دعای ابوحمزه ثمالی بصورت موضوعی شده
دعای ابوحمزه ثمالی بصورت موضوعی شده

در این نوشتار ؛ دعای ابوحمزه ثمالی بصورت موضوعی با یک روش ابداعی منحصر بفرد جهت تدبر بهتر و سهل تر در فهم مطالب روح بخش و عرفانی آن تدوین و ارایه شده است .
*
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی

دعای ابوحمزه علاوه بر قرب معنوی، توحید را نیز آموزش می دهد.و دارای مراتبی می باشد و یکی از روشهای مهم پیمودن معرفت الهی است .

دعایی که حضرت امام زین‌العابدین(علیه‌السلام) در سحرهای ماه رمضان می خواندند و مستحب است خوانده شود ، بدین شرح است :

  • خدایا،ِ إلهِى
  • مرا به کیفرت ادب نکن  لَاتُؤَدِّبْنِى بِعُقُوبَتِكَ،
  • و با نقشه‌ با من چاره‌اندیشی نداشته باش، وَلَا تَمْكُرْ بِى فِى حِيلَتِكَ،

خیر و نجات

  • پروردگارا از کجا برایم خیری هست، درحالی‌که جز نزد تو یافت نمی‌شود و مِنْ أَيْنَ لِىَ الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَلَا يُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِكَ ؟وَ
  • از کجا برایم نجاتی است، درحالی‌که جز به تو فراهم نمی‌گردد،  مِنْ أَيْنَ لِىَ النَّجاةُ وَلا تُسْتَطاعُ إِلّا بِكَ ؟
  • نه آن‌که نیکی کرد از کمک و رحمتت بی‌نیاز شد و نه آن‌که بدی کرد و بر تو گستاخی روا داشت و تو را خشنود نساخت از عرصه قدرتت بیرون رفت؛ لَا الَّذِى أَحْسَنَ اسْتَغْنى عَنْ عَوْنِكَ وَرَحْمَتِكَ، وَلَا
  • پروردگارا، پروردگارا، پروردگارا؛ يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ [آنقدر بگوید تا نفس قطع گردد]

راهنمایی  خدا

  • تو را به تو شناختم بِكَ عَرَفْتُكَ
  • و تو مرا بر هستی خود راهنمایی کردی وَأَنْتَ دَلَلْتَنِى عَلَيْكَ
  • و به‌سوی خود خواندی وَدَعَوْتَنِى إِلَيْكَ،
  • و اگر راهنمایی تو نبود، من نمی‌دانستم تو که هستی، وَلَوْلا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ .

سپاس گزاری از خدا به جهت :

 

  • خدا را سپاس که می‌خوانمش و او پاسخم را می‌دهد، الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِى
  • گرچه هنگامی که او مرا می‌خواند سستی می‌کنم وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِى،
  • و خدا را سپاس که از او درخواست می‌کنم و او به من عطا می‌نماید، وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِى
  • گرچه بخل می‌ورزم هنگامی که از من قرض بخواهد وَ إِنْ كُنْتُ بَخِيلاً حِينَ يَسْتَقْرِضُنِى،
  • و خدا را سپاس که هرگاه بخواهم برای حاجتم صدایش کنم وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى أُنادِيهِ كُلَّما شِئْتُ لِحاجَتِى
  • و نه آنکه بدی کرد و بر تو گستاخی روا داشت و تو را خشنود نساخت از عرصه قدرتت بیرون رفت والَّذِى أَساءَ وَاجْتَرَأَ عَلَيْكَ وَلَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ،
  • و هر جا که برای رازونیاز با او بخواهم بی‌پرده خلوت می‌کنم و او حاجتم را برآورد؛ وَأَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّى بِغَيْرِ شَفِيعٍ فَيَقْضِى لِى حاجَتِى؛
  • خدا را سپاس که غیر او را نمی‌خوانم که اگر غیر او را می‌خواندم دعایم را مستجاب نمی‌کرد الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى لَاأَدْعُو غَيْرَهُ وَلَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِى دُعائِى،
  • و خدا را سپاس که به غیر او امید نبندم که اگر جز به او امید می‌بستم ناامیدم می‌کرد وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى لَاأَرْجُو غَيْرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجائِى،
  • و خدا را سپاس که مرا بخودش وا‌گذاشت، ازاین‌رو به من رافت و محبت کرد و به مردم وا‌نگذاشت تا مرا خوار کنند وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى وَكَلَنِى إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِى وَلَمْ يَكِلْنِى إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِى،
  • و خدا را سپاس که با من دوستی ورزید، درحالی‌که از من بی‌نیاز است وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى تَحَبَّبَ إِلَىَّ وَهُوَ غَنِيٌّ عَنِّي،
  • و خدا را سپاس که بر من بردباری می‌کند تا آنجا که گویی مرا گناهی نیست! وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى يَحْلُمُ عَنِّى حَتَّى كَأَ نِّى لَاذَنْبَ لِى،
  • پروردگارم ستوده‌ترین موجود نزد من بوده و به ستایش من سزاوارتر است؛ فَرَبِّى أَحْمَدُ شَىْءٍ عِنْدِى وَأَحَقُّ بِحَمْدِى؛

درخواست حاجت به سوی خدا

خدایا، اللّهُمَّ

  • راه‌های درخواست حاجت‌هایم را به‌جانب تو باز می‌یابم   إِنِّى أَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ إِلَيْكَ مُشْرَعَةً،
  • و آبشخورهای امید را نزد تو پر می‌بینم                      وَمَناهِلَ الرَّجاءِ إِلَيْكَ مُتْرَعَةً،
  • و یاری خواستن از احسانت را برای آن‌که تو را آرزو کرد بی‌مانع می‌بینم وَالاسْتِعانَةَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ أَمَّلَكَ مُباحَةً،
  • و درهای دعا را برای فریاد کنندگان گشوده می‌نگرم وَأَبْوابَ الدُّعاءِ إِلَيْكَ لِلصَّارِخِينَ مَفْتُوحَةً،
  • و می‌دانم که تو برای امیدواران در جایگاه اجابتی                           وَأَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِى [لِلرَّاجِينَ] بِمَوْضِعِ إِجابَةٍ،
  • و برای دل سوختگان در کمینگاه فریادرسی هستی وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغاثَةٍ،
  • و به‌یقین در اشتیاق به جودت و خشنودی به قضایت جایگزینی از منع بخیلان است وَأَنَّ فِى اللَّهْفِ إِلى جُودِكَ وَالرِّضَا بِقَضائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْباخِلِينَ،
  • و گشایشی از آنچه در دست ثروت‌اندوزان است وجود ندارد وَمَنْدُوحَةً عَمَّا فِى أَيْدِى الْمُسْتَأْثِرِينَ
  • و همانا مسافر به‌سوی تو مسافتش نزدیک است وَأَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسافَةِ،
  • و تو از آفریدگانت هرگز در پرده نیستی، جز اینکه کردارشان آنان را از تو در پرده برده؛ وَأَنَّكَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَكَ؛

روی کردنم به خدا

  • من با درخواستم آهنگ تو کردم وَقَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِى،
  • و با حاجتم روی به تو آوردم، وَتَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحاجَتِى،
  • نیاز خواهی‌ام را به پیشگاه تو قرار دادم وَجَعَلْتُ بِكَ اسْتِغاثَتِى،
  • و خواندنت را دست‌آویز خویش کردم بی‌آنکه مستحق شنیدن خواهشم و سزاوار گذشت از من باشی، وَبِدُعائِكَ تَوَسُّلِى مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقاقٍ لِاسْتِماعِكَ مِنِّى،
  • بلکه برای اطمینان به بزرگواری‌ات و آرامش به‌درستی وعده‌ات و پناه جستن به ایمان به یگانگی‌ات و یقین به معرفتت وَسُكُونِى إِلى صِدْقِ وَعْدِكَ، وَلَجَإِى إِلَى الْإِيمانِ بِتَوْحِيدِكَ وَيَقِينِى بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّى وَلَا اسْتِيجابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّى، بَلْ لِثِقَتِى بِكَرَمِكَ،
  • که مرا پروردگاری جز تو نیست أَنْ لا رَبَّ لِى غَيْرُكَ،
  • و معبودی جز تو نیست،  وَلَا إِلهَ إِلّا أَنْتَ
  • یگانه و بی‌شریکی؛ وَحْدَكَ لَاشَرِيكَ لَكَ؛
  • خدایا، اللّهُمَّ
  • تو گفتی و گفتارت بر حق و وعده‌ات درست است أَنْتَ الْقائِلُ وَقَوْلُكَ حَقٌّ وَوَعْدُكَ صِدْقٌ:
  • [فرمودی]: «از خداوند [با کمک تقوا و کسب حلال] درخواست کنید؛ چون خداوند همواره به همه‌چیز مهربان است»، ﴿وَ اسْأَلُوا اللَّهَ‌ مِنْ‌ فَضْلِهِ‌﴾ إِنَّ اللّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً وَلَيْسَ مِنْ صِفاتِكَ

از خدا بدور است

ای آقای من يَا سَيِّدِى

  • در شأن تو این نیست که دستور به درخواست دهی و از بخشش خودداری کنی، أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤالِ وَتَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ
  • تو با عطاهایت بر اهل مملکتت بسیار کریمی  وَأَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ،
  • و بر آنان با محبّت و رأفت بسیار احسان کننده‌ای؛  وَالْعائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِكَ؛

نعمتهای خدا به من

خدایا، إِلهِى

  • مرا در کودکی در میان نعمت‌ها و احسانت پروریدی   رَبَّيْتَنِى فِى نِعَمِكَ وَ إِحْسانِكَ صَغِيراً،
  • و در بزرگ‌سالی نامم را بلند آوازه ساختی، وَنَوَّهْتَ بِاسْمِى كَبِيراً،
  • ای آن‌که مرا در دنیا به احسان و نعمت‌هایش پرورید فَيا مَنْ رَبَّانِى فِى الدُّنْيا بِإِحْسانِهِ وَتَفَضُّلِهِ وَنِعَمِهِ،
  • و برایم در آخرت به گذشت و کرمش اشاره کرد،        وَأَشارَ لِى فِى الْآخِرَةِ إِلى عَفْوِهِ وَكَرَمِهِ،
  • ای مولای من معرفتم راهنمایم به‌سوی تو و عشقم به تو واسطه‌ام به پیشگاه توست، مَعْرِفَتِى يَا مَوْلاىَ دَلِيلِى عَلَيْكَ، وَحُبِّى لَكَ شَفِيعِى إِلَيْكَ،
  • من از دلیلم به دلالت تو مطمئن و از واسطه‌ام به شفاعت تو در آرامشم؛ وَأَنَا واثِقٌ مِنْ دَلِيلِى بِدَلالَتِكَ، وَساكِنٌ مِنْ شَفِيعِى إِلى شَفاعَتِكَ؛

تو را می خوانم

  • ای آقایم تو را به زبانی می‌خوانم که گناهش او را ناگویا کرده أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِى بِلِسانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ،
  • و با دلی با تو مناجات می‌کنم که جرمش او را هلاک ساخته، رَبِّ أُناجِيكَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ،
  • تو را می‌خوانم ای پروردگارم در حال هراس و اشتیاق و امید و بیم، أَدْعُوكَ يَا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِياً خائِفاً،
  • مولای من هرگاه گناهانم را می‌بینم بی‌تاب می‌شوم  إِذا رَأَيْتُ مَوْلاىَ ذُنُوبِى فَزِعْتُ،
  • و هرگاه کرمت را مشاهده می‌کنم، به طمع می‌افتم،  وَ إِذا رَأَيْتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ
  • پس اگر از من درگذری بهترین رحم‌کننده‌ای فَإِنْ عَفَوْتَ فَخَيْرُ راحِمٍ،
  • و اگر عذاب کنی ستم نکرده‌ای،                          وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَيْرُ ظالِمٍ،
  • خدایا حجّت من در گستاخی بر درخواست از تو، با ارتکاب آنچه از آن کراهت داری، جود و کرم توست حُجَّتِى يَا اللّهُ فِى جُرْأَتِى عَلَى مَسْأَلَتِكَ مَعَ إِتْيانِى مَا تَكْرَهُ جُودُكَ وَكَرَمُكَ،
  • و ذخیره‌ام در سختی‌ها با کمی حیا همانا رأفت و رحمت توست وَعُدَّتِى فِى شِدَّتِى مَعَ قِلَّةِ حَيائِى رَأْفَتُكَ وَرَحْمَتُكَ،
  • و امیدم بر آن است که بین حجّت و ذخیره‌ام آرزویم را نومید نکنی، وَقَدْ رَجَوْتُ أَنْ لَاتَخِيبَ بَيْنَ ذَيْنِ وَذَيْنِ مُنْيَتِى
  • پس امیدم را تحقق بخش فَحَقِّقْ رَجائِى،

و دعایم را بشنو، وَاسْمَعْ دُعائِى،

  • ای بهترین کسی که خواننده‌ای او را خوانده  يَا خَيْرَ مَنْ دَعاهُ داعٍ،
  • و برترین کسی که امیدواری به او امید بسته،    وَأَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راجٍ،
  • ای آقای من، آرزویم بزرگ شده و کردارم زشت گشته،   عَظُمَ يَا سَيِّدِى أَمَلِى وَساءَ عَمَلِى
  • پس به اندازه آرزویم از عفوت به من ببخش  فَأَعْطِنِى مِنْ عَفْوِكَ بِمِقْدارِ أَمَلِى،
  • و به زشت‌ترین کردارم مرا سرزنش مکن،  وَلَا تُؤاخِذْنِى بِأَسْوَءِ عَمَلِى
  • زیرا کرمت برتر از کیفر گنه‌کاران                 فَإِنَّ كَرَمَكَ يَجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمُذْنِبِينَ،
  • و بردباری‌ات بزرگ‌تر از مکافات تبهکاران است؛ وَحِلْمَكَ يَكْبُرُ عَنْ مُكافاةِ الْمُقَصِّرِينَ؛
  • و من ای آقایم پناهنده به احسان توأم، وَأَنَا يَا سَيِّدِى عائِذٌ بِفَضْلِكَ،
  • گریزان از تو به‌سوی توأم، هارِبٌ مِنْكَ إِلَيْكَ،
  • خواستار تحقق چیزی هستم که وعده کردی و آن گذشت تو از کسی که گمانش را به تو نیکو کرده، مُتَنَجِّزٌ مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً،
  • چه هستم من ای پروردگارم و اهمیت من چیست؟ وَمَا أَنَا يَا رَبِّ وَمَا خَطَرِى ؟
  • به احسانت مرا ببخش هَبْنِى بِفَضْلِكَ،
  • و به گذشتت به من صدقه ده، وَتَصَدَّقْ عَلَىَّ بِعَفْوِكَ،
  • پروردگارا مرا به پرده پوشی‌ات بپوشان أَيْ رَبِّ جَلِّلْنِي بِسِتْرِكَ،
  • و از توبیخم به بزرگواری ذاتت درگذر، وَاعْفُ عَنْ تَوْبِيخِى بِكَرَمِ وَجْهِكَ،
  • اگر امروز جز تو بر گناهم آگاه می‌شد، آن را انجام نمی‌دادم فَلَوِ اطَّلَعَ الْيَوْمَ عَلَى ذَنْبِى غَيْرُكَ مَا فَعَلْتُهُ،
  • و اگر از زود رسیدن عقوبت می‌ترسیدم، از آن دوری می‌کردم، وَلَوْ خِفْتُ تَعْجِيلَ الْعُقُوبَةِ لَاجْتَنَبْتُهُ،
  • گناهم نه به این خاطر بود که تو سبک‌ترین بینندگانی و بی‌مقدارترین آگاهان، لَالِأَ نَّكَ أَهْوَنُ النَّاظِرِينَ إِلَىَّ وَأَخَفُّ الْمُطَّلِعِينَ عَلَىَّ،

دلیل گناهانم

بلکه پروردگارا از این جهت بود که تو      بَلْ لأَنَّكَ يَا رَبّ

  • بهترین پرده‌پوش خَيْرُ السَّاترينَ،
  • و حاکم‌ترین حاکمان وَأَحْكَمُ الْحاكمينَ ،
  • و کریم‌ترین کریمانی؛  وَأَكْرَمُ الْأَكْرَمينَ؛
  • پوشنده عیب‌ها، سَتَّارُ الْعُيُوبِ،
  • آمرزنده گناهان،                      غَفَّارُ الذُّنُوبِ،
  • دانای نهان‌ها، عَلَّامُ الْغُيُوبِ،
  • گناه را با بزرگواری‌ات می‌پوشانی تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِكَرَمِكَ،
  • و کیفر را با بردباری‌ات به تأخیر می‌اندازی، وَتُؤَخِّرُ الْعُقُوبَةَ بِحِلْمِكَ،
  • سپاس تو را سزاست بر بردباری‌ات پس از آنکه دانستی فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى حِلْمِكَ بَعْدَ عِلْمِكَ،
  • و بر گذشتت پس از آنکه توانستی، وَعَلَى عَفْوِكَ بَعْدَ قُدْرَتِكَ،
  • بردباری‌ات مرا به‌سوی گناه می‌کشد و بر نافرمانی‌ات جرأت می‌دهد، وَيَحْمِلُنِى وَيُجَرِّئُنِى عَلَى مَعْصِيَتِكَ حِلْمُكَ عَنِّى،
  • پرده‌پوشی‌ات بر من، مرا به کم‌حیایی می‌خواند وَيَدْعُونِى إِلى قِلَّةِ الْحَياءِ سَِتْرُكَ عَلَىَّ،
  • بَلْ لِأَنَّكَ يَا رَبِّ خَيْرُ السَّاتِرِينَ،
  • و شناختم از رحمت گسترده و بزرگی عفوت، به من در تاختن بر محرّماتت شتاب می‌دهد! وَيُسْرِعُنِى إِلَى التَّوَثُّبِ عَلَى مَحارِمِكَ مَعْرِفَتِى بِسَعَةِ رَحْمَتِكَ وَعَظِيمِ عَفْوِكَ،

ای خدایی که :

  • ای حکم کننده‌ترین حکم کنندگان ، وَأَحْكَمُ الْحاكِمِينَ ،
  • اى بخشنده‏ترین بخشندگان ،  وَأَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ؛
  • ای شکیبا، يَا حَلِيمُ
  • ای گرامی، يَا كَرِيمُ،
  • ای زنده،                                    يَا حَىُّ
  • ای به خود پاینده،                        يَا قَيُّومُ،
  • ای آمرزنده،  يَا غافِرَ الذَّنْبِ،
  • ای توبه پذیر؛ يَا قابِلَ التَّوْبِ؛
  • ای بزرگ نعمت، يَا عَظِيمَ الْمَنِّ،
  • ای دیرینه احسان، يَا قَدِيمَ الْإِحْسانِ،

کجاست …. ؟

  • پرده‌پوشی زیبایت کجاست، أَيْنَ سَتْرُكَ الْجَميلُ ؟
  • گذشت بزرگت کجاست،  أَيْنَ عَفْوُكَ الْجَلِيلُ ؟
  • گشایش نزدیکت کجاست، أَيْنَ فَرَجُكَ الْقَرِيبُ ؟
  • فریادرسی سریعت کجاست، أَيْنَ غِياثُكَ السَّرِيعُ ؟
  • رحمت گسترده‌ات کجاست،  أَيْنَ رَحْمَتُكَ الْواسِعَةُ ؟
  • عطاهای برترت کجاست، أَيْنَ عَطاياكَ الْفاضِلَةُ؟
  • موهبت‌های گوارایت کجاست، أَيْنَ مَواهِبُكَ الْهَنِيئَةُ ؟
  • جایزه‌های شایانت کجاست،  أَيْنَ صَنائِعُكَ السَّنِيَّةُ ؟
  • احسان بزرگت کجاست،  أَيْنَ فَضْلُكَ الْعَظِيمُ ؟
  • عطای عظیمت کجاست، أَيْنَ مَنُّكَ الْجَسِيمُ؟
  • احسان دیرینه‌ات کجاست، أَيْنَ إِحْسانُكَ الْقَدِيمُ ؟
  • کرمت کجاست، أَيْنَ كَرَمُكَ ؟
  • ای کریم، به‌حق کرمت و «به محمّد و خاندان محمّد» يَا كَرِيمُ بِهِ وَبِمُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
  • مرا رهایی بخش فَاسْتَنْقِذْنِى،
  • و به رحمتت مرا خلاص کن؛ وَبِرَحْمَتِكَ فَخَلِّصْنِى؛
  • ای نیکوکار، يَا مُحْسنُ
  • ای زیباکار،  يَا مُجْملُ
  • ای نعمت‌ده، يَا مُنْعمُ
  • ای فزونی‌بخش، يَا مُفْضلُ،

من کیستم ؟ تو کیستی ؟

  • من آن نیستم که در رهایی از کیفرت بر اعمالمان تکیه کنم، لَسْتُ أَتَّكلُ فى النَّجاة منْ عقابكَ عَلَى أَعْمالنا
  • بلکه به احسانت بر ما اعتماد دارم، بَلْ بفَضْلكَ عَلَيْنا
  • چراکه تو اهل تقوا و مغفرتی،  لأَ نَّكَ أَهْلُ التَّقْوى وَأَهْلُ الْمَغْفرَة،
  • از باب نعمت‌دهی ابتدای به احسان می‌کنی تُبْدئُ بالْإحْسان نعَماً،
  • و از جهت کرم از گناه در می‌گذری، وَتَعْفُو عَن الذَّنْب كَرَماً،
  • پس نمی‌دانم از چه سپاس گویم،  فَما نَدْرى مَا نَشْكُرُ
  • از زیبایی عملی که می‌گسترانی، یا کار زشتی که می‌پوشانی، أَجَميلَ مَا تَنْشُرُ أَمْ قَبيحَ مَا تَسْتُرُ؟
  • یا بزرگ آزمونی که آزمودی و شایسته نیکی نمودی،  أَمْ عَظيمَ مَا أَبْلَيْتَ وَأَوْلَيْتَ
  • یا آن همه مشکلی که مرا از آن رهانیدی و سلامت کامل بخشیدی؟! أَمْ كَثيرَ مَا منْهُ نَجَّيْتَ وَعافَيْتَ ؟
  • ای محبوب آن‌که به تو دوستی ورزید، يَا حَبيبَ مَنْ تَحَبَّبَ إلَيْكَ،
  • ای نور چشم کسی که به تو پناه آورد وَيَا قُرَّةَ عَيْن مَنْ لاذَبكَ
  • و برای رسیدن به تو از دیگران گسست؛ وَانْقَطَعَ إلَيْكَ؛
  • تو نیکوکاری و ما بدکارانیم، أَنْتَ الْمُحْسنُ وَنَحْنُ الْمُسيئُونَ
  • به زیبایی آنچه نزد توست از زشتی آنچه پیش ماست درگذر، فَتَجاوَزْ يَا رَبّ عَنْ قَبيح مَا عنْدَنا بجَميل مَا عنْدَكَ،
  • پروردگارا، کدام جهلی است که جود تو گنجایش آن را نداشته باشد وَأَىُّ جَهْلٍ يَا رَبّ لَايَسَعُهُ جُودُكَ ؟
  • و کدام زمان، طولانی‌تر از مهلت دادن توست، أَوْ أَىُّ زَمانٍ أَطْوَلُ منْ أَناتكَ ؟
  • در کنار نعمت‌هایت ارزش اعمال ما چیست؟ وَمَا قَدْرُ أَعْمالنا فى جَنْب نعَمكَ ؟
  • چگونه اعمال خود را بسیار انگاریم تا با آن‌ها با کرمت برابری کنیم، وَكَيْفَ نَسْتَكْثرُ أَعْمالاً نُقابلُ بها كَرَمَكَ ؟
  • بلکه چگونه بر گنه‌کاران تنگ شود آنچه از رحمتت شاملشان شده؟ بَلْ كَيْفَ يَضيقُ عَلَى الْمُذْنبينَ مَا وَسعَهُمْ منْ رَحْمَتكَ ؟
  • ای گسترده آمرزش، يَا واسعَ الْمَغْفرَة،
  • ای گشاده‌دست به رحمت، يَا باسطَ الْيَدَيْن بالرَّحْمَة،
  • ای آقای من به عزّتت سوگند، فَوَعزَّتكَ يَا سَيّدى

از تو دور نخواهم شد زیرا :

  • اگر مرا برانی از درگاهت دور نخواهم شد    لَوْ نَهَرْتَنى مَا بَرحْتُ منْ بابكَ
  • و از چاپلوسی و تملق نسبت به تو دست نخواهم کشید، وَلَا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقكَ لما انْتَهى إلَىَّ
  • به خاطر شناختی که به جود و کرمت پیدا کرده‌ام؛ منَ الْمَعْرفَة بجُودكَ وَكَرَمكَ؛

تو این گونه ای

  • تو انجام دهی آنچه را که خواهی،  وَ أَنْتَ الْفاعلُ لما تَشاءُ
  • هرکه را بخواهی عذاب می‌کنی به هرچه که بخواهی تُعَذّبُ مَنْ تَشاءُ بما تَشاءُ
  • و به هر صورتی که بخواهی و رحم می‌کنی هرکه را بخواهی، كَيْفَ تَشاءُ، وَتَرْحَمُ مَنْ تَشاءُ
  • به هرچه که بخواهی و به هر کیفیت که بخواهی، بما تشاءُ كَيْفَ تَشاءُ،
  • از آنچه کنی بازخواست نشوی لَاتُسْأَلُ عَنْ فعْلكَ،
  • و در فرمانروایی‌ات نزاع در نگیرد                                   وَلَا تُنازَعُ فى مُلْككَ،
  • و کسی در کارت شریکت نگردد وَلَا تُشارَكُ فى أَمْركَ
  • و در داوری‌ات با تو هماورد نشود  وَلَا تُضادُّ فى حُكْمكَ،
  • و در تدبیرت احدی بر تو اعتراض نکند، وَلَا يَعْتَرضُ عَلَيْكَ أَحَدٌ فى تَدْبيركَ،
  • آفرینش و فرمان ویژۀ توست، لَكَ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ
  • منزّه است خدا پروردگار جهانیان،                                 تَبارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمينَ .

