر الهی، از آخرین امام (عج) و شرایط ظهور وی پیشگویی کرده و با ۱۸ بار خطاب آگاه شدن مردمان استقرار حکومت ولی خدا در زمین را بشارت میدهند.
آگاه باشید! أَلا
- همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست.
- إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِی.
- هان!
- أَلا
- او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود.
- إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدِّینِ.
- هشدار!
- که أَلا
- اوست انتقام گیرنده از ستمکاران.
- إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ.
- هشدار!
- که أَلا
- اوست فاتح دژها و منهدمکنندهی آنها.
- إِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَهادِمُها.
- هشدار!
- که أَلا
- اوست چیره بر تمامی قبایل مشرکان و راهنمای آنان.
- إِنَّهُ غالِبُ کُلِّ قَبیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ وَهادیها.
- هشدار!
- أَلا
- که او خونخواه تمام اولیی خداست.
- إِنَّهُ الْمُدْرِکُ بِکُلِّ ثارٍ لاَِوْلِیاءِالله.
- آگاه باشید!
- أَلا
- اوست یاور دین خدا.
- إِنَّهُ النّاصِرُ لِدینِ الله.
- هشدار!
- که أَلا
- از دریایی ژرف پیمانههایی افزون گیرد.
- إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَمیقٍ.
- هشدار! که
- أَلا
- او به هر ارزشمندی بهاندازهی ارزش او و به هر نادان و بیارزشی بهاندازهی نادانیاش نیکی کند.
- إِنَّهُ یَسِمُ کُلَّ ذی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ کُلَّ ذی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ.
- هشدار! که
- أَلا
- او نیکو و برگزیدهی خداوند است.
- إِنَّهُ خِیَرَةُالله وَ مُخْتارُهُ.
- هشدار! که
- أَلا
- او وارث دانشها و حاکم بر ادراکهاست.
- إِنَّهُ وارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَالُْمحیطُ بِکُلِّ فَهْمٍ.
- هان! بدانید
- أَلا
- که او از سوی پروردگارش سخن میگوید
- إِنَّهُ الُْمخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ
- و آیات و نشانهی او را برپا کند.
- وَ الْمُشَیِّدُ لاَِمْرِ آیاتِهِ.
- بدانید
- أَلا
- همانا اوست بالیده و استوار.
- إِنَّهُ الرَّشیدُ السَّدیدُ.
- بیدار باشید!
- أَلا
- هموست که [اختیار امور جهانیان و آیین آنان] به او واگذار شده است.
- إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَیْهِ.
- آگاه باشید! که
- أَلا
- تمامی گذشتگان ظهور او را پیشگویی کردهاند.
- إِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرونِ بَیْنَ یَدَیْهِ.
- آگاه باشید! که
- أَلا
- اوست حجّت پایدار و پس از او حجّتی نخواهد بود (۲)
- إِنَّهُ الْباقی حُجَّةً وَلاحُجَّةَ بَعْدَهُ
- درستی و راستی و نور و روشنایی تنها نزد اوست.
- وَلا حَقَّ إِلاّ مَعَهُ وَلانُورَ إِلاّعِنْدَهُ.
- هان!
- أَلا
- کسی بر او پیروز نخواهد شد
- إِنَّهُ لاغالِبَ لَهُ
- و ستیزندهی او یاری نخواهد گشت.
- وَلامَنْصورَ عَلَیْهِ.
- آگاه باشید که
- أَلا
- او ولی خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانتدار امور آشکار و نهان است.
- وَإِنَّهُ وَلِی الله فی أَرْضِهِ، وَحَکَمُهُ فی خَلْقِهِ، وَأَمینُهُ فی سِرِّهِ وَ علانِیَتِهِ.
- این تعبیر بهعنوان حجّت و امامت است و نظری به رجعت دیگر امامان ندارد زیرا آنان حجّتهای پیشیناند که دوباره رجعت خواهند نمود.
************************
بخش نهم: مطرح کردن بیعت
در این بخش پیامبر الهی، ضمن تاکید بر تفهیم ابلاغ امامت حضرت علی درخواست بیعت با وی را مینماید و بشارت و انذار بعیت را نیز تفهیم میکنند.
هان مردمان! مَعاشِرَالنّاسِ،
- من پیام خدا را برایتان آشکار کرده تفهیم نمودم.
- إِنّی قَدْبَیَّنْتُ لَکُمْ وَأَفْهَمْتُکُمْ،
- و این علی است که پس از من شما را آگاه می کند.
- وَ هذا عَلِی یُفْهِمُکُمْ بَعْدی.
- اینک شما را میخوانم که پس از پایان خطبه با من و سپس با علی دست دهید
- أَلاوَإِنِّی عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتی ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدی.
- تا با او بیعت کرده به امامت او اقرار نمایید.
- أَدْعُوکُمْ إِلی مُصافَقَتی عَلی بَیْعَتِهِ وَ الإِقْرارِبِهِ،
- آگاه باشید
- أَلا و
- من با خداوند و علی با من پیمان بسته و من اکنون از سوی خدی عزّوجل بری امامت او پیمان میگیرم.
- إِنَّی قَدْ بایَعْتُ الله وَ عَلِی قَدْ بایَعَنی. وَأَنَا آخِذُکُمْ بِالْبَیْعَةِ لَهُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ.
- «[ی پیامبر] آنان که با تو بیعت کنند هر آینه با خدا بیعت کردهاند.
- (إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ الله،
- دست خدا بالای دستان آنان است.
- یَدُالله فَوْقَ أَیْدیهِمْ.
- و هر کس بیعت شکند، بر زیان خود شکسته،
- فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ،
- و آن کس که بر پیمان خداوند استوار و باوفا باشد، خداوند به او پاداش بزرگی خواهد داد.
- وَ مَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْهُ الله فَسَیُؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً).
************************
بخش دهم: حلال و حرام، واجبات و محرمات
در این بخش پیامبر الهی؛ خلاصهای از حلال و حرام، واجبات و محرمات دین مبین اسلام را تبیین کرده و با ۱۳ هشدار باش روز محاسبه و قیامت و ثواب و عقاب روز جزا و در انتها پاداش آن را بیان میکنند.
هان مردمان! مَعاشِرَالنّاسِ،
- همانا حج و عمره از شعائر و آدابورسوم خدایی است.
- إِنَّ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ مِنْ شَعائرِالله،
- پس زائران خانهی خدا و عمره کنندگان بر صفا و مروه بسیار طواف کنند.
- (فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِاعْتَمَرَ فَلاجُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما) الآیَة.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- در خانهی خدا حج گزارید؛
- حُجُّواالْبَیْتَ،
- که هیچ خاندانی داخل آن نشد مگر بینیاز شد و مژده گرفت،
- فَماوَرَدَهُ أَهْلُ بَیْتٍ إِلاَّ اسْتَغْنَوْا وَ أُبْشِروا،
- و کسی از آن روی برنگردانید مگر بیبهره و نیازمند گردید.
- وَلاتَخَلَّفوا عَنْهُ إِلاّبَتَرُوا وَ افْتَقَرُوا.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- مؤمنی در موقف (عرفات، مشعر، منا) نمانَد مگر این که خدا گناهان گذشتهی او را بیامرزد
- ماوَقَفَ بِالْمَوْقِفِ مُؤْمِنٌ إِلاَّغَفَرَالله لَهُ ماسَلَفَ مِنْ ذَنْبِهِ إِلی وَقْتِهِ ذالِکَ،
- و بایسته است که پس از پایان اعمال حج [با پروندهی پاک] کار خود را از سر گیرد.
- فَإِذا انْقَضَتْ حَجَّتُهُ اسْتَأْنَفَ عَمَلَهُ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنَّاسِ،
- حاجیان دستگیری شدهاند
- الْحُجّاجُ مُعانُونَ
- و هزینههای سفرشان جبران میشود و جایگزین آن به آنان خواهد رسید.
- وَ نَفَقاتُهُمْ مُخَلَّفَةٌ عَلَیْهِمْ
- و البته خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد کرد.
- وَالله لایُضیعُ أَجْرَالُْمحْسِنینَ.
- هان مردمان
- مَعاشِرَالنّاسِ!
- خانهی خدا را با دین کامل و دانش ژرفی آن دیدار کنید
- حُجُّوا الْبَیْتَ بِکَمالِ الدّینِ وَالتَّفَقُّهِ،
- و از زیارتگاهها جز با توبه و بازایستادن [از گناهان] برنگردید.
- وَلاتَنْصَرِفُوا عَنِ الْمشَاهِدِإِلاّ بِتَوْبَةٍ وَ إِقْلاعٍ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- نماز را به پا دارید
- أَقیمُوا الصَّلاةَ
- و زکات بپردازید
- وَ آتُوا الزَّکاةَ
- همان سان که خداوند عزّوجل امر فرموده.
- کَما أَمَرَکُمُ الله عَزَّوَجَلَّ،
- پس اگر زمان بر شما دراز شد و کوتاهی کردید یا از یاد بردید، علی صاحباختیار و تبیینکنندهی بر شماست.
- فَإِنْ طالَ عَلَیْکُمُ الْأَمَدُ فَقَصَّرْتُمْ أَوْنَسِیتُمْ فَعَلِی وَلِیُّکُمْ وَمُبَیِّنٌ لَکُمْ،
- خداوند عزّوجل او را پس از من امانتدار خویش در میان آفریدگانش نهاده.
- الَّذی نَصَبَهُ الله عَزَّوَجَلَّ لَکُمْ بَعْدی أَمینَ خَلْقِهِ.
- همانا او از من
- إِنَّهُ مِنِّی
- و من از اویم.
- وَ أَنَا مِنْهُ،
- و او و فرزندان من از جانشینان او،
- وَ هُوَ وَ مَنْ تَخْلُفُ مِنْ ذُرِّیَّتی
- پرسشهای شما را پاسخ دهند
- یُخْبِرونَکُمْ بِماتَسْأَلوُنَ عَنْهُ
- و آنچه را نمیدانید به شما میآموزند.
- وَیُبَیِّنُونَ لَکُمْ ما لاتَعْلَمُونَ.
- هان!
- أَلا
- روا و ناروا بیش از آن است که من شمارش کنم و بشناسانم
- إِنَّ الْحَلالَ وَالْحَرامَ أَکْثَرُمِنْ أَنْ أُحصِیَهُما وَأُعَرِّفَهُما
- و در این جا یکباره به روا فرمان دهم و از ناروا بازدارم.
- فَآمُرَ بِالْحَلالِ وَ اَنهَی عَنِ الْحَرامِ فی مَقامٍ واحِدٍ،
- از این روی مأمورم از شما بیعت بگیرم که دست در دست من نهید در موردپذیرش آنچه از سوی خداوند آوردهام درباری علی امیرالمؤمنین و اوصیای پس از او که آنان از من و اویند.
- فَأُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الْبَیْعَةَ مِنْکُمْ وَالصَّفْقَةَ لَکُمْ بِقَبُولِ ماجِئْتُ بِهِ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ فی عَلِی أمیرِالْمُؤْمِنینَ وَالأَوْصِیاءِ مِنْ بَعْدِهِ
- و این امامت به وراثت پایدار است و فرجام امامان، مهدی است
- الَّذینَ هُمْ مِنِّی وَمِنْهُ إمامَةٌ فیهِمْ قائِمَةٌ،
- و استواری امامت تا روزی است که او با خداوند قدر و قضا دیدار کند.
- خاتِمُها الْمَهْدی إِلی یَوْمٍ یَلْقَی الله الَّذی یُقَدِّرُ وَ یَقْضی.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- شما را به هرگونه روا و ناروا راهنمایی کردم
- وَ کُلُّ حَلالٍ دَلَلْتُکُمْ عَلَیْهِ وَکُلُّ حَرامٍ نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ
- و از آن هرگز برنمیگردم.
- فَإِنِّی لَمْ أَرْجِعْ عَنْ ذالِکَ وَ لَمْ أُبَدِّلْ
- بدانید و آگاه باشید!
- أَلا
- آنها را یاد کنید
- فَاذْکُرُوا ذالِکَ
- و نگه دارید
- وَاحْفَظُوهُ
- و یکدیگر را به آن توصیه نمایید
- وَ تَواصَوْابِهِ،
- و در آن [احکام خدا] دگرگونی راه ندهید.
- وَلا تُبَدِّلُوهُ وَلاتُغَیِّرُوهُ.
- هشدار که دوباره میگویم:
- أَلا وَ إِنِّی اُجَدِّدُالْقَوْلَ:
- بیدار باشید! أَلا
- نماز را به پا دارید.
- فَأَقیمُوا الصَّلاةَ
- و زکات بپردازید.
- وَآتُوا الزَّکاةَ
- و امربهمعروف کنید
- وَأْمُرُوا بِالْمَعْروفِ
- و از منکر بازدارید.
- وَانْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ.
- و بدانید که
- أَلا
- ریشهی امربهمعروف این است که به گفتهی من [دربارهی امامت] برسید
- وَإِنَّ رَأْسَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ أَنْ تَنْتَهُوا إِلی قَوْلی
- و سخن مرا به دیگران برسانید
- و غایبان را به پذیرش فرمان من توصیه کنید
- وَتُبَلِّغُوهُ مَنْ لَمْ یَحْضُرْ
- و آنان را از ناسازگاری سخنان من بازدارید؛
- وَ تَأْمُروُهُ بِقَبُولِهِ عَنِّی وَتَنْهَوْهُ عَنْ مُخالَفَتِهِ،
- همانا سخن من فرمان خدا و من است
- فَإِنَّهُ أَمْرٌ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ وَمِنِّی.
- و هیچ امربهمعروف و نهی از منکری جز با امام معصوم تحقق و کمال نمییابد.
- وَلا أَمْرَ بِمَعْروفٍ وَلا نَهْی عَنْ مُنْکَرٍ إِلاَّمَعَ إِمامٍ مَعْصومٍ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- قرآن بر شما روشن میکند که امامان پس از علی فرزندان اویند
- الْقُرْآنُ یُعَرِّفُکُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ،
- و من به شما شناساندم که آنان از او و از مناند.
- وَعَرَّفْتُکُمْ إِنَّهُمْ مِنِّی وَمِنْهُ،
- چرا که خداوند در کتاب خود میگوید:
- حَیْثُ یَقُولُ الله فی کِتابِهِ:
- «امامت را فرمانی پایدار در نسل او قرار داد…»
- (وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فی عَقِبِهِ).
- و من نیز گفتهام که:
- وَقُلْتُ:
- «مادام که به قرآن و امامان تمسک کنید، گمراه نخواهید شد.»
- «لَنْ تَضِلُّوا ما إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- تقوا را، تقوا را رعایت کرده
- التَّقْوی، التَّقْوی،
- از سختی رستخیز بهراسید
- وَاحْذَرُوا السّاعَةَ
- همان گونه که خداوند عزّوجل فرمود: «البته زمینلرزهی روز رستاخیز حادثهی بزرگ است…»
- کَما قالَ الله عَزَّوَجَلَّ: (إِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیمٌ).
- مرگ، قیامت و حساب و میزان و محاسبهی در برابر پروردگار جهانیان و پاداش کیفر را یاد کنید.
- اُذْکُرُوا الْمَماتَ (وَالْمَعادَ) وَالْحِسابَ وَالْمَوازینَ وَالُْمحاسَبَةَ بَیْنَ یَدَی رَبِّ الْعالَمینَ وَالثَّوابَ وَالْعِقابَ.
