شهید محمدرضا دستواره در سال ۱۳۳۸ در خانوادهای مذهبی و مستضعف در جنوب شهر تهران به دنیا آمد و دوران تحصیل دبستان را در مدرسه باغ آذری گذراند. سپس تا مقطع دیپلم، تحصیلات خود را با نمرات عالی به پایان رساند. او در تمام طول دوران تحصیل از هوش و حافظهای قوی برخوردار بود. گرایش […]
شهید محمدرضا دستواره در سال ۱۳۳۸ در خانوادهای مذهبی و مستضعف در جنوب شهر تهران به دنیا آمد و دوران تحصیل دبستان را در مدرسه باغ آذری گذراند. سپس تا مقطع دیپلم، تحصیلات خود را با نمرات عالی به پایان رساند. او در تمام طول دوران تحصیل از هوش و حافظهای قوی برخوردار بود.
گرایش دینی و علایق مذهبی از همان كودكی در حركات و سكنات شهید دستواره به وضوح نمایان بود و هر روز افزایش مییافت. او به تلاوت قرآن و شركت در مسابقات قرائت قرآن علاقه وافری داشت. زمانی كه خود هنوز به سن تكلیف نرسیده بود، اعضای خانواده را به انجام تكالیف الهی و رعایت اخلاق اسلامی توصیه میكرد و همسایگان، او را به عنوان روحانی خانوادهاش می شناختند.
فعالیتهای سیاسی – مذهبی
با اوجگیری انقلاب اسلامی، همراه با سیل خروشان امت مسلمان در تظاهرات و فعالیتهای مردمی شركت فعال داشت و در این زمینه چند بار توسط عوامل رژیم منحوس پهلوی دستگیر شد. سال ۱۳۵۷ زمانی كه در سال آخر دبیرستان درس میخواند نه تنها خود فعالانه در تظاهرات و اعتراضات عمومی علیه طاغوت شركت میكرد، بلكه دوستان همكلاسی و برادران كوچكترش را نیز به این امر ترغیب و تشویق میکرد. زمانی كه یكی از برادرانش گفته بود شاه توپ و تانك دارد و پیروزی بر او مشكل است اظهار داشته بود كه: «ما خدا را داریم.»
به واسطه حضور فعال و مستمری كه در صحنههای مختلف داشت توسط عوامل رژیم شناسایی و در روز ۱۴ آبان سال ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران دستگیر و روانه زندان شد، اما پس از مدتی از زندان آزاد شد. به هنگام ورود حضرت امام خمینی(ره) فعالانه در مراسم استقبال از حضرت امام(ره) شركت كرد و مسئولیت امنیت قسمتی از میدان آزادی را به عهده گرفت.
پس از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب به جمع پاسداران كمیته انقلاب اسلامی پیوست و طی چهار ماه خدمت خود در این نهاد انقلابی، زحمات زیادی را در جهت انجام مأموریتهای مختلف و تثبیت حاكمیت انقلاب اسلامی تحمل کرد. سپس به خیل سپاهیان پاسدار پیوست و بلافاصله داوطلبانه طی مأموریتی عازم كردستان شد.
حضور در كردستان و مقابله با ضدانقلاب
او همراه فرماندهانی همچون شهید چراغی و حاج احمد متوسلیان، زحمات زیادی را در مقابله با ضدانقلاب به جان خرید. پس از آزادسازی شهر مریوان در معیت شهید متوسلیان و سایر رزمندگان وارد شهر مریوان شد. از آنجا كه این شهر جنگ زده پس از آزادی با مشكلات متعددی مواجه بود و سازمانها و مؤسسات دولتی تعطیل شده بودند، به دستورشهید متوسلیان، پاسدار در مراكز و ادارات مختلف از جمله شهرداری، رادیو و تلویزیون مشغول خدمت شدند. شهید دستواره نیز مأموریت یافت تا كالاهای ضروری مردم را تهیه كرده و در اختیار آنان قرار دهد. او به نحو احسن این مأموریت را انجام داد و در روزهای عملیات نیز مانند سایر برادران، سلاح به دست در قلههای مریوان با ضدانقلاب و با دشمن بعثی جنگید. او مدتی نیز فرماندهی پاسگاه شهدا، در محور مریوان را به عهده داشت.
هنگامی كه سردار متوسلیان مأموریت یافت تیپ محمدرسول الله(ص) را تشكیل دهد، او همراه سایرین به سمت جبهههای جنوب عزیمت كرد و در آنجا به علت مهارت در جذب نیرو مأمور تشكیل واحد پرسنلی تیپ شد.
او با میل باطنی كه به گردانها رزمی داشت، روحیه اطاعت پذیریاش باعث شد تا بدون هیچگونه ابهامی مسئولیت محوله را قبول كند، اما از فرماندهان تقاضا كرد كه مجاز به شركت در عملیات باشد؛ بنابراین در روزهای عملیات، سلاح به دست در كنار فرماندهان گردان وارد عمل میشد. شهید دستواره به همراه سرداران لشكر محمدرسول الله(ص) برای یاری رساندن به مردم مسلمان و ستمدیده لبنان و شركت در نبردهای پرحماسه رمضان و مسلم بن عقیل به فرماندهی تیپ سوم ابوذر منصوب شد و تا زمان عملیات خیبر در همین مسئولیت به خدمت صادقانه مشغول بود.
