فارغ التحصیل مهندسی عمران از دانشگاه تورنتو کانادا ، مهندسی با ایمان ، با اخلاق ، متواضع ، متخصص ، خلاق و شجاع که به محض ورود به ایران اسلامی ، پا به جبهه های جنگ گذارد و در قرارگاه مهندسی خاتم الانبیا ( ص) با ابتکار و خلاقیت انواع سازه های دفاعی( دژ ، […]
فارغ التحصیل مهندسی عمران از دانشگاه تورنتو کانادا ، مهندسی با ایمان ، با اخلاق ، متواضع ، متخصص ، خلاق و شجاع که به محض ورود به ایران اسلامی ، پا به جبهه های جنگ گذارد و در قرارگاه مهندسی خاتم الانبیا ( ص) با ابتکار و خلاقیت انواع سازه های دفاعی( دژ ، خاکریز ، جاده های عملیاتی ، سنگر و جان پناه ، بیمارستان صحرایی ، جنگ آب و اقدامات مهندسی پدافند غیر عامل) را طراحی و احداث نمود ، و در تبعیت از اوامر ولی فقیه زمانه ، در دفاع از دستاوردهای انقلاب و سرزمین اسلامی ایران در مقابل استکبار جهانی از هیچ تلاش و کوششی فروگذار ننمود ، تا به دست کینه توزان و دشمنان مرز و بوم به خون خود رنگین و به شهادت رسید و به حق تعالی پیوست ، روحش شاد و قرین رحمت الهی
گفتوگو از مرجان شریعت
همسر شهید بزرگوار مهندس حسن آقاسی زاده
از تحصیل در تورنتو تا مهندسی پل خیبر/ شهیدی که “بشارت شهادت” را از امام(ره) گرفت
همسر شهید آقاسیزاده میگوید: “به اصرار پدر و مادر سال ۵۶ عازم کانادا شد و در رشته راه و ساختمان مشغول تحصیل شد اما آنجا هم دست از فعالیت بر نداشت و شروع به جذب دانشجویان پیروی خط امام(ره) در تورنتو کرد.”
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، ۲۸ مهرماه مصادف با شهادت یکی از شهدای اسوه دفاعمقدس است؛ شهیدی که با وجود امکانات و موقعیتهایی که در خارج از کشور برایش فراهم بود اما برای دفاع از خاک کشورش و ارزشهای دینش از همه آنها دست کشید و به کشور بازگشت و عازم جبهه شد و ۶ سال در عملیاتهای متعددی حضور داشت و اقدامات موثری را در جنگ تحمیلی انجام داد.
شهید حسن آقاسیزاده؛ فروردین ۱۳۳۸ در مشهد بهدنیا آمد. در سال ۴۴ در دبستانی واقع در کوچه خواجه ربیع مشهد ادامه تحصیل داد. دوران دبستان را با معدل ۲۰ به اتمام رساند. در سال ۵۰ وارد دبیرستان فردوسی شد و در رشته ریاضی ثبتنام کرد.
دانشجوی عالی دانشگاه تورنتو
در کنار تحصیل، فعالیتهای انقلابیاش را پیگیر بود بهطوری که حتی گاهی اعلامیه پخش میکرد و نسبت به فرایض دینیاش بسیار حساس بود. به اصرار پدر و مادر سال ۵۶ عازم کانادا شد و در رشته راه و ساختمان مشغول تحصیل شد اما آنجا نیز دست از فعالیت بر نداشت و شروع به جذب دانشجویان پیروی خط امام در تورنتو کرد و به عنوان سرپرست دانشجویان پیروی خط امام انتخاب شد.
سال ۶۰ با وجود اینکه دانشجوی عالی دانشگاه تورنتو با مدرک کارشناسیارشد رشته راه و ساختمان بود به کشور برگشت و وارد جهاد سازندگی و سپس به خدمت سپاه خاتمالانبیاء درآمد و سال ۶۱ عازم جبهه شد و در عملیاتهای رمضان، محرم، خیبر، بدر، والفجر ۱-۹، کربلا ۱-۱۰، نصر ۱-۱۱ حضور فعالی داشت.
