به نقل از سپاهنيوز، دفاع مقدس ملت ايران در آخرين سال خود، شاهد حوادث تلخ و شيرين بسياری بود. فشار طاقتفرسای قدرتهای استكباری جمهوری اسلامی ايران را با مشكلات فراوانی در زمينههای نظامی، سياسی و اقتصادی مواجه ساخته بود. از سوی ديگر، رژيم متجاوز بعثی نيز با استفاده از حمايتهای گسترده شرق و غرب، ضمن […]
به نقل از سپاهنيوز، دفاع مقدس ملت ايران در آخرين سال خود، شاهد حوادث تلخ و شيرين بسياری بود. فشار طاقتفرسای قدرتهای استكباری جمهوری اسلامی ايران را با مشكلات فراوانی در زمينههای نظامی، سياسی و اقتصادی مواجه ساخته بود. از سوی ديگر، رژيم متجاوز بعثی نيز با استفاده از حمايتهای گسترده شرق و غرب، ضمن بازسازی ارتش شكستخورده عراق، برای هجومی دوباره خود را آماده میكرد.
بر همين اساس در سال پايانی جنگ حوادث و تحولات نظامی و سياسی روندی پر شتاب به خود گرفت. اجرای موفقيتآميز عمليات والفجر ده از سوی رزمندگان اسلام بمباران وسيع شيميايی در حلبچه دور تازه جنگ شهرها، حمله موفق نيروهای عراقی به مواضع رزمندگان ايرانی، پذيرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ايران، هجوم مشترك ارتش عراق و گروهك خودفروخته منافقين در جبهههای غرب و جنوب و سرانجام يورش سلحشوران ايران اسلامی بر متجاوزان، رويدادهای مهم جنگ در سال هشتم بود كه در نهايت به برقراری آتش بس در جبهههای نبرد منجر شد.
در پايان جنگ، صدام نه تنها از دستيابی به اهداف خود بازمانده بود، بلكه در دور تسلسلی پايانناپذير گرفتار شده بود كه او را به اشغال كشور كويت ناچار ساخت. اما اين اقدام صدام، آخرين حركت او در صفحه شطرنج سياست و خفتبارترين تصميمهايش بود كه به سقوط رژيم بعث و اشغال كشور عراق انجاميد.
آنچه پيش روی داريد، نگاهی است به يكی از عملياتهای انجامشده در سال پايانی جنگ.
عمليات مرصاد
پس از مقاومت نيروهای اندك سپاه و بسيج ـ در حد يك گردان ـ در دشت حسنآباد و زمينگير شدن نيروهای دشمن در پشت ارتفاعات چهار زبر، به تدريج فرماندهی و نيروهای خودی برای آزادسازی مناطق تصرف شده و انهدام نيروهای منافقين، در منطقه متمركز شدند. روز پنجشنبه، ۶/۵/۱۳۶۷ عمليات مرصاد با رمز «يا علی بن ابيطالب(ع)» آغاز شد. در اين عمليات، ۳ گردان از تيپ نبی اكرم(ص)، تيپ مسلم و ۱ گردان از ايلام از پشت به اسلامآباد حمله كردند. منافقين تصور میكردند همانند روزهای قبل، نيروهای عراقی همچنان در اين مناطق حضور دارند؛ حال آن كه عراقیها عقبنشينی كرده و منطقه در دست نيروهای ايرانی بود. به همين دليل، نيروهای خودی توانستند بهراحتی از اين محور وارد اسلامآباد شوند. پيش از اين، نيروهای يكی از گردانها كه اهالی اسلامآباد بوده و به تمام راههای شهر آشنايی داشتند، با نفوذ به داخل شهر، با دشمن درگير شدند و سازماندهی منافقين را در داخل شهر بر هم زدند. منافقين برای ترميم ضربات وارده، ۲ تيپ از نيروهای خود را از محور حسنآباد فرا خواندند تا با پيشروی نيروهای خودی مقابله كنند. همچنين، در اين عمليات نيروهای لشكر ۲۷ محمد رسول الله(ص) از سه راهی غرب اسلامآباد و از پشت پمپ بنزين، دشمن را دور زده و تلفات زيادی بر آنها وارد ساختند. در اثر پيشروی نيروهای خودی، در ساعت ۲ بعدازظهر، اسلام آباد از اختيار نيروهای منافقين خارج شد. در اين حال، خلبانان نيروی هوايی با ۱۲۳ سورتی پرواز، مواضع منافقين را در هم كوبيدند. خلبانان هوانيروز نيز با اجرای آتش پر حجم بر روی دشمن، زمينه فروپاشی مواضع منافقين را فراهم ساختند.
