صدام از هيچ كوششی فروگذار نكرد تا اينكه باطن مرا نيز چون خودش كند و من هم چون او يك جنايتكار حرفهای و قاتلی بشوم كه كشتن و شكنجه ديگران باعث آرامش خاطرم شود و در عين حال به عنوان يك انسان امین و دارای اخلاق پسنديده خود را جلوه دهم؛ از اين رو از جمله آموزشهایی كه ديدم، آموزشهای روحی – روانی بود.
من ميبايست فيلمهایی بسيار وحشتناكی را از آرشيو استخبارات اطلاعات عراق را تماشا میكردم:
فيلم يكم:
مردی را نشان میداد كه بر روی يك صندلی نشسته است و دست و پايش را بستهاند. مرد تنومندی میآيد که نقابی بر چهره دارد و تنها چشمانش پيداست. آن مرد غولپیکر چاقویی در دست دارد. چاقو را در چشم راست مردی كه بر صندلی نشسته است فرو میبرد و چشم او را از حدقه بيرون میآورد. آن مرد بينوا فرياد میكشد و میخواهد كه به او رحم كند، اما آن وحشی ضربه ديگری به چشم چپ او میزند و آن را هم از حدقه در میآورد. فريادهای آن مرد بيشتر میشود. كمك میخواهد و از درد به خود میپیچد. آن وحشی مقداری نمک میآورد و به چشمان او میپاشد. او از شدت درد فرياد ميزند و رگهای گردنش متورم شده، از شدت درد میخواهد پاره شود. هيچ فرياد رسی نيست. آن وحشی سنگدل، سپس مقداری مواد آتشزا میآورد و بر سر اين مرد میریزد. آنگاه آتش را روشن میكند. مرد در آتش میسوزد و اندكی بعد جز خاكستر از او چیزی باقی نمیماند.
فيلم دوم :
مردی تقريباً ٣٠ ساله، گندمگون و با چشمان سياه و درشت و بينی پهن، بر يك ستون فلزی بسته شده بود. بدنش تا نيمه عريان و سینهاش از شدت شكنجه، چرك كرده و زخمهایش عفونت برداشته و قطرات خون خشك شده بر سر و صورتش نمايان است. از درد به خود میپیچد.
ناگهان مرد تنومند خشنی كه در دستش كابل سياه رنگی است، در صحنه ظاهر شد. مرد تنومند با كابل به سر و سينه آن مرد مجروح میزد و خون و چرك به ديوار اتاق میپاشد.
فيلم سوم :
اعدام تعدادی جوان در يك محوطه كوچك به دست پسران صدام عدی و قصی
فيلم چهارم :
زنی بيست و چند ساله در صحنه است.
جلادهای صدام ایستادهاند. در دستشان تيغهای بسيار تيزی است. آنها به آن زن حمله كرده و وی را تكه تكه میكنند. آن زن فرياد میزند و كمك میخواهد؛ اما آنها به جنايت خود ادامه میدهند تا اينكه آن زن بيهوش نقش بر زمين میشود. جلادی لبخند میزند و فيلم تمام میشود.
فيلم پنجم:
استخوان گونه و سينه جوانی در حدود ٢٠ ساله شكسته میشود. جرم او اين است كه برادرش عضو حزب الدعوه است.
فيلم ششم:
مردی اعتراف نميكند. كودك ٢ ساله او را میآورند و جلو سگهای هار و گرسنه میاندازند.
سگها در مقابل چشمان پدر، كودك را تكه تكه میكنند و میخورند.
فيلم هفتم:
_ريختن بنزین بر روی تعدادی كودك و سوزاندن آنها .
_بريدن زبان با تيغ.
_كشيدن ناخنها و دندانها بدون استفاده از مواد بیحس كننده.
_بيرون آوردن چشم با دستگاه مخصوص.
_ريختن مواد اسيدی بر روی بدن.
_ريختن آب جوش بر بدن.
_تجاوز به زنان در مقابل خانواده.
و……