جایگاه من نزد خدا

  • پروردگارا يَا رَبّ
  • این است جایگاه کسی که به پناهت آمد     هذَا مَقامُ مَنْ لاذَبكَ
  • و به کرمت پناهنده گشت  وَاسْتَجارَ بكَرَمكَ
  • و به احسان و نعمت‌هایت الفت جست، وَأَلفَ إحْسانَكَ وَ نعَمَكَ،
  • تویی آن سخاوتمندی که گذشتت به تنگی نمی‌رسد وَأَنْتَ الْجَوادُ الَّذى لَايَضيقُ عَفْوُكَ،
  • و احسانت کاهش نمی‌پذیرد وَلَا يَنْقُصُ فَضْلُكَ،
  • و رحمتت کم نمی‌شود  وَلَا تَقلُّ رَحْمَتُكَ،
  • و به‌یقین از چشم‌پوشی دیرینت و احسان بزرگت و رحمت گسترده‌ات اعتماد کردیم؛ وَقَدْ تَوَثَّقْنا منْكَ بالصَّفْح الْقَديم، وَالْفَضْل الْعَظيم، وَالرَّحْمَة الْواسعَة؛

آیا ممکن است خدا اینگونه باشد ؟

  • آیا ممکن است پروردگارا أَفَتُراكَ يَا رَبّ
  • برخلاف گمان‌های ما به حضرتت رفتار کنی ؟  تُخْلفُ ظُنُونَنا
  • یا آرزوهایمان را نسبت به رحمتت نومید سازی؟! أَوْ تُخَيّبُ آمالَنا ؟
  • هرگز ای بزرگوار، چنین گمانی به تو نیست كَلَّا يَا كَريمُ فَلَيْسَ هَذَا ظَنُّنا بكَ
  • و طمع ما درباره تو این چنین نمی‌باشد،  وَلَا هذَا فيكَ طَمَعُنَا،
  • پروردگارا، ما را درباره تو آروزی طولانی بسیاری است، يَا رَبّ إنَّ لَنا فيكَ أَمَلاً طَويلاً كَثيراً،
  • ما را در حق تو امید بزرگی است، إنَّ لَنا فيكَ رَجاءً عَظيماً،
  • از تو نافرمانی کردیم و حال آنکه امیدواریم گناه را بر ما بپوشانی عَصَيْناكَ وَنَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَيْنا،
  • و تو را خواندیم و امیدواریم که برای ما اجابت کنی،   وَدَعَوْناكَ وَنَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتَجيبَ لَنا،
  • مولای ما امیدمان را تحقق بخش فَحَقّقْ رَجاءَنا مَوْلانا ،
  • ما دانستیم که با کردارمان سزاوار چه خواهیم بود، فَقَدْ عَلمْنا مَا نَسْتَوْجبُ بأَعْمالنا
  • ولی دانش تو درباره ما و آگاهی ما به اینکه ما را از درگاهت نمیرانی، وَلكنْ علْمُكَ فينا وَعلْمُنا بأَ نَّكَ لَاتَصْرفُنا عَنْكَ حَثَّنا عَلَى الرَّغْبَة إلَيْكَ ،
  • گرچه ما سزاوار رحمتت نیستیم ولی تو شایسته آنی که بر ما و بر گنه‌کاران به احسان گسترده‌ات جود کنی؛ وَ إنْ كُنَّا غَيْرَ مُسْتَوْجبينَ لرَحْمَتكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيْنا وَعَلَى الْمُذْنبينَ بفَضْل سَعَتكَ؛

پس اینگونه با من رفتارکن

  • پس آن‌گونه که شایسته آنی بر ما منّت گذار  فَامْنُنْ عَلَيْنا بما أَنْتَ أَهْلُهُ
  • و بر ما جود کن که ما نیازمند به عطای توییم، وَجُدْ عَلَيْنا فَإنَّا مُحْتاجُونَ إلى نَيْلكَ

ای بسیار آمرزنده،                                       يَا غَفَّارُ

  • به نور تو هدایت شدیم بنُوركَ اهْتَدَيْنا،
  • و به فضل تو بی‌نیاز گشتیم  وَبفَضْلكَ اسْتَغْنَيْنا،
  • و به نعمتت بامداد نمودیم و شامگاه کردیم،  وَبنعْمَتكَ أَصْبَحْنا وَأَمْسَيْنا،
  • گناهان ما پیش روی توست، ذُنُوبُنا بَيْنَ يَدَيْكَ
  • خدایا از گناهانمان از تو آمرزش می‌خواهیم و به‌سوی تو باز می‌گردیم، نَسْتَغْفرُكَ اللّهُمَّ منْها وَنَتُوبُ إلَيْكَ،
  • تو با نعمت‌ها به ما مهر می‌ورزی و ما با گناهان با تو مقابله می‌کنیم، تَتَحَبَّبُ إلَيْنا بالنّعَم وَنُعارضُكَ بالذُّنُوب،
  • خیرت به‌سوی ما سرازیر است و بدی ما به‌سوی تو بالا می‌آید، خَيْرُكَ إلَيْنا نازلٌ، وَشَرُّنا إلَيْكَ صاعدٌ،
  • همواره فرشته بزرگواری، از ما کردار زشت به‌سوی تو می‌آورد وَلَمْ يَزَلْ وَلَا يَزالُ مَلَكٌ كَريمٌ يَأْتيكَ عَنَّا بعَمَلٍ قَبيحٍ
  • و این امر مانع نمی‌شود از اینکه ما را با نعمت‌هایت فراگیری فَلا يَمْنَعُكَ ذلكَ منْ أَنْ تَحُوطَنا بنعَمكَ،
  • و به عطاهای برجسته‌ات بر ما لطف و محبت کنی، وتَتَفَضَّلَ عَلَيْنا بآلائكَ،

زیرا تو این گونه ای

  • منزّهی تو،                                   فَسُبْحانَكَ
  • چه بردبار و بزرگ و کریمی، مَا أَحْلَمَكَ وَأَعْظَمَكَ وَأَكْرَمَكَ
  • آغاز کننده به نیکی و تکرار کننده آنی؛ مُبْدئاً وَمُعيداً؛
  • نام‌هایت مقدس  تَقَدَّسَتْ أَسْماؤُكَ،
  • و ثنایت عظیم وَجَلَّ ثَناؤُكَ،
  • و رفتارها و کردارهایت کریمانه است،  وَكَرُمَ صَنائعُكَ وَفعالُكَ،
  • تو ای معبودم، أَنْتَ إلهى
  • احسانت گسترده‌تر  أَوْسَعُ فَضْلاً،
  • و بردباری‌ات بزرگ‌تر از آن است که مرا به کردار ناپسند و خطاکاری‌ام بسنجی، وَأَعْظَمُ حلْماً منْ أَنْ تُقايسَنى بفعْلى وَخَطيئَتى،
  • پس گذشت، گذشت، گذشت، فَالْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ،
  • آقای من، آقای من، آقای من؛ سَيّدى سَيّدى سَيّدى؛

به من عطا کن

خدایا، اللّهُمَّ

  • ما را به ذکرت مشغول کن  اشْغَلْنا بذكْركَ،
  • و از خشمت پناه ده وَأَعذْنا منْ سَخَطكَ،
  • و از عذابت نجات بخش  وَأَجرْنا منْ عَذابكَ،
  • و از مواهبت روزی کن  وَارْزُقْنا منْ مَواهبكَ،
  • و از فضلت بر ما مهربانی و لطف فرما وَأَنْعمْ عَلَيْنا منْ فَضْلكَ،
  • و زیارت خانه‌ات و زیارت مرقد پیامبرت را روزی ما کن، وَارْزُقْنا حَجَّ بَيْتكَ وَزيارَةَ قَبْر نَبيّكَ
  • صلوات و رحمت و مغفرت و رضوانت بر پیامبر و خاندانش، صَلَواتُكَ وَرَحْمَتُكَ وَمَغْفرَتُكَ وَرضْوانُكَ عَلَيْه وَعَلَى أَهْل بَيْته
  • تو نزدیک و پاسخ‌دهنده هستی،  إنَّكَ قَريبٌ مُجيبٌ،
  • عمل به طاعتت را روزی ما گردان وَ ارْزُقْنا عَمَلاً بطاعَتكَ،
  • و ما را بر دینت و بر روش پیامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) بمیران. وَتَوَفَّنا عَلَى ملَّتكَ وَسُنَّة نَبيّكَ صَلَّى اللّهُ عَلَيْه وَآله .

خدایا بیامرز ….

خدایا، اللّهُمَّ

  • من و پدر و مادرم را بیامرز              اغْفرْ لى وَ لوالدَىَّ
  • و به هر دوی آن‌ها رحم کن، وَارْحَمْهُما
  • چنان‌که مرا به گاه کودکی پروردند، كَما رَبَّيانى صَغيراً، غُفْراناً؛
  • احسان هردو را به احسان  اجْزهما بالْإحْسان إحْساناً
  • و بدی‌هایشان را به آمرزش پاداش ده؛ وَبالسَّيّئات …

خدایا بیامرز ، اللّهُمَّ اغْفرْ

  • مردان و زنان مؤمن را للْمُؤْمنينَ وَالْمُؤْمنات
  • چه زنده و چه مرده‌ی آنان الْأَحْياء منْهُمْ وَالْأَمْوات
  • و بین ما و آنان با نیکی‌ها پیوند ده. وَتابعْ بَيْنَنا وَبَيْنَهُمْ بالْخَيْرات .

خدایا بیامرز، اللّهُمَّ اغْفرْ

  • زنده و مرده‌ی ما را، لحَيّنا وَمَيّتنا،
  • حاضر و غائب ما را، وَشاهدنا وَغائبنا،
  • مرد و زن ما را، ذَكَرنا وَأُنْثانا ،
  • کوچک و بزرگ ما را، صَغيرنا وَكَبيرنا،
  • آزاد و غیر آزاد ما را،  حُرّنا وَمَمْلُوكنا،
  • برگشتگان از خدا دروغ گفتند و گمراه شدند، گمراهی دوری كَذَبَ الْعادلُونَ باللّه وَضَلُّوا ضَلالاً بَعيداً
  • و زیان کردند، زیانی آشکار.  وَخَسرُوا خُسْراناً مُبيناً .

به من عطا کن

  • خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست  اللّهُمَّ صَلّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآل مُحَمَّدٍ
  • و برایم ختم به خیر فرما  وَاخْتمْ لى بخَيْرٍ،
  • و مرا از آنچه بی‌قرارم کرده از کار دنیا و آخرتم کفایت کن وَاكْفنى مَا أَهَمَّنى منْ أَمْر دُنْياىَ وَآخرَتى،
  • و کسی که به من رحم نمی‌کند بر من چیره مساز  وَلَا تُسَلّطْ عَلَىَّ مَنْ لَايَرْحَمُنى،
  • و بر من از سوی خود نگهبانی همیشگی قرار ده  وَاجْعَلْ عَلَىَّ منْكَ واقيَةً باقيَةً،
  • و از من شایستگی آنچه را که به من لطف کردی مگیر وَلَا تَسْلُبْنى صالحَ مَا أَنْعَمْتَ به عَلَىَّ،
  • و از فضلت روزی گسترده حلال پاکیزه نصیب من کن؛ وَارْزُقْنى منْ فَضْلكَ رزْقاً واسعاً حَلالاً طَيّباً؛

خدایا،اللّهُمَّ

  • به نگهبانی‌ات مرا نگهبانی کن             احْرُسْنى بحَراسَتكَ،
  • و به نگهداری‌ات مرا نگهدار  وَاحْفَظْنى بحفْظكَ،
  • و به پاسداری‌ات از من پاسداری کن وَاكْلَأْنى بكَلاءَتكَ
  • و زیارت خانه‌ات را در این سال و در هر سال و زیارت مرقد پیامبرت و امامان (درود بر آنان) را روزی من کن، وَارْزُقْنى حَجَّ بَيْتكَ الْحَرام فى عامنا هذَا وَفى كُلّ عامٍ وَزيارَةَ قَبْر نَبيّكَ وَالْأَئمَّة عَلَيْهمُ السَّلامُ،
  • پروردگارا از این مشاهد برجسته و با مزیّت و مواقف بس باارزش مرا محروم مساز؛ وَلا تُخْلنى يَا رَبّ منْ تلْكَ الْمَشاهد الشَّريفَة وَالْمَواقف الْكَريمَة؛

خدایا،اللّهُمَّ

  • به من روی آور تا نافرمانی‌ات نکنم تُبْ عَلَىَّ حَتَّى لَاأَعْصيَكَ
  • و خیر و عمل به آن و هراس از خودت را در شب و روز تا گاهی که زنده‌ام می‌داری ای پروردگار جهانیان به من الهام کن. وَأَلْهمْنى الْخَيْرَ وَالْعَمَلَ به وَخَشْيَتَكَ باللَّيْل وَالنَّهار مَا أَبْقَيْتَنى يَا رَبَّ الْعالَمينَ

چرا چنینم ؟

  • خدایا هرگاه گفتم مهیا و آماده شدم و در پیشگاهت به نماز ایستادم و با تو راز گفتم، چرتی بر من افکندی، اللّهُمَّ إنّى كُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَيَّأْتُ وَتَعَبَّأْتُ
  • آنگاه که وارد نماز شدم و حال راز گفتن را از من گرفتی آنگاه که با تو رازونیاز کردم، مرا چه شده؟ وَقُمْتُ للصَّلاة بَيْنَ يَدَيْكَ وَناجَيْتُكَ أَلْقَيْتَ عَلَىَّ نُعاساً إذا أَنَا صَلَّيْتُ، وَسَلَبْتَنى مُناجاتَكَ
  • هرگاه گفتم نهانم شایسته شد و جایگاهم به جایگاه توبه‌کنندگان نزدیک گشت برایم گرفتاری پیش آمد، بر اثر آن گرفتاری پایم لغزید و میان من و خدمت به تو مانع شد؛ إذا أَنَا ناجَيْتُ، مالى كُلَّما قُلْتُ قَدْ صَلُحَتْ سَريرَتى،وَقَرُبَ منْ مَجالس التَّوَّابينَ مَجْلسى عَرَضَتْ لى بَليَّةٌ أَزالَتْ قَدَمى وَحالَتْ بَيْنى وَبَيْنَ خدْمَتكَ؛

بررسی وضعیت خودم وخدایم

  • سَيّدى سرور من
  • شاید مرا از درگاهت رانده‌ای و از خدمتت برکنار نموده‌ای، لَعَلَّكَ عَنْ بابكَ طَرَدْتَنى، وَعَنْ خدْمَتكَ نَحَّيْتَنى،
  • یا مرا دیده‌ای که حقّت را سبک می‌شمارم پس از پیشگاهت دورم ساختی، أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنى مُسْتَخفّاً بحَقّكَ فَأَقْصَيْتَنى،
  • یا شاید مرا روی‌گردان از خود مشاهده کردی، پس مرا مورد خشم قرار دادی أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنى مُعْرضاً عَنْكَ فَقَلَيْتَنى،
  • یا شاید مرا در جایگاه دروغ‌گویان یافتی، پس به دورم انداختی، أَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَنى فى مَقام الْكاذبينَ فَرَفَضْتَنى،
  • یا شاید مرا نسبت به نعمت‌هایت ناسپاس دیدی، پس محرومم کردی أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنى غَيْرَ شاكرٍ لنَعْمائكَ فَحَرَمْتَنى،
  • یا شاید مرا از هم‌نشینی دانشمندان غایب یافتی، پس خوارم نمودی، أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنى منْ مَجالس الْعُلَماء فَخَذَلْتَنى،
  • یا شاید مرا در گروه بی‌خبران دیدی، پس از رحمتت ناامیدم کردی، أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنى فى الْغافلينَ فَمنْ رَحْمَتكَ آيَسْتَنى،
  • یا شاید مرا انس یافته با مجالس بیکاره‌ها دیدی، پس مرا به آنان واگذاشتی، أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنى آلفَ مَجالس الْبَطَّالينَ فَبَيْنى وَبَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنى،
  • یا شاید دوست نداشتی دعایم را بشنوی پس دورم نمودی، أَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعائى فَباعَدْتَنى،
  • یا شاید به خاطر جرم و جنایتم کیفرم نمودی، أَوْ لَعَلَّكَ بجُرْمى وَجَريرَتى كافَيْتَنى
  • یا شاید برای کمی حیایم از تو، مجازاتم نمودی ؛ أَوْ لَعَلَّكَ بقلَّة حَيائى منْكَ جازَيْتَنى؛

پس چنین کن :

  • پس اگر پروردگارا گذشت کنی، سابقه اینکه از گناهکاران پیش از من گذشته‌ای طولانی است، فَإنْ عَفَوْتَ يَا رَبّ فَطالَمَا عَفَوْتَ عَن الْمُذْنبينَ قَبْلى
  • زیرا کرمت پروردگارا از مجازات اهل تقصیر بسیار بزرگ‌تر است لأَنَّ كَرَمَكَ أَيْ رَبّ يَجلُّ عَنْ مُكافاة الْمُقَصّرينَ،
  • و من پناهنده به فضل توأم، وَأَنَا عائذٌ بفَضْلكَ،
  • از تو به تو گریزانم،                    هاربٌ منْكَ إلَيْكَ،
  • خواهان چیزی هستم که وعده داده‌ای  مُتَنَجّزٌ مَا وَعَدْتَ منَ الصَّفْح عَمَّنْ أَحْسَنَ بكَ ظَنّاً .
  • و آن چشم‌پوشی از کسانی است که به تو گمان نیک برده‌اند،
  • خدایا فضل تو گسترده‌تر و بردباری‌ات بزرگ‌تر از آن است که مرا به کردارم بسنجی، إلهى أَنْتَ أَوْسَعُ فَضْلاً، وَأَعْظَمُ حلْماً منْ أَنْ تُقايسَنى بعَمَلى،
  • یا به خطایم بلغزانی، أَوْ أَنْ تَسْتَزلَّنى بخَطيئَتى،
  • ای آقایم من چیستم و چه ارزشی دارم؛  وَمَا أَنَا يَا سَيّدى وَمَا خَطَرى؛

من چه بودم و تو چه عطا کردی !

  • سرور من، سَيّدى
  • مرا به فضلت ببخش  هَبْنى بفَضْلكَ
  • و باگذشتت بر من کرم کن  وَتَصَدَّقْ عَلَىَّ بعَفْوكَ،
  • و به پرده‌پوشی‌ات خطاهایم را بپوشان  وَجَلّلْنى بسَتْركَ،
  • و به بزرگواری و جودت از توبیخم درگذر، وَاعْفُ عَنْ تَوْبيخى بكَرَم وَجْهكَ،
  • آقای من سَيّدى
  • منم کودکی که پروریدی،      أَنَا الصَّغيرُ الَّذى رَبَّيْتَهُ،
  • منم نادانی که دانا نمودی، وَأَنَا الْجاهلُ الَّذى عَلَّمْتَهُ،
  • منم گمراهی که هدایت کردی، وَأَنَا الضَّالُّ الَّذى هَدَيْتَهُ،
  • منم افتاده‌ای که بلندش نمودی، وَأَنَا الْوَضيعُ الَّذى رَفَعْتَهُ،
  • منم هراسانی که امانش دادی وَأَنَا الْخائفُ الَّذى آمَنْتَهُ،
  • و گرسنه‌ای که سیرش نمودی وَالْجائعُ الَّذى أَشْبَعْتَهُ،
  • و تشنه‌ای که سیرابش کردی وَالْعَطْشانُ الَّذى أَرْوَيْتَهُ،
  • و برهنه‌ای که لباسش پوشاندی وَالْعارى الَّذى كَسَوْتَهُ،
  • و تهیدستی که توانگرش ساختی وَالْفَقيرُ الَّذى أَغْنَيْتَهُ،
  • و ناتوانی که نیرومندش نمودی وَالضَّعيفُ الَّذى قَوَّيْتَهُ،
  • و خواری که عزیزش فرمودی وَالذَّليلُ الَّذى أَعْزَزْتَهُ،
  • و بیماری که شفایش دادی وَالسَّقيمُ الَّذى شَفَيْتَهُ،
  • و خواهشمندی که عطایش کردی وَالسَّائلُ الَّذى أَعْطَيْتَهُ،
  • و گنه‌کاری که گناهش را بر او پوشاندی وَالْمُذْنبُ الَّذى سَتَرْتَهُ،
  • و خطاکاری که نادیده‌اش گرفتی؛ وَالْخاطئُ الَّذى أَقَلْتَهُ؛
  • و منم اندکی که بسیارش فرمودی وَأَنَا الْقَليلُ الَّذى كَثَّرْتَهُ،
  • و ناتوان شمرده‌ای که یاری‌اش دادی وَالْمُسْتَضْعَفُ الَّذى نَصَرْتَهُ،
  • و رانده شده‌ای که مأوایش بخشیدی، وَأَنَا الطَّريدُ الَّذى آوَيْتَهُ،
  • من پروردگارا کسی هستم که در خلوت از تو حیا نکردم أَنَا يَا رَبّ الَّذى لَمْ أَسْتَحْيكَ فى الْخَلاء،
  • و در آشکار از تو ملاحظه ننمودم، وَلَمْ أُراقبْكَ فى الْمَلاء،
  • منم صاحب مصیبت‌های بزرگ، أَنَا صاحبُ الدَّواهى الْعُظْمى،
  • منم آن‌که بر آقایش گستاخی کرد، أَنَا الَّذى عَلَى سَيّده اجْتَرَى،
  • منم آن‌که جبّار آسمان را نافرمانی کرد، أَنَا الَّذى عَصَيْتُ جَبَّارَ السَّماء،
  • منم آن‌که بر معاصی بزرگ رشوه دادم، أَنَا الَّذى أَعْطَيْتُ عَلَى مَعاصى الْجَليل الرُّشى،
  • منم آن‌که هرگاه به گناهی مژده داده می‌شدم شتابان به سویش می‌رفتم، أَنَا الَّذى حينَ بُشّرْتُ بها خَرَجْتُ إلَيْها أَسْعى،
  • منم آن‌که مهلتم دادی باز نایستادم أَنَا الَّذى أَمْهَلْتَنى فَمَا ارْعَوَيْتُ ،
  • و بر من پرده پوشاندی حیا نکردم وَسَتَرْتَ عَلَىَّ فَمَا اسْتَحْيَيْتُ،
  • و مرتکب گناهان شدم و از اندازه گذراندم؛ وَعَملْتُ بالْمَعاصى فَتَعَدَّيْتُ؛
  • و مرا از چشمت انداختی، باک نکردم، پس با بردباری‌ات مهلتم دادی وَأَسْقَطْتَنى منْ عَيْنكَ فَما بالَيْتُ، فَبحلْمكَ أَمْهَلْتَنى،
  • و با پرده‌پوشی‌ات مرا پوشاندی تا آنجا که گویی مرا از یاد برده‌ای وَبستْركَ سَتَرْتَنى حَتَّى كَأَنَّكَ أَغْفَلْتَنى،
  • و از مجازات گناهان برکنارم داشته‌ای، گویا تو از من حیا کرده‌ای! وَمنْ عُقُوبات الْمَعاصى جَنَّبْتَنى حَتَّى كَأَنَّكَ اسْتَحْيَيْتَنى
  • خدایا، آنگاه که نافرمانی کردم، نافرمانی‌ات نکردم چنان‌که منکر پروردگاری‌ات باشم . إلهى لَمْ أَعْصكَ حينَ عَصَيْتُكَ وَأَنَا برُبُوبيَّتكَ جاحدٌ،
  • و نه چنان‌که سبک شمارنده فرمانت باشم وَلَا بأَمْركَ مُسْتَخفٌّ،
  • و نه با گستاخی در معرض کیفرت قرار گیرم وَلَا لعُقُوبَتكَ مُتَعَرّضٌ، وَلَا لوَعيدكَ مُتَهاونٌ،
  • و نه تهدیدت را ناچیز شمارم، لَكنْ خَطيئَةٌ عَرَضَتْ
  • ولی خطایی بود که بر من عارض شد وَسَوَّلَتْ لى نَفْسى،
  • و نفسم آن را برایم آراست وَغَلَبَنى هَواىَ،
  • و بدبختی‌ام مرا بر آن یاری نمود وَأَعانَنى عَلَيْها شقْوَتى،
  • و پردۀ افتاده‌ات بر من مغرورم نمود، وَغَرَّنى ستْرُكَ الْمُرْخى عَلَىَّ،
  • در نتیجه با کوششم نافرمانی‌ات کردم فَقَدْ عَصَيْتُكَ
  • و به مخالفتت برخاستم وَخالَفْتُكَ بجَُهْدى،

