عملیات والفجر ۸ با عبور از رودخانه وحشی و احداث پل عظیم بعثت بر روی رودخانه پر فشار آب، یکی از بزرگترین عملیاتهای دوران دفاع مقدس و بی نظیرترین صحنه رزم در جنگهای دنیا بوده است. در این نوشتار شرح اقدامات اقدامات پیش گیرانه ای که رزمندگان مهندسی رزمی درطول عملیات والفجر هشت ، اجرا گردید ، تبیین شده است:
مهندس سید امیر هاشمی فشارکی – دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
عملیات والفجر ۸ در نقطه زمان خاصی از دفاع مقدس شکل گرفت که یک سال قبل از آن عملیات بزرگ بدر را در غرب جزیره داشتیم ، و دو سال قبل از ان عملیات خیبر را در جنوب جزایر مجنون داشتیم که درست آنها هم درهمان مقطع زمانی (اسفند ماه )شکل گرفته بود و طی این دوسال عملیات چشم گیر دیگری نداشتیم
عملیات والفجر ۸ از بی نظیرترین و بزرگترین عملیاتهای رزمندگان اسلام بود.ساعت ۱۰ و ده دقیقه شب در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ عملیات شروع شد .برای مدت کوتاهی برنامه ریزی شده بود ولی به لحاظ حساسیت منطقه در مدت ۷۵ روز به شدت درگیری بود و دشمن پاتک های زیادی را میزد تا بتواند مناطق راهبردی را پس بگیرد . ولی بحمدالله موفق نشد . تثبیت مواضع آزاد شده و نیز موفقیت در خنثی سازی پاتک های دشمن ، بخشی از آن مدیون تلاشهای شبانه روزی رزمندگان مهندسی رزمی بود ؛ که در این راه شهدا و مجروحینی نیز تقدیم شد. در نوشتار اقدامات پيشگيرانه مهندسی رزمی رزمندگان اسلام در عملیات والفجر هشت تبیین وتشریح شده است :
· اقدامات پيشگيرانه خودي
«با حضور نيروهاي دشمن روي جاده شني۱ و نبودن هيچگونه خط و نيروي خودي در مقابل آنها، اضطراب فرماندهان تشديد ميشد، ۲ بهخصوص آنكه دشمن با تسلط بر كانال درياچه نمك و مسدود كردن آن مانع از رسيدن آب به مناطق مورد نظر يگانهاي خودي (مقابل لشكر نجف و جاده شني) شده بود، آبهاي منطقه نيز بر اثر گرماي روزافزون مرتب تبخير ميشد و كانال و دژي كه به منظور پمپاژ آب و ايجاد خط پدافندي در نظر گرفته شده بود نيز هنوز آماده نبود. از طرف ديگر چون انتظار حملاتي شبيه به پاتكهاي دشمن در طول عمليات ميرفت و نيز كمبود شديد نيروي پياده و رزمي خودي، خطر سقوط خطوط پدافندي ايران در صورت حمله دشمن افزايش يافته بود، لذا فرماندهي تدابيري را در خصوص خنثي كردن حمله دشمن بهكار گرفت. اين تدابير شامل دو قسمت ميشد، يكي آباندازي سريع در مناطق مورد نظر و ديگري اجراي عمليات به منظور بر هم زدن طرح سازمان رزم دشمن و همين طور تقويت خطوط پدافندي خودي. ۳ عمده ضعفهايي كه در خطوط پدافندي مشاهده ميشد يكي در قسمت مياني منطقه عمليات (جاده استراتژيك در جنوب و شرق درياچه نمك) بود و ديگري نيز شامل محور جاده امالقصر ـ خورعبدالله ميشد.
· احداث دژ و کانال
«بعد از تصرف اهداف تعيين شده توسط يگانهاي رزمي، كار اصلي مهندسي رزمي در منطقه فاطميه شروع شد كه ميبايد با احداث كانال، دژ و عقبههاي مطمئنتر و همينطور با ايجاد مواضع و استحكامات جديد، توان پدافندي نيروهاي رزمي را بالا ببرد. ۴ در ميان كارهايي كه توسط مهندسي انجام ميشد ايجاد كانال و دژ نقش بهسزايي در بالا بردن توان پدافندي نيروهاي عملياتي داشت. به همين خاطر به موازات اقدامات ديگر، اين دو امر در اولويت اول فعاليتهاي مهندسي قرار داشت. بر اساس طرحي كه قبلا تهيه شده بود قرار بود كانالي از اروندرود تا خورعبدالله احداث شود ۵ و پشت اين كانال نيز يك دژ سرتاسري جهت استقرار نيرو و تجهيزات به عنوان خط دوم ايجاد شود تا در صورت از دست رفتن خط اول در اثر فشارهاي سنگين دشمن، يك خط از پيش تعيين شده و مستحكم جهت پدافند وجود داشته باشد » (احمدی، ۱۳۸۶، صص ۱۶ و ۱۷)
با شناختی که از دشمن بود بلافاصله بعد از عملیات در منطقه عملیاتی، مهندسی جهاد شروع به احداث دژهایی سرتاسری از حاشیه اروند تا خور عبدالله نمود تا در صورتی که دشمن بخواهد با رها کردن آب در منطقه نیروهای ما را به عقب نشینی وادار نماید این دژها جلوی آب را بگیرند و نیروهای ما مجبور به عقب نشینی نشوند.
«يكي از نقاطي كه پيشبيني ميشد محور فشار پاتكهاي زرهي دشمن باشد، حد فاصل بين دو جاده آسفالت فاو ـ البحار و فاو ـ بصره [البحار و استراتژيك] بود. چون زمين اين قسمت از منطقه عملياتي رطوبت كمتري داشت و در طول عمليات تقريباً خشك بود، به همين خاطر از نظر فرماندهي برهم زدن وضعيت موجود در اين قسمت از اهميت خاصي برخوردار بود. لذا كانال تعجيلي نيز به همين منظور در نظر گرفته شده بود تا با آب انداختن در اين ناحيه، زمين مزبور از قابليت مانور زرهي و پياده دشمن خارج شود.***در زمينه احداث دژ، در اولويت اول [نسبت به سرتاسر خط]، حد فاصل جاده استراتژيك و پايگاه موشكي، يك نيم دايرهاي قرار داشت كه تا چهارم فروردين ماه سال ۱۳۶۵ (حدود ۴۵ روز بعد از عمليات) ۵۳۰ متر از ۲۷۰۰ متر آن احداث شده بود.*
به هر ترتيب با تمام تلاشي كه برادران مهندسي در خصوص دو پروژه مذكور به عمل آوردند، بالاخره تا تاريخ فوق توانستند كانال را از كنار اروند تا جاده البحار طبق طرح قبلي (۱۰ متر عرض و ۳ متر عمق) آماده كنند و از جاده البحار تا جاده استراتژيك را نيز به عرض ۵ متر و عمق حدود ۵/۲ متر خاكبرداري كنند، ولي قابل آباندازي نبود.
· احداث مواضع
مأموريتهاي ديگر مهندسي رزمي شامل ايجاد مواضع توپخانه و تقويت عقبههاي دو قرارگاه نجف و نوح ميشد**ولي به علل مختلف از جمله آتش شديد دشمن كه يكي از مهمترين علتها بود، پيشرفت كار وضعيت مطلوبي نداشت. فرمانده قرارگاه نوح (علايي) در اين باره ميگويد:
“كار مهندسي روي اين خط [خط قرارگاه نوح] دائم با تلفات توام بوده است به طوريكه شبي نبوده ما دستگاه ببريم و كار مهندسي انجام بدهيم و تلفات ندهيم و اكثر شبها هرچه دستگاه بردهايم، ] ترکش[ خورده است.”
اوضاع خاص منطقه توان بيشتري را از نظر مهندسي ميطلبيد، بهخصوص كه مواضع احداث شده نيز بر اثر شليكهاي متوالي نشست فاحشي ميكرد و نياز به ترميم داشت. برادر حسين علايي در اين زمينه ميگفت:
“مواضعي را كه براي ادوات و غيره ميسازيم، بعد از ۱۰ شليك بايد ترميم و اصلاح بشوند”بنابراين خرابيهاي زودرس مواضع، يكي ديگر از معضلات مهندسي نيروهاي خودي به شمار ميرفت.» (احمدی، ۱۳۸۶، ص ۱۶)
· اقدامات مهندسی بعد از عملیات (تثبیت منطقه عملیات)
تلاش مهندسي و مشكلات كار:
همانگونه كه طولاني شدن عمليات والفجر۸ در طول عملياتهاي گذشته در جنگ بيسابقه بود، فشاري كه در اين عمليات به مهندسي رزمي وارد شد نيز سابقه نداشت. مهندسي رزمي كه مدتها قبل از عمليات در نهايت اختفا و پوشش در حال احداث جاده، مواضع و غيره در منطقه خسروآباد و مناطق ديگر بود، بعد از عمليات تلاش بيوقفهاي را در منطقه فاو شروع كرد. در طول عمليات تعداد زيادي از امكانات و نيروي انساني خود را بر اثر بمبارانهاي هوايي و آتش سنگين دشمن از دست داد بهگونهاي كه بعضي از واحدهاي آن حتي تا پاي انهدام كامل پيش رفتند ولي هيچگاه دستگاههاي مهندسي اعم از لودر، بلدوزر، كمپرسي و وسايل ديگر از حركت باز نايستادند و در تمام شرايط زيرِِ بمبارانها و آتش سلاحهاي سنگين دشمن در حال اجراي مأموريت بودند. در اين ميان جهاد سازندگي نقش بهسزايي از خود نشان داد و سهم بيشتري از كارهاي انجام شده مهندسي را داشت. برادر عزيز جعفري فرمانده قرارگاه نجف در زمينه بهكارگيري بيش از حد مهندسي جهاد سازندگي گفت:
“جهاد هر شب چند شهيد و زخمي ميدهد و دستگاهش منهدم ميشود، اينطور استفاده از جهاد را من قبول ندارم.”(۴۹)
همچنين برادر احمدكاظمي،فرمانده لشكر نجف ضمن تأييد مطلب فوق از قول يكي از مسئولان ابراز داشت:
“ورشابي (مسئول قرارگاه کربلای جهاد) ميگفت: ما حرفي نداريم ولي آيا ديگر نميخواهيد جنگ كنيد؟”(
گرچه فشار بيسابقه بر دوش مهندسي وارد ميشد. ولي فرماندهان و نيز برادران مهندسي- كه اكثراً از جهاد بودند- خوب ميدانستند، حفظ منطقه در گرو اجراي كارهاي مهندسي است، لذا چارهاي جز فعاليت در چنين وضعيتي را نداشتند، بهطوري كه بعضي از تيمهاي جهاد بيشترين امكانات خود را از دست داده بودند و تقريباً در مرز انهدام كامل قرار داشتند. در اين زمينه يكي از مسئولان مهندسي ضمن اشاره به تلفات و ضايعاتي كه مهندسي ديده بود، در مورد يكي از جهادها ميگفت:”جهاد خوزستان كه حدود۳۰ دستگاه لودر و بلدوزر داشت، در طول عمليات تعداد دستگاههايش به چهار دستگاه رسيده بود و ما هم چيزي نداشتيم كه جايگزين كنيم.”