بیش از ۲۴۰۰ پروژه مهندسی جنگ از جمله خاکریز، پل، جاده، سکوی پرتاب موشک با مدیریت او در جنگ تحمیلی انجام شد؛ وی سرانجام در ۲۸ مهرماه ۱۳۶۶ در سن ۲۸سالگی در عملیات کربلای ۱۰، در منطقة «ماووت» عراق به شهادت رسید. پیکر وی پس از تشییع در سه شهر ارومیه، تهران و همزمان با شهادت امام رضا(ع) در مشهد، در حرم مطهر امام رضا (ع) آرام میگیرد.
خوابی که به حقیقت ختم شد
در آستانه سالگرد شهادت شهید آقاسیزاده، زینت طوسی همسر شهید در گفتوگویی با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: سال ۱۳۵۹ در مشهد با شهید آقاسیزاده ازدواج کردم البته ما نسبت فامیلی داشتیم و ایشان نوه خالهام بود؛ پدر همسرم ابتدا پیشنهاد داده بودند تا اینکه خود شهید خواب دیده بودند که یک حاج خانم سیدی در حرم امام رضا (ع) من را به ایشان معرفی میکنند. من خودم نیز خواب دیدم در حرم امام رضا(ع) مرا عقد میکنند و داماد هم شهید آقاسی زاده هستند و یک گوشواره آنجا به من دادند. خواب را برای مادرم تعریف کردم و همان خوابها سبب شد که حسن آقا قدم پیش گذاشتند.
وی میگوید: شهید آقاسیزاده سالها خارج از کشور بودند و بههرحال محیط کانادا با ایران خیلی متفاوت بود؛ در آن زمان، من هنوز تا ششم ابتدایی خوانده بودم و شهید آقاسیزاده کارشناسی ارشد داشتند اما گفته بود، من نمیخواهم همسرم دانشگاه رفته باشد. یک سال نامزد بودیم یک سال هم عقد بودیم و بعد از آن که درسش تمام شد، به مشهد آمد.
هزینه مراسم عروسی را به خیریه انصارالحجه داد
وی میافزاید: قبل از اینکه به ایران بیاید در نامههایش همیشه مینوشت که من دوست ندارم عروسی مجلل بگیریم؛ دوست دارم یک عروسی ساده بگیریم؛ با اینکه پدر همسرم از وضعیت مالی خیلی خوبی برخوردار بودند اما دوست داشت مجلس سادهای بگیریم و پول تالار و مخارج دیگر را به انصار الحجه میدهیم تا به خانوادههای بی سرپرست کمک شود.
همسر شهید با بیان این که امیدوارم همسرم روز قیامت مرا شفاعت کند، عنوان میکند: در عقد که بودیم، برای ۱۸ بهمن یعنی سالروز تولدم بهعنوان هدیه یک نامه نوشتند با یک نوار از صدای خودشان فرستادند که در مورد اهمیت نماز و روزه صحبت کرده بود و به پدرشان نیز گفته بودند که یک انگشتر از طرف من هدیه بگیرید و با این نوار به همسرم بدهید تا در کنار یک هدیه دنیوی هدیهای آخرتی نیز داشته باشند.
هدفش خدمت به کشور بود
وی خاطرنشان میکند: بعد از یک هفته که عروسی گرفتیم، برای ماموریت سمت خواف و بعد تربتحیدریه رفتیم و در مجموع ۲۹ شهر با شهید رفتم، آن زمان حسنآقا در جهاد سازندگی مشغول بهکار بودند و پس آن به سپاه منتقل شدند، در تمام طول این چندسالی که با شهید آقاسیزاده زندگی کردم با یک چمدان چند روز بعد از عروسی راهی شدیم و من چند سال بعد با وجود داشتن سه بچه تنها همان یک چمدان را داشتم؛ لوازم زندگی هم هیچ چیز نداشتیم؛ حتی تلفن هم نداشتیم.
وی میگوید: شهید آقاسی زاده از ابتدا قصد و هدفش خدمت به کشورش بود؛ حتی زمانی که در کانادا بودند یک بار سه ماه تعطیلات رفته بود پاریس خدمت امام خمینی(ره) و بعد از ازدواج تمام نیتش این بود که به کشورش کمک کند. در ۶ سال زندگی مشترک با شهید، همیشه در حال جابهجایی بودیم؛ از اهواز به تهران، آبادان، جزیره خارک، سقز و سال ۶۱ نیز به جبهه رفتند؛ به یاد دارم پسرم که دنیا آمد با حسن آقا تماس گرفتند و خودش را از جبهه به مشهد رساند. من سه سال و نیم در زمان جنگ اهواز بودم و در اکثر ماموریتها با بچهها همراهش میرفتیم تا اینکه به آبادان که رسیدیم به دلیل اینکه آن زمان شهر ناامن بود و اکثر مردم خانههایشان را خالی کرده بودند به ما اجازه همراهی بیشتر نداد.
