“معارف امامان معصوم (ع)” در “زیارت جامعه”
“معارف امامان معصوم (ع)” در “زیارت جامعه”

یکی از راههای درک بهتر معارف زیارت نامه ها ، خواندن مطالب گویا نمایی موضوعی می باشد ، که در این نوشتار برای نخستین بار بصورت ابداعی تدوین و تقدیم شده است . متن زیارت نامه از مفاتیح الجنان و ترجمه ان از استاد حسین انصاریان می باشد .
سید جواد هاشمی فشارکی

زیارت جامعه از قوی‌ترین زیارات ائمه (ع) بوده که امام هادی (ع) نقل کرده اند . مضامین آن هماهنگی با قرآن کریم دارد.و عبارات به گونه‌ای است که بیان آن از غیر معصوم غیرممکن است؛ که در حرم هر یک از ائمه معصومین (ع) آن را می‌خوانیم .

مسئله امام‌شناسی یکی از آن معارف اسلام ناب است که هر کس توان رسیدن به آن را بدون هدایت گری امام‌ ندارد و از آنجایی که شناخت امام یکی از مسلمات و ضروریات دین مبین اسلام است، اگر مسلمانی، بدون شناخت امام از دنیا برود همانند مردمان جاهلیت از دنیا رفته است.

این زیارتنامه دایرة‌المعارف امامت و بیانگر فرهنگ ناب محمدی است. در این زیارت، زایر یک دوره کامل امام‌شناسی ، جلوه گری فضائل انسان کامل ، زمان شناسی و عمل به وظیفه در اطاعت از امام وقت خویش را فرا گرفته و مرور میکند . وتبعا امامت و ولایت فقاهت برای هدایت‌گری جامعه از آن کسی است که این اوصاف را داشته باشد. که به برکت انقلاب اسلامی دونمونه آن تجلی عینی یافته و ملت مسلمان ایران شاهد و موید بوده اند .

در ادامه ( بدون تغییر در ترتیب و تاول آن ) متن زیارت نامه و ترجمه آن بصورت موضوعی گویا نمایی شده تا به درک بهتر آن کمک نماید :

(کلام آغازین زیارت ):

  • به نام خدا بِسْمِ اللّهِ
  • و به خدا وَبِاللّهِ
  • و در راه خدا وَفِي سَبِيلِ اللّهِ
  • و بر آیین رسول خدا. وَعَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ،

 

(دعا در شروع زیارت ):

  • خدایا اللّهُمَّ !
  • از من ناپاکی گناهان اغْسِلْ عَنِّي دَرَنَ الذُّنُوبِ،
  • و آلودگی عیوب را بشوی وَوَسَخَ الْعُيُوبِ،
  • و به آب توبه پاکیزه‌ام کن وَطَهِّرْنِي بِماءِ التَّوْبَةِ،
  • و جامه خودداری بر وجودم بپوشان وَأَلْبِسْنِي رِداءَ الْعِصْمَةِ،
  • و به لطفی از جانب خود یاری‌ام کن وَأَيِّدْنِي بِلُطْفٍ مِنْكَ يُوَفِّقُنِي
  • که مرا موفق نماید به اعمال شایسته، لِصالِحِ الْأَعْمالِ،
  • به درستی که تو دارنده‌ی احسان بزرگی. إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ.

 

(حمد وستایش الهی ) :

  • پس هرگاه به در حرم مطهّر نزدیک شدی بگو:
  • خدا را ستایش که الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِي
  • مرا به روی آوردن به سوی ولی‌ّاش و زیارت حجّتش موفّق نمود وَفَّقَنِي لِقَصْدِ وَلِيِّهِ وَزِيارَةِ حُجَّتِهِ،
  • و به حرم او وارد ساخت وَأَوْرَدَنِي حَرَمَهُ
  • و بهره‌ام را از زیارت بارگاهش و فرود آمدن به کوی دور از انظارش و آستانه تربتش نکاست؛ وَلَمْ يَبْخَسْنِي حَظِّي مِنْ زِيارَةِ قَبْرِهِ، وَالنُّزُولِ بِعَقْوَةِ مُغَيَّبِهِ وَساحَةِ تُرْبَتِهِ .
  • خدا را ستایش که به محرومیت از آنچه آرزو داشتم داغدارم نکرد الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لَمْ يَسِمْنِي بِحِرْمانِ مَا أَمَّلْتُهُ،
  • و آنچه را به آن امید داشتم از من بازنگرداند وَلَا صَرَفَ عَنِّي مَا رَجَوْتُهُ،
  • و امیدم را در آنچه انتظار داشتم قطع نکرد، وَلَا قَطَعَ رَجائِي فِيمَا تَوَقَّعْتُهُ،
  • بلکه لباس عافیت را به وجودم پوشاند بَلْ أَلْبَسَنِي عافِيَتَهُ،
  • و از نعمتش بهره‌مند نمود وَأَفادَنِي نِعْمَتَهُ،
  • و از کرامتش به من عنایت فرمود. وَآتانِي كَرامَتَهُ.

 

(ویژگی های ائمه معصومین ع ) :

  • پس هرگاه وارد حرم شدی در برابر ضریح مقدّس بایست و بگو:
  • سلام بر شما پیشوایان مؤمنان السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَئِمَّةَ الْمُؤْمِنِينَ،
  • و سروران پرهیزگاران وَسادَةَ الْمُتَّقِينَ،
  • و بزرگان درست‌کرداران و راستگویان وَكُبَراءَ الصِّدِّيقِينَ،
  • و امیران شایستگان وَأُمَراءَ الصَّالِحِينَ،
  • و رهبران نیکوکاران وَقادَةَ الْمُحْسِنِينَ،
  • و نشانه‌های راه‌یافتگان وَأَعْلامَ الْمُهْتَدِينَ،
  • و نورهای عارفان وَأَنْوارَ الْعارِفِينَ،
  • و وارثان پیامبران وَوَرَثَةَ الْأَنْبِياءِ، وَمَنْهَجَ الْإِيمانِ،
  • و برگزیده جانشینان وَصَفْوَةَ الْأَوْصِياءِ،
  • و خورشیدهای پرهیزگاران وَشُمُوسَ الْأَتْقِياءِ،
  • و ماه‌های کامل جانشینان وَبُدُورَ الْخُلَفاءِ،
  • و بندگان رحمان وَعِبادَ الرَّحْمَانِ،
  • و شریکان قرآن و راه ایمان وَشُرَكاءَ الْقُرْآنِ،
  • و سرچشمه‌های حقایق وَمَعادِنَ الْحَقائِقِ،
  • و شفیعان خلایق وَشُفَعاءَ الْخَلائِقِ،
  • و رحمت و برکات خدا بر شما باد، وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ .

 

  • گواهی می‌دهم که شمایید: أَشْهَدُ أَنَّكُمْ
  • درگاه‌های خدا أَبْوابُ اللّهِ،
  • و کلیدهای رحمتش وَمَفاتِيحُ رَحْمَتِهِ،
  • و وسائل آمرزشش وَمَقالِيدُ مَغْفِرَتِهِ،
  • و ابرهای خشنودی‌اش وَسَحائِبُ رِضْوانِهِ،
  • و چراغ‌های بهشتش وَمَصابِيحُ جِنانِهِ،
  • و حاملان قرآنش وَحَمَلَةُ فُرْقانِهِ،
  • و خزانه‌داران علمش وَخَزَنَةُ عِلْمِهِ،
  • و حافظان رازش وَحَفَظَةُ سِرِّهِ،
  • و فرودگاه وحی‌اش وَمَهْبِطُ وَحْيِهِ،
  • و امانت‌های نبوّت وَعِنْدَكُمْ أَماناتُ النُّبُوَّةِ،
  • و سپرده‌های رسالت نزد شماست، وَوَدائِعُ الرِّسالَةِ،

 

  • شمایید أَنْتُمْ
  • امینان خدا أُمَناءُ اللّهِ
  • و دوستان وَأَحِبَّاؤُهُ،
  • و بندگانش َعِبادُهُ
  • و برگزیدگانش ووَأَصْفِياؤُهُ،
  • و یاران توحیدش وَأَنْصارُ تَوْحِيدِهِ،
  • و پایه‌های تمجیدش وَأَرْكانُ تَمْجِيدِهِ،
  • و خوانندگان به سوی کتاب‌هایش وَدُعاتُهُ إِلى كُتُبِهِ،
  • و پاسداران خلایقش وَحَرَسَةُ خَلائِقِهِ،
  • و نگهبانان ودیعه‌هایش، وَحَفَظَةُ وَدَائِعِهِ،

 

  • ثنای فرشتگان نسبت به خدا، در اخلاص و فروتنی از شما پیشی نگیرد لَايَسْبِقُكُمْ ثَناءُ الْمَلائِكَةِ فِي الْإِخْلاصِ
  • و صاحب زاری و فروتنی با شما ضدّیت ننماید؛ از کجا توانند؟ وَالْخُشُوعِ وَلَا يُضادُّكُمْ ذُو ابْتِهالٍ وَخُضُوعٍ
  • و حال آنکه برای شما دل‌هایی است ؛ أَنَّى وَلَكُمُ الْقُلُوبُ الَّتِي
  • که خدا عهده‌دار تهذیب آن‌ها با بیم و امید شده است تَوَلَّى اللّهُ رِياضَتَها بِالْخَوْفِ وَالرَّجاءِ،
  • و آن‌ها را ظرف‌هایی برای شکر و ثنا قرار داد وَجَعَلَها أَوْعِيَةً لِلشُّكْرِ وَالثَّناءِ،
  • و از عارضه‌های غفلت ایمن نموده وَآمَنَها مِنْ عَوارِضِ الْغَفْلَةِ،
  • و از بدی سستی تصفیه کرده است، وَصَفَّاها مِنْ سُوءِ الْفَتْرَةِ
  • بلکه اهل آسمان‌ها به خدا تقرّب می‌جویند، به دوستی شما و به بیزاری از دشمنانتان بَلْ يَتَقَرَّبُ أَهْلُ السَّماءِ بِحُبِّكُمْ، وَبِالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِكُمْ،
  • و پی‌درپی گریستن به مصیبت‌هایتان و آمرزش‌خواهی برای شیعیان و دوستانتان، وَتَوَاتُرِ الْبُكاءِ عَلَى مُصابِكُمْ، وَالاسْتِغْفارِ لِشِيعَتِكُمْ وَمُحِبِّيكُمْ،

 

  • من خدا را گواه می‌گیرم که فَأَنَا أُشْهِدُ اللّهَ
  • آفریننده من است خالِقِي،
  • و گواه می‌گیرم فرشتگان و پیامبران را وَأُشْهِدُ مَلائِكَتَهُ وَأَنْبِياءَهُ،
  • و گواه می‌گیرم شما را ای سرپرستان من وَأُشْهِدُكُمْ يَا مَوالِيَّ
  • که من به ولایت شما مؤمنم أَنِّي مُؤْمِنٌ بِوِلايَتِكُمْ،
  • و به امامت شما معتقدم مُعْتَقِدٌ لِإِمامَتِكُمْ،
  • و به خلافت شما اقرار دارم مُقِرٌّ بِخِلافَتِكُمْ،
  • و به مقام شما عارفم عارِفٌ بِمَنْزِلَتِكُمْ،
  • و به معصوم بودنتان یقین دارم، مُوقِنٌ بِعِصْمَتِكُمْ،
  • نسبت به ولایت شما فروتنم؛ خاضِعٌ لِوِلايَتِكُمْ؛
  • به دوستی شما و بیزاری از دشمنانتان به سوی خدا تقرّب می‌جویم، مُتَقَرِّبٌ إِلَى اللّهِ بِحُبِّكُمْ، وَبِالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِكُمْ،

 

(معرفت داشتن نسبت به ائمه اطهار ع ) :

  • آگاهم به اینکه خدا شما را عالِمٌ بِأَنَّ اللّهَ قَدْ
  • پاک کرده از زشتی‌های آشکار و پنهان طَهَّرَكُمْ مِنَ الْفَوَاحِشِ مَا ظَهَرَ مِنْها وَمَا بَطَنَ وَمِنْ
  • و از هر شک و دودلی و آلودگی و پستی و پلیدی كُلِّ رِيبَةٍ وَنَجاسَةٍ وَدَنِيَّةٍ وَرَجاسَةٍ،
  • و به شما عطا کرده پرچم حقّی را وَمَنَحَكُمْ رايَةَ الْحَقِّ
  • که هرکه بر آن پیشی جسته گمراه شده است الَّتِي مَنْ تَقَدَّمَها ضَلَّ
  • و هرکه از آن عقب مانده، لغزیده است وَمَنْ تَأَخَّرَ عَنْها زَلَّ،
  • و طاعت شما را بر هر سیاه و سپیدی واجب نموده است وَفَرَضَ طاعَتَكُمْ عَلَى كُلِّ أَسْوَدَ وَأَبْيَضَ،

