زندگی نامه و نکاتی از وصیتنامه عرفانی بسیجی شهید «حسین آزمایش» بیسیم چی گردان عمار لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)…….
قاصدی از آسمانیان دفاع مقدس
حسین آزمایش، از آزمون موفق بیرون آمد!
زندگی نامه و نکاتی از وصیتنامه عرفانی بسیجی شهید «حسین آزمایش» بیسیم چی گردان عمار لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)…….
- زندگی نامه بسیجی شهید ۱۸ ساله
- «حسین آزمایش» در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۴۷ در تهران چشم به جهان گشود.
- پدرش نعمت الله، راننده بود و مادرش، پوران نام داشت.
- تا اول متوسطه در رشته علوم تجربی درس خواند.
- به عنوان بسیجی در عازم جبهه شد.
- وی رزمنده مخابرات گردان عمار لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) بود؛
- حسین آزمایش، در تاریخ ۲۱ دی ۱۳۶۵ از آزمون الهی موفق بیرون آمد!
- ودر عملیات کربلای ۵ منطقه، شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
- و در قطعه ۵۳ / ردیف ۴۰ / شماره ۴ بهشت زهرا جاودان شد.
- نکاتی از وصیتنامه عرفانی شهید
- دنیا جای ماندن نیست
- بلکه پلی است که باید از آن گذر کرد و به سرای ابدیت پیوست
- خوشا آنانکه از این ره توشهای برداشتند و به جوار رحمت حق پیوستند
- نه مثل من که تمام عمرم را به بیهودگی گذراندم
- و جز معصیت توشهای برنگرفتم
- ولی میروم تا با ریختن خونم، گناهانم ریخته شود
- و مورد قبول و عفو و بخشش خداوند قرار بگیرم
- به زیارت اهل قبور بروید
- که واقعاً انسان را از گناه دور
- به یاد خدا و قیامت میاندازد
- از شما میخواهم قدر این انقلاب و جنگ را بدانید
- قدر این امام را بدانید، چون امام بود که انقلاب را رهبری کرد
- و انقلاب و جنگ بود که ما را مرد عمل کرد
- ناراحت نباشید که چرا فقط یک پسرمان را در راه خدا دادیم
- انشاءالله خداوند صبر بدهد تا بتواند فرزندان دیگر خود را برای جنگ با اسرائیل و دشمنان دیگر اسلام اهدا کنید
- متن وصیت نامه شهید «حسین آزمایش»
متن وصیت نامهای که از این شهید والامقام به یادگار مانده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
فَوْقَ کُلِّ ذِی بِرٍّ بَرٌّ حَتَّى یُقْتَلَ اَلرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ فَلَیْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ
بالای هرنیکی، نیکی دیگری است تا وقتی که انسان در راه خدا کشته شود که دیگر بالاتر از آن چیز دیگری نیست.
با سلام به پیشگاه پیامبر معظم اسلام و فرزندانش و امام عصر (عج) و نایب بر حقش پیرجماران و با درود به تمامی آنهایی که محبوب خویش را دیدند و به پیش محبوب خود رجعت کردند.
این چند کلمه که بر روی کاغذ پیاده میکنم بعنوان وصیت نامه بنده حقیر خداوند است.
أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاًوَلِیُّ الله
دنیا جای ماندن نیست بلکه پلی است که باید از آن گذر کرد و به سرای ابدیت پیوست خوشا آنان که از این ره توشهای برداشتند و به جوار رحمت حق پیوستند، نه مثل من که تمام عمرم را به بیهودگی گذراندم و جز معصیت توشهای برنگرفتم، ولی میروم تا با ریختن خونم گناهانم ریخته شود و مورد قبول و عفو و بخشش خداوند قرار بگیرم.
قال الصادق (ع): من قتل فی سبیل الله، لم یعرّفه الله شیئاً من سیئاته
کسی که در راه خدا کشته شود خداوند هیچ یک از گناهانش را به او نشان نخواهد داد.