بسیار ساده بود
طوسی درباره خصوصیت بارز همسرش بیان میکند: شهید آقاسیزاده بسیار ساده بودند؛ با اینکه خارج از کشور درس خوانده بودند و برای خودشان مهندس بودند اما هر کسی که حسن را میدید فکر میکرد یک آدم ساده و معمولی است؛ یکبار دانشگاه تبریز رفته بود تا برای دکترهای اعزام به جبهه صحبت کند؛ تعریف میکرد من که رفتم وقتی گفتند مهندس آقاسیزاده همه تعجب کردند که چرا اینقدر ساده هستم.
وی میافزاید: هیچکس تصور نمیکرد که حسن آقا تحصیلات داشته باشد. البته با تمام سادگی که داشتند برای من خیلی اهمیت قائل میشدند و همیشه تولد و سالگرد ازدواجمان برایم هدیه میخریدند؛ بارها اتفاق میافتاد که هفته به هفته نبود اما وقتی با تمام خستگی به خانه میآمد نخستین کاری که میکرد ما را به بیرون و تفریح میبرد و وظیفه خودشان را همیشه در قبال خانواده انجام میداد.
همسر شهید آقاسیزاده میگوید: زمانی که پل خیبر را درست میکردند؛ آقای رفیقدوست به رزمندهها گفته بودند اگر کار پل زود تمام شود، همه را یک سفر مشهد میبرم و شهید گفته بودند ما که مشهدی هستیم تکلیفمان چیست؟ آقای رفیق دوست گفته بودند ما منزلتان میآئیم و بعد از اتمام پل خیبر با خانوادهشان به منزلمان آمدند؛ شبانه روز برای آن پل کار میکردند. البته شهید یک اخلاقی داشتند که هیچوقت در مورد کارهایشان صحبت نمیکردند به طوری که من تا قبل از شهادت نمیدانستم حسن آقا چند پروژه کار کرده است.
دوست نداشت مطرح شود
وی اظهار میکند: هیچ وقت از کار صحبت نمیکردند؛ فقط گاهی از دوستان شهیدش صحبت میکرد؛ دوست نداشت مطرح باشد به طوری که حتی یک عکس هم نداشت؛ جالب است بدانید که نخستین خریدی که ما برای عقد کردیم به جای قرآن و شمعدان برای من مقنعه خریدند و به حجاب خیلی اهمیت میدادند.
همسر شهید آقاسیزاده خاطرنشان میکند: اخلاق خیلی خوبی داشت و با پدر و مادرش نیز رابطه خیلی خوبی داشت و همیشه تاکید بر احترام به پدر و مادر داشت، به اندازهای خوشاخلاق بود که هر کسی در فامیل به مشکل بر میخورد با حسن آقا درد و دل میکرد و از او کمک میگرفت و مشکلگشای همه بود.
همسر شهید آقاسیزاده میافزاید: همیشه به افراد زیادی کمک مالی میکرد؛ طوری که کسی متوجه نشود و همیشه به من میگفت مختار هستی به هرکسی که احساس میکنید نیاز دارد کمک کنید. بعد از شهادتش خیلیها میگفتند شهید درب منزل ما لوازم منزل و مواد غذایی آوردند و خودشان را هم معرفی نکردند.
وی عنوان میکند: هر چه امروز فکر میکنم، میگویم چطور آن زمانها بدون هیچی با سختی زندگی میکردیم اما با این وجود چقدر زندگی شیرین و خوب بود واقعاً اگر ۵ سال زندگی کردم، اما بهترین زندگی را داشتم. هر لحظه و ثانیه از این ۵سال خاطره دارد.
اسم امام خمینی(ره) میآمد، چشمانش پراشک میشد
همسر شهید آقاسیزاده از دیدار با امام خمینی(ره) قبل از شهادت همسرش میگوید: یک هفته مانده بود به شهادتش، اهواز بودند که زنگ زدند دیدار با امام خمینی(ره) داریم؛ شما هم میآئید و من هم گفتم از خدایم است و شبانه با بچهها به سمت تهران رفتیم برای دیدار با امام(ره)؛ بعضی از رزمندهها کارت دست بوسی امام داده بودند وقتی رسیدیم حسن آقا کارت دست بوسی امام را به من دادند و گفتند شما به جای من برو؛ گفتم نه شما اینقدر دوست داری و علاقه داری! چون هر وقت اسم امام خمینی(ره) میآمد چشمانش پراشک میشد.
