عملیات والفجر ۸ با عبور از رودخانه وحشی و احداث پل عظیم بعثت بر روی رودخانه پر فشار آب، یکی از بزرگترین عملیاتهای دوران دفاع مقدس و بی نظیرترین صحنه رزم در جنگهای دنیا بوده است. در این نوشتار وضعیت منطقه عملیاتی و نیز نحوه عملیات یگان های عمل کننده در سازمان رزم عملیات والفجر هشت تبیین شده است:
مهندس سید امیر هاشمی فشارکی – دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
سالهای ۶۱ تا ۶۴ مقطع خاصی از جنگ بود که دو نوع استراتژی نظامی به وسیله ایران و عراق اتخاذ گردید. عراق پس از آنکه خرمشهر را از دست داد، در هوا و دریا از یک استراتژی هجومی تبعیت کرد.
هدفهای این استراتژی جدید جلوگیری از پیشروی ایران، فشار روانی و اجتماعی بر نظام سیاسی، بین المللی کردن جنگ و کاهش توان اقتصادی جمهوری اسلامی بود که از طریقِ مسلح کردن زمین، بمباران کردن مناطق صنعتی، مسکونی و اقتصادی، حمله به نفتکشها و کشتیهای تجاری و بمباران پایانه نفتی خارک انجام میشد.
در این مقطع پس از انجام عملیات والفجر مقدماتی و والفجر۱ ایران ابتکار جدیدی را وارد جنگ نمود که عراق را بارِ دیگر ناچار به سرمایهگذاری زیادی برای مقابله با آن نمود. این ابتکار، عملیات در مردابهای هورالهویزه مانند عملیات خیبر و بدر و اجتناب از جنگ در زمین مسطح بود.
«پس از عملیات بدر قرار شد تا سپاه و ارتش ضمن پشتیبانی از یکدیگر، هرکدام مستقلاً عملیاتی را طرح ریزی و اجرا کنند.» (رشید، ۱۳۸۹، ص۷۴) «منطقه عملیاتی جنوب در مسیر جاده آبادان به اروند کنار در ساحل شرقی و غربی اروند رود از ابتدای جنگ تقریباً مسکوت مانده و تنها آتش باری پراکنده از دو طرف در آن اجرا میگردید. عدم موفقیت کامل در منطقه شرق دجله برای دستیابی به محورهای منتهی به بصره و تهدید و تصرف این شهر توسط نیروهای ایرانی، نظر کارشناسان را به سمت استفاده از منطقه اروند کنار و شهر فاو، جهت تهدید بصره از جنوب جلب کرد ولی موانع بزرگی مانند رودخانه اروند با جزر و مدهای بسیار شدید و کمبود وسایل و تجهیزات عبور از رودخانه و نیاز به عبور دادن حجم بسیار بالای تجهیزات از این رودخانه و احتمال پذیرش تلفات و ضایعات سنگین، باعـث گردید که تا پیدا کردن راهی مناسب برای اجرای عملیات، زمان قابل توجهی را به خود اختصاص دهد.» (جباری، ۱۳۹۱، ص۱۱۳)
سرانجام عملیات والفجر ۸ در ششمین سال جنگ تحمیلی و در تاریخ ۲۰ /۱۱/ ۱۳۶۴ در مرز جنوبی استان خوزستان و در جنوب جزیره آبادان، در منطقه فاو، در آن سوی رودخانه اروندرود، محدود به منطقه رأس البیشه و خورعبدالله، با رمز «یا فاطمه الزهرا(س)» در منطقهای به وسعت ۸۰۰ کیلومتر مربع صورت گرفت. (نداف، ۱۳۸۷، ص۷۱) این عملیات در منطقه بسیار حساسی انجام شد، زیرا از یک طرف در مرز اروندرود قرار داشت که رژیم بعثی عراق به بهانه تسلط بر آن، جنگ با ایران را آغاز کرده بود و از طرفی در تنها مسیر ارتباطی کشور عراق با خلیج فارس قرار داشت.
از سوی دیگر تنها اسکلههای نفتی عراق به نامهای البکر و العمیه در محدوده این منطقه قرار داشت. زمین منطقه عملیات نیز یکی از زمینهای پیچیده جنگی و عملیاتی، در آن زمان بود، به طوری که شامل انواع عوارض زمین از جمله رودخانه، نهر، نخلستان، باتلاق، چولان، جاده، روستا، شهر، ساحل، نمکزار، دشت، اسکله و بندر میشد.
تاکتیک سپاه در طرح ریزی عملیات، پرهیز از تک جبههای و تلاش برای دور زدن دشمن و یا نفوذ عمیق و ایجاد رخنه گسترده در خطوط دشمن بود، لذا طرح ریزی عملیات با توجه به محدودیتهای نحوه تدارک نیروها و نیز چگونگی انجام پشتیبانی از نیروهای عمل کننده به دلیل محاصره بودن زمین منطقه عملیات از سوی رودخانه اروندرود از سویی و نیز دریای خلیج فارس از سوی دیگر، یکی از پیچیدهترین طرحریزیهای نظامی و تاکتیکی محسوب میشد.
· ۱- موقعیت و محدوده جغرافياي منطقه
«منطقه عملياتی والفجر ۸ درجنوبيترين نقطه كشور عراق و در شمال خلیج فارس، در موقعیت عرض شمالی ۴۸ درجه و ۱۷ دقیقه تا ۴۸درجه و۳۵دقیقه وطول شمالی۲۹درجه و۵۴ دقیقه تا۳۰ درجه و۵ دقیقه جغرافیایی واقعشده است.
· ۲- مشخصات طبیعی
۲-۱-آب و هوای کلی منطقه عملیات
آب و هوای دشت خوزستان که آب و هوای کلی منطقه عملیاتی والفجر۸ را نیز شامل میشود از دلتای رودخانههای کارون، دز و کرخه تشکیل شده است که در گوشه شمال غربی خلیج فارس قرار دارد. با آنکه ۱۸۰ کیلومتر با خلیج فارس از سوی جنوب مجاور است، ولی از نظر جغرافیایی رابطهای با سایر مناطق ساحل جنوبی ندارد. باران آن از سایر نواحی بیشتر است. به طوری که کارون به عنوان طویلترین رودخانه ایران به آن میریزد و رسوب میکند و به علت رسوبی بودن اراضی، از نقاط بسیار حاصلخیز است، به طوری که کلیه محصولات مرطوب را میتوان در آن کاشت. ارتفاع منطقه از سطح دریا ۱۳متر و بر اساس آمار سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۴ متوسط درجه حرارت ۱/ ۲۵درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی در ساعت ۶:۳۰ بامداد۶۳ درصد و در ساعت ۱۲:۳۰ (ظهر) در حدود ۲۹ درصد است. میزان بارش بر اساس معدل بارش ۱۴۵ میلیمتر و در روزهای یخبندان ۷ میلیمتر است. بنابراین معلوم میشود که هیچ مشابهتی با سایر مناطق همجوار ندارد.» (بدیعی، ۱۳۶۷، ج ۱، صص۷۷ و ۷۸)
۲-۲- رطوبت هوا
رطوبت هوا در منطقه به دليل ارتباط مستقيم آن با بادها متغير بوده و در نواحي خليجفارس رطوبت هوا به صد درجه هم ميرسد، در حالي كه در جلگه عراق و نواحي كوهستاني ايران و عراق رطوبت به۲۰ درجه هم نميرسد، به همين خاطر در مواقعيكه جريان هوا از سمت كوهستانهاي شمالي يا جلگه غرب باشد رطوبت هوا به ميزان بسيار زيادي كم ميشود و در صورت وزيدن باد از سمت جنوب يا شرق، به ميزان زيادي رطوبت هوا افزايش مييابد.
۲-۳- بارندگي
با وجودي كه تمام منطقه خوزستان و جنوب عراق در مجاورت دريا، هورها و رودخانههاي متعددي قرارگرفته، اما مقدار بارندگي در اين منطقه از ساير مناطق كمتر است و علت اساسي اين امر قرار نگرفتن اين منطقه در مسير جريان عمومي تودههاي هوا در كره زمين ميباشد.بارانهاي اين منطقه عموماً با رعد و برق همراه بوده و از شدت ريزش زيادي برخوردار است، در بعضي اوقات خصوصاً در فصل بهار ريزش تگرگ در منطقه ديده ميشود. فصل بارندگي عموماً از اوايل آذرماه شروع شده و تا آخر فروردين ادامه پيدا ميكند. اوج شدت بارندگي در ماههاي آذر، دي و بهمن بوده و اكثراً موجب طغيان رودخانهها ميشود و به علت گودي حاصل از خاكبرداري، در كنار جادهها جاري ميگردد.
۲-۴- درجه حرارت در منطقه
اين منطقه با حرارت ۵۵ درجه سانتيگراد در سايه و ۷۱ درجه سانتيگراد در آفتاب يكي از گرمترين نقاط مسكوني روي زمين است. تغيير درجه حرارت در اين منطقه از اواسط ارديبهشت ماه شروع ميشود و بهشدت افزايش مييابد و سپس در نيمههاي تابستان درجه حرارت يك نواخت گرديده و از اوايل مهرماه شروع به كاهش ميگردد. سردترين مواقع سال، درجه هوا به صفر تا يك درجه سانتيگراد ميرسيد كه عمدتاً در اوايل زمستان است.
۲-۵-جهت وزش باد و تاثیر آن بر وضعيت جوي و آب و هوا
بهطور كلي در منطقه جنوب و ساحل دريا، بادها نقش تعيينكنندهاي در موقعيت جوي و آب و هوا دارند، به همين خاطر منطقه عملياتي فاو نيز از اين قاعده كلي مستثني نبوده و در طول سال آب و هواي آن با انواع بادها دستخوش تغييراتي ميگشت كه در زير به آنها اشاره ميشود:
معمولاً در اين منطقه نيمي از سال يا بيشتر، جهت وزش باد، از شمال به جنوب (۳۶۰ درجه) و از شمالغربي به سمت جنوب شرقي (۲۷۰ درجه) ميباشد كه اين زمان تقريباً از اواخر فروردين ماه شروع شده و تا اواخر مهر ادامه مييابد. در فصلهاي پاييز و زمستان عموماً جهت وزش باد، از شرق به غرب و بعضاً نيز از جنوب به شمال (۱۸۰ درجه) ميباشد. بادهاي شمالي و غربي سرعت زيادي داشته و زمان شروع آن عمدتاً از صبح و پايان آن هم چند ساعت از شب گذشته، ميباشد، اما سرعت بادهاي جنوبي و شرقي كمتر و شدت آن نيز در مقايسه با بادهاي شمال و غربي ناچيز است.
۲-۵-۱- تأثير بادهاي شمال بر منطقه خوزستان و جنوب عراق
باد شمال از روي مناطق كوهستاني در شمال دشت وسيع خوزستان و يا از سمت صحراهاي مركزي كشور عراق بهطرف جنوب (منطقه عملياتي) حركت ميكند و به دليل خشك بودن، در هنگام عبور از اين منطقه رطوبت هوا را كاهش داده و تا حدي موجب افزايش درجه حرارت ميگردد، ضمناً هنگام وزش باد شمال، با وجود درجه حرارت زياد، تنفس و تعرق به دليل عدم وجود بخار آب بهراحتي انجام گرفته و بدن انسان كمتر احساس ناراحتي ميكند.
۲-۵-۲- تأثير بادهاي جنوب بر منطقه خوزستان و جنوب عراق
باد منطقه جنوب كه به بادهاي شرجي معروف است، نيمي از سال را به خود اختصاص ميدهد و درجه حرارت هواي منطقه را در حدود دو تا پنج درجه نسبت به روزهاي مشابه كه جهت وزش باد از شمال و غرب ميباشد، كاهش ميدهد، اين كاهش درجه به دليل عبور اين بادها از روي سطح آب خليجفارس است كه مقدار زيادي بخار آب را نيز با خود به ساحل آورده و در نتيجه رطوبت هوا و مقدار بخار آب موجود در هوا افزايش مييابد.گاهي افزايش مقدار بخار آب در هوا به قدري ميباشد كه ميزان رطوبت را تا نزديك صددرصد افزايش ميدهد و در فصل زمستان به علت پايين بودن درجه حرارت موجب تشكيل مه ميگردد، كه اكثراً از ساعت دو يا سه بامداد شروع ميشود و تا ساعت هفت يا هشت و حتي ده صبح و گاهي تا ساعت دوازده ظهر ادامه پيدا ميكند. بهتدريج در اثر گرم شدن هوا رطوبت نسبي كاهش مييابد، البته تشكيل مه ميتواند دلايل ديگري نظير مرطوب بودن زمين، صاف بودن آسمان و … داشته باشد.
در فصل تابستان با وزش باد جنوب، مقدار بخار آب موجود در هوا افزايش يافته و به علت گرمي هوا و در نتيجه گرمي بخار آب، عمل تعرق بيشتر و تبخير به كندي صورت ميگيرد و در نتيجه موجب بروز اختلالاتي در دستگاه تنفسي شده، كه در صورت مداومت اين حركت، شخص، گرما زده شده و انجام تنفس برايش مشكل ميشود. نكته قابل توجه اينكه در زمان شرجي بودن منطقه، اختلاف درجه حرارت شب و روز كاهش يافته و ناراحتي ناشي از گرما و وجود بخار آب در هوا به هنگام شب نيز كاملاً محسوس ميگردد، به همينخاطر فعاليت انسان در ماههاي تير تا اوايل مهرماه هنگام شرجي بودن هوا با توجه به حرارت فوق العاده آفتاب، سخت و طاقتفرسا است. در اين زمان معمولاً درجه حرارت در آفتاب تا ۷۱ درجه سانتيگراد و در سايه۵۰ درجه سانتيگراد افزايش مييابد.
۲-۶- گرد و خاك و طوفان شن در منطقه
بهطوري كه سوابق و تجربه نشان ميدهد، پيدايش گرد و خاك و طوفان شن از اواخر فروردين ماه كه بهتدريج زمينها خشك ميشود، شروع شده و تا اواخر مهرماه و بعضاً اوايل آبانماه ادامه مييابد، ليكن بيشترين شدت آن در فصل بهار و تابستان ميباشد. البته در ساير ماههاي سال نيز طوفان شن وجود دارد كه اكثراً محلي بوده و زمان آن كم و سمتوسوي مشخصي ندارد، اما طوفاني كه ايجاد گرد و خاك شديد ميكند و ديد را، حتي تا مسافت صدمتري تقليل ميدهد، در ماههاي خرداد، تير و مرداد جريان دارد. دو علت اساسي وجود طوفان شن و خاك در منطقه، وزيدن بادهاي شمال و گذشتن آن از تپههاي رملي و شني منطقه است كه باعث جابجايي شنها شده و گرد و خاك غليظي را بهپا ميكند. گاهي نيز ديده شده كه بدون وزش باد، فضاي منطقه غبارآلود است، كه علت آن وزش بادهاي شديد بر روي صحراي عربستان و معلق كردن ذرات شن و خاك آن ميباشد، كه بهتدريج به سمت منطقه مورد نظر جريان مييابد.