بلافاصله پس از آزاد سازی شهر اسلامآباد، يگانهای سپاه پيشروی را به سمت كرند آغاز كردند. قبل از رسيدن نيروهای خودی به اين شهر، در ساعت ۳ نيمه شب، ۳ فروند هلی كوپتر ترابری در كرند به زمين نشستند و تعدادی از كادر منافقين و رهبری سازمان را از شهر خارج كردند. اين واقعه، نشانه آشكاری از آغاز شكست منافقين بود؛ چنان كه پس از مدتی با پيشروی نيروهای خودی به سمت كرند و انهدام تانك های زره پوش برزيلی منافقين، دشمن هر آنچه داشت پس از ۴۸ ساعت بر زمين نهاده و متواری شد.
در اين عمليات ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ تن از نيروهای منافقين به هلاكت رسيدند و حدود ۱۰۰۰ تن زخمی شدند و ميان كشته شدگان و اسرا، تعدادی از كادرهای سازمان و فرماندهان تيپ ها ديده می شدند. يكی از نيروهای منافقين كه در اين عمليات به اسارت در آمده بود، در اعترافات خود، حركت منافقين را در منطقه اسلام آباد، متناسب با ذهنيت های غلط قبلی و باعث از دست رفتن توان نظامی و به قول خودشان، اعتبار سياسی آنها دانست. اين حركت منافقين، آن چنان آنها را آسيب پذير كرد كه باعث اوجگيری اختلافات شديد درونی ميان رهبری و باقی مانده اعضای سازمان شد. به اين ترتيب، منافقين پس از تحمل يك شكست استراتژيك در پشت تنگه پاطاق روز جمعه ۷/۵/۱۳۶۷ رسماً اعلام كردند كه از شهرهای اسلام آباد و كرند عقب نشينی كرده اند.
بازتاب و پيامدها
اقدام مشترك عراق و منافقين در پيشروی به عمق خاك ايران، بازتاب گستردهای يافت و حساسيتهای زيادی را برانگيخت؛ زيرا اين تحركات پس از موافقت ايران با قطعنامه شورای امنيت، در حالی انجام گرفت كه اراده بينالمللی بر پايان جنگ مصمم شده بود؛ ولی اقدام عراق و منافقين عملاً به معنای ادامه جنگ بود.
هاروی موريس از روزنامه اينديپندنت طی تحليلی در مورد اهداف و استراتژی منافقين نوشت:
استراتژی فعلی مجاهدين و عراق، ظاهراً ايجاد يك منطقه آزاد شده در دست مجاهدين است تا از اين طريق، سازمان مخالف رژيم ايران، نقشی در توافق نهايی صلح داشته باشد.
يك نشريه ديگر نيز اقدام منافقين را، به دليل نگرانی آنها از سرنوشت خود در صورت موافقت عراق با آتش بس دانست.
پشتيبانی عراق از منافقين و پيوستگی آنها در انجام اين عمليات مخالف جمهوری اسلامی مورد بحث محافل خبری قرار گرفت؛ آن چنان كه خبرگزاری رويتر در اين باره به نقل از يك ديپلمات گزارش داد:
تحليل گران معتقدند، اين عمليات نمی توانسته بدون پشتيبانی قوی ارتش عراق، به ويژه پوشش آتش توپخانه صورت گرفته باشد.
خبرنگار راديو لندن نيز در اين باره گفت: كمتر كسی معتقد است كه مجاهدين به تنهايی دارای تجهيزات زرهی، افراد كافی يا حتی نيروی آتش باری باشند كه بتوانند بدون پشتيبانی يك ارتش منظم، تا اين اندازه در داخل خاك ايران مقاومت نشان دهند.
