حجت الاسلام ذوالنور: سردار فضلی نقل میکرد که ما میخواستیم به یک بهانهای فرزندآقا در عملیات ماووت نباشد. چون آقا آن زمان رئیس_جمهور بودند و چون عملیات برون مرزی بود ، احتمال اسارت زیاد بود و تبلیغات علیه نظام می شد ، که پسر رئیس جمهور را اسیر کردیم. یکی از برادران گفت : من […]
حجت الاسلام ذوالنور:
سردار فضلی نقل میکرد که ما میخواستیم به یک بهانهای فرزندآقا در عملیات ماووت نباشد. چون آقا آن زمان رئیس_جمهور بودند و چون عملیات برون مرزی بود ، احتمال اسارت زیاد بود و تبلیغات علیه نظام می شد ، که پسر رئیس جمهور را اسیر کردیم.
یکی از برادران گفت : من میدانم اگر ایشان عینک نداشته باشد ، نمیتواند در عملیات شرکت کند. این موضوع را به یکی از بسیجیان هم سنگرش در میان گذاشتیم و به او مأموریت چنین کاری را دادیم که هر طور شده عینک ایشان را بشکن . این بسیجی هم دو دسته عینک ایشان را کاملاً شکست . ولی هنگام به خط شدن گردان ، دیدیم پسر آقا هم در صف حضور دارد ، دیدیم با نخ ، دو سر عینک را به پشت سرش بسته و آماده حضور در عملیات شده است.
شمیم خاطره ها ، ص ۱۹۹
خاطرات سبز ، ص ۱۳۸
در تصویر ، شخص عینکی ( چهارمین نفر از سمت چپ ) ، می باشد .