در مقاله برخی از مسائل شرعی که لازم است در تامین مسکن تجلی یابد تبیین شده است .
مهندس عباس یاقوتی – دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
آنچه را که در آیات و روایات در مورد مسکن و معماری ساختمان آمده است به یک معنا بر دو دسته کلی می توان تقسیم کرد: پاره ای از آن ها به مفاهیم و اصول کلی مسکن مربوط است و پاره دیگر به اجزا یا خصوصیت خاصی از ساختمان باز می گردد. در این نوشتار برخی از روایاتی که درخصوص مسکن بیان شده ولازم است در تامین مسکن مراعات شود ، تبیین گردیده است :
- حق مسکن
از روایات متعدد بر می آید که از نظر اسلام یکی از حقوق مسلم انسان حق داشتن مسکن است:
قال رسول الله صلی الله علیه آله: لیس لابن آدم حق فی سوی هذه الخصال : بیت یسکنه و ثوب یواری عورته و جلف الخیز و الماء.([۱])
رسول اکرم فرمود: آدمی را جز در این امور حقی نیست: خانه ای که در آن سکنی گزیند و جامه ای که خود را بپوشاند و گرده اینان و جرعه ای آب(که نیازش را فرو نشاند).
دراین روایت تعبیر “ابن آدم” آمده است، یعنی صرف نظر از نژاد، مذهب و شان اجتماعی، داشتن مسکن از حقوق طبیعی و اساسی فرزندان آدم و جزو حقوق اولیه بشر است. هر چند در این حدیث به ملکی بودن خانه اشاره نشده است ولی آرامش و سکونت خاطر ولو به صورت استیجاری یا اشکال دیگر قدر متقین و مدلول قطعی این روایت است.
در روایتی از امام صادق(ع) خانه به دوشی و جابجایی دائم مورد مذمت قرار گرفته است:
قال الصادق علیه السلام: من مر العیش النقله من دار الی دار و اکل خبز الشری([۲])
حضرت صادق(ع) فرمود: خانه به دوشی و خوردن نان بیات جزو تلخی های زندگی است.
البته در این روایت از جابجایی سخن رفته است و به استیجاری بودن خانه اشاره نشده است، زیرا ممکن است کسی صاحب خانه باشد ولی پیوسته خانه خود را تعویض کند و از سوی دیگر، کسی مستاجر باشد ولی در یک مسکن برای زمانی دراز زندکی کند. به هر حال آنچه از این روایت بر می آید این است که باید شرایط را به گونه ای فراهم کرد که از انتقال دایم مسکن خودداری شود.
البته از روایت دیگر برمی آید که داشتن خانه ملکی در اسلام ممدوح و مبارک است. این احادیث هر چند بر لزوم خانه ملکی دلالت ندارد اما حسن و فضلیت آن را به خوبی می توان از این عبارات استفاده کرد.
قال ابوالحسن الاول(ع)قال : قال رسول الله(ص) : لا ولیمه الا فی خمس : فی عرس … اوکار…فاما…الوکار، الرجل یشخری الدار…([۳])
حضرت کاظم(ع) از قول حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: تنها در پنج آورد ولیمه است : در عروسی… یا”وکار” که عبارت از خرید خانه می باشد!.. .
عن الصادق عن ابائه (ع) : قال: قال رسول الله(ص) من بنی مسکناً فذبح کسباً سمیناً واطعم لحمه المساکین
ثم قال: ” اللهم … بارک لی فی بناتی” اعطی ما سال([۴])
حضرت صادق به نقل از پدران خود از قول رسول اکرم فرمود: هر کس به دنبال ساخت خانه ، قوچی را ذبح وبا گوشت آن نیازمندان را اطعام نماید و آنگاه چنین دعا کند”بار خدایا… خانه را مبارک گردان” آنچه را خواسته است بدو اعطا شود.
اما از دسته بیشماری از روایات به صورت غیر مستقیم استفاده می شود که منزل شخصی و ملکی یکی از حقوق اولیه انسان است. در حقوق اسلامی آمده است که اگر کسی به دیگری دینی داشته باشد اگر مدیون پول نقد نداشته باشد باید اموال خود را بفروشد و دین خود را ادا کند واگر از این کار امتناع ورزید حاکم شرع می تواند اموال او را فروخته و بدهی اور ابپردازد. در روایات تاکید شده است که مسکن و منزل شخصی را حتی برای ادای دین نمی توان فروخت:
عن ابی عبدالله(ع) قال: لا تباع الدار و لا الجاریه فی الدین، ذلک انه لابد للرجل من ظل یسکنه و خادم یخدمه([۵])
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: برای ادای دین، خانه و خدمتکار فروخته نمی شود، زیرا هرکس نیازمند سایبانی است که در آن سکنی گزیند و خادمی که او را خدمت کند.