به هر صورت، عليرغم تلاش فراوان و شجاعتي كه مهندسي رزمي از خود نشان ميداد به دلايلي كارها در موعد مقرر تمام نميشد و به همين خاطر نيز بارها برادران و مسئولان مهندسي برخلاف مِيلشان نتوانستند به وعدههاي خود عمل كنند كه در اين خصوص عواملي چون كمبود دستگاههاي مهندسي- كه بر اثر آتش دشمن منهدم شده بود- و كمبود نيروهاي متخصص از قبيل راننده مجرب و كادر، مؤثر و تعيينكننده بودند. علاوه بر آن، كمبود كادر و نيروهاي متخصص، ضعف مديريت مهندسي را به دنبال داشت كه اين امر نيز موجب ميشد تا تشكيلات مهندسي از امكاناتي هم كه در اختيار داشت نتواند حداكثر استفاده را بكند.در كنار مسايل فوق عوامل ديگري چون بارندگي، محدود بودن امكانات انتقال وسايل مهندسي از رودخانه و تغيير تدبير فرماندهي در اولويتبنديهايي كه انجام ميداد،* در ركود و عقب افتادن كارها مؤثر بودند.** برادر احمد غلامپور فرمانده قرارگاه كربلا در مورد اينگونه تغييرات ميگويد:
يكي از دلايل عقب افتادن كار مهندسي ما تغيير تدبير فرماندهي بوده است، وقتي كه يك جا فشار وارد ميشد، ميگفتند اينجا اولويت دارد.» (احمدی، ۱۳۸۶، صص ۳۸ و ۳۹)
با توجه به اهمیت منطقه فاو برای دشمن و تلاشهای پیگیر و فشارهای پی در پی ارتش عراق برای پس گرفتن این منطقه، ناامید کردن عراق امری ضروری بود. لذا دو طرح اساسی در دستور کار قرار گرفت:
۱- تثبیت منطقه با اقدامات مهندسی، ایجاد مواضع و استحکامات، احداث کانال و پل.
۲- ترمیم خط خودی با از میان برداشتن رخنههای دشمن در کارخانه نمک، جاده شنی و …
با تلاش طاقت فرسای واحدهای مهندسی جهاد سازندگی و یگانهای مهندسی سپاه کانالی سراسری از اروندرود تا خورعبدالله احداث گردید و با پمپاژ آب از اروند رود در آن و همچنین احداث دژ و خاکریزهای متعدد و دیگر استحکامات، خط پدافندی مطمئنی ایجاد گردید. (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۹۱، ص ۴۲)
«در طرح پشتیبانی این عملیات، فعالیتهای گوناگون مهندسی مثل نصب انواع پل روی رودخانههای اروند و بهمنشیر، احداث جادههای نظامی مختلف به شکل آنتنی در میان نخلستانها و در عقبهها و نیز احداث مواضع گوناگون توپخانه در زمینهای سست و در باتلاقها و همچنین ایجاد سایتهای موشکی برای پدافند هوایی و … صورت گرفت. البته در هفتههای اول عملیات، قوای خودی فقط از یک پل شناور که تنها شبها نصب میشد، [ و پل شناور خضر(میرشفیعیان)] استفاده میکردند و نصب پل لولهای بعثت که در مقابل بمباران هوایی دشمن مقاوم بود، حدود شش ماه به طول انجامید. برای نصب این پل از لولههای نفتی ۵۶ اینچی و در مجموع به طول ۸۰ کیلومتر لوله استفاده شد. جهاد سازندگی افتخار نصب این پل را بر عهده داشت. (دری، ۱۳۸۸، ص ۶۹) این پل مهم در بخشی جداگانه (اقدامات شاخص) توضیح داده شده است. اقدامات مهندسی» و «آتش» دو مسئلهای بود که برای تثبیت منطقه متصرفه و پیشروی مورد نیاز بود. پیچیدگی زمین، وجود موانع طبیعی، مقاومت دشمن و سایر عوامل موجب گردیده بود تا پیشروی در محورهای مختلف با کندی همراه باشد. بنابراین، در تدبیر کلی عملیات تاکید بر اقدامات مهندسی به منظور تثبیت منطقه و همچنین استفاده از آتش برای در هم کوبیدن مقاومت دشمن، مورد توجه قرار گرفت. (درودیان، ۱۳۸۹، ص۱۴۱)
· پدافند آبی
پدافند نیروهای اسلام در شبه جزیره فاو بر دو پایهی اصلی استوار بود: پدافند نظامی و پدافند مهندسی (آبی). اهمیت پدافند آبی فاو در حدی بود که شاید به جرات بتوان گفت بدون آن فاو را نمیتوانستیم حفظ کنیم و یا حداقل با نیروها و امکانات بسیار زیاد و تلفات بسیار سنگین قادر به این کار میبودیم. پدافند آبی فاو را عمدتا سه کانال بزرگ و یک کانال کوچکتر برعهده داشتند که کانالها بعضا دارای شاخههایی نیز بودند. (زنگنه، ۱۳۷۳، ص ۲۳)
الف – احداث کانال
به خاطر وضعیت خاص جغرافیایی منطقهی عملیاتی والفجر ۸، نیروهای مهندسیرزمی در این عملیات با احداث کانالهای متعدد و ایجاد ایستگاههای پمپاژ نقشی اساسی در پیشبرد اهداف عملیات ایفا کردند.
پس از شکست ارتش مجهز عراق و دفع پاتکهای سنگین دشمن در منطقه عملیاتی، فعالیتهای مهندسی با هدف تثبیت و نفوذناپذیر کردن مواضع خودی تشدید میگردد. و در کنار این اقدامات یکی از جالبترین کارهای مهندسی استفاده از آب اروند و خور عبداللّه و احداث شبکهی آبی، متشکل از کانالها و حوضچهها با هدف غرقاب کردن حدفاصل نیروهای خودی و دشمن و سلب تحرک واحدهای مکانیزهی مقابل به میزان و شکل دلخواه بود. با این امکان که در هر زمان، تهاجم آبی احتمالی دشمن را بتوان خنثی کرد. و سطح آن را در حد مطلوب نگاه داشت.
این کانالها نقش سرنوشتسازی در حفظ فاو ایفاء نمودند. با نگاهی گذرا به موقعیت شبه جزیرهی فاو، گذشتن از آنهمه موانع طبیعی و ایذایی به نظر متصور نمیآید و از آن مهمتر اینکه با توجه به این شرایط و مشکلات، رزمندگان با حداقل امکانات، اما با پیچیدهترین شیوهها چگونه از این دستاورد مهم برای مدت نسبتا معقولی حراست نمودند و دست دشمن را از خلیج فارس ایران کوتاه کردند. بیشک کانالهای ذکر شده نقش مهمی در این زمینه بازی کردند که از این قرارند: کانال شهید پوست فروش، کانال شهید وظیفه دوست، کانال شهید ایوانی، کانال امام حسین(ع) و … . (زنگنه، ۱۳۷۳، ص دو از ده)
کانالهای شهید ایوانی و شهید پوست فروش توسط کانال وظیفه دوست به یکدیگر متصل شده و فاو را به شکل جزیرهای در میآوردند. این شاخه نقش یک ردهی پدافندی را نیز بر عهده داشت، علاوه بر اینکه با ارتباط دادن دو کانال قدرت مانور آبی ما را در منطقه گسترش میداد. (زنگنه، ۱۳۷۳، ص ۲۳)
شرح مختصری از ویژگیهای این کانالها چنین است:
کانال شهید ایوانی (نجف)
احداث كانالي كه بعد از تصرف منطقه عملياتي توسط مهندسي شروع شده بود كماكان ادامه داشت. به موازات آن نيز دژ يا جادهاي احداث ميشد كه ميبايد از غرب جاده استراتژيك [حدود ۲ كيلومتري سه راهي جاده شني] به پيچ جاده خاكي، منشعب از پايگاه موشكي به كارخانه نمك، متصل شود.
کانال شهید ایوانی به طول تقریبی ۶ کیلومتر در شمال منطقه عملیاتی حفر گردید که به موازات خطوط مقدم جبهه بود که کانالهای فرعی عمود بر کانال شهید ایوانی، آب را به خط مقدم جبهه میرساندند. کانال شهید ایوانی جادههای فاو- البحار، فاو- بصره را قطع مینماید. (سلمانی لطف آبادی، ۱۳۸۵، جلد ۵، صص ۲۵۷ و ۲۸۵).
مهندسي پيشبيني ميكرد كه آماده شدن كانال و دژ در حدود يك هفته [ از ۴/۱/۱۳۶۵ به بعد] زمان نياز دارد، ولي فرماندهي قرارگاه خاتم(ص) زمان را تنگتر از اين ذكر كرده، ميگفت:
“بگوييد سريع آب بيندازند [داخل كانال]، سريع آمادهاش كنيد و اولويت اول را [در دادن امكانات] به اينجا [كانال] بدهيد، يك هفته دير است.”بعد از تصميمات اتخاذ شده، جلسات متعددي به منظور بررسي و پيگيري اشكالات و نواقص كارها با حضور فرماندههان قرارگاههاي نوح، نجف و كربلا برگزار شد. در اين جلسات عمدتاً سه مسئله نيرو، آتش و مهندسي به خاطر اهميت كارهاي آن در تثبيت و تحكيم منطقه، در صدر همه مشكلات قرار داشت و حل مسئله مهندسي اثر مستقيم و نسبتاً زيادي در كاهش دو مشكل ديگر ميگذاشت. برادر رحيم صفوي فرمانده نيروي زميني سپاه اهميت مهندسي و آتش را در تثبيت اين منطقه چنين ذكر ميكند:
«نيروي نظامي مأموريت خودش را انجام داده [و منطقه را تصرف كرده] است، الان جنگ توپخانه است.»(۱۳)
از سوي ديگر واحد مهندسي نيز به خاطر طولاني شدن عمليات و از دست دادن امكانات و نيروهاي متخصص مانند راننده لودر، بولدوزر و كادری كه اغلب شهيد و مجروح و شيميايي شده بودند توان زيادي را از دست داده بود و باقيمانده نيروهايش نيز از دو جهت قادر به اتمام كارها نبودند، يكي كمبود امكانات و نيروي مهندسي و ديگر اينكه ضرورت كارها برايشان مشخص نشده بود و عمليات را تمام شده تلقي ميكردند.در اين مورد يكي از مسئولان مهندسي پيشنهاد كرد تا جلسهاي با برادران مهندسي جهت توجيه آنها نسبت به ضرورت كارهاي مربوطه تشكيل شود. وي لزوم اين توجيه را چنين ذكر ميكند:”برادران [مهندسي] طبق روال عملياتهاي قبل، فكر ميكنند اين عمليات روال عادي دارد [و تمام شده است]، اگر يك مقدار اين مسئله [كه هنوز منطقه تثبيت نشده است] برايشان روشن بشود بهتر است.”