۲-۷- پوششهاي گياهي
در حاشيه غربي و شرقي رودخانه اروند به دليل حاصلخيزي زمين آن دو پوشش گياهي وجود دارد. ساحل نزديك رودخانه از چولانهاي طبيعي با ارتفاع حداكثر دو متر و حداقل نيممتر با فاصله سيصد متري از حاشيه رودخانه در دهانه فاو و فاصله سي تا چهل متري در نقاط ديگر پوشيده شده است، كه در حالت مد، بخشي يا تمامي آن به زير آب رفته و منطقهاي باتلاقي ايجاد ميكند. در هنگام جزر مطلق، فاصله بين چولانها و آب پوشيده از گل و لاي ميشود كه در طول رودخانه، فاصله بين ده تا پنجاه متر را به خود اختصاص ميدهد. پس از چولانها، پوشش نخلستاني منطقه، در دو كناره رودخانه مشاهده ميشود كه حداقل عمق آن سه كيلومتر و حداكثر عمق آن هفت کیلومتر ميباشد[۱]، اين نخلستانها كه توسط مردم بومي منطقه ايجاد شده است، قبل از جنگ از مراكز عمده كشت خرما به حساب ميآمده، كه به دليل سهولت در صادرات، براي هر دو كشور از اهميت خاصي برخوردار بوده است، اين نخلستانها پس از شروع جنگ و تخليه مردم از منطقه، به صورت جنگلي از درختان خرما درآمد و خاصيت اوليه خود را در بهرهدهي از دست داده بود. روييدن علفهاي هرز، شكسته شدن شاخ و برگ درختان، سوختن تعداد زيادي از نخلها با آتش توپ و خمپاره و … بهخوبي نمايانگر اين امر ميباشد.نخلهايي با ارتفاع حداكثر دوازده متر و حداقل سه متر كه بهطور منظم و با فواصل سه تا شش متر در كنار هم كاشته شده و تمام حاشيه غربي و شرقي اروند را پوشانده بود.
زمينهاي حاشيه اروند از عمدهترين مراكز كشت خرماي دو كشور ايران و عراق بود كه بعد از جنگ و تعطيلی كاشت و برداشت، ضربات اقتصادي به دو كشور وارد نمود. پس از حاكم شدن جو نظامي در منطقه، درختان خرما ارزش اقتصادي خود را از دست دادند و اينبار به عنوان يك عامل مهم نظاميِ با اهميت مطرح گشته و مورد بهرهبرداري قرار گرفتند. استتار و اختفا كه جايگاهي خاص در معادلات نظامي دارد بهخصوص در اصل غافلگيري كه از اساسيترين عوامل پيروزي در عملياتها ميباشد، در اين منطقه بهراحتي ميتوانست اجرا شود، در نتيجه فرماندهان نظامي ميتوانستند از نخلها به عنوان يكي از عوامل موفقيت در عمليات بهرهبرداري كنند. البته در كنار چولانها و نخلها روييدنيهايي نظير ني و بردي نيز وجود داشت كه حجم بسيار كمي از منطقه را در بر ميگرفت.(مختاری، ۱۳۸۶، صص ۶۵ – ۶۸)
· ۳- ویژگی و مشخصات زمين منطقه عملیاتی
به دليل محاصرهي زمینهای غرب و شرق اروند به وسيله آب از سه طرف(زمين غرب اروند، از جنوب و غرب و شرق به ترتيب به وسيله خليجفارس, خورعبدالله و اروندرود و زمين شرق آن از شرق و غرب و جنوب به ترتيب بهوسيله رودخانه بهمنشير, اروندرود و خليجفارس محصور گرديده است.) زمين آن اشباع از آب بوده و با حفر اندكي از زمین، آب سريعاً به سطح جاري ميشود، به همين دليل با دو ساعت بارندگي مداوم، زمين منطقه حالت باتلاقي به خود گرفته و تردد وسايل نقليه روي آن تا ۴۸ ساعت غيرممكن شده و حركت نفرات نيز به كندي صورت ميگيرد. اين وضعيت در زمستان حالت شديدتري به خود گرفته و بهجز جادهها، جاي مناسب ديگري جهت رفت و آمد وجود ندارد.
از سوی دیگر كرانههاي غربي، شرقي و جنوبي زمين منطقه به علت مجاورت با آب و تأثيرات جزر و مد بر روي آن، باتلاقي بوده و حالت چسبندگي دارد، به همين دليل رفتوآمد در آن به سختي صورت ميگيرد. بيشترين قسمت باتلاقي منطقه را حاشيه خليجفارس، كنارههاي خورعبدالله و زمين مجاور دهانه فاو به خود اختصاص داده است. مردم منطقه و نظاميان مستقر در آن جهت جلوگيري از گسترش باتلاقها اقدام به ايجاد سيلبندهايي كردهبودند كه جلوي نفوذ آب را به مناطق ديگر بگيرد كه اين امر باعث عدم افزايش مناطق باتلاقي گشتهبود.
بهطور كلي جنس زمين منطقه خاك رُس بوده و تركيب نمك آن از غلظت بالايي برخوردار است، به همين خاطر پس از بارندگي و تابش آفتاب بر روي زمين، لايهاي سفيدرنگ در سطح زمين مشاهده ميشود. در زمين غرب اروند، روبهروي خزعلآبادِ ايران دو مسيل عمده وجود دارد كه از شمال منطقه، روبهروي شهر آبادان شروع شده و در دو شاخه به سمت جنوب ادامه مييابند و نهايتاً در كنار كارخانه نمك (شرق آن) به هم ميپيوندند. اين دو مسيل، آبِ حاصل از باران را به جنوب منطقه هدايت ميكند. در زمانهاي گذشته كه نهرهاي غربي اروندرود سدبندي و مهار نشده بود، مازاد آب رودخانه در مواقع سيلابي و مد از طريق نهرهاي انشعابي در سطح زمين جاري شده و از طريق دو مسيري كه اشاره شد، در قسمت اعظمي از منطقه پخش ميشد و در نتيجه زمين منطقه را گل نرمي ميپوشاند. زمينهاي شمالي و شرقي خورعبدالله و خورشيطانه بهعلت مجاورت با ساحل خليجفارس در معرض مد و طوفانهاي دريايي قرار گرفته و تا چهاركيلومتري ساحل آن تبديل به باتلاق ميشود و در اكثر ماههاي سال حركت خودروهاي چرخدار يا شنيدار، روي آن تقريباً غيرممكن است. بهطور كلي زمين منطقه نمكزار بوده و اصطلاحاً به آن سبخ[۲] ميگويند. (مختاری، ۱۳۸۶، صص ۶۵ – ۶۸)
زمین این منطقه بهجز عوامل مصنوعی مانند خاکریز، سیل بند و سکوهای پرتاب موشک، عاری از هر گونه پستی و بلندی طبیعی است. (درودیان، ۱۳۷۸، ص۱۶۲)
در شمال این منطقه شهر آبادان(در ایران) و شهر بصره(در عراق) قراردارد که با جاده بصره- فاو به شهر بندری فاو متصل میگردد. شهر بندری فاو که در جنوبيترين نقطه كشور عراق قرارگرفته، از شمال به بصره در عراق، از جنوب به انتهاي خليجفارس و كشور كويت، از شرق به امتداد رودخانه اروند و از غرب نيز به خورعبدالله منتهي ميگرديد. از نقطهاي كه مرز زميني بين ايران و عراق به اروند رود ميرسد تا انتهاي آن، كه به خليجفارس ميرسد، خط مرزي بين دو كشور، مسير خط تالوگ (خط ميانه كانال اصلي قابل كشتيراني) در پايينترين سطح آن ميباشد. اين محدودهي مرزي که از ديرباز مورد اختلاف دو كشور بوده از ويژگيهاي اقتصادي، سياسي و نظامي خاصي برخوردار است، كه اهميت اين منطقه باعث شده تا فشار و سختيهاي ناشي از شرايط نامطلوب جوي را براي مردم منطقه قابل تحمل سازد. اوضاع جوي و طبيعي منطقه در دو كشور ايران و عراق داراي شرايط يكسان و همانند ميباشد. (مختاری، ۱۳۸۶، ص ۶۵)
· ۳- ۱- شبکههای آب
۳-۱-۱- رودخانهها
الف- اروند رود: طول اروند از دهانه خلیج فارس تا جاییکه مرز از اروند به خشکی متصل میشود ۱۵۰ کیلومتر و تا شرق بصره ۱۰۴ کیلومتر است. در حالت جزر کمترین عرض این رودخانه ۴۰۰ متر (در محدوده جزیره مینو) و بیشترین عرض آن در این حالت۸۰۰ متر(در دهانه خلیج فارس) است. در حالت مد کمترین عرض این رودخانه ۴۸۰ متر (در جزیره مینو) و بیشترین عرض آن در این حالت ۲۰۰۰ متر(در دهانه خلیج فارس) است. حداقل مد در راوند رود ۱ متر و حداکثر ۵/۲ متر میباشد. .(پوراحمد،ص۲۴۱)
گل و لای سواحل اروند رود ، از موانع طبیعی برای حرکت نیروهای ایرانی بود. این گل و لای در حالت جزر آشکار گشته و تنها تردد نفرات پیاده و توام با اشکال در آن امکان پذیر بود. (سند شماره ۱۲۲، ص ۱)
ب- بهمنشیر: از شمال خلیج فارس تا تلاقی کارون در خرمشهر امتداد دارد. در هنگام جزر و مد بهترتیب دارای ۱۵ و ۲۰متر عمق و تقریباً از همه طرف(از طریق جادههای چویبده و قفاص) دسترسی به خشکی دارد.(پوراحمد،ص۲۴۳)
۳-۱-۲- نهرها و كانالها
در طول رودخانه اروند نهرها و كانالهاي بسيار زيادي به داخل خاك ايران و عراق جهت آبياري نخلها كشيده شده بود. كه تعداد آنها به بيش از هزار نهر ميرسيد. طول، عرض و عمق هر نهر بسته به مسافت و گستردگي نخلها بوده و بزرگترين آنها داراي هزار و پانصد متر طول، ده متر عرض و سه متر عمق بود كه البته پس از حضور نظامي ايران و عراق در منطقه، دو كشور جهت جلوگيري از نفوذ آب در عقبههاي نزديك خود اقدام به مسدود كردن برخی از اين نهرها كردند. همچنين مردم و نيروهاي نظامي در كنار نهرها، كانالهايي مصنوعي ايجاده كرده بودند كه بيشتر جهت كنترل و هدايت آب نهرها بود. (مختاری، ۱۳۸۶، صص ۶۵ – ۶۸)
از اروند به داخل ایران ۴۰۳ نهر و به داخل عراق ۷۲۹ نهر منشعب میشد. (پوراحمد،ص۲۴۱)
اروندرود
«اولین مانع طبیعیای که نیروهای مهندسی و رزمی با آن روبه رو بودند رودخانهی خروشان اروند بود. «عمق آب رودخانه اروند رود، که از خلیج فارس تأثیر میپذیرد به طور متوسط به ۸ متر میرسید. عرض این رودخانه بین ۷۰۰ تا ۱۱۰۰ متر است و پل زدن بر روی آن، شرایط ویژهای را میطلبید. در ساحل رودخانه، پوششی از چولان (بوتههای بلند) و نی وجود داشت. ارتفاع چولانها به حداکثر ۵/۱ متر و ارتفاع نیها به ۳ تا ۴ متر میرسید؛ به گونهای که انسان به راحتی میتوانست در میان آنها مخفی شود. ولی همین امر از گسترش یگانهای رزمایشی در آنها، جلوگیری میکرد. همچنین، نخلستانهای بزرگی در دو طرف ساحل اروندرود در سَمت خودی و دشمن وجود داشت که عمق آن بین ۲ تا ۵[۳] کیلومتر متغیر بود و زمین اطراف آن اغلب سست و نامناسب برای تردد واحدهای رزمی بود. این نخلستانها، زمین منطقه عملیات را به دو قسمت مجزا تقسیم میکرد و برای یگانهای رزمی، محدودیت فراوانی را ایجاد میکرد. در این نخلستانها هیچ گونه جاده و یا استحکاماتی وجود نداشت و از این گذشته به خاطر اهمیت فوق العاده و راهبردی فاو، نیروهای بعثی از جمله با استفاده از سرویسهای ماهوارهای که شرق و غرب در اختیارش گذاشته بودند، به طور مرتب عرض و طول جبهه را از شمالیترین نقطه از اشنویه گرفته تا جنوبیترین نقطه یعنی فاو را کنترل میکردند. به خاطر این کنترل شدید نیروها مجبور بودند عملیات مهندسی را تماماً در شب انجام دهند. و با این وضعیت سخت نیروهای مهندسی توانستند حجم فوقالعادهای خاکریز، صدها کیلومتر جاده در دل نخسلتانها و در درون نهرها، چندین پل و تعداد زیادی سنگر احداث کنند و با تلاش فوق العاده تمام منطقه را آمادهی انجام عملیات کنند.» (نشریه شماره ۲۱، ص ۵۴)
الف- خورعبدالله: خورعبدالله در دهانه شمالغربي خليجفارس و در جنوب و غرب منطقه عمليات قرار گرفته و خط مرزي دو كشور عراق و كويت از ميان آن ميگذرد.
ساحل شمال و شرقي اين خور از جنوب رأسالبيشه تا جنوب غربي كانال كارخانه نمك به وسيله امواج دريا و جزر و مد آب، دائماً به صورت باتلاقي بوده و پوشيده از گل و لاي و ماسه ميباشد، عرض مناطق باتلاقي حداقل به دو و نيم كيلومتر در جنوب غربي كارخانه نمك و حداكثر به پانزده كيلومتر در جنوب رأسالبيشه ميرسيد.
