شرحی بر زندگی نامه و نیز وصیت نامه بسیجی ۱۷ ساله از جمع ۶۹ شهید فشارکی که تقدیم انقلاب اسلامی شده و در عمیات سومار بشهادت رسیده است، حاوی نکات بسیار آموزنده و چراغ راه هدایت …..
*
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
۲۵ مهر ۱۳۹۹
جامعهی اقوام فشارکیها، تمامی اقوام نسبی و سببی(وصلتهای درجه یک صورت گرفته) را شامل میشود ؛ که از میان شهدای جامعهی فشارکیها، جمعاً تعداد شهدا ۶۹ نفر بوده است. از این تعداد دو نفر خانم بودهاند که بر اثر بمباران دشمن به شهادت رسیده و مابقی جزء رزمندگان بودهاند. محدودهی سنی شهدای فشارکی، بین ۱۰ سال الی ۶۲ سال و محدودهی سنی شهدای رزمنده، بین ۱۴ سال الی ۵۲ سال بوده است که هشت تن از آنها بعد از ۸ الی ۳۴ سال انتظار، پیکرهای مطهرشان بازگشته و تدفین شده و دو تن دیگر نیز بیمزار ماندهاند؛ همچنین یک شهید عزیز نیز از مدافعان حرم(حمیدرضا بابالخانی) است.
توفیق مصاحبت و همگامی با شهدای بزرگوار حسین اثنی عشری، سید ابوالفضل هاشمی فشارکی، امیرحسین نقیان فشارکی، سید ساعد هاشمی فشارکی، مهدی عظیمی اصفهانی و برخی دیگر که رفتند و حسرت جامانگی از غافله سبکبالان آسمانی را بر دل ما جاماندگان گذاشتند ؛دینی مضاعف را بردوش گذاشته است و به جهت پاسداشت یاد و ترویج راهشان، مجمل منظم از وادی شهادت، دفتری با نام “گنجینه معارف شهدای فشارکی(آخرین سفارشها و نواهای آسمانیان)”بهعنوان نــدای آسمــانیــان شهدای فشارکی و پیک پیامهای فشارکی وآخرین سفارشهای آسمانیان فشارکی مدون گردیده تا تذکاری برای ما به جاماندگان و نیز بهرهمندی نسلهای بعدی ، نزدیکان و علاقمندان، قرارگیرد.
- شهید مهدی عظیمی اصفهانی در تاریخ ۱۵/۹/۱۳۴۴ چشم به جهان گشود درحالیکه دو شهیددیگر،در نخستین روز این سال بدنیا آمده بودند ( شهید احمد رضا مطلبی فشارکی ۰۱/۰۱/۱۳۴۴، شهید اکبر مطلبی فشارکی ۰۱/۰۱/۱۳۴۴) وبا آنان در زمان حیات دنیوی همسن بوده است .
- شهید مهدی عظیمی با ۱۷ سال سن ، از لحاظ سنی همردیف با ۷ شهید دیگر فشارکی ها بوده است : شهید علیرضا آقاجانی فشارکی – شهید جواد حاج شریفی – شهید مهدی سلمانی فشارکی –– شهید ابراهیم محمدی فشارکی – شهید اکبر مطلبی فشارکی – شهید محمد رضا مطلبی فشارکی – شهید عباس مطلبی فشارکی
- شعر نقل شده در وصیت نامه شهید مهدی عظیمی اصفهانی با ۱۳ بیت شعر ازشیخ حسین انصاریان ؛ طولانیترین شعردر میان وصایای فشارکی ها میباشد.