عن ابن زیاد قال قلت لابی عبدالله(ع) ان لی علی رجل دیناً وقد اراد این یبیع داره فیقضینی فقال ابو عبدالله(ع) اعیذک بالله ان تخرجه من ظل راسه([۶])
یکی از اصحاب می گوید : به امام صادق(ع) عرض کردم که من بر مردی دینی دارم و او می خواهد خانه اش را بفروشد و قرض خود را بپردازد. آن حضرت فرمود: به خدا پناه ببر از این که او را از این سایه ای که بر سر اوست بیرون کنی.
نکته ظریف در این روایات آن است که از مسکن به “سرپناه”{ظل راسه} تعبیر شده است. این تعبیر به خوبی بر ضرورت مسکن و اهمیت آن در حقوق اسلامی تاکید می کند.
البته آنچه در این روایات آمده است منظور خانه ای است که شخص در سکونت بدان محتاج است، وگرنه اگر خانه ی او زاید بر احتیاجش باشد، بر طبق روایت باید آن را فروخته و مقدار زیادی آن را بابت ادای دین بپردازد([۷])
اما این که اسلام بر خانه ی مستقل و مجزا از خویشان تاکید دارد یا به زیستن در یک خانه یا در یک مجتمع مسکونی ترغیب می کند، مطلبی است که در مورد آن یک حکم کلی بیان نشده است. از مجموع ادله شاید بتوان استفاده کرد که در شرایط عادی و در صورت امکان اگر هر خانواده دارای یک خانه ی مستقل و در عین حال نزدیک به خویشان و آشنایان باشد مناسب تر است.
هنگام ازدواج امیر مومنان(ع) با فاطمه زهرا(س)، رسول خدا(ص) خطاب به آن حضرت فرمودند: یا علی همسر خویش را به کدامین خانه خواهی برد؟ علی(ع) عرض کرد : من جز خانه ی حارثه بن نعمان جایی سراغ ندارم. پیامبر فرمودند: من شرم دارم این خانه را از او بخواهم زیرا خانه های زیادی را در اختیار ما و اصحاب قرار داده است. خبر به حارثه رسید. به خدمت رسول خدا(ص) شرفیاب شد و عرض کرد: از این که شما چیزی از من بخواهید، خرسند و مفتخرم. امیر مومنان(ع) و فاطمه زهرا(س) در آغاز زندگی به آن خانه رفتند ولی پس از مدتی رسول خدا (ص) خانه ای در نزدیکی خود برای ایشان تهیه کرد و فرمود: خانه ی فاطمه از من دور است و من تحمل دوری او را ندارم.
از این نقل هر دو نکته ای که گفته شد، یعنی استقلال خانه و نزدیکی آن به پدر و مادر و بستگان، معلوم می شود. البته ممکن است گفته شود که این مطلب ویژه ی آن خانواده ی شریف بوده است و نباید دیگران را با ایشان قیاس گرفت، ولی اسادله دیگر نیز این نکته را می توان استفاده کرد.
اساساً یکی از حقوق زن بر همسر خویش از نظر اسلام مسکن و محل سکونت است. در روایات اسلامی در کنار نفقه( خوراک، پوشاک و …) از تهیه ی مسکن به عنوان یکی از وظایف مرد نام برده شده است. حتی در احادیث آمده است که اگر مرد همسر خویش را طلاق دهد، مادام که به صورت “طلاق بائن” نشده است، مرد حق ندارد او را از نفقه و مسکن محروم کند و زن می تواند در منزل شوهر باقی بماند.
اما این که آیا مسکن همسر الزاماً باید مستقل باشد، از ادله استفاده می شود که در صورت امکان و توانایی شوهر، زن حق دارد از همسر خویش خانه ای مستقل بخواهد.