جهت جلوگيري از گسترش منطقه باتلاقيِ ساحل خورعبدالله، نيروهاي عراقي اقدام به ايجاد و احداث خاكريزي در امتداد ساحل كرده بودند كه اين خاكريز از جنوب كارخانه نمك تا جزيره حجام، محدود به ارتفاع جاده مملحه (فاو ـ امالقصر) بود. در منطقه فاو و رأسالبيشه نيز چنين اقداماتي جهت جلوگيري از نفوذ آب به داخل منطقه انجام گرفته بود.
ابتداي دهانه خور (محل اتصال آن در خليجفارس) با احتساب مناطقي كه در حالت مد به زير آب ميرفتند بالغ بر هفده كيلومتر بوده و هر چه از ابتداي خور به انتهاي آن ميرفتيم عرض آن كمتر ميشد تا جايي كه به پنج كيلومتر نيز ميرسيد.
خورعبدالله (بهجز اروندرود) تنها آبراه ارتباطي عراق با خليجفارس بود كه به علت وسعت و قابليت بيشتر كشتيراني از اهميتي خاص برخوردار بود لذا قبل از جنگ اكثر ارتباطهای دريايي عراق از طريق آن انجام ميپذيرفت. پس از شروع جنگ و بسته شدن راه ارتباطي اروند رود، اهميت حياتي آبراه خورعبدالله براي آن كشور دو چندان شد و خور تبديل به تنها مجراي تنفس دريايي عراق گشت، لذا حفظ خور و ايجاد امنيت نظامي در آن براي كشور عراق از اهميتي ويژه برخوردار بود و تحرك خاصي را ميطلبيد، كه به دنبال آن، عراق اقدام به فعاليتهاي شديدي در زمينه وسعت و گسترش دادن نيروي دريايي خود كرده بود و با خريد ناوچهها، قايقها و كشتيهاي مدرن، قابليت رزمایش دريايي خود را افزايش داده و توان دفاع دريايي خود را چند برابر كرده بود. خورعبدالله با وجود بندر نظامي و اقتصادي امالقصر در انتهاي آن، تبديل به شاهرگ دريايي عراق شده بود كه با بريده شدن آن، نيروي دريايي عراق با تمام امكانات و تجهيزات مدرن، توان خود را از دست ميداد. همچنين خورعبدالله به دليل مجاورت با جزاير بوبيان و وربه كه هر دو متعلق به كشور كويت بود، براي اين كشور نيز از اهميت خاصي برخوردار بود و در صورت تسلط كشور سومي بر آن، كه مرز مشترك دو كشور عراق و كويت از ميان آن ميگذشت، كويت را با مشكلات عديدهاي مواجه ميساخت كه اين مشكلات با درصد كمتري، گريبان ساير كشورهاي منطقه همچون عربستان را نيز ميگرفت. (مختاری، ۱۳۸۶، صص ۶۵ – ۶۸)
ب- خور شيطانه: اين خور در ادامه خورعبدالله ميباشد كه از شمال كارخانه نمك شروع شده و تا منطقه هاشميه و جزيره حجام در شمال جزيره وربه ادامه مييابد، اين خور نيز همچون خورعبدالله، مرز كشور عراق و كويت را از ميان خود عبور ميداد. ساحل شمالي و شرقي اين خور به عمق دو كيلومتر گل و لاي بوده كه خاكريز جاده مملحه (فاو ـ امالقصر) از ادامه پيشروي آن بهطرف شمال و شرق جلوگيري كرده بود. (مختاری، ۱۳۸۶، صص ۶۵ – ۶۸)
ج- خور زبير: خور زبير از شمال خورعبدالله شروع و به طول شانزده كيلومتر تا ابتداي كانال زبير ادامه مييافت، به علت سستي زمين اطراف خور انشعابات متعددي از آن بهطرفين جدا شده و در نتيجه منطقهاي به طول شانزده و عرض ده كيلومتر را باتلاقي و شورهزار كرده بود.
خور زبير و خور شيطانه حالت نظامي عجيبي در منطقه ايجاد كرده بودند كه مورد پسند كارشناسان نظامي بود. اين دو خور در امتداد يكديگر بهطرف شمال كشور عراق (البته با فاصلهاي كم) و به موازات اروندرود در منطقه مقابل جزاير امالرصاص و بوارين(دو جزيره متعلق به عراق در اروندرود.) شكل خاصي را در زمين به وجود آورده بودند، به اين ترتيب كه فاصله ايجاد شده بين اروندرود و خورشيطانه كمتر از پانزده كيلومتر شده و زمين منطقه از دو طرف پوشيده از آب گرديده بود كه در نتيجه جناحين زمين با آب (اروندرود و خورشيطانه) پوشيده شده بود. انتهاي اين زمين نيز با نزديك شدن اروند رود و خورعبدالله به يكديگر و اتصال اين دو به وسيله آبهاي خليجفارس، از سه طرف به وسيله آب محاصره شده بود و دشمن تنها از يك طرف قدرت رزمایش نظامي داشت. اين شكل خاص زمين امتياز بالايي را جهت انتخاب آن براي عمليات به خود اختصاص داده بود. (مختاری، ۱۳۸۶، صص ۶۵ – ۶۸)
· ۳-۲- شهر بندري فاو
«شبه جزیره فاو از طرف جنوب به آبهای گرم خلیج فارس و خورعبدالله و از غرب به شهر بصره و جاده ارتباطی بصره- امالقصر، از شمال به شط العرب و اروند محدود میشود، شبه جزیره فاو را در واقع ادامه جلگه خوزستان میتوان دانست که به بیابانهای گرم و سوزان عربستان منتهی میشود.»
بهطور كلي هر چه از شمال كشور عراق به سمت جنوب آن حركت ميكنيم از عرض جغرافيايي آن كاسته شده و در انتهاييترين نقطه آن، اين عرض به پنج كيلومتر ميرسد. زمين اين منطقه از سه طرف در محاصره آب قرار گرفته كه اين محاصره از جنوب به وسيله خليجفارس و انتهاي خورعبدالله، از شرق به وسيله اروندرود و از غرب به وسيله خورعبدالله و خورالشيطانه، منطقه را به شكل كيسهاي درآورده كه عرض دهانه آن پانزده كيلومتر مابين اروندرود و دو خورشيطانه و انتهاي آن پنج كيلومتر ميباشد.
شهر فاو دومين شهر بندري عراق پس از امالقصر، در جنوبيترين قسمت خاك عراق و در حاشيه رودخانه اروند و تقريباً در انتهاي منطقه مذكور قرار دارد. فاصله اين شهر با خليجفارس حدوداً دوازده كيلومتر بوده و از اهميت اقتصادي، سياسي و نظامي بالايي برخوردار است. طول آن چهار و نيم و عرضش يك و نيم كيلومتر ميباشد. شش نهر نسبتاً بزرگ به موازات هم اين شهر را تا جاده اصلي فاو ـ بصره به شش قسمت تقسيم كردهاند كه اين قسمتها به وسيله پل به يكديگر ارتباط دارند. تأسيسات نفتي و اسكلههاي موجود در ساحل اروند جهت پهلو گرفتن نفتكشها اهميت ويژهاي به اين شهر داده است.شهر فاو علاوه بر تأسيسات نفتي و اسكلههاي موجود در آن داراي مراكز صنعتي و خدماتي در حد يك شهر متوسط بوده و از مهمترين آنها كارخانه برق اين شهر است. اكثر ساكنان اين شهر از كارمندان و كارگران شركت نفت بوده و تعداد قليلي از سكنه را نيز كشاورزان، ماهيگيران، كارگران بندر و دكانداران تشكيل ميدادهاند كه پس از جنگ مجبور به تخليه شهر گشته و اكثراً در شهر بصره سكنا گزيده بودند.
اين شهر و بهطور كلي منطقه، پس از شروع جنگ تبديل به يك منطقهاي صرفاً نظامي گشته و تمامي ساختمانها و امكانات شهر در خدمت نظاميان قرار گرفته بود، در تبادل آتش توپخانه نيروهاي خودي، قسمت زيادي از شهر تخريب گشته و باقيمانده را نيز رژيم عراق به منظور ايجاد سنگرها، استحكامات و جادههاي مواصلاتي تخريب واز خاك آن بهرهبرداري ميكرد. اين شهر قبل از جنگ، مهمترين مركز صادرات نفت عراق محسوب ميشد.(مختاری، ۱۳۸۶، صص ۶۵ – ۶۸)
۳-۳- جادههاي منطقه
شبهجزيره فاو محل اتصال زمينهاي خشك عراق با دريا بوده و كليه ترددهاي دريايي عراق از آبهاي مجاور اين منطقه صورت ميگيرد در كنار دو ويژگي فوق، عبور لولههاي نفتي عراق از اين منطقه به منظور تأمين نفت سكوهاي البكر و العميه اهميتي خاص به منطقه بخشيده بود كه ضرورت كنترل منطقه را دو چندان ميساخت. از طرفي به دليل نيمه باتلاقي بودن زمين منطقه، جادهها نقشي اساسي در كنترل منطقه داشته و تسلط بر آن بدون در اختيار داشتن جادههاي متعدد و حياتي تقريباً غيرممكن بود. بدين منظور رژيم عراق اقدام به احداث سه جاده اصلي در منطقه كرد كه هر يك ويژگيها و خصوصيات مخصوص به خود را داشتند. اين ويژگيها كه در سه بُعد اقتصادي، سياسي و نظامي خلاصه ميشد، قبل از جنگ فقط مورد بهرهبرداري سياسي و اقتصادي قرار ميگرفت و پس از جنگ درصد استفاده نظامي از آن شدت بيشتري پيدا كرد كه با افزايش تحركات نظامي در منطقه جنوب آبادان و همچنين كشيده شدن جنگ به خليجفارس، اين منطقه حالت نظامي فعالتري به خود گرفت و در پي آن نيز جادهها تبديل به جادههاي صرفاً نظامي گرديد.
سه جاده مهم و حياتي عراق به ترتيب نزديكي به رودخانه اروند عبارت بودند از: ۱- جاده فاو ـ بصره كه به جاده البحار معروف بود. ۲- اتوبان بصره ـ فاو كه مشهور به جاده راهبردی بود. ۳- جاده فاو ـ امالقصر كه در حاشيه خورعبدالله قرار داشت. همان طور كه پيداست دو جاده اول از شهر بصره و سومي از بندر دريايي امالقصر آغاز شده و به سمت جنوب ادامه مييافتند. سه جاده فوق در شمال شهر فاو به يكديكر رسيده و در نقطهاي حساس يكديگر را قطع ميكردند، كه در زير، هریک را مورد بررسي قرار ميدهيم.
۳-۳-۱- جاده فاو ـ بصره – البحار
اين جاده به طول نودويك كيلومتر، با عرض هشت متر (شش متر آسفالت و دو شانه يك متري خاكي) و ارتفاع يك الي يكو نيم متر، از رأسالبيشه شروع شده، در حاشيه اروند بهطرف شهر بصره امتداد مييابد و به عنوان جاده مرزي از آن استفاده ميشد، سطح جاده از نقطه آغاز آن (شهر بصره) تا نزديكي شهر فاو آسفالت بوده و پس از آن تبديل به خاكي ميشد اين جاده به عنوان تأمينكننده خط اول و دوم دشمن در پشتيباني نيروهاي مستقر در اين خطوط نقشي مؤثر داشته و جادههاي فرعی متعددي از آن بهطرف اروندرود (عمود بر رودخانه) كشيده شده بود. اين جاده كه از پشت نخلستانهاي حاشيه اروند عبور ميكرد و فاصله آن با رودخانه در بعضي نقاط مانند معابر مقابل خسروآباد به چهار كيلومتر و در برخي نقاط مانند الجدي تا چند متر ميرسيد.
نيروهاي نظامي عراق به منظور ارتباط خطوط مختلف خود با يكديگر اقدام به احداث جادههايي فرعي كردند كه سه جاده اصلي را در مناطق حساس به يكديگر متصل ميكرد، به همين دليل و نيز به علت اهميت جاده فاو ـ بصره (البحار) به عنوان جاده تأمينكننده خط اول، بيشترين ارتباط بين اين جاده و جاده راهبردی برقرار بود. براي مثال ميتوان از جاده نفتِ بصره با عرض شش متر و ارتفاع نيم متر نام برد كه از منطقه البحار بهطرف بصره ادامه مييافت و همچنين جاده مهندسي كه جاده راهبردی را در شرق كارخانه نمك به جاده فاو ـ بصره متصل ميكرد. جاده البحار داراي آسفالت درجه دو بود و در نزديكي شهر فاو تبديل به خاكي ميشد.
۳-۳-۲- جاده فاو ـ بصره (جاده راهبردی)
جاده راهبردی با طول ۸۵ كيلومتر، عرض ده و ارتفاع يكونيم متر مهمترين و اصليترين جاده عراق در منطقه بود كه تقريباً از ميان منطقه گذشته و بين دو جاده اصلي ديگر قرار داشت. جاده فوق از شهر بصره آغاز گشته و با گذشتن از زمينهاي باتلاقي منطقه، به سمت جنوب ادامه مييافت كه نوع آسفالت آن نيز درجه دو بود. اين جاده در نزديكي شهر فاو به دو جاده ديگر متصل ميگشت و پس از عبور از ميان تأسيسات نفتي شهر، به سمت خليجفارس ادامه يافته و در انتها به كانال مصنوعي احداث شده به وسيله رژيم عراق در جنوبيترين قسمت خشكي منطقه ميپيوست. جاده راهبردی همانطور كه از نامش پيداشت به دليل قرار گرفتن بين دو جاده ديگر از اهميت فوقالعادهاي براي نيروهاي نظامي برخوردار بود و بيشتر ترددهاي نظامي از روي آن انجام ميگرفت.
۳-۳-۳- جاده فاو ـ امالقصر (مملحه)
جاده فاو ـ امالقصر كه به مملحه مشهور بود، بندر دريايي امالقصر را به شهر فاو متصل ميكرد، طول آن پنجاه كيلومتر و عرضش با احتساب شانههاي خاكي دوازده متر بود. ارتفاع جاده به دليل باتلاقي بودن حاشيه خورعبدالله در پايينترين نقطه به يكونيم متر در نزديكي شهر فاو و در بالاترين نقطه، نزديك بندر امالقصر به دو و نيم متر ميرسيد. اين جاده با آسفالت درجه يك در طول مسير خود از روي دو پل عبور ميكرد. پل اول به عرض چهار متر و با طول ده متر و وزن تقريبي بيست تُن، بر روي كانال كارخانه نمك كه جريان آب را از خورعبدالله به داخل كارخانه هدايت ميكرد، قرار داشت و پل دوم كه از نوع دوبهاي بود در منطقه حاشيه جزيره حجام به طول صد متر قرار گرفته بود كه كار حمل و نقل خودروها و وسايل مختلف را به وسيله شناورهاي دوبهاي انجام ميداد.