متحیرم که چکنم

  • اکنون چه کسی مرا از عذابت نجات می‌دهد فَالْآنَ منْ عَذابكَ مَنْ يَسْتَنْقذُنى
  • و فردا از چنگ ستیزه‌جویان و دشمنی‌کنندگان چه کسی رهایم می‌کند وَمنْ أَيْدى الْخُصَماء غَداً مَنْ يُخَلّصُنى
  • و به رشته چه کسی بپیوندم اگر تو رشته‌ات را از من بگسلی؛ وَبحَبْل مَنْ أَتَّصلُ إنْ أَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَكَ عَنّى؛
  • مرا چه رسوایی بزرگی است از آنچه کتاب تو (لوح محفوظ) از کردارم در شمار آورده، فَوا سَوْأَتا عَلَى مَا أَحْصى كتابُكَ منْ عَمَلى
  • اگر امیدوار به کرم و فراوانی رحمتت نبودم و اینکه مرا از ناامیدی نهی نموده‌ای، هرآینه ناامید می‌شدم به هنگامی که گناهانم را بیاد می‌آوردم، الَّذى لَوْلا مَا أَرْجُو منْ كَرَمكَ وَسَعَة رَحْمَتكَ وَنَهْيكَ إيَّاىَ عَن الْقُنُوط لَقَنَطْتُ عنْدَما أَتَذَكَّرُها،

به تو روی آورده ام

  • ای بهترین کسی که خواننده‌ای او را خواند يَا خَيْرَ مَنْ دَعاهُ داعٍ،
  • و برترین کسی که امیدواری به او امید بست. وَأَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راجٍ .
  • خدایا به پیمان اسلام به تو توسّل می‌جویم  اللّهُمَّ بذمَّة الْإسْلام أَتَوَسَّلُ إلَيْكَ،
  • و به حرمت قرآن بر تو تکیه می‌کنم وَبحُرْمَة الْقُرْآن أَعْتَمدُ عَلَيْكَ،
  • و به محبّتم نسبت به پیامبر درس ناخوانده قریشی هاشمی عربی تهامی مکی مدنی، هم‌جواری نزد تو را امید می‌نمایم، وَبحُبّى النَّبىَّ الْأُمّىَّ الْقُرَشىَّ الْهاشمىَّ الْعَرَبىَّ التّهامىَّ الْمَكّىَّ الْمَدَنىَّ أَرْجُو الزُّلْفَةَ لَدَيْكَ،
  • پس انس ایمانی مرا در عرصه وحشت نینداز فَلا تُوحش اسْتيناسَ إيمانى
  • و پاداش مرا، پاداش کسی که غیر تو را عبادت کرده قرار مده؛ وَلَا تَجْعَلْ ثَوابى ثَوابَ مَنْ عَبَدَ سواكَ؛
  • چه اینکه مردمی به زبانشان ایمان آوردند تا جانشان را به این وسیله حفظ کنند، پس به آنچه آرزو داشتند رسیدند فَإنَّ قَوْماً آمَنُوا بأَلْسنَتهمْ ليَحْقنُوا به دماءَهُمْ فَأَدْرَكُوا مَا أَمَّلُوا،
  • و ما با زبان و دلمان به تو ایمان آوردیم تا از ما درگذری، وَ إنَّا آمَنَّا بكَ بأَلْسنَتنا وَقُلُوبنا لتَعْفُوَ عَنَّا فَأَدْركْنا مَا أَمَّلْنا،
  • پس ما را به آنچه آرزومندیم برسان و امیدت را در سینه‌هایمان استوار کن وَثَبّتْ رَجاءَكَ فى صُدُورنا،
  • و دل‌هایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودی منحرف مکن وَلَا تُزغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إذْ هَدَيْتَنا،
  • و از سوی خود ما را ببخش وَهَبْ لَنا منْ لَدُنْكَ رَحْمَةً
  • که تو بسیار بخشنده‌ای، إنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ،
  • به عزتت سوگند اگر مرا برانی، از درگاهت نخواهم رفت  فَوَعزَّتكَ لَو انْتَهَرْتَنى مَا بَرحْتُ منْ بابكَ،
  • و از چاپلوسی نسبت به تو باز نخواهم ایستاد، وَلَا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقكَ
  • به خاطر الهامی که از معرفت به کرمت و گستردگی رحمتت به قلب من شده، لما أُلْهمَ قَلْبى منَ الْمَعْرفَة بكَرَمكَ وَسَعَة رَحْمَتكَ،
  • بنده به‌سوی چه کسی جز مولایش می‌رود؟  إلى مَنْ يَذْهَبُ الْعَبْدُ إلّا إلى مَوْلاهُ،
  • و آفریده به چه کسی جز آفریدگارش پناه می‌برد؟  وَ إلى مَنْ يَلْتَجئُ الْمَخْلُوقُ إلّا إلى خالقه؛
  • خدایا، اگر مرا با زنجیرها ببندی و عطایت را در میان مردم از من بازداری إلهى لَوْ قَرَنْتَنى بالْأَصْفاد ، وَمَنَعْتَنى سَيْبَكَ منْ بَيْن الْأَشْهاد،
  • و بر رسوایی‌هایم دیدگان بندگانت را بگشایی وَدَلَلْتَ عَلَى فَضائحى عُيُونَ الْعباد،
  • و مرا به‌سوی دوزخ فرمان دهی وَأَمَرْتَ بى إلَى النَّار،
  • و بین من و نیکان حجاب شوی، وَحُلْتَ بَيْنى وَبَيْنَ الْأَ بْرار
  • امیدم را از تو نخواهم برید مَا قَطَعْتُ رَجائى منْكَ،
  • و آرزویم را از عفو تو باز نخواهم گرداند وَمَا صَرَفْتُ تَأْميلى للْعَفْو عَنْكَ،
  • و محبتت از قلبم بیرون نخواهد رفت، وَلَا خَرَجَ حُبُّكَ منْ قَلْبى،
  • من فراوانی عطایت را نزد خود و پرده‌پوشی‌ات را در دار دنیا بر گناهانم فراموش نخواهم کرد، أَنَا لَا أَنْسى أَياديَكَ عنْدى، وَستْرَكَ عَلَىَّ فى دار الدُّنْيا،
  • ای آقای من محبت دنیا را از دلم بیرون کن سَيّدى أَخْرجْ حُبَّ الدُّنْيا منْ قَلْبى،
  • و میان من و مصطفی پیامبرت و خاندانش، بهترین برگزیدگان از آفریدگانت و پایان‌بخش پیامبران محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) جمع کن؛ وَاجْمَعْ بَيْنى وَبَيْنَ الْمُصْطَفى وَآله خيَرَتكَ منْ خَلْقكَ وَ خاتَم النَّبيّينَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْه وَآله؛
  • و مرا به مقام توبه به پیشگاهت برسان وَانْقُلْنى إلى دَرَجَة التَّوْبَة إلَيْكَ،
  • و بر گریه بر خودم مرا یاری ده، وَأَعنّى بالْبُكاء عَلَى نَفْسى
  • من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوهای باطل نابود ساختم فَقَدْ أَفْنَيْتُ بالتَّسْويف وَالْآمال عُمْرى،
  • و اینک به جایگاه ناامیدان از خیر و صلاح فرود آمده‌ام، وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزلَةَ الْآيسينَ منْ خَيْرى ،
  • پس بدحال‌تر از من کیست؟ فَمَنْ يَكُونُ أَسْوَأَ حالاً منّى
  • اگر من بر چنین حالی به قبرم وارد شوم، قبری که آن را برای خواب آماده نساخته‌ام و برای آرمیدن به کار نیک فرش ننموده‌ام إنْ أَنَا نُقلْتُ عَلَى مثْل حالى إلى قَبْرى لَمْ أُمَهّدْهُ لرَقْدَتى، وَلَمْ أَفْرُشْهُ بالْعَمَل الصَّالح لضَجْعَتى ؟
  • و مرا چه شده که گریه نکنم و حال آنکه نمی‌دانم بازگشت من به‌سوی چه خواهد بود، وَمَا لى لَاأَبْكى وَلَا أَدْرى إلى مَا يَكُونُ مَصيرى،
  • من نفسم را می‌نگرم که با من نیرنگ می‌بازد وَأَرى نَفْسى تُخادعُنى،
  • و روزگار را مشاهده می‌کنم که مرا می‌فریبد وَأَيَّامى تُخاتلُنى
  • و حال آنکه بال‌های مرگ بالای سرم به حرکت درآمده، وَقَدْ خَفَقَتْ عنْدَ رَأْسى أَجْنحَةُ الْمَوْت ؟

گریه میکنم برای …

  • پس مرا چه شده که گریه نکنم،    فَما لى لَاأَبْكى ؟
  • گریه می‌کنم برای بیرون رفتن جان از بدنم،  أَبْكى لخُرُوج نَفْسى،
  • گریه می‌کنم برای تاریکی قبرم،    أَبْكى لظُلْمَة قَبْرى،
  • گریه می‌کنم برای تنگی لحدم،  أَبْكى لضيق لَحْدى،
  • گریه می‌کنم برای پرسش دو فرشته قبر منکر و نکیر از من؛ أَبْكى لسُؤال مُنْكَرٍ وَنَكيرٍ إيَّاىَ؛
  • گریه می‌کنم برای درآمدنم از قبر عریان و خوار، أَبْكى لخُرُوجى منْ قَبْرى عُرْياناً ذَليلاً
  • درحالی‌که بار سنگینی را بر دوش می‌کشم، حاملاً ثقْلى عَلَى ظَهْرى
  • یک بار از طرف راست و بار دیگر از جانب چپم نگاه می‌کنم، أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يَمينى وَأُخْرى عَنْ شمالى
  • به خاطر این‌که مردمان در کاری جز کار من‌اند،  إذ الْخَلائقُ فى شَأْنٍ غَيْر شَأْنى،
  • «در آن روز هرکس از آنان را گرفتاری و کاری است که برای او [از اینکه نتواند به کار دیگر بپردازد] بس است؛  ﴿لكُلّ امْرئٍ منْهُمْ يَوْمَئذٍ شَأْنٌ يُغْنيه،
  • در آن روز چهره‌هایی درخشان و نورانی است؛ خندان و خوش‌حال وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ مُسْفرَةٌ ضاحكَةٌ مُسْتَبْشرَةٌ،
  • و چهره‌هایی در آن روز غبار [تیره‌بختی] بر آن‌ها نشسته؛ سیاهی و ذلّت‌ آن‌ها را پوشانده»؛ وَوُجُوهٌ يَوْمَئذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ﴾ وَ ذلَّةٌ،

تکیه ام به توست

  • ای آقای من، سَيّدى
  • تکیه و اعتمادم و امید و توکّلم بر تو، آویختنم به رحمت توست، عَلَيْكَ مُعَوَّلى وَمُعْتَمَدى وَرَجائى وَتَوَكُّلى، وَبرَحْمَتكَ تَعَلُّقى،
  • هرکه را خواهی به رحمتت رسانی  تُصيبُ برَحْمَتكَ مَنْ تَشاءُ
  • و با بخشندگی‌ات هرکه را دوست داری هدایت کنی، وَتَهْدى بكَرامَتكَ مَنْ تُحبُّ،
  • پس تو را سپاس بر اینکه قلبم را از شرک پاک کردی فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا نَقَّيْتَ منَ الشّرْك قَلْبى،
  • و برای تو سپاس بر گشودن زبانم، وَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى بَسْط لسانى،
  • آیا با این زبان کندم تو را شکر کنم، أَفَبلسانى هذَا الْكالّ أَشْكُرُكَ ؟
  • یا با نهایت کوشش در کارم تو را خشنود نمایم؛ أَمْ بغايَة جَُهْدى فى عَمَلى أُرْضيكَ؛
  • پروردگارا، ارزش زبانم در کنار شکرت چیست وَمَا قَدْرُ لسانى يَا رَبّ فى جَنْب شُكْركَ ؟
  • و قیمت کارم در برابر نعمت‌هایت و احسانت چه اندازه است؟! وَمَا قَدْرُ عَمَلى فى جَنْب نعَمكَ وَ إحْسانكَ؟

آرزویم به سوی توست

خدایا، إلهى

  • جودت آرزویم را گسترد إنَّ جُودَكَ بَسَطَ أَمَلى،
  • و سپاست عملم را پذیرفت، وَشُكْرَكَ قَبلَ عَمَلى،
  • ای آقای من میلم به‌سوی توست سَيّدى إلَيْكَ رَغْبَتى،
  • و ترسم از سوی توست وَ إلَيْكَ رَهْبَتى،
  • و آرزویم به پیشگاه توست،  وَ إلَيْكَ تَأْميلى،
  • آرزویم مرا به‌سوی تو کشانده وَقَدْ ساقَنى إلَيْكَ أَمَلى،
  • و همّتم به درگاه تو ای یگانۀ من سرگرم و مشغول شده وَعَلَيْكَ يَا واحدى عَكَفَتْ همَّتى،
  • و رغبتم در آنچه نزد توست فزونی یافته، وَفيما عنْدَكَ انْبَسَطَتْ رَغْبَتى،
  • امید خالص و بیمم برای توست وَلَكَ خالصُ رَجائى وَخَوْفى،
  • و محبّتم به تو انس گرفته وَبكَ أَنسَتْ مَحَبَّتى،
  • و دستم را به‌سوی تو انداختم    وَ إلَيْكَ أَلْقَيْتُ بيَدى،
  • و ترسم را به‌سوی رشته‌ی طاعت تو کشیدم، وَبحَبْل طاعَتكَ مَدَدْتُ رَهْبَتى،
  • ای مولای من يَا مَوْلاىَ
  • دلم به یاد تو زندگی کرد بذكْركَ عاشَ قَلْبى،
  • و با مناجات با تو آتش هراس را بر خود سرد نمودم، وَبمُناجاتكَ بَرَّدْتُ أَلَمَ الْخَوْف عَنّى،
  • ای مولایم و ای آرزویم و ای نهایت خواسته‌ام،  فَيا مَوْلاىَ وَيَا مُؤَمَّلى وَيَا مُنْتَهى
  • میان من و گناهم جدایی انداز، گناهی که بازدارنده من از پای‌بندی به طاعت توست، تنها از تو درخواست می‌کنم، سُؤْلى فَرّقْ بَيْنى وَبَيْنَ ذَنْبىَ الْمانع لى منْ لُزُوم طاعَتكَ،
  • به خاطر امید دیرینه به تو و بزرگی طمع از تو که از مهر و رحمت بر خود واجب کرده‌ای، فَإنَّما أَسْأَلُكَ لقَديم الرَّجاء فيكَ، وَعَظيم الطَّمَع منْكَ الَّذى أَوْجَبْتَهُ عَلَى نَفْسكَ منَ الرَّأْفَة وَالرَّحْمَة،
  • پس فرمان توراست،            فَالْأَمْرُ لَكَ
  • یگانه‌ای و شریکی نداری وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ
  • و همه مخلوقات جیره‌خوار تو و در دست قدرت تواند وَالْخَلْقُ كُلُّهُمْ عيالُكَ وَفى قَبْضَتكَ،
  • و هر چیز برای تو فروتن است، وَكُلُّ شَىْءٍ خاضعٌ لَكَ،
  • منزّهی تو ای پروردگار جهانیان؛  تَبارَكْتَ يَا رَبَّ الْعالَمينَ؛

به من رحم کن

  • خدایا إلهى
  • به من رحم کن آنگاه که دلیل و حجّتم بریده شود ارْحَمْنى إذَا انْقَطَعَتْ حُجَّتى،
  • و زبانم از پاسخت کُند گردد  وَكَلَّ عَنْ جَوابكَ لسانى،
  • و به هنگام بازپرسی‌ات هوش از سرم برود،  وَطاشَ عنْدَ سُؤالكَ إيَّاىَ لُبّى،
  • ای بزرگ امیدم، فَيا عَظيمَ رَجائى
  • زمانی که بیچارگی‌ام شدّت گیرد محرومم مکن  لَاتُخَيّبْنى إذَا اشْتَدَّتْ فاقَتى،
  • و به خاطر نادانی‌ام از درگاهت مران وَلَا تَرُدَّنى لجَهْلى،
  • و به علت کم تابی‌ام از رحمتت دریغ مفرما،      وَلَا تَمْنَعْنى لقلَّة صَبْرى،
  • به جهت تهیدستی‌ام عطایم کن      أَعْطنى لفَقْرى،
  • و به خاطر ناتوانی‌ام به من رحم کن،              وَارْحَمْنى لضَعْفى،
  • آقایم اعتماد و تکیه، امید و توکلم بر توست       سَيّدى عَلَيْكَ مُعْتَمَدى وَمُعَوَّلى وَرَجائى وَتَوَكُّلى،
  • و آویختنم به رحمت توست       وَبرَحْمَتكَ تَعَلُّقى،
  • و بارم را به آستان تو اندازم      وَبفنائكَ أَحُطُّ رَحْلى،
  • و خواسته‌ام را به وسیلۀ جود و کرم تو جویم،      وَبجُودكَ أَقْصدُ طَلبَتى، وَبكَرَمكَ

دعایم و امیدم

پروردگارا أَيْ رَبّ

  • دعایم را آغاز می‌کنم أَسْتَفْتحُ دُعائى،
  • و رفع تنگدستی‌ام را به تو امید می‌بندم وَلَدَيْكَ أَرْجُو فاقَتى ،
  • و به توانگری تو ناداری‌ام را جبران می‌کنم  وَبغناكَ أَجْبُرُ عَيْلَتى،
  • و ایستادنم زیر سایه عفو توست  وَتَحْتَ ظلّ عَفْوكَ قيامى،
  • و به‌جانب جود و کرمت دیده‌ام را بلند می‌کنم  وَ إلى جُودكَ وَكَرَمكَ أَرْفَعُ بَصَرى،
  • و به‌سوی احسانت نگاهم را ادامه می‌دهم؛ وَ إلى مَعْرُوفكَ أُديمُ نَظَرى؛
  • پس مرا به آتش مسوزان و حال آنکه تو جایگاه آرزوی منی فَلا تُحْرقْنى بالنَّار وَأَنْتَ مَوْضعُ أَمَلى،
  • و در دوزخ جایم مده زیرا که تو نور چشم منی، وَلَا تُسْكنّى الْهاويَةَ فَإنَّكَ قُرَّةُ عَيْنى،
  • ای آقای من گمانم را به احسان و نیکی‌ات متهم به دروغ مکن که تویی مورد اطمینانم يَا سَيّدى لَاتُكَذّبْ ظَنّى بإحْسانكَ وَمَعْرُوفكَ فَإنَّكَ ثقَتى،
  • و از پاداشت محرومم مگردان ‌که تو عارف به تهیدستی منی، وَلَا تَحْرمْنى ثَوابَكَ فَإنَّكَ الْعارفُ بفَقْرى .

وحشتم از مرگ و قبر

  • خدایا اگر مرگم فرا رسیده و کردارم مرا به تو نزدیک نکرده إلهى إنْ كانَ قَدْ دَنا أَجَلى وَلَمْ يُقَرّبْنى منْكَ عَمَلى
  • پس اقرار به گناهم را به پیشگاهت وسیله عذرخواهی‌ام قرار دادم. فَقَدْ جَعَلْتُ الاعْترافَ إلَيْكَ بذَنْبى وَسائلَ علَلى .
  • خدایا، اگر گذشت کنی، پس سزاوارتر از وجود تو به گذشت کیست إلهى إنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلى منْكَ بالْعَفْو ؟
  • و اگر عذاب نمایی پس دادگرتر از تو در داوری کیست؟  وَ إنْ عَذَّبْتَ فَمَنْ أَعْدَلُ منْكَ فى الْحُكْم ؟
  • در این دنیا به غربت  ارْحَمْ فى هذه الدُّنْيا غُرْبَتى،
  • و به گاه مرگ به سختی جان دادنم  وَعنْدَ الْمَوْت كُرْبَتى،
  • و در قبر به تنهایی‌ام وَفى الْقَبْر وَحْدَتى،
  • و در لحد به هراسم رحم کن       وَفى اللَّحْد وَحْشَتى،
  • و زمانی که برای حساب در برابرت برانگیخته شدم به خواری جایگاهم رحمت آور وَ إذا نُشرْتُ للْحساب بَيْنَ يَدَيْكَ ذُلَّ مَوْقفى،
  • و آنچه از کردارم بر انسان‌ها پوشیده مانده بیامرز؛ وَاغْفرْ لى مَا خَفىَ عَلَى الْآدَميّينَ منْ عَمَلى؛
  • و آنچه را که مرا به آن پوشاندی تداوم بخش وَأَدمْ لى مَا به سَتَرْتَنى،

درخواست برای زمان احتضار و در قبر

  • و به من در حال افتادن در بستر مرگ که دست‌های دوستانم مرا این طرف و آن طرف کند رحم کن وَارْحَمْنى صَريعاً عَلَى الْفراش تُقَلّبُنى أَيْدى أَحبَّتى،
  • و به من محبت فرما در آن حال که روی تخت غسّال خانه به‌صورت درازا افتاده‌ام وَتَفَضَّلْ عَلَىَّ مَمْدُوداً عَلَى الْمُغْتَسَل
  • و همسایگان شایسته مرا به این سو و آن سو برمی‌گردانند يُقَلّبُنى صالحُ جيرَتى،
  • و به من مهرورزی کن در وقت حمل شدنم که بستگانم گوشه‌های جنازه‌ام را به دوش برداشته‌اند وَتَحَنَّنْ عَلَىَّ مَحْمُولاً قَدْ تَناوَلَ الْأَقْرباءُ أَطْرافَ جنازَتى،
  • و در حالت حمل شدنم که تنها در قبرم وارد پیشگاه تو شده‌ام وَجُدْ عَلَىَّ مَنْقُولاً قَدْ نَزَلْتُ بكَ وَحيداً فى حُفْرَتى،
  • به من نیکی و بخشش کن  وَارْحَمْ
  • و در این خانه جدید بر غربتم رحمت آور  فى ذَلكَ الْبَيْت الْجَديد غُرْبَتى
  • تا آن‌که به غیر تو انس نگیرم حَتَّى لَاأَسْتَأْنسَ بغَيْركَ،
  • ای آقای من، يَا سَيّدى
  • اگر مرا به خودم واگذاری هلاک شده‌ام؛  إنْ وَكَلْتَنى إلى نَفْسى هَلَكْتُ؛