در پي اين پيشنهاد، جلسهاي با حضور مسئولان مهندسي جهاد استانها تشكيل گرديد، در اين جلسه محسن رضايي ضمن تشريح اهميت منطقه فاو براي جهان و عراق و اينكه پيام امام بعد از پيروزي عمليات نشاندهنده بروز تحول بزرگي ميباشد، به اقدامات و تحركات دشمن در منطقه والفجر۸ اشاره كرد و درباره شرايط حفظ پيروزي بزرگ فاو گفت:
“دنيا به عراق فشار ميآورد كه حتما بايد فاو را پس بگيرد. چيزي كه ميتواند عراق را از پس گرفتن فاو نااميد و آبروي جمهوري اسلامي را حفظ كند، مهندسي ما است.”يكي دو روز بعد از جلسه مزبور برادر ورشابي در مورد تأثير سخنان برادر رضايي روي برادران مهندسي اظهار داشت:
“برادران ميگفتند اگر شده ما با چنگ و دندان كارهاي مربوطه را انجام ميدهيم.”
گرچه برادران مصمم بودند تا به هر صورت ممكن مأموريتهاي محوله را در اسرع وقت به اتمام برسانند، اما انجام كارهاي محوله در زمان محدود نياز به امكانات بيشتري داشت، بهخصوص كه اين برادران مجبور بودند كارهاي مهندسي خطوط مقدم و دژ كانال را هنگام شب، آن هم در نور ماه انجام بدهند.* بيل مكانيكي و كمپرسي در صدر نيازمنديهاي مهندسي قرار داشت و مهندسي خاتم(ص) نيز توان تأمين نيازهاي مربوطه را نداشت. مسئول مهندسي در اين خصوص ميگفت:
“در آذرماه [در خصوص نيازمندي عمليات والفجر۸] ۶۴۰ دستگاه كمپرسي خواسته بوديم كه تا شروع عمليات حدود ۳۰۰ دستگاهش را به ما دادند و توي عمليات هم حدود ۳۴۰ دستگاه آن رسيده است** كه اغلب آنها بعد از ۱۵ روز الي يك و نيم ماه رفتهاند [منهدم شدهاند] و در حال حاضر موجودي كه در دست ما است صد و سي، چهل كمپرسي است.”
كمبود شديد نيرو و امكانات مهندسي موجب گرديد تا برادران مسئول، بر اساس اولويتها و ضرورتهاي حياتي [گرچه همه كارها ضروري بود] امكانات موجود را تقسيم كنند، لذا بعد از اشغال جاده شني توسط دشمن، مقداري از امكانات مهندسي پروژههاي ديگر را كسر كردند و توان مهندسي دژ و كانال را بالا بردند.*
برادر رحيم صفوي ضمن گزارش به برادر محسن رضايي در خصوص كارهاي مهندسي ميگويد:
“كانال و دژ را بيش از يك هفته ميگفتند [طول ميكشد] كه گفتيم قابل قبول نيست. [از جهت تقويت امكانات] گفتند ظرف ۴۸ ساعت آينده با پمپاژ ميتوانيم آب را داخل كانال [نجف]** بياوريم، گفتيم باشد با پمپاژ بياوريد، [در مجموع] كار كمپرسي و بيل مكانيكي خيلي ضعيف [پيش ميرود.]”
مهندسي بارها وعده داد تا ظرف ۲۴ ساعت،۴۸ ساعت و … آب را داخل كانال نجف پمپاژ كند ولي اين وعدهها اغلب به دلايل مختلف[ ازجمله وارد آمدن خسارات به تجهیزات و ماشینآلات مهندسی ودرنتیجه کمبود امکانات همچنین تلفات نیروی خودی(میرشفیعیان)] عملي نميشد. وعدهها از هفتم فروردين ماه شروع شد و تا زماني كه كار پمپاژ آب به پشت جاده استراتژيك انجام گرفت بيش از دو سه هفته طول كشيد، به قسمتي از وعدههايي كه مهندسي در اين زمينه داده است، اشاره ميشود.
برادر شمايلي، يكي از مسئولان مهندسي[فرمانده قرارگاه کربلای جهاد(میرشفیعیان)] :
“امشب آب تا جاده البحار ميآيد و فردا شب آب را [بهطرف جاده استراتژيك] پمپاژ ميكنيم.
برادر شيرزاد (۹/۱/۱۳۶۵) [ از مسئولین واحد عملیات آب(کمیته آب) قرارگاه کربلای جهاد:
” امشب پمپها را روي جاده استراتژيك نصب كرده و آماده آباندازي ميكنيم.” «امشب كانال نجف آماده ميشود”.
يكي از مسئولان ضمن تماس تلفني خبر ميداد: « امروز [۱۵/۱/۱۳۶۵] كانال امام حسين(ع) آباندازي ميشود و قرار است كانال نجف نيز امشب آباندازي شود.”
برادر عزيز جعفري فرمانده قرارگاه نجف: “امروز [۲۰/۱/۱۳۶۵] كار پمپاژ آب كانال نجف به پشت جاده استراتژيك شروع شد.”
گرچه پمپاژ آب به پشت جاده استراتژيك در بيستم فروردين ماه آغاز شد ولي هنوز ساعتي از پمپاژ آب نگذشته بود كه هنگام ساختن مواضع به علت اصابت تيرآهن به ژنراتور پمپها، ژنراتور خراب شد و مجدداً بعد از چند روز راهاندازي شد.
علي شمخاني در گزارش خود به رضايي، زمان شروع پمپاژ آب را خبر ميدهد و ميگويد: “ديشب [۲/۲/۱۳۶۵] گفتند آب كانال [نجف] بهطرف لشكر نجف جريان پيدا كرده است، حالا چقدر جريان پيدا كرده است معلوم نيست.”به اين ترتيب پمپاژ آب پشت جاده استراتژيك و مقابل قرارگاه كربلا با مشكلات و تأخير زيادي صورت گرفت كه طي اين مدت دژ يا جاده خاكي نيز متصل شد.***
کانال شهید وظیفه دوست (خلیلی)
طول کانال شهید وظیفه دوست با احتساب قسمتی که در سمت چپ جادهی امالقصر تا خور عبداللّه ادامه یافته بود حدود ۶۳۰۰ متر میباشد. ارتفاع متوسط دژها ۲۰/۱ متر و عرض روی آنها ۵/۲ متر بود. به غیر از قسمت میانی آن که با بیل حفر شده بود دژسازیها توسط بولدوزر، لودر و غلطک صورت پذیرفته بود.هدف از احداث این کانال علاوه بر اینکه قسمتهایی از آن به عنوان مسیر اصلی عبور آب عمل میکرده برقراری ارتباط بین کانالهای شهید ایوانی و شهید پوست فروش است. با احداث کانال فوق شاخههای انتقال آب به خط مقدم و در قسمتهای راست و چپ منطقه به هم وصل شده و امکان تنظیم آب هر شاخه و کم و زیاد کردن دبی آب[۱] بسته به نیاز حوزهی آبدهی (تحت پوشش) فراهم میآید. علاوه بر آن کانال فوق بویژه ادامهی آن تا خور عبداللّه به عنوان یک مانع پدافندی موثر به هنگام عقبنشینیهای احتمالی عمل خواهد کرد. کارایی دیگر کانال فوق اگرچه در طراحی اولیه چندان توجهی به آن نشده است، نقشی است که در تخلیه و انتقال آب زمینهای خط مقدم دارد؛ در مواقعی که دشمن دست به سرازیر کردن آب زیاد برای بریدن خاکریزهای مقدم میزند. به لحاظ موقعیت آن، که از یک سو به خور عبداللّه و از سوی دیگر توسط کانال شهید ایوانی به اروند و از طرفی به وسیلهی ۴ شاخهی انشعابی به خط مقدم در نقاط مختلف مرتبط است (دو شاخه کانال شهید ایوانی و دو شاخه کانال شهید پوست فروش) امکان این را دارد تا در مواقعی که دشمن قصد سرازیر کردن آب یا به قولی تک آبی را داشته باشد، توسط یکی از شاخهها آب را دریافت کرده و از شاخهی دیگر مجدداً به خط مقدم در نقطهی دیگری سرازیر کرده و یا از طریق خور عبداللّه یا اروند تخلیه کند. (زنگنه، ۱۳۷۳، صص ۲۴-۲۵)
کانال شهید پوستفروش ( کربلا یا فارس)
کانال کربلا یا کانال فارس که شاخهی اصلی آن بعداً به نام شهید پوست فروش نامگذاری شد دارای حدود ۱۶ کیلومتر بود و طول کلی آن با احتساب کانال اصفهان (شهید بابایی) و آن قسمت از کانال شهید وظیفه دوست که احداث شده بود حدود ۲۵ کیلومتر بود. آبگیری آن از اروند و از حدود ۵ کیلومتری شمال فاو انجام میگرفت و دو ایستگاه پمپاژ در مسیر کانال احداث شده بود. حد فاصل اروند تا ایستگاه پمپاژ اول به طول ۲۵۰۰ متر بعنوان مخزن عمل میکرد که توسط ۱۸ عدد لولهی “مدگیر” به قطر ۳۲ اینچ در مواقع مد، آبگیری نموده و پمپها و مخزن را به تدریج تغذیه میکرد. به علت کافی نبودن حجم مخزن به ویژه در مواقعی که مدها کوتاه بودند اقدام به اصلاح و دژسازی طرفین خور موجود در کنار مخزن به موازات اروند (کنار جاده ساحلی) به طول حدود یک کیلومتر شد. (زنگنه، ۱۳۷۳، ص ۳۱)
شاخهی اصلی کانال از کنار امالقصر به طول حدود ۱۱ کیلومتر تا خط مقدم ادامه مییافت. کانال شهید وظیفه دوست (خلیلی) نیز بعد از ایستگاه دوم از کانال اصلی منشعب گردیده بود. کانال فوق در سمت راست جاده امالقصر حدود ۴۸۰۰ متر احداث شده بود و در قسمت چپ به طول ۱۵۰۰ متر تا خور عبداللّه ادامه مییافت. از کانال شهید وظیفه دوست به فاصله کمتر از یک کیلومتر (۷۰۰ متر) از جاده امالقصر کانالی موسوم به کانال اصفهان (شهید بابایی) به موازات جاده امالقصر تا خط مقدم ساخته شده بود که انتهای آن به سمت راست منحرف شده بود. علت انحراف به راست در انتهای کانال بعد از جاده کارخانه نمک محدود بودن دید در شب و احتراز از آتش دشمن بود. (زنگنه، ۱۳۷۳، ص ۳۱)
کانال اصفهان (شهید بابایی)