- آن که نیکی آورد، پاداش گیرد.
- فَمَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ أُثیبَ عَلَیْها
- و آن که بدی کرد، بهرهی از بهشت نخواهد برد.
- وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَیْسَ لَهُ فِی الجِنانِ نَصیبٌ.
************************
بخش یازدهم: بیعت گرفتن رسمی
آخرین گام در این ماموریت پیامبر الهی، بیعت رسمی گرفتن از مسلمانان در خصوص اولین امام (ع) که جانشین وی بوده و قراراست مسئولیت رهبری جامعه اسلامی را به عهده گیرد و تشویق به سبقتگیری در این امر خیر و دعا برای آنان است.
هان مردمان! مَعاشِرَالنّاسِ،
- شما بیش از آنید که در یک زمان با یک دست من بیعت نمایید.
- إِنَّکُمْ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُصافِقُونی بِکَفٍّ واحِدٍ فی وَقْتٍ واحِدٍ،
- از این روی خداوند عزّوجل به من دستور داده که از زبان شما اقرار بگیرم
- وَقَدْ أَمَرَنِی الله عَزَّوَجَلَّ أَنْ آخُذَ مِنْ أَلْسِنَتِکُمُ الْإِقْرارَ
- و پیمان ولایت علی امیرالمؤمنین را محکم کنم
- بِما عَقَّدْتُ لِعَلِی أَمیرِالْمُؤْمنینَ،
- و نیز بر امامان پس از او که از نسل من و اویند؛
- وَلِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ مِنّی وَ مِنْهُ، عَلی
- همان گونه که اعلام کردم که ذرّیّه من از نسل اوست.
- ما أَعْلَمْتُکُمْ أَنَّ ذُرِّیَّتی مِنْ صُلْبِهِ.
- پس همگان بگویید:
- فَقُولُوا بِأَجْمَعِکُمْ:
- «البتّه که سخنان تو را شنیده پیروی میکنیم
- «إِنّا سامِعُونَ مُطیعُونَ
- و از آنها خشنودیم
- راضُونَ
- و بر آن گردن گذار
- مُنْقادُونَ
- و بر آنچه از سوی پروردگارمان در امامت اماممان علی امیرالمؤمنین و امامان دیگر – از صلب او – به ما ابلاغ کردی، با تو پیمان میبندیم بادل و جان و زبان و دستهایمان.
- لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَرَبِّکَ فی أَمْرِ إِمامِنا عَلِی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ. نُبایِعُکَ عَلی ذالِکَ بِقُلوُبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَأَیْدینا.
- با این پیمان زندهایم
- علی ذالِکَ نَحْیی
- و با آن خواهیم مرد
- وَ عَلَیْهِ نَموتُ
- و با آن اعتقاد برانگیخته میشویم.
- وَ عَلَیْهِ نُبْعَثُ.
- و هرگز آن را دگرگون نکرده شکّ و انکار نخواهیم داشت
- وَلانُغَیِّرُ وَلانُبَدِّلُ، وَلا نَشُکُّ (وَلانَجْحَدُ) وَلانَرْتابُ
- و از عهد و پیمان خود برنمیگردیم.
- وَلا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَلا نَنْقُضُ الْمیثاقَ.
- [ی رسول خدا] ما را بهفرمان خدا پند دادی دربارهی علی امیرالمؤمنین و امامان از نسل خود و او که حسن و حسین و آنان که خداوند پس از آنان برپا کرده است.
- وَعَظْتَنا بِوَعْظِ الله فی عَلِی أَمیرِالْمؤْمِنینَ وَالْأَئِمَّةِ الَّذینَ ذَکَرْتَ مِنْ ذُرِّیتِکَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ مَنْ نَصَبَهُ الله بَعْدَهُما.
- پس عهد و پیمان از ما گرفته شد از دلوجان و زبان و روح و دستانمان.
- فَالْعَهْدُ وَالْمیثاقُ لَهُمْ مَأْخُوذٌ مِنَّا، مِنْ قُلُوبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَضَمائِرِنا وَأَیْدینا.
- هر کس توانست با دست وگرنه با زبان پیمان بست.
- مَنْ أَدْرَکَها بِیَدِهِ وَ إِلاَّ فَقَدْ أَقَرَّ بِلِسانِهِ،
- و هرگز پیمانمان را دگرگون نخواهیم کرد
- وَلا نَبْتَغی بِذالِکَ بَدَلاً
- و خداوند از ما شکست عهد نبیند.
- وَلایَرَی الله مِنْ أَنْفُسِنا حِوَلاً.
- و نیز فرمان تو را به نزدیک و دور از فرزندان و خویشان خود خواهیم رسانید
- نَحْنُ نُؤَدّی ذالِکَ عَنْکَ الّدانی والقاصی مِنْ اَوْلادِنا واَهالینا،
- و خداوند را بر آن گواه خواهیم گرفت.
- وَ نُشْهِدُالله بِذالِکَ
- و هر آینه خداوند بر گواهی کافی است و تو نیز بر ما گواه باش».
- وَ کَفی بِالله شَهیداً وَأَنْتَ عَلَیْنا بِهِ شَهیدٌ
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- چه میگویید؟
- ماتَقُولونَ؟
- همانا خداوند هر صدایی را میشنود
- فَإِنَّ الله یَعْلَمُ کُلَّ صَوْتٍ
- و آن را که از دلها میگذرد میداند.
- وَ خافِیَةَ کُلِّ نَفْسٍ،
- «هر آن کس هدایت پذیرفت، به خیر خویش پذیرفته.
- (فَمَنِ اهْتَدی فَلِنَفْسِهِ
- و آن که گمراه شد، به زیان خود رفته.»
- وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها)،
- و هر کس بیعت کند، هر آینه با خداوند پیمان بسته؛
- وَمَنْ بایَعَ فَإِنَّما یُبایِعُ الله،
- که «دست خدا بالی دستان آنهاست».
- (یَدُالله فَوْقَ أَیْدیهِمْ).
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- اینک با خداوند بیعت کنید
- فَبایِعُوا الله
- و با من پیمان بندید
- وَ بایِعُونی
- و با علی امیرالمؤمنین و حسن و حسین و امامان پس از آنان از نسل آنان که نشانهی پایدارند در دنیا و آخرت.
- وَبایِعُوا عَلِیّاً أَمیرَالْمُؤْمِنینَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَالْأَئِمَّةَ (مِنْهُمْ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ) کَلِمَةً باقِیَةً.
- خداوند مکّاران را تباه میکند
- یُهْلِکُ الله مَنْ غَدَرَ
- و به باوفایان مهر میورزد «هر که پیمان شکند»
- وَ یَرْحَمُ مَنْ وَ فی،
- جز این نیست که به زیان خود گام برداشته،
- (وَ مَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ
- و هر که بر عهدی که با خدا بسته پابرجا ماند، بهزودی خدا او را پاداش بزرگی خواهد داد».
- وَ مَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْهُ الله فَسَیُؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً).
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- آنچه بر شما برگفتم بگویید و به علی با لقب امیرالمؤمنین سلام کنید
- قُولُوا الَّذی قُلْتُ لَکُمْ وَسَلِّمُوا عَلی عَلی بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ،
- و بگویید: «شنیدیم و فرمان میبریم پروردگارا، آمرزشت خواهیم و بازگشت بهسوی تو است».
- وَقُولُوا: (سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ الْمَصیرُ)،
- و نیز بگویید: «تمام سپاس و ستایش خدایی راست که ما را به این راهنمایی فرمود وگرنه راه نمییافتیم»
- وَ قُولوا: (اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِی لَوْلا أَنْ هَدانَا الله)
- – تا آخر آیه.
- الآیة.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- هر آینه برتریهای علی بن ابیطالب نزد خداوند عزّوجل – که در قرآن نازل فرموده – بیش از آن است که من یک باره برشمارم.
- إِنَّ فَضائِلَ عَلی بْنِ أَبی طالِبٍ عِنْدَالله عَزَّوَجَلَّ – وَ قَدْ أَنْزَلَهافِی الْقُرْآنِ – أَکْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِیَها فی مَقامٍ واحِدٍ،
- پس هر کس از مقامات او خبر داد و آنها را شناخت او را تصدیق و تأیید کنید.
- فَمَنْ أَنْبَاَکُمْ بِها وَ عَرَفَها فَصَدِّقُوهُ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ،
- آن کس که از خدا و رسولش و علی و امامانی که نام بردم پیروی کند، به رستگاری بزرگی دستیافته است.
- مَنْ یُطِعِ الله وَ رَسُولَهُ وَ عَلِیّاً وَ الْأَئِمَةَ الَّذینَ ذَکرْتُهُمْ فَقَدْ فازَفَوْزاً عَظیماً.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنَّاسِ،
- سبقت جویان به بیعت و پیمان و سرپرستی او
- السّابِقُونَ إِلی مُبایَعَتِهِ وَ مُوالاتِهِ
- و سلام بر او با لقب امیرالمؤمنین،
- وَ التَّسْلیمِ عَلَیْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ
- رستگارانید و در بهشتهای پر بهره خواهند بود.
- أُولئکَ هُمُ الْفائزُونَ فی جَنّاتِ النَّعیمِ.
- هان مردمان!
- مَعاشِرَالنّاسِ
- آنچه خدا را خشنود کند بگویید.
- قُولُوا ما یَرْضَی الله بِهِ عَنْکُمْ مِنَ الْقَوْلِ،
- پس اگر شما و تمامی زمینیان کفران ورزند، خدا را زیانی نخواهد رسانید.
- فَإِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَلَنْ یَضُرَّالله شَیْئاً.
- پروردگارا، آنان را که به آنچه ادا کردم و فرمان دادم ایمان آوردند، بیامرز.
- اللهمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ (بِما أَدَّیْتُ وَأَمَرْتُ)
- و بر منکران کافر خشم گیر!
- وَاغْضِبْ عَلَی (الْجاحِدینَ) الْکافِرینَ،
************************
سخن پایانی: حمد الهی
در انتها پیامبر رحمت از آنجا که آخرین ماموریت خود را بهخوبی ادا کرده است، خداوند را شکر میکند.
و الحمدللّه ربّ العالمین.
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ.
************************
منابع:
- امینی، علامه، الغدیر، ج ۱، ص ۱۲-۱۵۱ و ۲۹۴-۳۲۲٫
- بحرانی، شیخ عبدالله، عوالم العلوم، ج ۱۵/۳ ص ۳۰۷-۳۲۷٫
- پایگاه اطلاعرسانی استاد حسین انصاریان به نشانی https://www.erfan.ir/farsi/88037.html
- پایگاه اطلاعرسانی حوزه
- حر عاملی، اثبات الهداة، ج ۲ ص ۲۰۰-۲۵۰٫
- سید ابن طاووس، الطرائف، ص ۳۳٫
- مجلسی، علامه، بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۱۸۱-۱۸۲٫
- هاشمی فشارکی، سید جواد، خطبه غدیر مبنای ایجاد تمدن نوین اسلامی، ایثار پرس، ۲۶ آذر ۱۴۰۰ به نشانی
http://www.isarpress.ir/?p=8107
********************************************
پیوست:
متن و ترجمه خطبه غدیر
متن خطبه و ترجمه استاد حسین انصاریان
********************************************
بخش اول: حمد و ثنای الهی
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی اَرْکانِهِ، وَاَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْماً وَ هُوَ فی مَکانِهِ وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَمیداً لَمْ یَزَلْ، مَحْموداً لایَزالُ (وَ مَجیداً لایَزولُ، وَمُبْدِئاً وَمُعیداً وَ کُلُّ أَمْرٍ إِلَیْهِ یَعُودُ). بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَداحِی الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُ الْأَرَضینَ وَ السّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ. یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ وَالْعُیُونُ لاتَراهُ.
ستایش خدای را سزاست که در یگانگیاش بلندمرتبه و در تنهاییاش به آفریدگان نزدیک است؛ سلطنتش پرجلال و در ارکان آفرینشش بزرگ است. بیآنکه مکان گیرد و جابهجا شود، بر همهچیز احاطه دارد و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.
همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگی او را پایانی نیست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور بهسوی اوست.
اوست آفریننده آسمانها و گستراننده زمینها و حکمران آنها. دور و منزه از خصایص آفریدههاست و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر است. هموست پروردگار فرشتگان و روح؛ افزونی بخش آفریدهها و نعمتده ایجادشده است. به یک نیمنگاه دیدهها را ببیند و دیدهها هرگز او را نبینند.
کَریمٌ حَلیمٌ ذُوأَناتٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِهِ. لا یَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلایُبادِرُ إِلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ. قَدْفَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ اَلْمَکْنوناتُ ولا اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیّاتُ. لَهُ الْإِحاطَةُ بِکُلِّ شَیءٍ، والغَلَبَةُ علی کُلِّ شَیءٍ والقُوَّةُ فی کُلِّ شَئٍ والقُدْرَةُ عَلی کُلِّ شَئٍ وَلَیْسَ مِثْلَهُ شَیءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّیءِ حینَ لاشَیءَ دائمٌ حَی وَقائمٌ بِالْقِسْطِ، لاإِلاهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُالْحَکیمُ.
جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَاللَّطیفُ الْخَبیرُ. لایَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعایَنَةٍ، وَلایَجِدُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَمِنْ سِرٍ وَ عَلانِیَةٍ إِلاّ بِمادَلَّ عَزَّوَجَلَّ عَلی نَفْسِهِ.
کریم و بردبار و شکیباست. رحمتش جهانشمول و عطایش منّت گذار. در انتقام بیشتاب و در کیفر سزاواران عذاب، صبور و شکیباست. بر نهانها آگاه و بر درونها دانا. پوشیدهها بر او آشکار و پنهانها بر او روشن است. او راست فراگیری و چیرگی بر هر هستی. نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده ویژه اوست. او را همانندی نیست و هموست ایجادگر هر موجود در تاریکستان لاشیء. جاودانه و زنده و عدلگستر. جز او خداوندی نباشد و اوست ارجمند و حکیم.
دیدهها را بر او راهی نیست و اوست دریابنده دیدهها. بر پنهانیها آگاه و بر کارها داناست. کسی از دیدن به وصف او نرسد و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیابد مگر، او – عزّوجلّ – خود، راه نماید و بشناساند.
وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله ألَّذی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذی یَغْشَی الْأَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذی یُنْفِذُ أَمْرَهُ بِلامُشاوَرَةِ مُشیرٍ وَلامَعَهُ شَریکٌ فی تَقْدیرِهِ وَلایُعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ. صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلی غَیْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَکَلُّفٍ وَلاَ احْتِیالٍ. أَنْشَأَها فَکانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ.
فَهُوَالله الَّذی لا إِلاهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، اَلْحَسَنُ الصَّنیعَةِ، الْعَدْلُ الَّذی لایَجُوُر، وَالْأَکْرَمُ الَّذی تَرْجِعُ إِلَیْهِ الْأُمُورُ.
وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله الَّذی تَواضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِهَیْبَتِهِ. مَلِکُ الْاَمْلاکِ وَ مُفَلِّکُ الْأَفْلاکِ وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، کُلٌّ یَجْری لاَِجَلٍ مُسَمّی. یُکَوِّرُالَّلیْلَ عَلَی النَّهارِ وَیُکَوِّرُالنَّهارَ عَلَی الَّلیْلِ یَطْلُبُهُ حَثیثاً. قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ.
