جشن اختتامیه برنامه مهمانی مامان که در ماه مبارک رمضان با دیدار حضوری ۲۷۰ دختر دانش آموز با خانواده ۳۰ شهید صورت گرفت شب گذشته برگزار شد.
میهمانی مامان نامه برنامهای ویژه نوجوانان بود که در ماه مبارک رمضان امسال به همت گروه معارف شبکه پنج سیما ضبط و پخش شد. در این برنامه ۲۷۰ دختر دانش آموز از مدارس مختلف تهران به دیدار ۳۰ خانواده شهید رفتند و در دیداری صمیمی با تهیه گل و شیرینی جشنی برای شهید خانواده گرفتند.
با پایان یافتن این برنامه جشنی با حضور دانش آموزان دهه نودی و خانواده شهدا و با حضور امیرحسین قاضی زاده هاشمی رئیس بنیاد شهید برگزار شد.
هر گروه از بچهها سر یک میز و کنار خانوادههای شهدایی که چنی قبل مهمان خانه آنان بودند نشسته است، دخترانی از پایههای تحصیلی مختلف که وقت دیدار دوباره مادران شهدا آنان را در آغوش میگرفتند و با یک روبوسی صمیمانه آنان را سر میزخود دعوت میکنند.
شور و نشاط حاکم بر جمع دخترانه مراسم پدران و مادران پیر شهدا را هم سر ذوق آورده، این ذوق و شوق مخصوصا وقتی که دخترها به دیدار خانوادههای شهدا رفتهها رفته بودند خودش را نشان داده، مادر شهید بختیاری هم با جملهای به این موضوع اشاره میکند که «از وقتی بچهها به منزلمان آمدند افسردگیای که داشتم کمتر شده» این نشان میدهد فراتر از کاری که برای آشنایی نسل نوجوان با شهدا شده خانواده شهدا هم از این دید و بازدید لذت بردهاند.
من جوان شدم
مادر شهیدان شاه آباد که ۲ فرزندش در جبهههای دفاع مقدس به شهاد رسیدهاند روی سن میآید و درباره این برنامه و حضور دختران در منزلش میگوید: این برنامه فوق العاده بود. بعد از ۳۵ سال دلهای ما مادران شهدا تازه شد. من که هیچ وقت احساس تنهایی نمیکردم، اما این برنامه مرا جوان کرد و دلم را به دخترانم پیوند زد.
وی ادامه داد: یادم آمد وقتی علی به جبهه رفت گفت «چه کسی میگوید مادر من دختر ندارد؟! مادر من یک دنیا دختر دارد و من این را بعد از ۳۵ سال فهمیدم.»
پدر شهید شهرام سعادت که فرزندش در ماووت عراق به شهادت رسیده با خندهای که روی لب دارد و خوشحال از دیدار دوباره با دخترانش میگوید: «ما خیلی خوشحال شدیم که این بچههاب ه منزلمان آمدند، چون خودمان دختر نداریم. دور یک میز نشستیم و شام خوردیم و ما از دیدنشان لذت بردیم.»
چقدر شما مادران شهدا خوبید
مادر شهید مدافع حرم مسعود عسگری دیگر سخنران مراسم هم روی سن آمد و با بچهها خوش بشی کرد، سپس حرفهایش را با خاطرهای از یکی دختران مهمانش ادامه داد و گفت: «یکی از بچههایی که به منزل ما آمده بود میگفت که فکر میکردم شما مادران شهدا زنان خشک و کم صحبتی هستید، ولی وقتی با شما آشنا شدم دیدم چقدر خوبید.»
مادر شهید عسگری اضافه کرد: «خیلیها وقتی از بیرون به ما نگاه میکنند گمان میبرند مادران شهدا مدام در حال غصه خوردن و ناراحتی هستند، اما وقتی به منزل ما میآیند تصورتشان عوض میشود و دوست ندارند از خانه ما بیرون بروند. ضمن اینکه هم با خانواده شهید و هم خود شهید آشنا میشوند.»
خاطرات بامزه دخترها از یک میهمانی خودمانی
تجربه دختران هم از این دیدارها جالب است. چندتن از آنها با آمدن روی سن خاطرات بامزهای از این دیدارها را روایت کردند. یکی از آنها تعریف کرد، پیش از ضبط برنامه کارگردان اتمام حجت کرد که گوشی موبایل همه باید روی بی صدا باشد و گفت اگر صدای گوشی کسی بلند شود مجبور است برای همه بستنی بخرد. همه ما گوشیهایمان را خاموش کردیم و حواسمان بود که صدای زنگ درنیاید، اما درست وقتی ضبط برنامه شروع شد گوشی خود آقای کارگردان زنگ خورد.
مصومه مختاری یکی دیگر از دانش آموزان هم تعریف کرد: قبل از اینکه به منزل شهید برویم با بچهها خیال پردازیهایی درباره ظاهر خانه و صاحب خانه داشتیم، عجیبترین چیزی که یکی از بچهها گفت این بود که مبل خانه مادر شهید رنگ نارنجی باشد. وقتی به منزل مادر شهید رفتیم تنها همان اتفاقی که فکر نمیکردیم ببینیم، یعنی وجود مبل نارنجی در منزل شهید اتفاق افتاد.
اجابت خواستهای از شهید
مهدیه فلاح کلاس یازدهم است و همراه با دوستانش به منزل خانواده شهیدان فضل الله فراهانی و غلامرضا کریمی رفتهاند. او از تجربه حضورش در منزل شهدا اینگونه میگوید: شهدا را در حد خواندن یک زندگینامه از آنان و رفتن به گلزار شهدا میشناختم و این اولین باری بود که به منزل شهید میرفتم، تجربه خیلی خوبی بود مخصوصا که مادر از شهیدش گفت و اینکه شهید تاکید داشت مطیع رهبر باشیم و راهشان را ادامه دهیم.
ملیکا هاتف کلاس هفتم مهمان منزل مادر شهید داوود بختیاری بود او هم میگوید که اولین بار بود به دیدار خانواده شهید میرفت و جالب بود که مادر شهید تعریف کرده پسرش با پای خودش به جبهه رفت و مادر شهید از قبل میدانست که پسرش شهید میشود. من قبل از این گاهی شبها قبل خواب به یاد شهدا و برای شادی روحشان صلوات میفرستادم و سلامی میدادم، نذر کرده بودم اگر یکی از خواستههایم اجابت شد به دیدار یک خانواده شهید بروم که همین اتفاق افتاد و ما مهمان این مادر شهید شدیم.
انتهای پیام