خبر شهادتش را از امام خمینی گرفت
وی میافزاید: گفت نه این حق شماست؛ در این چند سال در بدترین شرایط زندگی کردی؛ وقتی رفتم همه تعجب کردند و شهید آقاسی زاده گفت حق همسرم است این دیدار؛ حسن آقا فقط گفت رفتی به امام بگو همسرم بیرون است و گفتند التماس دعا؛ زهرا دختر کوچکم ۴ ماه بود؛ وقتی رفتم امام روی سر زهرا دستی کشیدند و بعد گفتم همسرم بیرون هستند و گفتند التماس دعا و آنجا امام فرمودند حاجتشان روا. برگشتم حسن آقا گفت چی شد؟ امام چیزی نگفتند؟ گفتم چرا فرمودند حاجتشان روا بعد گفتم حالا حاجت شما چی بود؟ که حسن آقا گفت شهادت، خیلی ناراحت شدم و سهشنبه هفته بعد خبر شهادت حسن آقا را به من دادند.
شهیدی که سه بار تشییع شد
همسر شهید اضافه میکند:۳ بار حسن آقا را تشییع کرده بودند؛ هم در غرب، هم در تهران و هم در مشهد، به معراج که رفتیم وقتی پیکر شهید آقاسیزاده را دیدم آرام شدم، به یاد دارم شبی که قرار بود حسن آقا به ماموریت برود در آخرین دیدارمان قبل از شهادت چهرهشان خیلی زیبا و نورانی شده بود؛ هر وقت میگفتم من تنها هستم و شما مکرر ماموریت هستید، میگفتند شما تنها نیستید شما خدا را دارید و با خدا صحبت کن. الان هم هر وقت گرفتاری پیش میآید میگویم خودت گفتی خدا را دارید، پس خدا باید کمکم کند.
همسر شهید آقاسیزاده میگوید: هر وقت ناراحتی در زندگی داشتم شهید را در خواب میبینم و اگر مثلا شب ناراحت هستم صبح با یک حال خوب از خواب بیدار میشوم.
وی در پایان خطاب به همسر شهدای مدافع حرم میگوید: امیدوارم خدا به همسران و خانواده شهدای مدافع حرم صبر و استقامت بدهد و اینکه همسران شهدای مدافع نیز راه همسرشان را ادامه دهند و میراثدار راه و هدف همسرشان باشند.
پدرم رفاه را فدای کشورش کرد
حجت تنها پسر شهید آقاسیزاده نیز میگوید: همیشه زندگیام را مدیون دعای خیر پدر و مادرم بودم و هر وقت در زندگی مشکلی برایم پیش میآید احساس میکنم یک نفر دارد من را هل میدهد به جلو، من ایمان دارم که شهدا زندهاند و هر وقت مشکلی داشتم گفتم بابا جان خودت کمکم کن و همیشه کمکم کردهاند اما پدر برای پسر یک نعمت است اما مادرم اجازه نداد ما کمبود پدر را احساس کنیم.
وی میافزاید: هر وقت دلم میگیرد یا میروم سر خاک پدرم و یا به دیدن مادرم میآیم و آرامش میگیرم. زیاد میروم دیدن پدرم و با او درد و دل میکنم. پدر من میتوانست کانادا مقیم شود و بورسیه بگیرد و بهترین شرایط را داشته باشد اما برای وطنش خدمت کرد و رفاه را فدای کشورش کرد.
تنها تصوری که از پدرم دارم یک “قاب عکس” است
دختر شهید میگوید: هر وقت در زندگی به مشکل میخورم با وجود اینکه پدرم را ندیدم اما همیشه به او فکر میکنم و از ایشان کمک میخواهم و همیشه در زندگی کمکم کردند. من هر وقت پدر را خواب میبینم تنها قاب عکس پدر را میبینم چون هیچ تصوری از پدرم جز همان قاب عکس ندارم.