کسی جز تو ندارم

  • ای آقای من، سَيّدى
  • اگر لغزشم را فسخ نکنی و نادیده نگیری از چه کسی فریادرسی خواهم فَبمَنْ أَسْتَغيثُ إنْ لَمْ تُقلْنى عَثْرَتى ؟
  • و به چه کسی پناه ببرم اگر توجهت را در آرامگاهم نداشته باشم فَإلى مَنْ أَفْزَعُ إنْ فَقَدْتُ عنايَتَكَ فى ضَجْعَتى ؟
  • و به چه کسی پناه برم اگر غم و اندوهم را برطرف نکنی؟ وَ إلى مَنْ أَلْتَجئُ إنْ لَمْ تُنَفّسْ كُرْبَتى ؟
  • ای آقای من، که را دارم سَيّدى مَنْ لى ؟
  • و چه کسی بر من رحم می‌کند، اگر تو به من رحم نکنی وَمَنْ يَرْحَمُنى إنْ لَمْ تَرْحَمْنى ؟
  • و احسان که را آرزو کنم، اگر احسان تو را روز بیچارگی‌ام نداشته باشم وَفَضْلَ مَنْ أُؤَمّلُ إنْ عَدمْتُ فَضْلَكَ يَوْمَ فاقَتى ؟
  • و گریز از گناهان به‌سوی کیست، وقتی که عمرم سرآید؟ وَ إلى مَن الْفرارُ منَ الذُّنُوب إذَا انْقَضى أَجَلى ؟
  • ای آقای من، سَيّدى
  • مرا عذاب مکن که به تو امید دارم،  لَاتُعَذّبْنى وَأَنَا أَرْجُوكَ .
  • خدایا إلهى
  • امیدم را تحقق بخش حَقّقْ رَجائى،
  • و ترسم را ایمنی ده، وَآمنْ خَوْفى،
  • زیرا من در عین فراوانی گناهانم امیدی جز به گذشت تو ندارم؛ فَإنَّ كَثْرَةَ ذُنُوبى لَاأَرْجُو فيها إلّا عَفْوَكَ،
  • ای آقای من،  سَيّدى
  • چیزی را از تو درخواست دارم که شایسته آن نیستم أَنَا أَسْأَلُكَ مَا لَاأَسْتَحقُّ،
  • و تو اهل تقوا و آمرزشی،  وَأَنْتَ أَهْلُ التَّقْوى وَأَهْلُ الْمَغْفرَة
  • پس مرا بیامرز  فَاغْفرْ لى
  • و جامه‌ای از نگاه لطفت بر من بپوشان وَأَلْبسْنى منْ نَظَركَ ثَوْباً
  • که گناهانم را بر من بپوشاند  يُغَطّى عَلَىَّ التَّبعات
  • و آن‌ها را بیامرز َ و تَغْفرُها لى
  • و نسبت به آن‌ها بازخواست نشوم  وَلَا أُطالَبُ بها،
  • که تو دارای کرَم دیرینه و چشم‌پوشی بزرگ و گذشت کریمانه‌ای؛ إنَّكَ ذُو مَنٍّ قَديمٍ، وَصَفْحٍ عَظيمٍ، وَتَجاوُزٍ كَريمٍ؛

عطای تو

  • خدایا، إلهى
  • تویی که عطایت را پی‌درپی فرو ریزی، بر کسی که از تو درخواست نمی‌کند أَنْتَ الَّذى تُفيضُ سَيْبَكَ عَلَى مَنْ لَا يَسْأَلُكَ
  • و بر آنان که منکر پروردگاری‌ات هستند!! وَعَلَى الْجاحدينَ برُبُوْبيَّتكَ،
  • چه رسد آقای من بر کسی که از تو خواهش کرده  فَكَيْفَ سَيّدى بمَنْ سَأَلَكَ
  • و یقین نموده که آفرینش از تو و فرمان فقط به دست توست،  وَأَيْقَنَ أَنَّ الْخَلْقَ لَكَ، وَالْأَمْرَ إلَيْكَ ؟
  • منزّه و والایی‌ ای پروردگار جهانیان،                                   تَبارَكْتَ وَتَعالَيْتَ يَا رَبَّ الْعالَمينَ،

بنده ات به در خانه ات آمده

  • ای آقای من، سَيّدى
  • بنده‌ات به درگاه توست، تنگدستی او را پیش رویت قرار داده، عَبْدُكَ ببابكَ أَقامَتْهُ الْخَصاصَةُ بَيْنَ يَدَيْكَ
  • با دعایش در خانه‌ی احسانت را می‌کوبد، [و نگاه زیبایت را به باطن امید به تو جلب می‌کند] يَقْرَعُ بابَ إحْسانكَ بدُعائه
  • پس روی کریمانه‌ات را از من برمگردان فَلا تُعْرضْ بوَجْهكَ الْكَريم عَنّى،
  • و آنچه می‌گویم از من بپذیر،  وَاقْبَلْ منّى مَا أَقُولُ،
  • من تو را به این دعا خواندم، فَقَدْ دَعَوْتُ بهذَا الدُّعاء
  • امید دارم که به خاطر شناختم به رأفت و مهرت مرا باز نگردانی. وَأَنَا أَرْجُو أَنْ لَاتَرُدَّنى مَعْرفَةً منّى برَأْفَتكَ وَرَحْمَتكَ .

تویی که

  • خدایا تویی آن‌که  إلهى أَنْتَ الَّذى
  • خواهش کننده‌ای ناتوانت نکند لَا يُحْفيكَ سائلٌ
  • و عطاگیرنده‌ای از تو نکاهد، ،  وَلَا يَنْقُصُكَ نائلٌ ،
  • تو چنانی که خود گویی أَنْتَ كَما تَقُولُ
  • و بالاتر از آنچه ما می‌گوییم؛ وَفَوْقَ مَا نَقُولُ؛

درخواست می کنم

  • خدایا، از تو شکیبائی زیبا و گشایشی نزدیک و گفتاری درست و مزدی بزرگ درخواست می‌کنم؛ اللّهُمَّ إنّى أَسْأَلُكَ صَبْراً جَميلاً، وَفَرَجاً قَريباً، وَقَوْلاً صادقاً، وَأَجْراً عَظيماً،
  • پروردگارا از خیر و خوبی تمامش را از تو می‌خواهم، آنچه را از آن دانسته‌ام و آنچه را ندانسته‌ام، أَسْأَلُكَ يَا رَبّ منَ الْخَيْر كُلّه مَا عَلمْتُ منْهُ وَمَا لَمْ أَعْلَمْ،
  • خدایا از تو می‌خواهم بهترین چیزهایی را که بندگان شایسته‌ات از تو خواستند، أَسْأَلُكَ اللّهُمَّ منْ خَيْر مَا سَأَلَكَ منْهُ عبادُكَ الصَّالحُونَ،
  • ای بهترین کسی که از او خواسته می‌شود يَا خَيْرَ مَنْ سُئلَ،
  • و سخی‌ترین کسی که عطا می‌کند، وَأَجْوَدَ مَنْ أَعْطى،
  • خواسته‌ام را در حق خودم و خانواده‌ام و پدر و مادرم و فرزندانم و خاصانم و برادران دینی‌ام به من عطا کن، أَعْطنى سُؤْلى فى نَفْسى وَأَهْلى وَوالدَىَّ وَوَُلْدى وَأَهْل حُزانَتى وَإخْوانى فيكَ،
  • زندگی‌ام را گوارا گردان، وَ أَرْغدْ عَيْشى،
  • جوانمردی‌ام را آشکار ساز  وَأَظْهرْ مُرُوَّتى،
  • و همه احوالم را اصلاح کن وَأَصْلحْ جَميعَ أَحْوالى،
  • و مرا از کسانی قرار ده که عمرش را طولانی کردی وَاجْعَلْنى ممَّنْ أَطَلْتَ عُمْرَهُ،
  • و کردارش را نیکو ساختی وَحَسَّنْتَ عَمَلَهُ،
  • و نعمتت را بر او تمام کردی وَأَتْمَمْتَ عَلَيْه نعْمَتَكَ،
  • و از او خشنود شدی وَرَضيتَ عَنْهُ،
  • و او را به زندگانی پاکیزه زنده داشتی، وَأَحْيَيْتَهُ حَياةً طَيّبَةً فى أَدْوَم السُّرُور،
  • در بادوام‌ترین خوشی‌ها و کامل‌ترین کرامت‌ها و کامل‌ترین زندگی‌ها، وَأَسْبَغ الْكَرامَة، وَأَتَمّ الْعَيْش
  • همانا تو هرچه را بخواهی انجام می‌دهی إنَّكَ تَفْعَلُ مَا تَشاءُ
  • و جز تو هرچه را بخواهد توان انجام آن را ندارد؛  وَلَا يَفْعَلُ مَا يَشاءُ غَيْرُكَ؛

به من عطا کن :

  • خدایا، اللّهُمَّ
  • از سوی خود مرا به ذکر ویژه‌ات اختصاص ده خُصَّنى منْكَ بخاصَّة ذكْركَ،
  • و چیزی از آنچه را که به وسیله آن به تو تقرّب می‌جویم  وَلَا تَجْعَلْ شَيْئاً ممَّا أَتَقَرَّبُ به
  • در همه اوقات شب و روز وسیله ریا و شهرت خواهی و هوسرانی و طغیانگری قرار مده فى آناء اللَّيْل وَأَطْراف النَّهار رياءً وَلَا سُمْعَةً وَلَا أَشَراً وَلَا بَطَراً ،
  • و مرا از خاکساران درگاهت بگردان،  وَاجْعَلْنى لَكَ منَ الْخاشعينَ .
  • خدایا از تو می‌خواهم که به من این امور را عطا کنی:  اللّهُمَّ أَعْطنى
  • گشایش در روزی، السَّعَةَ فى الرّزْق،
  • امنیت در وطن،                                              وَالْأَمْنَ فى الْوَطَن،
  • نور چشم در خانواده و مال و اولاد وَقُرَّةَ الْعَيْن فى الْأَهْل وَالْمال وَالْوَلَد،
  • و پایداری در نعمت‌هایی که نزدم است وَالْمَُقامَ فى نعَمكَ عنْدى،
  • و تندرستی در جسم  وَالصّحَّةَ فى الْجسْم،
  • و توانمندی در بدن  وَالْقُوَّةَ فى الْبَدَن،
  • و سلامت در دین وَالسَّلامَةَ فى الدّين،
  • و مرا به طاعتت و طاعت رسولت محمّد که درود خدا بر او و خاندانش باد، به کار گمار، وَاسْتَعْملْنى بطاعَتكَ وَطاعَة رَسُولكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْه وَآله
  • همیشه و تا هنگامی‌که عمرم داده‌ای أَبَداً مَا اسْتَعْمَرْتَنى،
  • و مرا از پر نصیب‌ترین بندگانت در نزد خود قرار ده، پر نصیب‌تر در هر خیری که فرو فرستادی وَاجْعَلْنى منْ أَوْفَر عبادكَ عنْدَكَ نَصيباً فى كُلّ خَيْرٍ أَنْزَلْتَهُ
  • و در ماه رمضان در شب قدر نازل می‌کنی و نازل کننده آنی در هر سال، از رحمتی که می‌گسترانی‌اش و عافیتی که می‌پوشانی و بلایی که دفع می‌کنی و خوبی‌هایی که می‌پذیری و بدی‌هایی که از آن درمی‌گذری؛ وَتُنْزلُهُ فى شَهْر رَمَضانَ فى لَيْلَة الْقَدْر وَمَا أَنْتَ مُنْزلُهُ فى كُلّ سَنَةٍ منْ رَحْمَةٍ تَنْشُرُها، وَعافيَةٍ تُلْبسُها، وَبَليَّةٍ تَدْفَعُها، وَحَسَناتٍ تَتَقَبَّلُها، وَسَيّئاتٍ تَتَجاوَزُ عَنْها؛
  • و در این سال و هر سال زیارت خانه‌ات را نصیبم فرما وَارْزُقْنى حَجَّ بَيْتكَ الْحَرام فى عامنا هذَا وَفى كُلّ عامٍ،
  • و از احسان گسترده‌ات روزی فراخ ارزانی من کن وَارْزُقْنى رزْقاً واسعاً منْ فَضْلكَ الْواسع،
  • و بدی‌ها را ای آقای من از من برگردان وَاصْرفْ عَنّى يَا سَيّدى الْأَسْواءَ
  • و بدهی مرا بپرداز  وَاقْض عَنّى الدَّيْنَ
  • و جبران ستم‌هایی که بر عهده من است را ادا کن وَالظُّلامات حَتَّى لا أَتَأَذَّى بشَىْءٍ منْهُ،
  • تا به خاطر چیزی از آن‌ها آزار نبینیم وَخُذْ عَنّى بأَسْماع
  • و گوش‌ها و دیدگان دشمنان و حسودان و متجاوزان بر من را از من برگیر وَأَبْصار أَعْدائى وَحُسَّادى وَالْباغينَ عَلَىَّ، وَحَقّقْ ظَنّى
  • و مرا بر آنان پیروز کن وَانْصُرْنى عَلَيْهمْ،
  • و چشمم را روشن فرما وَأَقرَّ عَيْنى
  • و دلم را شادی بخش؛ وَفَرّحْ قَلْبى؛
  • و برایم از اندوه و غم گشایش و برون‌رفت قرار ده وَاجْعَلْ لى منْ هَمّى وَكَرْبى فَرَجاً وَمَخْرَجاً،
  • و هرکه از میان مخلوقاتت نسبت به من قصد بدی کرده، زیر گامم قرار ده وَاجْعَلْ مَنْ أَرادَنى بسُوءٍ منْ جَميع خَلْقكَ تَحْتَ قَدَمَىَّ،
  • و مرا از گزند شیطان و گزند پادشاه و بدی‌های کردارم بازدار وَاكْفنى شَرَّ الشَّيْطان، وَشَرَّ السُّلْطان، وَسَيّئات عَمَلى،
  • و از همه گناهان پاکم کن وَطَهّرْنى منَ الذُّنُوب كُلّها،
  • و به گذشتت از آتش امانم ده وَأَجرْنى منَ النَّار بعَفْوكَ،
  • و به رحمتت به بهشت واردم کن وَأَدْخلْنى الْجَنَّةَ برَحْمَتكَ،
  • و به احسانت از حورالعین به همسری‌ام درآور وَ زَوّجْنى منَ الْحُور الْعين بفَضْلكَ،
  • و مرا به دوستان شایسته‌ات محمّد و خاندانش آن خوبان و نیکان پاکیزه و پاک ملحق کن، وَأَلْحقْنى بأَوْليائكَ الصَّالحينَ مُحَمَّدٍ وَآله الْأَبْرار الطَّيّبينَ الطَّاهرينَ الْأَخْيار،
  • درود بر آنان و بر بدن‌ها و جان‌هایشان و رحمت خدا و برکاتش بر ایشان؛ صَلَواتُكَ عَلَيْهمْ وَعَلَى أَجْسادهمْ وَأَرْواحهمْ وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَكاتُهُ؛

پی جویی ات  می کنم

  • خدایا؛ای آقای من،  إلهى وَسَيّدى
  • به توانمندی و بزرگی‌ات سوگند، وَعزَّتكَ وَجَلالكَ
  • اگر مرا به گناهانم پی‌جویی کنی، من تو را به عفوت پی‌جویی می‌کنم لَئنْ طالَبْتَنى بذُنُوبى لَأُطالبَنَّكَ بعَفْوكَ،
  • و اگر مرا به پستی‌ام تعقیب نمایی، من تو را به بذل توجّهت تعقیب می‌کنم وَلَئنْ طالَبْتَنى بلُؤْمى لَأُطالبَنَّكَ بكَرَمكَ،
  • و اگر به دوزخم دراندازی اهل دوزخ را به محبتم به تو آگاه می‌سازم. وَلَئنْ أَدْخَلْتَنى النَّارَ لَأُخْبرَنَّ أَهْلَ النَّار بحُبّى لَكَ .

اگر عطا نکنی ، که را توان آنست ؟

  • معبودم و آقایم، إلهى وَسَيّدى
  • اگر جز اولیا و اهل طاعتت را نیامرزی، پس گنه‌کاران به چه کسی پناه برند إنْ كُنْتَ لَاتَغْفرُ إلّا لأَوْليائكَ وَأَهْل طاعَتكَ فَإلى مَنْ يَفْزَعُ الْمُذْنبُونَ ؟
  • و اگر جز اهل وفا را گرامی نداری، پس بدکاران از چه کسی فریادرسی خواهند؟ وَإنْ كُنْتَ لَاتُكْرمُ إلّا أَهْلَ الْوَفاء بكَ فَبمَنْ يَسْتَغيثُ الْمُسيئُونَ؟
  • خدایا اگر مرا وارد دوزخ کنی این موجب خرسندی دشمن توست إلهى إنْ أَدْخَلْتَنى النَّارَ فَفى ذلكَ سُرُورُ عَدُوّكَ،
  • و اگر مرا به بهشت وارد نمایی، این سبب خوشحالی پیامبر توست وَ إنْ أَدْخَلْتَنى الْجَنَّةَ فَفى ذلكَ سُرُورُ نَبيّكَ،
  • و من به خدا سوگند این را می‌دانم که دلشادی پیامبرت نزد تو، از خرسندی دشمنت محبوب‌تر است؛ وَأَنَا وَاللّه أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبيّكَ أَحَبُّ إلَيْكَ منْ سُرُور عَدُوّكَ؛

التماس میکنم

  • خدایا؛ از تو درخواست می‌کنم که اللّهُمَّ إنّى أَسْأَلُكَ أَنْ تَمْلَأَ
  • دلم را از محبت قَلْبى حُبّاً لَكَ،
  • و ترست وَخَشْيَةً منْكَ،
  • و باور به کتابت  وَتَصْديقاً بكتابكَ،
  • و ایمان به وجودت  وَإيماناً بكَ،
  • و هراس از حضرتت وَفَرَقاً منْكَ،
  • و اشتیاق به ذاتت پر کنی، وَشَوْقاً إلَيْكَ،
  • ای دارای بزرگی و رافت و محبت، يَا ذَا الْجَلال وَالْإكْرام
  • لقائت را محبوب من کن حَبّبْ إلَىَّ لقاءَكَ،
  • و تو نیز لقاء مرا محبوب خود ساز وَأَحْببْ لقائى،
  • و در لقایت برای من آرامش و گشایش و کرامت قرار ده. وَاجْعَلْ لى فى لقائكَ الرَّاحَةَ وَالْفَرَجَ وَالْكَرامَةَ

شایسته ام کن

  • خدایا اللّهُمَّ
  • مرا به شایستگان از بندگان گذشته‌ات ملحق ساز  أَلْحقْنى بصالح مَنْ مَضى،
  • و از شایستگان از آنان که در آینده‌اند قرار ده  وَاجْعَلْنى منْ صالح مَنْ بَقىَ
  • و مرا بر راه شایستگان نگاهدار و بر مخالفت با خواسته‌های نفسم یاری ده، وَخُذْ بى سَبيلَ الصَّالحينَ، وَأَعنّى عَلَى نَفْسى
  • آن‌گونه که شایستگان را بر مخالفت با خواسته‌های نفسانی‌شان یاری می‌دهی بما تُعينُ به الصَّالحينَ عَلَى أَنْفُسهمْ،
  • و کردارم را به نیکوترین وجه پایان ده وَاخْتمْ عَمَلى بأَحْسَنه،
  • و پاداشم را در کارها به برکت رحمتت بهشت قرار ده  وَاجْعَلْ ثَوابى منْهُ الْجَنَّةَ برَحْمَتكَ، ،
  • و بر شایستگی آنچه عطا کردی یاری‌ام نما وَأَعنّى عَلَى صالح مَا أَعْطَيْتَنى
  • و ثابت قدمم کن، وَثَبّتْنى

درخواست میکنم

  • پروردگارا  يَا رَبّ
  • و در ورطه بدی‌هایی که از آن‌ها نجاتم دادی باز مگردان، وَلَا تَرُدَّنى فى سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنى منْهُ
  • ای پروردگار جهانیان؛  يَا رَبَّ الْعالَمينَ؛
  • خدایا؛ از تو درخواست می‌کنم اللّهُمَّ إنّى أَسْأَلُكَ
  • ایمانی که پایانی جز لقاء تو نداشته باشد،                     إيماناً لَاأَجَلَ لَهُ دُونَ لقائكَ،
  • بر آن ایمان پایدارم بدار تا زنده‌ام می‌داری  أَحْينى مَا أَحْيَيْتَنى عَلَيْه،
  • و بر آن بمیران زمانی که مرا می‌میرانی وَتَوَفَّنى إذا تَوَفَّيْتَنى عَلَيْه،
  • و بر آن برانگیز، هنگامی‌که مرا برمی‌انگیزی وَابْعَثْنى إذا بَعَثْتَنى عَلَيْه،
  • و دلم را از ریا و شک و شهرت‌خواهی در دینت پاک کن وَأَبْرئْ قَلْبى منَ الرّياء وَالشَّكّ وَالسُّمْعَة فى دينكَ
  • تا عملم برای تو خالص باشد. حَتَّى يَكُونَ عَمَلى خالصاً لَكَ .

خدایا از تو می‌خواهم که به من این امور را عطا کنی: اللّهُمَّ أَعْطنى

  • تیزبینی و فراست در دینت  بَصيرَةً فى دينكَ،
  • و فهم در فرمانت، وَفَهْماً فى حُكْمكَ،
  • و آگاهی در علمت وَفقْهاً فى علْمكَ،
  • و دو نصیب از رحمتت و پرهیزی که مرا از نافرمانی‌هایت بازدارد وَكفْلَيْن منْ رَحْمَتكَ، وَوَرَعاً يَحْجُزُنى عَنْ مَعاصيكَ،
  • و رخسارم را به فروغ نورت سپید کن وَبَيّضْ وَجْهى بنُوركَ،
  • و شوقم را در آنچه نزد توست قرار ده وَاجْعَلْ رَغْبَتى فيما عنْدَكَ،
  • و در راه خود و بر آئین پیامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) بمیران؛ وَتَوَفَّنى فى سَبيلكَ وَعَلَى ملَّة رَسُو لكَ صَلَّى اللّهُ عَلَيْه وَآله؛

 

خدایا؛ به تو پناه می‌آورم از اللّهُمَّ إنّى أَعُوذُ بكَ منَ

  • کسالت  الْكَسَل
  • و سرافکندگی     وَالْفَشَل
  • و اندوه  وَالْهَمّ
  • و ترس وَالْجُبْن
  • و بخل  وَالْبُخْل
  • و بی‌خبری  وَالْغَفْلَة
  • و سنگدلی وَالْقَسْوَة
  • و ناداری  وَالْمَسْكَنَة
  • و تهیدستی  وَالْفَقْر
  • و بیچارگی وَالْفاقَة
  • و همه بلاها وَكُلّ بَليَّةٍ
  • و زشتی‌های آشکار و پنهان وَالْفَواحش مَا ظَهَرَ منْها وَمَا بَطَنَ،

و به تو پناه می‌آورم از                        وَأَعُوذُ بكَ منْ

  • درونی که قانع نمی‌شود نَفْسٍ لَاتَقْنَعُ،
  • و از شکمی که سیر نمی‌گردد وَ بَطْنٍ لَايَشْبَعُ،
  • و از قلبی که فروتنی نمی‌کند وَقَلْبٍ لَايَخْشَعُ،
  • و دعایی که به اجابت نمی‌رسد وَدُعاءٍ لَايُسْمَعُ،
  • و کرداری که سود نمی‌بخشد، وَعَمَلٍ لَايَنْفَعُ،
  • پروردگارا برای حفظ جان و دین و مال و آنچه نصیب من فرموده‌ای، وَأَعُوذُ بكَ يَا رَبّ عَلَى نَفْسى وَدينى وَمالى وَعَلَى جَميع مَا رَزَقْتَنى
  • از شیطان رانده شده به تو پناه می‌آورم، منَ الشَّيْطان الرَّجيم،
  • همانا تو شنوا و دانایی؛  إنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ؛

مرا بالا ببر

  • خدایا؛ اللّهُمَّ
  • به‌یقین جز تو احدی مرا پناه نمی‌دهد إنَّهُ لَايُجيرُنى منْكَ أَحَدٌ،
  • و به‌جز تو پناهگاهی نمی‌یابم، وَلَا أَجدُ منْ دُونكَ مُلْتَحَداً،
  • پس هستی‌ام را در دامن عذابت قرار نده فَلا تَجْعَلْ نَفْسى فى شَىْءٍ منْ عَذابكَ،
  • و به هلاکت و شکنجه دردناک بازمگردان. وَلَا تَرُدَّنى بهَلَكَةٍ، وَلَا تَرُدَّنى بعَذابٍ أَليمٍ.
  • خدایا از من بپذیر  اللّهُمَّ تَقَبَّلْ منّى،
  • و نامم را پرآوازه کن وَأَعْل ذكْرى،
  • و درجه‌ام را بالا ببر    وَارْفَعْ دَرَجَتى،
  • و بار گناهم را بریز                وَحُطَّ وزْرى،
  • و مرا به اشتباهم یاد مکن    وَلَا تَذْكُرْنى بخَطيئَتى،
  • و پاداش به عبادت نشستن  وَاجْعَلْ ثَوابَ مَجْلسى،
  • و گفتار و دعایم را خشنودی و بهشتت قرار ده، وَثَوابَ مَنْطقى، وَثَوابَ دُعائى رضاكَ وَالْجَنَّةَ،
  • پروردگارا، همه آنچه را از تو خواستم به من عطا فرما وَ أَعْطنى يَا رَبّ جَميعَ مَا سَأَلْتُكَ
  • و از احسانت بر من بیفزا،  وَ زدْنى منْ فَضْلكَ
  • من مشتاق توأم،   إنّى إلَيْكَ راغبٌ
  • ای پروردگار جهانیان؛   يَا رَبَّ الْعالَمينَ؛

به فریادم رس

  • خدایا؛ تو خود در قرآن فرمودی که از کسی که به ما ستم روا داشته گذشت کنیم اللّهُمَّ إنَّكَ أَنْزَلْتَ فى كتابكَ أَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنا
  • و ما بر خود ستم ورزیدیم، پس از ما درگذر که حضرتت به گذشت از ما، شایسته‌تر از ماست وَقَدْ ظَلَمْنا أَنْفُسَنا فَاعْفُ عَنَّا فَإنَّكَ أَوْلى بذلكَ منَّا،
  • و نیز فرمان دادی که تهیدستی را دست خالی از در خانه‌هایمان نرانیم و من اکنون به گدایی از تو به درگاهت آمدم، پس مرا جز با روا شدن حاجتم باز نگردان وَأَمَرْتَنا أَنْ لَانَرُدَّ سائلاً عَنْ أَبْوابنا وَقَدْ جئْتُكَ سائلاً فَلَا تَرُدَّنى إلّا بقَضاء حاجَتى،
  • و نیز به نیکی درباره بردگانمان امر فرمودی و هم اینک ما بردگان توییم، پس ما را از آتش دوزخ برهان، وَأَمَرْتَنا بالْإحْسان إلى مَا مَلَكَتْ أَيْمانُنا وَنَحْنُ أَرقَّاؤُكَ فَأَعْتقْ رقابَنا منَ النَّار،
  • ای پناهگاهم به‌وقت غم و اندوه،  يَا مَفْزَعى عنْدَ كُرْبَتى،
  • ای فریادرسم به هنگام سختی، وَيَا غَوْثى عنْدَ شدَّتى
  • به تو پناه آوردم و از تو فریادرسی خواستم، ،  إلَيْكَ فَزعْتُ،
  • به تو پناه آوردم و جز به تو پناه نمی‌آورم وَبكَ اسْتَغَثْتُ وَلُذْتُ، لَاأَلُوذُ بسواكَ،
  • و جز از تو درخواست گشایش نمی‌کنم،  وَلَا أَطْلُبُ الْفَرَجَ إلّا منْكَ،
  • پس به فریادم رس و گشایشی در کارم قرار ده، فَأَغثْنى وَفَرّجْ عَنّى
  • ای که اسیر را آزاد می‌کنی يَا مَنْ يَفُكُّ الْأَسيرَ
  • و از گناه فراوان می‌گذری، وَيَعْفُو عَن الْكَثير،
  • از من عمل اندک را بپذیر اقْبَلْ منّى الْيَسيرَ
  • و از گناه بسیارم درگذر، وَاعْفُ عَنّى الْكَثيرَ،
  • همانا تو مهربان و آمرزنده‌ای.  إنَّكَ أَنْتَ الرَّحيمُ الْغَفُورُ .
  • خدایا ایمانی از تو می‌خواهم که دلم آن را لمس کند اللّهُمَّ إنّى أَسْأَلُكَ إيماناً تُباشرُ به قَلْبى،
  • و باور صادقانه‌ای که بدانم هرگز چیزی به من نمی‌رسد، وَيَقيناً صادقاً حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يُصيبَنى
  • مگر آنچه تو برایم مقدّر کردی                                إلّا مَا كَتَبْتَ لى،
  • و مرا از زندگی به آنچه نصیبم فرمودی خشنود بدار، وَرَضّنى منَ الْعَيْش بمَا قَسَمْتَ لى،
  • ای مهربان‌ترین مهربانان.  يَا أَرْحَمَ الرَّاحمينَ.