در عملیات خیبر پس از شهادت فرمانده دلاور لشكر محمدرسول الله(ص) – «شهید حاج همت» و واگذاری فرماندهی به «شهید كریمی» – سید به عنوان قائم مقام لشكر ۲۷ حضرت رسول(ص) منصوب شد. پس از شهادت كریمی در عملیات بدر، به عنوان سرپرست لشكر در خدمت رزمندگان اسلام علیه كفار جنگید و در نهایت با انتصاب فرماندهی جدید لشكر، او همچنان به عنوان قائم مقام لشكر، در خدمت جنگ و دفاع مقدس انجام میكرد. مناطق اشغالی كردستان و صحنههای مختلف جبهههای جنوب كشور به ویژه عملیات والفجر۸ و جاده ام القصر (در فاو) شاهد دلاوریهای عاشقانه و جانفشانیهای این شهید است.
ویژگیهای اخلاقی
از خصوصیات بارز شهید، خوشرویی، جذابیت، صفای باطن، اخلاص و توكل به خدا بود. به گفته همرزمانش، جایی كه او بود غم و اندوه بیرون میرفت. او در روحیه دادن به رزمندگان نقش بسزایی داشت. از شجاعت بالایی برخوردار بود. تجزیه و تحلیل حساب شده مسائل جنگ و قدرت تصمیمگیری سریع، یكی از ویژگیهایی بود كه در مشكلات، سید را یاری میكرد. با آنكه از نظر جسمی بدنی نحیف و لاغر داشت، خستگیناپذیری و اعتماد به نفس او زبانزد خاص و عام بود. او در اكثر نبردها به جز مواقعی كه مجروح شده بود، حضور داشت و در شبهای عملیات تا صبح در خط اول درگیری با دشمن و در كنار رزمندگان از نزدیك به هدایت عملیات میپرداخت. او تا هنگام شهادت ۱۱ بار مجروح شد، اما هرگز از پای ننشست و با شجاعت كم نظیر تا نثار جان عزیزش به دفاع از اسلام و آرمانهای متعالی حضرت امام خمینی(ره) و حفظ كیان جمهوری اسلامی ادامه داد.
نحوه شهادت
در عملیات كربلای ۱ كه برادرش حسین در خط پدافندی شهید شد، برای شركت در مراسم تشییع و تدفین به تهران رفت، اما بیش از سه روز در تهران نماند و به منطقه بازگشت. وقتی به وی گفته میشود كه خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت میماندی و بعد بر میگشتی، در جواب میگوید به آنها گفتهام كنار قبر حسین قبری را برای من خالی نگهدارید. بیش از ۱۰ روز از شهادت برادرش نگذشته بود كه در عملیات كربلای ۱، «روز آزادسازی شهر مهران» از چنگال دشمن بعثی، روح بزرگش از كالبدش رها شد و مظلومانه به شهادت رسید و در جرگه شهیدان كربلا راه یافت و بر سریر «عند ربهم» جلوس کرد.
وصیتنامه شهید دستواره
حمد و شکر و ثنا و سپاس برای خداوند قادر متعال و درود و رحمت بیپایان برای پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار سلاماللهعلیهماجمعین و نیز درود و سلام به پیشگاه امام بزرگوار امت این امید همه امیدواران و مستضعفان و همچنین درود به پیشگاه امت خداجو و حقطلب و کفرستیز این امام عزیز، خاصه رزمندگان مخلص جبهههای نبرد حق بر علیه باطل و نور بر علیه ظلمت.
ننگ و نفرین و خواری ابدی برای دشمنان دونصفت و اهریمنیمنش که ظالمانه با این اسلام و انقلاب و رهبر و امت در قعر شقاوت در ستیز است. حرف چندانی ندارم فقط پیروی از امام امت که پیروی از ائمه و پیامبر و خداست را سرلوحه همه امور قرار دهید و محکم و مستحکم بر پشت سر او لحظهای دست از مبارزه و استقامت برندارید.
من که در این عمر خود نتوانستم بهرهای از این اقیانوس بیکران الهی یعنی جهاد فیسبیلالله ببرم، ولی همواره سعی داشتم با چاکری مجاهدان مخلص خود را خاک پای آنها سازم. پدر و مادر پر قدرت و طاقتم مرا حلال کنید. همسرم مرا حلال نما و در تربیت اسلامی فرزندم شدیدا کوشا باش و از همه خواهران و برادران تنی و دینی برایم طلب حلالیت نما. پدرزن و مادرزن مهربانم نیز مرا حلال کنید .از مال دنیا و محمد الله چیزی ندارم ولی هر چه همت از آن همسرم و قیومیت زندگیم با او. همسرم خودت میدانی فقط ۱۵۰۰۰ تومان خرد خرد برایم رد مظلمه بده. از همه التماس دعا «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار».
انتهای پیام