- درعملیات سومار دوشهید از جامعه فشارکی ها تقدیم انقلاب اسلامی شده است : (شهید مهدی و شهید سید ساعد هاشمی فشارکی )
- در سال ۱۳۶۱، نوزده شهید فشارکی تقدیم انقلاب اسلامی میگردد که بالاترین تعداد شهید در سال را رقم میزند. در این سال پیش از مهدی عظیمی شهدای زیر تقدیم انقلاب میشود:
- شهید سید ابوالفضل هاشمی فشارکی و شهید اکبر مطلبی فشارکی و شهید مرتضی مطلبی فشارکی در عملیات فتح المبین
- شهید جعفر جعفری فشارکی و شهید علی اشجع – در عملیات بیت المقدس
- شهید جعفر جعفری فشارکی وشهید رضا احمدی فشارکی – در عملیات رمضان منطقه شلمچه
- شهید محمد علی مطلبی فشارکی – در تاریخ سی و یکم شهریور ۱۳۶۱
- شهید علی محمد مطلبی فشارکی ؛ شهید محمد مطلبی فشارکی ؛شهید نجف علی مطلبی فشارکی ؛ شهید مصطفی مطلبی فشارکی، شهید مرتضی نقیان فشارکی؛شهید یحیی احمدی فشارکی – در عملیات پیروزمند محرم ۱۱/۸/۱۳۶۱
- شهید سید ساعد هاشمی فشارکی – در عملیات مسلم ابن عقیل در منطقه سومار
- شهید حکمت الله ( اکبر) غلامی فشارکی درمنطقه عین خوش
- پس از شهادت مهدی , درسال ۱۳۶۱ ؛ امیر حسین آقاجانی فشارکی -در تاریخ ۱۱/۱۱/۶۱ و شهید نجف علی مطلبی فشارکی – در تاریخ یازدهم ، آبان سال ۱۳۶۱ به شهادت می رسد.
- پدربزرگوار شهید (مرحوم حاج اقاشکرالله عظیمی) ۱۲سال ( در تاریخ ۴/۸/۱۳۷۳) رخت بربست و مادرش(مرحوم حاجیه خانم صدیقه آقاجانی فشارکی) ۲۹ سال بعد از فراق پسردلبندش ( در روز ۱۵/۱۲/ ۱۳۹۱) به رحمت خداوند رفتندو پیکر هر دو بزرگوار درقطعه خانواده شهدا بهشت زهرا ماوا گزیده و آرام یافتند.
- روزشهادت وی به روزتولدش خیلی نزدیک است ؛ بعبارتی ده روز مانده بوده است که به هیجده سالگی وارد شود : تاریخ تولد: ۱۵/۹/۱۳۴۴ – تاریخ شهادت: ۵/۹/۱۳۶۱
زندگینامه شهید مهدی عظیمی اصفهانی
کودکی که پانزدهم آذر ۱۳۴۴ در شهرســتان تهران چشم به جهان گشــود؛ پدرش شــکرالله و مادرش صدیقه به عشق حجت ابن الحسن (عج), مهدی نام نهادند؛ تا یاور نایب امام زمان باشد. وی تــا اول راهنمایــي درس خواند. وسپس مشغول بکار شد.آنگاه به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پنجم آذر ۱۳۶۱ با ســمت آرپی جی زن در سومار توسط نیروهاي عراقي بر اثر اصابت خمپاره شــهید شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.
- تولد وکودکی
شهید مهدی عظیمی همزمان با نیمه شعبان در میدان خراسان هشت متری خیام ( شهید احمد باری) در خانواده ای مومن و مذهبی بدنیا آمد. سالهای اول زندگیش با عشق به حسین و یارانش شروع شد و با شرکت در هیئت محبان الحسین (در آب منگل) و هیئتهای محلی و مسجد شیرازی به همراه پدر با ایمان و حسینی اش عشق و علاقه اش به ائمه اطهار شدت یافت.
از پنج سالگی نماز را بطور صحیح خواند؛ بطوریکه در وصیت نامه اش یادآور شده از ۵ سالگی تا ۱۸ سالگی همه نمازها را خوانده است.
و با وجود جثه ضعیفش از بچگی علاقه به روزه داری داشت؛ تمام روزه هایش را گرفته و تنها ۱۵ روز را بعلت مریضی در پادگان خورده و در وصیت نامه اش به دین قرضش یادآور شده است.
- نوجوانی
دوران تحصیل شهید بسیار کوتاه بود و تا دوم راهنمائی بیشتر درسش را ادامه نداد؛ زیرا که سالهای اول و دوم راهنمائی او مصادف با انقلاب بود و او با اخلاق خاصی که داشت به معلمین ضد انقلاب و معلمین بی حجاب معترض میشد، از طرفی عشق به شرکت در انقلاب و مقایسه ارزشها در بیرون مدرسه و داخل مدرسه آنجا را برای جولان روحش تنگ دید و به خیل برادران کمیته پیوست.