سخنرانی شهید آقاسی زاده در حوزه مهندسی جنگ در جمع دانشجویان و اساتید
دوشنبه, ۰۸ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۲۹
مركز اسناد ايثارگران
شهید حسن آقاسی زاده شعرباف با پیشینه مهندسی در رشته راه و ساختمان، به جبهه های جنگ دوران دفاع مقدس رفت و در بسیاری از وقایع دوران دفاع مقدس را نقش آفرینی نمود. از این شهید والامقام صوتی به یادگار مانده است که مربوط به جلسه هم اندیشی مهندسی پشتیبانی جنگ و دانشگاه می باشد و در آن شهید به تشریح مسائل جنگ برای دانشجویان و اساتید دانشگاه می پردازد تا با کمک دانشگاه برای رفع مسائل هم اندیشی اتفاق بیوفتد و توانایی های دانشجویان با این چالش تقویت گردد.
سخنرانی شهید آقاسی زاده در حوزه مهندسی جنگ در جمع دانشجویان و اساتید
به گزارش نوید شاهد خراسان رضوی، شهید حسن آقاسی زاده شعرباف، روز یکم فروردین ماه ۱۳۳۸ در مشهد دیده به جهان گشود. پدرش تقی، پارچهفروش بود و مادرش منصوره نام داشت. او مهندس راه و ساختمان بود و در سال ۱۳۶۰ نیز ازدواج کرده بود و از این ازدواج صاحب یک فرزند پسر و دو فرزند دختر شد.
در دوران دفاع مقدس به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و در روز بیست و هشتم مهر ماه سال ۱۳۶۶ در منطقه ماووت استان سلیمانیه کشور عراق بر اثر ریزش کوه به شهادت رسید.
اکنون مزار مطهر این شهید والامقام در صحن حرم امام رضا (ع) واقع شده است.
سخنرانی شهید آقاسی زاده در حوزه مهندسی جنگ در جمع دانشجویان و اساتید
شهید حسن آقاسی زاده شعرباف با پیشینه مهندسی در رشته راه و ساختمان، به جبهه های جنگ دوران دفاع مقدس رفت و در بسیاری از وقایع دوران دفاع مقدس را نقش آفرینی نمود. از این شهید والامقام صوتی به یادگار مانده است که مربوط به جلسه هم اندیشی مهندسی پشتیبانی جنگ و دانشگاه می باشد و در آن شهید به تشریح مسائل جنگ برای دانشجویان و اساتید دانشگاه می پردازد تا با کمک دانشگاه برای رفع مسائل هم اندیشی اتفاق بیوفتد و توانایی های دانشجویان با این چالش تقویت گردد. از سوی دیگر از خلاقیت ها و نوآوری های دانشجویان برای پیروزی و موفقیت در جنگ و حفاظت از منابع انسانی و مادی بهره گرفته شود.
متن سخنرانی شهید حسن آقاسی زاده شعرباف:
بسم الله الرحمن الرحیم
در اون جاهايي كه مثلاً عبور از آب هست مسئلة قسمت هاي مثلاً تخصص آب و كشاورزي و اينها پيش ميياد پروفیل برداري از مقاطع رودخانه ها پيش ميياد. تدبير و اين اثرات آب بر روي سازه هايي كه بخواد در آب شناور بشه قرار بگيره پيش ميياد مسائل مكانيكي اينها پيش ميياد مسئلة تعمیر و نگهداري پيش ميياد كه در هر زمينه ای در ….. عبور اين نيازها هست. حالا ما بيايم يک پل مثلا عرض ميكنم نفر بری طرح كنيم كه روي يک كانالي بندازيم و عبور كنن. اگه اين پل پايه داشته باشه اون وقتي هم كه ما نمي تونيم اين پايه را در اون كانال بريم نصب كنيم حالا اين طرح رو هر چقدر هم فني و اينها باشه خب به درد جبهه نمي خوره اگه يه پلي آمديم ساختيم بدون پايه حالا ميخواهيم رو كانال نصب كنيم اگه طريقة نصبش رو ندونيم و طرح نكنيم و نسازند و اجرا كنيم چه طوري بايد اين كانال رو پرتش كنيم با توجه به اينكه اون طرف كانال نه نيروي خودي هست نه ما دسترسي داريم خب اين طرح رو نقصي هست كه كمبود