۲۹ ابان ۱۳۹۹

بسم رب الشهدا و الصدیقین

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون ﴿سوره میارکه  آل عمران ، ایه ۱۶۹﴾

شلمچه را مي‌توان نقطه مرزی یا اولين نقطه تهاجم بعث عراق تعريف کرد؛ لیک سرزمین«شلمچه» محل دورویدادتاریخ ساز است ؛ یکی مقدم امام رضا (ع) ویکی مشهد شهیدان عملیات‌های بیت المقدس، رمضان، پشتیبانی والفجر ۸، کربلای ۴، کربلای ۵، کربلای ۸ و بیت المقدس ۷ بوده که با خون پاک بهترین فرزندان خلق آبیاری شده و اینک مهبط ملائکه الله است. دری از میان انان ، بسیجی شهید حسن اثنی عشری نائینی است ……

• نیمه های شب ، ۱۹ دی ۱۳۶۵

با فاصله ۱۵ روز پس از عملیات کربلای ۴ عملیات جدید به نام عملیات کربلای ۵  در محور شلمچه ، منطقه‌ای موسوم به کانال پرورش ماهی به صورت گسترده ای آغاز شد .

این منطقه نینوایی ومشهد شهیدان در چند عملیات (صحنه عملیات‌های بیت المقدس، رمضان، پشتیبانی والفجر ۸، کربلای ۴، کربلای ۵، کربلای ۸ و بیت المقدس ۷ بود که در این میان، نبرد کربلای ۵ از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.) در جنوب‌غربی ایران واقع شده است. شلمچه از زاویه کوشک آغاز می‌شود، از سمت شرق به جاده آسفالته اهواز ـ خرمشهر می‌رسد، ضلع جنوبی‌اش به پاسگاه مرزی نهر خین و اروندرود رسیده و از ضلع غربی به بندر بصره عراق منتهی می‌شود؛ محدوده این دشت وسیع را شلمچه می‌گویند.

• دو شنبه ۲۲ دی ۱۳۶۵

صدای مارش عملیات بگوش میرسد .نبرد تن با تانک در خط مفدم ادامه دارد . و کمی عقب تر ،صدای بمباران هوایی و صدای توپخانه های دشمن بگوش میرسد.

دو روز بعد عملیات، یگانهای عمل کننده و خط شکن در اول عملیات ،جای خود را به یگانهای تازه نفس بعدی تحویل داده و به مقر اردوگاهی عقبه خود بازگشته اند.

جاده اهواز به سمت جنوب ، کمی بعد از پادگان حمید به سمت چپ ، و سپس به سمت جنوب ، اردوگاه شهید باهنر ( کارون ) مقر لشکر ۲۷  قرار دارد.

چادرهای گردان مقداد در محل سابق انصار استقرار دارند .

پرسان پرسان گردان مقداد و سپس چادر استقرار اثنی عشری را سراغ گرفتم

چادر ایشان را یافتم ؛ پتوی ورودی چادر را کنار زدم ، سر را کمی بداخل بردم و…..

• سلام برادر چادر مقداد همینه ؟

یک دفعه چشم خورد به برادر ….. [۱] خورد .

• ای ….. اقا ! سلام !

جواب سلامی متفاوت از همیشه شنیدم ….. سلامی با لحن سرد و سنگین و ماتم …..

بلافاصله نگاهی به چهار پنج نفر داخل انداختم . ولی حبیبم را نیافتم .

نبضم شدید و حسم عجیب شد ….

• پس اثنی عشری کجاست ؟؟؟؟؟

سکوت سختی در همان لحظه اغازین ورود برچادرحاکم شد !

اضطرابم شدیدتر شد و حس کردم ، حسین اقا به خواسته اش رسیده !

با التهابی خاص ، بی مقدمه سوال کردم :

• شهید شدند ؟
• آره شهید شدند !
• راست میگی ؟
• آره !

نیم خیز بر زمین نشستم ….

• الان کجاهستند ؟
• چطور شد ؟
• ایا ایشون را به عقب آوردند ؟
• نه نشد. ولی ان شاالله می آرند .راستی برادر احمد نوزاد هم شهید شدند. برادر مددی و بکشلو هم مجروح شدند ! …..

حس شرایط سخت درگیری وعدم امکان انتقال پیکر شهدا وحتی مجروحین قابل درک بود ….!