امام خمینی(ره) در تحریر الوسیله چنین فتوا داده اند: ” و تستحق فی الاسکان ان یسکنها داراً تلیق بها بحسب العاده و کانت لها من الورافق ما تحتاج الیها و لها ان تطالبه بالتفرد بالمسکن عن مشارکه غیر الزوج ضره او غیرها من دار او حجره منفرده المرافق اما بعاریه او اجاره او ملک و لو کانت من اهل البادیه کفاها کوخ او بیت شعر منفرده یناسبها.” ([۸])
در اسکان زن استحقاق دارد که مرد او را در خانه ای که به حسب عادت لایق و شایسته ی امثال اوست سکونت دهد و باید از اسباب و امکانات منزل آنچه بدان نیازمند است، داشته باشد. همچنین زن می تواند از شوهر بخواهد که او را در مسکنی مستقل از دیگران – هوو باشد یا غیر آن- جای دهد. خواه آن مسکن خانه ی مستقلی باشد یا اتاقی مستقل. همچنین تفاوت نمی کند که خانه عاریه ای یا استیجاری یا ملکی. مثلا اگر زن از اهل بادیه باشد، یک کوخ یا چادر مویین که مناسب حال اوست، کفایت می کند.
هرچند که نمی توان گفت که الزاماً باید یک منزل مستقل و کاملا مجزا برای زن در نظر گرفت ولی مسکن او، در صورتی که او بخواهد، باید به گونه ای باشد که در زندگی خانوادگی از اختلاط و تزاحم با بستگان جلوگیری شود، مثلا در این مورد وجود آشپزخانه، دستشویی و حمام مستقل ضروری است.
بنابراین در مسکن زن دو شرط اساسی ضروری است: استقلال نسبی خانه و مناسبت آن با شان و موقعیت اجتماعی زن.
- ترغیب به ساختن مسکن و اماکن عمومی ساختن بنا
ترغیب به ساختن مسکن و اماکن عمومی ساختن بنا، به ویژه اماکن عمومی و مهمان پذیر های عام المنفعه، مورد تشویق قرار گرفته است :
عنه صلی الله علیه و آله: من بنی عای ظهر الطریق ما یاوی عابر سبیل بعثه الله یوم القیامه علی نجیبه من در و وجهه یضیئ لاهل الجنه توراً حتی یزاحم ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام فی قبته، فیقول اهل الجنه هذا ملک من الملائکه لم یر مثله قط و دخل فی شفاعته الجنه اربعون الف الف رجل([۹])
رسول اکرم(ص) فرمود : هرکس در راه برای عابرین پناهگاهی بسازد، خداوند به گاه قیامت او را پیچیده در مروارید خالص محشور می کند به گونه ای که از چهره اش چنان نوری بسوی بهشتیان ساطع می شود که از شدت آن حضرت ابراهیم(ع) در جایگاه بلند خود به زحمت می افتد و اهل بهشت می گویند: ” این فرشته ای بی بدیل از فرشتگان خداوند است” آنگاه به شفاعت او هزار هزار نفر وارد بهشت می شوند.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : من بنی بنیاناً فی غیر ظلم و لا اعتداء کان له اجر جار ما انتفع به احد من خلق الرحمن تبارک و تعالی([۱۰])
پیامبر اکرم فرمود: هر کس بدون ستم و تجاوز بنایی بسازد، تا زمانی که یکی از آفریدگان خداوند از آن بهره می برد برای وی پاداش مقرر می شود.
از این روایت استفاده می شود که مسکن سازی یک صدقه ی جاریه است. البته از عموم و شمول عبارات می توان استفاده کرد که این فضلیت اختصاص به ساختن اماکن عمومی ندارد، بلکه کسی که خانه سازی کند و به صورت عادلانه به دیگران می فروشد با موسساتی که برای کمک به اشخاص بی مسکن خانه می سازد مشمول این دسته از روایات می باشند.
البته روایات دیگری را در بخش” پرهیز از اسراف” خواهیم آورد که نشان می دهد اشتغال به خانه سازی اگر برای تامین مسکن مورد نیاز یا برای خدمت به دیگران نباشد و صرفاً برای توسعه ی بی رویه یا تفنن یا تفاخر باشد شدیداً مورد نهی قرار گرفته است.([۱۱])وانگهی، در روایات فوق تصریح شده است که در احداث بنا ظلم و تجاوزی به حقوق دیگران صورت گیرد. گویا ائمه علیهم السلام یادآور می شوند که ساختمان سازی در معرض انواع ظلمها و تجاوز هاست و باید توجه داشت که برای انجام یک کار خیر، انسان به تجاوز و ستمکاری در نیفتد.