سه جاده فوق با توجه به نيمه باتلاقي بودن زمين، نقشي حياتي براي نيروهاي نظامي مستقر در منطقه داشتند، كه مؤيد اين موضوع استفاده نظاميان از حواشي سه جاده جهت استقرار مقرها و سنگرهاي خود بود.» (مختاری، ۱۳۸۶، صص ۶۸– ۷۶)
· ۴- اهمیت منطقه و اهداف عملیات
«به لحاظ موقعیت جغرافیایی شمال خلیج فارس و منطقه فاو، عملیات والفجر ۸ از اهمیت ویژهای برخوردار بود. با توجه به این امتیازات(اهمیت اقتصادی، سیاسی و نظامی) و موقعیت خاص جغرافیایی و وضعیت خاص نیروهای دشمن در منطقه تدابیر عملیاتی برای رسیدن به اهداف از پیش تعیینشده توسط فرماندهان مشخص و به مرحله اجرا درآمد. مهم ترین این امتیازات و اهداف عملیات عبارت بودند از:
۴-۱- اهمیت منطقه عملیاتی والفجر۸
۴-۱-۱- اهمیت اقتصادی:
– وجود شهر فاو دومین بندر مهم و استراتژیک عراق.
– وجود تاسیسات بندری نفتی همچون تلمبه خانهها و مخازن بزرگ نفت و خطوط لوله نفت از منطقه هور الحمار به فاو.
– وجود اسکلههای البکر، الامامیه و اسکله بارگیری و مجهز المعا در شمال فاو.
– وجود اسکله عبدالکریم قاسم در جنوب فاو و دهها اسکله کوچک لنج.
– وجود دستگاههای عظیم آب شیرین کن و کارخانه برق.
– وجود کارخانه عظیم نمک در شمال غربی فاو.
– وجود نخلستانهای عظیم در حاشیه اروند رود.
۴-۱-۲- اهمیت نظامی:
– وجود پایگاههای موشکی عراق.
– کنترل بر خور عبدالله تنها راه ارتباطی عراق با آبهای آزاد.
– کنترل بر دهانه اروند رود.
۴-۱-۳- اهمیت سیاسی:
– حساسیت قدرتهای استکباری و رژیمهای عربی به این منطقه به دلیل نزدیکی و مجاورت با آن و جلوگیری از افزایش هر نوع کمک به عراق
۴-۲- اهداف عملیات
- تصرف شهر فاو و تاسیسات بندری آن.
- هم مرزی با کویت.
- تهدید بندر امالقصر.
- انهدام و یا تصرف سکوهای پرتاب موشک.
- تامین خورموسی و تردد کشتیها به بندر امام خمینی.
- تسلط بر اروندرود.
- انسداد راه ورود عراق به خلیج فارس.» (ویستا، ۱۳۹۴)
· ۵- طراحی عملیات
در طرحریزی عملیات والفجر۸ دو عامل بهطور قابل ملاحظهای موثر بود:
- تجارب عملیات بدر
- پیچیدهگیها و ویژگیهای خاص این عملیات
اگر سپاه تجربیات گرانبهای عملیات خیبر و بدر را در هورالهویزه نداشت، قطعاً طراحی عملیات والفجر۸ موفق نمیشد و پیروزی آن نیز از تضمین کمتری برخوردار بود. پیچیدهگیها و ویژگیهای خاص این عملیات نیز بهگونهای است که فرماندهی وقت سپاه پاسداران(رضایی) در جمع فرماندهان اشارهمینماید:
“در این عملیات باید کل تجارب جنگ بهکار گرفتهشود. جنگ شهری، جنگ در دشت، جنگ در آب و … در واقع عملیات فاو صحنه بروز کلیه قابلیتهای نظامی و ابتکار عمل بود.”
در طراحی عملیات چند نکته حائز اهمیت بود.
الف- مسائل مربوط به طراحی رزمایش
ب- مهیا سازی منطقه
ج- مهندسی و عبور وسایل سنگین
د- شناسایی
ه- پشتیبانی هوایی
و- پشتیبانی عملیاتی
ز- طراحی آتش
مورد الف در بخش طراحی رزمایش؛ موارد ب و ج در بخش عملیات مهندسی رزمی توضیح داده میشود. در خصوص موارد بعدی به اختصار به هر یک میپردازیم.
شناسایی
عناصر شناسایی بعد از گذراندن دورههای طاقت فرسای غواصی در شرایطی خطرناک عملیات شناسایی را آغاز کردند. عبور از اروند به عرض۶۰۰ الی۱۵۰۰ متر و نزدیک شدن به دشمنی که با تجهیزات کامل از تسلط بالایی برخوردار بود امری بود بسیار خطرناک. دشمن به کمک رازیت که نوعی رادار سطحی است دوربینهای دید در شب، پروژکتورهای قوی، دیدگاههای متنوع و سنگرهای چند دهنه در نزدیکترین نقطه ساحل و اسکلههای مستحکم، کاملاً بر اروند مسلط بود. با توجه به اینکه عملیات شناسایی با تعدادی محدود از نفرات در شب صورت میگرفت، احتمال هر اتفاقی اجتناب ناپذیر بود.
نیروی های شناسائی، عملیات خود را از شش ماه قبل آغاز کرده بودند. به دلیل وضعیت خاص ساحلی در بعضی نقاط آنها میبایست صبر میکردند تا از نقطه دقیق و معلومی وارد اروند شوند. عرض زیاد و هیجانات ناشی از پیش بینی عملیات، خستگی طاقت فرسایی را در رزمندگان ایجاد میکرد. در کنار اینها تعفن آب اروند نیز تنفس عادی را مختل کرده بود.
بالاخره طی سه الی پنج ماه کلیه یگانهای عملیاتی، هفتصد تا هشتصد بار از اروند عبور کردند و موفق شدند خطوط مختلف دشمن را شناسایی کنند. شناسایی به گونهای دقیق انجام گرفته بود که در روزهای آخر مانده به عملیات، رزمندگان(عوامل شماسایی) بر روی اندازه دهانه سنگرهای دشمن (نیز) به بحث مینشستند. آنان توانسته بودند در زمینه دستیابی به رمز عملی حرکت آب در اروند مطالبی کشف کنند که شاید در شرایط عادی برای آموختن آن سالها وقت لازم بود.
ه- پشتیبانی هوایی
امر پشتیبانی به دو مبحث، «پشتیبانی رزمی» و «پشتیبانی خدمات» تقسیم میشد.
نیروی هوائی جمهوری اسلامی در عملیات والفجر ۸ با پیشنهاد سپاه پاسداران قرارگاهی را تحت عنوان «رعد» با فرماندهی شهید بابائی[۴]* [۵] ایجاد نمود که در کنترل عملیاتی فرماندهی کل سپاه در صحنه نبرد بود و براین اساس مأموریتهای زیر به آن ابلاغ گردید:
۱- پشتیبانی نزدیک با حمله هوائی به دشمن.
۲- پدافند هوائی منطقه و مقابله با حملات هوائی دشمن.
۳- تخلیه مجروحین از فرودگاههای عقبه
۴- تهیه عکس هوائی از وضعیت دشمن
همچنین بهمنظور کسب آمادگی لازم بهتناسب مأموریت واگذاری، رزمایشهای متعددی توسط این قرارگاه صورت گرفت و چنانچه ذکر شد قسمتی از مأموریت قرارگاه رعد تامین پدافند هوایی منطقه بود که در این زمینه سپاه پاسداران و نیروی هوائی بهطور مشترک در زمینه بهکارگیری امکانات موجود هماهنگیهای لازم را ایجاد کردند.آنچه که اساساً ضرورت پدافند هوائی را روشن نمود و منجر به اتخاذ تدابیر فوق شد، تجربه در اثبات برتری هوائی دشمن بود.
بر این اساس، به منظور برخورداری جدیتر با امر پدافند هوائی، روشهای مناسبتری گزینش شد و بهدنبال آن انواع مختلف سلاحهای ضدهوائی از جمله: سایت موشکی، انواع توپهای ضدهوائی و … عملاً به گونهای تنظیم شد تا دشمن در ارتفاع بالا در تیررس موشک زمین به هوا و در ارتفاع پائین به وسیله سلاحهای ضدهوائی مورد اصابت قرار گیرد.
همچنین قابل ذکر است که وجود عناصر ارزشمند و ایثارگر جهاد خودکفائی نیروی هوائی نقش برجستهای را در امر سازماندهی و بهکارگیری مناسب سلاحهای ضدهوائی ایفا نمود.
همانند قرارگاه رعد نیروی هوائی، قرارگاهی تحت عنوان «شهید سلیمان خاطر» توسط پرسنل و عناصر هوانیروز با مأموریتهای زیر تشکیل شد:
۱- ترابری نیرو و تجهیزات
۲- حمل مجروحین
۳- هلی برن نیرو در صورت لزوم
۴- پشتیبانی آتش نزدیک
قابل ذکر است که قبل از عملیات، با توجه به مأموریت محوله، آموزشهای لازم و رزمایشهای متعدد برای آمادگی بیشتر، توسط این قرارگاه انجام گرفت و بدین ترتیب بود که توانستند تلاشهای چشمگیر و ایثارگرانهای را انجام دهند. (درودیان، محمد، ۱۳۹۱راهبردی، صص ۱۸۴ – ۱۹۳)
و- پشتیبانی عملیاتی
بهمنظور پشتیبانی از این عملیات یک تک فریب در هور و دو تک پشتیبانی در شلمچه و امالرصاص انجام شد. تک فریب را سپاه در هور اجرا کرد. این تک، عملیاتی مهندسی بود که سبب غافلگیری بزرگ دشمن شد و به نیروی خودی امکان داد که قبل از هوشیار شدن دشمن، موقعیت خود را در منطقه فاو مستحکم سازد. عملیات شلمچه به فرماندهی ارتش اجرا شد، گرچه به شکستن خط دشمن نینجامید ولی در دو روز اول عملیات، نقش پشتیبانی را برای منطقه فاو داشت. همچنین تک پشتیبانی سپاه در جزیره امالرصاص که به شکستن خط دشمن و آزادی این جزیره انجامید تاثیر مهمی در پشتیبانی عملیات والفجر۸ داشت. هرچند در این عملیات نیز پس از ۴۸ ساعت، بر اثر فشار دشمت منطقه تصرف شده تخلیه گردید.(پوراحمد،صص. ۲۵۹-۲۵۸)
ز- طراحی آتش
عبور از رودخانه عمدتاً ضرورت بهکارگیری از آتش را در ابعاد مختلف ایجاب مینمود. بدین معنا که برای عبور باید، سد آتش قوی و مناسبی در مقابل دشمن ایجاد گردد تا برای انتقال وسایل مهندسی، ادوات زرهی، ادوات ضدزره و توپخانه به آنطرف اروند رود، فرصت مناسب ایجاد و بدینوسیله با انجام عملیاتهای تأخیری از سوی توپخانه، زمان لازم از دشمن گرفت.در صورت داشتن آتش توپخانه سنگین علاوه بر گسترش عمق و عقبه دشمن در عرض جبهه، این امکان را در شمال منطقه تک به نیروهای خودی میداد که ، آسیب عمده و قابل توجهی را به یگانهای دشمن، در حال پاتک وارد نموده و سازماندهی و روحیه آنان را از هم بپاشد. در این صورت نیروهای پاتککننده قبل از رسیدن به منطقه درگیری صدماتی را متحمل شده و فاقد روحیه لازم برای جنگ میشدند.
در این میان طراحی و اجرای آتش عمدتاً بر روی جاده اول و نخلستان، تقاطع جادهها، اسکله چهار چراغ و شمال منطقه عملیاتی والفجر ۸ متمرکز شده بود.
قابل ذکر است که در این زمینه سه مشکل اساسی وجود داشت:
۱- زمین منطقه
۲- رعایت غافلگیری
۳- کمبود امکانات
بدین معنی که سستی زمین منطقه لزوماً نیازمند زیرسازی مناسب برای استقرار مواضع توپخانه است و رعایت غافلگیری، عمدتاً باعث تأخیر در انتقال توپخانهها و بنههای آنها میشد. گذشته از این، تحویل و انتقال توپخانههای مورد نیاز در عملیات از نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی- نظر به اینکه این نیرو برای عملیات در شلمچه و محور زید آماده میشد- مشکلاتی را در برداشت.
۴- جمعآوری اطلاعات
فعالیت عناصر شناسائی با فاصله اندکی پس از عملیات بدر آغاز شد. در این مدت اقدامات زیر صورت گرفت:
الف- دیدهبانی مستمر از فعالیتهای گوناگون دشمن
ب- تهیه شناسنامه نهرها و جادهها و زمین منطقه خودی
ج- تهیه نقشه و کالک منطقه
د- کنترل فعالیتهای دریائی دشمن توسط رادارهای دریائی
گذشته از این، شناسائیهای لازم از زمین منطقه و تأثیرگذاری باران بر آن، طول و عرض و میزان فشردگی نخلها، طول و عرض نهرها و تأثیر جزر و مد بر روی آن ها به عمل آمد.
انواع مختلف جادهها اعم از شنی، آسفالت و نیز ارتفاع آنها از سطح زمین، روئیدنیهای کنار سواحل، وسعت و چگونگی گل و لای آن و تأثیرگذاری جزر و مد بر روی آن و … مورد شناسایی و مطالعه قرار گرفت.
در این مدت عمدتاً در سه زمینه بهطور مشخص اطلاعات لازم بهدست آمد:
۱- خط مقدم دشمن
۲- موانع و استحکامات موجود در منطقه
۳- مشخص نمودن معابر وصولی عملیات» (درودیان، محمد، ۱۳۹۱راهبردی، صص ۱۸۴ – ۱۹۳)
· ۵-۱- طراحی رزمایش (مانور)
«عملیات والفجر ۸ در زمینه طراحی رزمایش و اتخاذ تاکتیکهای عملیاتی، عمدتاً چند مسئله را رویاروی خود داشت:
الف- عبور از رودخانه (نیروی پیاده ، وسائل سنگین مهندسی و زرهی)
ب- شکستن خط دفاعی دشمن در ساحل رودخانه که همراه با موانع و استحکامات بود.
