مطالعه ی این کتاب ، وصیت شهداست
مطالعه ی این کتاب ، وصیت شهداست

چهارده ـ پانزده ساله بودم که اولین بار نام کتاب «معراج السعاده» را در وصیت نامه ی روحانی «شهید محمدعلی شوشی دزفولی» شنیدم. روحانی شهیدی که بعدها بیشتر و بیشتر از آوازه ی تهذیب نفس هایش خبردار شدم. او در وصیت نامه اش نوشته بود: «دوستان اگر طالب تهذيب نفس هستيد، سعي كنيد اين كتاب معراج السعاده […]

چهارده ـ پانزده ساله بودم که اولین بار نام کتاب «معراج السعاده» را در وصیت نامه ی روحانی «شهید محمدعلی شوشی دزفولی» شنیدم. روحانی شهیدی که بعدها بیشتر و بیشتر از آوازه ی تهذیب نفس هایش خبردار شدم.

او در وصیت نامه اش نوشته بود: «دوستان اگر طالب تهذيب نفس هستيد، سعي كنيد اين كتاب معراج السعاده كه از عالمی رباني است را بخوانيد و آن مطالب را بفهميد و هضم كنيد كه اين كتاب پر بركت است. »

سراغش رفتم، اما هرچه بیشتر خواندم و کمتر فهمیدم، اما خوب می دانستم که خیلی از شهدا اکثیر عاشقی شان را از لابلای برگ های همین کتاب پیدا کرده اند و برای رسیدن به آن مقاب قرب الهی رنج ها و زحمت ها کشیده اند و خون دل ها خورده اند.

در همان دوره بود که فهمیدم چه پله پله بالا رفتن چونان عرفا و چه ره صد ساله را یک شبه رفتن، مثل شهدا. سختی دارد. «جهاد» چه اکبر باشد و چه اصغر ، ذاتش با رنج و محنت و گاه هم «بلا» گره خورده است و رام کردن و افسار انداختن بر نفسی که لحظه ای از سرکشی کوتاه نمی آید مشکل است.

از همان روزها فهمیدم ، «شهید شدن» در «شهید زیستن» است و «شهید زیستن» جز با « عبد بودن » بودن حاصل نمی شود و وقتی دنبال رمز عبد بودن می گشتم ، جز به «اطاعت» نمی رسیدم. اطاعت از آنچه خدا به انجامش فرمان داده و اطاعت در ترک آنچه خدا از ارتکابش نهی کرده است.

فهمیدم این وسط یک حلقه ی گمشده وجود دارد و آن «عمل» است و به قول شهید حسین ناجی «ما آگاهِ عامل نیاز داریم و نه آگاهِ کاهل»

فهمیدم رمز مشترک عرفا و شهدا صرفاً دانستن و آگاهی و ادراک نیست.  همین «عمل» است. البته عملی مستمر ، خالصانه و از روی معرفت. اما عمل به کدام دانسته ها؟ به کدام معارف ؟ به دستورات کدام استاد؟

به قول یکی از اساتید اگر کسی زندگی شهدا را بخواند دیگر نباید بگوید «استاد» ندارم. شهدا استاد مسلم طی طریق الهی هستند و من بارها در زندگی شهدا به کتاب اعجاب انگیز «معراج السعاده» ملا احمد نراقی رسیده ام. کتابی که هم خوانده اند و هم به خواندن آن سفارش کرده اند که شهید شوشی دزفولی یک نمونه از آنان بود.

در دستنوشته ها و وصایای بسیاری از شهدایی که دلی در سیر و سلوک و یا دستی در تهذیب و تذکیه نفس و خودسازی داشته اند، نام این کتاب و اثرات معجزه وارش وجود دارد.

«معراج السعاده ملا احمد نراقی» یک مجموعه کامل و بی نظیر و چشمگیر و اثرگذار در حوزه اخلاق و عرفان و تهذیب و خودسازی است که این روزها توسط برادر ارجمندم ، «محسن ریاضی» که سالهای ارزشمند عمر خود را در جلسات قرائت قرآن و مربی گری و تربت نسل نوجوان و جوان سپری کرده است به صورت روان و با ادبیات امروزی در قالب کتابی به نام «معراج السعاده نوین » بازنویسی شده است و ادبیات خاص و سنگین و گاه غیرقابل ادراک آن به صورت نثری ساده و روان و قابل فهم تبدیل شده است که کاری بسیار خلاقانه ، ارزشمند ، ماندگار و مفید و مؤثر خواهد بود.

آنانکه که در پی یافتن راه حقیقت و کمال و وصال هستند، آنانکه که سال هاست گمشده شان را طلب می کنند ، آنانکه تشنه ی سرنوشتی چونان سرنوشت شیرین شهدا هستند را توصیه می کنم به مرور این کتاب ارزشمند.

ماه رمضان فرصت خوبی برای آغاز مطالعه ی این کتاب است. ماهی که سرو کار آدم ها بیشتر به خدا می افتد و بیشتر سمت مناجات و دعا و توبه و استغفار می روند.

یقینا مطالعه این کتاب حتی روزی چند صفحه و البته عمل به معارف آن ، اثرات شگرف و محسوسی در زندگی مان خواهد گذاشت و سبک زیستنمان را تغییر خواهد داد.

و همینجا خوب است بدانیم که حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره نیز در پاسخ به درخواست دستورالعمل و برنامه سیر و سلوک می‌فرمودند: «روزانه نصف صفحه از کتاب شریف معراج‌السعاده را بخوانید و بدان عمل کنید»

به قول شهید حسین ناجی «مسیر ما مسیر وقت گذرانی نیست» . باید بیاموزیم و به دانسته ها عمل کنیم. که همین نیم خط جمله ی شهید چقدر معنا در خود نهفته دارد.

خداوندا!

توفیقمان بده به این دانسته ها عمل کنیم. آن ملائکه الله را که در جهاد اصغر به کمک رزمندگانت می فرستی در جهاد اکبر به یاری مان بفرست که مهار این نفس ، کار دشواری است و جز به یاری تو ، سرنوشتی جز گمراهی نخواهیم داشت.

«معراج السعاده نوین» را بخوانیم که خواندن آن و عمل به محتوای ارزشمند آن وصیت شهداست.