این کانال به طول تقریبی ۳ کیلومتر و عرض بین ۲۰ تا ۲۵ متر حدفاصل کانال شهید وظیفه دوست (خلیلی) و خط مقدم به موازات جادهی امالقصر ایجاده شده بود. دژهای طرفین این کانال عمدتاً توسط بولدوزر باتلاق رو در دو مرحله و در شب احداث شد و در قسمتهای زیادی از آن (نزدیک خط مقدم) از غلطک استفاده نشده است. اگرچه دژهای این کانال در برابر آب مقاومت کافی داشتند، ولی برخورد گلوله به بعضی نقاط ضعیف آن ایجاد مشکل میکرد. (زنگنه، ۱۳۷۳، ص ۲۹)
هدف اصلی از احداث کانال شهید پوست فروش (فارس) و کانالهای منشعب از آن (کانالهای شهید وظیفه دوست یا خلیلی و کانال اصفهان یا شهید بابایی) سرازیر کردن آب به خط مقدم در منطقهی حائل بین نیروهای خودی و خاکریز دشمن از ساحل خور عبداللّه تا قسمتهای غربی جادهی بصره است به نحوی که با خیس نگه داشتن زمینهای مقابل، دشمن امکان تکهای مکرر و گاهبهگاه از وی سلب شده و نیروهای عراقی به ویژه تانکها و نفربرها و ماشینهای جنگی که تکیهگاه اصلی نیروهای دشمن در هجومها و تک و پاتکهای مذبوحانهشان بود امکان عبور نداشته باشند. طبیعتاً با اجرای طرح فوق بخش اعظمی از نیروها و ادوات نظامی که در خطوط مقدم برای دفع حملات احتمالی خصم زبون مستقر بودند آزاد شدند و امکان استفاده از آنها در مناطق دیگر میسر شد. کما اینکه بنا به اظهار نیروهای مستقر در خط، پس از اجرای طرح و آبگرفتگی منطقه مورد نظر نیرو و امکانات قابل توجهی با توجه به محدودیتی که آب برای دشمن در استفاده از امکانات و نیروهایش ایجاد کرده بود و اطمینانی که در مسئولین نظامی در مورد رفع خطر هجوم تانکها حاصل شده بود، آزاد شده و نیروها از منطقه خارج گردیدند. علاوه بر هدف اصلی که ذکر شد خسارات ناشی از نفوذ آب به مواضع و سنگرهای دشمن به طور ضمنی، مد نظر بوده است به ویژه آنکه گزارشاتی مبنی بر حفر شبکهای از کانالی سرپوشیده و باز با دستگاه و با نفر به خصوص در قسمت غرب جاده امالقصر توسط مهندسیرزمی دشمن حتی تا فاصلهی ۲۰۰ متری خط مقدم خودی واصل شده بود. حدس مسئولین بر این بود که کانالهای فوق محل عبور امن و مطمئنی برای نیروهای عراقی در هجوم غافلگیرانه به خاکریزهای خط مقدم ما بوده است. بنابراین هدف دیگری که مورد توجه قرار گرفت بیاثر کردن نقشه و تلاش دشمن در این زمینه با سرازیر شدن آب به داخل کانالهای ذکر شده بود. مضاف بر اینکه با توجه به مسیر طولانی کانال اصلی و شاخه انشعابی آن آب نسبتا شیرین (چون آب در موقع مد وارد کانال میشود کاملا ًشیرین نیست) در دسترس رزمندگان خط مقدم و نیروهای مستقر در مسیر کانال و اطراف آن جهت مصارف بهداشتی و شستشو و آبتنی قرار میگرفت. استفاده مفید دیگر قابل استفاده بودن و در دسترس بودن آب کانال در بخش بزرگی از منطقه و در خط به هنگام استفادهی دشمن از گازهای شیمیایی بود. (زنگنه، ۱۳۷۳، ص ۲۴)
«در كنار اقدامات فوق، قرارگاه نوح در نظر داشت تا با حفر كانال در ساحل خورعبدالله و حضور در آنجا ضمن ايجاد درگيري مستقيم با شناورهاي دشمن، خورعبدالله را ببندد، اما احداث جاده و بهخصوص حفر كانال، به خاطر كمبود دستگاههاي مهندسي و نامناسب بودن زمين، خيلي كند پيش ميرفت.*** دو ناوتيپ كوثر و اميرالمؤمنين(ع) سپاه كه مأموريت داشتند خود را به خورعبدالله برسانند علاوه بر آماده نشدن كانال، مشكلات ديگري نيز براي حضور در خور داشتند. (احمدی،۱۳۸۶، ص ۳۱)
نقش گردانهای پمپاژ
عملیات آبی از جمله روشهای نظامی بود كه رزمندگان ایرانی به كمك طراحی دقیق مهندسان نیروهای مهندسیرزمی و از جمله مهندسان جهاد سازندگی آن را اجرایی كردند. برای اینكه عملیات آبی در جبهههای جنوب اجرا شود باید میلیونها متر مكعب آب به خطوط مقدم منتقل میشد كه با ساخت كانال، آب رودخانههای بزرگ یا دریا را در چند مرحله پمپاژ، به خاكریز محل درگیری میرساند و ایستگاه پمپاژ نهایی، آن را به سمت دیگرِ خاكریز پمپ میكرد. كندن كانالهایی كه عمود بر خطوط درگیری بود با مخاطرات زیادی همراه بود كه كانال امالقصر و كانال شهید پوست فروش در فاو از جمله این كانالها بود.از نیروهای پشتیبانی مهندسی جنگ جهاد سازندگی در منطقهی فاو دو گرداان پمپاژ فعالیت مستمر و پویا داشتند اولی مهندسی جنگ جهاد خراسان در محور کانال شهید ایوانی و جهاد اصفهان که در محور کانال شهید وظیفهدوست، مشغول کار و فعالیت بودند.مهندسی جنگ جهاد خراسان بعد از دریافت ایستگاههای پمپاژ از جهاد کرمان از مقر ستاد کربلا در اهواز به منطقه عملیات فاو اعزام شد و گروهان پمپاژ آن، فعالیت مستمر خود را تا زمان تخلیهی فاو ادامه داد.
برخی از فعالیتهای گروهانهای پمپاژ مهندسیرزمی جهاد:
– انتقال و پمپاژ آب از رودخانه اروندرود به پشت خاکریزهای دشمن و تقویت مواضع پدافندی آبی، به طوری که پمپاژ آب در منطقه که موجبات آزادسازی بیشتری از نیروها را فراهم کرد و طبق اظهارات فرماندهان، ۲ الی ۳ لشکر توانستند منطقه را ترک کنند و فقط معابری به عنوان محورهای نفوذ قرار داشت که آن هم بوسیلهی نیروهای اندک قابل حفاظت و نگهبانی بود.
– احداث اولین کانال به نام شهید ایوانی که با اتصال به کانال شهید وظیفهدوست، تقریباً اروندرود را به خورعبداللّه متصل میکرد.
کانال شهید ایوانی به طول تقریبی ۶ کیلومتر در شمال منطقه عملیاتی حفر گردید که به موازات خطوط مقدم جبهه بود که کانالهای فرعی عمود بر کانال شهید ایوانی، آب را به خط مقدم جبهه میرساندند. کانال شهید ایوانی جادههای فاو- البحار، فاو- بصره را قطع مینماید.
پمپاژ آب توسط ایستگاه اول: در شرق کانال در محل تقاطع کانال با اروند رود ایستگاهی دارای ۶ پمپ به همراه لولههایی که بوسیلهی جزر و مد آب لازم مورد نیاز را به کانال تخلیه میکرد ایجاد شد.این پمپها زمانی که به علل مختلف، لولهها نمیتوانست آب کافی را برای کانال تهیه کنند، شروع به کار میکردند.پمپاژ آب توسط ایستگاه دوم: این ایستگاه در غرب جاده فاو- البحار در کنار کانال فرعی بود که به صورت موازی با جاده، آب را از کانال شهید ایوانی به این کانال فرعی و از آنجا به خط مقدم پمپاژ مینمود. این ایستگاه در معرض دید مستقیم دشمن قرار داشت و مرتب دشمن آن را زیر آتش میگرفت و در نتیجه برادران گروهان مهندسی پمپاژ در امان نبودند و بالاخره در همین محل دو تن از جهادگران به شهادت رسیدند. بنابراین برای امنیت بیشتر، ایستگاه به ۵/۲ کیلومتری شرق جاده فاو- البحار در میان نخلستانها انتقال یافته و در آنجا کاملاً استتار شد.پمپاژ آب توسط ایستگاه سوم: برای بالابردن راندمان کار پمپاژ و تقویت مواضع پدافندی آبی، تصمیم بر این شد که کانال شهید ایوانی تعریض و گسترش داده شود و امتداد آن به جادهی فاو- بصره برسد.
مسیر کانال بهطرف غرب جاده فاو- البحار مرتب گردید و لایروبی کانال شهید ایوانی انجام شد و برای اینکه آب بهتر به غرب جاده فاو البحار سوار شود، به جای کانال، آب بالا آورده شد.
منظور از «به جای کانال» این است که با زدن سد بر روی کانال، آب پشت سد جمع شده و سپس میتواند با فشار بیشتری به فاصله دورتر از کانال، جریان پیدا کند.برای اینکه بتوان آبهایی را که از طریق کانال شهید ایوانی در شرق جاده البحار- فاو ذخیره میشد بهطرف غرب جاده پمپ کنند، ایستگاهی در شرق جاده البحار- فاو نصب شد که دارای ۱۰ پمپ بود. این پمپها بر روی ارتفاع ۵/۴ متر قرار داده شدند که آبها را بهطرف غرب جاده البحار- فاو انتقال میدادند و از آنجا تا جاده فاو- بصره هدایت میشد و در امتداد این جادهها بهطرف شمال منطقه (خطوط مقدم جبهه) میرفت و در آنجا با ایجاد مناطق باتلاقی، موضع پدافندی نیروهای اسلام را تقویت میکرد.
پمپاژ آب توسط ایستگاه چهارم: چهارمین ایستگاه: به منظور خشک کردن دریاچه نمکی بود که در شمال غربی فاو در شرق جاده فاو- بصره و امتداد آن قرار داشت، این دریاچه از حوضچههایی پر از نمک، املاح، گل و لای و آب انباشته شده بود که به دلیل نیاز نیروهای خودی به این منطقه برای استقرار، برادران به منطقه اعزام و به وسیله دو پمپ، اقدام به پمپاژ این محدوده و خشکانیدن آن کردند که بعد از اتمام عملیات این ایستگاه جمعآوری شد.» (سلمانی لطف آبادی، ۱۳۸۵، جلد ۵، صص ۲۵۷ و ۲۸۵).