مهندسي هست اينا بايد توسط همين نيروهاي مختلف حل بشه و در اكثر مسائل جبهه مسائل خاكي از نظر زوايا تنش ها رانش ها نشست ها كوبيدگي ها مقاومت ها و غيره اصطلاحات فني حالا غيره اش نياز هست از نظر آبي در اثرات جريان آب، امواج آب، جزر و مد آب، در طرحهايي كه شناور هست در رودخانه ها…. گاهي در اثرات جريان آب امواج آب جزر و مد آب در طرح هايي كه شناور هست در رود خانه ها کار میشه و به كار گرفته ميشه و در رابطه با مكش آب از يك رودخانه ای يا توي كانال انداختن مثلا كه حالا جلوي دشمن رو ببنديم جلوي دشمن رو پر كنيم و يك مسئلة آبي هست و بايد حساب بشه بايد مطالعه بشه ميزان آبي كه مورد نياز هست راهایی كه در طرح هست و غيره از نظر فني ابعاد اون كانال مشخصاتش، سطح مقطعش حجم آبي كه بايد عبور بره سطحي كه بايد بپوشونه و الي آخر اينا از مسائل آبي خاكي فيزيكي و فني هست كه خب بايد طرح بشه ما مسئله ترابري داريم در جبهه. حمل و نقل سبك نيمه سنگين سنگين اين غذاي بچه ها رو از اين طرف رودخانه به اون طرف رودخانه حالا اگر ما امكانات و پل نداشتيم خب با چي حمل كنيم؟ چه طوري حمل كنيم؟ این یک صفحه ای براش بسازیم شناور کنیم موتور بهش وصل كنيم چيكارش كنيم ؟ با چي غذاها رو[بفرستیم] اون ور آب ؟ اين امواج ميگيره ميبردش گم نمي شه توي آب غرق نمي شه؟
چيكار كنيم استتار باشه كه روش خمپاره نخوره توپ نخوره بمبارون نشه اينها مسائل ترابري و حمل و نقل ما هست حمل و نقل نيرو همين طور حمل و نقل مهمات همين طور حمل و نقل لودر بولدوزر شما از اين اروند حالا ما عبور كرديم اين بسيجي ها تكليف خودشون رو ادا كردن عبور كردن رفتن گرفتن حالا اين بولدوزر و لودر و دستگاههاي فنی که می خواهد خاکریز در خط ایجاد کنه و خودشون خاکریز خواستند چه طوری ببریم اون ور آب اين تانك ها چه طوري از آب عبور بديم ببريم؟ هر كسي در يك زمينه اي يكي در اين زمينه هاي كوهستاني ما تردد و عبور و حمل و نقل خيلي مشكلات داريم اومديم كوهستاني مثلا حالا حال مثلا تلسكي نصب كنيم از اين طرف سیم بگسلی بياد بره اون ور نفر پياده شه دوبار سوار شن بيان اين ور دوباره برن اون ور اين تلسكي فقط براي نفر كافيه خب مهمات رو چيكار كنيم خب غذا رو چيكار كنيم خب تانك رو چيكار كنيم؟
خب اينا يك مسائل جنگ است كه حل نشده است كه بعضي از اينها به طور خاص در يك رشته و اكثر اينها در رشته هاي مختلف نظرات و طرح و برنامه ريزي ميخوان كه بايد با حضور گستردة همة رشته هاي مختلف نتيجه گيري بشه.
اين سيستم هاي مخابراتي ما اين روشهای شنود دستگاههاي دشمن و به عكس شنودهاي دشمن از ما اين مسائل ايجاد تلفن هاي داخلي در خط يك طرح معراج نمي دونم غيره ذلك و اينها خب بچه ها تا حدودي ايجاد كردن یک خطوط داخلي كه به هيچ وجه مثلا از طرف دشمن شهود نمي تونه بشه مثلا ميگم اين دستگاههاي مخابراتي الكترونيكي سيستم هايي كه الان بسيار ما داريم اونجا كه ناقص اند همه خرابند خب بايد تعمير بشه بايد به كار گرفته بشن ادارات حاضرن بدن اما احتمالا توانش رو ندارن نيروش رو ندارن تشكيلاتش رو ندارن به هر صورتي اون نيروهاي فني شو ندارند كه بياد نظر بده كه اينها چي ميشه چي نمي شه چه جوري اصلاحش کنیم چه جوري مصرف كنيم؟ چند تا خط بگيريم چند تا خط وصل كنيم و غيره و ذلك اينا همه هستند.