روزنامه لوموند حدود يك ماه پيش از عمليات مشترك عراق و منافقين، تصريح كرده بود كه ارتش آزاديبخش ملی ايران به عنوان جزيی لاينفك از آرايش نظامی ارتش عراق است و هر گونه فعاليت نظامی آن، بدون اجازه فرماندهی عالی عراق قابل تصور است. در همين راستا، خبرگزاری رويتر به نقل از ديپلمات ها اعلام كرد، با توجه به گفتگوهای صلح كه در مقر سازمان ملل در نيويورك ادامه دارد، ديپلمات ها گمان می كنند كه بغداد از ارتش آزاديبخش ملی برای حفظ فشار نظامی بر تهران استفاده می كند.
در اين حال، تاثير و پيامدهای استقرار منافقين در داخل عراق و همكاری آنها با ارتش عراق برای حمله به خاك ايران، مورد توجه تحليل گران قرار گرفت. راديو لندن در تحليلی گفت: حمله مجاهدين به هر منظوری كه انجام گرفته باشد، در ظاهر، تاثير مطلوبی در داخل ايران نداشته است.
در اين تفسير همچنين تاكيد شده است: درباره مقاصد عراق برای حمايت از مجاهدين و حملات آنها به داخل ايران، نظريه های مختلفی وجود دارد كه قدرت نمايی در مقابل مجاهدان عراقی طرفدار ايران و نيز ايجاد پايگاهی برای نيروهای مسعود رجوی در داخل ايران، از آن جمله است. به عقيده ناظران، اگر رسيدن به اهداف بالا در نظر بوده، توفيقی حاصل نشده است؛ زيرا شمار زيادی از مجاهدين در اين نبرد كشته شدهاند.
مفسر نشريه گاردين لندن نيز نوشت: طرفداران رجوی قادر نيستند احساس واقعی مردم ايران را درك كنند و نمیدانند كه ايرانيان با هرگونه افراطیگری از جمله از نوع منافقين، بيزارند. بزرگترين اشتباه رجوی، اين بوده است كه تشكيلاتش را كاملاً به دامان صدام انداخته و اكثر منتقدان رجوی میگويند اين كار خودكشی سياسی است.
ديويد هرست در پايان مقاله خود آورده است: با اين اقدام، روحيه ايران دوباره زنده شد و به جای اين كه باعث از هم پاشيدگی درونی ايران شود، به تحكيم آن كمك كرد.
تاميز مالی نيز نوشت: مجاهدين در داخل ايران، از حمايت گسترده ای برخوردار نيستند.
برتری ايران در صحنه نظامی كه موجب عقيم ماندن طرح مشترك عراق و منافقين شده بود، موضع سياسی اين كشور را كه در حال مذاكره با دبيركل سازمان ملل بود، تقويت كرد. بر پايه همين ملاحظه كلی، فرمانده عالی جنگ (آقای هاشمی رفسنجانی) در خطبه های نماز جمعه تهران گفت: اگر عراق به تجاوزات خود ادامه دهد، شاهد پاسخ ما در ميدان جنگ خواهد بود.
آمريكايی ها كه از تحركات عراق و منافقين عليه ايران ناخشنود بودند، همراه با اعضای داخلی ديگر شورای امنيت و عربستان سعودی، عراق را تحت فشار قرار داده و از كشورهای عربی نيز خواستند به عراق در خصوص پيشروی غيرقابل اداره منافقين هشدار دهند. در اين حال، چارلز ردمن ، سخنگوی وزارت خارجه آمريكا در موضع گيری آشكاری گفت: ارتش آزاديبخش ملی ايران مستقر در عراق، با پشتيبانی عراق عمل می كند و در پی سرنگون ساختن از طريق زور است. وی تاكيد كرد: آمريكا از گروه هايی كه در پی سرنگون ساختن دولت ايران از طريق زور هستند، حمايت نمیكند.