- آرامش و آرام بخشی
مسکن در لغت عربی از ماده ” سکونت ” به معنای ” آرام گرفتن” است.([۱۲])منزل باید به گونه ای طراحی و ساخته شود که بیشترین آرامش را برای ساکنین فراهم سازد. این اصل قبل از هر چیز مورد تاکید و تصریح قرآن مجید است:
والله جعل لکم من بیوتک سکناً و جعل لکم جلود الانعام بیوتً تستخفونها یوم ظعنکم و یوم اقامتکم و من اصوفها و اوبارها واشهارها اثاثاً و متاعاً الی حین و الله جعل لکم مما خلق ظلالاً و جعل لکم من الجبال اکناناً…([۱۳])
خداوند در این دنیا خانه های شما را مایه آرامش شما قرار داد و از پوست چارپایان خانه هایی را برایتان مقرر فرمود که به وقت کوچ و اقامت، سبک وزن است و از پشم و کرک و موی آن ها(امکان تهیه) وسایل زندگی که تا چندی مورد استفاده است فراهم آورد. و خداوند برای شما سایه بان هایی از مخلوقات خود مهیا ساخت و از غارهای کوه پناهگاه و اتاق ها برایتان قرار داد…
نخست باید توجه داشت که میان “آرامش” و “آسایش” تفاوت چندی وجود دارد. آسایش تنها به راحتی تن اشاره دارد و بیشتر به فرم و شکل ساختمان مربوط است، اما آرامش به راحتی روح و روان تاکید می ورزد و حتی آسایش تن را در راحتی روح می جوید. برای درک این نکته کافی است به موارد استعمال این واژه در قرآن کریم توجه کنیم. قرآن جایگاه سکینه را قلب و دل انسان معرفی می کند:
هو الذی انزل السکینه فی القلوب المومنین لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم و لله جنود السموات و الارض و کان الله علیماً حکیماً.([۱۴])
اوست آن کسی که در دلهای مومنان آرامش را فرو فرستاد تا ایمانی برایمان خود بیفزایند…
به یاد داشته باشیم که قرآن ازدواج را نیز عاملی برای سکونت و آرامش دل زوجین می داند:
و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون([۱۵])
و از نشانه های او اینکه از (نوع) خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدان ها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد.آری، در این (نعمت) برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی است.
غرض از بیان این مقدمه تاکید بر این نکته بود که در سکونت، آرامش روان و آرام بخشی روح یک اصل اساسی است. از نظر اسلام طراحی ساختمان، از نظر متراژ، فضا، عرصه بندی، نوع کاربری، نور،رنگ و از همه مهمتر نحوه ی ارتباط افراد باید به گونه ای باشد که این آرامش را هر چه بیشتر فراهم آورد. در معارف دینی آرامش روح مقدمه و زمینه ساز تفکر متعالی و عبادت با حضور قلب است. اندکی دقت و تامل می توان این احساس آرامش در بدو ورود به پاره ای ساختمان ها دریافت. البته یافتن عوامل آرام بخشی و روح افزایی نیاز به کارشناسی دقیق دارد که از محدوده این تحقیق بیرون است.
- امنیت و ایمنی
یکی دیگر از اصول معماری از دیدگاه اسلام توجه به امنیت و ایمنی های لازم در ساختمان است. حضرت ابراهیم (ع) پس از فراغت از بنای کعبه از پروردگار خویش می خواهد که شهر مکه را محل امن و امان قرار دهد.
قال ابراهیم : رب اجعل هذا بلداً امناً([۱۶])
و در جای دیگر قرآن از آن شهر به همین وصف یاد می کند
و هذا البللد المین([۱۷])
از این اشاره که بگذریم در روایات چندی بر جنبه های ایمنی خانه تاکید شده است. در پاره ای روایات آمده است که خانه باید از درب و حصار لازم برخوردار باشد:
عن ابی عبدالله(ع) : انه کره ان ینام فی بیت لیس علیه باب و لاستر([۱۸])
امام صادق(ع) فرمود : خفتن در مکان بی درب و بدون پوشش ناپسند است.
عن ابی البختری عن جعفر عن ابیه عن علی(ع) انه کره ان یبیت الرجل فی بیت لیس له باب و لاستر([۱۹])
حضرت علی(ع) از خوابیدن در مکان بی در و پوشش کراهت داشت.