در رابطه با نيازهاي توپخانه ما اين دكل هاي ديده باني دكل ديده باني سيار سيار برای اين فاز مثلا خوب چيزيه يه نيسان وانتي تويتا وانتي رو عقبش رو يه دكل ديده باني سیار نصب كنيم ردش كنيم اون ور آب بره دیدبان سيار باشه تا دشمن شناساي كرد مثلا بهش خمپاره زد بشه تغییر داد ببريم به يه نقطة ديگه و حفظش كنيم خب اين طرح خوبيه اما جای برادرها خالی است که طرح بدند و و بسازيم و استفاده بشه.
يا مسائل مختلف بسيار زيادي در رابطه با پاسگاههاي ديده باني، خب دشمن همون طور كه ما غواص داريم دشمن غواص داره اوناها نيرو ميفرستن غواص ميفرستن بياد خب استحكامات ما وسائلي كه ما ايجاد كرديم نابود بكنه از بين ببره خب ما هم بايد در اين زمينه يك پاسگاههايي ديده بانهاي شناور روي آب ايجاد كنيم كه از اينها دیده بانی بدیم كه اگر آمدن دشمن خواست نزديك بشه به خطوط ما و غيره چه از خب اون طرف چه از اين طرف چه از تمام جوانب ممكن خب ما آمادگي داشته باشيم خب اين طرح ميخواد نقشه ميخواد تقسيم بندي داخلي ميخواد سيستم شناور شدن در آب ميخواهد شايد فكر بكنيد وقتي يک نيرو ميخواد عبور كنه از راه رودخانه اي حداقل يک اسكله ميخواد كه بره بالاي اون اسكله از اونجا سوار اون وسيله بشه و اون وسيله كه اين كنار رودخانه اون آبخور كافي رو نداره كه بياد اون بغل واسته بچسبه و بعد يه اسكله بزنی ميره تو عمق كه يه مقدار عمق آب ايجاد بشه اون دستگاه بتونه واسته خب واسته آقا جان همة اسكله ها طرح ميخواد محاسبه ميخواد …… می خواد اجرا ميخواد و غيره اون طرف آب مييان ميخوان پياده بشن آقا همين طور پياده ميشن ميخوان برن محل هاشون جاده می خوان تو خاك و گل كه نمي تونن برن تو لجن باشه فردا يه بارون بياد [راه] كلا قطع ميشه اما خاك، خاك رس. جلوتر ميره تو خط ميخواد مستقر باشه سنگر ميخواد يک سنگرمتداول وبنجل و ضعيف باشه خب يه توپي از بالا ش منفجر ميشه طرف شهيد ميشه يه سنگر بتني محكم حساب شده باشه اون رزمنده در سنگر حفظ ميشه اينا تفاوت مسائل فني جبهه است و اين زمينه هاي كاريشه.
استفاده از اين سيستمهاي شيميايي در برخي نهادها اخيراً به خاطر شكستي كه خورده دشمن و ضروري اي كه افتاده حتي از گازهاي آمونياك هم اخيرا ايشون اونا استفاده ميكنن يه نوع جديدي از اين گازها خب اين روش مقابله ميخواد همين متخصصين شيمي و شيميست ها هستن دانشجوها هستن بايد بيان طرح بدن همفكري كنن چه ماده اي این رو خنثي بكنه چه سيستمي ميخواد كه اينو پخش كنن به طرف اون محل خنثي كنه؟ مخزنش چه طور باشه؟ اون دستگاههاي اين محلول ها و اين ها چه طور باشه؟
اينها همه مسائل شماست مسائل جنگه .
در وسايل پزشكي بهداري بهياري و اينها هم كه ديگه زمينه وسيعه و بسيار از اول جنگ بوده تا آخر هم هست تا وقتي كه ما جنگ داريم و درحال دفاع هستيم و تكليفمون هست و مجروح داريم بهيار و پرستار و مراقب اين برادرها نياز هست. در سطح مقدم و خط و فاصلة تا خط و اينها كه امنيت توپ و اينها نيست. از برادران بهيار استفاده ميشه عقب تر كه بياد در سطح اهواز و شهرها از خواهرها استفاده ميشه انواع مختلف داره.