 

(شهادت دادن نسبت به جایگاه ائمه اطهار ع) :

  • و گواهی می‌دهم که وَأَشْهَدُ أَنَّكُمْ
  • شما به عهد و پیمان خدا و به هر چه در کتابش بر شما شرط کرده بود وفا کردید قَدْ وَفَيْتُمْ بِعَهْدِ اللّهِ وَذِمَّتِهِ وَبِكُلِّ مَا اشْتَرَطَ عَلَيْكُمْ فِي كِتابِهِ،
  • و به راه خدا خواندید وَدَعَوْتُمْ إِلى سَبِيلِهِ،
  • و نیروی خود را در خشنودی‌اش هزینه نمودید وَأَنْفَذْتُمْ طاقَتَكُمْ فِي مَرْضاتِهِ،
  • و خلایق را بر طریق نبوّت و راه‌های رسالت واداشتید وَحَمَلْتُمُ الْخَلائِقَ عَلَى مِنْهاجِ النُّبُوَّةِ وَمَسالِكِ الرِّسالَةِ،
  • و در این راه به روش پیامبران و روش‌های جانشینان قدم برداشتید، وَسِرْتُمْ فِيهِ بِسِيرَةِ الْأَنْبِياءِ وَمَذاهِبِ الْأَوْصِياءِ،
  • اما فرمانی از شما پیروی نشد فَلَمْ يُطَعْ لَكُمْ أَمْرٌ،
  • و گوشی در برابر سخنان شما برای گوش دادن قرار نگرفت، وَلَمْ تُصْغَ إِلَيْكُمْ أُذُنٌ،
  • درودهای خدا بر ارواح و اجسادتان. فَصَلَواتُ اللّهِ عَلَى أَرْواحِكُمْ وَأَجْسادِكُمْ.

 

  • پس خود را به قبر منوّر می‌چسبانی و می‌گویی:
  • پدر و مادرم به فدایت بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي
  • ای حجّت خدا، يَا حُجَّةَ اللّهِ،
  • تو از سینه ایمان شیر داده شدی لَقَدْ أُرْضِعْتَ بِثَدْيِ الْإِيمانِ،
  • و به نور اسلام از شیر بازت داشتند وَفُطِمْتَ بِنُورِ الْإِسْلامِ،
  • و با خنکای یقین تغذیه شدی وَغُذِّيتَ بِبَرْدِ الْيَقِينِ،
  • و جامه‌های عصمت به تو پوشانده شد وَأُلْبِسْتَ حُلَلَ الْعِصْمَةِ،
  • و علم کتاب را وارث گشتی وَاصْطُفِيتَ وَوُرِّثْتَ عِلْمَ الْكِتابِ،
  • و به جداسازی حق و باطل تلقین شدی وَلُقِّنْتَ فَصْلَ الْخِطابِ،
  • و با منزلتت معارف قرآن و مشکلات تأویل روشن شد وَأُوضِحَ بِمَكانِكَ مَعارِفُ التَّنْزِيلِ وَغَوامِضُ التَّأْوِيلِ،
  • و پرچم حق تسلیم تو گشت وَسُلِّمَتْ إِلَيْكَ رايَةُ الْحَقِّ،
  • و هدایت بندگان به تو تکلیف شد وَكُلِّفْتَ هِدايَةَ الْخَلْقِ،
  • و عهد امامت، در اختیار تو قرار گرفت وَنُبِذَ إِلَيْكَ عَهْدُ الْإِمامَةِ،
  • و به حفظ شریعت ملزم شدی وَأُلْزِمْتَ حِفْظَ الشَّرِيعَةِ،

 

  • و گواهی می‌دهم ای مولایم که وَأَشْهَدُ يَا مَوْلايَ
  • تو به شرایط وصیت وفا کردی أَنَّكَ وَفَيْتَ بِشَرائِطِ الْوَصِيَّةِ،
  • و از حدّ اطاعت، آنچه را تکلیف داشتی انجام دادی وَقَضَيْتَ مَا لَزِمَكَ مِنْ حَدِّ الطَّاعَةِ،
  • و به مسئولیت‌های سنگین امامت قیام نمودی؛ وَنَهَضْتَ بِأَعْبَاءِ الْإِمامَةِ؛
  • و به مقام نبوّت اقتدا کردی، وَاحْتَذَيْتَ مِثالَ النُّبُوَّةِ
  • در صبر فِي الصَّبْرِ
  • و کوشش وَالاجْتِهادِ
  • و خیرخواهی نسبت به بندگان وَالنَّصِيحَةِ لِلْعِبادِ
  • و فروخوردن خشم وَكَظْمِ الْغَيْظِ
  • و گذشت از مردم وَالْعَفْوِ عَنِ النَّاسِ،
  • و بر عدالت در میان مردم وَعَزَمْتَ عَلَى الْعَدْلِ فِي الْبَرِيَّةِ ،
  • و انصاف در قضاوت، مصمّم شدی وَالنَّصَفَةِ فِي الْقَضِيَّةِ
  • و حجّت‌ها را بر امّت استوار ساختی وَوَكَّدْتَ الْحُجَجَ عَلَى الْأُمَّةِ
  • با دلایل صادقانه و شریعت گویا بِالدَّلائِلِ الصَّادِقَةِ وَالشَّرِيعَةِ النَّاطِقَةِ
  • و با حکمت رسا و پند نیکو دعوت به خدا کردی، وَدَعَوْتَ إِلَى اللّهِ بِالْحِكْمَةِ الْبالِغَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ،
  • اما بازداشته شدی از راست‌کردن کجی‌ها فَمُنِعْتَ مِنْ تَقْوِيمِ الزَّيْغِ،
  • و گرفتن رخنه‌ها وَسَدِّ الثُّلَمِ،
  • و اصلاح تباهی وَ إِصْلاحِ الْفاسِدِ،
  • و شکستن دشمن وَكَسْرِ الْمُعانِدِ،
  • و زنده نمودن سنّت‌ها وَ إِحْياءِ السُّنَنِ،
  • و میراندن بدعت‌ها وَ إِماتَةِ الْبِدَعِ،
  • تا از دنیا جدا شدی حَتَّى فارَقْتَ الدُّنْيا
  • درحالی‌که شهید بودی وَأَنْتَ شَهِيدٌ،
  • و رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) را ملاقات نمودی وَلَقِيتَ رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
  • درحالی‌که ستوده بودی، وَأَنْتَ حَمِيدٌ،
  • درودهای خدا بر تو، پیاپی شود و افزون گردد. صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْكَ تَتَرادَفُ وَتَزِيدُ.

 

(وسیله تقرب  الهی):

  • سپس به طرف پایین پای مبارک برو و بگو:
  • ای سروران من، يا سادَتِي
  • ای خاندان رسول خدا، يَا آلَ رَسُولِ اللّهِ،
  • به وسیله شما به خدای جلّ و علا تقرّب می‌جویم به این امور: إِنِّي بِكُمْ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّهِ جَلَّ وَعَلَا
  • با مخالفت کردن با آنان‌ که به شما خیانت کردند بِالْخِلافِ عَلَى الَّذِينَ غَدَرُوا بِكُمْ،
  • و پیمان بیعت شما را شکستند وَنَكَثُوا بَيْعَتَكُمْ،
  • و ولایت و منزلت شما را منکر شدند وَجَحَدُوا وِلايَتَكُمْ، وَأَنْكَرُوا مَنْزِلَتَكُمْ،
  • و کمند طاعت شما را از وجود خود برکندند وَخَلَعُوا رِبْقَةَ طاعَتِكُمْ،
  • و وسایل دوستی شما را ترک نمودند وَهَجَرُوا أَسْبابَ مَوَدَّتِكُمْ،
  • و به فرعون‌هایشان با بیزاری و روی‌گردانی از شما، نزدیک شدند وَتَقَرَّبُوا إِلى فَراعِنَتِهِمْ بِالْبَراءَةِ مِنْكُمْ وَالْإِعْراضِ عَنْكُمْ،

 

(تلاش دشمنان ائمه اطهار ع ):

  • و شما را بازداشتند از وَمَنَعُوكُمْ
  • از اقامه حدود مِنْ إِقامَةِ الْحُدُودِ،
  • و ریشه‌کن کردن انکارها وَاسْتِئْصالِ الْجُحُودِ،
  • و پرکردن شکاف وَشَعْبِ الصَّدْعِ،
  • و جمع کردن پراکندگی وَلَمِّ الشَّعَثِ،
  • و بستن رخنه‌ها وَسَدِّ الْخَلَلِ،
  • و صاف کردن کجی‌ها وَتَثْقِيفِ الْأَوَدِ، و
  • و اجرای احکـام َ إِمْضاءِ الْأَحْكامِ،
  • و بی‌پیرایه ساختن اسلام وَتَهْذِيبِ الْإِسْلامِ،
  • و قلع‌وقمع کردن گناهان وَقَمْعِ الْآثامِ،

 

  • و بر ضدّ شما وَأَرْهَجُوا عَلَيْكُمْ
  • گردوغبار جنگ‌ها و آشوب‌ها را برانگیختند نَقْعَ الْحُرُوبِ وَالْفِتَنِ،
  • و شمشیرهای کینه را بر شما زدند وَأَنْحَوْا عَلَيْكُمْ سُيُوفَ الْأَحْقادِ،
  • و پرده‌های حرمت شما را دریدند وَهَتَكُوا مِنْكُمُ السُّتُورَ،
  • و با خمس شما شراب‌ها خریدند وَابْتاعُوا بِخُمْسِكُمُ الْخُمُورَ،
  • و حقوق بیچارگان را در امر دلقک‌ها و مسخره‌پیشه‌گان خرج کردند؛ وَصَرَفُوا صَدَقاتِ الْمَساكِينِ إِلَى الْمُضْحِكِينَ وَالسَّاخِرِينَ؛

 

(علت دشمنی ائمه اطهار ع ) :

  • و این امور به خاطر این بود که برای آنان، وَذلِكَ بِما طَرَّقَتْ لَهُمُ
  • بدکاران گمراه راه باز کردند الْفَسَقَةُ الْغُواةُ
  • و حسودان متجاوز اهل پیمان‌شکنی وَالْحَسَدَةُ الْبُغاةُ أَهْلُ النَّكْثِ
  • و خیانت و خلافکاری و نیرنگ وَالْغَدْرِ وَالْخِلافِ وَالْمَكْرِ
  • و دل‌های بویافته از آلودگی بت‌پرستی وَالْقُلُوبِ الْمُنْتِنَةِ مِنْ قَذَرِ الشِّرْكِ،
  • و بدن‌های انباشته از چرک کفر، وَالْأَجْسادِ الْمُشْحَنَةِ مِنْ دَرَنِ الْكُفْرِ،
  • آنان‌ که سخت به نفاق چسبیدند الَّذِينَ أَضَبُّوا عَلَى النِّفاقِ
  • و به رشته‌های تفرقه روی آوردند، وَأَكَبُّوا عَلَى عَلائِقِ الشِّقاقِ،

 

(انحراف بعد از رحلت پیامبر ص ):

  • زمانی که حضرت مصطفی (درود خدا بر او و خاندانش) درگذشت، فَلَمَّا مَضَى الْمُصْطَفى صَلَوات اللّهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ
  • غافلگیری را ربودند اخْتَطَفُوا الْغِرَّةَ،
  • و فرصت را غنیمت شمردند وَانْتَهَزُوا الْفُرْصَةَ،
  • و پرده حرمت را دریدند وَانْتَهَكُوا الْحُرْمَةَ،
  • و او را در کمال بی‌وفایی بر بستر مرگ وانهادند وَغَادَرُوهُ عَلَى فِرَاشِ الْوَفاةِ،
  • و شتافتند، برای شکستن بیعت وَأَسْرَعُوا لِنَقْضِ الْبَيْعَةِ،
  • و مخالفت پیمان‌های محکم تأکیدشده وَمُخالَفَةِ الْمَوَاثِيقِ الْمُؤَكَّدَةِ،
  • و خیانت نسبت به امانتی که به کوه‌های استوار پا برجا عرضه شده بود وَخِيانَةِ الْأَمانَةِ الْمَعْرُوضَةِ عَلَى الْجِبالِ الرَّاسِيَةِ،
  • و آن‌ها از اینکه آن را حمل کنند، خودداری کردند وَأَبَتْ أَنْ تَحْمِلَها
  • و آن را حمل کرد انسان به غایت ستمکار و به شدت نادان، وَحَمَلَهَا الْإِنْسانُ الظَّلُومُ الْجَهُولُ
  • صاحب شکاف افکنی ذُو الشِّقاقِ
  • و مباهات به گناهان دردناک و َالْعِزَّةِ بِالْآثامِ الْمُؤْلِمَةِ
  • و گردن فراز از گردن نهادن براى دستیابى به عاقبتى ستوده؛ وَالْأَنَفَةِ عَنِ الانْقِيادِ لِحَمِيدِ الْعاقِبَةِ؛

