دوران حماسه حضور در مبارزات منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷
دوران حماسه حضور در مبارزات منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷

دوران حماسه حضور در مبارزات منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ بخشی از خاطرات دکتر سید جواد هاشمی فشارکی از روزهای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ، نقل شده در بهشت زهرا در روز جمعه ۷ بهمن ۱۴۰۰ توسط یک گروه مستند ساز در ادامه تدوین و ارایه شده است  .   دوران سخت […]

دوران حماسه حضور در مبارزات منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷

بخشی از خاطرات دکتر سید جواد هاشمی فشارکی از روزهای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ، نقل شده در بهشت زهرا در روز جمعه ۷ بهمن ۱۴۰۰ توسط یک گروه مستند ساز در ادامه تدوین و ارایه شده است  .

 

دوران سخت ستم شاهی ، کشور رابه ورطه نابودی کشانده بود واختناق شاهی مانع هر حرکت مثبتی بود، تنها پایگاه روشنگری مساجد بود و سپس به محور برنامه های مبارزه و پایگاه انقلاب مبدل شد . مسجد قدس درخیابان پیروزی تهران محل سخنرانی حجه الاسلام امام کاشانی بود ، وی امام جماعت انقلابی مسجد بود . شاه وی را ممنوع المنبر کرده بود و بر منبر نمی نشست و ایستاده سخنرانی میکرد و در بین نماز بسرعت اعلامیه امام و…. پخش میشد تا ساواک نتواند متوجه شود وبدین سان روشنگریها صورت میگرفت .

سال نو که شد مردم به فرمان امام بعلت داغدار بودن و اعتراض به رژیم عید نگرفتند . حادثه غمبار فاجعه سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ رخ میدهد و ما در تظاهرات شعار میدادیم ” سینما رکس ابادان را شاه به آتش کشید”  و بعدا انرا کامل کرده و این شعار را میدادیم ” رکس آبادان را / کتاب قرآن را / مسجد کرمان را / شاه به آتش کشید / شاه به آتش کشید ”

سیاست شاه تغییر میکند و در ۵ شهریور ۱۳۵۷ دولت جمشید آموزگار برکنار و دولت شریف امامی تشکیل میشود و ما در شعارهایمان می گفتیم :” مامیگیم شاه نمیخواهیم پالان عوض میشه ” . در۱۳ شهریور ۱۳۵۷ راه پیمایی باشکوهی بعد از نماز عید فطر در تپه های قیطریه تهران رخ میدهد .

در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ ، انقلابیون درخیابان مجاهدین اسلام ( ژاله سابق) و میدان شهدا (ژاله سابق)، تظاهرات کردند ؛ که توسط نیروهای نظامی ارتش شاهنشاهی ایران کشتارخونین صورت گرفت و شهدای زیادی در قطعه ۱۷ بهشت زهرا به خاک سپرده شدند . و فاجعه جمعه سیاه نامیده شد . ما در سفر در اصفهان بودیم و توفیق حضور نداشتیم ودر بازگشت به تهران بشدت جاده ورود به تهران را بازدید وکنترل میکردند .

۱۵ آبان ۱۳۵۷ کابینه شریف امامی موفق به مهار مردم نمی شود و سقوط کرده و دولت نظامی به نخست وزیری ارتشبد ازهاری تشکیل میگردد . مردم به بانگ الله اکبر در بامهای منازل خود روی می آورند و از۱۰ آذر ۱۳۵۷ در سراسر کشور فرا گیر میشود و ازهاری این صداها را میگه نواره ؛ وماهم در شعارهای خیابانی میگفتیم ” ازهاری گوساله بازم میگی نواره ؟ نوار که پا نداره ! ” پس به خاک وخون کشیدن مردم مشهد مقدس در ۱۱ دی ۱۳۵۷  دولت نظامی ازهاری نیز در ۱۶ دی  سقوط کرده و شاهپور بختیار نخست وزیر میشود . وما در تظاهرات جدیدمان شعار میدادیم :” بختیار، بختیار، نوکر بی‌اختیار، سگ جدید دربار ” و” نه شاه می‌خوایم نه شاهپور، مرگ بر این دو مزدور”

۱۹ و ۲۰ اذر مصادف با تاسوعا وعاشورای حسینی  پیوندش با نهضت خمینی در قالب راهپیمایی جلوه گر میشود. این راهپیمایی با جمعیت محدود از میدان امام حسین ع شروع میشود و به مرور جمعیت افزایش میابد و به سمت میدان ازادی میرویم . ما پیاده نیز به منزل بازمیگردیم .