*****   پیوست : *****

دعای ۲۱ صحیفه سجادیه

( منبع ترجمه از حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان ؛ پایگاه اطلاع رسانی عرفان)

*********

در کتاب «مصباح» شیخ طوسی به نقل از ابو حمزه ثمالی آمده است: که حضرت امام زین‌العابدین(علیه‌السلام) در ماه رمضان بیشتر شب را به نماز می‌ایستاد و چون سحر می‌رسید این دعا را می‌خواند:

إلهى لَاتُؤَدّبْنى بعُقُوبَتكَ، وَلَا تَمْكُرْ بى فى حيلَتكَ، منْ أَيْنَ لىَ الْخَيْرُ يَا رَبّ وَلَا يُوجَدُ إلّا منْ عنْدكَ ؟ وَمنْ أَيْنَ لىَ النَّجاةُ وَلا تُسْتَطاعُ إلّا بكَ ؟ لَا الَّذى أَحْسَنَ اسْتَغْنى عَنْ عَوْنكَ وَرَحْمَتكَ، وَلَا الَّذى أَساءَ وَاجْتَرَأَ عَلَيْكَ وَلَمْ يُرْضكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتكَ، يَا رَبّ يَا رَبّ يَا رَبّ [آنقدر بگوید تا نفس قطع گردد]

خدایا، مرا به کیفرت ادب نکن و با نقشه‌ با من چاره‌اندیشی نداشته باش، پروردگارا از کجا برایم خیری هست، درحالی‌که جز نزد تو یافت نمی‌شود و از کجا برایم نجاتی است، درحالی‌که جز به تو فراهم نمی‌گردد، نه آن‌که نیکی کرد از کمک و رحمتت بی‌نیاز شد و نه آن‌که بدی کرد و بر تو گستاخی روا داشت و تو را خشنود نساخت از عرصه قدرتت بیرون رفت؛ پروردگارا، پروردگارا، پروردگارا؛

بكَ عَرَفْتُكَ وَأَنْتَ دَلَلْتَنى عَلَيْكَ وَدَعَوْتَنى إلَيْكَ، وَلَوْلا أَنْتَ لَمْ أَدْر مَا أَنْتَ . الْحَمْدُ للّه الَّذى أَدْعُوهُ فَيُجيبُنى وَ إنْ كُنْتُ بَطيئاً حينَ يَدْعُونى، وَالْحَمْدُ للّه الَّذى أَسْأَلُهُ فَيُعْطينى وَ إنْ كُنْتُ بَخيلاً حينَ يَسْتَقْرضُنى، وَالْحَمْدُ للّه الَّذى أُناديه كُلَّما شئْتُ لحاجَتى وَأَخْلُو به حَيْثُ شئْتُ لسرّى بغَيْر شَفيعٍ فَيَقْضى لى حاجَتى؛

تو را به تو شناختم و تو مرا بر هستی خود راهنمایی کردی و به‌سوی خود خواندی و اگر راهنمایی تو نبود، من نمی‌دانستم تو که هستی، خدا را سپاس که می‌خوانمش و او پاسخم را می‌دهد، گرچه هنگامی که او مرا می‌خواند سستی می‌کنم و خدا را سپاس که از او درخواست می‌کنم و او به من عطا می‌نماید، گرچه بخل می‌ورزم هنگامی که از من قرض بخواهد و خدا را سپاس که هرگاه بخواهم برای حاجتم صدایش کنم و هر جا که برای رازونیاز با او بخواهم بی‌پرده خلوت می‌کنم و او حاجتم را برآورد؛

الْحَمْدُ للّه الَّذى لَاأَدْعُو غَيْرَهُ وَلَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجبْ لى دُعائى، وَالْحَمْدُ للّه الَّذى لَاأَرْجُو غَيْرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجائى، وَالْحَمْدُ للّه الَّذى وَكَلَنى إلَيْه فَأَكْرَمَنى وَلَمْ يَكلْنى إلَى النَّاس فَيُهينُونى، وَالْحَمْدُ للّه الَّذى تَحَبَّبَ إلَىَّ وَهُوَ غَنيٌّ عَنّي، وَالْحَمْدُ للّه الَّذى يَحْلُمُ عَنّى حَتَّى كَأَ نّى لَاذَنْبَ لى، فَرَبّى أَحْمَدُ شَىْءٍ عنْدى وَأَحَقُّ بحَمْدى؛

خدا را سپاس که غیر او را نمی‌خوانم که اگر غیر او را می‌خواندم دعایم را مستجاب نمی‌کرد و خدا را سپاس که به غیر او امید نبندم که اگر جز به او امید می‌بستم ناامیدم می‌کرد و خدا را سپاس که مرا بخودش وا‌گذاشت، ازاین‌رو به من رأفت و محبت کرد و به مردم وا‌نگذاشت تا مرا خوار کنند و خدا را سپاس که با من دوستی ورزید، درحالی‌که از من بی‌نیاز است و خدا را سپاس که بر من بردباری می‌کند تا آنجا که گویی مرا گناهی نیست! پروردگارم ستوده‌ترین موجود نزد من بوده و به ستایش من سزاوارتر است؛

اللّهُمَّ إنّى أَجدُ سُبُلَ الْمَطالب إلَيْكَ مُشْرَعَةً، وَمَناهلَ الرَّجاء إلَيْكَ مُتْرَعَةً، وَالاسْتعانَةَ بفَضْلكَ لمَنْ أَمَّلَكَ مُباحَةً، وَأَبْوابَ الدُّعاء إلَيْكَ للصَّارخينَ مَفْتُوحَةً، وَأَعْلَمُ أَنَّكَ للرَّاجى [للرَّاجينَ] بمَوْضع إجابَةٍ، وَ للْمَلْهُوفينَ بمَرْصَد إغاثَةٍ، وَأَنَّ فى اللَّهْف إلى جُودكَ وَالرّضَا بقَضائكَ عوَضاً منْ مَنْع الْباخلينَ، وَمَنْدُوحَةً عَمَّا فى أَيْدى الْمُسْتَأْثرينَ، وَأَنَّ الرَّاحلَ إلَيْكَ قَريبُ الْمَسافَة، وَأَنَّكَ لَاتَحْتَجبُ عَنْ خَلْقكَ إلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَكَ؛

خدایا، راه‌های درخواست حاجت‌هایم را به‌جانب تو باز می‌یابم و آبشخورهای امید را نزد تو پر می‌بینم و یاری خواستن از احسانت را برای آن‌که تو را آرزو کرد بی‌مانع می‌بینم و درهای دعا را برای فریاد کنندگان گشوده می‌نگرم و می‌دانم که تو برای امیدواران در جایگاه اجابتی و برای دل سوختگان در کمینگاه فریادرسی هستی و به‌یقین در اشتیاق به جودت و خشنودی به قضایت جایگزینی از منع بخیلان است و گشایشی از آنچه در دست ثروت‌اندوزان است وجود ندارد و همانا مسافر به‌سوی تو مسافتش نزدیک است و تو از آفریدگانت هرگز در پرده نیستی، جز اینکه کردارشان آنان را از تو در پرده برده؛

وَقَدْ قَصَدْتُ إلَيْكَ بطَلبَتى، وَتَوَجَّهْتُ إلَيْكَ بحاجَتى، وَجَعَلْتُ بكَ اسْتغاثَتى، وَبدُعائكَ تَوَسُّلى منْ غَيْر اسْتحْقاقٍ لاسْتماعكَ منّى، وَلَا اسْتيجابٍ لعَفْوكَ عَنّى، بَلْ لثقَتى بكَرَمكَ، وَسُكُونى إلى صدْق وَعْدكَ، وَلَجَإى إلَى الْإيمان بتَوْحيدكَ وَيَقينى بمَعْرفَتكَ منّى أَنْ لا رَبَّ لى غَيْرُكَ، وَلَا إلهَ إلّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَاشَريكَ لَكَ؛

من با درخواستم آهنگ تو کردم و با حاجتم روی به تو آوردم، نیاز خواهی‌ام را به پیشگاه تو قرار دادم و خواندنت را دست‌آویز خویش کردم بی‌آنکه مستحق شنیدن خواهشم و سزاوار گذشت از من باشی، بلکه برای اطمینان به بزرگواری‌ات و آرامش به‌درستی وعده‌ات و پناه جستن به ایمان به یگانگی‌ات و یقین به معرفتت که مرا پروردگاری جز تو نیست و معبودی جز تو نیست، یگانه و بی‌شریکی؛

اللّهُمَّ أَنْتَ الْقائلُ وَقَوْلُكَ حَقٌّ وَوَعْدُكَ صدْقٌ: ﴿وَ اسْأَلُوا اللَّهَ‌ منْ‌ فَضْله‌﴾ إنَّ اللّهَ كانَ بكُمْ رَحيماً وَلَيْسَ منْ صفاتكَ يَا سَيّدى أَنْ تَأْمُرَ بالسُّؤال وَتَمْنَعَ الْعَطيَّةَ وَأَنْتَ الْمَنَّانُ بالْعَطيَّات عَلَى أَهْل مَمْلَكَتكَ، وَالْعائدُ عَلَيْهمْ بتَحَنُّن رَأْفَتكَ؛

خدایا، تو گفتی و گفتارت بر حق و وعده‌ات درست است [فرمودی]: «از خداوند [با کمک تقوا و کسب حلال] درخواست کنید؛ چون خداوند همواره به همه‌چیز مهربان است»، ای آقای من در شأن تو این نیست که دستور به درخواست دهی و از بخشش خودداری کنی، تو با عطاهایت بر اهل مملکتت بسیار کریمی و بر آنان با محبّت و رأفت بسیار احسان کننده‌ای؛

إلهى رَبَّيْتَنى فى نعَمكَ وَ إحْسانكَ صَغيراً، وَنَوَّهْتَ باسْمى كَبيراً، فَيا مَنْ رَبَّانى فى الدُّنْيا بإحْسانه وَتَفَضُّله وَنعَمه، وَأَشارَ لى فى الْآخرَة إلى عَفْوه وَكَرَمه، مَعْرفَتى يَا مَوْلاىَ دَليلى عَلَيْكَ، وَحُبّى لَكَ شَفيعى إلَيْكَ، وَأَنَا واثقٌ منْ دَليلى بدَلالَتكَ، وَساكنٌ منْ شَفيعى إلى شَفاعَتكَ؛

خدایا، مرا در کودکی در میان نعمت‌ها و احسانت پروریدی و در بزرگ‌سالی نامم را بلند آوازه ساختی، ای آن‌که مرا در دنیا به احسان و نعمت‌هایش پرورید و برایم در آخرت به گذشت و کرمش اشاره کرد، ای مولای من معرفتم راهنمایم به‌سوی تو و عشقم به تو واسطه‌ام به پیشگاه توست، من از دلیلم به دلالت تو مطمئن و از واسطه‌ام به شفاعت تو در آرامشم؛

أَدْعُوكَ يَا سَيّدى بلسانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ، رَبّ أُناجيكَ بقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ، أَدْعُوكَ يَا رَبّ راهباً راغباً راجياً خائفاً، إذا رَأَيْتُ مَوْلاىَ ذُنُوبى فَزعْتُ، وَ إذا رَأَيْتُ كَرَمَكَ طَمعْتُ فَإنْ عَفَوْتَ فَخَيْرُ راحمٍ، وَ إنْ عَذَّبْتَ فَغَيْرُ ظالمٍ، حُجَّتى يَا اللّهُ فى جُرْأَتى عَلَى مَسْأَلَتكَ مَعَ إتْيانى مَا تَكْرَهُ جُودُكَ وَكَرَمُكَ، وَعُدَّتى فى شدَّتى مَعَ قلَّة حَيائى رَأْفَتُكَ وَرَحْمَتُكَ، وَقَدْ رَجَوْتُ أَنْ لَاتَخيبَ بَيْنَ ذَيْن وَذَيْن مُنْيَتى فَحَقّقْ رَجائى، وَاسْمَعْ دُعائى، يَا خَيْرَ مَنْ دَعاهُ داعٍ، وَأَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راجٍ، عَظُمَ يَا سَيّدى أَمَلى وَساءَ عَمَلى فَأَعْطنى منْ عَفْوكَ بمقْدار أَمَلى، وَلَا تُؤاخذْنى بأَسْوَء عَمَلى فَإنَّ كَرَمَكَ يَجلُّ عَنْ مُجازاة الْمُذْنبينَ، وَحلْمَكَ يَكْبُرُ عَنْ مُكافاة الْمُقَصّرينَ؛

ای آقایم تو را به زبانی می‌خوانم که گناهش او را ناگویا کرده و با دلی با تو مناجات می‌کنم که جرمش او را هلاک ساخته، تو را می‌خوانم ای پروردگارم در حال هراس و اشتیاق و امید و بیم، مولای من هرگاه گناهانم را می‌بینم بی‌تاب می‌شوم و هرگاه کرمت را مشاهده می‌کنم، به طمع می‌افتم، پس اگر از من درگذری بهترین رحم‌کننده‌ای و اگر عذاب کنی ستم نکرده‌ای، خدایا حجّت من در گستاخی بر درخواست از تو، با ارتکاب آنچه از آن کراهت داری، جود و کرم توست و ذخیره‌ام در سختی‌ها با کمی حیا همانا رأفت و رحمت توست و امیدم بر آن است که بین حجّت و ذخیره‌ام آرزویم را نومید نکنی، پس امیدم را تحقق بخش و دعایم را بشنو، ای بهترین کسی که خواننده‌ای او را خوانده و برترین کسی که امیدواری به او امید بسته، ای آقای من، آرزویم بزرگ شده و کردارم زشت گشته، پس به اندازه آرزویم از عفوت به من ببخش و به زشت‌ترین کردارم مرا سرزنش مکن، زیرا کرمت برتر از کیفر گنه‌کاران و بردباری‌ات بزرگ‌تر از مکافات تبهکاران است؛

وَأَنَا يَا سَيّدى عائذٌ بفَضْلكَ، هاربٌ منْكَ إلَيْكَ، مُتَنَجّزٌ مَا وَعَدْتَ منَ الصَّفْح عَمَّنْ أَحْسَنَ بكَ ظَنّاً، وَمَا أَنَا يَا رَبّ وَمَا خَطَرى ؟ هَبْنى بفَضْلكَ، وَتَصَدَّقْ عَلَىَّ بعَفْوكَ، أَيْ رَبّ جَلّلْني بستْركَ، وَاعْفُ عَنْ تَوْبيخى بكَرَم وَجْهكَ، فَلَو اطَّلَعَ الْيَوْمَ عَلَى ذَنْبى غَيْرُكَ مَا فَعَلْتُهُ، وَلَوْ خفْتُ تَعْجيلَ الْعُقُوبَة لَاجْتَنَبْتُهُ، لَالأَ نَّكَ أَهْوَنُ النَّاظرينَ إلَىَّ وَأَخَفُّ الْمُطَّلعينَ عَلَىَّ، بَلْ لأَنَّكَ يَا رَبّ خَيْرُ السَّاترينَ، وَأَحْكَمُ الْحاكمينَ ، وَأَكْرَمُ الْأَكْرَمينَ؛

و من ای آقایم پناهنده به احسان توأم، گریزان از تو به‌سوی توأم، خواستار تحقق چیزی هستم که وعده کردی و آن گذشت تو از کسی که گمانش را به تو نیکو کرده، چه هستم من ای پروردگارم و اهمیت من چیست؟ به احسانت مرا ببخش و به گذشتت به من صدقه ده، پروردگارا مرا به پرده پوشی‌ات بپوشان و از توبیخم به بزرگواری ذاتت درگذر، اگر امروز جز تو بر گناهم آگاه می‌شد، آن را انجام نمی‌دادم و اگر از زود رسیدن عقوبت می‌ترسیدم، از آن دوری می‌کردم، گناهم نه به این خاطر بود که تو سبک‌ترین بینندگانی و بی‌مقدارترین آگاهان، بلکه پروردگارا از این جهت بود که تو بهترین پرده‌پوش و حاکم‌ترین حاکمان و کریم‌ترین کریمانی؛

سَتَّارُ الْعُيُوب، غَفَّارُ الذُّنُوب، عَلَّامُ الْغُيُوب، تَسْتُرُ الذَّنْبَ بكَرَمكَ، وَتُؤَخّرُ الْعُقُوبَةَ بحلْمكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى حلْمكَ بَعْدَ علْمكَ، وَعَلَى عَفْوكَ بَعْدَ قُدْرَتكَ، وَيَحْملُنى وَيُجَرّئُنى عَلَى مَعْصيَتكَ حلْمُكَ عَنّى، وَيَدْعُونى إلى قلَّة الْحَياء ستْرُكَ عَلَىَّ، وَيُسْرعُنى إلَى التَّوَثُّب عَلَى مَحارمكَ مَعْرفَتى بسَعَة رَحْمَتكَ وَعَظيم عَفْوكَ، يَا حَليمُ يَا كَريمُ، يَا حَىُّ يَا قَيُّومُ، يَا غافرَ الذَّنْب، يَا قابلَ التَّوْب؛

پوشنده عیب‌ها، آمرزنده گناهان، دانای نهان‌ها، گناه را با بزرگواری‌ات می‌پوشانی و کیفر را با بردباری‌ات به تأخیر می‌اندازی، سپاس تو را سزاست بر بردباری‌ات پس از آنکه دانستی و بر گذشتت پس از آنکه توانستی، بردباری‌ات مرا به‌سوی گناه می‌کشد و بر نافرمانی‌ات جرأت می‌دهد، پرده‌پوشی‌ات بر من، مرا به کم‌حیایی می‌خواند و شناختم از رحمت گسترده و بزرگی عفوت، به من در تاختن بر محرّماتت شتاب می‌دهد! ای شکیبا، ای گرامی، ای زنده، ای به خود پاینده، ای آمرزنده، ای توبه پذیر؛

يَا عَظيمَ الْمَنّ، يَا قَديمَ الْإحْسان، أَيْنَ سَتْرُكَ الْجَميلُ ؟ أَيْنَ عَفْوُكَ الْجَليلُ ؟ أَيْنَ فَرَجُكَ الْقَريبُ ؟ أَيْنَ غياثُكَ السَّريعُ ؟ أَيْنَ رَحْمَتُكَ الْواسعَةُ ؟ أَيْنَ عَطاياكَ الْفاضلَةُ؟ أَيْنَ مَواهبُكَ الْهَنيئَةُ ؟ أَيْنَ صَنائعُكَ السَّنيَّةُ ؟ أَيْنَ فَضْلُكَ الْعَظيمُ ؟ أَيْنَ مَنُّكَ الْجَسيمُ؟ أَيْنَ إحْسانُكَ الْقَديمُ ؟ أَيْنَ كَرَمُكَ يَا كَريمُ ؟ به وَبمُحَمَّدٍ وَآل مُحَمَّدٍ فَاسْتَنْقذْنى، وَبرَحْمَتكَ فَخَلّصْنى؛

ای بزرگ نعمت، ای دیرینه احسان، پرده‌پوشی زیبایت کجاست، گذشت بزرگت کجاست، گشایش نزدیکت کجاست، فریادرسی سریعت کجاست، رحمت گسترده‌ات کجاست، عطاهای برترت کجاست، موهبت‌های گوارایت کجاست، جایزه‌های شایانت کجاست، احسان بزرگت کجاست، عطای عظیمت کجاست، احسان دیرینه‌ات کجاست، کرمت کجاست، ای کریم، به‌حق کرمت و «به محمّد و خاندان محمّد» مرا رهایی بخش و به رحمتت مرا خلاص کن؛

يَا مُحْسنُ يَا مُجْملُ يَا مُنْعمُ يَا مُفْضلُ، لَسْتُ أَتَّكلُ فى النَّجاة منْ عقابكَ عَلَى أَعْمالنا بَلْ بفَضْلكَ عَلَيْنا لأَ نَّكَ أَهْلُ التَّقْوى وَأَهْلُ الْمَغْفرَة، تُبْدئُ بالْإحْسان نعَماً، وَتَعْفُو عَن الذَّنْب كَرَماً، فَما نَدْرى مَا نَشْكُرُ أَجَميلَ مَا تَنْشُرُ أَمْ قَبيحَ مَا تَسْتُرُ؟ أَمْ عَظيمَ مَا أَبْلَيْتَ وَأَوْلَيْتَ أَمْ كَثيرَ مَا منْهُ نَجَّيْتَ وَعافَيْتَ ؟ يَا حَبيبَ مَنْ تَحَبَّبَ إلَيْكَ، وَيَا قُرَّةَ عَيْن مَنْ لاذَبكَ وَانْقَطَعَ إلَيْكَ؛

ای نیکوکار، ای زیباکار، ای نعمت‌ده، ای فزونی‌بخش، من آن نیستم که در رهایی از کیفرت بر اعمالمان تکیه کنم، بلکه به احسانت بر ما اعتماد دارم، چراکه تو اهل تقوا و مغفرتی، از باب نعمت‌دهی ابتدای به احسان می‌کنی و از جهت کرم از گناه در می‌گذری، پس نمی‌دانم از چه سپاس گویم، از زیبایی عملی که می‌گسترانی، یا کار زشتی که می‌پوشانی، یا بزرگ آزمونی که آزمودی و شایسته نیکی نمودی، یا آن همه مشکلی که مرا از آن رهانیدی و سلامت کامل بخشیدی؟! ای محبوب آن‌که به تو دوستی ورزید، ای نور چشم کسی که به تو پناه آورد و برای رسیدن به تو از دیگران گسست؛

أَنْتَ الْمُحْسنُ وَنَحْنُ الْمُسيئُونَ فَتَجاوَزْ يَا رَبّ عَنْ قَبيح مَا عنْدَنا بجَميل مَا عنْدَكَ، وَأَىُّ جَهْلٍ يَا رَبّ لَايَسَعُهُ جُودُكَ ؟ أَوْ أَىُّ زَمانٍ أَطْوَلُ منْ أَناتكَ ؟ وَمَا قَدْرُ أَعْمالنا فى جَنْب نعَمكَ ؟ وَكَيْفَ نَسْتَكْثرُ أَعْمالاً نُقابلُ بها كَرَمَكَ ؟ بَلْ كَيْفَ يَضيقُ عَلَى الْمُذْنبينَ مَا وَسعَهُمْ منْ رَحْمَتكَ ؟ يَا واسعَ الْمَغْفرَة، يَا باسطَ الْيَدَيْن بالرَّحْمَة، فَوَعزَّتكَ يَا سَيّدى لَوْ نَهَرْتَنى مَا بَرحْتُ منْ بابكَ وَلَا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقكَ لما انْتَهى إلَىَّ منَ الْمَعْرفَة بجُودكَ وَكَرَمكَ؛

تو نیکوکاری و ما بدکارانیم، به زیبایی آنچه نزد توست از زشتی آنچه پیش ماست درگذر، پروردگارا، کدام جهلی است که جود تو گنجایش آن را نداشته باشد و کدام زمان، طولانی‌تر از مهلت دادن توست، در کنار نعمت‌هایت ارزش اعمال ما چیست؟ چگونه اعمال خود را بسیار انگاریم تا با آن‌ها با کرمت برابری کنیم، بلکه چگونه بر گنه‌کاران تنگ شود آنچه از رحمتت شاملشان شده؟ ای گسترده آمرزش، ای گشاده‌دست به رحمت، ای آقای من به عزّتت سوگند، اگر مرا برانی از درگاهت دور نخواهم شد و از چاپلوسی و تملق نسبت به تو دست نخواهم کشید، به خاطر شناختی که به جود و کرمت پیدا کرده‌ام؛

وَ أَنْتَ الْفاعلُ لما تَشاءُ تُعَذّبُ مَنْ تَشاءُ بما تَشاءُ كَيْفَ تَشاءُ، وَتَرْحَمُ مَنْ تَشاءُ بما تشاءُ كَيْفَ تَشاءُ، لَاتُسْأَلُ عَنْ فعْلكَ، وَلَا تُنازَعُ فى مُلْككَ، وَلَا تُشارَكُ فى أَمْركَ وَلَا تُضادُّ فى حُكْمكَ، وَلَا يَعْتَرضُ عَلَيْكَ أَحَدٌ فى تَدْبيركَ، لَكَ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمينَ .

تو انجام دهی آنچه را که خواهی، هرکه را بخواهی عذاب می‌کنی به هرچه که بخواهی و به هر صورتی که بخواهی و رحم می‌کنی هرکه را بخواهی، به هرچه که بخواهی و به هر کیفیت که بخواهی، از آنچه کنی بازخواست نشوی و در فرمانروایی‌ات نزاع در نگیرد و کسی در کارت شریکت نگردد و در داوری‌ات با تو هماورد نشود و در تدبیرت احدی بر تو اعتراض نکند، آفرینش و فرمان ویژۀ توست، منزّه است خدا پروردگار جهانیان،

يَا رَبّ هذَا مَقامُ مَنْ لاذَبكَ وَاسْتَجارَ بكَرَمكَ وَأَلفَ إحْسانَكَ وَ نعَمَكَ، وَأَنْتَ الْجَوادُ الَّذى لَايَضيقُ عَفْوُكَ، وَلَا يَنْقُصُ فَضْلُكَ، وَلَا تَقلُّ رَحْمَتُكَ، وَقَدْ تَوَثَّقْنا منْكَ بالصَّفْح الْقَديم، وَالْفَضْل الْعَظيم، وَالرَّحْمَة الْواسعَة؛

پروردگارا این است جایگاه کسی که به پناهت آمد و به کرمت پناهنده گشت و به احسان و نعمت‌هایت الفت جست، تویی آن سخاوتمندی که گذشتت به تنگی نمی‌رسد و احسانت کاهش نمی‌پذیرد و رحمتت کم نمی‌شود و به‌یقین از چشم‌پوشی دیرینت و احسان بزرگت و رحمت گسترده‌ات اعتماد کردیم؛

أَفَتُراكَ يَا رَبّ تُخْلفُ ظُنُونَنا أَوْ تُخَيّبُ آمالَنا ؟ كَلَّا يَا كَريمُ فَلَيْسَ هَذَا ظَنُّنا بكَ وَلَا هذَا فيكَ طَمَعُنَا، يَا رَبّ إنَّ لَنا فيكَ أَمَلاً طَويلاً كَثيراً، إنَّ لَنا فيكَ رَجاءً عَظيماً، عَصَيْناكَ وَنَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَيْنا، وَدَعَوْناكَ وَنَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتَجيبَ لَنا، فَحَقّقْ رَجاءَنا مَوْلانا فَقَدْ عَلمْنا مَا نَسْتَوْجبُ بأَعْمالنا وَلكنْ علْمُكَ فينا وَعلْمُنا بأَ نَّكَ لَاتَصْرفُنا عَنْكَ حَثَّنا عَلَى الرَّغْبَة إلَيْكَ ، وَ إنْ كُنَّا غَيْرَ مُسْتَوْجبينَ لرَحْمَتكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيْنا وَعَلَى الْمُذْنبينَ بفَضْل سَعَتكَ؛

آیا ممکن است پروردگارا برخلاف گمان‌های ما به حضرتت رفتار کنی یا آرزوهایمان را نسبت به رحمتت نومید سازی؟! هرگز ای بزرگوار، چنین گمانی به تو نیست و طمع ما درباره تو این چنین نمی‌باشد، پروردگارا، ما را درباره تو آروزی طولانی بسیاری است، ما را در حق تو امید بزرگی است، از تو نافرمانی کردیم و حال آنکه امیدواریم گناه را بر ما بپوشانی و تو را خواندیم و امیدواریم که برای ما اجابت کنی، مولای ما امیدمان را تحقق بخش، ما دانستیم که با کردارمان سزاوار چه خواهیم بود، ولی دانش تو درباره ما و آگاهی ما به اینکه ما را از درگاهت نمیرانی، گرچه ما سزاوار رحمتت نیستیم ولی تو شایسته آنی که بر ما و بر گنه‌کاران به احسان گسترده‌ات جود کنی؛

فَامْنُنْ عَلَيْنا بما أَنْتَ أَهْلُهُ وَجُدْ عَلَيْنا فَإنَّا مُحْتاجُونَ إلى نَيْلكَ، يَا غَفَّارُ بنُوركَ اهْتَدَيْنا، وَبفَضْلكَ اسْتَغْنَيْنا، وَبنعْمَتكَ أَصْبَحْنا وَأَمْسَيْنا، ذُنُوبُنا بَيْنَ يَدَيْكَ نَسْتَغْفرُكَ اللّهُمَّ منْها وَنَتُوبُ إلَيْكَ، تَتَحَبَّبُ إلَيْنا بالنّعَم وَنُعارضُكَ بالذُّنُوب، خَيْرُكَ إلَيْنا نازلٌ، وَشَرُّنا إلَيْكَ صاعدٌ، وَلَمْ يَزَلْ وَلَا يَزالُ مَلَكٌ كَريمٌ يَأْتيكَ عَنَّا بعَمَلٍ قَبيحٍ فَلا يَمْنَعُكَ ذلكَ منْ أَنْ تَحُوطَنا بنعَمكَ، وتَتَفَضَّلَ عَلَيْنا بآلائكَ، فَسُبْحانَكَ مَا أَحْلَمَكَ وَأَعْظَمَكَ وَأَكْرَمَكَ مُبْدئاً وَمُعيداً؛

پس آن‌گونه که شایسته آنی بر ما منّت گذار و بر ما جود کن که ما نیازمند به عطای توییم، ای بسیار آمرزنده، به نور تو هدایت شدیم و به فضل تو بی‌نیاز گشتیم و به نعمتت بامداد نمودیم و شامگاه کردیم، گناهان ما پیش روی توست، خدایا از گناهانمان از تو آمرزش می‌خواهیم و به‌سوی تو باز می‌گردیم، تو با نعمت‌ها به ما مهر می‌ورزی و ما با گناهان با تو مقابله می‌کنیم، خیرت به‌سوی ما سرازیر است و بدی ما به‌سوی تو بالا می‌آید، همواره فرشته بزرگواری، از ما کردار زشت به‌سوی تو می‌آورد و این امر مانع نمی‌شود از اینکه ما را با نعمت‌هایت فراگیری و به عطاهای برجسته‌ات بر ما لطف و محبت کنی، منزّهی تو، چه بردبار و بزرگ و کریمی، آغاز کننده به نیکی و تکرار کننده آنی؛

تَقَدَّسَتْ أَسْماؤُكَ، وَجَلَّ ثَناؤُكَ، وَكَرُمَ صَنائعُكَ وَفعالُكَ، أَنْتَ إلهى أَوْسَعُ فَضْلاً، وَأَعْظَمُ حلْماً منْ أَنْ تُقايسَنى بفعْلى وَخَطيئَتى، فَالْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ، سَيّدى سَيّدى سَيّدى؛

نام‌هایت مقدس و ثنایت عظیم و رفتارها و کردارهایت کریمانه است، تو ای معبودم، احسانت گسترده‌تر و بردباری‌ات بزرگ‌تر از آن است که مرا به کردار ناپسند و خطاکاری‌ام بسنجی، پس گذشت، گذشت، گذشت، آقای من، آقای من، آقای من؛

اللّهُمَّ اشْغَلْنا بذكْركَ، وَأَعذْنا منْ سَخَطكَ، وَأَجرْنا منْ عَذابكَ، وَارْزُقْنا منْ مَواهبكَ، وَأَنْعمْ عَلَيْنا منْ فَضْلكَ، وَارْزُقْنا حَجَّ بَيْتكَ وَزيارَةَ قَبْر نَبيّكَ صَلَواتُكَ وَرَحْمَتُكَ وَمَغْفرَتُكَ وَرضْوانُكَ عَلَيْه وَعَلَى أَهْل بَيْته إنَّكَ قَريبٌ مُجيبٌ، وَ ارْزُقْنا عَمَلاً بطاعَتكَ، وَتَوَفَّنا عَلَى ملَّتكَ وَسُنَّة نَبيّكَ صَلَّى اللّهُ عَلَيْه وَآله . اللّهُمَّ اغْفرْ لى وَ لوالدَىَّ وَارْحَمْهُما كَما رَبَّيانى صَغيراً، اجْزهما بالْإحْسان إحْساناً وَبالسَّيّئات غُفْراناً؛

ما را به ذکرت مشغول کن و از خشمت پناه ده و از عذابت نجات بخش و از مواهبت روزی کن و از فضلت بر ما مهربانی و لطف فرما و زیارت خانه‌ات و زیارت مرقد پیامبرت را روزی ما کن، صلوات و رحمت و مغفرت و رضوانت بر پیامبر و خاندانش، تو نزدیک و پاسخ‌دهنده هستی، عمل به طاعتت را روزی ما گردان و ما را بر دینت و بر روش پیامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) بمیران. خدایا، من و پدر و مادرم را بیامرز و به هر دوی آن‌ها رحم کن، چنان‌که مرا به گاه کودکی پروردند، احسان هردو را به احسان و بدی‌هایشان را به آمرزش پاداش ده؛

اللّهُمَّ اغْفرْ للْمُؤْمنينَ وَالْمُؤْمنات الْأَحْياء منْهُمْ وَالْأَمْوات وَتابعْ بَيْنَنا وَبَيْنَهُمْ بالْخَيْرات . اللّهُمَّ اغْفرْ لحَيّنا وَمَيّتنا، وَشاهدنا وَغائبنا، ذَكَرنا وَأُنْثانا ، صَغيرنا وَكَبيرنا، حُرّنا وَمَمْلُوكنا، كَذَبَ الْعادلُونَ باللّه وَضَلُّوا ضَلالاً بَعيداً وَخَسرُوا خُسْراناً مُبيناً .

خدایا، مردان و زنان مؤمن را بیامرز، چه زنده و چه مرده‌ی آنان و بین ما و آنان با نیکی‌ها پیوند ده. خدایا، بیامرز زنده و مرده‌ی ما را، حاضر و غائب ما را، مرد و زن ما را، کوچک و بزرگ ما را، آزاد و غیر آزاد ما را، برگشتگان از خدا دروغ گفتند و گمراه شدند، گمراهی دوری و زیان کردند، زیانی آشکار.

اللّهُمَّ صَلّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآل مُحَمَّدٍ وَاخْتمْ لى بخَيْرٍ، وَاكْفنى مَا أَهَمَّنى منْ أَمْر دُنْياىَ وَآخرَتى، وَلَا تُسَلّطْ عَلَىَّ مَنْ لَايَرْحَمُنى، وَاجْعَلْ عَلَىَّ منْكَ واقيَةً باقيَةً، وَلَا تَسْلُبْنى صالحَ مَا أَنْعَمْتَ به عَلَىَّ، وَارْزُقْنى منْ فَضْلكَ رزْقاً واسعاً حَلالاً طَيّباً؛

خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و برایم ختم به خیر فرما و مرا از آنچه بی‌قرارم کرده از کار دنیا و آخرتم کفایت کن و کسی که به من رحم نمی‌کند بر من چیره مساز و بر من از سوی خود نگهبانی همیشگی قرار ده و از من شایستگی آنچه را که به من لطف کردی مگیر و از فضلت روزی گسترده حلال پاکیزه نصیب من کن؛

اللّهُمَّ احْرُسْنى بحَراسَتكَ، وَاحْفَظْنى بحفْظكَ، وَاكْلَأْنى بكَلاءَتكَ، وَارْزُقْنى حَجَّ بَيْتكَ الْحَرام فى عامنا هذَا وَفى كُلّ عامٍ وَزيارَةَ قَبْر نَبيّكَ وَالْأَئمَّة عَلَيْهمُ السَّلامُ، وَلا تُخْلنى يَا رَبّ منْ تلْكَ الْمَشاهد الشَّريفَة وَالْمَواقف الْكَريمَة؛

خدایا، به نگهبانی‌ات مرا نگهبانی کن و به نگهداری‌ات مرا نگهدار و به پاسداری‌ات از من پاسداری کن و زیارت خانه‌ات را در این سال و در هر سال و زیارت مرقد پیامبرت و امامان (درود بر آنان) را روزی من کن، پروردگارا از این مشاهد برجسته و با مزیّت و مواقف بس باارزش مرا محروم مساز؛

اللّهُمَّ تُبْ عَلَىَّ حَتَّى لَاأَعْصيَكَ، وَأَلْهمْنى الْخَيْرَ وَالْعَمَلَ به وَخَشْيَتَكَ باللَّيْل وَالنَّهار مَا أَبْقَيْتَنى يَا رَبَّ الْعالَمينَ . اللّهُمَّ إنّى كُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَيَّأْتُ وَتَعَبَّأْتُ وَقُمْتُ للصَّلاة بَيْنَ يَدَيْكَ وَناجَيْتُكَ أَلْقَيْتَ عَلَىَّ نُعاساً إذا أَنَا صَلَّيْتُ، وَسَلَبْتَنى مُناجاتَكَ إذا أَنَا ناجَيْتُ، مالى كُلَّما قُلْتُ قَدْ صَلُحَتْ سَريرَتى، وَقَرُبَ منْ مَجالس التَّوَّابينَ مَجْلسى عَرَضَتْ لى بَليَّةٌ أَزالَتْ قَدَمى وَحالَتْ بَيْنى وَبَيْنَ خدْمَتكَ؛

خدایا، به من روی آور تا نافرمانی‌ات نکنم و خیر و عمل به آن و هراس از خودت را در شب و روز تا گاهی که زنده‌ام می‌داری ای پروردگار جهانیان به من الهام کن. خدایا هرگاه گفتم مهیا و آماده شدم و در پیشگاهت به نماز ایستادم و با تو راز گفتم، چرتی بر من افکندی، آنگاه که وارد نماز شدم و حال راز گفتن را از من گرفتی آنگاه که با تو رازونیاز کردم، مرا چه شده؟ هرگاه گفتم نهانم شایسته شد و جایگاهم به جایگاه توبه‌کنندگان نزدیک گشت برایم گرفتاری پیش آمد، بر اثر آن گرفتاری پایم لغزید و میان من و خدمت به تو مانع شد؛

سَيّدى لَعَلَّكَ عَنْ بابكَ طَرَدْتَنى، وَعَنْ خدْمَتكَ نَحَّيْتَنى، أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنى مُسْتَخفّاً بحَقّكَ فَأَقْصَيْتَنى، أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنى مُعْرضاً عَنْكَ فَقَلَيْتَنى، أَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَنى فى مَقام الْكاذبينَ فَرَفَضْتَنى، أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنى غَيْرَ شاكرٍ لنَعْمائكَ فَحَرَمْتَنى، أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنى منْ مَجالس الْعُلَماء فَخَذَلْتَنى، أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنى فى الْغافلينَ فَمنْ رَحْمَتكَ آيَسْتَنى، أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنى آلفَ مَجالس الْبَطَّالينَ فَبَيْنى وَبَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنى، أَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعائى فَباعَدْتَنى، أَوْ لَعَلَّكَ بجُرْمى وَجَريرَتى كافَيْتَنى أَوْ لَعَلَّكَ بقلَّة حَيائى منْكَ جازَيْتَنى؛

سرور من شاید مرا از درگاهت رانده‌ای و از خدمتت برکنار نموده‌ای، یا مرا دیده‌ای که حقّت را سبک می‌شمارم پس از پیشگاهت دورم ساختی، یا شاید مرا روی‌گردان از خود مشاهده کردی، پس مرا مورد خشم قرار دادی یا شاید مرا در جایگاه دروغ‌گویان یافتی، پس به دورم انداختی، یا شاید مرا نسبت به نعمت‌هایت ناسپاس دیدی، پس محرومم کردی یا شاید مرا از هم‌نشینی دانشمندان غایب یافتی، پس خوارم نمودی، یا شاید مرا در گروه بی‌خبران دیدی، پس از رحمتت ناامیدم کردی، یا شاید مرا انس یافته با مجالس بیکاره‌ها دیدی، پس مرا به آنان واگذاشتی، یا شاید دوست نداشتی دعایم را بشنوی پس دورم نمودی، یا شاید به خاطر جرم و جنایتم کیفرم نمودی، یا شاید برای کمی حیایم از تو، مجازاتم نمودی؛

فَإنْ عَفَوْتَ يَا رَبّ فَطالَمَا عَفَوْتَ عَن الْمُذْنبينَ قَبْلى لأَنَّ كَرَمَكَ أَيْ رَبّ يَجلُّ عَنْ مُكافاة الْمُقَصّرينَ، وَأَنَا عائذٌ بفَضْلكَ، هاربٌ منْكَ إلَيْكَ، مُتَنَجّزٌ مَا وَعَدْتَ منَ الصَّفْح عَمَّنْ أَحْسَنَ بكَ ظَنّاً . إلهى أَنْتَ أَوْسَعُ فَضْلاً، وَأَعْظَمُ حلْماً منْ أَنْ تُقايسَنى بعَمَلى، أَوْ أَنْ تَسْتَزلَّنى بخَطيئَتى، وَمَا أَنَا يَا سَيّدى وَمَا خَطَرى؛

پس اگر پروردگارا گذشت کنی، سابقه اینکه از گناهکاران پیش از من گذشته‌ای طولانی است، زیرا کرمت پروردگارا از مجازات اهل تقصیر بسیار بزرگ‌تر است و من پناهنده به فضل توأم، از تو به تو گریزانم، خواهان چیزی هستم که وعده داده‌ای و آن چشم‌پوشی از کسانی است که به تو گمان نیک برده‌اند، خدایا فضل تو گسترده‌تر و بردباری‌ات بزرگ‌تر از آن است که مرا به کردارم بسنجی، یا به خطایم بلغزانی، ای آقایم من چیستم و چه ارزشی دارم؛

هَبْنى بفَضْلكَ سَيّدى وَتَصَدَّقْ عَلَىَّ بعَفْوكَ، وَجَلّلْنى بسَتْركَ، وَاعْفُ عَنْ تَوْبيخى بكَرَم وَجْهكَ، سَيّدى أَنَا الصَّغيرُ الَّذى رَبَّيْتَهُ، وَأَنَا الْجاهلُ الَّذى عَلَّمْتَهُ، وَأَنَا الضَّالُّ الَّذى هَدَيْتَهُ، وَأَنَا الْوَضيعُ الَّذى رَفَعْتَهُ، وَأَنَا الْخائفُ الَّذى آمَنْتَهُ، وَالْجائعُ الَّذى أَشْبَعْتَهُ، وَالْعَطْشانُ الَّذى أَرْوَيْتَهُ، وَالْعارى الَّذى كَسَوْتَهُ، وَالْفَقيرُ الَّذى أَغْنَيْتَهُ، وَالضَّعيفُ الَّذى قَوَّيْتَهُ، وَالذَّليلُ الَّذى أَعْزَزْتَهُ، وَالسَّقيمُ الَّذى شَفَيْتَهُ، وَالسَّائلُ الَّذى أَعْطَيْتَهُ، وَالْمُذْنبُ الَّذى سَتَرْتَهُ، وَالْخاطئُ الَّذى أَقَلْتَهُ؛

سرور من، مرا به فضلت ببخش و باگذشتت بر من کرم کن و به پرده‌پوشی‌ات خطاهایم را بپوشان و به بزرگواری و جودت از توبیخم درگذر، آقای من منم کودکی که پروریدی، منم نادانی که دانا نمودی، منم گمراهی که هدایت کردی، منم افتاده‌ای که بلندش نمودی، منم هراسانی که امانش دادی و گرسنه‌ای که سیرش نمودی و تشنه‌ای که سیرابش کردی و برهنه‌ای که لباسش پوشاندی و تهیدستی که توانگرش ساختی و ناتوانی که نیرومندش نمودی و خواری که عزیزش فرمودی و بیماری که شفایش دادی و خواهشمندی که عطایش کردی و گنه‌کاری که گناهش را بر او پوشاندی و خطاکاری که نادیده‌اش گرفتی؛

وَأَنَا الْقَليلُ الَّذى كَثَّرْتَهُ، وَالْمُسْتَضْعَفُ الَّذى نَصَرْتَهُ، وَأَنَا الطَّريدُ الَّذى آوَيْتَهُ، أَنَا يَا رَبّ الَّذى لَمْ أَسْتَحْيكَ فى الْخَلاء، وَلَمْ أُراقبْكَ فى الْمَلاء، أَنَا صاحبُ الدَّواهى الْعُظْمى، أَنَا الَّذى عَلَى سَيّده اجْتَرَى، أَنَا الَّذى عَصَيْتُ جَبَّارَ السَّماء، أَنَا الَّذى أَعْطَيْتُ عَلَى مَعاصى الْجَليل الرُّشى، أَنَا الَّذى حينَ بُشّرْتُ بها خَرَجْتُ إلَيْها أَسْعى، أَنَا الَّذى أَمْهَلْتَنى فَمَا ارْعَوَيْتُ ، وَسَتَرْتَ عَلَىَّ فَمَا اسْتَحْيَيْتُ، وَعَملْتُ بالْمَعاصى فَتَعَدَّيْتُ؛

و منم اندکی که بسیارش فرمودی و ناتوان شمرده‌ای که یاری‌اش دادی و رانده شده‌ای که مأوایش بخشیدی، من پروردگارا کسی هستم که در خلوت از تو حیا نکردم و در آشکار از تو ملاحظه ننمودم، منم صاحب مصیبت‌های بزرگ، منم آن‌که بر آقایش گستاخی کرد، منم آن‌که جبّار آسمان را نافرمانی کرد، منم آن‌که بر معاصی بزرگ رشوه دادم، منم آن‌که هرگاه به گناهی مژده داده می‌شدم شتابان به سویش می‌رفتم، منم آن‌که مهلتم دادی باز نایستادم و بر من پرده پوشاندی حیا نکردم و مرتکب گناهان شدم و از اندازه گذراندم؛

وَأَسْقَطْتَنى منْ عَيْنكَ فَما بالَيْتُ، فَبحلْمكَ أَمْهَلْتَنى، وَبستْركَ سَتَرْتَنى حَتَّى كَأَنَّكَ أَغْفَلْتَنى، وَمنْ عُقُوبات الْمَعاصى جَنَّبْتَنى حَتَّى كَأَنَّكَ اسْتَحْيَيْتَنى . إلهى لَمْ أَعْصكَ حينَ عَصَيْتُكَ وَأَنَا برُبُوبيَّتكَ جاحدٌ، وَلَا بأَمْركَ مُسْتَخفٌّ، وَلَا لعُقُوبَتكَ مُتَعَرّضٌ، وَلَا لوَعيدكَ مُتَهاونٌ، لَكنْ خَطيئَةٌ عَرَضَتْ وَسَوَّلَتْ لى نَفْسى، وَغَلَبَنى هَواىَ، وَأَعانَنى عَلَيْها شقْوَتى، وَغَرَّنى ستْرُكَ الْمُرْخى عَلَىَّ، فَقَدْ عَصَيْتُكَ وَخالَفْتُكَ بجَُهْدى، فَالْآنَ منْ عَذابكَ مَنْ يَسْتَنْقذُنى وَمنْ أَيْدى الْخُصَماء غَداً مَنْ يُخَلّصُنى وَبحَبْل مَنْ أَتَّصلُ إنْ أَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَكَ عَنّى؛