ج- پاکسازی نخلستان و جنگ در شهر
د- مراحل پیشروی و پدافند
ه- توسعه در عمق(مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۹۱، ص ۲۹)
الف و ب- عبور از رودخانه و شکستن خط
بحث عبور شامل سه مرحله میشد: عبور غواص و قایق و شکستن خط، عبور یگانهای رزمایشی با قایقها و دیگر وسایل شناوری و درآخر عبور وسائل سنگین که پس از تأمین سرپل تصرف شده در ساحل رودخانه، صورت میگرفت.
عبور از رودخانه به لحاظ تسلط دشمن بر روی آب و نیز جریانات مختلفی که آب رودخانه داشت. نیازمند شرايط خاصی بود. بههنگام تک میبایستی نهرهای عمود بر رودخانه اروند، مملو از آب باشد تا پشتیبانی یگانهای رزمایشی بهوسیله قایق امکانپذیر گردد و همچنین نیروها بتوانند در ساحل دشمن از موقعیت مناسبی برای سازماندهی برخوردار باشند و با آرایش مناسب و بهصورت منسجم به خطوط بعدی دشمن تهاجم نمایند.
شکستن خط دشمن در ساحل رودخانه اروند بهدور از مشکلات نبود؛ لذا تدابیر مختلفی در نظر گرفته شد تا توقفی در آن حاصل نشود. بدین معنا که قایقهای تندرو و آتش ساحلی، که از سلاحهای مختلف تشکیل شده بود، برای شکستن خط منظور گردید.
مأموریت نیروهای خطشکن در موج اول که اساساً بهوسیله غواص صورت میگرفت خاموش کردن تیربارهای دشمن، راهنمائی و هدایت موجهای دوم به معابر وصولی که از دشمن پاکسازی شده بود و باز نمودن معابر و نیز در اختیار گرفتن ساحل دور و تأمین آن به منظور استمرار «تک» بود. (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۹۱، ص ۲۹)
ج- پاکسازی
پاکسازی دشمن در منطقه عملیات، که عمدتاً پوشیده از نخلستان بود به منظور از میان برداشتن هرگونه مقاومتهای پراکنده و یا متمرکز دشمن و در نتیجه امکان تثبیت و تأمین منطقه تصرف شده، انجام میگرفت.
گذشته از این، پاکسازی مناسب دشمن و نابودی هرگونه آثار حضور دشمن در منطقه، عملاً زمینه ساز تحقق مراحل بعدی عملیات محسوب میشد، البته باز پسگیری منطقه از سوی دشمن مشکلات زیادی را در برداشت زیرا که امکان رزمایش زرهی در نخلستان محدود ومتکی به جاده بود نیروی پیاده دشمن نیز بهعلت فقدان روحیه لازم برای جنگ تن به تن توانايی رویارويی با رزمندگان ما را نداشت. (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۹۱، ص ۲۹)
د- مراحل پیشروی و پدافند
مرحلهبندی عملیات قطعاً نیازمند حضور در غرب اروند و شناخت بیشتر از واکنشهای دشمن بود، اما باتوجه به عکس های هوایی، نقشه و اطلاعات بدستآمده از زمین، درباره مرحله بندی عملیات بحث شد و ۴ مرحله برای عملیات مشخص گردید:
مرحله اول: عبور از رودخانه و شکستن خط و پاکسازی سرپل بدستآمده
مرحله دوم: تصرف شهر فاو و رسیدن به خورعبدالله و استقرار در مثلثی شمال شهر[۶] همچنین استقرار در پایگاه دوم موشکی در شمال شهر فاو بایستی در همین مرحله تحقق پذیرد. این نقطه برای داشتن جناح از دشمن بسیار مهم تلقی میشد.
مرحله سوم:پیشروی تا ابتدای کارخانه نمک و تشکیل خط دفاعی به موازات این نقطه از ساحل اروند رود تا خورعبدالله
مرحله چهارم:رسیدن به زمین انتهای کارخانه نمک و کانال انتهای کارخانه(این کانال بر روی جاده امالقصر تا ساحل رودخانه اروند واقع شده بود)
ماموریت مرحله اول به لشکرهای ۷ ولیعصر، ۵ نصر، ۴۱ ثارالله، ۳۱ عاشورا، ۲۵ کربلا و تیپهای ۴۴ قمربنیهاشم و ۳۳ المهدی(عج) واگذار شد. در مرحله دوم لشکرهای ۲۷ حضرترسول(ص) و ۱۷ علیبنابیطالب(ع) و درمرحله سوم لشکرهای ۸ نجف و ۳۱ عاشورا برای تحقق طرح رزمایش در نظر گرفته شدند. در مرحله چهارم تمام یگانها مورد نظر بودند.
ه-توسعه در عمق
در عملیاتهای بزرگی که پس از فتح خرمشهر انجام شد، همواره میان عمق بخشیدن به عملیات و توان موجود از یک سو و هماهنگی، پیشروی با پشتیبانی عملیات از لحاظ مهندسی از سوی دیگر تعارض وجود داشت. در طراحی این عملیات نیز توسعه در عمق و استمرار عملیات مورد توجه قرار گرفت.
فرمانده وقت سپاه در جلسهای با حضور فرماندهان یگانهای سپاه گفت:
“ما باید روز اول و دوم حداکثر استفاده را بنماییم و همه (مهندسیها، زرهیها، لشکرها) هنر خود را به خرج بدهیم. اگر بخواهیم دست دست کنیم تا مطمئن شویم که خط شکسته یا نشکسته است، مانند سیل بند (خط اول) عملیات بدر میشود که تا صبح فرماندهان منتظر وضعیت بودند. صبح دیدند که عراقیها کفشها را گذاشتهاند و فرار کردهاند و پس از آن جلو رفتیم. اینجا (فاو) وقتی که دشمن در دشت پراکنده شد، ما در روز میتوانیم بجنگیم.”
فرمانده سپاه در جلسه دیگری با اطمینانی که در مورد غافل گیری دشمن داشت، ضمن تاکید بر استمرار عملیات و عدم تاخیر در حرکتهای بعدی، گفت:
“اگر در آن طرف، دشمن آماده نبود و ما نیز حتی لودر و بلدوزرمان از آب عبور نکرده بود، ولی تانک در دست داشتیم باید برویم تا مرحله چهارم.”بدین ترتیب استمرار در تحقق هدفهای عملیات با گامهای بلند، بسیار تاکید شد. علاوه بر این، مسائلی مانند آتش پر حجم ادوات و توپخانه، به کارگیری زرهی، مهندسی و مسئله عبور که جزء بغرنجترین مسائل عملیات به شمار میرفت، در طرح رزمایش منظور شد.» (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۹۱، ص ۲۹)
۵-۱-۱- گزارش پيشرفت طراحي رزمایش و اقدامات آمادگي يگانها
نظر به اينكه در عمليات والفجر۸، فرماندهي سپاه در بيشتر مواقع مستقيماً با گردانها در تماس بود، لذا پس از تعيين موضوعهاي مورد نظر و تعيين زمانبندي اجراي آنها و همچنين تسريع در روند آماده سازي يگانها، جلسات مكرري را با يگانها منعقد ميكرد. طي اين جلسات، پيگيريهاي لازم در زمينه پيشرفت طرح رزمایش و رفع ابهامات آنها و نيز بررسي اقداماتِ انجام شده (مهندسي، آموزش، سازماندهي و… ) صورت ميگرفت.
گزارش كلي يگانها در زمينه رزمایش
بر اين اساس در ادامه اين مبحث به قسمتي از گزارش كلي يگانها در زمينه رزمایش، اقدامات انجام شده و مشكلات مربوط به آن اشاره ميشود.
تيپ ۴۴ قمربنيهاشم(ع)
براي پوشاندن جناح شمالي عمليات ابتدا تيپ ۲۱ امام رضا(ع) پيشنهاد شد، امّا بنا به دلايلي اين مأموريت به تيپ ۴۴ قمربنيهاشم(ع) واگذار گرديد. البته قبلاً براي اين تيپ نيز مأموريتهاي متعددي در نظر گرفته شده بود ولي در نهايت مقرر گرديد در جناح راست عمليات، قسمت شمالي خط را بپوشاند، يگان مزبور داراي مشكلات عديدهاي از جمله اختلافات داخلي تيپ، مسئله هماهنگي با لشكر ۵ نصر، كمبود نيرويكادر، كمبود نيروي آموزش ديده و… بود. براين اساس به هنگام برگزاري جلسه با فرماندهي در تاريخ ۲۴/۱۰/۱۳۶۴، بردار عليمحمدشاهمراد معاون تيپ ۴۴ پيرامون مشكلات يگان گفت:
“ما كادر كم داريم. ميخواهيم خط [پدافندي در] زيد را كه شش كيلومتر است از ما بگيريد ما نميتوانيم دو تا فكر داشته باشيم.
فرمانده گردانها توجيه شدهاند ولي [عناصر لشكر نصر] نگذاشتهاند اينها روي دكل ديدهباني بروند.
به يك يگان [فقط] سه سري نقشه دادهاند، ما اين را به چه كسي بدهيم؟ اطلاعات عمليات؟ طرح و برنامه و…؟
مهندسي ما الان در منطقه است و كار ميكند.
يك گردان در نخلستان آموزش ديده است، قرار شد يك گردان ديگر براي آموزش برود.
پاكسازي در نخلستان در شب مشكل است و اگر وقت بود همه گردانها را آموزش ميداديم بهتر بود.
بحث ما الان با قاليباف [فرمانده لشكر ۵ نصر] اين است كه يا نهر كريم يا نهر سيد يوسف را به ما بدهد، ولي او ميخواهد نهر آخري را به ما بدهد و اين احتمال آسيب پذيري دارد.”
لشكر۵ نصر
ابتدا محل مأموريت لشكر ۵ نصر در سمت چپ جاده امالقصر بود، ليكن اين لشكر جهت انجام مأموريتي به سومار رفت و پس از بازگشت از آن مأموريت در جناح راست منطقه عمليات قرار گرفت. برادر قاليباف فرمانده لشكر نصر در اين زمينه ميگويد:
” به ما قبلاً سمت چپ جاده قصر را داده بودند و پس از يك ماه ما از اين جا آزاد شديم كه رفتيم سومار و بعد هم رفتيم منطقه امالرصاص و الان هم ۴۸ ساعت است كه اين منطقه را به ما مأموريت دادهاند و از امروز صبح رفتهايم خط را تحويل بگيريم.”
سپس ايشان در زمينه خطحد عملياتي لشكر خود چنين نظر داد:
« خطحد منتهیاليه سمت راست را به ما دادهاند و به علت پيچ رودخانه خط ضعيفي است و برتري با دشمن است.»
لشكر ۵ نصر مبتني بر مأموريت خود اقداماتي به انجام رسانيد كه فرمانده لشكر طي گزارشي به فرماندهي كل گفت:
“[فعاليت] مهندسي را شروع كردهايم، نهرها را پر كردهايم، و يك جاده روي آنها زدهايم، در همين زمان بچههاي اطلاعات عمليات دو تا ديدگاه [دكل ديدباني] زدهاند كه آمدند شروع به كار كنند چند نفر زخمي شدند و رفتند. مجدداً سه تا نيرو كه ميخواهند [از خط] عبور كنند، آوردهايم كه شروع كنند. محل آموزش لشكر در تقاطع كارون و بهمنشير قرار دارد و زمين منطقه تشابه زيادي با منطقه مأموريتي دارد. نيروهاي غواص آمادهاند ولي وجود نيروهاي بومي مانع است. همه جادهها تا پشت خط آمده، جاده آنتني هم نصفش وصل شده، ادوات توجيه شده كه برود آتش مستقيم مستقر كند.
سه گردان نيرو رفته آموزش و چهار گردان هم در حال آموزش پدافند است. نيروها از صبح روز عمليات شروع به كندن سنگر و كانال ميكنند.”
براي رزمایش لشكر در شب اول سه موج عبور در نظر گرفته شد:
موج اول، يك گردان [منها] غواص؛ موج دوم، سه گردان؛ موج سوم، سه گردان؛ در شب اول ۶ گردان و ۳ گروهان نيرو عبور ميكنند.
لشكر ۱۴ امام حسين(ع)
لشكر ۱۴ امام حسين(ع) به عنوان يگان احتياط و دنبال پشتيبان مطرح بود. ليكن نيروهاي لشكر نسبت به مأموريت واگذار شده معترض بودند و تمايل داشتند كه در مرحله اول عمليات و شكستن خط شركت داشته باشند. به همين دليل براي تعدادي از نيروها [نزديك به ۱۵۰ نفر] آموزش غواصي در نظر گرفتهشد.
نظر به اينكه شكستن خط احتمالاً منجر به اتلاف نيروي لشكر ميشد، لذا قرارگاه خاتمالانبيا(ص) اصرار داشت تمامي فكر فرماندهي و انرژي لشكر صرف عبور و پيشروي در مراحل بعدي عمليات شود. ليكن به نظر فرمانده لشكر برادر حسين خرازي، شكستن خط موجب فراهم شدن مقدمات رسيدن به اهداف يگان و تسريع در تصرف آن ميشد و از سوي ديگر، جاپايي در منطقه خودي به دست ميآوردند تا براساس آن نيروها را سازماندهي و عقبه خود را در دسترس قرار دهند، لذا لشكر امام حسين(ع) مصرانه پيشنهاد شركت در شكستن خط را كرد كه در آخر قرار شد يك گروهان از آن لشكر تحت امر لشكر ۵ نصر خط را شكسته و عبور كند.
رزمایش لشكر ۱۴ امام حسين(ع) عمدتاً در مراحل بعدي عمليات بود كه در مبحث مراحل پيشروي توضيحات لازم داده خواهد شد.
لشكر۳۱ عاشورا
لشكر عاشورا در فقدان فرمانده شهيد خود، مهدي باكري؛ با فرماندهي جديد برادر امين شريعتي ميرفت تا اولين تجربهاش را آزموده و كارآيي خود را بنماياند.
به نظر ميرسيد فرماندهي سپاه نياز به اطمينان بيشتري از اقدامات لشكر عاشورا و پيشرفت كارها خصوصاً در زمينه رزمایش و پس از آن هدايت عمليات را داشت، چرا كه وجود اسكله چهار چراغ در خطحد مأموريت اين لشكر، انتظار موفقيت زودرس را نامتحمل مينمود.
