دعای ندبه از چندین بخش تشکیل شده است که با یک مقدمه چینی ، فلسفه حکومت حضرت مهدی (عج) و فلسفه انتظار و دعا برای ظهورش را بیان میدارد . و جهت تدبر بهتر و سهل تر در فهم مطالب روح بخش و عرفانی دعا ؛ با یک روش ابداعی منحصر بفرد ( برای اولین بار ) بصورت منتظم تدوین و ارایه شده است.
*
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
دعا و توسل، بال پرواز انسان و نیاز آدمی در دنیای مادی است .یکی از راهها خواندن با تعمق وندبه کنان دعای ندبه در چهار عید:جمعه، عید فطر، عید قربان و عید غدیر می باشد .
این دعای شریف یکی از دعاهای پرمحتوا در زمینه امام شناسی و ولایت بوده و مشتمل بر عقائد شیعه و تأسف بر غیبت مهدی است .
در اغلب منابع موجود این دعا را شامل چهار بخش (حمد و صلوات ،ثنای بر قضاء ، تاریخ از آغاز تا تکامل و استغاثه و طلب ) توصیف کرده اند ، که به نظر ناکافی می رسد .
به نظر نگارنده این دعا از چندین بخش تشکیل شده است و همه بخشها یک منظومۀ منسجم و مرتبط با هم را تشکیل داده اند، که با یک مقدمه چینی ، فلسفه حکومت حضرت مهدی (عج) و فلسفه انتظار و دعا برای ظهورش را بیان میدارد .که بصورت زیر بخش بندی و تبیین شده است :
حمد و صلوات الهی
در ابتدای دعای شریف ندبه دعا با حمد و ستایش پروردگار و صلوات بر جد خود رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آغاز میشود.
- ستايش و سپاس مخصوص خداست كه آفريننده جهان است اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
- و درود و تحيت كامل بر سيد ما و پيغمبر خدا حضرت محمد مصطفى و آل اطهارش باد وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً
- پرودگارا تو را ستايش مى كنم براى هر چه كه در قضا و قدر تقدير كردى بر خاصان و محبانت اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُكَ فِي أَوْلِيَائِكَ
- يعنى بر آنان كه وجودشان رابراى حضرتت خالص و براى دينت مخصوص گردانيدى الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِكَ
- چون بزرگ نعيم باقى و بى زوال ابدى را كه نزد توست بر آنان اختيار كردى إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِيلَ مَا عِنْدَكَ مِنَ النَّعِيمِ الْمُقِيمِ الَّذِي لاَ زَوَالَ لَهُ وَ لاَ اضْمِحْلاَلَ
- بعد از آنكه زهد در مقامات و لذات و زيب و زيور دنياى دون را بر آنها شرط فرمودى بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا
- آنها هم بر اين شرط متعهد شدند فَشَرَطُوا لَكَ ذَلِكَ
- و تو هم مى دانستى كه به عهد خود وفا خواهند كرد وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ
- پس آنان را مقبول و مقرب درگاه خود فرمودى فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ
- و علو ذكر يعنى قرآن با بلندى نام و ثناى خاص و عام بر آنها از پيش عطا كردى وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِيَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِيَ
- و آنها را واسطه (هدايت خلق به توحيد و معرفت) و وسيله دخول بهشت رضوان و رحمت خود گردانيدى وَ أَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلاَئِكَتَكَ وَ كَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرِيعَةَ (الذَّرَائِعَ) إِلَيْكَ وَ الْوَسِيلَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ
- پس بعضى از آنها را در بهشت منزل دادى تا هنگامى كه او را از بهشت بيرون كردى فَبَعْضٌ أَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ إِلَى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْهَا
- و برخى را در كشتى نشاندى و با هر كس ايمان آورده و در كشتى با او درآمده بود همه را از هلاكت به رحمت خود نجات دادى وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِي فُلْكِكَ وَ نَجَّيْتَهُ وَ (مَعَ) مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِ بِرَحْمَتِكَ
ولایت پیامبران الهی
در دعای ندبه مهمترین نعمت یعنی هدایت را متذکر شده و در خصوص بعث پیامبران از آدم ابوالبشر تا پیامبران اولوالعزم خصوصیات و عنایات الهی را نسبت به آنان بیان میفرماید و سرانجام به معرفی خاتم الانبیاء حضرت محمد(ص) میپردازد، و فلسفه ارسال رسولان برای مردم و امم پیشین گفته میشود :
- و بعضى را به مقام خلت خود برگزيدى وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ خَلِيلاً
- و درخواستش را كه وى لسان صدق در امم آخر باشد اجابت كردى وَ سَأَلَكَ لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ فَأَجَبْتَهُ
- و به مقام بلند رسانيدى وَ جَعَلْتَ ذَلِكَ عَلِيّاً
- و بعضى را از شجره طور با وى تكلم كردى وَ بَعْضٌ كَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَكْلِيماً
- و برادرش را وزير و معين وى گردانيدى وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ رِدْءاً وَ وَزِيراً
- و بعضى را به غير پدر تنها از مادر ايجاد كردى وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَيْرِ أَبٍ
- و به او معجزات عطا فرمودى وَ آتَيْتَهُ الْبَيِّنَاتِ
- و او را به روح قدس الهى مؤيد داشتى وَ أَيَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ
- و همه آن پيمبران را شريعت و طريقه و آيينى عطا كردى وَ كُلٌّ (وَ كُلاًّ) شَرَعْتَ لَهُ شَرِيعَةً وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهَاجاً
- و براى آنان وصى و جانشينى وَ تَخَيَّرْتَ لَهُ أَوْصِيَاءَ (أَوْصِيَاءَهُ)
- براى آنكه يكى بعد از ديگرى از مدتى تا مدت معين مستحفظ دين و نگهبان آيين و شريعت و حجت بر بندگان تو باشد قرار دادى مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ (مُسْتَحْفَظاً بَعْدَ مُسْتَحْفَظٍ) مِنْ مُدَّةٍ إِلَى مُدَّةٍ إِقَامَةً لِدِينِكَ وَ حُجَّةً عَلَى عِبَادِكَ
- تا آنكه دين حق از قرارگاه خود خارج نشده و اهل باطل غلبه نكنند وَ لِئَلاَّ يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَ يَغْلِبَ الْبَاطِلُ عَلَى أَهْلِهِ
- و تا كسى نتواند گفت كه اى خدا چرا رسول بسوى ما نفرستادى كه ما را از جانب تو به نصيحت ارشاد كند و چرا پيشوا نگماشتى وَ لاَ (لِئَلاَّ) يَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لاَ أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولاً مُنْذِراً
- كه ما از آيات و رسولانت پيروى كنيم وَ أَقَمْتَ لَنَا عَلَماً هَادِياً
- پيش از آنكه به گمراهى و ذلت و خذلان در افتيم فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزَى
- لذا در هر دورى رسول فرستادى إِلَى أَنِ انْتَهَيْتَ
بعثت آخرین پیامبر الهی
سپس بعثت آخرین پیامبر الهی (ص) و ذکر افضلیت و عظمت رسالت وی و ثمرات دین او بیان میشود از جمله بعثت بر جن و انس، سلطنت برهمهی عالم هستی، معراج جسمانی، علم گذشته و آینده، یاری جبرئیل و میکائیل و سرانجام پیروزی بر تمامی ادیان و افراد؛ و از این طریق مقدمات معرفی وصی و جانشین خاتم الانبیاء را فراهم مینماید .