بعد تعطیلی بوجود آمده ؛ از شنبه  اول دی مجدد مدارس بازگشایی میشود، من دبیرستان خوارزمی شماره دو در میدان بهارستان تهران میرفتم . با برخی از همکلاسان تصمیم گرفتیم و سرکلاس نرفتیم و به تظاهرات محلی روی آوردیم .

امام قصد بازگشت به وطن و حضور در میان امت خویش را نمود ولی رژیم شاه در ۴ بهمن ۱۳۵۷، فرودگاه مهرآباد را به اشغال خود درآورد. همچنین فرودگاه های کشور را بست. در ۷ بهمن روحانیون مبارز در دانشگاه تهران، در اعتراض به بستن فرودگاه ها تحضن کردند و مردم تهران نیز به مناسبت ۲۸ صفر راه پیمایی میلیونی سیاسی مذهبی کردند . لذا ناچار در ۹ بهمن ۱۳۵۷ فرودگاه بازگشایی شد.

ادارات رها شده بودند ؛ صف نفت و مشکل خدمات ضروری مردم  بوجود آمده بود ، از ۲۷ دی ما انتظامات محلی را توسط مسجد محل بعهده گرفتیم . شلوغی پمپ بنزین را نظم میدادیم ؛ سرچهاراه ایستاده و حکم مامور انتظامی داشتیم و…. وحتی نفت را درب برخی منازل می بردیم . برخی از فروشگاه ها عرضه مواد غذایی ارزان قیمت می پرداختند. این واحدهای کسب و کار به «فروشگاه اسلامی» معروف شده بودند .

دهه فجر انقلاب در ۵ شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ با بازگشت پر التهاب شعف اور امام به ایران پس از پانزده سال تبعید، اغاز میشود .قرار بود امام در دانشگاه سخنرانی کنند ؛ لذا ما پیاده تا جلوی دانشگاه تهران رفته و منتظر ماندیم ، کمی قبل از ظهر امام امد ولی سخنرانی نکردند و به بهشت زهرا می روند و برای اولین بار مستقیم با ملت ایران صحبت میکنند و گفتند در دهان بختیار و دولت‌اش می‌زند و دولت تعیین خواهد کرد. گرچه برای ما باورش سخت مینمود که چگونه ممکن است ، ولی بشدت امید بخش بود .

از فردای بازگشت امام گروه‌هاي مختلف مردم در مدرسه رفاه با امام خميني(س) دیدار میکنند ومن نیز شنبه ۱۴ بهمن با صف طولانی درخیابان ایران، به دیدار وی شتافتم ؛ که در این دیدار که در حیات مدرسه صورت گرفت ، یاسر عرفات نیز در کنار امام ایستاده بود و مبهوت موج و شوق جمعیت را مشاهده میکرد .

در شهر‌هاي كشور تظاهرات و درگيري‌هاي شديد همچنان ادامه داشت . در ۱۷ بهمن ۱۳۵۷ امام خمینی دولت موقت به ریاست مهندس مهدی بازرگان را به حمایت از مردم تشکیل میدهند . تظاهرات گسترده در سطح كشور به حمايت از دولت منصوب امام صورت میگیرد . وما شعار میدادیم : ” بازرگان، بازرگان؛ نخست وزیر امام “، ” بازرگان، مجری حکم قرآن ” و” سلام بر بازرگان، نخست‌وزیر ایران ” و در جواب بختیار که گفته بود در کشور یک دولت باید باشه ، شعار دادیم :” بازرگان، بازرگان نخست‌وزیر مائی، بختیار، بختیار نوکر آمریکایی”

از ۱۵  بهمن نمایشگاه کتاب دانش آموزی در دبیرستانی در خیابان حافظ دایر کرده بودیم و فروش نوار سخنرانی امام  دربهشت زهرا را تکثیر کرده ودراختیار مراجعین قرارمیدادیم .