دیگر گوشم نمی شنید و به فکر فرو رفتم . به ۱۱ ماه پیش ، وی را اسمانی دیده بودم . وقتی شب قبل از عملیات والفجر هشت در جزیزه آبادان و قبل از عبور از رودخانه بسوی فاو همدیگر را دیدیم و صحبت کردیم . حال وهوای دنیایی نداشت .و بعداز عملیات هم که مجروح شده بود ، یک یادداشت برایم نوشته و به دوستان داده بود تا به من بدهند و روی ، ان نوشته بود که نگران نباش . یک ترکش نخودی که نه ؛ یک ترکش ماشی خوردم .

براساس یادداشت آنزمان که در دفتر ثبت شده و اینک بعداز سه ونیم دهه نیز برایم  بارها احساس و  اثبات شده است ؛ چنین نگارش شده است :

“….ولی مشیت الهی چنین بوده ؛ که اینک مرا یتیم نمود . او از این زندان محدود آزاد گشت وبه اعلی علیین رفت و ما تشنه لبان را ازفیض بحر بی کرانش محروم ساخت و در ماتمی سخت فرو برد . وحسرت ابدی برایمان بوجود آورد . ومن براستی پدری مهربان غ برادری بزرگوار ، دوستی صمیمی ، یاوری مشوق ، غمخواری سوخته دل ؛ همرزمی عارف ؛ همدمی روشنفکر و همکلاسی عزیزی را ازدست دادم ……”

تصویری از روز های خوش مصاحبت در جبهه مهران – چند ماه قبل از شهادت

برزمین نشستم …..

و کمی بعد به مقر خود در منطقه شلمچه بازگشتم .

با اقای عظیمی برادر خانم شهید تماس گرفتم . خبر سخت را به وی دادم . وبه ایشون گفتم با توجه به اینکه عملیات ادامه دارد ، امکان بازگردندان پیکر شهید نمی باشد ، لذا مناسب است در اعلام خبر قدری تامل شود تا با تشییع همراه شود .

و بر همین اساس نیز یک تلگراف سلامتی و احوالپرسی از طرف شهید به خانواده وی ارسال کردم .

در عملیات کربلای پنج ، رزوانه از سوی دشمن ؛برای بازپس گیری مناطق ازاد شده ، پاتک انجام شد .شاید بتوان گفت سنگین‌ترین و گسترده‌ترین عملیات دفاع مقدس بوده و سخت ترین از لحاظ شهادت رزمندگان اسلام در نبرد تن با تانک بود و تعداد مجروحین و شهدا بسیار بالا بود به‌ طوری‌که در هیچ عملیاتی به‌به اندازه کربلای پنج مجروح، شهید و شیمیایی نداشتیم .

علی ایحال عملیات کربلای ۵ روزهای بعد ادامه یافت و مکرر پیگیر محدوده عملیاتی گردان مقداد بودم . ولی در ان منطقه که شهید عزیز بود ؛ پیشرفتی صورت نگرفت . و خبری از پیشروی در ان محدوده نبود . و وی ده سال آنجا ماندگار و منزل گزید .

• قدمگاه در هزار ودویست سال قبل

براساس اسناد موجود، سرزمین کنونی شلمچه نقطه ای بوده که کاروان امام رضا(ع) به هنگام هجرت امام رضا(ع) که یک مهاجرت سیاسی اجباری بود، در سال ۲۰۰ هجری به دستور خلیفه وقت انجام شد. وامام هنگام حرکت از مدینه به سوی مرو از آن به داخل خاک ایران پای گذارده اند .ودر این شبکه ای از نور که خط روشنی را تا همیشه امتداد می دهد؛ شلمچه نخستین قدمگاه ایشان به سرزمین ایران بوده و برکت زا .