و گواهی میدهم که او «الله» است. همو که تنزّهش سراسر روزگاران را فراگیر و نورش ابدیت را شامل است. بی مشاور، فرمانش را اجرا، بیشریک تقدیرش را امضا و بییاور ساماندهی فرماید. صورت آفرینش او را الگویی نبوده و آفریدگان را بدون یاور و رنج و چارهجویی، هستی بخشیده است. جهان با ایجاد او موجود و با آفرینش او پدیدار شده است.
پس اوست «الله» که معبودی به جز او نیست. همو که صُنعش استوار است و ساختمان آفرینشش زیبا. دادگری است که ستم روا نمیدارد و کریمی که کارهابه او بازمیگردد.
و گواهی میدهم که او «الله» است که آفریدگان در برابر بزرگیاش فروتن و در مقابل عزّتش رام و به تواناییاش تسلیم و به هیبت و بزرگیاش فروتناند. پادشاه هستیها و چرخاننده سپهرها و رام کننده آفتاب و ماه که هریک تا اَجَل معین جریان یابند. او پردی شب را به روز و پردی روز را – که شتابان در پی شب است – به شب پیچد. اوست شکنندی هر ستمگر سرکش و نابودکنندی هر شیطان راندهشده.
لَمْ یَکُنْ لَهُ ضِدٌّ وَلا مَعَهُ نِدٌّ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفْواً أَحَدٌ. إلاهٌ واحِدٌ وَرَبٌّ ماجِدٌ یَشاءُ فَیُمْضی، وَیُریدُ فَیَقْضی، وَیَعْلَمُ فَیُحْصی، وَیُمیتُ وَیُحْیی، وَیُفْقِرُ وَیُغْنی، وَیُضْحِکُ وَیُبْکی، (وَیُدْنی وَ یُقْصی) وَیَمْنَعُ وَ یُعْطی، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ.
یُولِجُ الَّلیْلَ فِی النَّهارِ وَیُولِجُ النَّهارَ فی الَّلیْلِ، لاإِلاهَ إِلاّهُوَالْعَزیزُ الْغَفّارُ. مُسْتَجیبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِی الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ، الَّذی لایُشْکِلُ عَلَیْهِ شَیءٌ، وَ لایُضجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخینَ وَلایُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّینَ.
اَلْعاصِمُ لِلصّالِحینَ، وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحینَ، وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ وَرَبُّ الْعالَمینَ. الَّذِی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ یَشْکُرَهُ وَیَحْمَدَهُ (عَلی کُلِّ حالٍ)
نه او را ناسازی باشد و نه برایش انباز و مانندی. یکتا و بینیاز، نه زاده و نه زاییده شده، او را همتایی نبوده، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است. بخواهد و به انجام رساند. اراده کند و حکم نماید. بداند و بشمارد. بمیراند و زنده کند. نیازمند و بینیاز گرداند. بخنداند و بگریاند. نزدیک آورد و دور برد. بازدارد و عطا کند. او راست پادشاهی و ستایش. به دست توانی اوست تمام نیکی؛ و هموست بر هر چیز توانا.
شب را در روز و روز را در شب فرو برد. معبودی جز او نیست؛ گرانمایه و آمرزنده؛ اجابت کنندی دعا و افزایندی عطا، بر شمارندی نفَسها؛ پروردگار پری و انسان. چیزی بر او مشکل ننماید، فریاد، فریادکنندگان او را آزرده نکند و اصرارِ اصرارکنندگان او را به ستوه نیاورد.
نیکوکاران را نگاهدار، رستگاران را یار، مؤمنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار است؛ آن که در همه احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است.
أَحْمَدُهُ کَثیراً وَأَشْکُرُهُ دائماً عَلَی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائکَتِهِ وکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. أَسْمَعُ لاَِمْرِهِ وَاُطیعُ وَأُبادِرُ إِلی کُلِّ مایَرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ، رَغْبَةً فی طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَِنَّهُ الله الَّذی لایُؤْمَنُ مَکْرُهُ وَلایُخافُ جَورُهُ.
او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه میگویم بر شادی و رنج و برآسایش و سختی و به او و فرشتگان و نبشتهها و فرستادههایش ایمان داشته، فرمان او را گردن میگذارم و اطاعت میکنم؛ و بهسوی خشنودی او میشتابم و بهحکم او تسلیمم؛ چراکه به فرمانبری او شائق و از کیفر او ترسانم؛ زیرا او خدایی است که کسی از مکرش در امان نبوده و از بیعدالتیش ترسان نباشد (زیرا او را ستمی نیست).
بخش دوم: فرمان الهی برای مطلبی مهم
وَأُقِرُّلَهُ عَلی نَفْسی بِالْعُبُودِیَّةِ وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ، وَأُؤَدّی ما أَوْحی بِهِ إِلَی حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لایَدْفَعُها عَنّی أَحَدٌ وَإِنْ عَظُمَتْ حیلَتُهُ وَصَفَتْ خُلَّتُهُ
لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ – لاَِنَّهُ قَدْأَعْلَمَنی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَی (فی حَقِّ عَلِی) فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَقَدْ ضَمِنَ لی تَبارَکَ وَتَعالَی الْعِصْمَةَ (مِنَ النّاسِ) وَ هُوَالله الْکافِی الْکَریمُ.
و اکنون به عبودیت خویش و پروردگاری او گواهی میدهم و وظیفه خود را در آنچه وحیشده انجام میدهم مباد که از سوی او عذابی فرود آید که کسی یاری دور ساختن آن از من نباشد. هرچند توانش بسیار و دوستیاش (با من) خالص باشد.
معبودی جز او نیست – چراکه اعلام فرموده که اگر آنچه (دربارهی علی) نازل کرده به مردم نرسانم، وظیفه رسالتش را انجام ندادهام؛ و خداوند تبارکوتعالی امنیت از [آزار] مردم را برایم تضمین کرده و البته که او بسنده و بخشنده است.
فَأَوْحی إِلَی: (بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ – فی عَلِی یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ – وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ).
مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما أَنْزَلَ الله تَعالی إِلَی، وَ أَنَا أُبَیِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ: إِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ إِلَی مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی – وَ هُوالسَّلامُ – أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَّتی) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ.
وَقَدْ أَنْزَلَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَی بِذالِکَ آیَةً مِنْ کِتابِهِ (هِی): (إِنَّما وَلِیُّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُواالَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)، وَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ الَّذی أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَهُوَ راکِعٌ یُریدُالله عَزَّوَجَلَّ فی کُلِّ حالٍ.
پس آنگاه خداوند چنین وحیام فرستاد: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز. ای فرستادی ما! آنچه از سوی پروردگارت درباری علی و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ کن، وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرساندهای؛ و او تو را از آسیب مردمان نگاه میدارد».
هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکردهام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان میکنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام، پروردگارم – که تنها او سلام است – فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابیطالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من بهسان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود او (علی)، صاحباختیارتان پس از خدا و رسول است؛
و پروردگارم آیهای بر من نازل فرموده که: «همانا ولی صاحباختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند که نماز به پا میدارند و در حال رکوع زکات میپردازند» و هر آینه علی بن ابیطالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است.
وَسَأَلْتُ جَبْرَئیلَ أَنْ یَسْتَعْفِی لِی (السَّلامَ) عَنْ تَبْلیغِ ذالِکَ إِلیْکُمْ – أَیُّهَاالنّاسُ – لِعِلْمی بِقِلَّةِ الْمُتَّقینَ وَکَثْرَةِ الْمُنافِقینَ وَإِدغالِ اللّائمینَ وَ حِیَلِ الْمُسْتَهْزِئینَ بِالْإِسْلامِ، الَّذینَ وَصَفَهُمُ الله فی کِتابِهِ بِأَنَّهُمْ یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مالَیْسَ فی قُلوبِهِمْ، وَیَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَالله عَظیمٌ.
وَکَثْرَةِ أَذاهُمْ لی غَیْرَ مَرَّةٍ حَتّی سَمَّونی أُذُناً وَ زَعَمُوا أَنِّی کَذالِکَ لِکَثْرَةِ مُلازَمَتِهِ إِیّی وَ إِقْبالی عَلَیْهِ (وَ هَواهُ وَ قَبُولِهِ مِنِّی) حَتّی أَنْزَلَ الله عَزَّوَجَلَّ فی ذالِکَ (وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذونَ النَّبِی وَ یَقولونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ – (عَلَی الَّذینَ یَزْعُمونَ أَنَّهُ أُذُنٌ) – خَیْرٍ لَکُمْ، یُؤْمِنُ بِالله وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ) الآیَةُ.
و من از جبرئیل درخواستم که از خداوند سلام اجازه کند و مرا از این مأموریت معاف فرماید؛ زیرا کمی پرهیزگاران و فزونی منافقان و دسیسی ملامت گران و مکر مسخره کنندگان اسلام را میدانم؛ همانان که خداوند در کتاب خود در وصفشان فرموده: «به زبان آن را میگویند که در دلهایشان نیست و آن را اندک و آسان میشمارند حالآنکه نزد خداوند بس بزرگ است».
و نیز از آن روی که منافقان بارها مرا آزار رسانیده تا بدان جا که مرا اُذُن [سخن شنو و زودباور] نامیدهاند، به خاطر همراهی افزون علی با من و رویکرد من به او و تمایل و پذیرش او از من تا بدان جا که خداوند در این موضوع آیهای فرو فرستاده:
«و از آناند کسانی که پیامبر خدا را میآزارند و میگویند: «او سخن شنو و زودباور است». بگو: «آری سخن شنو است». – بر علیه آنان که گمان میکنند او تنها سخن میشنود – لیکن به خیر شماست، او (پیامبر صلیالله علیه و آله) به خدا ایمان دارد و مؤمنان را تصدیق میکند و راستگو میانگارد».
وَلَوْشِئْتُ أَنْ أُسَمِّی الْقائلینَ بِذالِکَ بِأَسْمائهِمْ لَسَمَّیْتُ وَأَنْ أُوْمِئَ إِلَیْهِمْ بِأَعْیانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَأَنْ أَدُلَّ عَلَیْهِمُ لَدَلَلْتُ، وَلکِنِّی وَالله فی أُمورِهمْ قَدْ تَکَرَّمْتُ. وَکُلُّ ذالِکَ لایَرْضَی الله مِنّی إِلاّ أَنْ أُبَلِّغَ ما أَنْزَلَ الله إِلَی (فی حَقِّ عَلِی)، ثُمَّ تلا: (أَیُّهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ – فی حَقِّ عَلِی – وَ انْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ).
و اگر میخواستم نام گویندگان چنین سخنی را بر زبان آورم و یا به آنان اشارت کنم و یا مردمان را به سویشان هدایت کنم [که آنان را شناسایی کنند] میتوانستم. لیکن سوگند به خدا در کارشان کرامت نموده لب فروبستم. با این حال خداوند از من خشنود نخواهد گشت مگر این که آنچه در حق علی علیه السّلام فرو فرستاده به گوش شما برسانم. سپس پیامبر صلّی الله علیه و آله چنین خواند: «ی پیامبر ما! آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده – در حقّ علی – ابلاغ کن؛ وگرنه کار رسالتش را انجام ندادهای و البته خداوند تو را از آسیب مردمان نگاه میدارد».
بخش سوم: اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهمالسلام
فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ (ذالِکَ فیهِ وَافْهَموهُ وَاعْلَمُوا) أَنَّ الله قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ وَلِیّاً وَإِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَی الْمُهاجِرینَ وَالْأَنْصارِ وَ عَلَی التّابِعینَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَی الْبادی وَالْحاضِرِ، وَ عَلَی الْعَجَمِی وَالْعَرَبی، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلوکِ وَالصَّغیرِ وَالْکَبیرِ، وَ عَلَی الْأَبْیَضِ وَالأَسْوَدِ، وَ عَلی کُلِّ مُوَحِّدٍ.
ماضٍ حُکْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ أَمْرُهُ، مَلْعونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَالله لَهُ وَلِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطاعَ لَهُ.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ آخِرُ مَقامٍ أَقُومُهُ فی هذا الْمَشْهَدِ، فَاسْمَعوا وَ أَطیعوا وَانْقادوا لاَِمْرِ (الله) رَبِّکُمْ، فَإِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ هُوَ مَوْلاکُمْ وَإِلاهُکُمْ، ثُمَّ مِنْ دونِهِ رَسولُهُ وَنَبِیُهُ الُْمخاطِبُ لَکُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدی عَلی وَلِیُّکُمْ وَ إِمامُکُمْ بِأَمْرِالله رَبِّکُمْ، ثُمَّ الْإِمامَةُ فی ذُرِّیَّتی مِنْ وُلْدِهِ إِلی یَوْمٍ تَلْقَوْنَ الله وَرَسولَهُ.
هان مردمان! بدانید این آیه درباری اوست. ژرفی آن را فهم کنید و بدانید که خداوند او را برایتان صاحباختیار و امام قرار داده، پیروی او را بر مهاجران و انصار و آنان که به نیکی از ایشان پیروی میکنند و بر صحرانشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست لازم شمرده است.
[هشدار که] اجرای فرمان و گفتار او لازم و امرش نافذ است. ناسازگارش رانده، پیرو و باور کنندهاش در مهر و شفقت است. هر آینه خداوند، او و شنوایان سخن او و پیروان راهش را آمرزیده است.
هان مردمان! آخرین بار است که در این اجتماع به پا ایستادهام. پس بشنوید و فرمان حق را گردن گذارید؛ چراکه خداوند عزّوجلّ صاحباختیار و ولی و معبود شماست؛ و پس از خداوند ولی شما، فرستاده و پیامبر اوست که اکنون در برابر شماست و با شما سخن میگوید و پس از من بهفرمان پروردگار، علی ولی و صاحباختیار و امام شماست. آنگاه امامت در فرزندان من از نسل علی خواهد بود. این قانون تا برپایی رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید دوام دارد.
لاحَلالَ إِلاّ ما أَحَلَّهُ الله وَ رَسُولُهُ وَهُمْ، وَلاحَرامَ إِلاّ ما حَرَّمَهُ الله (عَلَیْکُمْ) وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَالله عَزَّوَجَلَّ عَرَّفَنِی الْحَلالَ وَالْحَرامَ وَأَنَا أَفْضَیْتُ بِما عَلَّمَنی رَبِّی مِنْ کِتابِهِ وَحَلالِهِ وَ حَرامِهِ إِلَیْهِ.
مَعاشِرَالنّاسِ، علی (فَضِّلُوهُ). مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُ الله فِی، وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقینَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ (الَّذی ذَکَرَهُ الله فی سُورَةِ یس: (وَ کُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ).
مَعاشِرَالنَّاسِ، لاتَضِلُّوا عَنْهُ وَلاتَنْفِرُوا مِنْهُ، وَلاتَسْتَنْکِفُوا عَنْ وِلایَتِهِ، فَهُوَالَّذی یَهدی إِلَی الْحَقِّ وَیَعْمَلُ بِهِ، وَیُزْهِقُ الْباطِلَ وَیَنْهی عَنْهُ، وَلاتَأْخُذُهُ فِی الله لَوْمَةُ لائِمٍ. أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِالله وَ رَسُولِهِ (لَمْ یَسْبِقْهُ إِلَی الْایمانِ بی أَحَدٌ)، وَالَّذی فَدی رسولالله بِنَفْسِهِ، وَالَّذی کانَ مَعَ رسولالله وَلا أَحَدَ یَعْبُدُالله مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَیْرُهُ.
(أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَالله مَعی. أَمَرْتُهُ عَنِ الله أَنْ یَنامَ فی مَضْجَعی، فَفَعَلَ فادِیاً لی بِنَفْسِهِ).
روا نیست، مگر آنچه خدا و رسول او و امامان روا دانند؛ و ناروا نیست مگر آنچه آنان ناروا دانند. خداوند عزوجل، هم روا و هم ناروا را برای من بیان فرموده و آنچه پروردگارم از کتاب خویش و حلال و حرامش به من آموخته در اختیار علی نهادهام.
هان مردمان! او را برتر بدانید. چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی، ضبط کردهام. او (علی) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوری یاسین یاد کرده که: «و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمردهایم…».
هان مردمان! از علی رو برنتابید و از امامتش نگریزید و از سرپرستیاش رو برنگردانید. او [شما را] بهدرستی و راستی خوانده و [خود نیز] بدان عمل نماید. او نادرستی را نابود کند و از آن بازدارد. در راه خدا نکوهش گران او را از کار باز ندارد. او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست و کسی در ایمان، به او سبقت نجسته و همو جان خود را فدای رسولالله نموده و با او همراه بوده است تنها اوست که همراه رسول خدا عبادت خداوند میکرد و جز او کسی چنین نبود.
اولین نمازگزار و پرستشگر خدابههمراه من است. از سوی خداوند به او فرمان دادم تا [در شب هجرت] در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده، پذیرفت که جان خود را فدای من کند.
مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ الله، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ الله.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله، وَلَنْ یَتُوبَ الله عَلی أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایَتَهُ وَلَنْ یَغْفِرَ لَهُ، حَتْماً عَلَی الله أَنْ یَفْعَلَ ذالِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ یُعَذِّبَهُ عَذاباً نُکْراً أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ.
هان مردمان! او را برتر دانید که خداوند او را برگزیده؛ و پیشوایی او را بپذیرید که خداوند او را برپا کرده است.
هان مردمان! او از سوی خدا امام است و هرگز خداوند توبه منکر او را نپذیرد و او را نیامرزد. این است روش قطعی خداوند درباره ناسازگار علی و هرآینه او را به عذاب دردناک پایدار کیفر کند. از مخالفت او بهراسید و گرنه در آتشی درخواهید شد که آتشگیری آن مردمانند؛ و سنگ که برای حق ستیزان آماده شده است.
مَعاشِرَالنّاسِ، بی – وَالله – بَشَّرَالْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالْمُرْسَلینَ، وَأَنَا – (وَالله) – خاتَمُ الْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ والْحُجَّةُ عَلی جَمیعِ الَْمخْلوقینَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضینَ. فَمَنْ شَکَّ فی ذالِکَ فَقَدْ کَفَرَ کُفْرَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی وَ مَنْ شَکَّ فی شَیءٍ مِنْ قَوْلی هذا فَقَدْ شَکَّ فی کُلِّ ما أُنْزِلَ إِلَی، وَمَنْ شَکَّ فی واحِدٍ مِنَ الْأَئمَّةِ فَقَدْ شَکَّ فِی الْکُلِّ مِنْهُمْ، وَالشَاکُّ فینا فِی النّارِ.
مَعاشِرَالنّاسِ، حَبانِی الله عَزَّوَجَلَّ بِهذِهِ الْفَضیلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَی وَ إِحْساناً مِنْهُ إِلَی وَلا إِلاهَ إِلاّهُوَ، أَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنِّی أَبَدَ الْآبِدینَ وَدَهْرَالدّاهِرینَ وَ عَلی کُلِّ حالٍ.
هان مردمان! به خدا سوگند که پیامبران پیشین به ظهورم مژده دادهاند و اکنون من فرجام پیامبران و برهان بر آفریدگان آسمانیان و زمینیانم. آن کس که راستی و درستی مرا باور نکند به کفر جاهلی درآمده و تردید در سخنان امروزم همسنگ تردید در تمامی محتوای رسالت من است و شک و ناباوری در امامت یکی از امامان، بهسان شک و ناباوری در تمامی آنان است؛ و هرآینه جایگاه ناباوران ما آتش دوزخ خواهد بود.
هان مردمان! خداوند عزّوجلّ از روی منّت و احسان خویش این برتری را به من پیشکش کرد و البته که خدایی جز او نیست. آگاه باشید: تمامی ستایشها در همه روزگاران و درهرحال و مقام ویژه اوست.
مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ و أُنْثی ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِی الْخَلْقُ.
مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلی هذا وَلَمْ یُوافِقْهُ.
أَلا إِنَّ جَبْرئیلَ خَبَّرنی عَنِ الله تَعالی بِذالِکَ وَیَقُولُ: «مَنْ عادی عَلِیّاً وَلَمْ یَتَوَلَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَتی وَ غَضَبی»، (وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوالله – أَنْ تُخالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها – إِنَّ الله خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ).
مَعاشِرَ النَّاسِ، إِنَّهُ جَنْبُ الله الَّذی ذَکَرَ فی کِتابِهِ العَزیزِ، فَقالَ تعالی (مُخْبِراً عَمَّنْ یُخالِفُهُ): (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتا عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ الله).
هان مردمان! عل را برتر دانید؛ که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است؛ تا آن هنگام که آفریدگان پایدارند و روزیشان فرود آید.
دور دورباد از درگاه مهر خداوند و خشم باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من سازگار نباشد!
هان! بدانید جبرئیل از سوی خداوند خبرم داد: «هر آن که با علی بستیزد و بر ولایت او گردن نگذارد، نفرین و خشم من بر او باد!» البته بایست که هر کس بنگرد که برای فردای رستاخیز خود چه پیش فرستاده. [هان!] تقوا پیشه کنید و از ناسازگاری با علی بپرهیزید. مباد که گامهایتان پس از استواری در لغزد؛ که خداوند بر کردارتان آگاه است.
هان مردمان! همانا او همجوار و همسایه خداوند است که در نبشته ی عزیز خود او را یاد کرده و درباری ستیزندگان با او فرموده: «تا آنکه مبادا کسی در روز رستخیز بگوید: افسوس که درباری همجوار و همسایهی خدا کوتاهی کردم…».
مَعاشِرَالنّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ وَانْظُرُوا إِلی مُحْکَماتِهِ وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَالله لَنْ یُبَیِّنَ لَکُمْ زواجِرَهُ وَلَنْ یُوضِحَ لَکُمْ تَفْسیرَهُ إِلاَّ الَّذی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلی وَشائلٌ بِعَضُدِهِ (وَ رافِعُهُ بِیَدَی) وَ مُعْلِمُکُمْ: أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی، وَ مُوالاتُهُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَی.
هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفی آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهاتش پیروی ننمایید. پس به خدا سوگند که باطنها و تفسیر آن را آشکار نمیکند مگر همین که دست و بازوی او را گرفته و بالا آوردهام و اعلام میدارم که: هر آن که من سرپرست اویم، این علی سرپرست اوست و او علی بن ابیطالب است؛ برادر و وصی من که سرپرستی و ولایت او حکمی است از سوی خدا که بر من فرستادهشده است.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ عَلِیّاً وَالطَّیِّبینَ مِنْ وُلْدی (مِنْ صُلْبِهِ) هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الْأَکْبَرُ، فَکُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَی الْحَوْضَ.
أَلا إِنَّهُمْ أُمَناءُ الله فی خَلْقِهِ وَ حُکّامُهُ فی أَرْضِهِ. أَلاوَقَدْ أَدَّیْتُ.
أَلا وَقَدْ بَلَّغْتُ، أَلاوَقَدْ أَسْمَعْتُ، أَلاوَقَدْ أَوْضَحْتُ، أَلا وَ إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قالَ وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ، أَلاإِنَّهُ لا «أَمیرَالْمُؤْمِنینَ» غَیْرَ أَخی هذا، أَلا لاتَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنینَ بَعْدی لاَِحَدٍ غَیْرِهِ.
هان مردمان! همانا علی و پاکان از فرزندانم از نسل او، یادگار گرانسنگ کوچکترند و قرآن یادگار گرانسنگ بزرگتر. هر یک از این دو از دیگر همراه خود خبر میدهد و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.
هان! بدانید که آنان امانتداران خداوند در میان آفریدگان و حاکمان او در زمین اویند.
هشدار که من وظیفهی خود را ادا کردم. هشدار که من آنچه بر عهدهام بود ابلاغ کردم و به گوشتان رساندم و روشن نمودم. بدانید که این سخن خدا بود و من از سوی او سخن گفتم. هشدار که هرگز به جز این برادرم کسی نباید امیرالمؤمنین خوانده شود. هشدار که پس از من امارت مؤمنان بری کسی جز او روا نباشد.
ثم قال: «ایهاالنَّاسُ، مَنْ اَوْلی بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟ قالوا: الله و رَسُولُهُ. فَقالَ: اَلا من کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.
سپس فرمود: مردمان! کیست سزاوارتر از شما به شما؟ گفتند خداوند و پیامبر او! سپس فرمود آگاه باشید! آن که من سرپرست اویم، پس این علی سرپرست اوست! خداوندا دوست بدار آن را که سرپرستی او را بپذیرد و دشمن بدار هر آن که او را دشمن دارد و یاری کن یار او را؛ و تنها گذار آن را که او را تنها بگذارد.
بخش چهارم: بلند کردن امیرالمؤمنین علیهالسلام به دست رسول خدا صلیالله علیه و آله
مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِی أخی وَ وَصیی وَ واعی عِلْمی، وَ خَلیفَتی فی اُمَّتی عَلی مَنْ آمَنَ بی وَعَلی تَفْسیرِ کِتابِ الله عَزَّوَجَلَّ وَالدّاعی إِلَیْهِ وَالْعامِلُ بِمایَرْضاهُ وَالُْمحارِبُ لاَِعْدائهِ وَالْمُوالی عَلی طاعَتِهِ وَالنّاهی عَنْ مَعْصِیَتِهِ. إِنَّهُ خَلیفَةُ رسولالله وَ أَمیرُالْمُؤْمِنینَ وَالْإمامُ الْهادی مِنَ الله، وَ قاتِلُ النّاکِثینَ وَالْقاسِطینَ وَالْمارِقینَ بِأَمْرِالله. یَقُولُ الله: (مایُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَی).
بِأَمْرِکَ یارَبِّ أَقولُ: اَلَّلهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ (وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ) وَالْعَنْ مَنْ أَنْکَرَهُ وَاغْضِبْ عَلی مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ.
هان مردمان! این علی است برادر و وصی و نگاهبان دانش من؛ و هموست جانشین من در میان امّت و بر گروندگان به من و بر تفسیر کتاب خدا که مردمان را به سوی او بخواند و به آنچه موجب خشنودی اوست عمل کند و با دشمنانش ستیز نماید. او پشتیبان فرمانبرداری خداوند و بازدارنده از نافرمانی او باشد. همانا اوست جانشین رسولالله و فرمانروای ایمانیان و پیشوای هدایتگر از سوی خدا و کسی که به فرمان خدا با پیمانشکنان، رویگردانان از راستی و درستی و به در رفتگان از دین پیکار کند. خداوند فرماید: «فرمان من دگرگون نخواهد شد».
پروردگارا! اکنون به فرمان تو چنین میگویم: «خداوندا! دوستداران او را دوست دار؛ و دشمنان او را دشمن دار». پشتیبانان او را پشتیبانی کن. یارانش را یاری نما. خودداری کنندگان از یاریاش را به خود رها کن. ناباورانش را از مهرت بران و بر آنان خشم خود را فرود آور.
اللهمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَ الْآیَةَ فی عَلِی وَلِیِّکَ عِنْدَتَبْیینِ ذالِکَ وَنَصْبِکَ إِیّاهُ لِهذَا الْیَوْمِ: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً)، (وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَالْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ). اللهمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی قَدْ بَلَّغْتُ.
معبودا! تو خود در هنگام برپاداشتن او و بیان ولایتش نازل فرمودی که: «امروز آیین شما را به کمال و نعمت خود را بر شما به اتمام رساندم و اسلام را بهعنوان دین شما پسندیدم» «و آن که به جز اسلام دینی را بجوید، از او پذیرفته نبوده، در جهان دیگر در شمار زیانکاران خواهد بود.» خداوندا، تو را گواه میگیرم که پیام تو را به مردمان رساندم.
بخش پنجم: تاکید بر توجه امت به مسئله امامت
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّما أَکْمَلَ الله عَزَّوَجَلَّ دینَکُمْ بِإِمامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ یَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ یَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَی الله عَزَّوَجَلَّ فَأُولئِکَ الَّذینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ (فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ) وَ فِی النّارِهُمْ خالِدُونَ، (لایُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاهُمْ یُنْظَرونَ).
هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دین را با امامت علی تکمیل فرمود. اینک آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او – تا برپایی رستاخیز و عرضهی بر خدا – پیروی نکنند، در دو جهان کردههایشان بیهوده بوده در آتش دوزخ ابدی خواهند بود، به گونهی که نه از عذابشان کاسته و نه برایشان فرصتی خواهد بود.
مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِی، أَنْصَرُکُمْ لی وَأَحَقُّکُمْ بی وَأَقْرَبُکُمْ إِلَی وَأَعَزُّکُمْ عَلَی، وَالله عَزَّوَجَلَّ وَأَنَاعَنْهُ راضِیانِ. وَ مانَزَلَتْ آیَةُ رِضاً (فی الْقُرْآنِ) إِلاّ فیهِ، وَلا خاطَبَ الله الَّذینَ آمَنُوا إِلاّبَدَأ بِهِ، وَلانَزَلَتْ آیَةُ مَدْحٍ فِی الْقُرْآنِ إِلاّ فیهِ، وَلاشَهِدَ الله بِالْجَنَّةِ فی (هَلْ أَتی عَلَی الْاِنْسانِ) إِلاّلَهُ، وَلا أَنْزَلَها فی سِواهُ وَلامَدَحَ بِها غَیْرَهُ.
هان مردمان! این علی یاورترین، سزاوارترین و نزدیکترین و عزیزترین شما نسبت به من است. خداوند عزّوجلّ و من از او خشنودیم. آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این که دربارهی اوست و خدا هرگاه ایمان آوردگان را خطابی نموده به او آغاز کرده [و او اولین شخص موردنظر خدای متعال بوده است]؛ و آیهی ستایشی نازل نگشته مگر دربارهی او؛ و خداوند در سورهی «هل أتی علی الإنسان» گواهی بر بهشت [رفتن] نداده مگر بری او و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است.
مَعاشِرَالنّاسِ، هُوَ ناصِرُ دینِ الله وَالُْمجادِلُ عَنْ رسولالله، وَ هُوَالتَّقِی النَّقِی الْهادِی الْمَهْدِی. نَبِیُّکُمْ خَیْرُ نَبی وَ وَصِیُّکُمْ خَیْرُ وَصِی (وَبَنُوهُ خَیْرُالْأَوْصِیاءِ).