در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ دولت بختیار، برای کنترل اوضاع زمان حکومت نظامی را افزایش داد و آنرا از ساعت ۴ ونیم بعدازظهر، اعلام کرد. لکن امام خمینی، دستور لغو حکومت نظامی و حضور مردم در خیابان ها را صادر کرد. در برخی شهرها ، بین سربازان گارد و مردم مسلح، درگیری های بسیار شدیدی رخ داد.

مردم به اسلحه‌خانه نيروی هوايی دست یافتند  و درگيری مسلحانه مردم و نظاميان شدت يافت ؛ انتشار متن فتوای امام مبنی بر باطل بودن قسم وفاداری ارتشيان به شاه ؛ انتشار حكم امام درباره‌ی ماندن مردم در خيابان‌ها؛ پيوستن نيروي دريايی و هوايی به مردم ؛ خبرهای داغ این روز بود .

۲۱ بهمن در برگشت از نمایشگاه کتاب و نوار که می خواستم برگردم ؛ بعلت حکومت نظامی مردم درخیابان ؛ مجبور شدم مسافت طولانی را از خیابان حافظ تا منرل پیاده طی کنم و شاهد مسایل زیاد و صحنه های عجیبی بودم . وسایلی را از ساختمانی در جلوی دانشگاه بیرون میریختند . فروشگاه قدس سرچهاراه کوکولا را بهم ریخته بودند و برخی اشرار هم دنبال بردن وسایل برای خود بودند . نگرانی نگهبانان درب نیروی هوایی ارتش داشتند غ که به انها توضیح دادیم که با چشم خود نقا مختلف شهر را دیده ایم که همه جا بهم ریخته و وضعیت رژیم وخیم هست و نگران نباشید . به سمت تسلیحات ارتش رفتیم ، دیوار آنرا کمی جلوتر مردم سوراخ کرده بودند ؛ به داخل ان رفتیم و سلاحها را بیرون اوردیم . به کلانتری ۲۱ در کوچه میدان بروجردی رفتیم ؛ درگیری انجام شد و کلانتری سقوط کرد . چهار راه کوکاکولا را سنگربندی کرده بودیم و سرمای شب در سنگر بندی ماندیم .

در بيست و دو بهمن ۱۳۵۷ بعد از فرار سران فاسد ارتش و دستگیری برخی از انان ، ارتش اعلام بی‌طرفی کرد ؛ و سقوط حكومت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و پيروزی انقلاب اسلامی ايران رقم خورد .تهران به صحنه جنگ خونین مسلحانه، بین مردم و سربازان رژیم پهلوی، تبدیل شد. با تسلیم تمامی نیروهای نظامی و پیروزی مردم مسلمان ایران، رژیم شاه اندر شاهی متلاشی گردید.

صدای انقلاب از رادیو و تلوزیون سرودهای انقلابی یخش میکرد و اخبار انقلاب را بیان میکرد و احساس ارامش وشعف زیادی داشتیم . تصورمان این بود که همه چیز حل شد ولی از فردای پیروزی انقلاب مسایل دیگری شروع شد . یک روز پس از پیروزی انقلاب شایعه شد که آب لوله کشی مسموم شده است و نگرانی در میان مردم به وجود آمد. همان شب (شامگاه ۲۳ بهمن ۵۷) نخست وزیر موقت به رادیو رفت و به گواه مجری یک لیوان آب نوشید . و مسایل دیگری که نیاز به نکارش دیگری دارد .

۱ اسفند ؛ مدارس باز شد و من نیزادامه کلاس سوم نظری خودم را داشتم ؛ اکنون مباحثات سیاسی به کلاسها کشیده میشد . یکی طرفدار شاه ، یکی طرفدار گروهک ها و… ازادانه صحبت و بحث میکردیم . به من انگ حزبی می زدند و بعد متوجه شدم منظورشان حزب جمهوری اسلامی بود . با پیروزی انقلاب، راهنمایی و رانندگی تا ماه ها هیچ خودرویی را جریمه نمی کرد و برگه فرهنگ سازی تخلف نکنیم را منتشر می کرد . زین پس داستانهای بسیارشیرین و تلخ زیادی برای کشور رقم میخورد…..