خواستگاری و ازدواج شهید مرتضی سلمان طرقی
خواستگاری و ازدواج شهید مرتضی سلمان طرقی

در این نوشتار به هم خوردن خواستگاری اول و جور شدن خواستگاری دوم و مهر و عقد و ازدواج شهید مرتضی سلمان طرقی تبیین شده است
دکتر سیدجواد هاشمی فشارکی

مرتضی جوان در بحبوبه مبارزات خستگی ناپذیر خود در شرایط جنگ مسلحانه و ناامنی های بوجود آمده توسط منافقین ، در سال ۱۳۶۰ در ۲۵ سالگی با دختری مومن و پاکدامن ،کانون گرم خانواده را تشکیل می دهد. و کمی بعد عازم جبهه میشود و دوسال بعد به شهادت می رسد . دو فرزند پسر از ایشان به یادگار مانده است. حکایت مراسم خواستگاری ازدواج وی به روایت نزدیکانش چنین بوده است .

به هم خوردن خواستگاری 

بیست و دو یا سه سالش بود از سربازی آمد.  بعد از سربازیش رفتیم که بالاخره سر و سامان بگیرد. خانه ما هم بزرگ بود. جا زیاد داشتیم. پسر بزرگم هم بود. آن وقت رفتیم یک خانه‌ای آدم‌های خوبی بودند. آدم‌های حسابی، مومن، همشهری‌های خودمان بودند. گفتند یک دختر دارد خوب است. مومن هستند این‌ها. ما رفتیم خانه‌شان خودش را هم بردیم. من و آقایش و خودش رفتیم. رفتیم یک خرده نشستیم. دیدیم که دختره چای آورد. دیدم که اصلاً مرتضی نگاه نکرد. فقط چای را همین جور که سرش پایین بود برداشت. نگاه به دختر اصلاً نکرد. آمدیم بیرون و گفتم مامان چرا اصلاً ما آمده بودیم دختر را ببینیم؟ پس چرا نگاهش نکردی؟ گفت مامان من از اینجا زن نمی‌گیرم. گفتم برای چی نمی‌گیری؟ گفت آن اتاق دیگرشان صدای ضبط( صدای آهنگ و…) می‌آمد. به قرآن من از این خانه زن نمی‌گیرم (مادرشهید، ۲۵/۱۰/۹۶).

خواستگاری آسان

قرار خواستگاری گذاشتیم. همان بار اول رفتیم منزلشان. این‌ها تایید کردند و پسندیدند و به همین راحتی مرتضی ازدواج کرد (سلمان طرقی، افتخار، خواهر بزرگ شهید، ۲۵/۱۰/۹۶).

مهریه

از ازدواج آقا مرتضی من زمان خواستگاری و تعیین مهریه را به یاد دارم، مهریه مورد نظر خانواده عروس صد هزار تومن یا صدوبیست هزار تومن بود ولی شهید مرتضی طرقی گفت که من شصت تومان مهر خانم می‌کنم، همه پرسیدند حالا چرا شصت تومان؟

گفت: «من یک موتور دارم و یک فرش که مادرم برایم خریده است، این‌ها روی هم می‌شود شصت تومن من این را مهر می‌کنم صبح بعد از عقد  هم به عروس خانم می‌دهم . اگر چیزهای دیگری بخواهد من ندارم مهرش کنم (سلمان طرقی، فاطمه، خواهر کوچک شهید ، ۲۴/۰۴/۱۳۹۷).

عقد توسط آیت الله مرعشی

دو تا ماشین شدیم .ورفتیم قم پیش آیت الله مرعشی که او را عقد کند. گفت من نمی‌روم زحمت به امام بدهم. امام مریض احوال است. هر کی می‌رود نمی‌داند او مریض احوال است. من می‌دانم امام مریض احوال است. نمی‌روم پهلویش. بعدا هم گفتم مامان یک بار ما را ببر دوست داریم امام را ببینیم. گفت نه امام مریض است نمی‌برمتان. آن وقت من و فاطمه و آقایت و نمی‌دانم کی بود که با هم رفتیم حرم امام خمینی (مادرشهید ، ۲۵/۱۰/۹۶).

شب عروسی ، بهشت‌زهرا.

