حریم و محدوده محل سکونت از منظر برخی آیات و روایات اسلامی
حریم و محدوده محل سکونت از منظر برخی آیات و روایات اسلامی

دراین مقاله براساس برخی آیات و روایات ، ملاحظات و ویژگی های حریم و محدوده محل سکونت تبیین شده است .
مهندس عباس یاقوتی – دکتر سید جواد هاشمی فشارکی

در دین مبین اسلام ، روابط اجتماعی در سطوح و مراتب مختلف تعریف می شود و در هر سطح، ارتباط متقابل افراد، مرز و چارچوب مشخصی دارد. هر چند در همه ی جوامع چنین قلمرو و حوزه های ارتباطی وجود دارد، اما در جامعه دینی بر اساس هنجارهای معین این تقسیم بندی دقیق تر و اصولی تر انجام می شود. اساساً حیات دینی و اجتماعی در گرو همین مرزها و حوزه های ارتباطی است.

برای مثال روابط یک مسلمان با کافران حربی و ذمی دو تعریف مختلف دارد، چنان که روابط او با مسلمانان از اصولی دیگر پیروی می کند. در جامعه ی ایمانی نیز روابطی چون دوستی، همسایگی، خویشاوندی، محرمیت و … هر کدام تعریفی مشخص و معین دارد. یکی از مرز های روشنی که در جامعه ی اسلامی وجود دارد ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر و با دیگران است. از نگاه اسلام، ” خانواده” یک نهاد اساسی است و روابط درونی و بیرونی آن تعریفی مشخص دارد. از این رو در آیات و روایات بر حفظ حریم خانواده بی اندازه تاکید شده است.

بدیهی است برای پاسداری از این مرز ها از جمله باید در معماری شهر ها و ساختمانها به طور جدی تامل شود، چرا که اساساً این ارتباط ها در بستر محیط شهری و در بافت یک واحد مسکونی واقع می شود. بنابراین سبک شهرسازی و مناطق مسکونی عملاً روابط اجتماعی را شکل می بخشد و از این رو هر گونه تغییر در معماری، مستقیم و غیر مستقیم، در تنظیم روابط اجتماعی تاثیر دارد. در این خصوص اولین مساله ای که باید بدان پرداخت حریم خانه و نحوه ارتباط منزل با محیط اطراف است.

همان طور که از نظر اسلام خانواده دارای حریم و حرمت ویژه ای است، خانه نیز، که در برگیرنده خانواده است، باید از حریم های لازم برخوردار باشد. همچنان که برای ورود فرد به یک خانواده(ازدواج) باید براساس اصول و مراسمی به حریم خانواده پا نهاد، خانه نیز باید حدودی داشته باشد که گذر از هر کدام باید با اذن و اجازه ی همراه باشد.

آنچه را که در آیات و روایات در مورد مسکن و معماری ساختمان آمده است به یک معنا بر دو دسته کلی می توان تقسیم کرد: پاره ای از آن ها به مفاهیم و اصول کلی مسکن و محل سکونت مربوط بوده و پاره ای دیگر به اجزا یا خصوصیت خاصی از ساختمان باز می گردد.

از برخی از آیات شریفه ضرورت وجود حریم در منزل به وضوح استنباط می شود :

“نیکی آن نیست که از پشت خانه ها درآیید، بلکه نیکی آن است که کسی تقوا پیشه کند، و به خانه ها از در (ورودی) آنها درآیید، و از خدا بترسید، باشد که رستگار گردید”. و لیس البر تالوا البیوت من ظهورها و لکن البر من اتق وآتوا البیوت من ابوابها واتقوا الله لعلکم تفلحون([۱])

ای کسانیکه ایمان آورده اید، به خانه هایی که خانه های شما نیست داخل مشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام گویید. این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید*و اگر کسی را در آن نیافتید، پس داخل آن مشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد: ” برگردید” برگردید، که آن برای شما سزاوار تر است، و خدا به آنچه انجام می دهید داناست* بر شما گناهی نیست که به خانه های غیر مسکونی – که در آن ها برای شما استفاده ای است- داخل شوید، و خدا آنچه را آشکار و آنچه را پنهان می دارید می داند. یاایهاالذین آمنوا لاتدخلوا بیوتاً غیر بیوتکم حتی تسانسوا و تسلموا علی اهلها ذلکم خیر لکم لعلکم تذکرون * فان لم تجدوا فیها احداً فلا تدخلوها حتی یوذن لکم و ان قیل لکم ارجعوا هو ازکی لکم والله بما تعلمون علیم*لیس علیکم جناح ان تدخلوا بیوتاً غیر مسکونه فیها متاع لکم والله یعلم ما تبدون و ما تکتمون([۲])

در روایت نیز صریحاً آمده است که خانه باید درب و حصار داشته باشد و با پرده و پوشش کافی همراه باشد.