و مرا از چشمت انداختی، باک نکردم، پس با بردباری‌ات مهلتم دادی و با پرده‌پوشی‌ات مرا پوشاندی تا آنجا که گویی مرا از یاد برده‌ای و از مجازات گناهان برکنارم داشته‌ای، گویا تو از من حیا کرده‌ای! خدایا، آنگاه که نافرمانی کردم، نافرمانی‌ات نکردم چنان‌که منکر پروردگاری‌ات باشم و نه چنان‌که سبک شمارنده فرمانت باشم و نه با گستاخی در معرض کیفرت قرار گیرم و نه تهدیدت را ناچیز شمارم، ولی خطایی بود که بر من عارض شد و نفسم آن را برایم آراست و بدبختی‌ام مرا بر آن یاری نمود و پردۀ افتاده‌ات بر من مغرورم نمود، در نتیجه با کوششم نافرمانی‌ات کردم و به مخالفتت برخاستم اکنون چه کسی مرا از عذابت نجات می‌دهد و فردا از چنگ ستیزه‌جویان و دشمنی‌کنندگان چه کسی رهایم می‌کند و به رشته چه کسی بپیوندم اگر تو رشته‌ات را از من بگسلی؛

فَوا سَوْأَتا عَلَى مَا أَحْصى كتابُكَ منْ عَمَلى الَّذى لَوْلا مَا أَرْجُو منْ كَرَمكَ وَسَعَة رَحْمَتكَ وَنَهْيكَ إيَّاىَ عَن الْقُنُوط لَقَنَطْتُ عنْدَما أَتَذَكَّرُها، يَا خَيْرَ مَنْ دَعاهُ داعٍ، وَأَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راجٍ . اللّهُمَّ بذمَّة الْإسْلام أَتَوَسَّلُ إلَيْكَ، وَبحُرْمَة الْقُرْآن أَعْتَمدُ عَلَيْكَ، وَبحُبّى النَّبىَّ الْأُمّىَّ الْقُرَشىَّ الْهاشمىَّ الْعَرَبىَّ التّهامىَّ الْمَكّىَّ الْمَدَنىَّ أَرْجُو الزُّلْفَةَ لَدَيْكَ، فَلا تُوحش اسْتيناسَ إيمانى وَلَا تَجْعَلْ ثَوابى ثَوابَ مَنْ عَبَدَ سواكَ؛

مرا چه رسوایی بزرگی است از آنچه کتاب تو (لوح محفوظ) از کردارم در شمار آورده، اگر امیدوار به کرم و فراوانی رحمتت نبودم و اینکه مرا از ناامیدی نهی نموده‌ای، هرآینه ناامید می‌شدم به هنگامی که گناهانم را بیاد می‌آوردم، ای بهترین کسی که خواننده‌ای او را خواند و برترین کسی که امیدواری به او امید بست. خدایا به پیمان اسلام به تو توسّل می‌جویم و به حرمت قرآن بر تو تکیه می‌کنم و به محبّتم نسبت به پیامبر درس ناخوانده قریشی هاشمی عربی تهامی مکی مدنی، هم‌جواری نزد تو را امید می‌نمایم، پس انس ایمانی مرا در عرصه وحشت نینداز و پاداش مرا، پاداش کسی که غیر تو را عبادت کرده قرار مده؛

فَإنَّ قَوْماً آمَنُوا بأَلْسنَتهمْ ليَحْقنُوا به دماءَهُمْ فَأَدْرَكُوا مَا أَمَّلُوا، وَ إنَّا آمَنَّا بكَ بأَلْسنَتنا وَقُلُوبنا لتَعْفُوَ عَنَّا فَأَدْركْنا مَا أَمَّلْنا، وَثَبّتْ رَجاءَكَ فى صُدُورنا، وَلَا تُزغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إذْ هَدَيْتَنا، وَهَبْ لَنا منْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ، فَوَعزَّتكَ لَو انْتَهَرْتَنى مَا بَرحْتُ منْ بابكَ، وَلَا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقكَ لما أُلْهمَ قَلْبى منَ الْمَعْرفَة بكَرَمكَ وَسَعَة رَحْمَتكَ، إلى مَنْ يَذْهَبُ الْعَبْدُ إلّا إلى مَوْلاهُ، وَ إلى مَنْ يَلْتَجئُ الْمَخْلُوقُ إلّا إلى خالقه؛

چه اینکه مردمی به زبانشان ایمان آوردند تا جانشان را به این وسیله حفظ کنند، پس به آنچه آرزو داشتند رسیدند و ما با زبان و دلمان به تو ایمان آوردیم تا از ما درگذری، پس ما را به آنچه آرزومندیم برسان و امیدت را در سینه‌هایمان استوار کن و دل‌هایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودی منحرف مکن و از سوی خود ما را ببخش که تو بسیار بخشنده‌ای، به عزتت سوگند اگر مرا برانی، از درگاهت نخواهم رفت و از چاپلوسی نسبت به تو باز نخواهم ایستاد، به خاطر الهامی که از معرفت به کرمت و گستردگی رحمتت به قلب من شده، بنده به‌سوی چه کسی جز مولایش می‌رود؟ و آفریده به چه کسی جز آفریدگارش پناه می‌برد؟

إلهى لَوْ قَرَنْتَنى بالْأَصْفاد ، وَمَنَعْتَنى سَيْبَكَ منْ بَيْن الْأَشْهاد، وَدَلَلْتَ عَلَى فَضائحى عُيُونَ الْعباد، وَأَمَرْتَ بى إلَى النَّار، وَحُلْتَ بَيْنى وَبَيْنَ الْأَ بْرار مَا قَطَعْتُ رَجائى منْكَ، وَمَا صَرَفْتُ تَأْميلى للْعَفْو عَنْكَ، وَلَا خَرَجَ حُبُّكَ منْ قَلْبى، أَنَا لَا أَنْسى أَياديَكَ عنْدى، وَستْرَكَ عَلَىَّ فى دار الدُّنْيا، سَيّدى أَخْرجْ حُبَّ الدُّنْيا منْ قَلْبى، وَاجْمَعْ بَيْنى وَبَيْنَ الْمُصْطَفى وَآله خيَرَتكَ منْ خَلْقكَ وَ خاتَم النَّبيّينَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْه وَآله؛

خدایا، اگر مرا با زنجیرها ببندی و عطایت را در میان مردم از من بازداری و بر رسوایی‌هایم دیدگان بندگانت را بگشایی و مرا به‌سوی دوزخ فرمان دهی و بین من و نیکان حجاب شوی، امیدم را از تو نخواهم برید و آرزویم را از عفو تو باز نخواهم گرداند و محبتت از قلبم بیرون نخواهد رفت، من فراوانی عطایت را نزد خود و پرده‌پوشی‌ات را در دار دنیا بر گناهانم فراموش نخواهم کرد، ای آقای من محبت دنیا را از دلم بیرون کن و میان من و مصطفی پیامبرت و خاندانش، بهترین برگزیدگان از آفریدگانت و پایان‌بخش پیامبران محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) جمع کن؛

وَانْقُلْنى إلى دَرَجَة التَّوْبَة إلَيْكَ، وَأَعنّى بالْبُكاء عَلَى نَفْسى فَقَدْ أَفْنَيْتُ بالتَّسْويف وَالْآمال عُمْرى، وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزلَةَ الْآيسينَ منْ خَيْرى ، فَمَنْ يَكُونُ أَسْوَأَ حالاً منّى إنْ أَنَا نُقلْتُ عَلَى مثْل حالى إلى قَبْرى لَمْ أُمَهّدْهُ لرَقْدَتى، وَلَمْ أَفْرُشْهُ بالْعَمَل الصَّالح لضَجْعَتى ؟ وَمَا لى لَاأَبْكى وَلَا أَدْرى إلى مَا يَكُونُ مَصيرى، وَأَرى نَفْسى تُخادعُنى، وَأَيَّامى تُخاتلُنى وَقَدْ خَفَقَتْ عنْدَ رَأْسى أَجْنحَةُ الْمَوْت ؟ فَما لى لَاأَبْكى ؟ أَبْكى لخُرُوج نَفْسى، أَبْكى لظُلْمَة قَبْرى، أَبْكى لضيق لَحْدى، أَبْكى لسُؤال مُنْكَرٍ وَنَكيرٍ إيَّاىَ؛

و مرا به مقام توبه به پیشگاهت برسان و بر گریه بر خودم مرا یاری ده، من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوهای باطل نابود ساختم و اینک به جایگاه ناامیدان از خیر و صلاح فرود آمده‌ام، پس بدحال‌تر از من کیست؟ اگر من بر چنین حالی به قبرم وارد شوم، قبری که آن را برای خواب آماده نساخته‌ام و برای آرمیدن به کار نیک فرش ننموده‌ام و مرا چه شده که گریه نکنم و حال آنکه نمی‌دانم بازگشت من به‌سوی چه خواهد بود، من نفسم را می‌نگرم که با من نیرنگ می‌بازد و روزگار را مشاهده می‌کنم که مرا می‌فریبد و حال آنکه بال‌های مرگ بالای سرم به حرکت درآمده، پس مرا چه شده که گریه نکنم، گریه می‌کنم برای بیرون رفتن جان از بدنم، گریه می‌کنم برای تاریکی قبرم، گریه می‌کنم برای تنگی لحدم، گریه می‌کنم برای پرسش دو فرشته قبر منکر و نکیر از من؛

أَبْكى لخُرُوجى منْ قَبْرى عُرْياناً ذَليلاً حاملاً ثقْلى عَلَى ظَهْرى أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يَمينى وَأُخْرى عَنْ شمالى إذ الْخَلائقُ فى شَأْنٍ غَيْر شَأْنى، ﴿لكُلّ امْرئٍ منْهُمْ يَوْمَئذٍ شَأْنٌ يُغْنيه، وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ مُسْفرَةٌ ضاحكَةٌ مُسْتَبْشرَةٌ، وَوُجُوهٌ يَوْمَئذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ﴾ وَ ذلَّةٌ، سَيّدى عَلَيْكَ مُعَوَّلى وَمُعْتَمَدى وَرَجائى وَتَوَكُّلى، وَبرَحْمَتكَ تَعَلُّقى، تُصيبُ برَحْمَتكَ مَنْ تَشاءُ وَتَهْدى بكَرامَتكَ مَنْ تُحبُّ، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا نَقَّيْتَ منَ الشّرْك قَلْبى، وَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى بَسْط لسانى، أَفَبلسانى هذَا الْكالّ أَشْكُرُكَ ؟ أَمْ بغايَة جَُهْدى فى عَمَلى أُرْضيكَ؛

گریه می‌کنم برای درآمدنم از قبر عریان و خوار، درحالی‌که بار سنگینی را بر دوش می‌کشم، یک بار از طرف راست و بار دیگر از جانب چپم نگاه می‌کنم، به خاطر این‌که مردمان در کاری جز کار من‌اند، «در آن روز هرکس از آنان را گرفتاری و کاری است که برای او [از اینکه نتواند به کار دیگر بپردازد] بس است؛ در آن روز چهره‌هایی درخشان و نورانی است؛ خندان و خوش‌حال و چهره‌هایی در آن روز غبار [تیره‌بختی] بر آن‌ها نشسته؛ سیاهی و ذلّت‌ آن‌ها را پوشانده»؛ ای آقای من، تکیه و اعتمادم و امید و توکّلم بر تو، آویختنم به رحمت توست، هرکه را خواهی به رحمتت رسانی و با بخشندگی‌ات هرکه را دوست داری هدایت کنی، پس تو را سپاس بر اینکه قلبم را از شرک پاک کردی و برای تو سپاس بر گشودن زبانم، آیا با این زبان کندم تو را شکر کنم، یا با نهایت کوشش در کارم تو را خشنود نمایم؛

وَمَا قَدْرُ لسانى يَا رَبّ فى جَنْب شُكْركَ ؟ وَمَا قَدْرُ عَمَلى فى جَنْب نعَمكَ وَ إحْسانكَ؟ إلهى إنَّ جُودَكَ بَسَطَ أَمَلى، وَشُكْرَكَ قَبلَ عَمَلى، سَيّدى إلَيْكَ رَغْبَتى، وَ إلَيْكَ رَهْبَتى، وَ إلَيْكَ تَأْميلى، وَقَدْ ساقَنى إلَيْكَ أَمَلى، وَعَلَيْكَ يَا واحدى عَكَفَتْ همَّتى، وَفيما عنْدَكَ انْبَسَطَتْ رَغْبَتى، وَلَكَ خالصُ رَجائى وَخَوْفى، وَبكَ أَنسَتْ مَحَبَّتى، وَ إلَيْكَ أَلْقَيْتُ بيَدى، وَبحَبْل طاعَتكَ مَدَدْتُ رَهْبَتى، يَا مَوْلاىَ بذكْركَ عاشَ قَلْبى، وَبمُناجاتكَ بَرَّدْتُ أَلَمَ الْخَوْف عَنّى، فَيا مَوْلاىَ وَيَا مُؤَمَّلى وَيَا مُنْتَهى سُؤْلى فَرّقْ بَيْنى وَبَيْنَ ذَنْبىَ الْمانع لى منْ لُزُوم طاعَتكَ، فَإنَّما أَسْأَلُكَ لقَديم الرَّجاء فيكَ، وَعَظيم الطَّمَع منْكَ الَّذى أَوْجَبْتَهُ عَلَى نَفْسكَ منَ الرَّأْفَة وَالرَّحْمَة، فَالْأَمْرُ لَكَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ وَالْخَلْقُ كُلُّهُمْ عيالُكَ وَفى قَبْضَتكَ، وَكُلُّ شَىْءٍ خاضعٌ لَكَ، تَبارَكْتَ يَا رَبَّ الْعالَمينَ؛

پروردگارا، ارزش زبانم در کنار شکرت چیست و قیمت کارم در برابر نعمت‌هایت و احسانت چه اندازه است؟! خدایا، جودت آرزویم را گسترد و سپاست عملم را پذیرفت، ای آقای من میلم به‌سوی توست و ترسم از سوی توست و آرزویم به پیشگاه توست، آرزویم مرا به‌سوی تو کشانده و همّتم به درگاه تو ای یگانۀ من سرگرم و مشغول شده و رغبتم در آنچه نزد توست فزونی یافته، امید خالص و بیمم برای توست و محبّتم به تو انس گرفته و دستم را به‌سوی تو انداختم و ترسم را به‌سوی رشته‌ی طاعت تو کشیدم، ای مولای من دلم به یاد تو زندگی کرد و با مناجات با تو آتش هراس را بر خود سرد نمودم، ای مولایم و ای آرزویم و ای نهایت خواسته‌ام، میان من و گناهم جدایی انداز، گناهی که بازدارنده من از پای‌بندی به طاعت توست، تنها از تو درخواست می‌کنم، به خاطر امید دیرینه به تو و بزرگی طمع از تو که از مهر و رحمت بر خود واجب کرده‌ای، پس فرمان توراست، یگانه‌ای و شریکی نداری و همه مخلوقات جیره‌خوار تو و در دست قدرت تواند و هر چیز برای تو فروتن است، منزّهی تو ای پروردگار جهانیان؛

إلهى ارْحَمْنى إذَا انْقَطَعَتْ حُجَّتى، وَكَلَّ عَنْ جَوابكَ لسانى، وَطاشَ عنْدَ سُؤالكَ إيَّاىَ لُبّى، فَيا عَظيمَ رَجائى لَاتُخَيّبْنى إذَا اشْتَدَّتْ فاقَتى، وَلَا تَرُدَّنى لجَهْلى، وَلَا تَمْنَعْنى لقلَّة صَبْرى، أَعْطنى لفَقْرى، وَارْحَمْنى لضَعْفى، سَيّدى عَلَيْكَ مُعْتَمَدى وَمُعَوَّلى وَرَجائى وَتَوَكُّلى، وَبرَحْمَتكَ تَعَلُّقى، وَبفنائكَ أَحُطُّ رَحْلى، وَبجُودكَ أَقْصدُ طَلبَتى، وَبكَرَمكَ أَيْ رَبّ أَسْتَفْتحُ دُعائى، وَلَدَيْكَ أَرْجُو فاقَتى ، وَبغناكَ أَجْبُرُ عَيْلَتى، وَتَحْتَ ظلّ عَفْوكَ قيامى، وَ إلى جُودكَ وَكَرَمكَ أَرْفَعُ بَصَرى، وَ إلى مَعْرُوفكَ أُديمُ نَظَرى؛

خدایا به من رحم کن آنگاه که دلیل و حجّتم بریده شود و زبانم از پاسخت کُند گردد و به هنگام بازپرسی‌ات هوش از سرم برود، ای بزرگ امیدم، زمانی که بیچارگی‌ام شدّت گیرد محرومم مکن و به خاطر نادانی‌ام از درگاهت مران و به علت کم تابی‌ام از رحمتت دریغ مفرما، به جهت تهیدستی‌ام عطایم کن و به خاطر ناتوانی‌ام به من رحم کن، آقایم اعتماد و تکیه، امید و توکلم بر توست و آویختنم به رحمت توست و بارم را به آستان تو اندازم و خواسته‌ام را به وسیلۀ جود و کرم تو جویم، پروردگارا دعایم را آغاز می‌کنم و رفع تنگدستی‌ام را به تو امید می‌بندم و به توانگری تو ناداری‌ام را جبران می‌کنم و ایستادنم زیر سایه عفو توست و به‌جانب جود و کرمت دیده‌ام را بلند می‌کنم و به‌سوی احسانت نگاهم را ادامه می‌دهم؛

فَلا تُحْرقْنى بالنَّار وَأَنْتَ مَوْضعُ أَمَلى، وَلَا تُسْكنّى الْهاويَةَ فَإنَّكَ قُرَّةُ عَيْنى، يَا سَيّدى لَاتُكَذّبْ ظَنّى بإحْسانكَ وَمَعْرُوفكَ فَإنَّكَ ثقَتى، وَلَا تَحْرمْنى ثَوابَكَ فَإنَّكَ الْعارفُ بفَقْرى . إلهى إنْ كانَ قَدْ دَنا أَجَلى وَلَمْ يُقَرّبْنى منْكَ عَمَلى فَقَدْ جَعَلْتُ الاعْترافَ إلَيْكَ بذَنْبى وَسائلَ علَلى .

پس مرا به آتش مسوزان و حال آنکه تو جایگاه آرزوی منی و در دوزخ جایم مده زیرا که تو نور چشم منی، ای آقای من گمانم را به احسان و نیکی‌ات متهم به دروغ مکن که تویی مورد اطمینانم و از پاداشت محرومم مگردان ‌که تو عارف به تهیدستی منی، خدایا اگر مرگم فرا رسیده و کردارم مرا به تو نزدیک نکرده پس اقرار به گناهم را به پیشگاهت وسیله عذرخواهی‌ام قرار دادم.

إلهى إنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلى منْكَ بالْعَفْو ؟ وَ إنْ عَذَّبْتَ فَمَنْ أَعْدَلُ منْكَ فى الْحُكْم ؟ ارْحَمْ فى هذه الدُّنْيا غُرْبَتى، وَعنْدَ الْمَوْت كُرْبَتى، وَفى الْقَبْر وَحْدَتى، وَفى اللَّحْد وَحْشَتى، وَ إذا نُشرْتُ للْحساب بَيْنَ يَدَيْكَ ذُلَّ مَوْقفى، وَاغْفرْ لى مَا خَفىَ عَلَى الْآدَميّينَ منْ عَمَلى؛

خدایا، اگر گذشت کنی، پس سزاوارتر از وجود تو به گذشت کیست و اگر عذاب نمایی پس دادگرتر از تو در داوری کیست؟ در این دنیا به غربت و به گاه مرگ به سختی جان دادنم و در قبر به تنهایی‌ام و در لحد به هراسم رحم کن و زمانی که برای حساب در برابرت برانگیخته شدم به خواری جایگاهم رحمت آور و آنچه از کردارم بر انسان‌ها پوشیده مانده بیامرز؛

وَأَدمْ لى مَا به سَتَرْتَنى، وَارْحَمْنى صَريعاً عَلَى الْفراش تُقَلّبُنى أَيْدى أَحبَّتى، وَتَفَضَّلْ عَلَىَّ مَمْدُوداً عَلَى الْمُغْتَسَل يُقَلّبُنى صالحُ جيرَتى، وَتَحَنَّنْ عَلَىَّ مَحْمُولاً قَدْ تَناوَلَ الْأَقْرباءُ أَطْرافَ جنازَتى، وَجُدْ عَلَىَّ مَنْقُولاً قَدْ نَزَلْتُ بكَ وَحيداً فى حُفْرَتى، وَارْحَمْ فى ذَلكَ الْبَيْت الْجَديد غُرْبَتى حَتَّى لَاأَسْتَأْنسَ بغَيْركَ، يَا سَيّدى إنْ وَكَلْتَنى إلى نَفْسى هَلَكْتُ؛

و آنچه را که مرا به آن پوشاندی تداوم بخش و به من در حال افتادن در بستر مرگ که دست‌های دوستانم مرا این طرف و آن طرف کند رحم کن و به من محبت فرما در آن حال که روی تخت غسّال خانه به‌صورت درازا افتاده‌ام و همسایگان شایسته مرا به این سو و آن سو برمی‌گردانند و به من مهرورزی کن در وقت حمل شدنم که بستگانم گوشه‌های جنازه‌ام را به دوش برداشته‌اند و در حالت حمل شدنم که تنها در قبرم وارد پیشگاه تو شده‌ام به من نیکی و بخشش کن و در این خانه جدید بر غربتم رحمت آور تا آن‌که به غیر تو انس نگیرم ای آقای من، اگر مرا به خودم واگذاری هلاک شده‌ام؛

سَيّدى فَبمَنْ أَسْتَغيثُ إنْ لَمْ تُقلْنى عَثْرَتى ؟ فَإلى مَنْ أَفْزَعُ إنْ فَقَدْتُ عنايَتَكَ فى ضَجْعَتى ؟ وَ إلى مَنْ أَلْتَجئُ إنْ لَمْ تُنَفّسْ كُرْبَتى ؟ سَيّدى مَنْ لى ؟ وَمَنْ يَرْحَمُنى إنْ لَمْ تَرْحَمْنى ؟ وَفَضْلَ مَنْ أُؤَمّلُ إنْ عَدمْتُ فَضْلَكَ يَوْمَ فاقَتى ؟ وَ إلى مَن الْفرارُ منَ الذُّنُوب إذَا انْقَضى أَجَلى ؟ سَيّدى لَاتُعَذّبْنى وَأَنَا أَرْجُوكَ .