یکی دیگر از نکات ایمنی در ساختمان توجه به استحکام و پی ریزی درست بناست. این نکته را از پاره ای روایات به خوبی می توان دریافت. از جمله به روایت زیر توجه کنید:
عن ابیه عن محمد العطار عن الشعری عن محمد بن الحسین رفعه الی النبی(ص) انه قال : ثلاثه لا تتقبل الله عز و جل لهم بالحفظ : رجل نزل فی بیت خرب و رجل صلی علی قارعه الریق و رجل ارسل راحلته و لم یستوثق منها.([۲۰])
رسول اکرم (ص) فرمود: خداوند محافظت از سه تن را به عهده نگرفته است، کسی که در خانه ای خراب فرود آید و آنکه در میان شاهراه نمازگذارد و آن کس که بار خود را بدون مراقبت رها سازد.
در روایت دیگر خرابی و پر عیب بودن خانه را ” شوم ” خوانده اند:
عن ابی عبدالله الصادق(ع) قال : الشوم فی ثلاثه: فی المرئه و الدابه و الدار… و اما الدار فضیق ساحتها و شر جیرانها و کثره عیوبها([۲۱])
البته در این خصوص روایتی نقل شده است که ظاهراً با مضمون روایات یاد شده در تنافی است:
عن رسول الله صلی الله علیه و آله : المومن بیته قصب
از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود : مومن خانه اش نی است.
در خصوص دلالت این روایت دو احتمال وجود دارد: یا منظور این است که خانه ی مومن از استحکام و اتقان زیاد برخوردار نیست و یا اشاره به حقیر و محدود بودن خانه مومن دارد.
به هر حال بر فرض که از سند روایت مطمئن شویم هر دو احتمال را باید با دیگر روایات سنجید و از مجموع آن ها نظر اسلام را استخراج کرد.چنان که گفتیم اصل استحکام و اطمینان از سازه بنا یکی از نکات مورد تاکید است. اتقان صنع در عالم هستی و کار حکیمانه ی حضرت حق در خلق انسان و جهان خود سر مشق و الگوی خوبی برای صنعت و خلاقیت بشری است. اساساً پیامبر اکرم(ص) یک اصل کلی را تعلیم کرده اند که این اصل باید بر همه ی رفتارهای یک انسان مومن حاکم باشد. در مرگ معاذ بن جبل، آن صحابی مشهور، هنگامی که او را به خاک سپردند، پیامبر(ص) خود سنگ و گل می گرفت و به دقت روزنه های قبر را می پوشاند. آنگاه که از ساختن قبر فراغت یافت فرمود : من خودم می دانم که این قبر به زودی خراب خواهد شد ولی خداوند دوست دارد که بنده ی او هرگاه کاری را می کند ، آن را محکم و درست انجام دهد.
عن ابی عبدالله الصادق جعفر بن محمد(ع)- فی حدیث- ان رسول الله(ص) نزل حتی لحد سعد بن معاذ و سوی اللبن علیه، و جعل یقول: ناولنی حجراً، ناولنی تراباً رطباً، یسد به بین اللبن، فلما ان فرغ وحثا التراب علیه و سوی قبره قال رسول الله(ص): انی لا علم انه سیبلی و یصل الیه البلاء و لکن الله یحب عبداً اذا عمل عملاً احکمه([۲۲])
تقریبا همین برخورد و سخن را از آن حضرت در جریان خاک سپاری فرزندش ابراهیم نقل کرده اند: عن ابی عبدالله(ع) – فی حدیث- قال لما مات ابراهیم بن رسول الله(ص) رای النبی فی قبره خللاً فسواه بیده، ثم قال اذا عمل احدکم عملاً فلیتقن([۲۳])
بنابراین باید گفت که روایت یاد شده در بالا اشاره به سادگی و پرهیز از اسراف در استفاده از مصالح و نساختن برج و بارو و تشریفات دارد و با استحکام بنا ناسازگار نیست.
همچنین در روایات به نکاتی اشاره شده است که امروزه آن ها را از مواد لازم ایمنی ساختمان به شمار می آورند. در گذشته برای روشنایی از چراغ هایی استفاده می شد که مواد سوختنی مصرف می کرد. در احادیث توصیه شده است که شب ها چراغ ها را خاموش کنید، تا از آتش سوزی احتمالی جلوگیری شود. از این روایات می توان استفاده کرد که پیش بینی های لازم در بنا و تجهیزات باید به گونه ای باشد که از خطر آتش سوزی و حوادثی نظیر آن جلوگیری شود یا در اسرع وقت بتوان حادثه را مهار نمود.
این روایت هرچند به وسایل و شرایط آن زمان اشاره دارد ولی در واقع بیانگر یک اصل کلی و عمومی است.
