شهید «عبدالله آزادی» در فرازی از وصیتنامه خود آورده است: «شیطان بزرگ آمریکا، وقتی دید ملت ایران میخواهد روی پای خود بایستد، به صدام کافر دستور داد تا به ایران حمله کند؛ صدام بیفکر هم چنین خیال میکرد که قدرت ارتش ایران از بین رفته است و میتواند ایران را ۳۰ روزه بگیرد؛ ولی نمیدانست ایرانی که قصد تصرف آن را دارد، «روحالله» و «حزبالله» دارد».
تبریز، «عبدالله آزادی» یکی از گلهای معطر گلستان جهاد و شهادت است که جان شریف خود را تقدیم ارزشهای اسلام و انقلاب کرد.
وی سال ۱۳۴۳ در محله «مارالان» تبریز دیده به جهان گشود و در ۲۳ خرداد سال ۱۳۶۱، هنگامی که فرماندهی گروهان «شهید نوری» را برعهده داشت، در «مهاباد» به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
این شهید والامقام در فرازی از وصیتنامه خود چنین آورده است:
«برادرانم! از خدا میخواهم که شما را در راه این انقلاب پابرجا و استوار سازد. میدانم که همگی مفهوم شهادت را میدانید و به خوبی آگاه هستید که این انقلاب به این خاطر بود که ملت ایران دیگر زیر بار زور نرود؛ اما شیطان بزرگ آمریکا، وقتی دید ملت ایران میخواهد روی پای خود بایستد، به صدام کافر دستور داد تا به ایران حمله کند؛ صدام بیفکر هم چنین خیال میکرد که قدرت ارتش ایران از بین رفته است و میتواند ایران را سی روزه بگیرد؛ ولی نمیدانست ایرانی که قصد تصرف آن را دارد، «روحالله» و «حزبالله» دارد و اکنون به فکر عقبنشینی است.
شما خواهرانم! باید صبر داشته باشید. میدانم که برای خواهر مشکل است که مرگ برادرش را تحمل کند. مادر و خواهرانم! بعد از شهادت من گریه نکنید؛ چون با گریه خود دشمنان اسلام و امام را شاد میکنید. شما باید صبر زینبی و صبری دشمن شکن داشته باشید.
پدر و مادر و برادران و خواهرانم! اگر میخواهید خدا را از خود راضی سازید، باید همیشه به فکر مستضعفان و بیچارگان و فقیران باشید. اگر من هم شهید شدم، آنچه را که متعلق به من است، به مستضعفان بدهید و اگر همسرم هم شهید شد، لوازم خانه را به جنگزدگان بدهید. هرکس تا به حال امام خمینی بتشکن را نشناخته است، از کافر هم بدتر است. به خدا قسم اگر شهادت نصیبم گردد، به آرزوی دلم رسیدهام».
انتهای پیام/