امام صادق(ع) فرمود: خفتن در مکانی بی در و بدون پوشش ناپسند است. عن ابی عبدالله(ع) : انه کره ان ینام فی بیت لیس علیه باب ولاستر([۳])

حضرت علی (ع) از خوابیدن در مکان بی در و پوشش کراهت داشت .عن ابی البختری عن جعفر عن ابیه عن علی(ع) انه کره ان یبیت الرجل فی بیت لیس له باب ولاستر([۴])

اساساً در بعضی از احادیث معنا ومفهوم مسکن به گونه ای بیان شده است که پوشیده بودن و در امان بودن انسان، از لوازم آن به شمار می آید:

از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودند ” سه چیز مایه ی آسایش مومن است: (یکی از آن ها) خانه ی وسیعی است که زشتیها و کمبود های او را از دید مردم بپوشاند.” عن ابی عبدالله (ع) قال ثلاثه المومن فیهن راحه : دار واسعه تواری عورته وسوءحاله من الناس([۵])

بنابر این وجود حصار و پوشش در خانه، بیشتر برای ایجاد یک حریم و حرمت برای محیط خانواده است. از این نظر خانه هایی که دارای حفاظ کامل نیستند و دیوارهای نرده ای دارند یا وسعت پنجره هایشان داخل منزل را به نمایش می گذارد و یا پلکان آنها در معرض دید است، هیچکدام با موازین یاد شده سازگار نیست.و انگهی موقعیت درب خانه نیز باید به گونه ای باشد که هنگام بازشدن فضای داخلی خانه و اتاق ها را در معرض دید عابرین قرار ندهد.

چنان که اشاره شد، وجود حریم در مسکن صرفاً به معنای دیوار گذاشتن در اطراف خانه نیست، بلکه رعایت کلیه ی جوانب برای حفظ حرمت و امنیت خانه لازم است. در معماری پیشینیان ، خانه ها به صورت مربع شکل ساخته می شد و حیاط در وسط بنا قرار می گرفت و درب ورودی و پنجره ی همه ی اتاقها به حیاط باز می شد. این کار

اولاً هر نوع اشراف از ساختمانهای دیگر را مانع می شد .

ثانیاً از دید عابرین نسبت به اتاقها و محیط خانه جلوگیری می کرد.اما در خانه های امروزی هرچند در ظاهر حصاری در اطراف خانه است اما حریمی ندارد.

اسلام به حریم گذاری و ایجاد محدوده های پوششی تا آن اندازه اهمیت می دهد که حتی پشت بام خانه را نیز بدون حصار نمی پسندد.در روایات متعدد آمده است که در اطراف پشت بام باید دیوار گذاشته شود.از جمله به روایات زیر توجه فرمایید: ([۶])

امام صادق (ع) فرمود: خوابیدن انسان چه مرد و چه زن بر روی بام بدون دیوار ، کراهت دارد. عن ابی عبدالله(ع) انه کره ان یبیت الرجل علی سطح لیست علیه حجره ، والرجل و المراه فی ذلک سواء ([۷])

امام صادق (ع) از قول رسول اکرم (ص) فرمود: هرکس بر روی بام بی حفاظ بخوابد و آفتی ببیند جز خود را سرزنش ننماید. عن ابی عبدالله (ع) قال: قال رسول الله (ص) : من باب علی سطح غیر محجر فاصابه شی فلایلومن الانفسه([۸])

 

  • سخن پایانی

از آنجا که مسکن و محل سکونت یکی از موضوعات مهم و تاثیر گذار در سبک زندگی اسلامی بوده  و با توجه به اینکه زمان زیادی از عمر انسان در آن و تردد بدان سپری میشود ، لذا لازم است ، به ملاحظات دینی در خصوص حریم و محدوده محل سکونت مد نظر قرار گیرد .

مسئولان شهرسازی ، برنامه ریزان ، طراحان شهری و شرکتهای مشاور و طراح مجتمع های مسکونی بایستی ملاحظات مذکور را در مطالعات و طراحی خویش لحاظ نمایند .

 

[۱] بقره : ۱۸۹

[۲] نور : ۲۷ تا ۲۹

[۳] وسایل الشیعه ، ج۳ ، ص۵۷۷

[۴] بحارالانوار، ج۷۳ ، ص۱۵۷ به نقل از قرب الاسناد ، ص۹۰

[۵] بحارالانوارج۷۳، ص۱۴۸، به نقل از خصال، ج۱ ص۷۶

[۶] در فصا “سقف و پشت بام” بیشتر به این بحث خواهیم پرداخت.

[۷] وسایل الشیعه ، ج۳ ، ص۵۶۸

[۸] وسایل الشیعه، ج۳ ، ص ۵۶۸