· تحكيم مواضع و گسترش عقبه
بخشي از اقدامات يگانها در زمينه تقويت خطوط پدافندي، شامل تقويت خاكريز و سنگرهاي نفرات در خطوط مقدم بود كه عمدتاً از طرف مهندسي يگانها و كمك مهندسي جهاد صورت ميگرفت، ولي فشار ناشي از طولاني شدن عمليات و وارد آمدن خسارات و تلفات نسبتاً زياد به يگانها موجب گرديد تا توان و امكانات غالب آنها كاهش يابد، بهطوري كه حتي بعضي از يگانها قدرت تقويت خاكريز و عقبههاي خودشان را نيز نداشتند. براي رفع اين مشكل به لشكر۱۴ امام حسين(ع) كه از نظر مهندسي در وضعيت مطلوبتري قرار داشت، چند مرتبه خطحد جديدي واگذار شد و اين يگان نيز با استقرار در اين خطوط به تقويت خاكريز و تحكيم استحكامات پرداخت.*
همچنين تعدادي از يگانها كه وضعيت خطوط پدافندي آنها اجازه فعاليت دستگاههاي مهندسي را نميداد، براي در امان ماندن از آتش عراقيها اقدام به كندن كانال كردند.** بعضي از يگانها نيز به ساختن سنگرهاي دو سقفه مبادرت نمودند كه تحمل گلوله خمپارههاي سنگين دشمن از قبيل ۸۱، ۱۲۰ و حتي۱۶۰م.م را داشت. بعد از اقدامات فوق كه چندان هم سريع انجام نميگرفت، به مقدار قابل ملاحظهاي امنيت نيروهاي در خط، افزايش يافت،*** ولي هنوز به علت محدود بودن عقبهها، در نقل و انتقالات، تدارك خطوط و ترددها، تلفات نيروهاي خودي قابل ملاحظه بود، به همين خاطر به موازات اقدامات فوقالذكر طرحهايي كه براي گسترش عقبهها تهيه شده بود به مرحله اجرا گذاشته شد، مهمترين ضعف عقبه مربوط به دو قرارگاه نوح و به ويژه نجف بود،**** زيرا دو قرارگاه داراي يك عقبه مشترك (جاده امالقصر) بودند و حدود ده يگان ميبايد تمام نقل و انتقالات خود را از روي اين جاده انجام ميدادند و دشمن نيز بيشترين آتش خود را متوجه يك نقطه از اين جاده كرده بود، اين نقطه كه سه راهي كارخانه نمك نام داشت به سه راه استقامت و شهادت معروف شده بود،* به همين خاطر تقويت عقبهها با احداث جادههاي جديد و در نتيجه تجزيه آتش دشمن يكي از ضروريات بود، لذا قرارگاه نجف اقدام به احداث چند عقبه كرد كه يكي از پيچ جاده امالقصر [بعد از پايگاه موشكي] بهطرف كارخانه نمك [ابتداي چهار ضلعيها] امتداد مييافت و ديگري قرار بود از محل اتصال دژ و جاده خاكي پايگاه موشكي بهطرف جاده آسفالت كارخانه نمك [وسط چهار ضلعيها] متصل شود.
قرارگاه نوح نيز در راستاي طرح پدافندي خود در نظر داشت ضمن تكميل خاكريزهاي دو جداره جاده امالقصر، با احداث خاكريزهايي در طرفين جاده مذكور، خطوط پدافندي خود را محكمتر كند و در همين حال نيز با قرارگاه نجف از طرف راست جاده الحاق نمايد و بالاخره از سمت چپ جاده، خود را به خورعبدالله برساند.علاوه بر آن قرارگاه نوح در حال احداث جادهاي نيز براي تقويت پايگاه موشكي [سمت چپ جاده] بود.
همانطور كه قبلاً نيز اشاره شد پيشرفت كارهاي مهندسي به دلايل مختلف از جمله وضعيت نامناسب و باتلاقي منطقه خيلي كند بود، به همين خاطر با توجه به تعيين اولويتها، آماده شدن عقبههاي مورد بحث چندين هفته به طول انجاميد. همچنين گسترش قرارگاه نوح بهطرفين جاده خيلي كند پيش ميرفت و امكان تشكيل يك خط پدافندي گسترده در فرصت چند روزه غير ممكن مينمود، اما اين قرارگاه با احداث چند خاكريز عمودي در طرفين جاده امالقصر ـ بهخصوص به طرف خورعبدالله ـ توان پدافندي خود را قوت بخشيدتا بعداً ضمن الحاق با قرارگاه نجف و زدن دژ چهارمتري به عنوان خط دوم، طرح پدافندي خود را با رسيدن به خور تكميل كند.
· حفر کانال نفررو” تلاش براي تأمين جاده شني“
اشغال جاده شني در تاريخ ۴/۱/۱۳۶۵ توسط عراقيها، در ذهن برادران تداعيكننده كسب آمادگي دشمن براي بازپسگيري فاو بود، لذا از همان ابتدا فرماندهي قرارگاه خاتم(ص) بيرون راندن دشمن از جاده شني را در دستور كار يگانهاي همجوار اين جاده قرار داد.لشكر۴۱ ثارالله [از قرارگاه نجف] در غرب جاده شني و لشكر نجف [از قرارگاه كربلا] در شرق اين جاده [قسمتي از جاده شني و جاده استراتژيك بهطرف اروند] مستقر بودند و دشمن نيز روي حدود يك و نيم كيلومتر از جاده مذكور مستقر شده بود. از آنجا كه اطراف جاده فوق را آب گرفته و باتلاقي بود، به علاوه دشمن در پد جنوبي كارخانه نمك كه تقريباً داراي فاصلهاي بين ۱۵۰ تا ۳۰۰ متر با جاده شني بود بر اين جاده تسلط داشت، اجراي عمليات روي جاده مذكور كه فاقد سنگر و مواضع پدافندي بود، مشكلات فراواني داشت، به همين خاطر برادران تصميم گرفتند تا با كندن كانال، كمكم خودشان را روي جاده مذكور به دشمن نزديك كنند و با انهدام آنها بهتدريج جاده را آزاد نمايند. لشكر۴۱ ثارالله با تمام نيرويي كه در اختيار داشت [حدود يك گروهان] در غرب جاده، كار كانالكني را شروع كرد*** كه به خاطر حساسيت جاده و كمبود نيرو، اين لشكر با لشكر عاشورا تعويض شد و لشكر۳۱ عاشورا نيز به ادامه كندن كانال پرداخت.» (احمدی، ۱۳۸۶، صص ۲۱ – ۲۷)
· خاکریزهای تعجیلی
در عملیات والفجر ۸، احداث “خاکریزهای تعجیلی” و نیز انتقال آب بوسیله کانال جلوی خطوط مقدم، مهمترین اقدامات حین تک، تثبیت منطقه و مقابله با پاتکهای دشمن- با استفاده از عوارض طبیعی منطقه – بود. در صورتی که این دو کار انجام نمیگرفت، با توان زیادی که دشمن جهت باز پس گیری منطقه وارد عمل نموده بود، رزمندگان اسلام توان مقابله با دشمن را نداشته یا متحمل تلفات و آسیبهای بسیار شدیدی میشدند» (مقاله شماره ۱، ۱۳۷۶، ص ۲۹۰)
· تلاش جهت ايجاد تونل و پل
الف – پلهاي ثابت و تونل
طرحهايي كه براي برقراري ارتباط بين دو طرف ساحل اروندرود وجود داشت، پلهاي ثابت و پلهاي شناور بود. براي احداث پلهاي ثابت كه به دو نوع ستوني روي آب و تونلي زير آب تقسيم ميشد، بعد از عمليات اقداماتي شروع شد.
ساختن پل ثابت ستوني روي آب را وزارت راه و ترابري به عهده گرفت و گروهي را نيز جهت آماده ساختن ساحل براي نصب پل به منطقه فرستاد. اين گروه در ابتداي كار شيميايي شدند و به همين علت حدود دو هفته كارشان تعطيل شد و بعد از دو هفته، كار احداث پل، كه ابتدا منحصر به شمعكوبي بود، مجدداً شروع شد.* ولی پس ار چندی کار کلاً متوقف شد.
نوع ديگر پلهاي ثابت يعني پل تونلي به دو گونه احداث ميشد، يك نوع كف رودخانه (زير آب) و نوع ديگر زير رودخانه، تونل زير رودخانه كه ميبايستي به وسيله دستگاههاي تونلكن مخصوص مترو احداث ميشد، فقط چند مرتبه در حد صحبت مطرح گرديد و كمكم به فراموشي سپرده شد.براي احداث تونل كف رودخانه قرار شد، بنياد مستضعفان با وزارت سپاه هماهنگي لازم را به عمل آورد، زيرا يكي از شركتهاي اين بنياد در زمينه زدن تونلهاي كف رودخانه تجربه داشت، لذا مسئول اين بنياد ضمن درخواست از مسئولان قرارگاه مبني بر استفاده بيشتر از امكانات بنياد مستضعفان در اين زمينه ميگفت:« شركت جنرال مكانيك ما در اين كار [ساختن تونل كف رودخانه] تجربه خوبي دارد.»(۳۴)
در زمينه تونل كف رودخانه نيز هيچگونه اقدام و برنامهريزي و بررسي خاص صورت نگرفت و اين هم به فراموشي سپرده شد.**
ب- پلهاي شناور (دوبهاي، يونيفولوت)
ب-۱ – پل دوبهای
شناورهاي دوبهاي كه ساخت آن را وزارت صنايع سنگين از مدتها قبل شروع كرده بود، در آخرين روزهاي سال ۱۳۶۴ تعداد ۴۸ فروند آن آماده گرديد و در سواحل بوشهر و بندر امام به آب انداخته شد.*براي انتقال دوبهها به اروند شناورها ميبايد از مسيري حركت ميكردند كه زير ديد رادارهاي دريايي عراق قرار داشت و به همين علت پس از شروع جنگ رفت و آمد كشتيها به بندر امام كه با مخاطرات فراواني همراه بود، قطع گرديد. ضرورت نصب پل بر روي اروند براي حفظ و تثبيت منطقه عملياتي والفجر۸ ايجاب ميكرد تا به هر صورت ممكن دوبهها به اروند منتقل شوند.
انتقال دوبهها به نيروي دريايي سپاه واگذار شده بود و براي اينكه برادران حامل دوبهها از حملات هوايي دشمن در امان باشند، تصميم گرفته شد كه شب هنگام دوبهها انتقال داده شود اما به علت اينكه علايم دريايي جهت راهنمايي شناورها در اين مسير وجود نداشت، اين برادران قادر نبودند در شب حركت كنند.
برادر فروززنده مسئول مهندسي قرارگاه خاتم(ص) موانع كار را چنين بيان ميكند:
“مشكلي كه ما داريم، بويهگذاري** و هدفهاي كاذب است.”
بويهگذاري به عهده نيروي دريايي ارتش بود كه طبق اظهارات مسئولان اين نيرو، اين كار حدود ۱۲ روز طول ميكشيد و با توجه به شرايطي كه بر منطقه عملياتي حاكم بود، دوبهها خيلي زودتر از اين ميبايد انتقال مييافتند، لذا برادران مصمم بودند تا هرچه زودتر دوبهها به منطقه منتقل شود. برادر رحيم صفوی فرمانده نيروي زميني بر ضرورت تسريع در كار چنين تأكيد ميكند:”توپ ميآيد، [هليكوپتر] سوپر فرسون ميآيد، هواپيما ميآيد، ولي نبايد مانع كار شود.”
بالاخره براي انتقال دوبهها، برادران نيروي دريايي سپاه تصميم گرفتند تعدادي از دوبهها را با هم و به صورت كاروان حركت دهند، به همين خاطر در تاريخ ۶/۱/۱۳۶۵ تعدادي يدككش و لنج كه هر يك به نسبت قدرت خود يك تا دو دوبه را جهت حمل به اروند يدك كرده بودند*** به صورت كارواني كه در حدود دو كيلومتر طول داشت از بندر امام حركت كردند. برادر قوسي فرمانده كاروان در زمينه چگونگي انتقال ميگويد:”ساعت ۹ صبح از بندر امام با ۱۸ دوبه حركت كرديم، از راه بوسيف كه امن است آمديم و ساعت ۱۲ شب آخرين شناورمان به بوسيف رسيد و آنجا لنگر انداختيم، صبح روز بعد (۷/۱/۱۳۶۵) از بوسيف حركت كرديم، جريان آب بر خلاف حركت ما بود، به همين خاطر سرعت ما حدود دو تا سه گره بود.”