- تا آنكه امر رسالت به حبيب گراميت محمد صلى الله عليه و آله منتهى گرديد بِالْأَمْرِ إِلَى حَبِيبِكَ وَ نَجِيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
- و او چنانكه تواش برسالت برگزيدى سيد و بزرگ خلايق بود فَكَانَ كَمَا انْتَجَبْتَهُ سَيِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ
- و خاصه پيمبرانى كه برسالت انتخاب فرمودى وَ صَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَيْتَهُ
- و افضل از هر كس كه برگزيده توست وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَيْتَهُ
- و گراميتر از تمام رسلى كه معتمد تو بودند وَ أَكْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ
- بدين جهت او را بر همه رسولانت مقدم داشتى قَدَّمْتَهُ عَلَى أَنْبِيَائِكَ
- و بر تمام بندگانت از جن و انس مبعوث گردانيدى وَ بَعَثْتَهُ إِلَى الثَّقَلَيْنِ مِنْ عِبَادِكَ
- و شرق و غرب عالمت را زير قدم فرمان رسالتش گستردى وَ أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَكَ وَ مَغَارِبَكَ
- و براق را مسخر او فرمودى و روح پاك وى را بسوى آسمان خود بمعراج بردى وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْبُرَاقَ وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ (بِهِ) إِلَى سَمَائِكَ
- و علم گذشته و آينده تا انقضاء خلقت را به او به وديعت سپردى وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى انْقِضَاءِ خَلْقِكَ
- و آنگاه او را بواسطه رعب و ترس دشمن از او بر دشمنان مظفر و منصور گردانيدى ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ
- و جبرئيل و ميكائيل و ديگر فرشتگان با اسم و رسم و مقام را گرداگردش فرستادى وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ الْمُسَوِّمِينَ مِنْ مَلاَئِكَتِكَ
- و به او فيروزى دينش را بر تمام اديان عالم برغم مشركان وعده فرمودى وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِينَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
- و اين ظفر پس از آن بود كه رسول اكرم (ص) را باز تو او را با فتح و ظفر به خانه كعبه مكان صدق اهل بيت باز گردانيدى وَ ذَلِكَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ
- و براى او و اهل بيتش آن خانه مكه را اول بيت و نخستين خانه براى عبادت بندگان مقرر فرمودى وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً
- و وسيله هدايت عالميان گردانيدى وَ هُدًى لِلْعَالَمِينَ
- كه آن خانه آيات و نشانه اى آشكار ايمان و مقام ابراهيم خليل بود فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ
- و محل امن و امان بر هر كس كه در آن داخل مى شد وَ مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً
- و درباره خاندان رسول فرمودى البته خدا از شما اهل بيت رسول هر رجس و ناپاكى را دور مى سازد وَ قُلْتَ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ
- و كاملا پاك و مبرا مى گرداند وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً
- آنگاه تو اى پروردگار در قرآنت اجر و مزد رسالت پيغمبرت صلى الله عليه و آله را محبت و دوستى امت نسبت به اهل بيت قرار دادى ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فِي كِتَابِكَ
ولایت امامان معصوم (ع)
بعد از معرفی خاتم الانبیاء (ص) و مقدمات معرفی وصی و جانشین خاتم الانبیاء را فراهم مینماید، وبه استناد آیهی تطهیر: {انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً} و آیهی مودت ، جانشینی حضرت علی(ع) و نیز جایگاه ویژه اهل بیت بیان میشود :
- آنجا كه فرمودى : بگو اى رسول ما كه من از شما امت اجر رسالتى جزمحبت اقارب و خويشاوندانم نمى خواهم فَقُلْتَ قُلْ لاَ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى
- و باز فرمودى همان اجر رسالتى را كه خواستم باز بنفع شما خواستم وَ قُلْتَ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ
- و باز فرمودى بگو اى رسول ما من از شما امت اجر رسالتى نمى خواهم جز آنكه شما راه خدا را پيش گيريد وَ قُلْتَ مَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلاً
- پس اهل بيت رسول طريق و رهبر بسوى تواند و راه بهشت رضوان تواند فَكَانُوا هُمُ السَّبِيلَ إِلَيْكَ وَ الْمَسْلَكَ إِلَى رِضْوَانِكَ
- و هنگامى كه دوران عمر پيغمبرت سپرى گشت وصى و جانشين خود على بن ابى طالب صلوات الله عليهما و آلهما را بهدايت امت برگماشت فَلَمَّا انْقَضَتْ أَيَّامُهُ أَقَامَ وَلِيَّهُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا هَادِياً
- و چون او منذر و براى هر قوم هادى امت بود إِذْ كَانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ
- پس رسول اكرم (ص) در حالى كه امت همه در پيش بودند فرمود : فَقَالَ وَ الْمَلَأُ أَمَامَهُ
- هر كس كه من پيشوا و دوست و ولى او بودم پس از من على مولاى او خواهد بود مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ
دعای پیامبر درحق امام علی (ع)
سپس دعا در ولایت مداری امام علی (ع) و جانشینان وی بیان میشود :
- بارالها دوست بدار هر كه على را دوست بدارد اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ
- و دشمن بدار هر كه على را دشمن بدارد وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ
- و يارى كن هر كه على را يارى كند وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ
- و خوار ساز هر كه على را خوار سازد وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ
جایگاه امام علی (ع)
در این بخش به استناد آیهی تطهیر {انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً} و آیهی مودت امیرالمؤمنین و اهل بیت(ع) معرفی می شوند ، تا زمینه پذیرش اخرین امام فراهم شود .