بعد برای آنکه بتواند راحت در راه انقلاب خرج کند و سربار پدر پیرش نباشد ، مدتی در کارخانه تریکو بافی کار میکرد. در آنجا نیز کارش آموختن نماز و اصول دین به سایر کارگران بود وباروحیه ای که او داشت، چه بسا کتابهای اسلامی خرید و به آنها هدیه کرد.
- اعزام به جبهه
بارها برای اعزام به جبهه به مناطق سپاه مراجعه کرد و ناراحت بود که چرا مرا به جبهه نمی فرستند. به مسجد محل مراجعه کرد و تا جایی که در توان داشت در بسیج اقتصادی به مسئولین کمک میکرد ( در توزیع کارت مرغ و کوپن و سایر ارزاق عمومی)؛ آنچنان اطمینان مسئولین مسجد به او قوی شده بود که مهر و کلید را در اختیارش گذاشته بودند. با اخلاص خاصی برای مردم و مسجد کار میکرد و حتی راضی بود شب خانه نیاید و کار مردم را راه بیاندازد؛ تا گره در کار انقلاب نیافتد. بارها پیش آمد که با سوء استفاده کنندگان در افتاده بود، بارها کتک هم خورده بود و به خانواده هم نگفته بود؛ تا آنکه دوستانش برایمان تعریف کردند .
در مورد اخلاق وی در خانه، واقعا شرعیات و اخلاقیات اسلامی را مراعات میکرد. بین دوستان و فامیل به شوخ طبعی و خوش برخوردی معروف بود. در مقابل پدر و مادر و بزرگترها فوق العاده متواضع و متین رفتار میکرد. سعی داشت هر شب جمعه دعای کمیل را اگر میسر بود، در مکان تعیین شده به جماعت، وگرنه در خانه و با سوز دل میخواند. نماز جمعه هایش هرگز ترک نشد. عاشق حزب الهی امام بود و اگر منعش نمیکردی خانه را از عکس امام و یارانش پر میکرد.
اول ماه مبارک رمضان ۱۳۶۱، پس از بارها مراجعه به منطقه ۷ سپاه برای تهیه آموزش به پادگان امام حسین (ع) رفت و یک ماه دوره آموزش نظامی را در آنجا گذراند؛ پس از آن بر اساس ضوابطی ایشان را برای گشت و دستگیری منافقین در تهران نگهداشتند. حدود ۳ ماه از طرف بسیج پاسدار زندان اوین بودند و بارها همزمان با جنایت فجیع منافقین (شکنجه سه برادر کمیته ای) نزدیک بود به شهادت برسند ولی قسمت طور دیگر بود.
پس از سه ماه به آنها گفته بودند، محصلین به مدرسه و کارگران سرکارشان بروند و جبهه های داخل را حفظ کنند؛ ولی او عشقش جبهه بود و راهش را انتخاب کرده بود. پس از یکی دو هفته در تاریخ ۶۱/۸/۸ به جبهه غرب اعزام گردید. مهدی در تاریخ پنجم آذرماه ۱۳۶۱ و یک به جبهه سوماردر منطقه میان تنگ اعزام شد. آنقدر در جبهه غرق شده بود که در مدت نزدیک به یک ماه تنها یک نامه داد آن هم مختصر.
- شهادت
این سرباز امام زمان (عج) در تاریخ ۶۱/۹/۵ در ضد حمله بعثیون هنگام دیده بانی زیر رگبار گلولههای دشمن بعثی قرار گرفت. و بر اثر اصابت خمپاره به فیض عظیم شهادت نائل گردید و به رفیق اعلی پیوست. و از جسد ایشان به علت شدت آتش دشمن به جز پاها و قدری استخوان چیزی باقی نمانده بود. پیکر مطهر و غرق بخون شهید بعد از تشییع، در قطعه شهدای بهشت زهرا آرام گرفت.
وصیت نامه شهید مهدی عظیمی اصفهانی
- بسم الله الرحمن الرحیم
- ” إنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أبوابِ الجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ أوليائِهِ “[۱]
- ” وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتًا، بَل اَحیآءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون ” [۲]
- سلام بر امام امت و امت شهید پرور
- و سلام بر آن مادری که شبها از خواب خود گذشت و رنج مرا کشید و بعد از آن شیری که به من داد آن شیر را با اشکهایی که در روضههای حسین (ع) ریخت مخلوط کرد و به من داد. ای مادر عزیز ! انشاءالله که مرا اگر در نظر تو خطائی داشتهام ببخشی.