برادر امين شريعتي فرمانده لشكر ۳۱ عاشورا در زمينه مهندسي و آموزش همچنین شناسايي و رزمایش ابراز ميدارد:
“فعاليت نيروهاي لشكر عمدتاً احداث جاده، استحكامات و اخيراً كانال كني بود. از چهار روز پيش قرارگاه يك بيل مكانيكي واگذار كردهبودكه اين براي حجم كار لشكر كم بود. براي جاده سازي مشكلات عديدهاي منجمله نداشتن كمپرسي وجود داشت، ۱۴ كمپرسي در منطقه به كار گرفته شده و لي كم بود. قرار بود جاده ( T ) شكل به لشكر ۵ نصر وصل شود كه جاده شن ريزي نشده بود و در صورت آمدن باران كار متوقف ميشد.
سطحهها تناژشان از بين رفته و عبور با آن ممكن نبود. نيروها در رودخانه كارون آموزش طراده و تخليه نمودن و سوار كردن را گذرانده و براي اسكله سازي با پل خيبري ۲، آموزش ديدهاند
” ۲۰ مورد شناسايي داشتهايم و شناسايي معابر كامل است، موانع منطقه ما بر خلاف منطقه لشكر نصر از زمين كنده نميشود.
ما هفت گردان عمل كننده در خط و در عمق پيشبيني كردهايم، ما وقتي ميخواهيم روي عمق بحث كنيم چون از پشت دشمن اطلاع نداريم مشكل است و بايد حتماً عكس هوايي باشد.
ما در عمق كلاش را از بچه ها خواهيم گرفت و به همه كلاش ميدهيم تا پدافند كنند.
مهمترين مسئله منطقه، ادوات و آتش توپخانه است، موشك تاو حتماً نياز است.”
لشكر ۸ نجف
لشكر ۸ نجف به عنوان يگان احتياط و دنبال پشتيبان لشكر ۳۱ عاشورا انتخاب گرديد و مأموريت آن طي جلسهاي از سوي فرماندهي كل چنين ابلاغ شد:
” شما بايد آمادگي داشته باشيد از لشكر عاشورا عبور كنيد و هم از لشكر۲۵ كربلا. مأموريت تانكهاي شما كمك در شكستن خط به لشكر عاشورا و هم در پاكسازي روز بعد[است].
يگانهاي عبور كننده بايد سرعت داشته باشند براي عبور و پدافند. يگانهاي خط شكن دقت كنند كه عبور و پاكسازي دقيق انجام شود.”
لشكر ۸ نجف به لحاظ ابهاماتي كه در ذهن كادرهاي آن وجود داشت فاقد آمادگي لازم جهت هماهنگي با لشكر عاشورا بود، لذا هنگاميكه فرماندهي كل از رزمایش لشكر نجف سؤال كرد، برادر احمد كاظمي فرمانده لشكر در پاسخ گفت:
” رزمایش ما بسته به رزمایش لشكر عاشورا است و ما هنوز توفيق پيدا نكردهايم هماهنگ كنيم.”
از آنجايي كه رزمایش يگانهاي عبور كننده عمدتاً وابسته به رزمایش نيروهاي خط شكن بود، لذا نوعي تأخير و تعلل در آمادگي يگانهاي احتياط به چشم ميخورد.
لشكر ۲۵ كربلا
انتصاب فرمانده جديد لشكر (برادر مرتضي قرباني) و مأموريت ويژه آن، كه از محورهاي كليدي عمليات محسوب ميشد، دو مسئله قابل توجه در يگان ۲۵ كربلا بودند.
فرماندهي لشكر در رزمایش اوليه خود گسترش بيش از اندازهاي را در نظر گرفته بود و اين مسئله با توجه به تجارب گذشته فرمانده لشكر در عمليات خيبر و همچنين ضرورت نبرد طولاني جهت تثبيت منطقه فاو مطلوب نبود. به همين جهت برادر احمد غلامپور گفت:
” يكي از مشكلات برادر مرتضي قرباني در عمليات خيبر اين بود كه زياد باز شد و اين جا هم همين مسئله است.”
برادر محسن رضايي با توجه به مأموريت لشكر و ضرورت ادامه عمليات گفت:
” سه مسئله را در منطقه ۲۵ كربلا بايد در نظر داشت:
۱- پاكسازي شهر.
۲- باقي ماندن تيربار پايگاه موشكي.
۳- فشار دشمن از جناح راست از روي جاده.”
فرماندهي لشكر ۲۵ كربلا گزارش اقدامات مهندسي يگان را چنين اعلام داشت:
” چهار جاده قدس، مدينه، مكه، كربلا، عمود به آب است و چند جاده هم در عرض مقابل رودخانه (بقيع و دو طفلان مسلم)
يك كانال ارتباطي بين دو جاده بقيع و دو طفلان مسلم براي ارتباط ميزنيم كه اگر وضعيت خاصي پيش آمد براي انتقال قايقها از آن استفاده كنيم.”
با توجه به موقعيت زمين دشمن در منطقه مقابل لشكر ۲۵ كربلا و ضرورت احداث جاده و اسكله سازي و در نهايت نصب پل، قرار شد در منطقه لشكر ۲۵ كربلا يك جاده عريض تا كنار آب زده شود تا پس از احداث اسكله، وسايل نقليه بتوانند تا كنار آب بروند و سپس با نصب پل، تردد به آن سوي رودخانه به سهولت انجام پذيرد.
فرمانده لشكر در جاي ديگر توضيحاتي كلي درباره هدف يگان، آموزش غواصها، رزمایش و… ارائه كرد كه به قسمتي از آن اشاره ميشود:
” هدف، تصرف جاده ۱ و ۲ و ۳ و ۴ و تانك فارمها [تانكهاي ثابت محل نگهداري سوخت در فاو] در مرحله اول عمليات است.
ما ۷ تا راهكار در منطقه زدهايم و از دو هزار غواص، چهارصد نفر را انتخاب خواهيم كرد كه از همه با تقويتر و روحيه شهادت طلبي بيشتري داشته باشند. غواصها فقط خط اول را ميشكنند و بعد پاكسازي ميكنند. بعد از موج اول غواص، ما امكانات ميخواهيم، ۱۸ گردان نيرو داريم كه ۹ گردان سازماني و ۹ گردان راهيان كربلا* است.
براي ۲۴۰ نفر نيرو، وضع طوري است كه لباس غواصي كم داريم و مرتب در تن افراد است [و با هم عوض ميكنند]
سطحه، پلهاي شناور، جي.اس.بي و طارق بهترين وسيله براي عبور و انتقال وسايل سنگين است. در استفاده از طارق محدوديت داريم ولي از جي.اس.بي و خشايار مشكلي نداريم. همان شب اول لشكر۱۷ از يگان ما براي تأمين پايگاه موشكي عبور ميكنند. ما در تصرف شهر ابتدا آتش روي شهر ميريزيم و سپس از جناح وارد شهر ميشويم.”
لشكر ۱۷ علي بن ابيطالب(ع)
عليرغم شهادت برادر مهدي زينالدين فرمانده لشكر ۱۷ در عمليات بدر، اين لشكر با فرماندهي جديد (برادر غلامرضا جعفري) توانست مأموريت واگذار شده را بر خلاف تصور همگان حتي فراتر از آنچه تعيين شده بود به خوبي انجام دهد. بر اساس ذهنيت و تصوري كه از توان فرماندهي لشكر وجود داشت، مأموريت جديد لشكر ۱۷ در عمليات و الفجر ۸ عمدتاً به عنوان دنبال پشتيبان مطرح و تعيين شد.
پس از آن كه مشخص گرديد رزمایش لشكر ۲۵ كربلا بيش از اندازه گسترده ميباشد و از طرفي منطقه از اهميت فزايندهاي برخوردار است، مقرر گرديد لشكر ۱۷ مأموريت پايگاه موشكي (مستطيلي) را بر عهده بگيرد.
مجدداً پس از بحث و بررسي از آنجا كه پايگاه موشكي و شهر فاو با هم يك هدف تلقي ميشد و استدلال فرماندهي لشكر ۲۵ كربلا جهت چيدن رزمایش اوليه نيز بر همين اساس بود، لذا در نهايت مجدداً رزمایش اوليه لشكر ۲۵ با اندكي كم و كاست مورد تصويب قرارگرفت و مأموريت لشكر ۱۷ روي جاده سوم تعيين شد. (سند گزارش عملیات قرارگاه کربلا ونوح در والفجر ۸)
در طرح عملیات، «لشکر کربلا موظف شده بود حد فاصل جاده دوم را تا پایگاه موشکی (در جاده امالقصر) بهطرف خور عبدالله مستحکم نماید ولی پس از بحثهای فراوان، مقرر گردید که این لشکر در یک کیلومتری سمت راست جاده عمودی (سمت راست تانکفارمها) تا جاده امالقصر، یعنی جناح راست منطقه عملیاتی خود، اقدام به انجام تدابیر پدافندی نماید. حفر کانال، احداث خاکریز و سایر موانع از این جمله میباشد. در این زمینه قابل توضیح است که مأموریت لشکر ۲۵ با لشکر ۱۷ تعویض گردید.» (مقاله شماره ۲۴، صص ۴-۵)
لشكر۲۷ محمد رسولالله(ص)
ترديدها و ناپختگي در مبحث مراحل پيشروي عمليات و پدافند نهايي و نيز مشكلات داخل لشكر ۲۷ محمد رسول الله(ص) موجب گرديد تا اين يگان نتواند مقتدرانه و با آمادگي كامل پاي كار برود.
علاوه بر اين ابتدا لشكر ۲۷ در احتياط لشكر ۷ وليعصر(عج) بود و بر اساس مأموريتش عقبهها را در آن منطقه قرار داده بود، ليكن بعداً مأموريت روي جاده سوم و پيشروي به سمت جلو (كانال كارخانه نمك) به اين لشكر سپرده شد و همين امر موجب گرديد مشكلات عديدهاي گريبانگير لشكر بشود.
لشكر ۷ وليعصر(عج)
عدم تغيير مأموريت لشكر ۷ و متقابلاً روشن بودن آن، جز در الحاق با سمت چپ و راست، موجب گرديد اين لشكر نسبتاً از آمادگي مناسبي برخورد باشد. عمده مشكلات لشكر وليعصر(عج) در كمبود امكانات آموزشي خصوصاً لباس غواصي و اندكي ابهام در زمينه جزر و مد و مسئله زمان عبور بود كه قسمتي از اظهارات فرمانده اين لشكر چنين است:
” ما روي سه محور كار كردهايم:
۱ـ عقبه سازي [كارهاي مهندسي].
۲ـ عبور و شكستن خط.
۳ـ پاكسازي نخلستان و تثبيت خط.
نيروهاي شناسايي را در چند شب پيش فرستادهايم از خط دوم دشمن عبور كنند.
ما در حالت مد آب، هيچ حسني براي عبور نداريم. غواص براي عبور مشكل داشت و به محض اين كه سلاح به دست او ميداديم زير آب ميرفت كه وسيلهاي درست كردهايم تا زير آب نرود. اسلحه و مهمات را واتر پروف [ضد آب waterproof] كردهايم كه آب به داخل آن نفوذ نكند.
ما حداقل ۳۰۰ دست لباس غواصي ميخواهيم كه ۹۰ دست داشتهايم كه ۳۰ – ۴۰ تا از آنها تكه تكه شده و قابل استفاده نيست.”
لشكر ۱۹ فجر
عدم حضور لشكر فجر در عمليات بدر، گذشته از اينكه اين يگان را در مقايسه با يگانهاي شركت كننده در عملياتهاي بدر و خيبر از نظر تجارب عمليات آبي ـ خاكي عقبتر نگاه داشته بود، باعث شده بود تا امكانات و تجهيزات عمليات آبي ـ خاكي اين لشكر نيز محدود باقي بماند، لذا فرماندهي لشكر هنگام برشمردن كمبودها به اين مسئله نيز اشاره ميكرد.(۳۸)
لشكر ۱۹ در حوزه مأموريت خود تا تاريخ ۱۸/۱۰/۱۳۶۴ عمدتاً حول محور شناسايي، مهندسي و… اقداماتي را انجام داده بود كه به قسمتي از آن اشاره شدهاست:
“ما دهانه تمام نهرهايي كه در منطقه ما وجود داشت، شناسايي كرديم. بر اثر تمرينهاي زياد، [نيروها] در شب به منطقه مناسب ميرسيدند. موانع دهانه نهرها، فشرده و پيچيده است كه عمدتاً از هشتپري فشرده استفاده شده است. از ديروز جهاد مهندسي لشكر نجف به ما مأمور شد و كارهاي عقبه، پد زدن براي ادوات، توپخانه و اورژانس را شروع كردهاند. مهندسي لشكرِ ما را، تا رساندن به ساحل و زدن اسكله كمك ميكند”
برادر نبي رودكي فرمانده لشكر همچنين مشكلات يگان، مسئله آموزش، دور بودن از آب، فقدان پوشش طبيعي در منطقه عملياتي و… را چنين بيان ميكند:
” الان مسئله آموزش با رزمایش تطابق ندارد، ما برآورد نمودهايم [در آموزش] هر آر.پي.جي زن بايد چهار گلوله شليك كند و اين با توجه به مهمات ما كم است.
دور بودن از آب يكي از مشكلات ما است، پايگاههايي كه در منطقه بود نيز از نخل و چولان عقب تر است. وضعيت ما مانند دشت عمليات رمضان است، منطقه پوشش ندارد، دشمن نزديك به ۱۰۰ تيربار در مقابل ما دارد كه پوشش منطقه را دارد و….”
ابهام لشكر ۱۹ فجر در زمينه خطحد و الحاق با سمت چپ و راست موجب شد تا رزمایش لشكر به صورتي كلي بيان شود و به همين جهت برادر محسن رضايي گفت:
” اينها كه گفتيد كلي است، قرار بود نيروهاي خط شكن به منطقه توجيه شوند و توضيح دهند.”
برادر نبي رودكي در پاسخ گفت:
« خط ما مشخص نشده تا خطحد به گردانها بدهيم.»
برادر علايي براي توضيح بيشتر اضافه كرد:
” سمت چپ با [لشكر] ثارالله روشن است ولي سمت راست با [لشكر] ولي عصر(عج) مشخص نشده است.”