- و باز فرمود هر كس من پيغمبر او هستم على (ع) امير و فرماندار اوست وَ قَالَ مَنْ كُنْتُ أَنَا نَبِيَّهُ فَعَلِيٌّ أَمِيرُهُ
- و باز فرمود من و على هر دو شاخههاى يك درختيم و سايرين از درختهاى مختلفند وَ قَالَ أَنَا وَ عَلِيٌّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى
- و پيغمبر (ص) على (ع) را نسبت به خود به مقام هارون نسبت به موسى نشانيد وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى
- جز آنكه فرمود پس از من پيغمبرى نيست إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِيَّ بَعْدِي
- و باز رسول اكرم دختر گراميش كه سيده زنان عالم است به على تزويج فرمود وَ زَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
- و باز حلال كرد بر على آنچه بر خود پيغمبر حلال بود وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ
- و باز تمام درهاى منازل اصحاب را كه بمسجد رسول باز بود بحكم خدا بست غير در خانه على وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلاَّ بَابَهُ
- آنگاه رسول اسرار علم و حكمتش را نزد على وديعه گذاشت ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِكْمَتَهُ
- كه فرمود من شهر علمم و على در آن شهر علم است فَقَالَ أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا
- پس هر كه بخواهد در اين مدينه علم و حكمت وارد شود از درگاهش بايد وارد گردد فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِينَةَ وَ الْحِكْمَةَ فَلْيَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا
- آنگاه فرمود تو برادر من و وصى من و وارث من هستى ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي
- گوشت و خون تو گوشت و خون من است لَحْمُكَ مِنْ لَحْمِي وَ دَمُكَ مِنْ دَمِي
- صلح و جنگ با تو صلح و جنگ با من است وَ سِلْمُكَ سِلْمِي وَ حَرْبُكَ حَرْبِي
- و ايمان (به خدا و حقايق الهيه) چنان با گوشت و خون تو آميخته شده كه با گوشت و خون من آميخته اند َ و الْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي
- و تو فردا جانشين من برحوض كوثر خواهى بود وَ أَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي
- و پس از من تو اداء قرض من مى كنى وَ أَنْتَ تَقْضِي دَيْنِي
- و وعده هايم را انجام خواهى داد وَ تُنْجِزُ عِدَاتِي
جایگاه شیعیان در قیامت
شیعیان در قیامت چنین جایگاهی دارند :
- و شيعيان تو در قيامت بر كرسيهاى نور با روى سفيد در بهشت ابد گرداگرد من قرار گرفته اند وَ شِيعَتُكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي فِي الْجَنَّةِ
- و آنها در آنجا همسايه منند وَ هُمْ جِيرَانِي
ادامه جایگاه امام علی (ع)
ادامه بیان جایگاه امام علی (ع) از زبان پیامبر الهی (ص) :
- اگر تو يا على بعد از من ميان امتم نبودى اهل ايمان به مقام معرفت نمى رسيدند وَ لَوْ لاَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي
- و همانا على بود كه بعد از رسول اكرم امت را از ضلالت و گمراهى و كفر و نابينايى به مقام هدايت و بصيرت می رسانيد وَ كَانَ بَعْدَهُ هُدًى مِنَ الضَّلاَلِ وَ نُوراً مِنَ الْعَمَى
- او رشته محكم خدا و راه مستقيم حق براى امت است وَ حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِينَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ
- هيچكس به قرابت با رسول (ص) بر او سبقت نيافته لاَ يُسْبَقُ بِقَرَابَةٍ فِي رَحِمٍ
- و در اسلام و ايمان بر او سبقت نگرفته وَ لاَ بِسَابِقَةٍ فِي دِينٍ
- و نه كسى به او در مناقب و اوصاف كمال خواهد رسيد وَ لاَ يُلْحَقُ فِي مَنْقَبَةٍ مِنْ مَنَاقِبِهِ
