تدوین و تغییر پارادایمهای سیاست خارجی براساس تغییر اولویتها در کلوپ قدرتمندان نکتهای است که برای تحقق منافع ملی در عرصه روابط بینالملل به عنوان یک مهم باید درنظر گرفته شود.
علی ودایع
تنشهای آمریکا با روسیه و چین به بیسابقهترین سطح رسیده است. حدود ۱۰ سال پیش، زمانی که گفته می شد صفآرایی جنگ سرد در حال شکل گیری است؛ بلوک شرق و بلوک غرب شبیه جوک بود. تحریمهای آمریکا علیه مقامات چینی و روس یا صفآراییهای نظامی براساس الگوی دوران اتحاد جماهیر شوروی نشان دهنده سهمخواهی جدید در کلوپ قدرتمندان یعنی چین و روسیه با آمریکا، فرانسه، بریتانیا و حتی آلمان شده است.
«جو بایدن» رئیس جمهوری آمریکا در نشست مونیخ که در فوریه گذشته برگزار شد، اعلام کرد که «آمریکا بازگشت» و این عبارت را سه بار تکرار نمود تا به هم پیمانان اروپایی اش تاکید کند که ایالات متحده به سمت آنها بازخواهد گشت و به این ترتیب، زمینه بازگرداندن هیمنه آمریکا بر جهان را مهیا کند.
آمریکا و متحدانش در آسیاپاسیفیک با چینیها دست به یقه هستند. مساله خاوردور این است که پکن رسما در اسپارتلی دست به جزیرهسازی زده تا بر شاهرگ اقتصادی شرق سلطه پیدا کند. ناو ملکه الیزابت برای کمک به ناوگان جنگی آمریکا راهی منطقه شرق آسیا خواهد شد. استرالیا، ژاپن و کرهجنوبی هم به عنوان رفقای واشنگتن اقدام به توسعه توان موشکی و دریایی کردهاند. در این میان، تنشهای تایوان با چین و معضل هنگکنگ در حقیقت گروکشیهای واشنگتن از پکن است.
معضل اساسی برای آمریکاییها این است که دست آنها زیر ساطور وابستگی اقتصادی با اژدهای زرد گیر کرده است. کاخ سفید در دولت «دونالد ترامپ» تلاش کرد با راهبرد فشار سخت «هنری کیسینجر» بر قدرت روزافزون پکن غلبه کند تا شاید خاطره مصالحه پینگ پنگ زنده شود، اما فعلا چینیها عقب نکشیدهاند.
بحران اصلی کلوپ قدرتمندان در اوکراین است. روسیه در مرز شرقی اوکراین برای پیمان آتلانتیک شمالی خط و نشان میکشد. ارتش سرخ دههاهزار نیروی نظامی آماده جنگ را از کریمه به دُنباس منتقل کرده است. کرملین میگوید که قصدی برای جنگ با کییف ندارد اما همه میدانند که روسیه درباره منافع مسکو با احدی شوخی ندارد. مسکو میگوید موظف است که روستبارهای «دونتسک» و «لوهانسک» دفاع کند.
در طرف مقابل، اوکراینیها تحت نظر افسران ناتو مشغول سنگربندی برای حمله احتمالی شدهاند. کییف این روزها مشغول اجرای نقشهای است تا بتواند کریمه را به خاک اوکراین بازگرداند؛ اقدامی که قطعا خشم مسکو را تشدید خواهد کرد. علاوهبراین، روسیه در این منطقه با مشکل آب مواجه است، زیرا اوکراین از سال ۲۰۱۴ با قطع آب مشکل ایجاد کرده است؛ مسکو باید به هرقیمتی به رودخانه دنیپر در اوکراین دست پیدا کند. روسیه همانند ماجرای کریمه میخواهد کار را یکسره کند.
به موازات تنش اوکراین، آمریکا ۲ناوجنگی به دریای سیاه و بیخ گوش روسیه اعزام کرده است. ناتو به دستور پنتاگون مشغول جمعآوری نیروهایش از جنگهای فرامرزی است؛ خروج ارتش آمریکا و ائتلاف ناتو از افغانستان یا کاهش نیرو در عراق به دلیل این است که اولویتهای ناتو تغییر کردهاست. بحث کاهش نیرو در خاورمیانه در اواخر دولت اوباما یعنی همان ۱۰ سال پیش مطرح شده بود.
اتفاق جالب اینجاست که نه تنش آسیاپاسیفیک و نه مناقشه اوکراین به عنوان اولویتهای بلندمدت قلمداد نمیشوند. همه آماده صفبندی در قطب شمال شدهاند. مسکو در سال ۲۰۰۷ پرچم روسیه را در قلب قطب شمال نصب کرد تا بر ذخایرعظیم آب شیرین و منابع انرژی آن ادعا داشته باشد. آمریکایی ها میدانند که مناقشه اوکراین درحقیقت پیش درآمدی بر نبرد در «نیوهارتلند» است. کاخ سفید ورای منافع اقتصادی به شدت نگران استقرار موشکهای قارهپیمای روسی در شمالگان است، جایی که واشنگتن خیلی راحت در تیررس کرملین قرار میگیرد.
در نقشهای که ترسیم شد؛ خاورمیانه دیگر اهمیت و جایگاه سابق خود را ندارد. اولویت اصلی بلوک غرب، رویارویی با بلوک شرق است. اشتباه محاسباتی این است که فکر کنیم آنها منطقه ما را به حال خود رها کنند. «آنتونی بلینکن» وزیرامورخارجه مداخلهگر و باهوش آمریکا نقشه ویژهای برای خاورمیانه دارد؛ بلوک شرق و بلوک غرب در خاورمیانه در مورد منافع مشترک دست به همکاری میزنند که دقیقا در تضاد با تنش و مناقشات بین آنهاست.
در این میان ، پررنگ شدن نقش فرانسه به عنوان نیروهای دست دوم ناتو در خاورمیانه اتفاقی محتمل است؛ البته ذهن پاریس درگیر قاره سیاه نیز هست. حضور نظامی بریتانیا که پس از جنگ جهانی دوم رفته بودند ، براساس تقسیم وظایف در بلوک غرب است.
تدوین و تغییر پارادایمهای سیاست خارجی براساس تغییر اولویتها در کلوپ قدرتمندان نکتهای است که برای تحقق منافع ملی در عرصه روابط بینالملل به عنوان یک مهم باید درنظر گرفته شود.