و اگر بخواهيم وارد اون روش زره هاي خدماتيش هم بشيم كه ابعاد وسيع تر ميشه ابعاد جوشكاري فلز كاري برش كاري اينها نظارت ميخواد خياطي اينها خب نظارت ميخواد اين لباس هاي رزمنده ها رو كه هزار هزار ميدند كي ميخواد بدوزه اين تشكيلات يك كارگاهي كه دارن توش جوشكاري ميكنن ورق و به اون ورق جوش ميدن و پول بيت المال رو اين جمعيت داره تلف ميشه حفظ ميشه صرف ميشه يه نيرو نمي خواد نظارت كنه بگه اين جوش… اين جوشه اين طوري بايد بري اين بايد زنجيره اي باشه اين اشتباه ست اين درسته؟
در سيستم حمل و نقل همين طور در سيستم استتار در خود مسئلة استتار كه يك كلمه است ما كلي كار و فعاليتي كه داريم كه فني هست به رشته هاي فيزيك بيشتر مربوط ميشه يک طرحهايي الان در خارج موجوده يه عده مييان بالن درست ميكنن در هوا. اين ول ميدن در يك سطح مشخص نگه می دارند بالاي يك مثلاً تشكيلاتي كه اين استتار باشه و هر چه هم آتيش و اينها ريخت مثلا اين از بين بره اما اون تشكيلات بمونه و اينها خب اين يک طرح هاييست نمي دونم دستگاههاي فرستندة امواج ايجاد ميكنن در آب دشمن اگر از زیر آب اگر خواست بیاد عملیاتی را انجام بده این دستگاهها امواج رو بفرستند دشمن را نابود کنند و اينا همه هست اينا همه فيزيكه شيميه رياضيه عمرانه مكانيكه و غيره است.
الان عبور از اروند و منطقه والفجر ۸ و مابقی و غیره و منطقة عملياتي اونجا اين نيازهارو ايجاد كرده ببينين ايجاد كرده اگر ميخواهيم بمونيم و ادامه اش را هم حتي بريم كه اين تكليف ما هست و فرمايش صريح حضرت امام هست ما به اينها نياز داريم و رقم چيز بالاييست رقم نیاز سطحي نيست ما از اشنويه تا فاو جبهه داريم ۱۲۰۰ كيلومتر ۱۱۰۰ كيلومتر ۱۰۰۰ كيلومتر به هر روایتی كه شما بگيريد در هر كيلومتر شما ۱۰ نفر بگيريد ميشه ده هزار نفر اينها کلی جاد ه هاي انشعابي دارن جاده هاي ارتباطي بين يگانها دارن جاده هاي تداركاتي دارن كه كلي الان جاده سازي اونجا هست كه معطله.
سيستم ضد هوايي و دفاع در مقابل بمبارون ميخوایم چه سنگرهاي مقام باشه چه سايت هاي موشكي باشه چه مسائل ديگه باشه اينا بايد روش طرح بشه كار بشه اجرا بشه اينا زمينه هاي كار هست اين برادراني كه الان تعدادي هم اخيرا مثلا دانشگاه و خب تحت یگان هستن دارن كارهايي انجام ميكنن از شون سوال کنید بپرسيد زمينه ها رو در اون رشته ي كه خودشون مشغول شدن خب ميدونن مشخص هست و اين نيازها در جنگ و جبهه يك مسئلة اساسي هست كه ما اگر به فرمايش امام بخوايم عمل كنيم همة اونها ان شاء الله طرح و محاسبه و اجرا و نظارت از سوي همين دانشجوها و همين اقشار بايد بشه و ان شاء الله هم خواهد شد و رزمنده ها بتونند با خيال راحت آذوقه شون بهشون برسه مهمات بهشون برسه وسايل سنگين بهشون برسه تانك ها از پشت حمايتشون كنن سيستم هاي ادوات اونجا مستقر بشن و الي آخر و اين مشكلات تعديل پيدا بكنه و آمادگي ايجاد بشه در اينكه ان شاء الله به خواست خداوند و امام زمان و رهنمودهاي حضرت امام عليه السلام و حضرت امام خميني
جمع حاضر: اللهم صلي علي محمد و آل محمد
كه نايب بر حق امام زمان هستن اين مسائل رو دستور دادن به تكليف و انجام و اداش ان شاء الله وما مجدداً در آخر از اينكه مسدع اوقات شريف برادران دانشجو خواهران دانشجو اساتيد محترم و ديگر برادرها شديم خيلي عذر ميخوام و اميدواريم كه ما رو به اينكه اين زحمت و مشكل رو ايجاد كرديم ببخشند جهت پيروزي هر چه سريعتر رزمندگان اسلام و سلامتي حضرت امام و تعجيل در فرج آقا امام زمان سه صلوات بلند بفرستيد.
جمع حاضر: اللهم صل علي محمد و آل محمد.