- تنها قدم بقدم از پى رسول اكرم على راه پيمود يَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ
- كه درود خدا بر هر دو و بر آل اطهارشان باد صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا
- و على است كه بر تأويل جنگ می كند وَ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيلِ
- و در راه رضاى خدا از ملامت و سرزنش بدگويان باك ندارد وَ لاَ تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لاَئِمٍ
- و در راه خدا خونهاى صناديد و گردنكشان عرب را بخاك ريخت قَدْ وَتَرَ فِيهِ صَنَادِيدَ الْعَرَبِ
- و شجعان و پهلوانانشان را به قتل رسانيد وَ قَتَلَ أَبْطَالَهُمْ
- و سركشان را مطيع و منقاد كرد وَ نَاوَشَ (نَاهَشَ) ذُؤْبَانَهُمْ
- و دلهايشان را پر از حقد و كينه از واقعه جنگ بدر و حنين و خيبر و غيره ساخت فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَاداً بَدْرِيَّةً وَ خَيْبَرِيَّةً وَ حُنَيْنِيَّةً وَ غَيْرَهُنَّ
- و در اثر آن كينه پنهانى در دشمن او قيام كردند فَأَضَبَّتْ (فَأَصَنَّتْ) (فَأَصَنَّ) عَلَى عَدَاوَتِهِ
- و به مبارزه و جنگ با او هجوم آوردند وَ أَكَبَّتْ عَلَى مُنَابَذَتِهِ
- تا آنكه ناگزير او هم با عهد شكنان امت و با ظالمان و ستمكاران و با خوارج مرتد از دين در نهروان بقتال برخاست حَتَّى قَتَلَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ
- و چون نوبت اجلش فرا رسيد و شقيترين خلق آخر عالم به پيروى شقيترين خلق اول وَ لَمَّا قَضَى نَحْبَهُ وَ قَتَلَهُ أَشْقَى (الْأَشْقِيَاءِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ) الْآخِرِينَ يَتْبَعُ أَشْقَى الْأَوَّلِينَ
- فرمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله را امتثال نكردند لَمْ يُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
- و درباره هاديان خلق يكى بعد از ديگر فِي الْهَادِينَ بَعْدَ الْهَادِينَ
- و امت همه كمر بر دشمنى آنها بسته و متفق شدند بر قطع رحم پيغمبر (ص) وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَى قَطِيعَةِ رَحِمِهِ
- و دور كردن اولاد طاهرينش وَ إِقْصَاءِ وَلَدِهِ
- جز قليلى از مؤمنان حقيقى كه حق اولاد رسول را رعايت كردند إِلاَّ الْقَلِيلَ مِمَّنْ وَفَى لِرِعَايَةِ الْحَقِّ فِيهِمْ
- تا آنكه بظلم ستمكاران امت گروهى كشته و جمعى اسير و فرقهاى دور از وطن شدند فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِيَ مَنْ سُبِيَ وَ أُقْصِيَ مَنْ أُقْصِيَ
- و قلم قضا بر آنها جارى شد به چيزى كه اميد از آن حسن ثواب و پاداش نيكو است وَ جَرَى الْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا يُرْجَى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ
- چون زمين ملك خداست إِذْ كَانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ
- و هر كه از بندگان را بخواهد وارث ملك زمين خواهد كرد يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ
- عاقبت نيك عالم با اهل تقوى است وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ
- و پروردگار ما از هر نقص و آلايش پاك و منزه است وَ سُبْحَانَ رَبِّنَا
- و وعده او قطعى و محقق الوقوع است إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً
- و ابدا در وعده پروردگار خلاف نيست وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ
- و در هر كار در كمال اقتدار و علم و حكمت است وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
عزاداری بر اهل بیت پیامبر (ص)
در این فراز از دعا بر مصائب وارده بر اهل بیت پیامبر (ص) باید ناله و ضجه زد :
