بهمنظور ارائه هر چهبهتر خاطرات دفاع مقدس، حجتالاسلام «عزیزی» از پیشکسوتان خراسانی جهاد و مقاومت خاطرات خود را از آن دوران پرافتخار به زبان شعر بیان کرده که تاکنون یک هزار و ۵۰۰ بیت سروده است.
مشهد، حجتالاسلام «محمدتقی عزیزی» دیدهبان ادوات لشکر پنج نصر و پیشکسوت دفاع مقدس با توجه به فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه برای ماندگاری یک اثر آن را با زبان هنر ارائه کنید لذا خاطرات خود را از دوران دفاع مقدس به زبان شعر بیان کرده و تاکنون یکهزار و ۵۰۰ بیت را سروده است.
از آن جایی که این پیشکسوت جهاد و مقاومت در تمامی دوران زندگی بهخصوص در دوران دفاع مقدس پرداختن به ورزش و کسب آمادگی جسمانی را بهعنوان اولویت دنبال میکرده و همین اهتمام یاریگر او در مراحل سخت نبرد در مناطق مختلف عملیاتی بوده و از طرفی بهدنبال ترغیب آحاد جامعه برای توجه به سلامت جسم است لذا موضوع بیان (منظوم) خاطرات را با ورزش و آمادگی جسمانی آغاز کرده و به تدریج وارد موضوع جنگ شده است.
قهرمانان گشته آمادهی رزم
از برای رزم گشته عزم جزم
یادم آمد از «حسین پاکنهاد»
آن شهید شاخص و نیکو نهاد
اهل بیرجند و ز شهر «شوسف» دان
از «خراسان جنوبی» هست آن
دیدهبانی با تخصّص در جهاد
هم جوانمرد و همی نیکو نهاد
دیدهبانی با تعهّد هم دلیر
در رشادت، در شجاعت، همچو شیر
بود او یک قهرمانی بینظیر
پهلوانی هم قوی و هم دلیر
خُلق او در نیکی و آزادگی
جسم او چالاک و در آمادگی
با تخصّص بود چون آن دیدهبان
گشت «افلاطون» نامش در میان
از چه «افلاطون» شد نامش، سترگ؟
چون که بودش دیدهبانی بس بزرگ
دیدهبانی که به روی دشمنان
آتشی میریخت بس شعله زنان
او به هنگام نبرد با خصم دین
سه گلوله میزد و بس آتشین
اوّلین را کرده درخواست، هر زمان
دوّمین را کرده اصلاح و روان
سوّمین بر روی خصم گشته فرود
جان دشمن گشته در آتش و دود
دشمن از نامش شده در هول و ترس
داده بر خصم زبون آن مرد، درس
بوده از وی دائماً در کین و خشم
بهر مرگش جایزه بنهاد خصم
دیدهبانی که به درسش گفته بود
جنگ را بر خصم کن آتش وَ دود
گفته بود در درس خود اندر دفاع
هان شما: ای دیدهبانان شجاع
چون رسیدید پشت خاکریز، ابتدا
سنگری کرده بسی محکم بپا
خاکریز باید قوی باشد بدان
یعنی چه؟ یعنی عریض و پهن آن
گر گلوله زد همی خصم زبون
خاکریزت پس نگردد سرنگون
خاکریزت گر قوی شد آن زمان
پشت آن باشی تو در امن و امان
انتهای پیام/