- و سلام بر پدری که با آن سن زیاد خود کار میکرد و مرا بزرگ کرد تا به سن ۱۸ سالگی به جزء سپاهیان اسلام (که اگر لیاقت داشته باشم) فرستادهای پدر عزیز ! تو هم همچون مادرم اگر من در حق تو کوتاهی کردم، مرا ببخش. از تمام دوستان و همسایگان از قول من حلالیت بطلب.
- و حالا از خواهرانم که همچون امام حسین(ع) که در آخر که خواست برود به میدان، زینب (س) وارث و وصی او بود، حلالیت طلبید(حلالیت می طلبم)،
- ای خواهران عزیز من ! به عنوان یک شهید در راه خدا میخواهم، که همچون زینب (س) پشتیبان امام باشید، که این دعای تمام رزمندگان و امت قهرمان است که ” تا خون در رگ ماست خمینی رهبر ماست” و به شما وصیت میکنم که صدای خود را به گوش منافقین نرسانید، که آنها خوشحال شوند.
- و ای برادرانم ! شما هم اگر من در نزد شما کوتاهی کردم، مرا حلال کنید.
- و حالا ای پدر عزیزم ! من در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۱ که در آموزش پادگان امام حسین (ع) بودم ۱۵ روز را مریض شدم و روزهام را خوردم. ولی موفق به گرفتن آن نشدم و از شما بهعنوان وصی خود میخواهم، که روزههای مرا بگیرید، تا در پیش خدا گیر نباشم، نمازها را تمام خواندهام و از سن ۵ سالگی تا سن ۱۸ سالگی اگر خداوند قبول بفرماید. و من تا آنجا که یادم میآید، به کسی بدهکار نبودهام. ولی اگر کسی آمد و طلب بدهکاری کرد، با تحقیق به او بدهید. و از کسی طلبکار نبودهام. و به شما یک وصیت میکنم، برای من حجله نگذارید، که میتوانید با پول او به یک عده افراد مسلمان بدهید. و همچنین خرجهای اضافی دیگر، که شهید راه خدا کشته شود، از خرجهای اضافه خوشش نمیآید.
- و یک وصیت دیگر میکنم که این وصیت به تمام دوستان و آشنایان میکنم، که برادران و خواهرانم ! امام زمان (عج) را یکی از رزمندگان در خواب دیده بود، که امام زمان فرموده بودند، به امت قهرمان وصیت کنید که نمازهایشان را اول وقت بخوانند و به جماعت که میگویند، اگر در خانه همسایه شما نماز جماعت خوانده شود، نماز شما باطل است. اگر فرادا بخوانید.
- ( و هر چقدرکه پول دارم پدر جان تو به هر راهی که میدانی خرج کن و اگر که میخواهی خودت آنرا بردار.)
- و حالا برای شما بگویم،که مقام یک شهید در نزد خدا چقدر است ؟ که تمام جوانان ما عاشقش هستند، خدا اول وعده داده است، اگر فرزندی در راه خدا کشته شود، جای پدر و مادر او در بهشت است. و میتواند که دست مسلمین دیگر را هم بگیرد.
- پس ای مادر عزیز و ای پدر عزیز ! در دل ناراحت نباش، که جای تو در بهشت است. ولی میگویند، آه یک پدر شهید یا مادر شهید،گیراست، پس بعد از نماز دعا کن که صدام و تمام ابر قدرتها از ریشه کنده شوند.
- و چنین میفرماید، استاد شهید مرتضی مطهری در یکی از کتابهای خود [۳] “که یکی از خصوصیات که در تاریخ اسلام مشهود است، روحیه خاص است. که در بسیاری از مسلمین صدر اول دیده میشود و من نمیدانم نام این روحیه را چه بگذارم، فکر میکنم رساترین تعبیر “نشاط شهادت” است و در راس همه این افراد علی(ع) است، که علی(ع) به امید شهادت زنده بود، اگر این امید را از او میگرفتند، خیری در زندگی نمیدید و زندگی برایش بیمعنی و بیمفهوم بود.