مَعاشِرَالنّاسِ، ذُرِّیَّةُ کُلِّ نَبِی مِنْ صُلْبِهِ، وَ ذُرِّیَّتی مِنْ صُلْبِ (أَمیرِالْمُؤْمِنینَ) عَلِی.
مَعاشِرَ النّاسِ، إِنَّ إِبْلیسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلاتَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ أَعْمالُکُمْ وَتَزِلَّ أَقْدامُکُمْ، فَإِنَّ آدَمَ أُهْبِطَ إِلَی الْأَرضِ بِخَطیئَةٍ واحِدَةٍ، وَهُوَ صَفْوَةُالله عَزَّوَجَلَّ، وَکَیْفَ بِکُمْ وَأَنْتُمْ أَنْتُمْ وَ مِنْکُمْ أَعْداءُالله،
أَلا وَ إِنَّهُ لایُبْغِضُ عَلِیّاً إِلاّشَقِی، وَ لایُوالی عَلِیّاً إِلاَّ تَقِی، وَ لایُؤْمِنُ بِهِ إِلاّ مُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ.
هان مردمان! او یاور دین خدا و دفاع کنندهی از رسول اوست. او پرهیزکار پاکیزه و رهنمی ارشاد شده [به دست خود خدا] است. پیامبرتان برترین پیامبر، وصی او برترین وصی و فرزندان او برترین اوصیایند.
هان مردمان! فرزندان هر پیامبر از نسل اویند و فرزندان من از صلب و نسل امیرالمؤمنین علی است.
هان مردمان! بهراستی که شیطانِ اغواگر، آدم را با رشک از بهشت رانده مبادا شما به علی رشک ورزید که کردههایتان نابود و گامهایتان لغزان خواهد شد. آدم به خاطر یک اشتباه به زمین هبوط کرد و حالآنکه برگزیدهی خدای عزّوجلّ بود. پس چگونه خواهید بود شما و حال آن که شما شمایید و دشمنان خدا نیز از میان شمایند.
آگاه باشید! که با علی نمیستیزد مگر بیسعادت و سرپرستی او را نمیپذیرد مگر رستگار پرهیزگار؛ و به او نمیگرود مگر ایماندار بیآلایش.
وَ فی عَلِی – وَالله – نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْر: (بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ) (إِلاّ عَلیّاً الّذی آمَنَ وَ رَضِی بِالْحَقِّ وَالصَّبْرِ).
مَعاشِرَالنّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ الله وَبَلَّغْتُکُمْ رِسالَتی وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّالْبَلاغُ الْمُبینُ.
مَعاشِرَالنّاسِ، (إتَّقُوالله حَقَّ تُقاتِهِ وَلاتَموتُنَّ إِلاّ وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ).
و سوگند به خدا که سورهی والعصر دربارهی اوست: «به نام خداوند همه مهرورز. قسم به زمان که انسان در زیان است.» مگر علی که ایمان آورده و بهدرستی و شکیبایی آراسته است.
هان مردمان! خدا را گواه گرفتم و پیام او را به شما رسانیدم؛ و بر فرستاده وظیفهی جز بیان و ابلاغ روشن نباشد!
هان مردمان! تقواپیشه کنید همانگونه که بایسته است؛ و نمیرید جز با شرفِ اسلام.
بخش ششم: اشاره به کارشکنی های منافقین
مَعاشِرَالنّاسِ، (آمِنُوا بِالله وَ رَسُولِهِ وَالنَّورِ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ). (بالله ما عَنی بِهذِهِ الْآیَةِ إِلاَّ قَوْماً مِنْ أَصْحابی أَعْرِفُهُمْ بِأَسْمائِهِمْ وَأَنْسابِهِمْ، وَقَدْ أُمِرْتُ بِالصَّفْحِ عَنْهُمْ فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِئٍ عَلی مایَجِدُ لِعَلِی فی قَلْبِهِ مِنَ الْحُبِّ وَالْبُغْضِ).
مَعاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ مَسْلوکٌ فِی ثُمَّ فی عَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ، ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إِلَی الْقائِمِ الْمَهْدِی الَّذی یَأْخُذُ بِحَقِّ الله وَ بِکُلِّ حَقّ هُوَ لَنا، لاَِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَی الْمُقَصِّرینَ وَالْمعُانِدینَ وَالُْمخالِفینَ وَالْخائِنینَ وَالْآثِمینَ وَالّظَالِمینَ وَالْغاصِبینَ مِنْ جَمیعِ الْعالَمینَ.
هان مردمان! «به خدا و رسول و نور همراهش ایمان آورید پیش از آن که چهرهها را تباه و باژگونه کنیم یا چونان اصحاب روز شنبه [یهودیانی که بر خدا نیرنگ آوردند] رانده شوید. «به خدا سوگند که مقصود خداوند از این آیه گروهی از صحابهاند که آنان را با نام و نَسَب میشناسم لیکن به پردهپوشی کارشان مأمورم. آنک هر کس پایه کار خویش را مهر و یا خشم علی در دل قرار دهد [و بداند که ارزش عمل او وابسته به آن است.].
مردمان! نور از سوی خداوند عزّوجل در جان من، سپس در جان علی بن ابیطالب، آن گاه در نسل او تا قائم مهدی – که حق خدا و ما را میستاند – جی گرفته. چرا که خداوند عزّوجل ما را بر کوتاهی کنندگان، ستیزه گران، ناسازگاران، خائنان و گنهکاران و ستمکاران و غاصبان از تمامی جهانیان دلیل و راهنما و حجت آورده است.
مَعاشِرَالنّاسِ، أُنْذِرُکُمْ أَنّی رسولالله قَدْخَلَتْ مِنْ قَبْلِی الرُّسُلُ، أَفَإِنْ مِتُّ أَوْقُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ؟ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْهان یَضُرَّالله شَیْئاً وَسَیَجْزِی الله الشّاکِرینَ (الصّابِرینَ). أَلاوَإِنَّ عَلِیّاً هُوَالْمَوْصُوفُ بِالصَّبْرِ وَالشُّکْرِ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ.
مَعاشِرَالنّاسِ، لاتَمُنُّوا عَلَی بِإِسْلامِکُمْ، بَلْ لاتَمُنُّوا عَلَی الله فَیُحْبِطَ عَمَلَکُمْ وَیَسْخَطَ عَلَیْکُمْ وَ یَبْتَلِیَکُمْ بِشُواظٍ مِنْ نارٍ وَنُحاسٍ، إِنَّ رَبَّکُمْ لَبِا الْمِرْصادِ.
هان مردمان! هشدارتان می دهم: همانا من رسول خدایم. پیش از من نیز رسولانی آمده و سپری گشته اند. آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم، به جاهلیت عقب گرد میکنید؟ آن که به قهقرا برگردد، هرگز خدا را زیانی نخواهد رسانید و خداوند سپاسگزاران شکیباگر را پاداش خواهد داد. بدانید که علی و پس از او فرزندان من از نسل او، داری کمال شکیبایی و سپاسگزاریاند.
هان مردمان! اسلامتان را بر من منت نگذارید؛ که اعمال شما را بیهوده و تباه خواهد کرد و خداوند بر شما خشم خواهد گرفت و سپس شما را به شعلهی از آتش و مس گداخته گرفتار خواهد نمود. همانا پروردگار شما در کمین گاه است.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ سَیَکُونُ مِنْ بَعْدی أَئمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی النّارِ وَیَوْمَ الْقِیامَةِ لایُنْصَرونَ. مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الله وَأَنَا بَریئانِ مِنْهُمْ.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُمْ وَأَنْصارَهُمْ وَأَتْباعَهُمْ وَأَشْیاعَهُمْ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ وَلَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ. أَلا إِنَّهُمْ أَصْحابُ الصَّحیفَةِ، فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ فی صَحیفَتِهِ!
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنِّی أَدَعُها إِمامَةً وَ وِراثَةً (فی عَقِبی إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ)، وَقَدْ بَلَّغْتُ ما أُمِرتُ بِتَبْلیغِهِهان حُجَّةً عَلی کُلِّ حاضِرٍ وَغائبٍ وَ عَلی کُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْلَمْ یَشْهَدْ، وُلِدَ أَوْلَمْ یُولَدْ، فَلْیُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ. وَسَیَجْعَلُونَ الْإِمامَةَ بَعْدی مُلْکاً وَ اغْتِصاباً، (أَلا لَعَنَ الله الْغاصِبینَ الْمُغْتَصبینَ)، وَعِنْدَها سَیَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَا الثَّقَلانِ (مَنْ یَفْرَغُ) وَیُرْسِلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَنُحاسٌ فَلاتَنْتَصِرانِ.
مردمان! بهزودی پس از من پیشوایانی خواهند بود که شما را بهسوی آتش میخوانند و در روز رستاخیز تنها و بدون یاور خواهند ماند.
هان مردمان! خداوند و من از آنان بیزاریم.
هان مردمان! آنان و یاران و پیروانشان در بدترین جای جهنم، جایگاه متکبّران خواهند بود. بدانید آنان اصحاب صحیفهاند. اکنون هر کس در صحیفهی خود نظر کند.
هان مردمان! اینک جانشینی خود را بهعنوان امامت و وراثت به امانت به جی میگذارم در نسل خود تا برپایی روز رستاخیز و حال، مأموریت تبلیغی خود را انجام میدهم تا برهان بر هر شاهد و غایب و بر آنان که زاده شده یا نشدهاند و بر تمامی مردمان باشد. پس بایسته است این سخن را حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا برپایی رستاخیز برسانند.
آگاه باشید! بهزودی پس از من امامت را با پادشاهی جابهجا نموده. آن را غصب کرده و به تصرف خویش درآورند.
هان! نفرین و خشم خدا بر غاصبان و چپاول گران! و البته در آن هنگام خداوند آتش عذاب – شعلهی آتش و مس گداخته – بر سر شما جن و انس خواهد ریخت. آنجاست که دیگر یاری نخواهید شد.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ لَمْ یَکُنْ لِیَذَرَکُمْ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَمیزَالْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ، وَ ما کانَ الله لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ ما مِنْ قَرْیَةٍ إِلاّ وَالله مُهْلِکُها بِتَکْذیبِها قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ مُمَلِّکُهَا الْإِمامَ الْمَهْدِی وَالله مُصَدِّقٌ وَعْدَهُ.
مَعاشِرَالنّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَکُمْ أَکْثَرُالْأَوَّلینَ، وَالله لَقَدْ أَهْلَکَ الْأَوَّلینَ، وَهُوَ مُهْلِکُ الْآخِرینَ.
هان مردمان! هر آینه خداوند عزوجل شما را به حالتان رها نخواهد کرد تا ناپاک را از پاک جدا کند و خداوند نمیخواهد شما را بر غیب آگاه گرداند (اشاره به آیه ی ۱۷۹ / آل عمران است).
هان مردمان! هیچ سرزمینی نیست مگر این که خداوند به خاطر تکذیب اهل آن [حق را]، آنان را پیش از روز رستاخیز نابود خواهد فرمود و به امام مهدی خواهد سپرد و هر آینه خداوند وعدهی خود را انجام خواهد داد.
هان مردمان! پیش از شما، شمار فزونی از گذشتگان گمراه شدند و خداوند آنان را نابود کرد؛ و همو نابودکنندهی آیندگان است.
قالَ الله تَعالی: (أَلَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلینَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرینَ، کذالِکَ نَفْعَلُ بِالُْمجْرِمینَ، وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ).
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الله قَدْ أَمَرَنی وَنَهانی، وَقَدْ أَمَرْتُ عَلِیّاً وَنَهَیْتُهُ (بِأَمْرِهِ). فَعِلْمُ الْأَمْرِ وَالنَّهُی لَدَیْهِ، فَاسْمَعُوا لاَِمْرِهِ تَسْلَمُوا وَأَطیعُوهُ تَهْتَدُوا وَانْتَهُوا لِنَهْیِهِ تَرشُدُوا، (وَصیرُوا إِلی مُرادِهِ) وَلا تَتَفَرَّقْ بِکُمُ السُّبُلُ عَنْ سَبیلِهِ.
او خود در کتابش آورده: «آیا پیشینیان را تباه نکردیم و به دنبال آنان آیندگان را گرفتار نساختیم؟ با مجرمان اینچنین کنیم؛ وی بر ناباوران!».
هان مردمان! همانا خداوند امرونهی خود را به من فرموده و من نیز به دستور او دانش آن را نزد علی نهادم. پس فرمان او را بشنوید و گردن نهید و پیرویش نمایید و از آنچه بازتان دارد خودداری کنید تا راه یابید. بهسوی هدف او حرکت کنید. راهی گونه گون شما را از راه او بازندارد!
بخش هفتم: پیروان اهلبیت علیهمالسلام و دشمنان ایشان
مَعاشِرَالنّاسِ، أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی. ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ (الْهُدی)، یَهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلونَ.
ثُمَّ قَرَأَ: «بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِ الْعالَمینَ…» إِلی آخِرِها،
هان مردمان! صراط مستقیم خداوند منم که شما را به پیروی آن امر فرموده؛ و پس از من علی است و آنگاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه راستاند که بهدرستی و راستی راهنمایند و به آن حکم و دعوت کنند.
سپس پیامبر صلّی الله علیه و آله قرائت فرمود: «بسمالله الرحمن الرحیم الحمدللّه ربّ العالمین الرّحمن الرّحیم» – تا آخر سوره.
وَقالَ: فِی نَزَلَتْ وَفیهِمْ (وَالله) نَزَلَتْ، وَلَهُمْ عَمَّتْ وَإِیَّاهُمْ خَصَّتْ، أُولئکَ أَوْلِیاءُالله الَّذینَ لاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاهُمْ یَحْزَنونَ، أَلا إِنَّ حِزْبَ الله هُمُ الْغالِبُونَ. أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمْ هُمُ السُّفَهاءُالْغاوُونَ إِخْوانُ الشَّیاطینِ یوحی بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُروراً. أَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ الَّذینَ ذَکَرَهُمُ الله فی کِتابِهِ، فَقالَ عَزَّوَجَلَّ: (لاتَجِدُ قَوْماً یُؤمِنُونَ بِالله وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حادَّالله وَ رَسُولَهُ وَلَوْکانُوا آبائَهُمْ أَوْأَبْنائَهُمْ أَوْإِخْوانَهُمْ أَوْعَشیرَتَهُمْ، أُولئِکَ کَتَبَ فی قُلوبِهِمُ الْإیمانَ) إِلی آخِرالآیَةِ.
هان! به خدا سوگند این سوره دربارهی من نازلشده و شامل امامان است و به آنان اختصاص دارد. آنان اولیین خدایند که ترس و اندوهی برایشان نیست، آگاه باشید: البته حزب خدا چیره و غالب خواهد بود. هشدار که: ستیزندگان با امامان، گمراه و همکاران شیاطیناند. بری گمراهی مردمان، سخنان بیهوده و پوچ را به یکدیگر میرسانند. بدانید که خداوند از دوستان امامان در کتاب خود چنین یاد کرده: «[ی پیامبر ما] نمییابی ایمانیان به خدا و روز بازپسین که ستیزه گران خدا و رسول را دوست ندارند، گرچه آنان پدران، برادران و خویشانشان باشند. آنان [که چنیناند] خداوند ایمان را در دلهایشان نبشته است» – تا آخر آیه.
أَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ الْمُؤْمِنونَ الَّذینَ وَصَفَهُمُ الله عَزَّوَجَلَّ فَقالَ: (الَّذینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدونَ).
(أَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ الَّذینَ آمَنُوا وَلَمْ یَرْتابوا).
أَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ الَّذینَ یدْخُلونَ الْجَنَّةَ بِسَلامٍ آمِنینَ، تَتَلَقّاهُمُ الْمَلائِکَةُ بِالتَّسْلیمِ یَقُولونَ: سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلوها خالِدینَ.
أَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمْ، لَهُمُ الْجَنَّةُ یُرْزَقونَ فیها بِغَیْرِ حِسابٍ. أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذینَ یَصْلَونَ سَعیراً.
أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذینَ یَسْمَعونَ لِجَهَنَّمَ شَهیقاً وَ هِی تَفورُ وَ یَرَوْنَ لَهازَفیراً.
أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذینَ قالَ الله فیهِمْ: (کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها) الآیة.
أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذینَ قالَ الله عَزَّوَجَلَّ: (کُلَّما أُلْقِی فیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَلَمْ یَأتِکُمْ نَذیرٌ، قالوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبْنا وَ قُلنا مانَزَّلَ الله مِنْ شَیءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فی ضَلالٍ کَبیرٍ) إِلی قَوله: (أَلافَسُحْقاً لاَِصْحابِ السَّعیرِ). أَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبیرٌ.
هان! دوستداران امامان ایمانیاناند که قرآن چنان توصیف فرموده: «آنان که ایمان آورده و باور خود را به شرک نیالودهاند، در امان و در راه راست هستند».
هشدار! یاران پیشوایان کسانی هستند که به باور رسیده و از تردید و انکار دور خواهند بود.
هشدار! اولین امامان آنانند که با آرامش و سلام به بهشت درخواهند شد و فرشتگان با سلام آنان را پذیرفته، خواهند گفت: «درود بر شما که پاکشدهاید. اینک داخل شوید که در بهشت، جاودانه خواهید بود.»
هان! بهشت پاداش اولین آنان است و در آن بیحساب روزی داده خواهند شد.
هان! دشمنان آنان آن کسانیاند که در آتش درآیند؛ و همانا نالهی افروزش جهنم
را میشنوند درحالیکه شعلههای آتش زبانه میکشد و زفیر (صدی بازدم) جهنم را نیز درمییابند.
هان! خداوند دربارهی ستیزگران با آنان فرموده: «هرگاه امتی داخل جهنم شود همتی خود را نفرین کند.»
هشدار! که دشمنان امامان همانانند که خداوند دربارهی آنان فرموده: «هر گروهی از آنان داخل جهنم شود نگاهبانان میپرسند: مگر برایتان ترسانندهی نیامد؟! میگویند: «چرا ترساننده آمد لیکن تکذیب کردیم» و گفتیم: خداوند وحی نفرستاده و شما نیستید مگر در گمراهی بزرگ!» تا آن جا که فرماید: «هان! نابود باد دوزخیان!»
هان! یاران امامان در نهان، از پروردگار خویش ترسانند، آمرزش و پاداش بزرگ بری آنان خواهد بود.
هان مردمان! چه بسیار راه است میان آتش و پاداش بزرگ!
مَعاشِرَالنَاسِ، شَتّانَ مابَیْنَ السَّعیرِ وَالْأَجْرِ الْکَبیرِ.
(مَعاشِرَالنّاسِ)، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ الله وَلَعَنَهُ، وَ وَلِیُّنا (کُلُّ) مَنْ مَدَحَهُ الله وَ أَحَبَّهُ.
مَعاشِرَ النّاسِ، أَلاوَإِنّی (أَنَا) النَّذیرُ و عَلِی الْبَشیرُ.
(مَعاشِرَالنّاسِ)، أَلا وَ إِنِّی مُنْذِرٌ وَ عَلِی هادٍ.
مَعاشِرَ النّاس (أَلا) وَ إِنّی نَبی وَ عَلِی وَصِیّی.
(مَعاشِرَالنّاسِ، أَلاوَإِنِّی رَسولٌ وَ عَلِی الْإِمامُ وَالْوَصِی مِنْ بَعْدی، وَالْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ. أَلاوَإِنّی والِدُهُمْ وَهُمْ یَخْرُجونَ مِنْ صُلْبِهِ).
هان مردمان! خداوند ستیزه جویان ما را ناستوده و نفرین فرموده و دوستان ما را ستوده و دوست دارد.
هان مردمان! بدانید که همانا من انذار گرم و علی مژده دهنده.
هان! که من بیم دهندهام و علی راهنما.
هان مردمان! بدانید که من پیامبرم و علی وصی من است.
هان مردمان! بدانید که همانا من فرستاده و علی امام و وصی پس از من است؛ و امامان پس از او فرزندان اویند.
آگاه باشید! من والد آنانم ولی ایشان از نسل علی خواهند بود.
بخش هشتم: حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف
أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِی.
أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدِّینِ.
أَلا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ.
أَلا إِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَهادِمُها.
أَلا إِنَّهُ غالِبُ کُلِّ قَبیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ وَهادیها.
أَلاإِنَّهُ الْمُدْرِکُ بِکُلِّ ثارٍ لاَِوْلِیاءِالله.
أَلا إِنَّهُ النّاصِرُ لِدینِ الله.
أَلا إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَمیقٍ.
أَلا إِنَّهُ یَسِمُ کُلَّ ذی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ کُلَّ ذی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ.
أَلا إِنَّهُ خِیَرَةُالله وَ مُخْتارُهُ.
أَلا إِنَّهُ وارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَالُْمحیطُ بِکُلِّ فَهْمٍ.
أَلا إِنَّهُ الُْمخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْمُشَیِّدُ لاَِمْرِ آیاتِهِ.
أَلا إِنَّهُ الرَّشیدُ السَّدیدُ.
أَلا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَیْهِ.
أَلا إِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرونِ بَیْنَ یَدَیْهِ.
أَلا إِنَّهُ الْباقی حُجَّةً وَلاحُجَّةَ بَعْدَهُ وَلا حَقَّ إِلاّ مَعَهُ وَلانُورَ إِلاّعِنْدَهُ.
أَلا إِنَّهُ لاغالِبَ لَهُ وَلامَنْصورَ عَلَیْهِ.
أَلاوَإِنَّهُ وَلِی الله فی أَرْضِهِ، وَحَکَمُهُ فی خَلْقِهِ، وَأَمینُهُ فی سِرِّهِ وَ علانِیَتِهِ.
آگاه باشید! همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست. هان! او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود.
هشدار! که اوست انتقام گیرنده از ستمکاران.
هشدار! که اوست فاتح دژها و منهدمکنندهی آنها.
هشدار! که اوست چیره بر تمامی قبایل مشرکان و راهنمای آنان.
هشدار! که او خونخواه تمام اولین خداست.
آگاه باشید! اوست یاور دین خدا.
هشدار! که از دریایی ژرف پیمانههایی افزون گیرد.
هشدار! که او به هر ارزشمندی بهاندازهی ارزش او و به هر نادان و بیارزشی بهاندازهی نادانیاش نیکی کند.
هشدار! که او نیکو و برگزیدهی خداوند است.
هشدار! که او وارث دانشها و حاکم بر ادراکهاست.
هان! بدانید که او از سوی پروردگارش سخن میگوید و آیات و نشانههای او را برپا کند. بدانید همانا اوست بالیده و استوار.
بیدار باشید! هموست که [اختیار امور جهانیان و آیین آنان] به او واگذار شده است.
آگاه باشید! که تمامی گذشتگان ظهور او را پیشگویی کردهاند.
آگاه باشید! که اوست حجّت پایدار و پس از او حجّتی نخواهد بود (۲) درستی و راستی و نور و روشنایی تنها نزد اوست.
هان! کسی بر او پیروز نخواهد شد و ستیزندهی او یاری نخواهد گشت.
آگاه باشید که او ولی خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانتدار امور آشکار و نهان است.
۲) این تعبیر بهعنوان حجّت و امامت است و نظری به رجعت دیگر امامان ندارد زیرا آنان حجّتهای پیشیناند که دوباره رجعت خواهند نمود.
بخش نهم: مطرح کردن بیعت
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنّی قَدْبَیَّنْتُ لَکُمْ وَأَفْهَمْتُکُمْ، وَ هذا عَلِی یُفْهِمُکُمْ بَعْدی. أَلاوَإِنِّی عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتی أَدْعُوکُمْ إِلی مُصافَقَتی عَلی بَیْعَتِهِ وَ الإِقْرارِبِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدی. أَلاوَإِنَّی قَدْ بایَعْتُ الله وَ عَلِی قَدْ بایَعَنی. وَأَنَا آخِذُکُمْ بِالْبَیْعَةِ لَهُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ. (إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ الله، یَدُالله فَوْقَ أَیْدیهِمْ. فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْهُ الله فَسَیُؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً).
هان مردمان! من پیام خدا را برایتان آشکار کرده تفهیم نمودم؛ و این علی است که پس از من شما را آگاه میکند. اینک شما را میخوانم که پس از پایان خطبه با من و سپس با علی دست دهید تا با او بیعت کرده به امامت او اقرار نمایید. آگاه باشید من با خداوند و علی با من پیمان بسته و من اکنون از سوی خدای عزّوجل بری امامت او پیمان میگیرم. «[ی پیامبر] آنان که با تو بیعت کنند هر آینه با خدا بیعت کردهاند. دست خدا بالی دستان آنان است؛ و هر کس بیعت شکند، بر زیان خود شکسته و آن کس که بر پیمان خداوند استوار و باوفا باشد، خداوند به او پاداش بزرگی خواهد داد.
بخش دهم: حلال و حرام، واجبات و محرمات
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ مِنْ شَعائرِالله، (فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِاعْتَمَرَ فَلاجُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما) الآیَة.
مَعاشِرَالنّاسِ، حُجُّواالْبَیْتَ، فَماوَرَدَهُ أَهْلُ بَیْتٍ إِلاَّ اسْتَغْنَوْا وَ أُبْشِروا، وَلاتَخَلَّفوا عَنْهُ إِلاّبَتَرُوا وَ افْتَقَرُوا.
مَعاشِرَالنّاسِ، ماوَقَفَ بِالْمَوْقِفِ مُؤْمِنٌ إِلاَّغَفَرَالله لَهُ ماسَلَفَ مِنْ ذَنْبِهِ إِلی وَقْتِهِ ذالِکَ، فَإِذا انْقَضَتْ حَجَّتُهُ اسْتَأْنَفَ عَمَلَهُ.
مَعاشِرَالنَّاسِ، الْحُجّاجُ مُعانُونَ وَ نَفَقاتُهُمْ مُخَلَّفَةٌ عَلَیْهِمْ وَالله لایُضیعُ أَجْرَالُْمحْسِنینَ.
مَعاشِرَالنّاسِ، حُجُّوا الْبَیْتَ بِکَمالِ الدّینِ وَالتَّفَقُّهِ، وَلاتَنْصَرِفُوا عَنِ الْمشَاهِدِإِلاّ بِتَوْبَةٍ وَ إِقْلاعٍ.
مَعاشِرَالنّاسِ، أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ کَما أَمَرَکُمُ الله عَزَّوَجَلَّ، فَإِنْ طالَ عَلَیْکُمُ الْأَمَدُ فَقَصَّرْتُمْ أَوْنَسِیتُمْ فَعَلِی وَلِیُّکُمْ وَمُبَیِّنٌ لَکُمْ، الَّذی نَصَبَهُ الله عَزَّوَجَلَّ لَکُمْ بَعْدی أَمینَ خَلْقِهِ. إِنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ، وَ هُوَ وَ مَنْ تَخْلُفُ مِنْ ذُرِّیَّتی یُخْبِرونَکُمْ بِماتَسْأَلوُنَ عَنْهُ وَیُبَیِّنُونَ لَکُمْ ما لاتَعْلَمُونَ.
هان مردمان! همانا حج و عمره از شعائر و آدابورسوم خدایی است. پس زائران خانهی خدا و عمره کنندگان بر صفا و مروه بسیار طواف کنند.
هان مردمان! در خانهی خدا حج گزارید؛ که هیچ خاندانی داخل آن نشد مگر بینیاز شد و مژده گرفت و کسی از آن روی برنگردانید مگر بیبهره و نیازمند گردید.
هان مردمان! مؤمنی در موقف (عرفات، مشعر، منا) نمانَد مگر این که خدا گناهان گذشتهی او را بیامرزد و بایسته است که پس از پایان اعمال حج [با پروندهی پاک] کار خود را از سر گیرد.
هان مردمان! حاجیان دستگیری شدهاند و هزینههای سفرشان جبران میشود و جایگزین آن به آنان خواهد رسید و البته خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد کرد.
هان مردمان! خانهی خدا را با دین کامل و دانش ژرفی آن دیدار کنید و از زیارتگاهها جز با توبه و بازایستادن [از گناهان] برنگردید.
هان مردمان! نماز را به پا دارید و زکات بپردازید همانسان که خداوند عزّوجل امر فرموده. پس اگر زمان بر شما دراز شد و کوتاهی کردید یا از یاد بردید، علی صاحباختیار و تبیینکنندهی بر شماست. خداوند عزّوجل او را پس از من امانتدار خویش در میان آفریدگانش نهاده. همانا او از من و من از اویم؛ و او و فرزندان من از جانشینان او، پرسشهای شما را پاسخ دهند و آنچه را نمیدانید به شما میآموزند.
أَلا إِنَّ الْحَلالَ وَالْحَرامَ أَکْثَرُمِنْ أَنْ أُحصِیَهُما وَأُعَرِّفَهُما فَآمُرَ بِالْحَلالِ وَ اَنهَی عَنِ الْحَرامِ فی مَقامٍ واحِدٍ، فَأُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الْبَیْعَةَ مِنْکُمْ وَالصَّفْقَةَ لَکُمْ بِقَبُولِ ماجِئْتُ بِهِ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ فی عَلِی أمیرِالْمُؤْمِنینَ وَالأَوْصِیاءِ مِنْ بَعْدِهِ الَّذینَ هُمْ مِنِّی وَمِنْهُ إمامَةٌ فیهِمْ قائِمَةٌ، خاتِمُها الْمَهْدی إِلی یَوْمٍ یَلْقَی الله الَّذی یُقَدِّرُ وَ یَقْضی.
مَعاشِرَالنّاسِ، وَ کُلُّ حَلالٍ دَلَلْتُکُمْ عَلَیْهِ وَکُلُّ حَرامٍ نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ فَإِنِّی لَمْ أَرْجِعْ عَنْ ذالِکَ وَ لَمْ أُبَدِّلْ. أَلا فَاذْکُرُوا ذالِکَ وَاحْفَظُوهُ وَ تَواصَوْابِهِ، وَلا تُبَدِّلُوهُ وَلاتُغَیِّرُوهُ. أَلا وَ إِنِّی اُجَدِّدُالْقَوْلَ: أَلا فَأَقیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ وَأْمُرُوا بِالْمَعْروفِ وَانْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ.