لشكر ۴۱ ثارالله
فرمانده لشكر ثارالله برادر قاسم سليماني در جلسهاي با فرماندهي كل، گزارش اقدامات يگان و پيشرفت كار را در زمينه مهندسي، آموزش و رزمایش، چنين توضيح داد:
” مهندسی: حداقل ما تا ۱۵ بهمن در منطقه كار مهندسي داريم، ما براي سرعت كار مهندسي رانندهها را دو شيفته كردهايم. نقل و انتقالات را هنوز شروع نكردهايم و در حال آماده كردن جاي قايق و مهمات هستيم.
آموزش: ما در سه مرحله آموزش گذاشتهايم. ۱۵ روز عمومي؛ ۱۰روز شناسايي؛ ۱۵ روز رزمایش؛ سه روز حركت در گِل، حركت با قايق، پرش از قايق، ساحل گيري و….؛
توجيه رزمایش: شش جلسه بحث با فرمانده گردانها داشتهايم. براي شكستن خط، چهار گردان وارد عمل ميكنيم. يك محور از جاده قشله و يك محور از جاده نهر عليشير پيشبيني كردهايم. ما از منطقه دشمن شناخت كامل نداريم.”
تيپ ۳۳ المهدي(عج)
مشكلات متعدد تيپ المهدي(عج) موجب گرديده بود روند كار به كندي پيش برود. از جمله مشكلات تيپ، فقدان معاون فرماندهي و مسئول ستاد بود به همين جهت برادر محسن رضايي خطاب به برادر حسين علايي گفت:
” اسدي [فرمانده تيپ المهدي]معاون و مسئول ستاد ندارد كمكش كنيد.”
در جلسه مورخ ۱۷/۹/۱۳۶۴ فرمانده تيپ ۳۳ در گزارش خود وقتي مشكلات يگان را مطرح ميكرد از جمله دلايل وي درباره عدم پيشرفت كار، فقدان حضور فرماندهي قرارگاه نوح در منطقه بود. برادر محمدجعفر اسدي در گزارش خود ميگويد:
” بچهها سه بار براي شناسايي رفتهاند. ما كار مهندسي در منطقه خودمان انجام ندادهايم. در منطقه خودمان فقط نيروي شناسايي داريم و هيچ نيروي ديگري نداريم.
در رابطه با طرح ريزي رزمایش ما هنوز نميدانيم چهكار ميخواهيم انجام دهيم، لذا كاري نكردهايم. عمده مشكلات ما در رابطه با اين منطقه وسعت گل و لاي زياد در اين منطقه است.
از آنجا كه مأموريت واگذاري شده به تيپ، رأس البيشه تعيين گرديده بود، به لحاظ موقعيت زمين طبعاً بدون مشكل
نبود، ليكن با توجه به موقعيت كلي يگان و ميزان آمادگي آن، مأموريت واگذار شده به صورتي بود كه تيپ ميتوانست با حركت به عمق، عقبه دشمن را تهديد كرده و خودش نيز جناح ندهد، مضافاً اين كه يك لشكر در سمت راست آن عمل ميكرد و منطقه تأمين ميشد.
در اين ميان نگراني عمده تيپ، -گذشته از عدم آمادگي-، مبني بر اين تحليل بود كه اگر دشمن هوشيار شده باشد و احتمال پشتيباني نيرو از دهانه فاو را به وسيله هاوركرافت بدهد، قطعاً سعي ميكند دماغه فاو [رأسالبيشه] را حفظ كند و در نتيجه منجر به بروز معضلاتي در اجراي مأموريتهاي واگذار شده به تيپ ميشود.
به هرحال مشكلات متعدد تيپ مانع از تصور آمادگي مطلوب يگان و دستيابي مقتدرانه به هدفهاي موردنظر ميگرديد.
يكي از مشكلات تيپ المهدي(عج) گرفتاري نيروهاي يگان در منطقه هور و خرمشهر در خط پدافندي بود، به همين جهت برادر اسدي در جلسهاي گفت:
” به خاطر گرفتاري [نيروهاي ما در] هور و خرمشهر بچهها براي اولين بار ديشب به منطقه رفتهاند و هنوز بعد از ديدن منطقه جلسهاي نداشتهايم.”
برادر علايي در ادامه اظهارات فرمانده تيپ گفت:
” مشكل المهدي(عج) كادر است كه در دو جا [هور و خرمشهر] مشغول است.”
برادر حسين قنبري مسئول ادوات تيپ نيز در ادامه افزود:
” اگر[نيروي] خطهاي ما، در هور و خرمشهر آزاد نشود، ما هيچ كاري در منطقه نميتوانيم انجام دهيم.”
مأموريت قرارگاههاي يونس ۱ و ۲
مأموريت قرارگاه يونس ۱، عمليات بر روي سكوي العميه و تصرف آن، تحت امر عملياتي قرارگاه نوح بود و قرارگاه يونس ۲ مأموريت تصرف اسكله البكر را بهوسيله عناصر نيروي دريايي ارتش تحت امر قرارگاه خاتم(ص) داشت.
مأموريت يونس ۱ و ۲ كه اهداف عمليات والفجر ۸ را تكميل ميكرد، مبتني بر اين تدبير بود كه در صورت ضرورت پشتيباني نيروها از راس البيشه و خور عبدالله، لزوماً بايستي دو اسكله البكر و العميه تصرف شود تا تأمين لازم نسبت به تحركات و تهاجمات احتمالي شناورهاي دشمن در شب و نيز هليكوپترهاي آنان در روز، فراهم آيد. در اين زمينه برادر حسين علايي فرمانده قرارگاه نوح ميگويد:
” اگر البكر و العميه را نگيريم مشكل عمدهاي براي پشتيباني رأسالبيشه داريم. در اين صورت دشمن محدود به خور عبدالله ميشود..(۴۴)درغيراين صورت در شب شناورهايمان تأمين ندارد و در روز از هليكوپترهاي دشمن [در امان نيستيم].”
قرارگاه يونس ۲ (نيروي دريايي ارتش):
عمليات والفجر ۸، يك عمليات آبي ـ خاكي بود و بالطبع بنا به امكانات موجود و مناسب نيروي دريايي در اين زمينه، ضرورت حضور اين نيرو در عمليات را محسوستر مينماياند. لذا مأموريتهاي زير به نيروي دريايي ارتش واگذار شد.
ملكزادگان فرمانده نيروي دريايي ارتش دراينباره ميگويد:
” نيروي دريايي در اين عمليات دو مأموريت مستقيم دارد كه خودش عمل ميكند:
۱ـ مأموريت تصرف سكوي البكر
۲ـ مأموريت سدّ خور عبدالله به منظور جلوگيري از نفوذ دشمن به جنوب رأس البيشه، تا برادران بتوانند عملياتشان را كاملاً انجام بدهند.”
سرهنگ دانهكار افسر عملياتي نيروي دريايي ارتش در توضيح رزمایش عملياتي و نحوه تصرف اسكله البكر گفت:
” در اجراي اين عمليات [والفجر ۸] سه مأموريت به نيروي دريايي واگذار شده، اين يك عمليات آبي ـ خاكي است و تنها عبور از رودخانه نيست. عوامل تعيين كننده در اين عمليات:
۱ـ جزر و مدّ و تاريكي مطلق؛ براي مدت يك ماه تنها يك هفته فرصت است كه از دو عامل [تاريكي و جزر و مد] به طور همزمان استفاده شود و اين موجب محدوديت است.
۲ـ وضعيت جوّي؛ نميشود وضعيت جوّي را ناديده گرفت و بايد هواشناسي پيشبيني شود.
۳ـ نگهداري رأسالبيشه؛ اگر نشود رأس البيشه را نگه داشت، حفظ العميه و البكر مشكل است، ما طرح تخريب تهيه كردهايم كه اگر اسكله را نشد حفظ كنيم، آنرا تخريب نماييم.
تصرف سكوي البكر:
ناو تيپ ويژه، اين عمليات را انجام ميدهد، قايقها يك شب قبل از عمليات و دو ساعت قبل از ساعت “س” با سرعت معين شده حركت ميكنند. شش تيم عملياتي پيشبيني كردهايم و يك تيم آتش پشتيبان. در صورت كشف تك، با آتش پشتيباني كه دو تكور از سكو بالا ميرود و بعد يك تيم تخريب پشت سر آن خور عبدالله را مين گذاري ميكند. يكي از عوامل تعيين كننده عمليات آبي – خاكي خصوصاً در دريا پشتيباني است كه در اينجا مشكلاتي دارد. دشمن با موشكهايي كه دارد، ميتواند با هليكوپتر از امالقصر و با موشک از از فاصله ۳۰ مايلي سكوها را بزند. براي پشتيباني منطقه از هليكوپترهاي موشك انداز نيروي دريايي استفاده ميكنيم.
كمبودها:
شش فروند [قايق]روتورگ ميخواهيم. كانوي موتوردار ۲۰ فروند، ريچيندر ۱۰ فروند، تعدادي مين ميخواهيم، سه قبضه كاتيوشا نياز داريم.”
قابل توجه اين است كه در آن شرايط با توجه به افت نيروي دريايي ايران در مقابل نيروي دريايي عراق* ـ به لحاظ برتري تكنولوژي كه رژيم عراق در اختيار گرفته بود ـ تمامي توان نيروي دريايي و آنچه را كه قابليت به كارگيري آن در عمليات والفجر ۸ وجود داشت همان بود كه به آن اشاره شد. البته به دليل عدم حضور راوي جنگ مركز مطالعات در جلسات نيروي دريايي ارتش، اسناد و مدارك و منابع قابل دسترس اندك و ضعيف است و آنچه كه بيان شد عمدتاً متكي بر جلسات مشترك و اظهارات برادران نيروي دريايي ارتش ميباشد.
قرارگاه يونس ۱ (نيروي دريايي سپاه)
عمليات يونس ۱ به منظور تصرف اسكله العميه طراحي شد و ناو تيپ كوثر به عنوان قرارگاه عمل كننده روي آن، تعيين گرديد.طول اسكله العميه ۷۰۰ متر و عرض آن ۳۰ متربود و فاصله آن تا رودخانه بهمنشير ـ كه عقبه نيروهاي عمل كننده خودي محسوب ميشد- ۱۹ مايل دريايي بود.
در زمينه شناساييهاي انجام شده و موقعيت دشمن، برادر علي فدوي مسئول اطلاعات قرارگاه نوح اظهار ميدارد:
” چند مرحله شناسايي صورت گرفته است. فاصله دو اسكله البكر و العميه از يكديگر شش مايل دريايي است. در شش مايلي العميه چهار پايهاي است كه ما از آنجا ديدهباني ميكنيم در يك شناسايي، دو قايق با فاصله يك كيلومتر از طرفين العميه عبور كردند و خود اسكله را ديدند. برآورد كردند حداكثر ۶۰ نفر نيرو دارد. يك فيلم هم از روي همان چهار پايه تهيه شده و العميه را خوب نشان ميدهد. اسكله پلهاي ندارد كه نيروها خودشان را بالا بكشند و لذا بايد فكر پلهاي باشيم.”
برادر حبيب آغاجاري دراين زمينه مي گويد:
«اسكله، شبيه اسكله آذرپاد در خارك است. بيشتر سلاحهاي مستقر بر روي آن [توپ] ۲۳ و ۵۷ و احتمالاً موشك ماليتوكا بود. نيروهاي شناسايي تا دو مايلي نزديك شدهاند ولي نتوانستهاند به اسكله بچسبند.”
برادر حسين علايي نيز دراين باره گفت:’
“جريان آب مانع بود تا غواصها بتوانند سكو را لمس كنند، حالا دنبال اين هستيم با قايق كانو موتوردار، غواصها مقداري خودشان را كنترل كنند تا بتوانند براي شناسايي زير سكو بروند. شناساييها تا كنون تماماً با فاصله بوده است.» “
با گذشت زمان مقداري از شناساييها تكميل شد و براي بالا رفتن از سكو تدابيري مثل استفاده از پلكان آلومنيومي انديشيده شد. در طي تلاشهاي انجام شده، اطلاعات تكميلي در زمينه جوّ، دريا و نحوه عمليات در هر دو حالت غافلگيري و يا عدم غافلگيري، به دست آمده بود كه در اين خصوص برادر حسين علايي به پارهاي از اين موارد اشاره دارد:
” مهمترين مسئله اسكله، شرايط جوّ است، خصوصاً در فصل زمستان. ۴۰۰ نفر نيرو آموزشهاي مناسب را براي العميه ديدهاند و براي بالا رفتن از اسكله پلكانهاي ابتكاري درست شده است. (۵۱)
شرايط عمليات: براي عمليات روي العميه دو تا راه حل است؛
۱ـ عمل با غافلگيري كه نياز به شناورهاي مورد نظر نيست و اگر لو رفت عمل نميكنيم، با آنچه آزمايش شده كار شروع شود و بعد كه شناور بزرگ درست شد با آنها ادامه ميدهيم، براي اين راه احتياج به كانو است.
۲ـ شرايط، بدون غافلگيري ميباشد تا وقتي هم لو رفت عمل كنيم. در اين صورت نياز به قايقي است كه روي آن توپ ۲۳ نصب شود كه ما درگير شويم. (۵۲)
ما منطقه را بررسي كرديم مشكلي در رابطه با عمليات نداريم تنها مشكل خراب بودن دريا است و در اين صورت امكان عمليات نخواهد بود”
در هر صورت عمليات يونس ۱ و ۲ اولين تجربه عمليات دريايي و تصرف هدف ثابت در روي آب بود كه تجارب گرانقدر آن ميتوانست راهگشاي مناسبي براي موقعيتهاي بعدي در خليج فارس و غيره باشد. (سند گزارش عملیات قرارگاه کربلا ونوح در والفجر ۸)
[در طرح رزمایش، قرارگاه کربلا فرماندهی عملیات در محور شمالی و تصرف شهر فاو و در نهایت نشکیل خط دفاعی از کانال کارخانه نمک بر روی جاده امالقصر تا ساحل اروند را برعهده داشت.(میرشفیعیان)] قرارگاه نوح فرماندهی محور جنوبی جبهه عملیات و تصرف سایتهای موشکی ساحل به دریا و نیز تصرف منطقه راسالبیشه و تامین جاده ساحلی امالقصر و ساحل خور عبدالله را برعهده داشت.(نشریه شماره ۴۸، ص۶۷)
تک اصلی در طرح رزمایش قرارگاه نوح لشکر ۴۱ ثارالله بود که میبایست با یک تک رخنهای در وسط یگانها( )به خط میزد و لشکر ۱۹ فجر و تیپ ۳۳ المهدی تلاشهای طرفینی بودند که با تاکتیک رخنهای به چند نقطه خط میزدند و در صورت موفقیت آنجا را گسترش میدادند. (نشریه شماره ۴۸، ص۶۸)
۵-۲- سازمان رزم
«قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) هدایت و اجرای عملیات را با دو قرارگاه اصلیِ عملیاتی کربلا و نوح و چند قرارگاه فرعی عملیاتی بر عهده داشت. یگانهای تحت امر این قرارگاهها نیز به ترتیب زیر بودند:
– قرارگاه کربلا (محور شمالی) هدایت نیروهای زیر را بر عهده داشت:
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
لشکر ۲۵ کربلا.