- امیرالمؤمنین علی (ع) میفرماید: «لالف ضربه لالسیف احب الی من میته علی فراش» }[۴]اگر هزار ضربت به فرق من فرود بیاید که به این وضع کشته بشوم، بهتر است ازاین که در بستر با یک بیماری بمیرم.{
- “الهـــی در ســرای عـــالــــــم دل مرا جز عشق کویت نیست حاصل
- مـــرا داغ تــــو و مهــر تــو بـر دل مــرا در کوی عشقت هست منزل
- دل و جانم ز عصیـــان شـد پریشـان … شــدم دور از دیار مهرکیـشـان
- نــــوای دعـــوتت را چون شنیــدم به پــای دل چـو مشتاقان دویـدم
- کــه من بر تو دلـــی محتــاج دارم به سر از لطــف و مهـرت تاج دارم
- بــود امــرت مـــرا آویـــزه گــوش نمیگردد مـــرا لطفـــت فراموش
- چه خوش باشد سفر کردن به سویت به چشــم دل نظر کردن به رویت
- الهــــیای چـــــراغ شــام تــارم مکن در بــزم محشـر خوار و زارم
- اگـــر افتـــاده در بنـــد فراغـــم تــــــرا لکــن نهــال اشتیــاقـم
- اگـــر پیمـــان طـاعت را گسستم اگر عمـــری گنــه شد حاصل من
- اگـــر شیطـان ربود از من دل من اگـــر دورم ز بــــزم کویتای یار
- اگـــر افتــاده و بشکستـــه بالـم اگـــر باشـــد پریشــان باز حالم
- ولــی امـــروز از تو عــذر خواهم منـــم مسکین تو بگذر از گناهم “[۵]
( السلام علی من اتبع الهدی)
نویسنده : دکتر سید جواد هاشمی فشارکی؛ پژوهشگر ومولف کتاب”گنجینه معارف شهدای فشارکی(آخرین سفارشها و نواهای آسمانیان)”
[۱] “بيترديد جهاد دري است از درهاي بهشت كه خداوند به روي ويژگان از دوستانش برگشوده است.” آري، جهاد لباس برازنده پاكدامني و پرهيزكاري، و زره امان بخش الهي، و سپر محكم اوست. آن كس كه از جهاد بگريزد خداوند تنپوش ذلّت بر او پوشانَد، و در طوفان فتنه و بلا سقوط كند، و در زير چكمه فلاكت خرد و زبون شود، و عقل خود را از دست دهد، و به كيفر فرار از جبهه، حق از او روي گردانَد، و سختي و مشقّت بر او فرود آيد، و عدالت از او روي بر تابد. آگاه باشيد كه من شب و روز، و آشكار و نهان شمايان را به نبرد با اينان فراخواندم و گفتم پيش از آنكه به جنگتان آيند به جنگشان رويد. حدیث از امام علی علیه السلام – نهج البلاغه خطبه ۲۷
[۲] سوره آل عمران ایه ۱۶۹
[۳] کتاب قیام وانقلاب مهدی – استاد مرتضی مطهری
[۴] نهج البلاغه – خطبه ۱۲۳
[۵] الهی در سرای عالم دل مرا جز عشق وصلت نیست حاصل
بود داغ غم مهر تو بر دل دلم را غیر عشقت نیست منزل
دل و جانم ز عصیان شد پریشان شدم دور از دیار مهر کیشان
ندای توبه چون یارب شنیدم به جان سویت چو مشتاقان دویدم
که من بر تو دلی محتاج دارم بسر از لطف و مهرت تاج دارم
بود امرت مرا آویزه گوش نمیگردد مرا لطفت فراموش
چه خوش باشد سفر کردن به سویت بچشم دل نظر کردن به رویت
الهیای چراغ شام تارم مکن در بزم محشر خوار و زارم
اگر افتاده در بند فراقم ترا لکن نهال اشتیاقم
اگر پیمان طاعت را گسستم اگر عهد تو را یارب شکستم
اگر عمری گنه شد حاصل من اگر شیطان ربود از من دل من
اگر دورم ز بزم کویتای یار اگر من نامدم تا سویتای یار
اگر افتاده و بشکسته بالم اگر باشد پریشان باز حالم
ولی امروز عبدی عذر خواهم منم مسکین تو بگذر از گناهم – حسین انصاریان