 

(نتیجه انحراف از امامت ) :

  • پس فَ
  • گردآورده شدند فرومایگان اعراب حُشِرَ سفْلَةُ الْأَعْرابِ
  • و باقی‌مانده دسته‌های کافر، به در خانه نبوّت و رسالت وَبَقايَا الْأَحْزابِ إِلَى دارِ النُّبُوَّةِ وَالرِّسالَةِ،
  • و فرودگاه وحی و فرشتگان وَمَهْبِطِ الْوَحْيِ وَالْمَلائِكَةِ،
  • و قرارگاه سلطنت ولایت وَمُسْتَقَرِّ سُلْطانِ الْوِلايَةِ،
  • و معدن وصیت و خلافت و امامت وَمَعْدِنِ الْوَصِيَّةِ وَالْخِلافَةِ وَالْإِمامَةِ
  • تا آنکه شکستند پیمان مصطفی را در حقّ برادرش، حَتَّى نَقَضُوا عَهْدَ الْمُصْطَفَى فِي أَخِيهِ
  • پرچم هدایت عَلَمِ الْهُدَى
  • و بیان‌کننده راه هدایت از راه‌های هلاکت وَالْمُبَيِّنِ طَرِيقَ النَّجاةِ مِنْ طُرُقِ الرَّدَى،
  • و جریحه‌دار کردند جگر بهترین خلق را، در ستم به دخترش وَجَرَحُوا كَبِدَ خَيْرِ الْوَرَى فِي ظُلْمِ ابْنَتِهِ،
  • و لگدکوب کردن محبوبش وَاضْطِهادِ حَبِيبَتِهِ،
  • و غصب کردن حق عزیزش، وَاهْتِضامِ عَزِيزَتِهِ
  • پاره تنش و جگرگوشه‌اش و شوهرش را واگذاشتند بَضْعَةِ لَحْمِهِ وَفِلْذَةِ كَبِدِهِ، وَخَذَلُوا بَعْلَها،
  • و مقامش را کوچک شمردند وَصَغَّرُوا قَدْرَهُ،
  • و حرام‌هایش را حلال کردند وَاسْتَحَلُّوا مَحارِمَهُ،
  • و رحمش را قطع نمودند وَقَطَعُوا رَحِمَهُ،
  • و برادری‌اش را انکار کردند وَأَنْكَرُوا أُخُوَّتَهُ،
  • و دوستی‌اش را ترک گفتند وَهَجَرُوا مَوَدَّتَهُ،
  • و اطاعتش را شکستند وَنَقَضُوا طاعَتَهُ،
  • و ولایتش را منکر شدند؛ وَجَحَدُوا وِلايَتَهُ؛
  • و بردگان را در خلافت او به طمع انداختند وَأَطْمَعُوا الْعَبِيدَ فِي خِلافَتِهِ،
  • و او را به طرف بیعتشان کشاندند، وَقادُوهُ إِلى بَيْعَتِهِمْ
  • با شمشیرهای برکشیده بیعت‌گران ناحق مُصْلِتَةً سُيُوفَها،
  • و سرنیزه‌های برهنه عمّال حکومت، مُقْذِعَةً أَسِنَّـتَها،
  • درحالی‌که او خشمگین‌دل،وَهُوَ ساخِطُ الْقَلْبِ،
  • خروشیده غضب،  هَائِجُ الْغَضَبِ،
  • سخت شکیب شَدِيدُ الصَّبْرِ،
  • و فروبرنـده خشم خـود بود، كاظِمُ الْغَيْظِ،

 

  • او را دعوت می‌کردند به بیعتشان‌ که يَدْعُونَهُ إِلَى بَيْعَتِهِمُ الَّتِي
  • شومی آن اسلام را فرا گرفت عَمَّ شُؤْمُهَا الْإِسْلامَ،
  • و در دل اهل آن تخم گناهان را کاشت وَزَرَعَتْ فِي قُلُوبِ أَهْلِهَا الْآثامَ،
  • و با سلمانش نامهربانی کرد وَعَقَّتْ سَلْمانَها،
  • و مقدادش را طرد گفت وَطَرَدَتْ مِقْدَادَها،
  • و ابوذرش را به عرصه تبعید برد و َنَفَتْ جُنْدُبَها،
  • و سینه عمّارش را شکافت وَفَتَقَتْ بَطْنَ عَمَّارِها،
  • و مفاهیم قرآن را تحـریف کرد وَحَرَّفَتِ الْقُرْآنَ،
  • و احکام الهی را به احکامی دیگر تبدیل نمود وَبَدَّلَتِ الْأَحْكامَ،
  • و مقام را دگرگون ساخت وَغَيَّرَتِ الْمَقامَ،
  • و خمس را برای آزادشدگان فتح مکه مباح کرد وَأَباحَتِ الْخُمْسَ لِلطُّلَقاءِ،
  • و اولاد لعنت‌شدگان را بر نوامیس و خون مردم مسلّط نمود وَسَلَّطَتْ أَوْلادَ اللُّعَناءِ عَلَى الْفُرُوجِ وَالدِّماءِ،
  • و حلال را با حرام مخلوط کرد وَخَلَطَتِ الْحَلالَ بِالْحَرامِ،
  • و ایمان و اسلام را سبک شمرد وَاسْتَخَفَّتْ بِالْإِيمانِ وَالْإِسْلامِ،
  • و کعبه را ویران کرد؛وَهَدَمَتِ الْكَعْبَةَ؛
  • و غارتگرانه بر خانه هجرت روز حادثه حرّه حمله برد وَأَغارَتْ عَلَى دارِ الْهِجْرَةِ يَوْمَ الْحَرَّةِ، و
  • و دختران مهاجران و انصار را، برای شکنجه سخت و بی‌داد سنگین از پرده بیرون کشید َأَبْرَزَتْ بَناتِ الْمُهاجِرِينَ وَالْأَنْصارِ لِلنَّكالِ وَالسَّوْرَةِ ،
  • و جامه ننگ و رسوایی بر آنان پوشاند وَأَلْبَسَتْهُنَّ ثَوْبَ الْعارِ وَالْفَضِيحَةِ،
  • و به اهل شبهه اجازه و آزادی داد، برای کشتن اهل‌بیت برگزیده پیامبر و نابود کردن نسلش وَرَخَّصَتْ لِأَهْلِ الشُّبْهَةِ فِي قَتْلِ أَهْلِ بَيْتِ الصَّفْوَةِ، وَ إِبَادَةِ نَسْلِهِ،
  • و ریشه‌کن کردن بیخ‌وبنش وَاسْتِئْصالِ شَأْفَتِهِ،
  • و اسیر کردن حرمش وَسَبْيِ حَرَمِهِ،
  • و به قتل رساندن یاورانش وَقَتْلِ أَنْصارِهِ،
  • و شکستن منبرش وَكَسْرِ مِنْبَرِهِ، و
  • و وارونه نمودن مایه فخرش َقَلْبِ مَفْخَرِهِ،
  • و پنهان کردن دینش وَ إِخْفاءِ دِينِهِ،
  • و از میـان بردن نامش!وَقَطْعِ ذِكْرِهِ،

 

( مصیبت بر پیامبر ص ):

  • ای سروران من، يَا مَوالِيَّ
  • چه حالی داشت محمّد مصطفی اگر شما را می‌دید فَلَوْ عايَنَكُمُ الْمُصْطَفَى
  • درحالی‌که تیرهای ملت، در جگرهای شما فرو رفته وَسِهامُ الْأُمَّةِ مُغْرَقَةٌ فِي أَكْبادِكُمْ،
  • و نیزه‌هایشان در گلوهای شما قرار گرفته وَرِماحُهُمْ مُشْرَعَةٌ فِي نُحُورِكُمْ،
  • و شمشیرهای خون‌آشامشان در خون شما نشسته بود، وَسُيُوفُها مُولَغَةٌ فِي دِمائِكُمْ،
  • زنازادگان تشنگی شدید خود را به تبهکاری از تقوای شما يَشْفِي أَبْناءُ الْعَوَاهِرِ غَلِيلَ الْفِسْقِ مِنْ وَرَعِكُمْ،
  • و خشم بسیار سخت کفر خود را از ایمان شما فرو می‌نشانند؛وَغَيْظَ الْكُفْرِ مِنْ إِيمَانِكُمْ؛
  • و شما بودید بین به خاک افتاده در محرابی که شمشیر تارک، سرش را شکافته بود وَأَنْتُمْ بَيْنَ صَرِيـعٍ فِي الْمِحْرَابِ قَدْ فَلَقَ السَّيْفُ هامَتَهُ،
  • و شهید بالای تابوت که کفنش با تیرهایی سوراخ‌سوراخ شده بود وَشَهِيدٍ فَوْقَ الْجَنَازَةِ قَدْ شُكَّتْ أَكْفانُهُ بِالسِّهامِ،
  • و کشته‌ی در بیابان افتاده که سرش بالای نیزه‌ها رفته بود وَقَتِيلٍ بِالْعَراءِ قَدْ رُفِعَ فَوْقَ الْقَناةِ رَأْسُهُ،
  • و به کند و زنجیر کشیده شده در زندان‌ که با آهن اعضایش کوفته شده بود وَمُكَبَّلٍ فِي السِّجْنِ قَدْ رُضَّتْ بِالْحَدِيدِ أَعْضاؤُهُ،
  • و مسمومی که با جرعه‌های سمّ مهلک، روده‌هایش، پاره‌پاره گشته وَمَسْمُومٍ قَدْ قُطِّعَتْ بِجُرَعِ السَّمِّ أَمْعاؤُهُ،
  • و جمع شما در این سو آن سو پراکنده شده، بردگان و برده‌زادگان آنان را نابود می‌کردند،وَشَمْلُكُمْ عَبَادِيدُ تُفْنِيهِمُ الْعَبِيدُ وَأَبْناءُ الْعَبِيدِ،

 

(بزرگترین مصائب و فجایع ):

  • پس ای سروران من آیا فَهَلِ ?
  • محنت‌ها غیر آن است که ملازم شما شد الْمِحَنُ يَا سادَتِي إِلّا الَّتِي لَزِمَتْكُمْ،
  • و مصائب جز آن است که شما را فرا گرفت وَالْمَصائِبُ إِلّا الَّتِي عَمَّتْكُمْ،
  • و فاجعه‌ها جز آن است که اختصاص به شما یافت وَالْفَجَائِعُ إِلّا الَّتِي خَصَّتْكُمْ،
  • و حوادث کوبنده جز آن است که شما را کوبید؟! وَالْقَوارِعُ إِلّا الَّتِي طَرَقَتْكُمْ،
  • درود خدا بر شما و بر ارواح و پیکرهایتان و رحمت و برکات خدا بر شما. صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَعَلَى أَرْواحِكُمْ وَأَجْسادِكُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ.