بعدها، استالين در نامه ای به پيشهوری در توجيه علت عقبنشينی نيروهای شوروی از آذربايجان ايران، از آن بهعنوان تاكتيكهای لنين ياد كرد. استالين در اين نامه آورده است: ايران درگير جنگ با يك دشمن خارجی نيست كه يك ناكامی نظامی بتواند محافل انقلابی ايران را تضعيف كند. نتيجه آنكه در ايران وضعيتی وجود ندارد كه بتواند با تاكتيك های لنين در ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷ ميلادی تطابق داشته باشد.
تلاش نيروهای عراقی در آستانه اشغال مجدد خرمشهر، پيام امام به سپاه و واكنش مردم نسبت به اين رخدادها كه حضور در صحنه های جنگ را در پی داشت، وضعيتی همانند روزهای آغاز جنگ به وجود آورد؛ چنان كه آقای هاشمی در ترسيم وضعيت داخلی كشور و روحيه نيروهای داوطلب گفت: بوی نشاط و جهاد در همه جا به مشام می رسد.
بعدها يكی از نظاميان ارتش عراق طی تحليلی در روزنامه السفير در مورد نتايج استراتژيك عراق نوشت:
هنگامی كه نيروهای ايرانی با آتش بس موافقت كردند، رهبری عراق ابتكار عمل را در دست داشت و در يك اشتباه استراتژيك بزرگ افتاد و شديداً به ايران حمله كرد؛ به خصوص در منطقه خوزستان، به نزديكی های اهواز كه رسيد، ناگهان تغييری در ايران مشاهده شد و ايرانی كه از كمبود نيروهای داوطلب رنج میبرد، ناگهان حركت خروشان ملی را كه ديد شور و شوقی در محافل مردمی ايران ايجاد كرد.
عمليات مرصاد در يك نگاه
پذيرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ايران، همان گونه كه عراق را در بن بست سياسی و نظامی شديدی قرار داد و توطئه های وسيعی را كه از جانب استكبار جهانی عليه انقلاب اسلامی تدارك ديده شده بود، نقش بر آب كرد، بر گروه ها و عناصر به اصطلاح اپوزيسيون نيز شوك شديدی وارد كرد.در اين ميان، منافقين به عنوان تنها گروهی كه همه حيثيت(!) و هستی سازمان خود را در گرو جنگ نهاده بودند، بيشترين صدمه و لطمه را از پذيرش قطعنامه توسط ايران متحمل شدند. بنابراين، برای خارج شدن از اين بن بست، توطئه مزبور كه ماموريت انجام آن به عهده سازمان محول شده بود، توسط اين گروه به مرحله اجرا درآمد. منافقين سابقاً در تحليل های درون گروهی خويش، امكان قبول آتش بس از سوی ايران را غير ممكن دانسته و به صراحت ادعا كرده بودند جمهوری اسلامی تنها در صورتی كه به لحاظ سياسی، نظامی و اقتصادی به بنبست كامل برسد، به صلح رضايت خواهد داد و در آن شرايط، ضمن تحقق كامل و قطعی سقوط، قدرت به سازمان منتقل خواهد شد(!) به اين ترتيب، با توجه به شرايط جديد پيش آمده در جنگ، اين زمان را بهترين فرصت برای دستيابی به اهداف پليد خود دانسته و به رغم آن كه طرح حمله به ايران، برای سالگرد جنگ تدارك ديده شده بود، به دنبال پذيرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی، زمان آن ۲ ماه جلو انداخته شد.