حوالي ساعت ۱۲ وقتي كه كاروان به نزديكهاي رودخانه بهمنشير رسيد، يك هواپيماي دشمن بالاي كاروان ظاهر شد و بعد از حدود ۱۰ دقيقه اولين حملات هوايي عراق با دو فروند هواپيما شروع شد. فرمانده كاروان در مورد نحوه حمله هواپيماهاي دشمن اظهار ميدارد:”دو ميراژ با ارتفاع خيلي پايين آمدند، بمبهايشان را ريختند تقريبا ۱۰متري شناورها افتاد، يكي از ميراژها بر اثر اصابت (موشك) سهند ما، طرف اسكله العميه سقوط كرد،* بچهها خشابهايشان را پر كردند، ده دقيقه بعدش چهار فروند آمد يك يدككش را زدند و يك نفر زخميشد، يك ربع بعد پنج شش فروند آمدند. از بويه بهمنشير تا بويه بيكن بيشتر از هفده مرتبه به ما حمله كردند و در هر حمله هم كمتر از چهار پنج فروند هواپيما نداشت.”
در اوايل حملات هوايي، سكاني (راننده) يكي از شناورها كه ترسيده بود، قصد داشت به عقب برگردد ولي فرمانده كاروان با تيراندازي بهطرف وي مانع از عقبنشيني ستون شد.** حركت كاروان دوبهاي همچنان بهطرف اروند ادامه داشت و هواپيماها نيز پيدرپي از پشت، كاروان را مورد حمله قرار ميدادند، در طول حملات هوايي يكي از لنجها بر اثر اصابت يك موشك اگزوست غرق شد و دوبه اين شناور در دريا رها شد.خدمههاي پدافندها مرتب يا در حال خشابگذاري و يا در حال تيراندازي بودند. برادر قوسي ميگفت:
“مسئول پدافندها به برادران خدمه سلاحها گفت؛ چون فرصت تعويض لولهها نيست لذا لولهها را با آب خنك كنيد.”
به دنبال هر حمله هواپيماها تعدادي از برادران شهيد و يا زخمي ميشدند بهطوري كه در اواخر حملات هواپيماها، تمام خدمه پدافندها شهيد و يا زخميشده بودند و فقط مسئول پدافندها سالم مانده بود كه به تنهايي پشت يكي از توپها نشست و به مقابله با هواپيماها پرداخت. مسئول كاروان در اين خصوص ميگويد:”وقتي مسئولين قبضهها شهيد يا مجروح شدند، مسئول پدافندها به تنهايي خشابگذاري و تيراندازي ميكرد، حدود ۱۰۰۰ تير شليك كرد و تمام هيكل او يكپارچه دود شده بود.”سماجت و اصرار كاروان در حركت خود موجب شد تا دشمن به گمان اينكه ما قصد تصرف اسكلههاي البكر و العميه را داريم، اقدام به ارسال چند ناوچه از امالقصر بهطرف دهانه خور عبدالله كند. حوالي ساعت ۲ بعدازظهر اين ناوچهها در حاليكه توسط رادارهاي ساحلي كنترل ميشدند بهطرف خور آمدند و وقتي نزديك دهانه خورعبدالله رسيدند، با آتش ادوات و توپخانه خودي روبهرو شدند. دراين درگيري يكي از شناورهاي دشمن غرق شد و يكي هم به گل نشست و چند شناور ديگر نيز كه آسيب ديده بودند بهناچار عقب بازگشتند، بالاخره حوالي غروب (۱۷/۱/۱۳۶۵) كاروان دوبهها در حاليكه ۱۲ دوبه همراهش*** بود بعد از يك درگيري چندساعته و با سرنگون كردن سه هواپيماي دشمن و تحمل حدود ۱۰ شهيد و ۳۰ مجروح خود را به اروند رساند.****فرمانده قرارگاه نوح در مورد اهميت اين اقدام ميگويد:
“بعد از جنگ اين اولين كارواني بود كه توانست از بوشهر به ماهشهر و از ماهشهر (بندرامام) به اروند بيايد.”
با توجه به شدت درگيري و حساسيت دشمن، برادران تصميم گرفتند تا بقيه دوبهها را در شب انتقال دهند، به همين خاطر چند روزي در انتقال بقيه دوبهها وقفه ايجاد شد و تا قبل از اينكه بقيه دوبههاي مورد نياز به منطقه منتقل شود، برادران واحد ترابري از دوبههاي موجود براي انتقال دستگاههاي مهندسي و غيره بهوسيله يدككش و شناورهاي متحرك استفاده ميكردند.
قبل از اينكه دوبههاي مورد نياز به منطقه آورده شود،* در زمينه نحوه نصب پل در بين فرماندهان و مسئولان مربوطه بحث بود، برادران وزارت صنايع سنگين ميگفتند بهتر است براي نصب پل از سيستم كابل براي مهار دوبهها استفاده نشود، زيرا سيستم كابلي، هم وقتگير است و هم نامطمئن. معاون وزارت صنايع سنگين در اين مورد اظهار ميداشت:
“من به آقاي دكتر روحاني گفتم، به آقاي نبوي هم گفتم كه به آقاي هاشمي بگويند اين پل، (تاب) فشار آب اروند را نميآورد، مگر اينكه با يدككش نگهش دارند، يعني اگر هواپيما با راكت بزند و كابلهاي مهارش قطع بشود، تمام مفصلهاي دوبهها ميشكند.”
در كنار اين مسئله برادران پيشنهاد ميكردند تا با استفاده از چهار يدككش براي كنترل دوبهها، پل را شبها نصب كنند و روزها دوبهها را در طرفين ساحل نگه دارند تا در طول روز از حملات هواپيماها نيز در امان باشند و شبها مورد استفاده قرار گيرند. آقاي بهزاد نبوي وزير صنايع سنگين بر اين پيشنهاد چنين تأكيد ميكند:”شما ۱۷، ۱۸ دوبه را ميتوانيد با چهار يدككش، شب در طول ۴۵ دقيقه نصب كنيد، (بدون مهار سيم بكسل) هر شب ميتوانيد نصب كنيد و صبح برداريد.”نصب دوبهها بهوسيله يدككش را برادران در بوشهر آزمايش كرده بودند و با شناختي كه از قدرت اروند و مفصلهاي دوبهها داشتند، معتقد بودند استفاده از يدككش بهترين روش براي نصب پل دوبهاي ميباشد.
بهرغم مسايل و پيشنهادات فوق، مهندسي قرارگاه اقدام به كوبيدن شمعهايي جهت مهار دوبهها كرده بود و در نظر داشت تا با مهار كردن دوبهها بهوسيله سيمبكسل، پل دوبهاي را نصب كند.
برادران جهاد- كه مسئوليت نصب پل به عهده آنها واگذار شده بود- نسبت به زدن پل اكراه داشتند و معتقد بودند با امكاناتي كه هواپيماهاي دشمن برخوردار هستند،** قبل از اينكه ما بتوانيم از پل استفاده كنيم، پل را منهدم ميكنند. اين برادران پيشنهاد ميكردند تا از دوبهها به صورت خضر يا يدككش براي حمل و نقل وسايل سنگين و غيره استفاده كنند. يكي از مسؤلان واحد مهندسي در جلسه قرارگاه خاتم(ص) در برابر اصرار برادران مبني بر نصب پل اظهار داشت:
“بايد اين انگيزه در برادران ايجاد بشود كه اگر قبل از اينكه حتي يك ماشين از روي آن رد بشود زده شد، اشكالي ندارد”
همچنين برادر ورشابي نيز اصرار داشت تا برادران قرارگاه از نصب پل صرفنظر كنند. مسؤلان قرارگاه با اشاره به مواردي از جمله بازتاب سياسي و نظامي اين امر و همينطور با ذكر قدرت پدافند خودي اصرار داشتند كه حتماً پل نصب شود.
برادر خلخالي معاون پدافند هوايي سپاه در تأكيد بر توان مقابله با هواپيماهاي دشمن در اين نقطه ميگويد:
“اين نقطهاي كه پل زده ميشود از ارتفاع پايين پوشش دارد و از ارتفاع متوسط هم هواپيما بايد از ۱۵ كيلومتري با پدافندهاي ما درگير شود. “بالاخره برادر علي شمخاني قائممقام فرمانده كل سپاه ضمن پذيرش پيشنهاد نصب پل در شب* و باز كردن آن در روز، در خصوص توان هوايي دشمن و امكان مقابله با آن اظهار داشت:
“توان نيروي هوايي عراق هم در حدي نيست كه هر روز بتواند با همان توان (حمله به كاروان دوبهها) به ما حمله كند، ما اينجا ثابت هستيم و امكان پدافند (سايت و توپ) آن را داريم.”
يكي ديگر از پلهاي شناوري كه طراحي شد و ساخت آن نيز در حال اتمام بود، پل يونيفولوت نام داشت. اين پل نيز همچون دوبهها در داخل كشور توسط كارخانجات صنعتي ساخته ميشد و از جمله مزاياي آن انعطافپذيري در عرض بود** و علاوه بر آن طي آزمايشاتي مشخص شده بود كه ميتواند تا ۸۰ تن بار را تحمل كند. برادر عليزاده معاون وزير سپاه كه در جريان ساخت اين پل قرار داشت در مورد اين پل ميگويد:
“يونيفولوت اولين پلي بود كه كارخانجات ما را به فكر واداشت. اين پل مهمتر از پلهاي پي.ام.پي است زيرا پل پي.ام.پي از دو طرف [ابتدا و انتها] به يكديگر متصل ميشود ولي اين پل از چهار طرف قابل اتصال است.”ساخت حدود ۷۰۰ متر از پل مذكور به پايان رسيده بود و تا اواخر فروردين ماه نيز به داخلِ حدود ۵۰۰ متر از آن فوم تزريق شده بود و مسئولان مربوطه تصميم داشتند تا اين پلها را كه در اهواز بود بهوسيله تريلر به منطقه منتقل كنند. يكي از مسئولان مربوطه در اين خصوص ميگفت:”چنانچه شمعكوبي مورد نياز انجام شود، ميتوانيم ظرف ده روز پل را منتقل و نصب كنيم.”(احمدی، ۱۳۸۶، صص ۳۳ – ۳۸)
برادر سالکی در ارتباط با مسئولیت نصب پل شناور فجری در عملیات والفجر ۸ میگوید:
“مسئولیت نصب پل فوق به لشکر ۴۰ صاحب الزمان (عج) واگذار گردید، لذا با نیروهای وزارت دفاع و نیروهای مجتمع شهید رجایی هماهنگی لازم در خصوص آموزش نیروهای گردان پل به عمل آمد این پل باید در روز باز و تردد قطع میگردید و در شب وصل و تردد انجام میگرفت. ناچاراً نصف پل را به سمت ساحل دور (دشمن) و نصف آن را به سمت ساحل نزدیک (خودی) انتقال میدادیم و این کار سختی بود. همچنین با شروع تشکیل یگان باید گردانها را سازماندهی و آماده اجراء مأموریتهای ویژه واگذاری میکردیم. به این خاطر بنده انتظار دارم از دوستانی که در آن مقطع زمانی ما را کمک کردند و بیشتر زحمت کار اجرایی بر عهده آنان بود حتماً در رابطه با تدوین شناسنامه یگان از آنان کمک بگیرید، به حق نیروهای جزء در آن مقطع زمانی خیلی کمک به ما کردند.”
