ندگینامه جهادگر شهید سید غلامرضا کرامت ثابت : در سال ۱۳۴۲ در روستای قدس از توابع شهرستان کاشمر دیده به جهان گشود. تا سن هشت سالگی با کمک خانواده , چرای گوسفندان و دیگر امور تا حد توان و قدرت , یار خانواده بود . به این ترتیب طفولیتش را سپری کرد , او نتوانست […]
ندگینامه جهادگر شهید سید غلامرضا کرامت ثابت :
در سال ۱۳۴۲ در روستای قدس از توابع شهرستان کاشمر دیده به جهان گشود.
تا سن هشت سالگی با کمک خانواده , چرای گوسفندان و دیگر امور تا حد توان و قدرت , یار خانواده بود . به این ترتیب طفولیتش را سپری کرد , او نتوانست به تحصیل بپردازد و تا سال ۱۳۵۶ به کار پر مشقت قالیبافی مشغول بود و سپس به مشهد رفت و به شغل نانوایی اشتغال ورزید پس از چندی به کاشمر برگشت و به شغل مکانیکی که آموزش دیده بود پرداخت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی , بعنوان مکانیک به جبهه اعزام گردید و پس از گذشت مدتی به کاشمر مراجعت کرد , وی روزها به مکانیکی میپرداخت و شبها با بسیج همکاری می کرد.
در زمستان ۱۳۵۹ به جهاد سازندگی کاشمر پیوست و مشغول خدمت در روستاهای این شهرستان گردید وی در همین ایام ازدواج نمود و سپس به سبب نیاز جبهه ها , بعنوان راننده لودر و بولدوزر به مناطق جنگی اعزام و در عملیات رمضان شرکت نمود , برادرش سید ابراهیم در آبان ۱۳۶۱ به شهادت رسید , وی در بهمن ماه ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی شرکت نمود و سرانجام در ۲۰ بهمن ۱۳۶۱ در منطقه فکه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
فرازی از وصیت نامه جهادگر شهید سید غلامرضا کرامت ثابت:
.. در حالی وصیت نامه خود را می نویسم که روحم در قالب بدن احساس تنگی می کند و عشق به الله سراسر وجودم را در بر گرفته است و در حالی می نویسم که بار سنگین گناه را بر دوش خود احساس میکنم .
خداوندا مرا ببخش و مورد مرحمت خود قرار ده .
خداوندا اگر تو مرا نبخشی و عفو نکنی جزء زیانکاران خواهم بود .
خدایا چه بسا از گناهانی که من انجام داده ام و تو بلطفت آنها را پوشیده ای و مرا رسوا ننموده ای .
خداوندا مرا لحظه ای بخود وامگذار و رهایم مکن این بنده درمانده ات را دریاب…
سید غلامرضا کرامت
نوزده بهمن ۶۱