 

( اظهار در مصائب وارده بر اهل بیت س):

  • پس از این، قبر منوّر را ببوس و بگو:
  • پدر و مادرم فدای شما ای خاندان مصطفی، بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمِّي يَا آلَ الْمُصْطَفَى،
  • در دست ما چیزی نیست، إِنَّا لَانَمْلِكُ
  • جز اینکه پیرامون زیارتگاه‌های شما طواف کنیم إِلّا أَنْ نَطُوفَ حَوْلَ مَشاهِدِكُمْ،
  • و به ارواح شما در آن زیارتگاه‌ها تسلیت گوییم، وَنُعَزِّيَ فِيها أَرْواحَكُمْ
  • بر این مصیبت‌های بزرگی که به آستان شما رسید عَلَى هذِهِ الْمَصَائِبِ الْعَظِيمَةِ الْحَالَّةِ بِفِنائِكُمْ،
  • و پیش‌آمدهای گرانی که به ساحت شما فرود آمد وَالرَّزايَا الْجَلِيلَةِ النَّازِلَةِ بِساحَتِكُمُ،
  • که در قلوب شیعیانتان زخم‌ها ثبت کرد الَّتِي أَثْبَتَتْ فِي قُلُوبِ شِيعَتِكُمُ الْقُرُوحَ،
  • و در جگرهایشان جراحت‌ها به ارث گذاشت وَأَوْرَثَتْ أَكْبادَهُمُ الْجُرُوحَ،
  • و در سینه‌هایشان غصه‌ها کاشت، وَزَرَعَتْ فِي صُدُورِهِمُ الْغُصَصَ،

 

( گواهی ما ):

  • پس ما خدا را گواه می‌گیریم بر اینکه فَنَحْنُ نُشْهِدُ اللّهَ أَنَّا قَدْ
  • در حقیقت شرکت نمودیم با دوستان و یاران گذشته شما، شارَكْنا أَوْلِياءَكُمْ وَأَنْصَارَكُمُ الْمُتَقَدِّمِينَ
  • در ریختن خون پیمان‌شکنان فِي إِرَاقَةِ دِماءِ النَّاكِثِينَ
  • و متجاوزان وَالْقَاسِطِينَ
  • و بیرون‌رفتگان از دین وَالْمَارِقِينَ
  • و کشندگان ابی‌عبدالله، وَقَتَلَةِ أَبِي عَبْدِاللّهِ
  • سرور جوانان اهل بهشت (درود بر او) سَيِّدِ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَيْهِ السَّلامُ
  • در روز کربلا، يَوْمَ كَرْبَلاءَ
  • به وسیله نیت‌ها بِالنِّيَّاتِ
  • و دل‌هایمان وَالْقُلُوبِ
  • و تأسف بر از دست رفتن موقعیت‌هایی که آنان برای یاری شما حاضر شدند، وَالتَّأَسُّفِ عَلَى فَوْتِ تِلْكَ الْمَواقِفِ الَّتِي حَضَرُوا لِنُصْرَتِكُمْ،
  • سلام و رحمت و برکات خدا از سوی ما بر شما باد. وَعَلَيْكُمْ مِنَّا السَّلامُ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ.

 

(دعا به درگاه الهی ):

  • سپس قبر شریف را بین خود و قبله قرار بده و بگو:
  • خدایا ! اللّهُمَّ
  • ای صاحب قدرتی که جهان از آن قدرت هستی یافت يَا ذَا الْقُدْرَةِ الَّتِي صَدَرَ عَنْهَا الْعَالَمُ
  • و بر آن قدرت بدون عیب پدید آورده شد مُكَوَّناً مَبْرُوءاً عَلَيْها مَفْطُوراً
  • و در زیر سایه عظمت آفریده گشت، تَحْتَ ظِلِّ الْعَظَمَةِ
  • شواهد آفرینشت در آن گویا شد، فَنَطَقَتْ شَوَاهِدُ صُنْعِكَ فِيهِ
  • بر اینکه تویی خدا، بِأَنَّكَ أَنْتَ اللّهُ
  • معبودی جز تو نیست، لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ
  • پدیدآورنده‌اش مُكَوِّنُهُ
  • و آفریننده‌اش و خلق‌کننده‌اش، وَبَارِئُهُ
  • جهان را پدید آوردی، وَفاطِرُهُ ابْتَدَعْتَهُ
  • نه از چیزی لَامِنْ شَيْءٍ،
  • و نه بر روی چیزی وَلَا عَلَى شَيْءٍ،
  • و نه در چیزی وَلَا فِي شَيْءٍ،
  • و نه به خاطر ترسی که بر تو وارد شده باشد، آنگاه که غیر تو نبود وَلَا لِوَحْشَةٍ دَخَلَتْ عَلَيْكَ إِذْ لَاغَيْرُكَ،
  • و نه به خاطر نیازی که در آفرینشش برای تو پیدا شده باشد وَلَا حاجَةٍ بَدَتْ لَكَ فِي تَكْوِينِهِ
  • و نه برای اینکه پس از آفرینش جهان، به آن استعانت جویی، وَلَا لِاسْتِعانَةٍ مِنْكَ عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَهُ
  • بلکه آن را به وجود آوردی تا راهنمایی بر تو باشد، ، بَلْ أَنْشَأْتَهُ لِيَكُونَ دَلِيلاً عَلَيْكَ
  • به اینکه تو از ساختمان آفرینش جدایی، بِأَنَّكَ بائِنٌ مِنَ الصُّنْعِ،
  • پس کسی که عقلش انصاف داشته باشد، طاقت انکار تو را نمی آورد فَلا يُطِيقُ الْمُنْصِفُ لِعَقْلِهِ إِنْكارَكَ،
  • و کسی که به سلامت معرفت معروف است تاب باور نکردن تو را ندارد؛ وَالْمَوْسُومُ بِصِحَّةِ الْمَعْرِفَةِ جُحُودَكَ؛

 

(درخواست از درگاه الهی ):

  • از تو می‌خواهم، أَسْأَلُكَ
  • به شرف اخلاص در یکتاپرستی‌ات بِشَرَفِ الْإِخْلاصِ فِي تَوْحِيدِكَ
  • و حرمت علاقه‌مندی به کتابت و اهل‌بیت پیامبرت، وَحُرْمَةِ التَّعَلُّقِ بِكِتابِكَ وَأَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكَ
  • اینکه درود فرستی بر آدم، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى آدَمَ
  • پدیده آفرینشت بَدِيعِ فِطْرَتِكَ،
  • و اول حجتت وَبِكْرِ حُجَّتِكَ،
  • و زبان قدرتت وَ لِسَانِ قُدْرَتِكَ،
  • و جانشین در زمین پهناورت وَالْخَلِيفَةِ فِي بَسِيطَتِكَ،
  • و بر محمّد زبده برگزیدگانت وَعَلَى مُحَمَّدٍ الْخالِصِ مِنْ صَفْوَتِكَ،
  • و کاوشگر معرفتت وَالْفاحِصِ عَنْ مَعْرِفَتِكَ،
  • و آن شناور امین بر راز پنهانت، وَالْغائِصِ الْمَأْمُونِ عَلَى مَكْنُونِ
  • به آنچه سزاوارش نمودی از نعمتت به یاری خویش سَرِيرَتِكَ بِمَا أَوْلَيْتَهُ مِنْ نِعْمَتِكَ بِمَعُونَتِكَ،
  • و بر آنانی که بین آدم و محمّد بودند، وَعَلَى مَنْ بَيْنَهُما
  • از پیامبران و اکرام‌شدگان و جانشینان و راستی‌پیشه‌گان مِنَ النَّبِيِّينَ وَالْمُكَرَّمِينَ وَالْأَوْصِياءِ وَالصِّدِّيقِينَ
  • و اینکه مرا به این پیشوایم ببخشی. وَأَنْ تَهَبَنِي لِإِمامِي هذَا.

 

  • پس پهلوی روی خود را بر ضریح مبارک بگذار و بگو:
  • خدایا به جایگاه این آقا، اللّهُمَّ بِمَحَلِّ هذَا السَّيِّدِ
  • بر طاعتت و به مقامش در پیشگاهت، مِنْ طاعَتِكَ وَبِمَنْزِلَتِهِ عِنْدَكَ
  • مرا ناگهان نمیران لَاتُمِتْنِي فُجَاءَةً،
  • و از توبه محرومم مساز وَلَا تَحْرِمْنِي تَوْبَةً،
  • و پرهیز از حرام‌هایت را چه دینی و چه دنیایی نصیبم فرما وَارْزُقْنِي الْوَرَعَ عَنْ مَحارِمِكَ دِيناً وَدُنْيا،
  • و از طلب دنیا، به آخرت مشغولم نما وَاشْغَلْنِي بِالْآخِرَةِ عَنْ طَلَبِ الْأُولى،
  • و به آنچه دوست داری و خشنودی موفقم بدار وَوَفِّقْنِي لِما تُحِبُّ وَتَرْضى،
  • و از پیروی هوا و فریب خوردن به امور باطل و آرزو برکنارم دار. وَجَنِّبْنِي اتِّباعَ الْهَـوَى وَالاغْتِرارَ بِالْأَباطِيلِ وَالْمُنَى .
  • خدایا قرار ده اللّهُمَّ اجْعَلِ
  • در گفتارم استواری السَّدادَ فِي قَوْلِي،
  • و در کردارم درستی وَالصَّوابَ فِي فِعْلِي،
  • و در پیمان و وعده‌ام راستی و وفا وَالصِّدْقَ وَالْوَفاءَ فِي ضَمانِي وَوَعْدِي،
  • و حفظ و انس‌گیری را مرتبط به پیمان و وعده‌ام وَالْحِفْظَ وَالْإِيناسَ مَقْرُونَيْنَ بِعَهْدِي وَوَعْدِي،
  • و نیکی و احسان را در شمار رفتار و اخلاقم وَالْبِرَّ وَالْإِحْسانَ مِنْ شَأْنِي وَخُلْقِي،
  • و سلامتی را برایم فراگیر قرار ده وَاجْعَلِ السَّلامَةَ لِي شامِلَةً
  • و عافیت را بر من احاطه کننده و پیچیده وَالْعافِيَةَ بِي مُحِيطَةً مُلْتَفَّةً،
  • و رفتار لطیفت و یاری‌ات را متوجه من وَلَطِيفَ صُنْعِكَ وَعَوْنِكَ مَصْرُوفاً إِلَيَّ،
  • و حسن توفیقت و آسانی‌ات را بر من کامل شده وَحُسْنَ تَوْفِيقِكَ وَيُسْرِكَ مَوْفُوراً عَلَيَّ،
  • و زنده‌ام بدار پروردگارا خوشبخت وَأَحْيِنِي يَا رَبِّ سَعِيداً
  • و بمیرانم شهید وَتَوَفَّنِي شَهِيداً،
  • و برای مرگ و پس از آن پاکم فرما؛ وَطَهِّرْنِي لِلْمَوْتِ وَمَا بَعْدَهُ؛

 

  • خدایا قرار بده اللّهُمَّ وَاجْعَلِ
  • سلامت و نور را در گوشم و دیده‌ام الصِّحَّةَ وَالنُّورَ فِي سَمْعِي وَبَصَرِي،
  • و منفعت و خیر را در راه‌هایم وَالْجِدَةَ وَالْخَيْرَ فِي طُرُقِي،
  • و هدایت و بصیرت را در دین و آیینم و وَالْهُدى وَالْبَصِيرَةَ فِي دِينِي وَمَذْهَبِي،
  • میزان حق را همیشه در برابر چشمم وَالْمِيزانَ أَبَداً نَصْبَ عَيْنِي،
  • و ذکر و پند را شعارم وَالذِّكْرَ وَالْمَوْعِظَةَ شِعارِي وَدِثارِي،
  • و جامه باطنم و فکر و عبرت‌گرفتن را انیس و تکیه‌گاهم وَالْفِكْرَةَ وَالْعِبْرَةَ أُنْسِي وَعِمادِي،
  • و جای‌گیر فرما یقین را در دلم وَمَكِّنِ الْيَقِينَ فِي قَلْبِي،
  • و آن را قرار ده استوارترین چیزها در نهادم وَاجْعَلْهُ أَوْثَقَ الْأَشْياءِ فِي نَفْسِي
  • و چیره کن آن را بر رأی و تصمیمم وَاغْلِبْهُ عَلَى رَأْيِي وَعَزْمِي،

 

  • و قرار ده َاجْعَلِ
  • ارشاد را در کردارم والْإِرشادَ فِي عَمَلِي،
  • و تسلیم شدن به امرت را بستر و پشتوانه‌ام وَالتَّسْلِيمَ لِأَمْرِكَ مِهادِي وَسَنَدِي،
  • و راضی بودن به قضا و قدرت را، آخرین کرانه تصمیم و نهایتم و دورترین اندیشه و هدفم وَالرِّضا بِقَضائِكَ وَقَدَرِكَ أَقْصَى عَزْمِي وَ نِهايَتِي وَأَبْعَدَ هَمِّي وَغايَتِي،
  • تا از احدی از بندگانت در امر دینم نپرهیزم حَتَّى لَاأَتَّقِيَ أَحَداً مِنْ خَلْقِكَ بِدِينِي،
  • و به آن جز آخرتم را نجویم وَلَا أَطْلُبَ بِهِ غَيْرَ آخِرَتِي،
  • و از آن ثناگویی و تعریف را نخواهم؛ وَلَا أَسْتَدْعِيَ مِنْهُ إِطْرائِي وَمَدْحِي؛
  • و قرار ده بهترین عاقبت‌ها را عاقبت من وَاجْعَلْ خَيْرَ الْعَواقِبِ عاقِبَتِي
  • و بهترین بازگشتگاه را، بازگشتگاه من وَخَيْرَ الْمَصايِرِ مَصِيرِي،
  • و با ناز و نعمت‌ترین زندگی‌ها را، زندگی من وَأَنْعَمَ الْعَيْشِ عَيْشِي،
  • و برترین هدایت‌ها را هدایت من و َأَفْضَلَ الْهُدى هُدايَ،
  • و کامل‌ترین بهره‌ها را بهره من وَأَوْفَرَ الْحُظُوظِ حَظِّي،
  • و شایان‌ترین نصیب‌ها را نصیب من و َأَجْزَلَ الْأَقْسامِ قِسْمِي وَنَصِيبِي،
  • و نگهدار باش ای پروردگارم، مرا از هر پیش‌آمد بدی وَكُنْ لِي يَا رَبِّ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَلِيّاً،
  • و به سوی هر خیری راهنما و راهبر و َ إِلى كُلِّ خَيْرٍ دَلِيلاً وَقائِداً،
  • و از هر متجاوز حسودی پشتیبان و جلوگیر.و َمِنْ كُلِّ باغٍ وَحَسُودٍ ظَهِيراً وَمانِعاً .