پيش از اين، اطلاعاتی به دست آمده بود حاكی از آن كه رژيم عراق در صدد است در فاز جديد جنگ، با استفاده از ضد انقلابيون، اقداماتی شبيه آنچه كه قرارگاه رمضان در داخل عراق انجام می داد، صورت دهد. در اين ميان،منافقين طی دو عمليات تحت عناوين آفتاب در فكه و چلچراغ در مهران، تا حدودی آمادگی خود را برای محوريت كار در داخل كشور، نزد حاكمان بعثی به اثبات رسانده بودند. از آن جا كه عراق به دليل پذيرش قطعنامه بهانه ای برای تجاوز جدی به ايران نداشت، با حمايت و پشتيبانی تسليحاتی، و هوايی از منافقين، نيروهای خود را از انجام دخالت مستقيم در ورود به عمق خاك ايران بر حذر داشت و به همين منظور، ابتدا برای كاستن از حجم نيروهای خودی در غرب، اقدام به تك وسيعی در خرمشهر كرد و سپس با هجوم و اجرای آتش سنگين در منطقه سر پل ذهاب و صالح آباد، اين مناطق را به تصرف درآورد. با اين اقدام خود، راه ورود منافقين را به داخل، هموار نمود و برای پشتيبانی، در چندين نوبت، اقدام به بمباران هوايی خطوط و نيروهای ايران كرد و هلی كوپترهای نيروبر دشمن نيز طی اين مدت، به طور مرتب به پشتيبانی منافقين مشغول بودند.
هدف عملياتی منافقين از حركت سريعی كه در عمق خاك ايران و با تانك های برزيلی دجله (دارای چرخ های لاستيكی) و سرعتی معادل ۱۲۰ كيلومتر در ساعت) انجام می شد، تسخير چندين شهر و در نهايت، رسيدن به تهران بود. آنان در نظر داشتند با وارد كردن ۱۳ تيپ نيروی رزمی به تهران، ضمن تسخير و اشغال مراكز مهم، به خيال خود قدرت را به دست گيرند. طبق زمانبندی اين طرح، نيروهای مناطق بايد ساعت ۶ بعد از ظهر روز دوشنبه ۳ مردادماه به كرند و ساعت ۸ شب به اسلام آباد و ۱۰ شب به باختران رسيده و در اين شهر، دولت خويش رااعلام می كردند و اگرچه در ساعت های مقرر به كرند و اسلام آباد رسيدند، اما در مسير اسلام آباد- باختران در گردنه حسن آباد، از پيشروی آنها جلوگيری شد.
در اين عمليات كه نام آن فروغ جاويدان بود، به اصطلاح ۲۵ تيپ از منافقين كه هر تيپ بهطور متوسط شامل ۲۰۰ نفر بود، شركت داشتند و به اين ترتيب، مجموعاً بين ۴۰۰۰ تا ۵۰۰۰ نيروی عملياتی وارد خاك ايران شدند.
نحوه هجوم منافقين
مقارن ساعت ۳۰: ۱۴ در تاريخ ۳/۵/۱۳۶۷ منافقين و ارتش عراق، عمليات مشترك خود را با هجوم زمينی از طريق سر پل ذهاب و هلیبرن از جنوب گردنه پاطاق آغاز و به طرف شهر كرند غرب پيشروی كردند و حدود ساعت ۳۰: ۱۸ اولين تانك عراقی با آرم منافقين وارد شهر كرند غرب شده و تا ۵ كيلومتری جاده كرند- اسلام آباد، اتومبيل های شخصی در حال فرار را تعقيب كرده و مجدداً به شهر باز گرداندند. درهمين هنگام، حدود ۸ دستگاه تانك و نفربر به همراه نيروهای پياده بعثی، مناطق شهر كرند غرب را تصرف و سپس به طرف اسلام آباد غرب پيشروی كردند. به محض رسيدن به مدخل شهر، تعدادی از منافقين با ورود به آن، اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتی و همچنين تيراندازی و آشفته نمودن اوضاع شهر كردند.
در همين حين، تعدادی از نيروهای سپاه و مردم، با دشمن درگير شدند كه به دليل عدم انسجام نيروها و آميختگی منافقين با مردم، اوضاع از كنترل نيروهای نظامی خارج شد و شهر به تصرف دشمن درآمد. پس از تصرف اسلام آباد، دشمن با استفاده از تعداد زيادی تانك دجله و خودرو، به همراه تعدادی از نيروهای پياده، در جاده اسلام آباد به طرف باختران حركت كردند؛ اما در منطقه حسن آباد (۲۰ كيلومتری اسلام آباد) به دليل سازماندهی نيروهای جديد و نيز با توجه به رسيدن يگان های منظم خودی، زمين گير شدند. نيروهای خودی نيز در فاصله ۲۰۰ متری آنان، در ارتفاعات چهارزبر ضمن تشكيل خط پدافندی، با نيروهای دشمن درگير شدند و بعد از ظهر روز ۴/۵/۱۳۶۷ با محاصره شهر اسلام آباد، ضمن پاكسازی و آزاد كردن شهر، به منظور انسداد عقبه و راه فرار دشمن، سه راه اسلام آباد- كرند را قطع كرده و منافقين را از دو سمت به محاصره درآوردند.