لشکر ۷ ولی عصر (عج).
لشکر ۳۱ عاشورا
لشکر ۵ نصر
لشکر ۸ نجف اشرف
لشکر ۱۴ امام حسین (ع)
لشکر ۱۷ علی ابن ابی طالب (ع)
تیپ مستقل ۳۲ انصارالحسین (ع)
تیپ مستقل ۱۵ امام حسن (ع)
تیپ مستقل ۴۴ قمر بنی هاشم
– قرارگاه نوح در محور جنوبی منطقه عملیاتی هدایت نیروی زیر را بر عهده داشت:
لشکر ۱۹ فجر
تیپ مستقل ۳۳ المهدی (عج)
۱۶ گردان از توپخانه
در مجموع ۱۴۰ گردان، نیروی رزمی و ۱۶ گردان توپخانه برای اجرای این عملیات سازماندهی شده بود.» (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۹۱، ص ۲۷ و ۲۸)
همچنین، چهار قرارگاه فرعی با ماموریتهای جداگانه به شرح ذیل تشکیل شدند:
– قرارگاه یونس ۱: تحت امر قرارگاه نوح بود با ناو تیپ کوثر ماموریت تصرف اسکله العمیه را بر عهده داشت.
– قرارگاه یونس ۲: قرارگاه عملیاتی نیروی دریایی ارتش و تحت امر قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) بود و ماموریت تصرف اسکله البکر را بر عهده داشت.
– قرارگاه رعد: قرارگاه عملیاتی نیروی هوایی ارتش بود و ماموریت پشتیبانی هوایی و پدافند هوایی را بر عهده داشت.
– قرارگاه شهید سلیمان خاطر: قرارگاه عملیاتی هوانیروز بود با ماموریت تشکیل تیم آتش، تخلیه مجروح و هلی برن نیرو.
ضمناً قرارگاه قدس نیز بااستعداد سه تیپ ۲۱ امام رضا( ع)، ۱۰ سیدالشهدا (ع)و ۱۸ الغدیر ماموریت تک پشتیبانی در محور بوارین را بر عهده داشت.(نشریه شماره۴۸، ص۱۰۲)
· ۶- شرح عملیات رزمی
«عملیات والفجر هشت در سواحل اروند رود شکل و در اندک زمانی رنگ پیروزی به خود گرفت. این عملیات به صورت غیرکلاسیک اجرا شد، زیرا عملیات محیرالعقول عبور از اروند رود، مهمترین بخش این عملیات بود.
عملیات در شب بیست و یکم بهمن ۱۳۶۴ آغاز شد، نیروها بدون توجه به موانع با یاری خداوند عبور برق آسای خود را آغاز کردند و خط اول را که همان سیل بند لب رودخانه بود با پشتیبانی آتش خودی شکستند و به نخلستانهای غرب اروند رود رسیدند که وضعیت خوبی برای نیروهای پیاده داشت و دشمن را در رزمایش زرهی و اجرای آتش محدود میکرد، به همین دلیل دشمن از ابوالخصیب تا فاو، این نخلها را بین خط دوم و سوم قطع کرده و میدان تیر ایجاد نموده بود، اما به یاری خدا در شب اول تقریباً اکثر محورهای عمل کننده به جاده اول که جاده فاو به بصره بود، رسیدند. .
ظرف سه روز پاک سازی راس البیشه تا فاو و پایگاه موشکی جنوب آن کامل شد. در طی همین دو سه روز محورهای دیگر به جادهی استراتژیک فاو رسیدند که عربها به آن جاده نفت الوطنی میگفتند. محور سوم، محور جادهی فاو به امالقصر بود که نیروها تا حوالی دریاچهی نمک پیشروی کردند و راس البیشه را به طور کامل محاصره نمودند و نیروهای باقیماندهی دشمن را به اسارت گرفتند. .
نکتهی حائز اهمیت این عملیات کارکرد عالی نیروی هوایی در وارد نمودنِ خسارات سنگین به دشمن بود.«.
«همچنین حضور فعال مردم در عرصههای مختلف همواره یکی از عوامل تعیینکننده پیروزیها بوده است، در عملیات والفجر۸ پشتیبانیها چه از لحاظ آمادگی خودِ افراد برای شرکت در عملیات غواصی و چه از لحاظ حمایت از رزمندگان به شکل تهیه خوراک و البسه و وسایل مورد نیازشان به چشم میخورد.»
· ۷- نتایج حاصل شده از عملیات والفجر ۸
برخی نتایج حاصل شده از عملیات والفجر ۸ شامل موارد زیرمی باشد:
۱) منطقه فاو شبه جزیرهای است که ارتباط عراق توسط خور عبدالله را با آبهای آزاد جهان برقرار میکند. با تصرف این منطقه حاشیه شمالی خور عبدالله کاملاً بسته شد و امکان تردد از نیروی دریایی عراق گرفته شد و نیرو دریایی عراق به طور کامل در امالقصر به محاصره درآمد.
۲) امنیت در قسمت شمالی خلیج فارس ایجاد شد. قبل از این عملیات، کشتیهایی که به بندر امام خمینی(ره) تردد میکردند توسط هواپیماها و پایگاههای موشکی زمین به دریای عراق از همین منطقه مورد هجوم واقع میشدند. به دنبال تصرف پایگاه موشکی عراق در منطقه، امکان استقرار موشک زمین به دریا از عراق گرفته شد. رادارهای هدایت کننده هواپیماها و هلی کوپترهای دشمن هم که در این منطقه مستقر بودند به دست رزمندگان اسلام افتادند.
۳) تصرف بندر شهر فاو که بندری مجهز و قابل استفاده بود.
۴) پایگاه نیروی دریایی (قشله)که کار گشت زنی اروند رود و دهانه آن را قبل از جنگ به عهده داشت تصرف شد.
۵) تصرف کارخانه بزرگ نمک.
۶) آزادی تردد نیروها در حاشیه اروند و آزادسازی نخلستانهای وسیع که از نظر اقتصادی ارزش بسیاری داشت.
۷) اسکلههای البکر و العمیه که از طریق خور عبدالله پشتیبانی میشدند در محاصره قرار گرفتند و راه تدارکاتی آنها از عراق قطع گردید.
۸) نزدیک شدن نیروهای اسلام به میزان۱۰ کیلومتر به شهر بندری امالقصر.
۹) آزادسازی ۹۰۰ کیلومترمربع اراضی خلیج فارس، خورعبدالله و خشکی شهر فاو
«عملیات والفجر۸ یک عملیات معمولی نبود بلکه یک جنگ مهندسی بود. جنگ مهندسی در واقع جنگ با موانع و عوارض است، این جنگ با سلاحهای رزمی صورت نمیگیرد، بلکه وسایل خاص فنی و مهندسی، ابتکارات و خلاقیتها، کاریترین سلاح در این جنگ است. این عملیات که با هدف استراتژیک و پراهمیت قطع رابطه دشمن با آبهای خلیج فارس، به تصرف درآوردن سکوها و مواضع موشکی به اجرا درآمد نهایتاً به سقوط شهر پراهمیت فاو انجامید.
با توجه به آنچه در سطور فوق ذکر شد رزم نیروهای خودی در این عملیات بستگی تام به اقدامات مهندسی داشت لذا شرح عملیات رزمی را در، اقدامات مهندسی حین عملیات پیگیری خواهیم کرد.
سخن پایانی
- عملیات والفجر ۸ با عبور از رودخانه پرفشار جریان اب یکی از بزرگترین عملیاتهای دوران دفاع مقدس و بی نظیرترین صحنه رزم در جنگهای دنیا بوده است. وبایستی عظمت ان برای همه بخوبی تشریح شده و با این سند افتخار؛ ملت ایران بدین رزمندگانی بخود ببالد و بدنبال تسری این روحیه جهادی و ایثارگرانه درجامعه بود.
- احداث پل بعثت بر روی رودخانه پرفشار یکی از بزرگترین عملیاتهای مهندسی رزمی دوران دفاع مقدس و بی نظیرترین توانایی رزمندگان مهندسی در جنگهای دنیا بوده است. ولازم است در دوره های مهندسان کشور اموزش داده شود و این روحیه در روند امور مهندسی تسری داده شود .
- لازم است وزارتخانه ها و شهرداریها از اموزش های لازم را دیده ؛ تا در صورت پیش امد حوادث مشابه ؛ بتوانند ثمر بخش باشند. و برای شرایط اضطراری از امادگی لازم برخوردار گردند.
- کتب
- احمدی، اسدالله (۱۳۸۶)، عملیات والفجر ۸ (تلاش برای تثبیت)، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ویرایش دوم
- بدیعی، ربیع (۱۳۶۷)، جغرافیای مفصل ایران، انتشارات اقبال، تهران، جلد نخست، چاپ دوم
- جباری، مجتبی (۱۳۹۱)، اطلس نبردهای ماندگار: شرح عملیات نیروهای زمینی در ۸ سال دفاع مقدس، شهریور ماه ۱۳۵۹ – مردادماه ۱۳۶۷، موسسه سوره سبز
- درودیان، محمد (۱۳۷۸)، فاو تا شلمچه، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
- درودیان، محمد (۱۳۸۹)، فاو تا شلمچه، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، تهران، چاپ هفتم
- درودیان، محمد (۱۳۹۱)، خرمشهر تا فاو (بررسی نظامی – سیاسی جنگ بعد از آزادی خرمشهر تا فتح فاو و آزادسازی مهران؛ تیر ۱۳۶۱ تا مرداد ۱۳۶۵)، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران، چاپ یازدهم
- دری، حسن (۱۳۸۸)، عملیات والفجر ۸ (مجموعه مقالات)، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، تهران، چاپ نخست
- زنگنه، محمد ناصر (۱۳۷۳) ، طرح های پدافندی فاو ۲- کانالهای انتقال آب شهید پوست فروش و شهید وظیفه دوست، مرکز حفظ و نشر آثار دفاع مقدس وزارت جهاد سازندگی
- سرداری کرمانی، جمشید (۱۳۸۸)، تدوین تجارب مهندسی جنگ، کارفرما: معاونت دانش و پژوهش سپاه، مجری: دانشگاه امام حسین (ع)، مرکز مطالعات و پژوهش های مهندسی
- سلمانی لطف آبادی، عیسی، سعید زرینی و محمد جلالی شم آبادی (۱۳۸۵)، جهاد سازندگی خراسان در دفاع مقدس، انتشارات سلمان، جلد ششم، چاپ نخست
- مختاری، مجید (۱۳۸۶)، گزارش عملیات قرارگاه کربلا در عملیات والفجر ۸ ،ج۱زمینهسازی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
- مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ (۱۳۹۰)، نبرد فاو، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
- مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ (۱۳۹۱)، عملیات والفجر ۸ فتح فاو(طراحی، اجرا، نتایج، بازتابها)، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران، چاپ سوم
- نداف، مجید (۱۳۸۷)، نبرد فاو (گزارشی از عملیات والفجر ۸)، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران، چاپ ششم
- مقالات
- مقاله شماره ۲۳، لشکر ۸ نجف در عملیات والفجر۸- پیشروی در عمق، گروه پژوهش فصلنامه، نشریه نگین، شماره ۱۶، سال پنجم، بهار ۱۳۸۵
- مقاله شماره ۲۴، تصرف شهر فاو، داوود رنجبر ، نشریه نگین، شماره ۱۵، سال چهارم، زمستان ۱۳۸۴
- هاشمی فشارکی ؛ سیدجواد، تحول در مهندسی قرن ، مجله پرسمان اسفند و فروردین ۱۳۹۲ شماره ۱۳۵
- هاشمی فشارکی ؛ سیدجواد ، نقش مهندسی در دفاع مقدس ، مقاله ، ایثار پرس ، ۱۳۹۹
زیر نویس :
[۱] در برخی از منابع ازجمله نشریه نگین (شماره ۲۱، ص ۵۴) عمق نخلستانها بین ۲ تا ۵ کیلومتر ذکر شدهاست.
[۲] سیخ:زمين باتلاقي و شورهزار و بيحاصل
[۳] در لرخی منابع همچون گزارش عملیاتی والفجر ۸قرارگاههای کربلا و نوح عمق نخلستانها بین ۳ تا ۷ کیلومتر نیز ذکر گردیده است.
[۴] پاورقیهایی که با ستاره مشخص شدهاند متعلق به متن اصلی هستند.
* علیرغم اینکه شهید بابائی فرماندهی عملیات قرارگاه را بر عهده داشت لیکن بنا به حساسیتهای موجود و شرایط خاص آن مقطع که اساساً برای حفظ و تثبیت فاو نیاز به ایثار و از خودگذشتگی بود. این شهید بزرگوار خود بیش از ۶۰ ساعت پرواز انجام داد و همانند بسیجیان با تلاش و ایثار مخلصانه، به جبران کمبودها پرداخت.
[۶] از تقاطع سه جاده فاو- البحار، فاو- بصره و فاو- امالقصر مثلثی شکلی بوجودآمده بود
* راهيان كربلا، نيرويي بود كه اضافه بر توان عادي و معمولي يگانها، از نيروهاي داوطلب و بسيجي اعزام مجدد تشكيل شده بود اما به دليل آن كه براي گردانهاي راهيان كربلا كادر فرماندهي مناسبي وجود نداشت از اين نيرو به عنوان احتياط استفاده ميشد و فرماندهان گردانهاي ديگر وقتي نيروي گردان خودشان از رده خارج ميشد، مسئوليت گردانهاي “راهيان كربلا” را به عهده ميگرفتند.
* لازم به یاداوری است كه افت نيروي دريايي ايران به دليل قوت نيروي دريايي عراق نبود، بلكه به جهت فعاليت و تحرك هليكوپتر، هواپيماي ميراژ اف-۱ و موشكهاي اگزوسه دشمن عليه نيروي دريايي خودي بود.