 

( اقرار به قدت و توانایی  الهی ):

  • خدایا اللّهُمَّ
  • به توست سازوبرگ و زمامم و اطمینان و توفیق و جنبش و نیرویم بِكَ اعْتِدادِي وَعِصْمَتِي وَثِقَتِي وَتَوْفِيقِي وَحَوْلِي وَقُوَّتِي،
  • و برای توست حیات و مرگم وَلَكَ مَحْيايَ وَمَماتِي،
  • و در کف توست آرامش و حرکتم وَفِي قَبْضَتِكَ سُكُونِي وَحَرَكَتِي،
  • و به دستاویز محکم‌تر توست چنگ زدن و پیوندم وَ إِنَّ بِعُرْوَتِكَ الْوُثْقَى اسْتِمْساكِي وَوُصْلَتِي،
  • و بر توست در همه کارها اعتماد و توکلم وَعَلَيْكَ فِي الْأُمُورِ كُلِّهَا اعْتِمادِي وَتَوَكُّلِي،
  • و از عذاب دوزخ و تماس آتش نجات و رهایی‌ام وَمِنْ عَذابِ جَهَنَّمَ وَمَسِّ سَقَرَ نَجاتِي وَخَلاصِي،
  • و در خانه امن و کرامت توست منزل و مأوایم وَفِي دارِ أَمْنِكَ وَكَرامَتِكَ مَثْوايَ وَمُنْقَلَبِي،
  • و به دست آقایان و سرورانم، خاندان مصطفی است رستگاری و گشایشم. وَعَلَى أَيْدِي سادَتِي وَمَوالِيَّ آلِ الْمُصْطَفَى فَوْزِى وَفَرَجِي .

 

(درخواست پایانی ):

  • خدایا اللّهُمَّ
  • بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
  • و بیامرز مردان و زنان مؤمن و مسلمان را وَاغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِماتِ،
  • و بیامرز مرا و پدر و مادرم و آنچه زاده‌اند و خاندانم و همسایگانم وَاغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَمَا وَلَدا وَأَهْلِ بَيْتِي وَجِيرانِي
  • و هر زن و مرد باایمانی را که حقّی بر گردن من دارد، وَ لِكُلِّ مَنْ قَلَّدَنِي يَداً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ،
  • همانا تو دارای احسان بزرگی. إِنَّكَ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ،
  • [وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ].

 

 

#############################################################

پیوست :

************************************************************************

متن زیارت جامعه برای زیارت همه ائمه(ع)

منبع :  پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان به نشانی عرفان آی آر

بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَفِي سَبِيلِ اللّهِ وَعَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ، اللّهُمَّ اغْسِلْ عَنِّي دَرَنَ الذُّنُوبِ، وَوَسَخَ الْعُيُوبِ، وَطَهِّرْنِي بِماءِ التَّوْبَةِ، وَأَلْبِسْنِي رِداءَ الْعِصْمَةِ، وَأَيِّدْنِي بِلُطْفٍ مِنْكَ يُوَفِّقُنِي لِصالِحِ الْأَعْمالِ، إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ.

به نام خدا و به خدا و در راه خدا و بر آیین رسول خدا. خدایا از من ناپاکی گناهان و آلودگی عیوب را بشوی و به آب توبه پاکیزه‌ام کن و جامه خودداری بر وجودم بپوشان و به لطفی از جانب خود یاری‌ام کن که مرا موفق نماید به اعمال شایسته، به درستی که تو دارنده‌ی احسان بزرگی.

پس هرگاه به در حرم مطهّر نزدیک شدی بگو:

الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِي وَفَّقَنِي لِقَصْدِ وَلِيِّهِ وَزِيارَةِ حُجَّتِهِ، وَأَوْرَدَنِي حَرَمَهُ وَلَمْ يَبْخَسْنِي حَظِّي مِنْ زِيارَةِ قَبْرِهِ، وَالنُّزُولِ بِعَقْوَةِ مُغَيَّبِهِ وَساحَةِ تُرْبَتِهِ . الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لَمْ يَسِمْنِي بِحِرْمانِ مَا أَمَّلْتُهُ، وَلَا صَرَفَ عَنِّي مَا رَجَوْتُهُ، وَلَا قَطَعَ رَجائِي فِيمَا تَوَقَّعْتُهُ، بَلْ أَلْبَسَنِي عافِيَتَهُ، وَأَفادَنِي نِعْمَتَهُ، وَآتانِي كَرامَتَهُ.

خدا را ستایش که مرا به روی آوردن به سوی ولی‌ّاش و زیارت حجّتش موفّق نمود و به حرم او وارد ساخت و بهره‌ام را از زیارت بارگاهش و فرود آمدن به کوی دور از انظارش و آستانه تربتش نکاست؛ خدا را ستایش که به محرومیت از آنچه آرزو داشتم داغدارم نکرد و آنچه را به آن امید داشتم از من بازنگرداند و امیدم را در آنچه انتظار داشتم قطع نکرد، بلکه لباس عافیت را به وجودم پوشاند و از نعمتش بهره‌مند نمود و از کرامتش به من عنایت فرمود.

پس هرگاه وارد حرم شدی در برابر ضریح مقدّس بایست و بگو:

السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَئِمَّةَ الْمُؤْمِنِينَ، وَسادَةَ الْمُتَّقِينَ، وَكُبَراءَ الصِّدِّيقِينَ، وَأُمَراءَ الصَّالِحِينَ، وَقادَةَ الْمُحْسِنِينَ، وَأَعْلامَ الْمُهْتَدِينَ، وَأَنْوارَ الْعارِفِينَ، وَوَرَثَةَ الْأَنْبِياءِ، وَصَفْوَةَ الْأَوْصِياءِ، وَشُمُوسَ الْأَتْقِياءِ، وَبُدُورَ الْخُلَفاءِ، وَعِبادَ الرَّحْمَانِ، وَشُرَكاءَ الْقُرْآنِ، وَمَنْهَجَ الْإِيمانِ، وَمَعادِنَ الْحَقائِقِ، وَشُفَعاءَ الْخَلائِقِ، وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ .

سلام بر شما پیشوایان مؤمنان و سروران پرهیزگاران و بزرگان درست‌کرداران و راستگویان و امیران شایستگان و رهبران نیکوکاران و نشانه‌های راه‌یافتگان و نورهای عارفان و وارثان پیامبران و برگزیده جانشینان و خورشیدهای پرهیزگاران و ماه‌های کامل جانشینان و بندگان رحمان و شریکان قرآن و راه ایمان و سرچشمه‌های حقایق و شفیعان خلایق و رحمت و برکات خدا بر شما باد،

أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَبْوابُ اللّهِ، وَمَفاتِيحُ رَحْمَتِهِ، وَمَقالِيدُ مَغْفِرَتِهِ، وَسَحائِبُ رِضْوانِهِ، وَمَصابِيحُ جِنانِهِ، وَحَمَلَةُ فُرْقانِهِ، وَخَزَنَةُ عِلْمِهِ، وَحَفَظَةُ سِرِّهِ، وَمَهْبِطُ وَحْيِهِ، وَعِنْدَكُمْ أَماناتُ النُّبُوَّةِ، وَوَدائِعُ الرِّسالَةِ، أَنْتُمْ أُمَناءُ اللّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ، وَعِبادُهُ وَأَصْفِياؤُهُ، وَأَنْصارُ تَوْحِيدِهِ، وَأَرْكانُ تَمْجِيدِهِ، وَدُعاتُهُ إِلى كُتُبِهِ، وَحَرَسَةُ خَلائِقِهِ، وَحَفَظَةُ وَدَائِعِهِ،

گواهی می‌دهم که شمایید درگاه‌های خدا و کلیدهای رحمتش و وسائل آمرزشش و ابرهای خشنودی‌اش و چراغ‌های بهشتش و حاملان قرآنش و خزانه‌داران علمش و حافظان رازش و فرودگاه وحی‌اش و امانت‌های نبوّت و سپرده‌های رسالت نزد شماست، شمایید امینان خدا و دوستان و بندگانش و برگزیدگانش و یاران توحیدش و پایه‌های تمجیدش و خوانندگان به سوی کتاب‌هایش و پاسداران خلایقش و نگهبانان ودیعه‌هایش،

لَايَسْبِقُكُمْ ثَناءُ الْمَلائِكَةِ فِي الْإِخْلاصِ وَالْخُشُوعِ وَلَا يُضادُّكُمْ ذُو ابْتِهالٍ وَخُضُوعٍ؛ أَنَّى وَلَكُمُ الْقُلُوبُ الَّتِي تَوَلَّى اللّهُ رِياضَتَها بِالْخَوْفِ وَالرَّجاءِ، وَجَعَلَها أَوْعِيَةً لِلشُّكْرِ وَالثَّناءِ، وَآمَنَها مِنْ عَوارِضِ الْغَفْلَةِ، وَصَفَّاها مِنْ سُوءِ الْفَتْرَةِ بَلْ يَتَقَرَّبُ أَهْلُ السَّماءِ بِحُبِّكُمْ، وَبِالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِكُمْ، وَتَوَاتُرِ الْبُكاءِ عَلَى مُصابِكُمْ، وَالاسْتِغْفارِ لِشِيعَتِكُمْ وَمُحِبِّيكُمْ،

ثنای فرشتگان نسبت به خدا، در اخلاص و فروتنی از شما پیشی نگیرد و صاحب زاری و فروتنی با شما ضدّیت ننماید؛ از کجا توانند؟ و حال آنکه برای شما دل‌هایی است که خدا عهده‌دار تهذیب آن‌ها با بیم و امید شده است و آن‌ها را ظرف‌هایی برای شکر و ثنا قرار داد و از عارضه‌های غفلت ایمن نموده و از بدی سستی تصفیه کرده است، بلکه اهل آسمان‌ها به خدا تقرّب می‌جویند، به دوستی شما و به بیزاری از دشمنانتان و پی‌درپی گریستن به مصیبت‌هایتان و آمرزش‌خواهی برای شیعیان و دوستانتان،

فَأَنَا أُشْهِدُ اللّهَ خالِقِي، وَأُشْهِدُ مَلائِكَتَهُ وَأَنْبِياءَهُ، وَأُشْهِدُكُمْ يَا مَوالِيَّ أَنِّي مُؤْمِنٌ بِوِلايَتِكُمْ، مُعْتَقِدٌ لِإِمامَتِكُمْ، مُقِرٌّ بِخِلافَتِكُمْ، عارِفٌ بِمَنْزِلَتِكُمْ، مُوقِنٌ بِعِصْمَتِكُمْ، خاضِعٌ لِوِلايَتِكُمْ؛ مُتَقَرِّبٌ إِلَى اللّهِ بِحُبِّكُمْ، وَبِالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِكُمْ، عالِمٌ بِأَنَّ اللّهَ قَدْ طَهَّرَكُمْ مِنَ الْفَوَاحِشِ مَا ظَهَرَ مِنْها وَمَا بَطَنَ وَمِنْ كُلِّ رِيبَةٍ وَنَجاسَةٍ وَدَنِيَّةٍ وَرَجاسَةٍ، وَمَنَحَكُمْ رايَةَ الْحَقِّ الَّتِي مَنْ تَقَدَّمَها ضَلَّ وَمَنْ تَأَخَّرَ عَنْها زَلَّ، وَفَرَضَ طاعَتَكُمْ عَلَى كُلِّ أَسْوَدَ وَأَبْيَضَ،

من خدا را گواه می‌گیرم که آفریننده من است و گواه می‌گیرم فرشتگان و پیامبران را و گواه می‌گیرم شما را ای سرپرستان من که من به ولایت شما مؤمنم و به امامت شما معتقدم و به خلافت شما اقرار دارم و به مقام شما عارفم و به معصوم بودنتان یقین دارم، نسبت به ولایت شما فروتنم؛ به دوستی شما و بیزاری از دشمنانتان به سوی خدا تقرّب می‌جویم، آگاهم به اینکه خدا شما را پاک کرده از زشتی‌های آشکار و پنهان و از هر شک و دودلی و آلودگی و پستی و پلیدی و به شما عطا کرده پرچم حقّی را که هرکه بر آن پیشی جسته گمراه شده است و هرکه از آن عقب مانده، لغزیده است و طاعت شما را بر هر سیاه و سپیدی واجب نموده است

وَأَشْهَدُ أَنَّكُمْ قَدْ وَفَيْتُمْ بِعَهْدِ اللّهِ وَذِمَّتِهِ وَبِكُلِّ مَا اشْتَرَطَ عَلَيْكُمْ فِي كِتابِهِ، وَدَعَوْتُمْ إِلى سَبِيلِهِ، وَأَنْفَذْتُمْ طاقَتَكُمْ فِي مَرْضاتِهِ، وَحَمَلْتُمُ الْخَلائِقَ عَلَى مِنْهاجِ النُّبُوَّةِ وَمَسالِكِ الرِّسالَةِ، وَسِرْتُمْ فِيهِ بِسِيرَةِ الْأَنْبِياءِ وَمَذاهِبِ الْأَوْصِياءِ، فَلَمْ يُطَعْ لَكُمْ أَمْرٌ، وَلَمْ تُصْغَ إِلَيْكُمْ أُذُنٌ، فَصَلَواتُ اللّهِ عَلَى أَرْواحِكُمْ وَأَجْسادِكُمْ.