- پرهیز از اسراف
در گذشته دیدیم که اسلام ساختن بنا را برای اغراض معقول و مشروع ممدوح می داند و آن را ترغیب و تشویق می کند و در آینده خواهیم دید که در احادیث بسیار بر وسعت خانه تاکید زیادی شده است. اما از سوی دیگر اسراف و ساختمان سازی های بی رویه صریحاً نهی شده و به شدت تقبیح گشته است.
عن الصادق علیه السلام: من کسب مالاً من غیر حل سلط علیه البناء و الماء و الطین.([۲۴])
امام صادق (ع) فرمود : هر کس که مالی را از غیر حلال کسب کند خداوند ساختمان و آب و گل را بر او مسلط می کند.
این روایت اشاره به کسانی است که همواره در فکر توسعه و تبدیل منزل و ساختمان خویش هستند و بدون هیچ دلیل عقلی و دینی در پی بزرگ کردن ، بازسازی و یا ساختن خانه های بیشتر می باشند.
عن ابی الحسن الثالث (ع) قال : ان الله عز و جل جعل من ارضه بقاعاً تسمی المرحومات احب ان یدعی فیها فیجیب و ان الله عزوجل جعل من ارضه بقاعاً تسمی المنتقهات فاذا کسب الرجل مالاً من غیر حله سلط الله علیه بقعه منها فانفقه فیها([۲۵])
از امام هادی (ع) روایت شده است که فرمود خداوند عزوجل در زمینش منطقه ای قرار داده که ” رحمت شدگان” نام دارد و دوست دارد که در آن خوانده شود و اجابت کند ، ودر زمینش منطقه ای قرار داده که” عذاب کردگان” نام دارد و هر گاه انسان مالی را از غیر حلال به دست آورد خداوند قطعه ای از آن را بر او مسلط می گرداند تا در آن خرج کند.
عن ابی عبدالله(ع) قال : کل بناء لیس بکفاف فهو وبال علی صاحبه یوم القیامه([۲۶])
امام صادق(ع) : هر ساختمانی که از اندازه کفاف و نیاز بیشتر باشد در روز قیامت سختی و شکنجه ای بر صاحبش خواهد بود.
قال انس: مر رسول الله صلی الله علیه و آله بقُبه علی باب رجل من الانصار فقال: ما هذه؟ قالوا:قبه بناها فلان.قال رسول الله صلی الله علیه و آله کل ما یون هکذا، فهو وبال علی صاحبه یوم القیامه. فبلغ الانصاری ذلک فوضعها فمر النبی صلی الله علیه و آله بعد فلم یرها فسال عنها فاخبر انها وضعها لمل بلغه عنک.
فقال : یرحمه الله یرحمه الله([۲۷])
انس گوید: رسول خدا (ص) از کنار گنبدی که بردر خانه مردی از انصار بود،گذشت و فرمود:” این چیست؟” عرض کردند: ” گنبدی است که فلانی ساخته است” رسول خدا(ص) فرمود : ” هر چه از این قبیل باشد، وبال صاحبش و موجب آزار او در روز قیامت خواهد بود.” این سخن به گوش آن مرد انصاری رسید و آن گنبد را خراب کرد. پس از آن پیامبر بار دیگر از آن جا گذشتند ولی آن گنبد را ندیدند و در مورد آن پرسش کردند. به آن حضرت خبر دادند که آن مرد به خاطر سخن شما آن گنبد را خراب کرد. پیامبر فرمود: خدا او را رحمت کند! خدا او را رحمت کند!”
چنان که از روایت نیز به خوبی استفاده می شود، اسراف در خانه سازی گاه به توسعه بی رویه بنا و حیاط منزل است و گاه به ساختن خانه های متعدد. در روایت زیر امام صادق هشدار می دهد که هرکس خانه ای افزون بر نیاز خود داشته باشد باید آن را در اختیار برادر مومن خویش قرار دهد وگرنه از لطف الهی محروم خواهد ماند.
قال ابو عبدالله(ع) من کان له دار و احتیاج مومن الی سکناها فمنعه ایاها قال الله عز و جل ملائکتی بخل علی عبدی بسکنی الدنیا و عزتی لایسکن جنانی ابداً([۲۸])
امام صادق فرمودند: هر کس منزلی داشته باشد و مومنی به آن نیازمند باشد و او دریغ کند، خداوند عزوجل گوید: ملائکه من بنده ای بر بنده دیگرم نسبت به سکونت منزل دنیایی بخل ورزید. به عزتم سوگند که هرگز وارد بهشتم نخواهد شد.