مراسم عروسی ما بزن ‌و بکوب نداشت و فقط یک شام بود، مهمان‌ها را هم دعوت کرده بودیم، همه آمده بودند و ما منتظر عروس و داماد بودیم ، متوجه شدیم بهشت‌زهرا باهم رفته بودند، خلاصه که آمدند و گفتیم ما نمی‌خواهیم دشمن خوشحال بشود ما عروسی‌مون را برگزار می‌کنیم، آمدند داخل خونه سلام و صلوات  فرستادند (سلمان طرقی، فاطمه، خواهر کوچک شهید ، ۲۴/۰۴/۱۳۹۷).

سخن پایانی

معیارهای انتخاب و سادگی در برگزاری مراسم عقد و عروسی ، الگوی مناسبی برای علاقمندان به شهدا و تمسک به آنان میباشد.

چکیده زندگی نامه شهید مرتضی سلمان طرقی

مرتضی در ششم تیرماه سال ۱۳۳۵  در خانواده ای متدین و زحمتکش در تهران به دنیا آمد. موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته ریاضی شد و در فرصتی که تا زمان اعزام به سربازی داشت، دیپلم نقشه کشی ساختمان را نیز با نمره عالی کسب کرد. اقا غلام پدرش که اصالتا اهل طرق کاشان بود ، همواره مشوق فرزند بود . مرتضی از نوجوانی، نسبت به انجام واجبات دینی عشق و علاقه خاصی نشان می داد، از این رو، دوران بلوغ و جوانی را در دوران فاسد رژیم شاه، با پاکدامنی و تقوا سپری کرد و همسالان خود را نیز در جهت رعایت تقوا راهنمایی می نمود.

طرق جهاد سلمان وار در زندگی مرتضی سلمان طرقی : در سال ۱۳۵۸ به عضویت سپاه پاسداران در می آید . هنگام  شروع غائله کردستان، عازم آنجا میشود ؛ با شروع جنگ تحمیلی ؛ راهی جبهه های جنوب ؛ با غائله منافقین عازم تهران ؛ با تجاوز اسراییل جنایتکار، عازم لبنان ، با فرمان امام عازم جبهه های ایران می شود، در این راه مجروح میشود ولی باز به جبهه ها باز می گردد و عاقبت نیز جان خود را تقدیم انقلاب می نماید.

الف) جهاد با طاغوتبه خاطر راستی و رعایت تقوا درجوانی ، چندین بار مورد ضرب و شتم مأموران رژیم ستم شاهی قرار گرفت. ولی وی همچنان به روشنگری سربازان پادگان پرداخت. ایشان پس از فرمان امام به سربازان مبنی بر ترک پادگانها، از پادگان فرار کرد و به تهران بازگشت و حضوری فعال در وقایع آن دوران پیروزی انقلاب داشت.

 

ب) جهاد در کردستان : پس از شروع غائله کردستان، تاب ماندن در محیطی آرام و بی سرو صدا در تهران را در خود ندید، از این رو، با نیروهای تحت امر خود، راهی سنندج شد و در آنجا به مقابله با عناصر ضد انقلاب پرداخت. او با پایمردی و رشادت از اشغال فرودگاه سنندج توسط گروهکهای کومله و دموکرات جلوگیری کرد. استقامت و ایثار وی و نیروهای تحت امرش، حزب وابسته دموکرات را بر آن وا داشت که با ارتباط با برخی سران دولت موقت، مرتضی را به تهران باز گردانند. وی به تهران بازگشت اما خیلی زود خود را به شهر بوکان رساند و به مقابله با ضدانقلاب پرداخت. اما این بار دولت موقت فشار خود را به همه پاسداران مستقر در کردستان وارد آورد و تحت عنوان هیأت به اصطلاح حسن نیت، عملاً پاسداران را خلع ید کرد و کردستان را دو دستی به گروهکهای ضد انقلاب سپرد. مرتضی نیز از شهر بوکان به تهران باز گشت.

 

ج) جهاد درتهران : وی که به ماهیت بنی صدر پی برده بود، مدتی به تهران بازگشت و پس از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری، تلاش وسیعی را در سرکوبی غائله بنی صدر وگروهک منافقین نیز فعالانه شرکت می کند. وی مدتی مسئوول حفاظت زندان اوین بود و همچنین درزمانی که حضرت امام خمینی (ره) در بیمارستان قلب بستری بود، مسئولیت حفاظت بیمارستان را به عهده داشت .

 

د) جهاد در جبهه های جنوب و غرب : با شروع جنگ بنا به تدبیر فرمانده وقت سپاه تهران، به صورت سازمان کامل یک گردان با آموزش های لازم برای جلوگیری از سقوط خرمشهر عازم اهواز میشوند .