هان! روا و ناروا بیش از آن است که من شمارش کنم و بشناسانم و در این جا یکباره به روا فرمان دهم و از ناروا بازدارم. ازاینروی مأمورم از شما بیعت بگیرم که دست در دست من نهید در موردپذیرش آنچه از سوی خداوند آوردهام درباری علی امیرالمؤمنین و اوصیای پس از او که آنان از من و اویند و این امامت به وراثت پایدار است و فرجام امامان، مهدی است و استواری امامت تا روزی است که او با خداوند قدر و قضا دیدار کند.
هان مردمان! شما را به هرگونه روا و ناروا راهنمایی کردم و از آن هرگز برنمیگردم. بدانید و آگاه باشید! آنها را یاد کنید و نگه دارید و یکدیگر را به آن توصیه نمایید و در آن [احکام خدا] دگرگونی راه ندهید. هشدار که دوباره میگویم: بیدار باشید! نماز را به پا دارید و زکات بپردازید؛ و امربهمعروف کنید و از منکر بازدارید.
أَلاوَإِنَّ رَأْسَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ أَنْ تَنْتَهُوا إِلی قَوْلی وَتُبَلِّغُوهُ مَنْ لَمْ یَحْضُرْ وَ تَأْمُروُهُ بِقَبُولِهِ عَنِّی وَتَنْهَوْهُ عَنْ مُخالَفَتِهِ، فَإِنَّهُ أَمْرٌ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ وَمِنِّی. وَلا أَمْرَ بِمَعْروفٍ وَلا نَهْی عَنْ مُنْکَرٍ إِلاَّمَعَ إِمامٍ مَعْصومٍ.
مَعاشِرَالنّاسِ، الْقُرْآنُ یُعَرِّفُکُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَعَرَّفْتُکُمْ إِنَّهُمْ مِنِّی وَمِنْهُ، حَیْثُ یَقُولُ الله فی کِتابِهِ: (وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فی عَقِبِهِ). وَقُلْتُ: «لَنْ تَضِلُّوا ما إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما
مَعاشِرَالنّاسِ، التَّقْوی، التَّقْوی، وَاحْذَرُوا السّاعَةَ کَما قالَ الله عَزَّوَجَلَّ: (إِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیمٌ). اُذْکُرُوا الْمَماتَ (وَالْمَعادَ) وَالْحِسابَ وَالْمَوازینَ وَالُْمحاسَبَةَ بَیْنَ یَدَی رَبِّ الْعالَمینَ وَالثَّوابَ وَالْعِقابَ. فَمَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ أُثیبَ عَلَیْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَیْسَ لَهُ فِی الجِنانِ نَصیبٌ.
و بدانید که ریشهی امربهمعروف این است که به گفتهی من [دربارهی امامت] برسید و سخن مرا به دیگران برسانید و غایبان را به پذیرش فرمان من توصیه کنید و آنان را از ناسازگاری سخنان من بازدارید؛ همانا سخن من فرمان خدا و من است و هیچ امربهمعروف و نهی از منکری جز با امام معصوم تحقق و کمال نمییابد.
هان مردمان! قرآن بر شما روشن میکند که امامان پس از علی فرزندان اویند و من به شما شناساندم که آنان از او و از مناند. چرا که خداوند در کتاب خود میگوید: «امامت را فرمانی پایدار در نسل او قرار داد…» و من نیز گفتهام که: «مادام که به قرآن و امامان تمسک کنید، گمراه نخواهید شد».
هان مردمان! تقوا را، تقوا را رعایت کرده از سختی رستخیز بهراسید همانگونه که خداوند عزّوجل فرمود: «البته زمینلرزهی روز رستاخیز حادثهی بزرگ است…».
مرگ، قیامت و حساب و میزان و محاسبهی در برابر پروردگار جهانیان و پاداش کیفر را یاد کنید. آنکه نیکی آورد، پاداش گیرد؛ و آنکه بدی کرد، بهرهی از بهشت نخواهد برد.
بخش یازدهم: بیعت گرفتن رسمی
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّکُمْ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُصافِقُونی بِکَفٍّ واحِدٍ فی وَقْتٍ واحِدٍ، وَقَدْ أَمَرَنِی الله عَزَّوَجَلَّ أَنْ آخُذَ مِنْ أَلْسِنَتِکُمُ الْإِقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِی أَمیرِالْمُؤْمنینَ، وَلِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ مِنّی وَ مِنْهُ، عَلی ما أَعْلَمْتُکُمْ أَنَّ ذُرِّیَّتی مِنْ صُلْبِهِ.
فَقُولُوا بِأَجْمَعِکُمْ: «إِنّا سامِعُونَ مُطیعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَرَبِّکَ فی أَمْرِ إِمامِنا عَلِی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ. نُبایِعُکَ عَلی ذالِکَ بِقُلوُبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَأَیْدینا. علی ذالِکَ نَحْیی وَ عَلَیْهِ نَموتُ وَ عَلَیْهِ نُبْعَثُ. وَلانُغَیِّرُ وَلانُبَدِّلُ، وَلا نَشُکُّ (وَلانَجْحَدُ) وَلانَرْتابُ، وَلا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَلا نَنْقُضُ الْمیثاقَ.
هان مردمان! شما بیش از آنید که در یک زمان با یک دست من بیعت نمایید. ازاینروی خداوند عزوجل به من دستور داده که از زبان شما اقرار بگیرم و پیمان ولایت علی امیرالمؤمنین را محکم کنم و نیز بر امامان پس از او که از نسل من و اویند؛ همانگونه که اعلام کردم که ذرّیّه من از نسل اوست.
پس همگان بگویید:
«البتّه که سخنان تو را شنیده پیروی میکنیم و از آنها خشنودیم و بر آن گردن گذار و بر آنچه از سوی پروردگارمان در امامت اماممان علی امیرالمؤمنین و امامان دیگر – از صلب او – به ما ابلاغ کردی، با تو پیمان میبندیم با دلوجان و زبان و دستهایمان. با این پیمان زندهایم و با آن خواهیم مرد و با آن اعتقاد برانگیخته میشویم؛ و هرگز آن را دگرگون نکرده شکّ و انکار نخواهیم داشت و از عهد و پیمان خود برنمیگردیم.
وَعَظْتَنا بِوَعْظِ الله فی عَلِی أَمیرِالْمؤْمِنینَ وَالْأَئِمَّةِ الَّذینَ ذَکَرْتَ مِنْ ذُرِّیتِکَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ مَنْ نَصَبَهُ الله بَعْدَهُما. فَالْعَهْدُ وَالْمیثاقُ لَهُمْ مَأْخُوذٌ مِنَّا، مِنْ قُلُوبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَضَمائِرِنا وَأَیْدینا. مَنْ أَدْرَکَها بِیَدِهِ وَ إِلاَّ فَقَدْ أَقَرَّ بِلِسانِهِ، وَلا نَبْتَغی بِذالِکَ بَدَلاً وَلایَرَی الله مِنْ أَنْفُسِنا حِوَلاً. نَحْنُ نُؤَدّی ذالِکَ عَنْکَ الّدانی والقاصی مِنْ اَوْلادِنا واَهالینا، وَ نُشْهِدُالله بِذالِکَ وَ کَفی بِالله شَهیداً وَأَنْتَ عَلَیْنا بِهِ شَهیدٌ
مَعاشِرَالنّاسِ، ماتَقُولونَ؟ فَإِنَّ الله یَعْلَمُ کُلَّ صَوْتٍ وَ خافِیَةَ کُلِّ نَفْسٍ، (فَمَنِ اهْتَدی فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها)، وَمَنْ بایَعَ فَإِنَّما یُبایِعُ الله، (یَدُالله فَوْقَ أَیْدیهِمْ).
مَعاشِرَالنّاسِ، فَبایِعُوا الله وَ بایِعُونی وَبایِعُوا عَلِیّاً أَمیرَالْمُؤْمِنینَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَالْأَئِمَّةَ (مِنْهُمْ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ) کَلِمَةً باقِیَةً.
[ای رسول خدا] ما را به فرمان خدا پند دادی دربارهی علی امیرالمؤمنین و امامان از نسل خود و او که حسن و حسین و آنان که خداوند پس از آنان برپا کرده است. پس عهد و پیمان از ما گرفته شد از دلوجان و زبان و روح و دستانمان. هر کس توانست با دست وگرنه با زبان پیمان بست؛ و هرگز پیمانمان را دگرگون نخواهیم کرد و خداوند از ما شکست عهد نبیند؛ و نیز فرمان تو را به نزدیک و دور از فرزندان و خویشان خودخواهیم رسانید و خداوند را بر آن گواه خواهیم گرفت؛ و هر آینه خداوند بر گواهی کافی است و تو نیز بر ما گواه باش».
هان مردمان! چه میگویید؟ همانا خداوند هر صدایی را میشنود و آن را که از دلها میگذرد میداند. «هر آنکس هدایت پذیرفت، به خیر خویش پذیرفته؛ و آنکه گمراه شد، به زیان خود رفته»؛ و هر کس بیعت کند، هر آینه با خداوند پیمان بسته؛ که «دست خدا بالی دستان آنهاست».
هان مردمان! اینک با خداوند بیعت کنید و با من پیمان بندید و با علی امیرالمؤمنین و حسن و حسین و امامان پس از آنان از نسل آنان که نشانهی پایدارند در دنیا و آخرت.
یُهْلِکُ الله مَنْ غَدَرَ وَ یَرْحَمُ مَنْ وَ فی، (وَ مَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْهُ الله فَسَیُؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً).
مَعاشِرَالنّاسِ، قُولُوا الَّذی قُلْتُ لَکُمْ وَسَلِّمُوا عَلی عَلی بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ، وَقُولُوا: (سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ الْمَصیرُ)، وَ قُولوا: (اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِی لَوْلا أَنْ هَدانَا الله) الآیة.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ فَضائِلَ عَلی بْنِ أَبی طالِبٍ عِنْدَالله عَزَّوَجَلَّ – وَ قَدْ أَنْزَلَهافِی الْقُرْآنِ – أَکْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِیَها فی مَقامٍ واحِدٍ، فَمَنْ أَنْبَاَکُمْ بِها وَ عَرَفَها فَصَدِّقُوهُ.
مَعاشِرَالنّاسِ، مَنْ یُطِعِ الله وَ رَسُولَهُ وَ عَلِیّاً وَ الْأَئِمَةَ الَّذینَ ذَکرْتُهُمْ فَقَدْ فازَفَوْزاً عَظیماً.
خداوند مکّاران را تباه میکند و به باوفایان مهر میورزد «هر که پیمان شکند».
جز این نیست که به زیان خود گام برداشته و هر که بر عهدی که با خدا بسته پابرجا ماند، بهزودی خدا او را پاداش بزرگی خواهد داد.»
هان مردمان! آنچه بر شما بر گفتم بگویید و به علی با لقب امیرالمؤمنین سلام کنید و بگویید: «شنیدیم و فرمان میبریم پروردگارا، آمرزشت خواهیم و بازگشت بهسوی تو است» و نیز بگویید: «تمام سپاس و ستایش خدایی راست که ما را به این راهنمایی فرمود وگرنه راه نمییافتیم» – تا آخر آیه.
هان مردمان! هر آینه برتریهای علی بن ابیطالب نزد خداوند عزوجل – که در قرآن نازل فرموده – بیش از آن است که من یک باره برشمارم. پس هر کس از مقامات او خبر داد و آنها را شناخت او را تصدیق و تأیید کنید.
هان مردمان! آن کس که از خدا و رسولش و علی و امامانی که نام بردم پیروی کند، به رستگاری بزرگی دستیافته است.
مَعاشِرَالنَّاسِ، السّابِقُونَ إِلی مُبایَعَتِهِ وَ مُوالاتِهِ وَ التَّسْلیمِ عَلَیْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ أُولئکَ هُمُ الْفائزُونَ فی جَنّاتِ النَّعیمِ.
مَعاشِرَالنّاسِ، قُولُوا ما یَرْضَی الله بِهِ عَنْکُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَإِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَلَنْ یَضُرَّالله شَیْئاً.
اللهمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ (بِما أَدَّیْتُ وَأَمَرْتُ) وَاغْضِبْ عَلَی (الْجاحِدینَ) الْکافِرینَ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ.
هان مردمان! سبقت جویان به بیعت و پیمان و سرپرستی او و سلام بر او با لقب امیرالمؤمنین، رستگاراناند و در بهشتهای پربهره خواهند بود.
هان مردمان! آنچه خدا را خشنود کند بگویید. پس اگر شما و تمامی زمینیان کفران ورزند، خدا را زیانی نخواهد رسانید.
پروردگارا، آنان را که به آنچه ادا کردم و فرمان دادم ایمان آوردند، بیامرز؛ و بر منکران کافر خشمگیر! و الحمدللّه ربّ العالمین.
در رابطه با مولف
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی، متولد سال ۱۳۴۰ در شهر تهران بوده و دارای تحصیلات کارشناسی ارشد مهندسی معماری و دکتری مدیریت راهبردی است. ایشان مدرس دانشگاه بوده همچنین دهها مقاله علمی در همایشهای ملی و بینالمللی ارائه نموده و نیز در نشریات علمی و تخصصی و پانصد و ده یادداشت در جراید و پایگاههای خبری چاپ و منتشرشده است. ایشان دبیر همایشهای تخصصی زیر بوده است:
- عضو هیات رئیسه همایش علمی پژوهشی معماری و شهرسازی با رویکرد پدافند غیرعامل – دانشگاه مالک اشتر- ۲۰ و ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۰ –[۱].
- دبیر علمی دومین همایش ملی معماری پایدار و توسعه شهری – قم – ۱۷ اسفندماه ۱۳۹۳ –[۲].
- دبیر نمایشگاه دستاوردهای نوین مهندسی دفاعی- تهران -۴ مهرماه ۱۳۹۵ –[۳].
- دبیر علمی اولین همایش ملی پدافند غیرعامل و توسعه پایدار- وزارت کشور- ۱۲ و ۱۳ مهرماه ۱۳۹۵ –[۴] و[۵].
- دبیر علمی همایش مبانی طراحی موزههای دفاع مقدس – موزه دفاع مقدس تهران- ۸ اسفند ۱۳۹۵ –[۶] و[۷].
- دبیر علمی برگزاری دومین همایش ملی پدافند و پیشرفت پایدار – وزارت کشور- ۲۵ مهر ۱۳۹۶ –[۸].
- داور مسابقه ملی طراحی سرپناه نیمه موقت حادثه دیدگان – مرکز معماری اسلامی حوزه هنری – ۲۷ تیرماه ۱۳۹۷ –[۹].
- دبیر کمیته نشست زیرساختهای ملی جنبش مردمی پاسداشت چهل سال انقلاب اسلامی – متروی تهران – ۶ مرداد ۹۷ –[۱۰].
- دبیر نشست گفتمانی «نقد و ارزیابی نظام آموزش معماری و شهرسازی کشور با رویکرد هویتی»، باغموزه دفاع مقدس، ۱۴ شهریور ۱۳۹۷ [۱۱].
- دبیر کمیته نشست روستاها و عشایر جنبش مردمی پاسداشت چهل سال انقلاب اسلامی – محل برگزاری در روستای گلحصار- ۱۴ مهر ۹۷ –
- دبیر نشست «هماندیشی نهادهای مسئول در حوزه معماری و شهرسازی با رویکرد هویتی» ۲۵ مهر ۱۳۹۷ در باغموزه دفاع مقدس.