سخن پایانی
- بخش مهندسی رزمی دفاع مقدس ، با توجه به اهمیتش ، طی قریب چهاردهه پس از جنگ تحمیلی از سوی یگانهای مهندسی ، از ارتقای خوبی برخوردار شده است ولی دروزارتخانه ها و شهرداریها مورد توجه کافی قرارنگرفته است ؛ تا در صورت پیش امد حوادث مشابه ؛ از امادگی لازم برخوردار بوده و بتوانند ثمر بخش باشند.
- تلاش و مجاهدت خستگی ناپذیر در جهت رفع کمبودها وتامین نیازهای ضروری روحیه ای سبب میشد ، بن بست وجود نداشته وبا اتکا به خود برای هر مشکلی راه حلی بیابند ،اگر همین روحیه دفاع مقدس ، پس از پایان جنگ تحمیلی در بخشهای کشور ساری و جاری میشد ، درهمه عرصه ها شاهد عطف و شکوفایی بی بدیلی در دنیا می شدیم .
- ضرورت دارد تحقیق ومستندی جامع و همهجانبه از تاریخ شفاهی مهندسی رزمی صورت گرفته و منتشرگشته واموزش داده شود .
- لازم است مهندسان رشته های مختلف تجارب مذکور را بهمراه اطلاعات مهندسی روز،آموزش دیده و برای شرایط اضطراری از امادگی لازم برخوردار گردند.
- همانطور که رزمندگان برای حفظ خاکریز بین خود و دشمن تاکید داشته وایحاد و جانانه از آن دفاع کردند ، لازم است در مرزهای سیاسی و فرهنگی و….. مرزهای بین دشمن وخودی مشخص وبا اقدامات پيشگيرانه بدفاع از مرزهای خودی برخواست .
کتب
- احمدی، اسدالله (۱۳۸۶)، عملیات والفجر ۸ (تلاش برای تثبیت)، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ویرایش دوم
- جباری، مجتبی (۱۳۹۱)، اطلس نبردهای ماندگار: شرح عملیات نیروهای زمینی در ۸ سال دفاع مقدس، شهریور ماه ۱۳۵۹ – مردادماه ۱۳۶۷، موسسه سوره سبز
- درودیان، محمد (۱۳۹۱)، خرمشهر تا فاو (بررسی نظامی – سیاسی جنگ بعد از آزادی خرمشهر تا فتح فاو و آزادسازی مهران؛ تیر ۱۳۶۱ تا مرداد ۱۳۶۵)، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران، چاپ یازدهم
- دری، حسن (۱۳۸۸)، عملیات والفجر ۸ (مجموعه مقالات)، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، تهران، چاپ نخست
- زنگنه، محمد ناصر (۱۳۷۳) ، طرح های پدافندی فاو ۲- کانالهای انتقال آب شهید پوست فروش و شهید وظیفه دوست، مرکز حفظ و نشر آثار دفاع مقدس وزارت جهاد سازندگی
- سرداری کرمانی، جمشید (۱۳۸۸)، تدوین تجارب مهندسی جنگ، کارفرما: معاونت دانش و پژوهش سپاه، مجری: دانشگاه امام حسین (ع)، مرکز مطالعات و پژوهش های مهندسی
- مختاری، مجید (۱۳۸۶)، گزارش عملیات قرارگاه کربلا در عملیات والفجر ۸ ،ج۱زمینهسازی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
- مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ (۱۳۹۱)، عملیات والفجر ۸ فتح فاو(طراحی، اجرا، نتایج، بازتابها)، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران، چاپ سوم
- نداف، مجید (۱۳۸۷)، نبرد فاو (گزارشی از عملیات والفجر ۸)، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران، چاپ ششم
مقالات
- مقاله شماره ۲۳، لشکر ۸ نجف در عملیات والفجر۸- پیشروی در عمق، گروه پژوهش فصلنامه، نشریه نگین، شماره ۱۶، سال پنجم، بهار ۱۳۸۵
- هاشمی فشارکی ؛ سیدجواد، تحول در مهندسی قرن ، مجله پرسمان اسفند و فروردین ۱۳۹۲ شماره ۱۳۵
- هاشمی فشارکی ؛ سیدجواد ، نقش مهندسی در دفاع مقدس ، مقاله ، ایثار پرس ، ۱۳۹۹
زیرنویس :
۱ نبودن خاكريز و دژي كه جاده استراتژيك را به جاده امالقصر و پايگاه موشكي متصل كند موجب شده بود تا آبي كه در حين عمليات از درياچه نمك رها شده بود، تا سه راهي فاو ـ امالقصر جريان يابد و از آنجا نيز به آبهاي كنار جاده امالقصر بپيوندد به همين خاطر تنها مانعي كه در اين منطقه جلوي دشمن وجود داشت، وضعيت باتلاقي زمينهاي مذكور بود.
۲ ضعفهاي پدافندي كه در بحثهاي گذشته تذكر داده شد، در كنار مشكلات و ضعفهاي اخير، همگي موجب بروز دلهره و اضطراب روزافزوني در سطح قرارگاه خاتم(ص) شده بود به گونهاي كه در آن حمله حتمي و قريبالوقوع دشمن بحثي به ميان نيامد.
۳ يكي از اقدامات اوليهاي كه برادران انجام دادند و تقريباً منحصر به همين عمليات نيز بود، ايجاد موانع و ميادين مين بود كه در مواردي با مشكلات فراوان توأم بود. فرمانده تيپ ۳۳ المهدي(عج) در اين باره ميگفت:
« براي ايجاد موانع بچههاي ما ـ مجبور هستند از داخل باتلاقها بروند تا سيمخاردار بكشند، اگر پوتين پايشان بكنند توي گل گير ميكنند و وقتي هم كه پوتينهايشان را در ميآورند، تركشهاي موجود در گلها پاهايشان را ميبرد. الان اغلب بچهها پاهايشان زخم شده است و براي ساختن سنگر حدود پنج هزار گوني پر از خاك كردهايم.» نوار شماره ۷ جلسه قرارگاه خاتم(ص) ۵/۱/۱۳۶۵٫
۴ دو كانال در نظر گرفته شده بود، يكي تعجيلي و ديگري كانال اصلي، كه اولويت كندن باكانال تعجيلي بود.
۵ قرار بود داخل كانال، آب انداخته شود تا مانعي بر سر راه نيروهاي پياده بهخصوص تانكهاي دشمن باشد و نيروهاي خودي از دژ به عنوان خط مقدم خود استفاده كنند.
*** عرض اين كانال تعجيلي ۱۰ متر و عمق آن نيز ۵/۳ متر منظور شده بود ديواره طرفين كانال داراي شيبي بود كه عرض كف كانال را به .۸ متر ميرساند (به نقل از برادر شيرزاد، مسئول احداث كانال، نوار شماره ۳ جلسه قرارگاه خاتم(ص) ۴/۱/۱۳۶۵٫)
* اين قسمت از دژ را بهصورت تعجيلي احداث كردند تا زماني كه آب پمپاژ ميشود مانع از نفوذ آن بهطرف فاو گردد.
** قرارگاه كربلا با برخورداري از دو جاده آسفالت البحار و استراتژيك تا حد زيادي مشكل عقبهاش حل شده بود. مسئله بعدي اينكه كارهاي ديگر مهندسي در خطوط اول شامل تقويت خاكريزها و دو جداره كردن بعضي از خطوط و احداث يا ترميم بعضي از جادهها بود كه در قسمتهاي بعدي گزارش به اين تلاشها اشاره ميشود.
* در جلساتي كه برگزار ميشد فرماندهان، تكميل پروژههاي مهندسي را به عنوان تنها داروي نجاتبخش منطقه ذكر ميكردند، و مكرراً ضمن اشاره به حمله قريبالوقوع عراق، از واحد مهندسي خواستار تلاش بيشتري ميشدند. برادران مهندسي نيز در آن شرايط وعدههايي ميدادند و در عمل هم تلاش زيادي ميكردند ولي قادر به انجام وعده خود نبودند.
** تغيير تدبير فرماندهي نيز معلول كمبود امكانات مهندسي بود.
* مسئول كانال نجف در اولين جلسه، وعده پمپاژ ۵۰۰ ليتر آب در ثانيه را ظرف ۴۸ ساعت آينده داد ولي نتوانست عملي كند. در اين جلسه برادران صفوي، رشيد و غلامپور ميگفتند، اگر كانال آماده نشود و نتوانيم آب جلوي دشمن بيندازيم، دشمن به زودي [كمتر از سه روز تا يك هفته ديگر] حمله ميكند و منطقه را پس ميگيرد..
** يكي از دلايل كمبود امكانات مهندسي، مخالفت ارسال دستگاههاي مورد نياز به جبهه بود، برادر فروزنده در اين باره ميگفت: «رفته بودم پيش آقاي موسوي [نخستوزير] وي ميگفت: آقاي هاشميرفته يك جا را كه مربوط به تشكيلات جنگ بوده است ديده و برگشته به ما گفته، ديگر امكانات مهندسي [به جبهه جنوب والفجر۸] نفرستيد.»
* در جلسه اي كه در تاريخ ۴/۱/۱۳۶۵ در قرارگاه كربلا (در فاو) توسط برادر رحيم صفوي برگزار شد، قرار شد تعدادي كمپرسي از قرارگاه نوح و جهادهاي ديگر به منظور فوق كمك بدهند تا مهندسي با ۱۰ كمپرسي از غرب و ۲۳ كمپرسي از طرف شرق دژ مربوطه را احداث كند.
** كانالي كه از اروند بهطرف جاده استراتژيك احداث ميشد در روي جاده البحار به دو شعبه تقسيم ميشد كه اين كانال (كانال انشعابي) توسط لشكر۱۴ امام حسين(ع)[ ویگانهای مهندسی جهاد مامور به آن لشکر(میرشفیعیان)] احداث گرديد و به همين خاطر به كانال امام حسين(ع) معروف شده بود كه آمادهتر از كانال نجف بود. كانال اصلي هم كه توسط قرارگاه نجف احداث ميشد به كانال نجف معروف بود.
*** اتصال جاده حدود ۲۷/۱/۱۳۶۵ به پايان رسيده بود و پمپاژ آب نيز با دو پمپ انجام ميشد، كه نسبت به طرح ضعيف بود و آب به پمپهاي جاده استراتژيك نمي رسيد. بههمين خاطر پمپها بعد از مدتي كاركردن به علت تمام شدن آب و هوا كشيدن، خاموش ميشدند.
[۱] . دبی آب: در اصطلاح مهندسی به میزان حجم ورودی یا خروجی آب در واحد زمان گفته میشود.