از شما میخواهم قدر این انقلاب و جنگ را بدانید قدر این امام را بدانید، چون امام بود که انقلاب را رهبری کرد و انقلاب و جنگ بود که ما را مرد عمل کرد، بدانید که اگر این انقلاب نبود الان تمام نوامیس ما بدست آمریکا و نوکرانش بود. هیچ وقت دست از امام برندارید و به رهنمودهای پیامبر گونهاش گوش فرا دهید و در مشکلات یار و یاور مسئولین باشید و دعا کنید که خدا امام را تا انقلاب حضرت، ولی عصر (عج) و حتی در کنار آن حضرت حفظ کند خانواده شهدا را تنها نگذارید و به دیدن مجروحین و معلولین بروید به زیارت اهل قبور بروید که واقعاً انسان را از گناه دور به یاد خدا و قیامت میاندازد.
و حال چند کلمهای با خانوادهام:
پدر و مادر عزیز و مهربانم هم اکنون دستم ناتوان و زبانم بسته شده که چه بنویسم و چه بگویم، از مزاحمتهایی که برایتان ایجاد کردم و از شما خواهش میکنم مرا ببخشید که طاقت عذاب الهی را ندارم و دعاکنید خداوند شهادتم را قبول کند من هم به همگی شما قول شفاعت میدهم و از همه دوستان و آشنایان حلالیت بطلبید و بگویید اگر با کسی تندی کردم و بی احترامی کردم مرا ببخشند و دعا کنند که جنگ به نفع مسلمین به پیروزی برسد.
ضمناً از شما میخواهم دو سال نماز و دو ماه روزه برایم بخوانید و بگیرید، اگر برایتان زحمتی نیست.
شما هم ناراحت نباشید که چرا فقط یک پسرمان را در راه خدا دادیم انشاءالله خداوند صبر بدهد تا بتواند فرزندان دیگر خود را برای جنگ با اسرائیل و دشمنان دیگر اسلام اهدا کنید. (لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ)، از آن چیزی که بسیار دوستش میدارید در راه خدا انفاق کنید. وسایل شخصی را هم به مهدی بسپرید که هر چیزی که لازم دارد بردارد و بقیه را هر طور صلاح میدانید استفاده کنید.
و تو ای خواهرم امیدوارم که مرا ببخشی و از من راضی باشی تا خدا هم از من راضی باشد و از شما میخواهم فرزندانت رسول و مجتبی را امیدان آینده انقلاب کنی و طوری تربیت شوند که فردای انقلاب به همین بچهها چشم دوخته است و از حسین آقا میخواهم که اگر از من بی احترامی دیده است مرا به بزرگی خویش ببخشد.
و تو ای برادرام امیدوارم که از این حقیر عاصی راضی باشی و مرا دعا کنی و اگر خداوند هم شهادت من را قبول کرد تا آنجا که اجازه بدهند و در توانم باشد شما را شفاعت میکنم، مواظب میثم باش و آن را طوری تربیت کن که آن هم قدم در راهی بگذارد که برادرش گذاشت و مامان و بابا را اذیت نکن و عصای دستشان باش تا جای مرا پر کنی.
انشاءالله درسهایت را خوب بخوان تا بتوانی در آینده امید انقلاب باشی در آخر از شما میخواهم در شهادتم گریه نکنید و اگر گریه میکنید برای خانم فاطمه (س) و امام حسین (ع) گریه کنید که آنها واقعاً مظلوم بودند. ضمناً یک نذر زیارت امام رضا (ع) داشتم میخواهم آن را برایم ادا کنید.
خداوند به همه خانواده شهدا صبر جمیل و اجر جذیل عطا بفرماید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
شیوه مکتب ما شعله برافروختن است
عاشقی جمله سراپای خود سوختن است.
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
۱۳۶۵/۹/۲۷
الحقیر حسین آزمایش
عشق آمد و از هستی خود بیخبرم کرد
دیوانه بودم عشق تو دیوانه ترم کرد
میطلبم از خدا صبر و رضا را
سینه سپر میکنیم تیربلا را
تا که زیارت کنم کرب وبلا را
میدهد این آرزو ذوق حیاتم.
حسین جان»
منبع وصیت نامه و تصاویر : خبرگزاری دفاع مقدس
تدوین : سید جواد هاشمی فشارکی