- دبیر نشست دبیر نشست «تکریم حرم ائمه مظلوم بقیع»، در مجتمع ولایت سازمان بسیج عمران و معماری، ۲ آبان ۱۳۹۷٫
- دبیر علمی اولین همایش ملی شهرسازی، معماری و مدیریت شهری اسلامی ایرانی (آموزش و نظام آموزش شهرسازی و معماری در ایران)- اسفندماه ۱۳۹۷ –[۱۲].
- دبیر مراسم گردهمایی رزمندگان مخابرات لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)، ۲۲ آبان ۱۳۹۹٫
- دبیر مسابقه طراحی حرم مطهر ائمه بقیع، ۲ آبان ۱۴۰۰٫
ایشان دارای تالیفات زیر است:
تالیفات منتشرشده (بهصورت منفرد و یا مشترک):
در حوزه معماری و شهرسازی:
- مبانی نظری معماری- انتشارات وانیا – ۱۳۹۶
- مقدمهای بر مبانی معماری مساجد – انتشارات وانیا – ۱۳۹۶
- نظام مدیریت فرهنگی در شهر اسلامی – ایرانی (بر پایه مبانی نظری و فرایند فکری سازنده شهر اسلامی ) – انتشارات جهاد دانشگاهی قزوین -۱۳۹۷
- معماری و شهرسازی اسلامی در آیینه قوانین و مقررات – انتشارات جهاد دانشگاهی قزوین– ۱۳۹۸
- حرم مطهر سامرا – انتشارات جهاد دانشگاهی قزوین- ۱۳۹۸
- شکوه معماری اسلامی در صحن حضرت زهرا (س) – انتشارات وانیا –۱۳۹۸
- مبانی طراحی معماری مساجد –مرکز رسیدگی به امور مساجد استان البرز- ۱۳۹۸
- مسجد و نمازخانه در آینه قوانین و مقررات- انتشارات جهاد دانشگاهی قزوین – ۱۳۹۸
- اصول طراحی همساز با اقلیم، اقلیم کاربردی برای معماران ۲ مرکز خدمات تخصصی هنر و معماری جهاد دانشگاهی -انتشارات جهاد دانشگاهی– ۱۳۹۸
- معماری اسلامی-ایرانی (اصول و راهبردهای طراحی) – انتشارات جهاد دانشگاهی قزوین – ۱۳۹۹، برگزیده رتبه اول شانزدهمین جشنواره کتاب سال اهلقلم در ۲۵ بهمن ۱۴۰۰
در حوزههای مهندسی (میانرشتهای):
- مبحث بیستویک مقررات ملی ساختمان –نشر مرکز تحقیقات ساختمان (عضو گروه تدوین) – ۱۳۸۸
- راهنمای مبحث بیستویک مقررات ملی ساختمان– انتشارات بوستان حمید -۱۳۹۱
- طراحی شهری از منظر دفاع غیرعامل – انتشارات بوستان حمید -۱۳۹۰
- طراحی فاضلاب شهری- انتشارات رواق سازه آکام پایدار- ۱۳۹۴
- مبانی طراحی فضای سبز پایدار- مرکز تحقیقات کاربردی مهندسی ناجا -۱۳۹۵ – دریافت لوح تقدیر از ناجا
- طراحی محوطه و فضاهای باز شهری – مرکز تحقیقات کاربردی مهندسی ناجا -۱۳۹۵ – دریافت لوح تقدیر از ناجا
- مبانی طراحی مراکز داده امن – انتشارات نخبگان – ۱۳۹۵
- طراحی ایستگاه راهآهن – انتشارات دانشگاه جامع امام حسین ع – ۱۳۹۵
- طراحی ورودیهای فضاهای زیرزمینی – انتشارات نخبگان – ۱۳۹۵
- مبانی طراحی و ساخت فضاهای امن پناهگاهی– انتشارات نخبه سازان – ۱۳۹۰-کسب رتبه برترین در چهارمین جشنواره انتخاب برترینهای پژوهش و نوآوری در حوزه مدیریت شهری – ۲۱ / ۹ /۱۳۹۰ – و برگزیده رتبه دوم هشتمین جشنواره کتاب سال اهلقلم در تیرماه ۱۳۹۱
- حفاظت و ایجاد پناهگاههای ضد بارش هستهای- انتشارات بوستان حمید -۱۳۹۱
- اصول مهندسی دفاع غیرعامل در طراحی و اجرای تأسیسات آبرسانی شهری- انتشارات تایماز -۱۳۹۳
- طراحی معماری ساختمانهای صنعتی – انتشارات جهاد دانشگاهی – ۱۳۹۵
- روشهای طراحی سازههای مـقاوم – انتشارات باغ فکر- ۱۳۹۵
- طراحی پالایشگاه ایمن –انتشارات فارسیران – ۱۳۹۵
- مبانی دفاع غیرعامل در مکانیابی سدها-انتشارات قرب ۱۳۹۶
- مبانی طراحی محله امن و پایدار، انتشارات بعثت ۲۷، ۱۳۹۶ – برگزیده رتبه اول سیزدهمین جشنواره کتاب سال اهلقلم در ۸ بهمن ۱۳۹۷
- مدیریت شهری و مدیریت بحران- انتشارات شرافت- ۱۳۹۷
- حرم مطهر سامرا، تهدیدات و راهکارها – انتشارات جهاد دانشگاهی – ۱۳۹۷
- طراحی بیمارستان صحرایی و سامانه تریاژ در حوادث هستهای – انتشارات نارون دانش، ۱۳۹۸.
- کتاب برنامهریزی و مدیریت شهر پایدار در برابر تهدیدات تروریستی – کرج: موسسه نشر سیمرغ آسمان آذرگان – ۱۳۹۹
- کتاب معیارهای پایش مناطق آسیبپذیر کلانشهرها – انتشارات جهاد دانشگاهی – ۱۳۹۹
- مبانی طراحی ساختمانهای امن جمعی – انتشارات جهاد دانشگاهی – ۱۴۰۰
- طرح جامع شهرهای پایدار و امن– انتشارات دانشگاه عالی دفاع ملی –۱۴۰۰
در حوزه فرهنگی – مذهبی:
- مبانی، کارکردها و ویژگیهای مساجد– نشر وانیا – ۱۳۹۵
- ایستادگان هرگز نمیمیرند – انتشارات باغ فکر – ۱۳۹۵
- سرای اربعین – (راهنمای طرح و تجهیز موکبهای اربعین حسینی) – نشر باغ فکر ۱۳۹۵
- برنامه خودسازی یکماهه – انتشارات وانیا – ۱۳۹۶
- گنجینه معارف شهدا –ستاد یادواره شهدای فشارکی – انتشارات وانیا- ۱۳۹۷ – رونمایی در سومین جشنواره شهدا – مسجد شهدای اصفهان – اردیبهشت ۱۳۹۸
- مسجد و نمازخانه در آینه قوانین و مقررات- انتشارات جهاد دانشگاهی قزوین – ۱۳۹۸
- فراتر از مدرسه (شهید محمد عباسی )– انتشارات وانیا – ۱۳۹۸
- راهبرد مقاومت در اندیشه امام خمینی (ره) و نگاهی به جنبش حزب ا…– انتشارات جهاد دانشگاهی – ۱۴۰۰
در حوزه اقتصادی:
- تهدیدات اقتصادی و اقتصاد مقاومتی–انتشارات پارس ضیاء و علم آفرین – ۱۳۹۲(چاپ سوم) -برگزیده دهمین دوره کتاب سال اهلقلم در دیماه ۱۳۹۳- (دریافت لوح تقدیر ویژه )
در حوزه مدیریت بحران:
- استاندارد مدیریت بحران- انتشارات پارس ضیاء علم آفرین -۱۳۹۱(چاپ دوم)
- استاندارد مدیریت تداوم کسبوکار- انتشارات پارس ضیاء علم آفرین -۱۳۹۱(چاپ دوم)
- بیمارستان صحرایی- انتشارات قرب – ۱۳۹۵
- مخاطرات شهری- انتشارات عمارت پارس و انتشارات جهان جام جم-۱۳۹۴
- مدیریت شهری و مدیریت بحران – انتشارات شرافت،– پژوهشگاه شاخص پژوه و آمایش سرزمین ایران- ۱۳۹۷.
در حوزه دفاع غیرعامل:
- پدافند غیرعامل در آیینه قوانين و مقررات ـ انتشارات سازمان پدافند غیرعامل كشور – ۱۳۸۹ کسب رتبه سوم هفتمین جشنواره کتاب سال اهلقلم ۲۰ / ۴ /۱۳۹۰
- ماهیت و فلسفه دفاع غیرعامل- انتشارات بوستان حمید -۱۳۹۱
- فرهنگ تشریحی پدافند غیرعامل- انتشارات علم آفرین – ۱۳۹۱- پژوهشگاه شاخص پژوه– مولف برگزیده در نسخه پیش چاپ در اولین جشنواره پایداری ملی ۳ /۳ / ۱۳۸۸ -دریافت لوح سپاس از جشنواره کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۹۲ اصفهان
- استاندارد مدیریت کیفیت پدافند غیرعامل- انتشارات پارس ضیاء علم آفرین -۱۳۹۱(چاپ دوم)
- آییننامه ضوابط فنی پدافند غیرعامل در مکانیابی سدها و خطوط انتقال آب، انتشارات سازمان پدافند غیرعامل- ۱۳۹۲
- کتابنامه تشریحی دفاع غیر عامل–دانشگاه مالک اشتر – ۱۳۹۳
- راهنمای ماده ۲۱۵ قانون- انتشارات پیرانو – ۱۳۹۵ – رونمایی در کنفرانس ملی توسعه پایدار وزارت کشور ۱۲ مهر ۱۳۹۵
- مقالات توسعه پایدار و پدافند غیرعامل – انتشارات پیرانو – ۱۳۹۵
- پدافند غیرعامل و پیشرفت پایدار – انتشارات پیوست – ۱۳۹۶
در حوزه دفاعی:
- روند تهاجم غرب به عراق- انتشارات بوستان حمید -۱۳۹۳
- جنگ پیشگیرانه امریکا در مناطق پیرامونی جمهوری اسلامی ایران – انتشارات دانشگاه عالی دفاع ملی (عضو گروه تدوین)– ۱۳۹۵
- عوامل شناسایی اهداف – انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح – ۱۳۹۲
- رهتوشه مدافعان حرم – انتشارات وانیا- ۱۳۹۶
- مبانی طراحی اردوگاهها و مقرهای امن نظامی – انتشارات جهاد دانشگاهی – ۱۳۹۸
- کتاب ماهیت جنگهای ترکیبی و راهکارهای دفاعی – انتشارات وانیا، ۱۳۹۹. – برگزیده پانزدهمین دهمین جشنواره کتاب سال اهلقلم در ۱۱ اسفند ۱۳۹۹
سایر:
- نماینده ولیفقیه و سیاستهای استان – انتشارات مسیر دانشگاه – ۱۳۹۵
- فرهنگ موضوعی گام دوم انقلاب – انتشارات جهاد دانشگاهی – ۱۳۹۸ – چاپ دوم ۱۴۰۰
- فرهنگ موضوعی وصیتنامه امام خمینی – انتشارات جهاد دانشگاهی – ۱۳۹۹
- آشنایی با کشور سوریه –– انتشارات جهاد دانشگاهی – ۱۴۰۰
- معارف موضوعی خطبه غدیر (خطبه غدیریه) – کتاب حاضر – ۱۴۰۱
************************
معارف موضوعی خطبه غدیر
(خطبه غدیریه)
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
۱۴۰۱
المعرفة الموضوعية لخطبة الغدير
(خطبة الغديرية)
دکتور سید جواد هاشمی فشارکی
۱۴۴۳
Thematic knowledge of Ghadir sermon
Sermon of Ghadiriyeh
Seyed Javad Hashemi Fesharaki Dr.
۲۰۲۲
[۱] http://www.iust.ac.ir/find.php?item=32.1256.19335.fa
[۲] https://www.civilica.com/Papers-SAUD01=همایش-ملی-معماری-پایدار-و-توسعه-شهری.html
[۳] http://www.iribnews.ir/fa/news/1315250/نمایشگاه-ماشین-آلات-ودستاوردهای-نوین-مهندسی-دفاعی
[۴] http://kermanshah.iribnews.ir/fa/news/1320146/برگزاری-کنفرانس-پدافند-غیرعامل-و-توسعه-پایدار
[۶] http://www.iust.ac.ir/find.php?item=27.7953.47954.fa
[۷] http://www.iranhdm.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=686&newsview=1834
[۸] http://allconferences.ir/conferences/دومین-کنفرانس-ملی-پدافند-غیرعامل-و-توس/
[۹] http://www.irac.ir/fa/pages/NewsDetail/27123/جلسه-دفاع-و-داوری-مسابقه-ملی-ط
[۱۰] https://www.farsnews.com/news/13970506001040/چمران-مسکن-مهر-مشکل-کم-درآمدها-را-حل-کرد-حسینی-انقلاب-اسلامی
[۱۱] http://www.honaronline.ir/بخش-معماری-۹/۱۲۳۷۷۲-جلسه-نقد-ارزیابی-نظام-آموزش-معماری-شهرسازی-برگزار-شد-ضرورت-تحول-در-بنیادهای-معماری
[۱۲] http://www.aumiconf.ir/fa/news.php?id=19
https://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=8997975&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author
سرشناسه | : | هاشمی فشارکی، سیدجواد، ۱۳۴۰ - |
عنوان و نام پديدآور | : | معارف موضوعی خطبه غدیر (خطبه غدیریه)/ تالیف سیدجواد هاشمیفشارکی؛ ویراستار ادبی حدیقه همایونیافشار؛ [به سفارش موسسه فرهنگی هنری خانه فرهنگ ایثار و مهربانی، بنیاد بینالمللی غدیر کمیته ایثارگران]. |
مشخصات نشر | : | قزوین: جهاد دانشگاهی، سازمان انتشارات، واحد قزوین، ۱۴۰۱. |
مشخصات ظاهری | : | ۱۲۰ ص.؛ ۱۹×۹ سم. |
شابک | : | ۹۷۸-۶۲۲-۵۷۳۱-۶۱-۵ |
وضعیت فهرست نویسی | : | فیپا |
موضوع | : | محمد (ص)، پیامبر اسلام، ۵۳ قبل از هجرت - ۱۱ق. — خطبهها |
موضوع | : | Muhammad, Prophet — *Public speaking |
موضوع | : | علیبن ابیطالب (ع)، امام اول، ۲۳ قبل از هجرت - ۴۰ق — اثبات خلافت |
موضوع | : | Ali ibn Abi-talib, Imam I, 600-661 — *Proof of caliphate |
موضوع | : | غدیر خم، خطبه Ghadir surmon |
شناسه افزوده | : | موسسه فرهنگی هنری خانه فرهنگ ایثار و مهربانی |
شناسه افزوده | : | بنیاد بینالمللی غدیر. کمیته ایثارگران |
شناسه افزوده | : | جهاد دانشگاهی. سازمان انتشارات. واحد قزوین |
شناسه افزوده | : | Press Organization Jahade DaneshgahiGhazvin Branch |
رده بندی کنگره | : | BP۲۲۳/۵ |
رده بندی دیویی | : | ۲۹۷/۴۵۲ |
شماره کتابشناسی ملی | : | ۸۹۹۷۹۷۵ |
اطلاعات رکورد کتابشناسی | : | فیپا |