و گواهی می‌دهم که شما به عهد و پیمان خدا و به هر چه در کتابش بر شما شرط کرده بود وفا کردید و به راه خدا خواندید و نیروی خود را در خشنودی‌اش هزینه نمودید و خلایق را بر طریق نبوّت و راه‌های رسالت واداشتید و در این راه به روش پیامبران و روش‌های جانشینان قدم برداشتید، اما فرمانی از شما پیروی نشد و گوشی در برابر سخنان شما برای گوش دادن قرار نگرفت، درودهای خدا بر ارواح و اجسادتان.

پس خود را به قبر منوّر می‌چسبانی و می‌گویی:

بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي يَا حُجَّةَ اللّهِ، لَقَدْ أُرْضِعْتَ بِثَدْيِ الْإِيمانِ، وَفُطِمْتَ بِنُورِ الْإِسْلامِ، وَغُذِّيتَ بِبَرْدِ الْيَقِينِ، وَأُلْبِسْتَ حُلَلَ الْعِصْمَةِ، وَاصْطُفِيتَ وَوُرِّثْتَ عِلْمَ الْكِتابِ، وَلُقِّنْتَ فَصْلَ الْخِطابِ، وَأُوضِحَ بِمَكانِكَ مَعارِفُ التَّنْزِيلِ وَغَوامِضُ التَّأْوِيلِ، وَسُلِّمَتْ إِلَيْكَ رايَةُ الْحَقِّ، وَكُلِّفْتَ هِدايَةَ الْخَلْقِ، وَنُبِذَ إِلَيْكَ عَهْدُ الْإِمامَةِ، وَأُلْزِمْتَ حِفْظَ الشَّرِيعَةِ،

پدر و مادرم به فدایت ای حجّت خدا، تو از سینه ایمان شیر داده شدی و به نور اسلام از شیر بازت داشتند و با خنکای یقین تغذیه شدی و جامه‌های عصمت به تو پوشانده شد و علم کتاب را وارث گشتی و به جداسازی حق و باطل تلقین شدی و با منزلتت معارف قرآن و مشکلات تأویل روشن شد و پرچم حق تسلیم تو گشت و هدایت بندگان به تو تکلیف شد و عهد امامت، در اختیار تو قرار گرفت و به حفظ شریعت ملزم شدی

وَأَشْهَدُ يَا مَوْلايَ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِشَرائِطِ الْوَصِيَّةِ، وَقَضَيْتَ مَا لَزِمَكَ مِنْ حَدِّ الطَّاعَةِ، وَنَهَضْتَ بِأَعْبَاءِ الْإِمامَةِ؛ وَاحْتَذَيْتَ مِثالَ النُّبُوَّةِ فِي الصَّبْرِ وَالاجْتِهادِ وَالنَّصِيحَةِ لِلْعِبادِ وَكَظْمِ الْغَيْظِ وَالْعَفْوِ عَنِ النَّاسِ، وَعَزَمْتَ عَلَى الْعَدْلِ فِي الْبَرِيَّةِ وَالنَّصَفَةِ فِي الْقَضِيَّةِ، وَوَكَّدْتَ الْحُجَجَ عَلَى الْأُمَّةِ بِالدَّلائِلِ الصَّادِقَةِ وَالشَّرِيعَةِ النَّاطِقَةِ

و گواهی می‌دهم ای مولایم که تو به شرایط وصیت وفا کردی و از حدّ اطاعت، آنچه را تکلیف داشتی انجام دادی و به مسئولیت‌های سنگین امامت قیام نمودی؛ و به مقام نبوّت اقتدا کردی، در صبر و کوشش و خیرخواهی نسبت به بندگان و فروخوردن خشم و گذشت از مردم و بر عدالت در میان مردم و انصاف در قضاوت، مصمّم شدی و حجّت‌ها را بر امّت استوار ساختی با دلایل صادقانه و شریعت گویا

وَدَعَوْتَ إِلَى اللّهِ بِالْحِكْمَةِ الْبالِغَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، فَمُنِعْتَ مِنْ تَقْوِيمِ الزَّيْغِ، وَسَدِّ الثُّلَمِ، وَ إِصْلاحِ الْفاسِدِ، وَكَسْرِ الْمُعانِدِ، وَ إِحْياءِ السُّنَنِ، وَ إِماتَةِ الْبِدَعِ، حَتَّى فارَقْتَ الدُّنْيا وَأَنْتَ شَهِيدٌ، وَلَقِيتَ رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَأَنْتَ حَمِيدٌ، صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْكَ تَتَرادَفُ وَتَزِيدُ.

و با حکمت رسا و پند نیکو دعوت به خدا کردی، اما بازداشته شدی از راست‌کردن کجی‌ها و گرفتن رخنه‌ها و اصلاح تباهی و شکستن دشمن و زنده نمودن سنّت‌ها و میراندن بدعت‌ها تا از دنیا جدا شدی درحالی‌که شهید بودی و رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) را ملاقات نمودی درحالی‌که ستوده بودی، درودهای خدا بر تو، پیاپی شود و افزون گردد.

سپس به طرف پایین پای مبارک برو و بگو:

يا سادَتِي يَا آلَ رَسُولِ اللّهِ، إِنِّي بِكُمْ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّهِ جَلَّ وَعَلَا بِالْخِلافِ عَلَى الَّذِينَ غَدَرُوا بِكُمْ، وَنَكَثُوا بَيْعَتَكُمْ، وَجَحَدُوا وِلايَتَكُمْ، وَأَنْكَرُوا مَنْزِلَتَكُمْ، وَخَلَعُوا رِبْقَةَ طاعَتِكُمْ، وَهَجَرُوا أَسْبابَ مَوَدَّتِكُمْ، وَتَقَرَّبُوا إِلى فَراعِنَتِهِمْ بِالْبَراءَةِ مِنْكُمْ وَالْإِعْراضِ عَنْكُمْ،

ای سروران من، ای خاندان رسول خدا، به وسیله شما به خدای جلّ و علا تقرّب می‌جویم به این امور: با مخالفت کردن با آنان‌ که به شما خیانت کردند و پیمان بیعت شما را شکستند و ولایت و منزلت شما را منکر شدند و کمند طاعت شما را از وجود خود برکندند و وسایل دوستی شما را ترک نمودند و به فرعون‌هایشان با بیزاری و روی‌گردانی از شما، نزدیک شدند

وَمَنَعُوكُمْ مِنْ إِقامَةِ الْحُدُودِ، وَاسْتِئْصالِ الْجُحُودِ، وَشَعْبِ الصَّدْعِ، وَلَمِّ الشَّعَثِ، وَسَدِّ الْخَلَلِ، وَتَثْقِيفِ الْأَوَدِ، وَ إِمْضاءِ الْأَحْكامِ، وَتَهْذِيبِ الْإِسْلامِ، وَقَمْعِ الْآثامِ، وَأَرْهَجُوا عَلَيْكُمْ نَقْعَ الْحُرُوبِ وَالْفِتَنِ، وَأَنْحَوْا عَلَيْكُمْ سُيُوفَ الْأَحْقادِ، وَهَتَكُوا مِنْكُمُ السُّتُورَ، وَابْتاعُوا بِخُمْسِكُمُ الْخُمُورَ، وَصَرَفُوا صَدَقاتِ الْمَساكِينِ إِلَى الْمُضْحِكِينَ وَالسَّاخِرِينَ؛

و شما را از اقامه حدود و ریشه‌کن کردن انکارها و پرکردن شکاف و جمع کردن پراکندگی و بستن رخنه‌ها و صاف کردن کجی‌ها و اجرای احکـام و بی‌پیرایه ساختن اسلام و قلع‌وقمع کردن گناهان بازداشتند و بر ضدّ شما گردوغبار جنگ‌ها و آشوب‌ها را برانگیختند و شمشیرهای کینه را بر شما زدند و پرده‌های حرمت شما را دریدند و با خمس شما شراب‌ها خریدند و حقوق بیچارگان را در امر دلقک‌ها و مسخره‌پیشه‌گان خرج کردند؛

وَذلِكَ بِما طَرَّقَتْ لَهُمُ الْفَسَقَةُ الْغُواةُ وَالْحَسَدَةُ الْبُغاةُ أَهْلُ النَّكْثِ وَالْغَدْرِ وَالْخِلافِ وَالْمَكْرِ وَالْقُلُوبِ الْمُنْتِنَةِ مِنْ قَذَرِ الشِّرْكِ، وَالْأَجْسادِ الْمُشْحَنَةِ مِنْ دَرَنِ الْكُفْرِ، الَّذِينَ أَضَبُّوا عَلَى النِّفاقِ وَأَكَبُّوا عَلَى عَلائِقِ الشِّقاقِ،

و این امور به خاطر این بود که برای آنان، بدکاران گمراه راه باز کردند و حسودان متجاوز اهل پیمان‌شکنی و خیانت و خلافکاری و نیرنگ و دل‌های بویافته از آلودگی بت‌پرستی و بدن‌های انباشته از چرک کفر، آنان‌ که سخت به نفاق چسبیدند و به رشته‌های تفرقه روی آوردند،

فَلَمَّا مَضَى الْمُصْطَفى صَلَوات اللّهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ اخْتَطَفُوا الْغِرَّةَ، وَانْتَهَزُوا الْفُرْصَةَ، وَانْتَهَكُوا الْحُرْمَةَ، وَغَادَرُوهُ عَلَى فِرَاشِ الْوَفاةِ، وَأَسْرَعُوا لِنَقْضِ الْبَيْعَةِ، وَمُخالَفَةِ الْمَوَاثِيقِ الْمُؤَكَّدَةِ، وَخِيانَةِ الْأَمانَةِ الْمَعْرُوضَةِ عَلَى الْجِبالِ الرَّاسِيَةِ، وَأَبَتْ أَنْ تَحْمِلَها وَحَمَلَهَا الْإِنْسانُ الظَّلُومُ الْجَهُولُ ذُو الشِّقاقِ وَالْعِزَّةِ بِالْآثامِ الْمُؤْلِمَةِ وَالْأَنَفَةِ عَنِ الانْقِيادِ لِحَمِيدِ الْعاقِبَةِ؛

زمانی که مصطفی (درود خدا بر او و خاندانش) درگذشت، غافلگیری را ربودند و فرصت را غنیمت شمردند و پرده حرمت را دریدند و او را در کمال بی‌وفایی بر بستر مرگ وانهادند و شتافتند، برای شکستن بیعت و مخالفت پیمان‌های محکم تأکیدشده و خیانت نسبت به امانتی که به کوه‌های استوار پا برجا عرضه شده بود و آن‌ها از اینکه آن را حمل کنند، خودداری کردند و آن را حمل کرد انسان به غایت ستمکار و به شدت نادان، صاحب شکاف افکنی و مباهات به گناهان دردناک و گردن فراز از گردن نهادن براى دستیابى به عاقبتى ستوده؛

فَحُشِرَ سفْلَةُ الْأَعْرابِ وَبَقايَا الْأَحْزابِ إِلَى دارِ النُّبُوَّةِ وَالرِّسالَةِ، وَمَهْبِطِ الْوَحْيِ وَالْمَلائِكَةِ، وَمُسْتَقَرِّ سُلْطانِ الْوِلايَةِ، وَمَعْدِنِ الْوَصِيَّةِ وَالْخِلافَةِ وَالْإِمامَةِ حَتَّى نَقَضُوا عَهْدَ الْمُصْطَفَى فِي أَخِيهِ عَلَمِ الْهُدَى وَالْمُبَيِّنِ طَرِيقَ النَّجاةِ مِنْ طُرُقِ الرَّدَى،