*** براي كندن كانال احتياج به بيل مكانيكي مخصوص بود كه قدرت كار در باتلاق را داشته باشد. با اقدامات مسئولان بعد از چند روز ركود در كار كانالكني، بيل مخصوص (هيتاچي) آن هم نه به تعداد مورد نياز به دست برادران رسيد، ولي در حين كار متوجه شدند هنگام جزر و مد، گل و لاي اطراف مجدداً داخل كانال ميشود و كاملاً آن را پر ميكند به همين خاطر عملاً كندن كانال به بنبست رسيد در حالي كه بعضي از مسئولان مهندسي (سرداري و وفايي) معتقد بودند كه براي كندن كانال در آنجا احتياج به لايروب ميباشد.
* پدافند حدود ۵۰۰ متر از چهارضلعيهاي كارخانه نمك [در خطحد قرارگاه نجف اشرف] نيز به لشكر امام حسين(ع) كه تحت امر قرارگاه كربلا روي جاده البحار خواهد داشت، واگذار گرديد و بعد از مدتي اين لشكر قسمتي از خطحد تيپ المهدي را تحويل گرفت تا شكافي كه بين خود و آن تيپ بود و تيپ المهدي جهت زدن خاكريز (حدود ۲۵۰ الي ۳۰۰ متر) در آن قسمت اظهار عدم توانايي ميكرد، بپوشاند.
** اولين يگاني كه در اين منطقه اقدام به كندن كانال كرد، لشكر ۴۱ ثارالله بود كه مورد توجه همه فرماندهان قرار گرفت اين كانال كه در امتداد غربي جاده شني يعني از محل تلاقي اين جاده با كارخانه نمك بهوسيله دست كنده شده بود، حدود يك و نيم متر عمق و ۵۰۰ متر طول داشت. بعد از اين اقدام لشكر ثارالله، خط كانال كني به توصية فرماندهان قرارگاهها بهويژه قرارگاه خاتم(ص) رواج پيدا كرد و يگانهايي چون ۳۳ المهدي(عج)، انصارالحسين(ع)، فجر، ۵ نصر و (عمدتاً يگانهاي دو قرارگاه نوح و نجف) شروع به كندن كانال كردند كه تأثير زيادي در كاهش تلفات خودي داشت.
*** دشمن با مستقر كردن خمپاره ۱۶۰ در امتداد جاده امالقصر كه لشكر۱۹ فجر روي آن خط داشت، سنگرهاي اين يگان را ميزد، لذا برادران اين لشكر با استفاده از الوار و غيره سنگرهاي دو سقفه ساختند و بعضي يگانها نيز سنگرهاي يك سقفهاي كه در برابر گلولههاي ۸۱ مقاوم بود، ايجاد كردند. برادر كميل كهنسال معاون لشكر۲۵ كربلا ميگفت: «در كنار خاكريزمان كانالي به عمق يك و نيم متر زديم و روي آن را هم با دو رديف الوار و كيسه خاك پوشانديم كه در برابر خمپاره ۸۱ مقاومت ميكند و بعد از اقدامات مهندسي و كندن كانال چند روزي است كه تلفات ما به صفر رسيده، در صورتي كه قبلاً روزي سه چهار شهيد و زخمي ميداديم.» در خصوص وضعيت نيروهاي خودي قبل از كانال برادر نورعلي شوشتري معاون قرارگاه نجف در اين جلسه ميگفت: «به خاطر كوتاه بودن دژهاي چهارضلعي كارخانه نمك، برادران نميتوانند بايستند و از طرف ديگر چون پشت دژها آب است [و برادران نيز مجبورند روي خاكهاي نمناك پشت دژ جهت پدافند و محفوظ ماندن بخوابند]، چند نفر از برادران تيپ ۳۲ انصارالحسين(ع) فلج شدهاند.» كه البته اين يگان نيز به دليل روبهرو شدن با مشكلات مذكور اقدام به كندن كانال كرد تا نيروها از وضعيت مناسبتري برخوردار شوند.
**** عقبههاي قرارگاه كربلا وضعيت بهتري داشتند و تقريباً به غير از تيپهاي ۱۰ سيدالشهدا(ع) و ۴۴ قمربنيهاشم(ع)، بقيه يگانهاي اين قرارگاه عقبههاي مناسب و بعضاً جداگانهاي داشتند.
* يگانهاي قرارگاه نجف كه عموما در كارخانه نمك مستقر بودند، ميبايد از سه راهي بهطرف خط حد خود ميرفتند و خطوط پدافندي قرارگاه نوح نيز از همين سه راهي بهطرف شمال (كانال درياچه) شروع ميشد. در عكس هوايي كه توسط نيروي هوايي در تاريخ ۱۹/۱/۱۳۶۵ از منطقه گرفته شد چند نقطه از منطقه به ويژه محوطه سه راهي شهادت بر اثر اصابت انبوه گلولهها كاملاً سياه شده بود.
*** اين توضيح لازم است كه حفر كانال براي دو منظور انجام ميشد، يكي نزديك شدن به دشمن و ديگري در امان ماندن از آتش ادوات و توپخانه عراقيها. اين يگان قبل از اشغال جاده شني توسط دشمن به كندن كانال مشغول شده بود.
* شمعهايي كه كوبيده ميشد حدود ۲۴ متر در عمق زمين فرو ميرفت كه حدود ۹ عدد آن كوبيده شده بود. بهطور كلي احداث اين پل به زمان و توان بيشتري نياز داشت.
** البته با امكانات موجود بعيد به نظر ميرسيد كه احداث تونل در زير يا كف رودخانه ميسر شود و شايد عدم پيگيري اين مورد هم به همين لحاظ بود.
* برادر محمد فروزنده در اين خصوص ميگفت: «آقاي فروزش مجري طرح دوبهها، چهار پنج ماه قبل از عمليات در جريان عمليات قرار گرفته بود تا بتواند دوبهها را آماده كند و در نحوه ساخت دوبهها نيز ميگفت۳۰۰ نفر جوشكار از وزارت نفت و استانداريها گرفتيم و به وزارت صنايع سنگين داديم تا بتواند دوبهها را به موقع آماده كند.» آقاي صفايي فراهاني معاون وزارت صنايع سنگين ميگفت: «حتي كارگراني را كه چشمشان سرخ شده بود، ما نگه ميداشتيم و ميگفتيم كه كار كنند.» درهمين زمينه آقاي بهزاد نبوي وزير صنايع سنگين ميگفت: «من خودم ۲۴ بهمن آمدم منطقه، آن موقع هنوز يك دوبه توي آب نيفتاده بود، ولي خودم حس كردم و فهميدم، از ۲۴ بهمن تا ۲۷ اسفند ماه به طور كامل ۴۸ دوبه آماده شد و توي آب افتاد.» سند شماره ۱۸۹۲۶/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوي ۱۸۸۲ قرارگاه خاتم(ص) در عمليات والفجر۸ (اسدالله احمدي) نوار ۶، ۴/۱/۱۳۶۵ و ۱۸۹۲۵/ د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوي ۱۸۸۲ قرارگاه خاتم(ص) در عمليات والفجر۸ (اسدالله احمدي) نوار ۵، ۴/۱/۱۳۶۵٫
** «بويه» نام علايم دريايي است كه در نواحي كمعمق ساحل درياها نصب ميشود تا شناورها براي حركت در شب بهوسيله آن راهنمايي شوند.
*** وزن هر دوبه ۱۰۰ تن ميباشد.
* شناورهايي كه دوبهها را حمل ميكردند، فاقد هر گونه پدافند بودند ولي برادران روي آنها توپهاي ۲۳ ميليمتري و موشكهاي سهند كار گذاشته بودند.
** در ابتداي حمله، سه شناور كه پنج دوبه داشتند به علت ضعف موتورشان عقبتر از كاروان بودند و به عقب برگشتند. برادر قوسي ميگفت: يكي از يدككشها همين كه مقداري خودش را از كاروان كج كرد كه برگردد، بهش اخطار دادم و وقتي توجه نكرد من هم پل فرماندهياش را به كاليبر بستم، تمام شناورها منتظر بودند، چنانچه اين شناور برگشت، آنها هم برگردند، ولي با تيراندازي جلوي اين كار گرفته شد.
*** تعداد چهار دوبه از ۱۲ دوبه بر اثر تركش و … احتياج به تعمير داشتند (كه تعمير شدند) و در ميان شناورها دو شناور از شركت فولاد برق بود، يك يدككش متعلق به جهاد بود و دو لنج هم از مردم بود و كلاً به غير از پنج دوبهاي كه با سه شناور برگشتند، يك دوبه نيز بعد از انهدام و غرق شدن يك لنج، در آب رها شد و بدين ترتيب ۱۲ دوبه به اروند رسيد.
**** برادر پرويز قوسي مسئول هدايت كاروان ميگفت: «ما خودمان كه آنجا بوديم نميدانستيم چه خبر است، ولي راديو وقتي اين چيزهايي را كه ميگفت، يك چيز عجيب بوده است». سند ۱۸۹۳۵/ د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوي ۱۱۸۲ قرارگاه خاتم(ص) در عمليات والفجر۸
* در تاريخهاي ۲۸ و ۲۹/۱/۱۳۶۵ در مجموع سه شناور توانستند شش دوبه ديگر را از بندر امام به اروند منتقل كنند و به اين ترتيب نياز اوليه دوبه جهت نصب پل رفع شد و اين انتقال بدون درگيري و در شب صورت گرفت.
** منظور آنها هدايت بمب بهوسيله اشعهليزر بود و اشاره به زدن تمام پلهاي منطقه داشتند.
* برادر خيامي (يكي از مسئولان جهاد) ميگفت: در شرايط ايدهآل، نصب پل دو شب طول ميكشد.
** يكي از مزايايي كه برادر خيامي ذكر ميكرد، اين بود كه راكت و بمبهاي خوشهاي آسيب كلي به اين پل وارد نميكند.
حمیدرضا نظری
تاریخ : 18 - اردیبهشت - 1400
مادري در زير باران فرياد مي زند
به نام خداوند عشق و زیبایی
عزیز فرهیخته و گرامی
با سلام و عرض ادب، احتراما متن ذیل جهت باز نشر، به همه نیک اندیشان شایسته وادی قلم در آن سایت وزین تقدیم می گردد. سلامت و سرافراز باشید
این داستان، به روح همه جانباختگان عزیز ویروس کرونا و خانواده محترم آنان تقدیم می گردد؛ داستان بیش از ۶۶ هزار انسانی که درد شدید و نفس گیر قفسه سینه، سرفه های خشک و جگرخراش و تب و لرز سوزنده شان، آتش به جان مادران مهربان و داغدار ایران زمین زده است؛ مادراني كه در هر نماز، سر بر مُهر و سجاده سبز خدا می گذارند و به یاد عزیزانشان در سكوت و برای همیشه اشک می ریزند؛ کسانی كه با درد و رنج بيماري جان سپردند و بی هیچ وداع و آيين بزرگداشت و مراسم سوگواری، غريبانه و درخلوت قبرستان درخاك آرمیدند و… رحم الله من یقرا الفاتحه مع الصلوات…