روایات بیشتری نیز در این مورد در بحث ” متراژ و زیربنای منزل” خواهد آمد. از مجموع این روایات استفاده می شود که هر نوع زیاده کاری در معماری ساختمان مذموم بلکه حرام است. این اسراف گاه ممکن است در متراژ زمین یا در زیر بنای ساختمان یا در نوع عرصه بندی در تنظیم فضاهای داخلی یا نوع مصالح یا تجهیزات و امکانات پیش بینی شده باشد. اسلام در همه ی امور، و از جمله در امر ساختمان سازی ، به اصل بهره وری و استفاده ی بهینه از امکانات توجه شایان دارد، به ویژه در جامعه ای که با محدودیت امکانات مواجه است.
در معماری های جدید می توان مواضع بسیاری را نشان داد که مصادیق بارز اسراف است. البته مصداق و میزان اسراف در همه جا یکسان نیست بلکه عوامل چندی در این موضوع دخالت دارد از جمله : امکانات موجود در منطقه، عرف محل و نوع ساختمان سازی رایج در منطقه، تعداد جمعیت و نوع کاربری ساختمان برای خانوار([۲۹])و بالاخره شان و موقعیت اجتماعی فرد. این مباحث را در بخش های بعدی مفصل تر خواهیم آورد.
- ابزار انگاری در مسکن و پرهیز از تجمل و تفاخر
یکی دیگر از اصول بسیار مهم در معماری اسلامی این است که اسلام مسکن و امکانات زندگی را تنها به عنوان یک وسیله و ابزار برای کمال و سعادت معنوی می داند.از این رو هر دیدگاهی که به مسکن به عنوان یک سرای باقی بنگرد و آن را وسیله ای برای تجمل و تفاخر قرار دهد، از نظر جهان بینی اسلامی محکوم و مردود است.
به همین دلیل در روایات بسیار از هرگونه تجمل و فخر فروشی در ساختمان و نمای آن نهی شده است. بنای اسلامی به ساختمانی گویند که از هر جهت بیانگر ناپایداری دنیا از یک سو و مزرعه بودن زندگی دنیا برای آخرت از سوی دیگر باشد. در یک کلام اسلام شکوه و عظمتهای ظاهری و دروغین در ساختمان های مجلل را نمی پسندد و از عظمت و شکوه تعریفی دیگر دارد.
قال علی (ع) فی صفه الدنیا و التحذیر عنها : قد کان قبلکم لهذه الدنیا سکان، شیدوا فیها البنیان و وطنوا الاوطان، اضحت ابدائهم فی قبورهم هامده و انفسهم خامده، فتلهف المفرط منهم علی ما فرط یقول: یا لیتنی نظرت لنفسی، یا لیتنی کنت اطعت ربی([۳۰])
علی(ع) در مقام توصیف دنیا و برحذر داشتن از آن فرمودند: ” پیش از شما نیز این دنیا ساکنانی داشت که ساختمان ها و منزلگاه های محکمی ساخت، در آن ماوی گزیده بودند ولی سرانجام مردند و بدن هایشان در قبرها پوسید و هرکس افزون طلب بود، بر افزون طلبی خویش حسرت می خورد و می گوید: کاش به فکر خودم بودم! ای کاش پروردگارم را اطاعت می کردم!”
قال قتاده فی قوله تبارک و تعالی” لو کنتم فی بروج مشیده” یقول: فی قصور محصنه([۳۱])
“قتاده” درباره ی این آیه که خداوند در آن می فرماید: ” ولو کنتم فی بروج مشیده” می گوید : یعنی ” اگرچه در قصر های برج و بارو باشید”
در روایت دیگر می خوانیم:
مر امیرالمومنین(ع) بباب رجل قد بناه من اَجر فقال: لمن هذا الباب؟ فقیل : المغرور الفلانی. ثم مر بباب اَخر قد بناه صاحبه بالآجر فقال: هذا مغرور اَخر([۳۲])
امیرالمومنین(ع) از کنار ورودی منزل کسی گذشتند که آن را از آجر ساخته بود. آن حضرت پرسیدند: ” این ورودی منزل کیست؟” به آن حضرت عرض شد: “ورودی منزل فلان آدم مغرور است!” سپس از کنار ورودی منزل شخص دیگری که آن نیز با آجر ساخته شده بود گذشتند و فرمودند: “این هم مغروری دیگر!”