پس گردآورده شدند فرومایگان اعراب و باقی‌مانده دسته‌های کافر، به در خانه نبوّت و رسالت و فرودگاه وحی و فرشتگان و قرارگاه سلطنت ولایت و معدن وصیت و خلافت و امامت تا آنکه شکستند پیمان مصطفی را در حقّ برادرش، پرچم هدایت و بیان‌کننده راه هدایت از راه‌های هلاکت

وَجَرَحُوا كَبِدَ خَيْرِ الْوَرَى فِي ظُلْمِ ابْنَتِهِ، وَاضْطِهادِ حَبِيبَتِهِ، وَاهْتِضامِ عَزِيزَتِهِ بَضْعَةِ لَحْمِهِ وَفِلْذَةِ كَبِدِهِ، وَخَذَلُوا بَعْلَها، وَصَغَّرُوا قَدْرَهُ، وَاسْتَحَلُّوا مَحارِمَهُ، وَقَطَعُوا رَحِمَهُ، وَأَنْكَرُوا أُخُوَّتَهُ، وَهَجَرُوا مَوَدَّتَهُ، وَنَقَضُوا طاعَتَهُ، وَجَحَدُوا وِلايَتَهُ؛

و جریحه‌دار کردند جگر بهترین خلق را، در ستم به دخترش و لگدکوب کردن محبوبش و غصب کردن حق عزیزش، پاره تنش و جگرگوشه‌اش و شوهرش را واگذاشتند و مقامش را کوچک شمردند و حرام‌هایش را حلال کردند و رحمش را قطع نمودند و برادری‌اش را انکار کردند و دوستی‌اش را ترک گفتند و اطاعتش را شکستند و ولایتش را منکر شدند؛

وَأَطْمَعُوا الْعَبِيدَ فِي خِلافَتِهِ، وَقادُوهُ إِلى بَيْعَتِهِمْ مُصْلِتَةً سُيُوفَها، مُقْذِعَةً أَسِنَّـتَها، وَهُوَ ساخِطُ الْقَلْبِ، هَائِجُ الْغَضَبِ، شَدِيدُ الصَّبْرِ، كاظِمُ الْغَيْظِ، يَدْعُونَهُ إِلَى بَيْعَتِهِمُ الَّتِي عَمَّ شُؤْمُهَا الْإِسْلامَ، وَزَرَعَتْ فِي قُلُوبِ أَهْلِهَا الْآثامَ،

و بردگان را در خلافت او به طمع انداختند و او را به طرف بیعتشان کشاندند، با شمشیرهای برکشیده بیعت‌گران ناحق و سرنیزه‌های برهنه عمّال حکومت، درحالی‌که او خشمگین‌دل، خروشیده غضب، سخت شکیب و فروبرنـده خشم خـود بود، او را دعوت می‌کردند به بیعتشان‌ که شومی آن اسلام را فرا گرفت و در دل اهل آن تخم گناهان را کاشت

وَعَقَّتْ سَلْمانَها، وَطَرَدَتْ مِقْدَادَها، وَنَفَتْ جُنْدُبَها، وَفَتَقَتْ بَطْنَ عَمَّارِها، وَحَرَّفَتِ الْقُرْآنَ، وَبَدَّلَتِ الْأَحْكامَ، وَغَيَّرَتِ الْمَقامَ، وَأَباحَتِ الْخُمْسَ لِلطُّلَقاءِ، وَسَلَّطَتْ أَوْلادَ اللُّعَناءِ عَلَى الْفُرُوجِ وَالدِّماءِ، وَخَلَطَتِ الْحَلالَ بِالْحَرامِ، وَاسْتَخَفَّتْ بِالْإِيمانِ وَالْإِسْلامِ، وَهَدَمَتِ الْكَعْبَةَ؛

و با سلمانش نامهربانی کرد و مقدادش را طرد گفت و ابوذرش را به عرصه تبعید برد و سینه عمّارش را شکافت و مفاهیم قرآن را تحـریف کرد و احکام الهی را به احکامی دیگر تبدیل نمود و مقام را دگرگون ساخت و خمس را برای آزادشدگان فتح مکه مباح کرد و اولاد لعنت‌شدگان را بر نوامیس و خون مردم مسلّط نمود و حلال را با حرام مخلوط کرد و ایمان و اسلام را سبک شمرد و کعبه را ویران کرد؛

وَأَغارَتْ عَلَى دارِ الْهِجْرَةِ يَوْمَ الْحَرَّةِ، وَأَبْرَزَتْ بَناتِ الْمُهاجِرِينَ وَالْأَنْصارِ لِلنَّكالِ وَالسَّوْرَةِ ، وَأَلْبَسَتْهُنَّ ثَوْبَ الْعارِ وَالْفَضِيحَةِ، وَرَخَّصَتْ لِأَهْلِ الشُّبْهَةِ فِي قَتْلِ أَهْلِ بَيْتِ الصَّفْوَةِ، وَ إِبَادَةِ نَسْلِهِ، وَاسْتِئْصالِ شَأْفَتِهِ، وَسَبْيِ حَرَمِهِ، وَقَتْلِ أَنْصارِهِ، وَكَسْرِ مِنْبَرِهِ، وَقَلْبِ مَفْخَرِهِ، وَ إِخْفاءِ دِينِهِ، وَقَطْعِ ذِكْرِهِ،

و غارتگرانه بر خانه هجرت روز حادثه حرّه حمله برد و دختران مهاجران و انصار را، برای شکنجه سخت و بی‌داد سنگین از پرده بیرون کشید و جامه ننگ و رسوایی بر آنان پوشاند و به اهل شبهه اجازه و آزادی داد، برای کشتن اهل‌بیت برگزیده پیامبر و نابود کردن نسلش و ریشه‌کن کردن بیخ‌وبنش و اسیر کردن حرمش و به قتل رساندن یاورانش و شکستن منبرش و وارونه نمودن مایه فخرش و پنهان کردن دینش و از میـان بردن نامش!

يَا مَوالِيَّ فَلَوْ عايَنَكُمُ الْمُصْطَفَى وَسِهامُ الْأُمَّةِ مُغْرَقَةٌ فِي أَكْبادِكُمْ، وَرِماحُهُمْ مُشْرَعَةٌ فِي نُحُورِكُمْ، وَسُيُوفُها مُولَغَةٌ فِي دِمائِكُمْ، يَشْفِي أَبْناءُ الْعَوَاهِرِ غَلِيلَ الْفِسْقِ مِنْ وَرَعِكُمْ، وَغَيْظَ الْكُفْرِ مِنْ إِيمَانِكُمْ؛

ای سروران من، چه حالی داشت محمّد مصطفی اگر شما را می‌دید درحالی‌که تیرهای ملت، در جگرهای شما فرو رفته و نیزه‌هایشان در گلوهای شما قرار گرفته و شمشیرهای خون‌آشامشان در خون شما نشسته بود، زنازادگان تشنگی شدید خود را به تبهکاری از تقوای شما و خشم بسیار سخت کفر خود را از ایمان شما فرو می‌نشانند؛

وَأَنْتُمْ بَيْنَ صَرِيـعٍ فِي الْمِحْرَابِ قَدْ فَلَقَ السَّيْفُ هامَتَهُ، وَشَهِيدٍ فَوْقَ الْجَنَازَةِ قَدْ شُكَّتْ أَكْفانُهُ بِالسِّهامِ، وَقَتِيلٍ بِالْعَراءِ قَدْ رُفِعَ فَوْقَ الْقَناةِ رَأْسُهُ، وَمُكَبَّلٍ فِي السِّجْنِ قَدْ رُضَّتْ بِالْحَدِيدِ أَعْضاؤُهُ، وَمَسْمُومٍ قَدْ قُطِّعَتْ بِجُرَعِ السَّمِّ أَمْعاؤُهُ، وَشَمْلُكُمْ عَبَادِيدُ تُفْنِيهِمُ الْعَبِيدُ وَأَبْناءُ الْعَبِيدِ،

و شما بودید بین به خاک افتاده در محرابی که شمشیر تارک، سرش را شکافته بود و شهید بالای تابوت که کفنش با تیرهایی سوراخ‌سوراخ شده بود و کشته‌ی در بیابان افتاده که سرش بالای نیزه‌ها رفته بود و به کند و زنجیر کشیده شده در زندان‌ که با آهن اعضایش کوفته شده بود و مسمومی که با جرعه‌های سمّ مهلک، روده‌هایش، پاره‌پاره گشته و جمع شما در این سو آن سو پراکنده شده، بردگان و برده‌زادگان آنان را نابود می‌کردند،

فَهَلِ الْمِحَنُ يَا سادَتِي إِلّا الَّتِي لَزِمَتْكُمْ، وَالْمَصائِبُ إِلّا الَّتِي عَمَّتْكُمْ، وَالْفَجَائِعُ إِلّا الَّتِي خَصَّتْكُمْ، وَالْقَوارِعُ إِلّا الَّتِي طَرَقَتْكُمْ، صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَعَلَى أَرْواحِكُمْ وَأَجْسادِكُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ.

پس ای سروران من آیا محنت‌ها غیر آن است که ملازم شما شد و مصائب جز آن است که شما را فرا گرفت و فاجعه‌ها جز آن است که اختصاص به شما یافت و حوادث کوبنده جز آن است که شما را کوبید؟! درود خدا بر شما و بر ارواح و پیکرهایتان و رحمت و برکات خدا بر شما.

پس از این، قبر منوّر را ببوس و بگو:

بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمِّي يَا آلَ الْمُصْطَفَى، إِنَّا لَانَمْلِكُ إِلّا أَنْ نَطُوفَ حَوْلَ مَشاهِدِكُمْ، وَنُعَزِّيَ فِيها أَرْواحَكُمْ عَلَى هذِهِ الْمَصَائِبِ الْعَظِيمَةِ الْحَالَّةِ بِفِنائِكُمْ، وَالرَّزايَا الْجَلِيلَةِ النَّازِلَةِ بِساحَتِكُمُ، الَّتِي أَثْبَتَتْ فِي قُلُوبِ شِيعَتِكُمُ الْقُرُوحَ، وَأَوْرَثَتْ أَكْبادَهُمُ الْجُرُوحَ، وَزَرَعَتْ فِي صُدُورِهِمُ الْغُصَصَ،

پدر و مادرم فدای شما ای خاندان مصطفی، در دست ما چیزی نیست، جز اینکه پیرامون زیارتگاه‌های شما طواف کنیم و به ارواح شما در آن زیارتگاه‌ها تسلیت گوییم، بر این مصیبت‌های بزرگی که به آستان شما رسید و پیش‌آمدهای گرانی که به ساحت شما فرود آمد که در قلوب شیعیانتان زخم‌ها ثبت کرد و در جگرهایشان جراحت‌ها به ارث گذاشت و در سینه‌هایشان غصه‌ها کاشت،

فَنَحْنُ نُشْهِدُ اللّهَ أَنَّا قَدْ شارَكْنا أَوْلِياءَكُمْ وَأَنْصَارَكُمُ الْمُتَقَدِّمِينَ فِي إِرَاقَةِ دِماءِ النَّاكِثِينَ وَالْقَاسِطِينَ وَالْمَارِقِينَ وَقَتَلَةِ أَبِي عَبْدِاللّهِ سَيِّدِ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَيْهِ السَّلامُ يَوْمَ كَرْبَلاءَ بِالنِّيَّاتِ وَالْقُلُوبِ وَالتَّأَسُّفِ عَلَى فَوْتِ تِلْكَ الْمَواقِفِ الَّتِي حَضَرُوا لِنُصْرَتِكُمْ، وَعَلَيْكُمْ مِنَّا السَّلامُ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ.

پس ما خدا را گواه می‌گیریم بر اینکه در حقیقت شرکت نمودیم با دوستان و یاران گذشته شما، در ریختن خون پیمان‌شکنان و متجاوزان و بیرون‌رفتگان از دین و کشندگان ابی‌عبدالله، سرور جوانان اهل بهشت (درود بر او) در روز کربلا، به وسیله نیت‌ها و دل‌هایمان و تأسف بر از دست رفتن موقعیت‌هایی که آنان برای یاری شما حاضر شدند، سلام و رحمت و برکات خدا از سوی ما بر شما باد.