در اوايل صبح روز ۵ مرداد ماه، ۳ دستگاه از خودروهای منافقين كه آرايش نظامی خاصی داشتند، موفق شدند به داخل خط نيروهای خودی نفوذ كنند كه خودرو اولی توسط نيروهای اسلام منهدم و به خودروهای ديگر خساراتی وارد آمد و تمام سرنشينان (۱۳ نفر) آنها معدوم شدند و از داخل خودروها نيز مقادير زيادی مواد منفجره قوی (شبيه به باتری اتومبيل) و همچنين يك دستگاه شنود بی سيم و اسناد و وسايل ديگر به دست آمد. همچنين در همان تاريخ، منافقين قصد داشتند با تعدادی نفربر، در منطقه چهار زبر، به خط دفاعی نيروهای خودی حمله كنند كه با مقاومت و مقابله رزمندگان ايران، تعدادی از آنها منهدم شدند و بقيه با مقاومت آنان، عقب نشينی كردند. اين حركت منافقين به علت انهدام حدود ۲۰ دستگاه نفربر آنان، فاقد آتش مستقيم بود و فقط با سلاح های ۱۰۶ و خمپاره انداز تقويت می شد.
عمليات نيروهای خودی
توقف منافقين در گردنه حسنآباد (بين اسلامآباد- باختران) ۳ روز طول كشيد. تا آن كه رزمندگان اسلام با سازماندهی و طرح منظم و حساب شده، در روز پنج شنبه ۶ مردادماه،عمليات مرصاد را با رمز ياعلی بن ابی طالب (ع) آغاز نموده و طی چندين ساعت، صدها تن از منافقين را به هلاكت رسانده و بقيه را به فرار واداشتند. در اين عمليات، رزمندگان از قسمت سه راهی اهواز (پشت پمپ بنرين اسلام آباد) دشمن را دور زدند و تلفات زيادی بر منافقين وارد كردند؛ به طوری كه در ساعت ۱۱ به منافقين دستور عقب نشينی كامل داده شد.
در حين عمليات، هوانيروز با اعزام هلی كوپترهای كبرا و نيروی هوايی با بمباران دقيق موضع و ادوات منافقين، تلفات فراوان و موثری بر آنان وارد ساختند.
در جريان عقبنشينی نيز، منافقين با گماردن عده ای از نيروهای خويش برای سرگرم ساختن نيروهای خودی، سعی كردند تا از مهلكه بگريزند و ساعت ۲ بعدازظهر، پس از زد و خورد شديد بين منافقين و نيروهای خودی، شهر اسلام آباد آزاد شد و عده ای از منافقين، با عدم موفقيت در فرار، به كوهستان پناه بردند.
در اين عمليات، بين ۱۶۰۰ تا ۲۵۰۰ نفر از منافقين به هلاكت رسيده و حدود ۱۰۰۰ تن نيز مجروح شدند. ۲ تن از فرماندهان محورها و نيز چند فرمانده تيپ به همراه يكی از اعضای هيات اجرايی، در بين كشته شدگان بودند. تخمين زده می شد كه حدود ۵۰۰ تن نيز در منطقه متواری شده باشند، كه جنازه ۵۰ تن از آنان كه زخمی بوده يا در درگيری با نيروهای خودی كشته شده بودند، به دست آمد.
همچنين ده ها تن از منافقين در اين عمليات به اسارت درآمدند كه در ميان آنان، برخی از فرماندهان و اعضای رده بالای سازمان نيز وجود داشتند.