ای آقای من، اگر لغزشم را فسخ نکنی و نادیده نگیری از چه کسی فریادرسی خواهم و به چه کسی پناه ببرم اگر توجهت را در آرامگاهم نداشته باشم و به چه کسی پناه برم اگر غم و اندوهم را برطرف نکنی؟ ای آقای من، که را دارم و چه کسی بر من رحم می‌کند، اگر تو به من رحم نکنی و احسان که را آرزو کنم، اگر احسان تو را روز بیچارگی‌ام نداشته باشم و گریز از گناهان به‌سوی کیست، وقتی که عمرم سرآید؟ ای آقای من، مرا عذاب مکن که به تو امید دارم،

إلهى حَقّقْ رَجائى، وَآمنْ خَوْفى، فَإنَّ كَثْرَةَ ذُنُوبى لَاأَرْجُو فيها إلّا عَفْوَكَ، سَيّدى أَنَا أَسْأَلُكَ مَا لَاأَسْتَحقُّ، وَأَنْتَ أَهْلُ التَّقْوى وَأَهْلُ الْمَغْفرَة فَاغْفرْ لى وَأَلْبسْنى منْ نَظَركَ ثَوْباً يُغَطّى عَلَىَّ التَّبعات وَتَغْفرُها لى وَلَا أُطالَبُ بها، إنَّكَ ذُو مَنٍّ قَديمٍ، وَصَفْحٍ عَظيمٍ، وَتَجاوُزٍ كَريمٍ؛

خدایا امیدم را تحقق بخش و ترسم را ایمنی ده، زیرا من در عین فراوانی گناهانم امیدی جز به گذشت تو ندارم؛ ای آقای من، چیزی را از تو درخواست دارم که شایسته آن نیستم و تو اهل تقوا و آمرزشی، پس مرا بیامرز و جامه‌ای از نگاه لطفت بر من بپوشان که گناهانم را بر من بپوشاند و آن‌ها را بیامرز و نسبت به آن‌ها بازخواست نشوم که تو دارای کرَم دیرینه و چشم‌پوشی بزرگ و گذشت کریمانه‌ای؛

إلهى أَنْتَ الَّذى تُفيضُ سَيْبَكَ عَلَى مَنْ لَا يَسْأَلُكَ وَعَلَى الْجاحدينَ برُبُوْبيَّتكَ، فَكَيْفَ سَيّدى بمَنْ سَأَلَكَ وَأَيْقَنَ أَنَّ الْخَلْقَ لَكَ، وَالْأَمْرَ إلَيْكَ ؟ تَبارَكْتَ وَتَعالَيْتَ يَا رَبَّ الْعالَمينَ، سَيّدى عَبْدُكَ ببابكَ أَقامَتْهُ الْخَصاصَةُ بَيْنَ يَدَيْكَ يَقْرَعُ بابَ إحْسانكَ بدُعائه فَلا تُعْرضْ بوَجْهكَ الْكَريم عَنّى، وَاقْبَلْ منّى مَا أَقُولُ، فَقَدْ دَعَوْتُ بهذَا الدُّعاء وَأَنَا أَرْجُو أَنْ لَاتَرُدَّنى مَعْرفَةً منّى برَأْفَتكَ وَرَحْمَتكَ . إلهى أَنْتَ الَّذى لَا يُحْفيكَ سائلٌ، وَلَا يَنْقُصُكَ نائلٌ ، أَنْتَ كَما تَقُولُ وَفَوْقَ مَا نَقُولُ؛

خدایا، تویی که عطایت را پی‌درپی فرو ریزی، بر کسی که از تو درخواست نمی‌کند و بر آنان که منکر پروردگاری‌ات هستند!! چه رسد آقای من بر کسی که از تو خواهش کرده و یقین نموده که آفرینش از تو و فرمان فقط به دست توست، منزّه و والایی‌ ای پروردگار جهانیان، ای آقای من، بنده‌ات به درگاه توست، تنگدستی او را پیش رویت قرار داده، با دعایش در خانه‌ی احسانت را می‌کوبد، [و نگاه زیبایت را به باطن امید به تو جلب می‌کند] پس روی کریمانه‌ات را از من برمگردان و آنچه می‌گویم از من بپذیر، من تو را به این دعا خواندم، امید دارم که به خاطر شناختم به رأفت و مهرت مرا باز نگردانی. خدایا تویی آن‌که خواهش کننده‌ای ناتوانت نکند و عطاگیرنده‌ای از تو نکاهد، تو چنانی که خود گویی و بالاتر از آنچه ما می‌گوییم؛

اللّهُمَّ إنّى أَسْأَلُكَ صَبْراً جَميلاً، وَفَرَجاً قَريباً، وَقَوْلاً صادقاً، وَأَجْراً عَظيماً، أَسْأَلُكَ يَا رَبّ منَ الْخَيْر كُلّه مَا عَلمْتُ منْهُ وَمَا لَمْ أَعْلَمْ، أَسْأَلُكَ اللّهُمَّ منْ خَيْر مَا سَأَلَكَ منْهُ عبادُكَ الصَّالحُونَ، يَا خَيْرَ مَنْ سُئلَ، وَأَجْوَدَ مَنْ أَعْطى، أَعْطنى سُؤْلى فى نَفْسى وَأَهْلى وَوالدَىَّ وَوَُلْدى وَأَهْل حُزانَتى وَإخْوانى فيكَ، وَ أَرْغدْ عَيْشى، وَأَظْهرْ مُرُوَّتى، وَأَصْلحْ جَميعَ أَحْوالى، وَاجْعَلْنى ممَّنْ أَطَلْتَ عُمْرَهُ، وَحَسَّنْتَ عَمَلَهُ، وَأَتْمَمْتَ عَلَيْه نعْمَتَكَ، وَرَضيتَ عَنْهُ، وَأَحْيَيْتَهُ حَياةً طَيّبَةً فى أَدْوَم السُّرُور، وَأَسْبَغ الْكَرامَة، وَأَتَمّ الْعَيْش إنَّكَ تَفْعَلُ مَا تَشاءُ وَلَا يَفْعَلُ مَا يَشاءُ غَيْرُكَ؛

خدایا، از تو شکیبائی زیبا و گشایشی نزدیک و گفتاری درست و مزدی بزرگ درخواست می‌کنم؛ پروردگارا از خیر و خوبی تمامش را از تو می‌خواهم، آنچه را از آن دانسته‌ام و آنچه را ندانسته‌ام، خدایا از تو می‌خواهم بهترین چیزهایی را که بندگان شایسته‌ات از تو خواستند، ای بهترین کسی که از او خواسته می‌شود و سخی‌ترین کسی که عطا می‌کند، خواسته‌ام را در حق خودم و خانواده‌ام و پدر و مادرم و فرزندانم و خاصانم و برادران دینی‌ام به من عطا کن، زندگی‌ام را گوارا گردان، جوانمردی‌ام را آشکار ساز و همه احوالم را اصلاح کن و مرا از کسانی قرار ده که عمرش را طولانی کردی و کردارش را نیکو ساختی و نعمتت را بر او تمام کردی و از او خشنود شدی و او را به زندگانی پاکیزه زنده داشتی، در بادوام‌ترین خوشی‌ها و کامل‌ترین کرامت‌ها و کامل‌ترین زندگی‌ها، همانا تو هرچه را بخواهی انجام می‌دهی و جز تو هرچه را بخواهد توان انجام آن را ندارد؛

اللّهُمَّ خُصَّنى منْكَ بخاصَّة ذكْركَ، وَلَا تَجْعَلْ شَيْئاً ممَّا أَتَقَرَّبُ به فى آناء اللَّيْل وَأَطْراف النَّهار رياءً وَلَا سُمْعَةً وَلَا أَشَراً وَلَا بَطَراً ، وَاجْعَلْنى لَكَ منَ الْخاشعينَ .

خدایا، از سوی خود مرا به ذکر ویژه‌ات اختصاص ده و چیزی از آنچه را که به وسیله آن به تو تقرّب می‌جویم در همه اوقات شب و روز وسیله ریا و شهرت خواهی و هوسرانی و طغیانگری قرار مده و مرا از خاکساران درگاهت بگردان،

اللّهُمَّ أَعْطنى السَّعَةَ فى الرّزْق، وَالْأَمْنَ فى الْوَطَن، وَقُرَّةَ الْعَيْن فى الْأَهْل وَالْمال وَالْوَلَد، وَالْمَُقامَ فى نعَمكَ عنْدى، وَالصّحَّةَ فى الْجسْم، وَالْقُوَّةَ فى الْبَدَن، وَالسَّلامَةَ فى الدّين، وَاسْتَعْملْنى بطاعَتكَ وَطاعَة رَسُولكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْه وَآله أَبَداً مَا اسْتَعْمَرْتَنى، وَاجْعَلْنى منْ أَوْفَر عبادكَ عنْدَكَ نَصيباً فى كُلّ خَيْرٍ أَنْزَلْتَهُ وَتُنْزلُهُ فى شَهْر رَمَضانَ فى لَيْلَة الْقَدْر وَمَا أَنْتَ مُنْزلُهُ فى كُلّ سَنَةٍ منْ رَحْمَةٍ تَنْشُرُها، وَعافيَةٍ تُلْبسُها، وَبَليَّةٍ تَدْفَعُها، وَحَسَناتٍ تَتَقَبَّلُها، وَسَيّئاتٍ تَتَجاوَزُ عَنْها؛

خدایا از تو می‌خواهم که به من این امور را عطا کنی: گشایش در روزی، امنیت در وطن، نور چشم در خانواده و مال و اولاد و پایداری در نعمت‌هایی که نزدم است و تندرستی در جسم و توانمندی در بدن و سلامت در دین و مرا به طاعتت و طاعت رسولت محمّد که درود خدا بر او و خاندانش باد، به کار گمار، همیشه و تا هنگامی‌که عمرم داده‌ای و مرا از پر نصیب‌ترین بندگانت در نزد خود قرار ده، پر نصیب‌تر در هر خیری که فرو فرستادی و در ماه رمضان در شب قدر نازل می‌کنی و نازل کننده آنی در هر سال، از رحمتی که می‌گسترانی‌اش و عافیتی که می‌پوشانی و بلایی که دفع می‌کنی و خوبی‌هایی که می‌پذیری و بدی‌هایی که از آن درمی‌گذری؛

وَارْزُقْنى حَجَّ بَيْتكَ الْحَرام فى عامنا هذَا وَفى كُلّ عامٍ، وَارْزُقْنى رزْقاً واسعاً منْ فَضْلكَ الْواسع، وَاصْرفْ عَنّى يَا سَيّدى الْأَسْواءَ وَاقْض عَنّى الدَّيْنَ وَالظُّلامات حَتَّى لا أَتَأَذَّى بشَىْءٍ منْهُ، وَخُذْ عَنّى بأَسْماع وَأَبْصار أَعْدائى وَحُسَّادى وَالْباغينَ عَلَىَّ، وَانْصُرْنى عَلَيْهمْ، وَأَقرَّ عَيْنى وَحَقّقْ ظَنّى وَفَرّحْ قَلْبى؛

و در این سال و هر سال زیارت خانه‌ات را نصیبم فرما و از احسان گسترده‌ات روزی فراخ ارزانی من کن و بدی‌ها را ای آقای من از من برگردان و بدهی مرا بپرداز و جبران ستم‌هایی که بر عهده من است را ادا کن تا به خاطر چیزی از آن‌ها آزار نبینیم و گوش‌ها و دیدگان دشمنان و حسودان و متجاوزان بر من را از من برگیر و مرا بر آنان پیروز کن و چشمم را روشن فرما و دلم را شادی بخش؛

وَاجْعَلْ لى منْ هَمّى وَكَرْبى فَرَجاً وَمَخْرَجاً، وَاجْعَلْ مَنْ أَرادَنى بسُوءٍ منْ جَميع خَلْقكَ تَحْتَ قَدَمَىَّ، وَاكْفنى شَرَّ الشَّيْطان، وَشَرَّ السُّلْطان، وَسَيّئات عَمَلى، وَطَهّرْنى منَ الذُّنُوب كُلّها، وَأَجرْنى منَ النَّار بعَفْوكَ، وَأَدْخلْنى الْجَنَّةَ برَحْمَتكَ، وَ زَوّجْنى منَ الْحُور الْعين بفَضْلكَ، وَأَلْحقْنى بأَوْليائكَ الصَّالحينَ مُحَمَّدٍ وَآله الْأَبْرار الطَّيّبينَ الطَّاهرينَ الْأَخْيار، صَلَواتُكَ عَلَيْهمْ وَعَلَى أَجْسادهمْ وَأَرْواحهمْ وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَكاتُهُ؛

و برایم از اندوه و غم گشایش و برون‌رفت قرار ده و هرکه از میان مخلوقاتت نسبت به من قصد بدی کرده، زیر گامم قرار ده و مرا از گزند شیطان و گزند پادشاه و بدی‌های کردارم بازدار و از همه گناهان پاکم کن و به گذشتت از آتش امانم ده و به رحمتت به بهشت واردم کن و به احسانت از حورالعین به همسری‌ام درآور و مرا به دوستان شایسته‌ات محمّد و خاندانش آن خوبان و نیکان پاکیزه و پاک ملحق کن، درود بر آنان و بر بدن‌ها و جان‌هایشان و رحمت خدا و برکاتش بر ایشان؛

إلهى وَسَيّدى وَعزَّتكَ وَجَلالكَ لَئنْ طالَبْتَنى بذُنُوبى لَأُطالبَنَّكَ بعَفْوكَ، وَلَئنْ طالَبْتَنى بلُؤْمى لَأُطالبَنَّكَ بكَرَمكَ، وَلَئنْ أَدْخَلْتَنى النَّارَ لَأُخْبرَنَّ أَهْلَ النَّار بحُبّى لَكَ .

خدایا؛ ای آقای من، به توانمندی و بزرگی‌ات سوگند، اگر مرا به گناهانم پی‌جویی کنی، من تو را به عفوت پی‌جویی می‌کنم و اگر مرا به پستی‌ام تعقیب نمایی، من تو را به بذل توجّهت تعقیب می‌کنم و اگر به دوزخم دراندازی اهل دوزخ را به محبتم به تو آگاه می‌سازم.

إلهى وَسَيّدى إنْ كُنْتَ لَاتَغْفرُ إلّا لأَوْليائكَ وَأَهْل طاعَتكَ فَإلى مَنْ يَفْزَعُ الْمُذْنبُونَ ؟ وَإنْ كُنْتَ لَاتُكْرمُ إلّا أَهْلَ الْوَفاء بكَ فَبمَنْ يَسْتَغيثُ الْمُسيئُونَ؟ إلهى إنْ أَدْخَلْتَنى النَّارَ فَفى ذلكَ سُرُورُ عَدُوّكَ، وَ إنْ أَدْخَلْتَنى الْجَنَّةَ فَفى ذلكَ سُرُورُ نَبيّكَ، وَأَنَا وَاللّه أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبيّكَ أَحَبُّ إلَيْكَ منْ سُرُور عَدُوّكَ؛

معبودم و آقایم، اگر جز اولیا و اهل طاعتت را نیامرزی، پس گنه‌کاران به چه کسی پناه برند و اگر جز اهل وفا را گرامی نداری، پس بدکاران از چه کسی فریادرسی خواهند؟ خدایا اگر مرا وارد دوزخ کنی این موجب خرسندی دشمن توست و اگر مرا به بهشت وارد نمایی، این سبب خوشحالی پیامبر توست و من به خدا سوگند این را می‌دانم که دلشادی پیامبرت نزد تو، از خرسندی دشمنت محبوب‌تر است؛

اللّهُمَّ إنّى أَسْأَلُكَ أَنْ تَمْلَأَ قَلْبى حُبّاً لَكَ، وَخَشْيَةً منْكَ، وَتَصْديقاً بكتابكَ، وَإيماناً بكَ، وَفَرَقاً منْكَ، وَشَوْقاً إلَيْكَ، يَا ذَا الْجَلال وَالْإكْرام حَبّبْ إلَىَّ لقاءَكَ، وَأَحْببْ لقائى، وَاجْعَلْ لى فى لقائكَ الرَّاحَةَ وَالْفَرَجَ وَالْكَرامَةَ .

خدایا؛ از تو درخواست می‌کنم که دلم را از محبت و ترست و باور به کتابت و ایمان به وجودت و هراس از حضرتت و اشتیاق به ذاتت پر کنی، ای دارای بزرگی و رأفت و محبت، لقائت را محبوب من کن و تو نیز لقاء مرا محبوب خود ساز و در لقایت برای من آرامش و گشایش و کرامت قرار ده.

اللّهُمَّ أَلْحقْنى بصالح مَنْ مَضى، وَاجْعَلْنى منْ صالح مَنْ بَقىَ وَخُذْ بى سَبيلَ الصَّالحينَ، وَأَعنّى عَلَى نَفْسى بما تُعينُ به الصَّالحينَ عَلَى أَنْفُسهمْ، وَاخْتمْ عَمَلى بأَحْسَنه، وَاجْعَلْ ثَوابى منْهُ الْجَنَّةَ برَحْمَتكَ، وَأَعنّى عَلَى صالح مَا أَعْطَيْتَنى، وَثَبّتْنى يَا رَبّ وَلَا تَرُدَّنى فى سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنى منْهُ يَا رَبَّ الْعالَمينَ؛

خدایا مرا به شایستگان از بندگان گذشته‌ات ملحق ساز و از شایستگان از آنان که در آینده‌اند قرار ده و مرا بر راه شایستگان نگاهدار و بر مخالفت با خواسته‌های نفسم یاری ده، آن‌گونه که شایستگان را بر مخالفت با خواسته‌های نفسانی‌شان یاری می‌دهی و کردارم را به نیکوترین وجه پایان ده و پاداشم را در کارها به برکت رحمتت بهشت قرار ده و بر شایستگی آنچه عطا کردی یاری‌ام نما و ثابت قدمم کن، پروردگارا و در ورطه بدی‌هایی که از آن‌ها نجاتم دادی باز مگردان، ای پروردگار جهانیان؛

اللّهُمَّ إنّى أَسْأَلُكَ إيماناً لَاأَجَلَ لَهُ دُونَ لقائكَ، أَحْينى مَا أَحْيَيْتَنى عَلَيْه، وَتَوَفَّنى إذا تَوَفَّيْتَنى عَلَيْه، وَابْعَثْنى إذا بَعَثْتَنى عَلَيْه، وَأَبْرئْ قَلْبى منَ الرّياء وَالشَّكّ وَالسُّمْعَة فى دينكَ حَتَّى يَكُونَ عَمَلى خالصاً لَكَ .

خدایا؛ ایمانی از تو درخواست می‌کنم که پایانی جز لقاء تو نداشته باشد، بر آن ایمان پایدارم بدار تا زنده‌ام می‌داری و بر آن بمیران زمانی که مرا می‌میرانی و بر آن برانگیز، هنگامی‌که مرا برمی‌انگیزی و دلم را از ریا و شک و شهرت‌خواهی در دینت پاک کن تا عملم برای تو خالص باشد.

اللّهُمَّ أَعْطنى بَصيرَةً فى دينكَ، وَفَهْماً فى حُكْمكَ، وَفقْهاً فى علْمكَ، وَكفْلَيْن منْ رَحْمَتكَ، وَوَرَعاً يَحْجُزُنى عَنْ مَعاصيكَ، وَبَيّضْ وَجْهى بنُوركَ، وَاجْعَلْ رَغْبَتى فيما عنْدَكَ، وَتَوَفَّنى فى سَبيلكَ وَعَلَى ملَّة رَسُو لكَ صَلَّى اللّهُ عَلَيْه وَآله؛

خدایا از تو می‌خواهم که به من این امور را عطا کنی: تیزبینی و فراست در دینت و فهم در فرمانت، و آگاهی در علمت و دو نصیب از رحمتت و پرهیزی که مرا از نافرمانی‌هایت بازدارد و رخسارم را به فروغ نورت سپید کن و شوقم را در آنچه نزد توست قرار ده و در راه خود و بر آئین پیامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) بمیران؛

اللّهُمَّ إنّى أَعُوذُ بكَ منَ الْكَسَل وَالْفَشَل وَالْهَمّ وَالْجُبْن وَالْبُخْل وَالْغَفْلَة وَالْقَسْوَة وَالْمَسْكَنَة وَالْفَقْر وَالْفاقَة وَكُلّ بَليَّةٍ وَالْفَواحش مَا ظَهَرَ منْها وَمَا بَطَنَ، وَأَعُوذُ بكَ منْ نَفْسٍ لَاتَقْنَعُ، وَ بَطْنٍ لَايَشْبَعُ، وَقَلْبٍ لَايَخْشَعُ، وَدُعاءٍ لَايُسْمَعُ، وَعَمَلٍ لَايَنْفَعُ، وَأَعُوذُ بكَ يَا رَبّ عَلَى نَفْسى وَدينى وَمالى وَعَلَى جَميع مَا رَزَقْتَنى منَ الشَّيْطان الرَّجيم، إنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ؛

خدایا؛ به تو پناه می‌آورم از کسالت و سرافکندگی و اندوه و ترس و بخل و بی‌خبری و سنگدلی و ناداری و تهیدستی و بیچارگی و همه بلاها و زشتی‌های آشکار و پنهان و به تو پناه می‌آورم از درونی که قانع نمی‌شود و از شکمی که سیر نمی‌گردد و از قلبی که فروتنی نمی‌کند و دعایی که به اجابت نمی‌رسد و کرداری که سود نمی‌بخشد، پروردگارا برای حفظ جان و دین و مال و آنچه نصیب من فرموده‌ای، از شیطان رانده شده به تو پناه می‌آورم، همانا تو شنوا و دانایی؛

اللّهُمَّ إنَّهُ لَايُجيرُنى منْكَ أَحَدٌ، وَلَا أَجدُ منْ دُونكَ مُلْتَحَداً، فَلا تَجْعَلْ نَفْسى فى شَىْءٍ منْ عَذابكَ، وَلَا تَرُدَّنى بهَلَكَةٍ، وَلَا تَرُدَّنى بعَذابٍ أَليمٍ . اللّهُمَّ تَقَبَّلْ منّى، وَأَعْل ذكْرى، وَارْفَعْ دَرَجَتى، وَحُطَّ وزْرى، وَلَا تَذْكُرْنى بخَطيئَتى، وَاجْعَلْ ثَوابَ مَجْلسى، وَثَوابَ مَنْطقى، وَثَوابَ دُعائى رضاكَ وَالْجَنَّةَ، وَ أَعْطنى يَا رَبّ جَميعَ مَا سَأَلْتُكَ وَ زدْنى منْ فَضْلكَ إنّى إلَيْكَ راغبٌ يَا رَبَّ الْعالَمينَ؛

خدایا؛ به‌یقین جز تو احدی مرا پناه نمی‌دهد و به‌جز تو پناهگاهی نمی‌یابم، پس هستی‌ام را در دامن عذابت قرار نده و به هلاکت و شکنجه دردناک بازمگردان. خدایا از من بپذیر و نامم را پرآوازه کن و درجه‌ام را بالا ببر و بار گناهم را بریز و مرا به اشتباهم یاد مکن و پاداش به عبادت نشستن و گفتار و دعایم را خشنودی و بهشتت قرار ده، پروردگارا، همه آنچه را از تو خواستم به من عطا فرما و از احسانت بر من بیفزا، من مشتاق توأم، ای پروردگار جهانیان؛

اللّهُمَّ إنَّكَ أَنْزَلْتَ فى كتابكَ أَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنا وَقَدْ ظَلَمْنا أَنْفُسَنا فَاعْفُ عَنَّا فَإنَّكَ أَوْلى بذلكَ منَّا، وَأَمَرْتَنا أَنْ لَانَرُدَّ سائلاً عَنْ أَبْوابنا وَقَدْ جئْتُكَ سائلاً فَلَا تَرُدَّنى إلّا بقَضاء حاجَتى، وَأَمَرْتَنا بالْإحْسان إلى مَا مَلَكَتْ أَيْمانُنا وَنَحْنُ أَرقَّاؤُكَ فَأَعْتقْ رقابَنا منَ النَّار، يَا مَفْزَعى عنْدَ كُرْبَتى، وَيَا غَوْثى عنْدَ شدَّتى، إلَيْكَ فَزعْتُ، وَبكَ اسْتَغَثْتُ وَلُذْتُ، لَاأَلُوذُ بسواكَ، وَلَا أَطْلُبُ الْفَرَجَ إلّا منْكَ، فَأَغثْنى وَفَرّجْ عَنّى يَا مَنْ يَفُكُّ الْأَسيرَ وَيَعْفُو عَن الْكَثير، اقْبَلْ منّى الْيَسيرَ وَاعْفُ عَنّى الْكَثيرَ، إنَّكَ أَنْتَ الرَّحيمُ الْغَفُورُ .

خدایا؛ تو خود در قرآن فرمودی که از کسی که به ما ستم روا داشته گذشت کنیم و ما بر خود ستم ورزیدیم، پس از ما درگذر که حضرتت به گذشت از ما، شایسته‌تر از ماست و نیز فرمان دادی که تهیدستی را دست خالی از در خانه‌هایمان نرانیم و من اکنون به گدایی از تو به درگاهت آمدم، پس مرا جز با روا شدن حاجتم باز نگردان و نیز به نیکی درباره بردگانمان امر فرمودی و هم اینک ما بردگان توییم، پس ما را از آتش دوزخ برهان، ای پناهگاهم به‌وقت غم و اندوه، ای فریادرسم به هنگام سختی، به تو پناه آوردم و از تو فریادرسی خواستم، به تو پناه آوردم و جز به تو پناه نمی‌آورم و جز از تو درخواست گشایش نمی‌کنم، پس به فریادم رس و گشایشی در کارم قرار ده، ای که اسیر را آزاد می‌کنی و از گناه فراوان می‌گذری، از من عمل اندک را بپذیر و از گناه بسیارم درگذر، همانا تو مهربان و آمرزنده‌ای.

اللّهُمَّ إنّى أَسْأَلُكَ إيماناً تُباشرُ به قَلْبى، وَيَقيناً صادقاً حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يُصيبَنى إلّا مَا كَتَبْتَ لى، وَرَضّنى منَ الْعَيْش بمَا قَسَمْتَ لى، يَا أَرْحَمَ الرَّاحمينَ.

خدایا ایمانی از تو می‌خواهم که دلم آن را لمس کند و باور صادقانه‌ای که بدانم هرگز چیزی به من نمی‌رسد، مگر آنچه تو برایم مقدّر کردی و مرا از زندگی به آنچه نصیبم فرمودی خشنود بدار، ای مهربان‌ترین مهربانان.

************پایان*********