سپس قبر شریف را بین خود و قبله قرار بده و بگو:

اللّهُمَّ يَا ذَا الْقُدْرَةِ الَّتِي صَدَرَ عَنْهَا الْعَالَمُ مُكَوَّناً مَبْرُوءاً عَلَيْها مَفْطُوراً تَحْتَ ظِلِّ الْعَظَمَةِ فَنَطَقَتْ شَوَاهِدُ صُنْعِكَ فِيهِ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللّهُ لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ مُكَوِّنُهُ وَبَارِئُهُ وَفاطِرُهُ ابْتَدَعْتَهُ لَامِنْ شَيْءٍ، وَلَا عَلَى شَيْءٍ، وَلَا فِي شَيْءٍ، وَلَا لِوَحْشَةٍ دَخَلَتْ عَلَيْكَ إِذْ لَاغَيْرُكَ، وَلَا حاجَةٍ بَدَتْ لَكَ فِي تَكْوِينِهِ وَلَا لِاسْتِعانَةٍ مِنْكَ عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَهُ، بَلْ أَنْشَأْتَهُ لِيَكُونَ دَلِيلاً عَلَيْكَ بِأَنَّكَ بائِنٌ مِنَ الصُّنْعِ، فَلا يُطِيقُ الْمُنْصِفُ لِعَقْلِهِ إِنْكارَكَ، وَالْمَوْسُومُ بِصِحَّةِ الْمَعْرِفَةِ جُحُودَكَ؛

خدایا ای صاحب قدرتی که جهان از آن قدرت هستی یافت و بر آن قدرت بدون عیب پدید آورده شد و در زیر سایه عظمت آفریده گشت، شواهد آفرینشت در آن گویا شد، بر اینکه تویی خدا، معبودی جز تو نیست، پدیدآورنده‌اش و آفریننده‌اش و خلق‌کننده‌اش، جهان را پدید آوردی، نه از چیزی و نه بر روی چیزی و نه در چیزی و نه به خاطر ترسی که بر تو وارد شده باشد، آنگاه که غیر تو نبود و نه به خاطر نیازی که در آفرینشش برای تو پیدا شده باشد و نه برای اینکه پس از آفرینش جهان، به آن استعانت جویی، بلکه آن را به وجود آوردی تا راهنمایی بر تو باشد، به اینکه تو از ساختمان آفرینش جدایی، پس کسی که عقلش انصاف داشته باشد، طاقت انکار تو را نمی آورد و کسی که به سلامت معرفت معروف است تاب باور نکردن تو را ندارد؛

أَسْأَلُكَ بِشَرَفِ الْإِخْلاصِ فِي تَوْحِيدِكَ وَحُرْمَةِ التَّعَلُّقِ بِكِتابِكَ وَأَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى آدَمَ بَدِيعِ فِطْرَتِكَ، وَبِكْرِ حُجَّتِكَ، وَ لِسَانِ قُدْرَتِكَ، وَالْخَلِيفَةِ فِي بَسِيطَتِكَ، وَعَلَى مُحَمَّدٍ الْخالِصِ مِنْ صَفْوَتِكَ، وَالْفاحِصِ عَنْ مَعْرِفَتِكَ، وَالْغائِصِ الْمَأْمُونِ عَلَى مَكْنُونِ سَرِيرَتِكَ بِمَا أَوْلَيْتَهُ مِنْ نِعْمَتِكَ بِمَعُونَتِكَ، وَعَلَى مَنْ بَيْنَهُما مِنَ النَّبِيِّينَ وَالْمُكَرَّمِينَ وَالْأَوْصِياءِ وَالصِّدِّيقِينَ وَأَنْ تَهَبَنِي لِإِمامِي هذَا.

از تو می‌خواهم، به شرف اخلاص در یکتاپرستی‌ات و حرمت علاقه‌مندی به کتابت و اهل‌بیت پیامبرت، اینکه درود فرستی بر آدم، پدیده آفرینشت و اول حجتت و زبان قدرتت و جانشین در زمین پهناورت و بر محمّد زبده برگزیدگانت و کاوشگر معرفتت و آن شناور امین بر راز پنهانت، به آنچه سزاوارش نمودی از نعمتت به یاری خویش و بر آنانی که بین آدم و محمّد بودند، از پیامبران و اکرام‌شدگان و جانشینان و راستی‌پیشه‌گان و اینکه مرا به این پیشوایم ببخشی.

پس پهلوی روی خود را بر ضریح مبارک بگذار و بگو:

اللّهُمَّ بِمَحَلِّ هذَا السَّيِّدِ مِنْ طاعَتِكَ وَبِمَنْزِلَتِهِ عِنْدَكَ لَاتُمِتْنِي فُجَاءَةً، وَلَا تَحْرِمْنِي تَوْبَةً، وَارْزُقْنِي الْوَرَعَ عَنْ مَحارِمِكَ دِيناً وَدُنْيا، وَاشْغَلْنِي بِالْآخِرَةِ عَنْ طَلَبِ الْأُولى، وَوَفِّقْنِي لِما تُحِبُّ وَتَرْضى، وَجَنِّبْنِي اتِّباعَ الْهَـوَى وَالاغْتِرارَ بِالْأَباطِيلِ وَالْمُنَى .

خدایا به جایگاه این آقا، بر طاعتت و به مقامش در پیشگاهت، مرا ناگهان نمیران و از توبه محرومم مساز و پرهیز از حرام‌هایت را چه دینی و چه دنیایی نصیبم فرما و از طلب دنیا، به آخرت مشغولم نما و به آنچه دوست داری و خشنودی موفقم بدار و از پیروی هوا و فریب خوردن به امور باطل و آرزو برکنارم دار.

اللّهُمَّ اجْعَلِ السَّدادَ فِي قَوْلِي، وَالصَّوابَ فِي فِعْلِي، وَالصِّدْقَ وَالْوَفاءَ فِي ضَمانِي وَوَعْدِي، وَالْحِفْظَ وَالْإِيناسَ مَقْرُونَيْنَ بِعَهْدِي وَوَعْدِي، وَالْبِرَّ وَالْإِحْسانَ مِنْ شَأْنِي وَخُلْقِي، وَاجْعَلِ السَّلامَةَ لِي شامِلَةً وَالْعافِيَةَ بِي مُحِيطَةً مُلْتَفَّةً، وَلَطِيفَ صُنْعِكَ وَعَوْنِكَ مَصْرُوفاً إِلَيَّ، وَحُسْنَ تَوْفِيقِكَ وَيُسْرِكَ مَوْفُوراً عَلَيَّ، وَأَحْيِنِي يَا رَبِّ سَعِيداً وَتَوَفَّنِي شَهِيداً، وَطَهِّرْنِي لِلْمَوْتِ وَمَا بَعْدَهُ؛

خدایا قرار ده در گفتارم استواری و در کردارم درستی و در پیمان و وعده‌ام راستی و وفا و حفظ و انس‌گیری را مرتبط به پیمان و وعده‌ام و نیکی و احسان را در شمار رفتار و اخلاقم و سلامتی را برایم فراگیر قرار ده و عافیت را بر من احاطه کننده و پیچیده و رفتار لطیفت و یاری‌ات را متوجه من و حسن توفیقت و آسانی‌ات را بر من کامل شده و زنده‌ام بدار پروردگارا خوشبخت و بمیرانم شهید و برای مرگ و پس از آن پاکم فرما؛

اللّهُمَّ وَاجْعَلِ الصِّحَّةَ وَالنُّورَ فِي سَمْعِي وَبَصَرِي، وَالْجِدَةَ وَالْخَيْرَ فِي طُرُقِي، وَالْهُدى وَالْبَصِيرَةَ فِي دِينِي وَمَذْهَبِي، وَالْمِيزانَ أَبَداً نَصْبَ عَيْنِي، وَالذِّكْرَ وَالْمَوْعِظَةَ شِعارِي وَدِثارِي، وَالْفِكْرَةَ وَالْعِبْرَةَ أُنْسِي وَعِمادِي، وَمَكِّنِ الْيَقِينَ فِي قَلْبِي، وَاجْعَلْهُ أَوْثَقَ الْأَشْياءِ فِي نَفْسِي وَاغْلِبْهُ عَلَى رَأْيِي وَعَزْمِي،

خدایا قرار بده سلامت و نور را در گوشم و دیده‌ام و منفعت و خیر را در راه‌هایم و هدایت و بصیرت را در دین و آیینم و میزان حق را همیشه در برابر چشمم و ذکر و پند را شعارم و جامه باطنم و فکر و عبرت‌گرفتن را انیس و تکیه‌گاهم و جای‌گیر فرما یقین را در دلم و آن را قرار ده استوارترین چیزها در نهادم و چیره کن آن را بر رأی و تصمیمم

وَاجْعَلِ الْإِرشادَ فِي عَمَلِي، وَالتَّسْلِيمَ لِأَمْرِكَ مِهادِي وَسَنَدِي، وَالرِّضا بِقَضائِكَ وَقَدَرِكَ أَقْصَى عَزْمِي وَ نِهايَتِي وَأَبْعَدَ هَمِّي وَغايَتِي، حَتَّى لَاأَتَّقِيَ أَحَداً مِنْ خَلْقِكَ بِدِينِي، وَلَا أَطْلُبَ بِهِ غَيْرَ آخِرَتِي، وَلَا أَسْتَدْعِيَ مِنْهُ إِطْرائِي وَمَدْحِي؛

و قرار ده ارشاد را در کردارم و تسلیم شدن به امرت را بستر و پشتوانه‌ام و راضی بودن به قضا و قدرت را، آخرین کرانه تصمیم و نهایتم و دورترین اندیشه و هدفم تا از احدی از بندگانت در امر دینم نپرهیزم و به آن جز آخرتم را نجویم و از آن ثناگویی و تعریف را نخواهم؛

وَاجْعَلْ خَيْرَ الْعَواقِبِ عاقِبَتِي وَخَيْرَ الْمَصايِرِ مَصِيرِي، وَأَنْعَمَ الْعَيْشِ عَيْشِي، وَأَفْضَلَ الْهُدى هُدايَ، وَأَوْفَرَ الْحُظُوظِ حَظِّي، وَأَجْزَلَ الْأَقْسامِ قِسْمِي وَنَصِيبِي، وَكُنْ لِي يَا رَبِّ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَلِيّاً، وَ إِلى كُلِّ خَيْرٍ دَلِيلاً وَقائِداً، وَمِنْ كُلِّ باغٍ وَحَسُودٍ ظَهِيراً وَمانِعاً .

و قرار ده بهترین عاقبت‌ها را عاقبت من و بهترین بازگشتگاه را، بازگشتگاه من و با ناز و نعمت‌ترین زندگی‌ها را، زندگی من و برترین هدایت‌ها را هدایت من و کامل‌ترین بهره‌ها را بهره من و شایان‌ترین نصیب‌ها را نصیب من و نگهدار باش ای پروردگارم، مرا از هر پیش‌آمد بدی و به سوی هر خیری راهنما و راهبر و از هر متجاوز حسودی پشتیبان و جلوگیر.

اللّهُمَّ بِكَ اعْتِدادِي وَعِصْمَتِي وَثِقَتِي وَتَوْفِيقِي وَحَوْلِي وَقُوَّتِي، وَلَكَ مَحْيايَ وَمَماتِي، وَفِي قَبْضَتِكَ سُكُونِي وَحَرَكَتِي، وَ إِنَّ بِعُرْوَتِكَ الْوُثْقَى اسْتِمْساكِي وَوُصْلَتِي، وَعَلَيْكَ فِي الْأُمُورِ كُلِّهَا اعْتِمادِي وَتَوَكُّلِي، وَمِنْ عَذابِ جَهَنَّمَ وَمَسِّ سَقَرَ نَجاتِي وَخَلاصِي، وَفِي دارِ أَمْنِكَ وَكَرامَتِكَ مَثْوايَ وَمُنْقَلَبِي، وَعَلَى أَيْدِي سادَتِي وَمَوالِيَّ آلِ الْمُصْطَفَى فَوْزِى وَفَرَجِي .

خدایا به توست سازوبرگ و زمامم و اطمینان و توفیق و جنبش و نیرویم و برای توست حیات و مرگم و در کف توست آرامش و حرکتم و به دستاویز محکم‌تر توست چنگ زدن و پیوندم و بر توست در همه کارها اعتماد و توکلم و از عذاب دوزخ و تماس آتش نجات و رهایی‌ام و در خانه امن و کرامت توست منزل و مأوایم و به دست آقایان و سرورانم، خاندان مصطفی است رستگاری و گشایشم.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِماتِ، وَاغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَمَا وَلَدا وَأَهْلِ بَيْتِي وَجِيرانِي وَ لِكُلِّ مَنْ قَلَّدَنِي يَداً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ، إِنَّكَ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ، [وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ].

خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و بیامرز مردان و زنان مؤمن و مسلمان را و بیامرز مرا و پدر و مادرم و آنچه زاده‌اند و خاندانم و همسایگانم و هر زن و مرد باایمانی را که حقّی بر گردن من دارد، همانا تو دارای احسان بزرگی.