وی پیش از شروع عملیات بیت المقدس،  از سوی فرماندهی تیپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) ؛ همراه با سردار رشید اسلام کاظم رستگار، فرماندهی گردان میثم را به عهده می گیرد. و در آزادی خونین شهر نقش بسزایی ایفا نمود. وی در این عملیّات از ناحیه دست زخمی شده، برای معالجه به تهران بازگشت. ولی مجددا به جبهه بازگشته و به عنوان مسئوول ستاد تیپ سیدالشهدا ، خدمات ارزشمندی را در این تیپ انجام داد و   درعملیات های والفجر مقدماتی و والفجر چهار به عنوان مسئوول محور در تیپ سیدالشهدا انجام وظیفه می کند . و حماسه های ماندگاری را همراه دیگر نیروها خلق کرد و در عملیات خیبر اوج ایثار و پایمردی خود را به نمایش گذارد.

 

ه) جهاد در لبنان :  با پیروزی ایران در فتح خرمشهر، دشمنان اسلام برای انتقام جویی از نهضت جهانی اسلام، مردم مسلمان لبنان را مورد تعرض وحشیانه خود قرار می دهند، اینجاست که سپاه محمد (ص) برای دفاع از ملت مظلوم  لبنان، راهی آن دیار می گردد. مرتضی نیز با این کاروان همراه می شود. سلمان طرقی در بسیج  و آموزش مبارزان لبنانی، فعالیت های چشمگیری از خود نشان می دهد.

 

و) شهادت : مرتضی سلمان طرقی، پس از مدتها مجاهدت و مبارزه در راه حق و عدالت، سرانجام در حین عملیات خیبر که مسئول محور تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع) در جزیره مجنون بود ؛  به وسیله گلوله مستقیم تانک در ساعت ۱۱ صبح  روز ۷ اسفندماه ۱۳۶۲ درسن۲۷ سالگی به افتخار شهادت نایل آمد. به شهدا پیوست . پیکر پاکش پس از تشیع باشکوه ، در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. و قطعه: ۲۴، ردیف: ۷۵، شماره: ۲۵ مزار ؛ محل زیارت وابستگان وی وعاشقان راه شهدا میشود .

منابع

  • اسدی ؛علی‌محمد ، روز نامه جوان ، همرزم شهید مسئول حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس لشکر ۱۰ سپاه سیدالشهدا (ع) ، ۱۸ آذر ۱۳۹۸
  • پایگاه اطلاع رسانی حوزه     ۱۸ آذر ۱۳۹۸
  • پایگاه اطلاع رسانی لشکر ده ،  ۲۱ آذر ۱۳۹۹
  • پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد ،  ۰۲ تير ۱۳۹۸
  • خانواده شهید سلمان طرقی ، مصاحبه صورت گرفته طی سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷؛ دفتر حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس لشکر ۱۰ سپاه سیدالشهدا (ع)
  • روایت سردار شهید مدافع حرم حاج احمد غلامی از سردار شهید مرتضی سلمان طرقی
  • سلمان طراقی ، پدر و مادر شهید ، مصاحبه کننده : خانم زکی‌زاده ، پیاده ساز : خانم زهراشفیعی نژاد؛ ۲۴-۱۰-۱۳۹
  • سلمان طرقی ؛ اقا رضا ، مصاحبه کننده : خانم زکی‌زاده ، پیاده ساز : خانم مریم سادات حسینی ؛ ۲۷/۰۵/۱۳۹۷
  • سلمان طرقی ؛ آقا محمد ، مصاحبه کننده : خانم زکی‌زاده ، پیاده ساز : خانم فاطمه ساجد؛ ۲۰/۱۰/۹۶
  • سلمان طرقی ؛ خانم افتخار ، مصاحبه کننده : خانم زکی‌زاده ، پیاده ساز : خانم لیلا رستم خانی؛ ۲۵/۱۰/۹۶
  • سلمان طرقی ؛ خانم فاطمه ، مصاحبه کننده : خانم زکی‌زاده ، پیاده ساز : خانم حمیده غفاری؛۲۴/۰۴/۱۳۹۷
  • هاشمی فشارکی ، سید جواد ، طرق جهاد درزندگی شهید طرقی ، ایثار پرس ، ۳۱ تیر ۱۴۰۰