در زمان گذشته مصالح رایج، خشت و گل بوده است و آجر به عنوان یک وسیله ی زینتی و مخصوص طبقه اشراف به شمار می آمده است. در زمان پیامبر اکرم(ص) کسانی بودند که از کمترین امکانات سکونت محروم بودند، از این رو استفاده آجر در آن زمان نشانه تجمل و برتری جویی و نیز نشانه عدم توجه به وضعیت محرومین تلقی می شد. امروزه نیز استفاده از مصالح غیر متداول و خرج زاید در بنا به همان اندازه منهی و مذموم است.
- سخن پایانی
ازآنجا که مسکن یکی از موضوعات مهم و تاثیر گذار در سبک زندگی اسلامی بوده و با توجه به اینکه زمان زیادی از عمر انسان در آن سپری میشود ، لذا لازم است ، این مهم با همکاری صاحب نظران حوزه علمیه و نظام مهندسی مدون وبعنوان مقررات ملی ساختمان برای مهندسان معمار ، لازم الرعایه گردیده و ملاک عمل تصویب طرحهای مسکونی قرار گیرد .
[۱] سنن الترمذی ، ج۴ ، ص ۵۷۱ ، ح ۲۳۴۱
[۲] الکافی، ج۶،ص۵۳۱،ح۱
[۳] درر الاحادیث هلسویه، ۵۴/بحارالانوار، ج ۷۳،ص۱۵۷ و خصال،ج۵، ص ۱۵۱
[۴] ثواب الاعمال، ص ۱۶۹ / بحارالانوار ، ج۳ ، ص ۱۵۸
[۵] وسایل الشیعه، ج۶،ص۹۴، در کتاب وسایل باب مستقلی به همین مطلب اختصاص داده شده است.
[۶] وسایل الشیعه، ج۶ ، ص۴۹ و ۹۵
[۷] وسایل الشیعه، ج۶، ص۹۶
[۸] تحریر الوسیله ، امام خمینی(ره)، ج۲، فصل فی النفقات، مساله ۸
[۹] ثواب الاعمال ص ۳۴۳
[۱۰] مسند احمد ابن حنبل ، ج۳، ص ۴۳۸ / الفردوس، ج۳، ص ۵۵۰ ج ۵۷۲۰/ مجمع الزوائد، ج۴ ، ص۷۰
[۱۱] نگ، به بحث پرهیز از اصراف به بعد
[۱۲] العمجم الوسیط، ماده سکن
[۱۳] النحل ، ۸۰ و ۸۱
[۱۴] فتح : ۱۴
[۱۵] روم : ۲۱
[۱۶] بقره : ۱۲۶
[۱۷] التین : ۳
[۱۸] وسایل الشیعه، ج۳ ، ص۵۷۷
[۱۹] بحار الانوار، ج۷۳ ، ص۱۵۷ به نقل از قرب الاسناد، ص ۹۰
[۲۰] بحار الانوار، ج ۷۳، ص ۱۵۷ به نقل از خصال، ج۱،ص۶۹
[۲۱] خصال،ج۱ ، ص۴۹ / معانی الخبار، ص ۱۵۲/ امالی صندوق، ص۱۴۵و۱۴۹و۱۵۰
[۲۲] وسایل الشیعه، ج۲، ص۸۸۴
[۲۳] وسایل الشیعه، ج۲ ، ص۸۸۳
[۲۴] الخصال، ج۱، ص ۱۵۹، ج ۲۰۵ / المحاسن ، ص ۶۰۸، ج ۱
[۲۵] کافی، ج۶، ص۵۳۲
[۲۶] کافی ، ج۶ ، ۵۳۱
[۲۷] سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۹۳٫ج۴۱۶۱ / الدار المنثور، ج۳ ، ص۲۱۸
[۲۸] بحار الانوار، ج۷۱ به نقل از ثواب الاعمال ، ص ۲۱۶ ، و نقل ان از محاسن ، ص۱۰۱
[۲۹] برای مثال کسی که از خانه به عنوان محل کار استفاده می کند یا کسی که میهمان یا مسافر بسیار بر او وارد می شود با شخص دیگری که این خصوصیت را ندارد متفاوت است.
[۳۰] مطلب السول فی مناقب ال الرسول صلی الله علیه و آله ، ص۵۱
[۳۱] الدار المنثور ، ج۲ ، ص ۵۹۵
[۳۲] نهج البلاغه ، الخطبه ۲۲۶