• شش سال بعد یادمان شلمچه در سال ۱۳۷۱

در نوروز سال ۷۱ نخستین گروه خودجوش عاشق با تعدادی از پدران و مادران شهدا به مناطق علمیاتی رفتند. ونخستین اقدام یادمانی عملا شکل گرفت . بعد بقایای دهها شهید گمنام در قالب ۸ پیکر انجا دفن شدند و پیش‌زیارت راهیان کربلا شدند؛ امام خامنه‌ای در تاریخ هشتم فروردین ماه سال ۷۸ زایر آنجاشدند، و شلمچه را براساس نقل “مهبط ملائکه” معرفی کردند.و در جمع زائران راهیان نور در بیاناتی کوتاه فرمودند:”امروز شرکت من در مجموعه زائران خاک خونین شلمچه، برای بزرگداشت یاد و نام شهیدان عزیز و مردان بزرگی است که با خون خود، با عزم و اراده خود، نام شلمچه و خرمشهر و خوزستان و ایران را در تاریخ بلند کردند…..ایران، امروز هر چه دارد و در آینده هر چه به دست بیاورد اگر این شهدایی که شلمچله، یادگار آنها و این بیابان‌های خونین، حامل نشانه‌های آنها است، نبودند، امروز در این کشور، از استقلال ملی، از شرف ملت، از اسلام و از هیچ چیز ایرانی، نشانه برجسته‌‌ای نبود؛ این‌ها در مقابل دشمن مهاجمی که بدون کمترین ملاحظه‌ای به مرزهای جغرافیایی و مرزهای ملی و مرزهای اعتقادی حمله کردن بودند ایستادند.من این سرزمین را یک سرزمین مقدس می‌دانم. اینجا نقطه‌ای است که ملائکه الهی که شاهد فداکاری مخلصانه این شهدای عزیز بودند. به اینجا تبرک می‌جویند. متعلق به هر کسی است که دلش برای اسلام و برای قرآن می‌تپید. اینجا متعلق به همه ملت ایران است.”

اینک این یادمان هر ساله میزبان شمار زیادی از زائران شهداست که از سراسر کشور برای عهد و پیمان با شهدا به این منطقه می‌‎روند. شلمچه یکی از مهمترین یادمان‌های دفاع مقدس ومعبری شده است ، برای عاشقان شهدایی که از انجا به سمت خدا معبر زدند.

• ده سال بعد ۲۴ بهمن  ۱۳۷۵

زمان های انتظار گذشت . حنگ تحمیلی ؛ پایان تحمیلی اش را با ورشکستگان سیاسی و با خستگان نظامی برامام نیکی ها با نوشاندن جام زهرش درنیمه سال ۱۳۶۷ به پایان رساندند.

سالهای خیلی سختی گذشت . تا اینکه ده سال بعد ازشهادت پیکر مطهرش  تفحص گردید وبه موطن بازگشت  و در( ۲۴ بهمن ۱۳۷۵)  تشییع و در بهشت زهرا  (قطعه ۲۶ –ردیف ۹۴ – شماره ۵۳ ) ارام گرفت و مزار جاماندگان واقع گشت .

• پنج سال دبگر نیز گذشت

پنج سال بعد در ۲۷ تیرماه ۱۳۸۰ مادر شهید نیز به فرزندشهید والامقامش ملحق و در قطعه خانواده شهدای بهشت زهرا ماوا گزید.

• بیش از سه دهه گذشت

هشت سال دفاع مقدس  یعنی ۲ هزار و ۸۸۷ روز امتحان پایداری و استقامت ملتی سترگ ؛ثابت کردند، پیروزی از آن مومنان، حق‌طلبان، مظلومان و مجاهد‌ان فی سبیل‌الله است. وبه ملت یرافراز ایران و به ویژه برای جهانیان درس‌های زیادی آموخت، که در هیچ دانشگاه و مدرسه‌ای یافت نمیشود . این مقطع از تاریخ ایران واسلام  یکی از درخشان‌ترین و مهم‌ترین بخش‌های تاریخ انقلاب اسلامی وجهان اسلام  بوده، که شاید دیگر هرگز بدین اوصاف تکرار نخواهد شد . و گرچه برای برخی مسولین میراث خور انقلاب ، در دشمن شناسی و دشمن ستیزی عبرت اموز نشد ، ولی امروزه مبدل به الگویی موفق برای مبارزات ملت‌های آزاده وبخصوص محور مقاومت علیه استکبار جهانی شده است.

وان شاالله به برکت خون شهدا ، راهشان تداوم یافته و انقلاب اسلامی فراگیر و بزودی زمینه ساز ظهورمهدوی (عج) گردد.

سید جواد هاشمی فشارکی

• عزیمت به جبهه ها : چندین نوبت
• جراحت : درعملیات والفجر هشت دراسفند ۱۳۶۴ در فاو
• شهادت شهید اثنی عشری: ۲۱ بهمن ۱۳۶۵ در شلمچه
• رجعت پیکر شهید : ۲۴ بهمن ۱۳۷۵؛ بهشت زهرا
• رحلت مادر شهید : ۲۷ تیرماه ۱۳۸۰ ، قطعه خانواده شهدای بهشت زهرا

[۱]  وی از اقوام بوده و از ذکر نام وی احتیاطا پرهیز شده است .