- پس بايد بر پاكان اهل بيت پيغمبر و على صلى الله عليهما و آله ما گريه كنند فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ
- و بر آن مظلومان عالم ندبه و افغان كنند وَ إِيَّاهُمْ فَلْيَنْدُبِ النَّادِبُونَ
- و براى مثل آن بزرگواران اشك از ديدگان بارند وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ (فَلْتَدُرَّ) الدُّمُوعُ
- و فرياد كنندگان [از اندوه] به فرياد آيند، وَ لْيَصْرُخِ الصَّارِخُونَ
- و ناله و زارى و ضجه وَ يَضِجُّ (يَضِجَّ) الضَّاجُّونَ
- و شيون از دل بركشند وَ يَعِجُّ (يَعِجَّ) الْعَاجُّونَ
کجایند ۱۱ امام معصوم (ع)
درادامه به وضعیت امام دوم الی امام یازدهم معطوف داشته شده است :
- كه كجاست حسن بن على ؟ أَيْنَ الْحَسَنُ
- كجاست حسين بن على ؟ أَيْنَ الْحُسَيْنُ
- كجايند فرزندان حسين ؟ أَيْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَيْنِ
- آن پاكان عالم كه هر يك بعد از ديگرى رهبر راه خدا صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ
- و برگزيده از خلق خدا بودند وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ
کجایند راههای هدایت ؟
معطوف شدن توجه به مظلومیتهای وارده بر اهل بیت نور وهدایت:
- كجايست راههاي پي در پي [كه به سوي خدا رهنمون ميشوند]؟ أَيْنَ السَّبِيلُ بَعْدَ السَّبِيلِ
- كجايند برگزيدگاني كه از پي هماند؟ أَيْنَ الْخِيَرَةُ بَعْدَ الْخِيَرَةِ
- كجايند خورشيدهاي تابان؟ أَيْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ
- كجايند ماههاي فروزان؟ أَيْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِيرَةُ
- كجايند ستارگان درخشان؟ أَيْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ
- كجا رفتند آن رهنمايان دين ؟ أَيْنَ أَعْلاَمُ الدِّينِ
- و اركان علم و دانش ؟ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِ
منتظر امام زمان (عج) بودن
در این فراز راهنمایی هایی برای منتظران واقعی حضرت مهدی (عج) برای زمینه سازی ظهور حضرتش ذکر دعاگونه شده است :
- كجاست حضرت بقية الله كه عالم خالى از عترت هادى امت نخواهد بود أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لاَ تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَةِ
- كجاست آنكه براى بركندن ريشه ظالمان و ستمگران عالم مهيا گرديد أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ
- كجاست آنكه منتظريم اختلاف و كج رفتاريها را به راستى اصلاح كند أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ
- كجاست آنكه اميد داريم اساس ظلم و عدوان را از عالم براندازد أَيْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ
- و كجاست آنكه براى تجديد فرايض و سنن ذخيره است أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ
- كجاست آنكه براى برگردانيدن ملت و شريعت مقدس اسلام اختيار گرديده أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ (الْمُتَّخَذُ) لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ
- كجاست آنكه آرزومنديم كتاب آسمانى قرآن و حدود آن را احيا سازد أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ
- كجاست آنكه دين و ايمان و اهل ايمان را زنده گرداند أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِهِ
- كجاست آنكه شوكت ستمكاران را درهم مى شكند أَيْنَ قَاصِمُ شَوْكَةِ الْمُعْتَدِينَ
- كجاست آنكه بنا و سازمانهاى شرك و نفاق را ويران مى كند أَيْنَ هَادِمُ أَبْنِيَةِ الشِّرْكِ وَ النِّفَاقِ
- كجاست آنكه اهل فسق و عصيان و ظلم و طغيان را نابود مى گرداند أَيْنَ مُبِيدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْيَانِ وَ الطُّغْيَانِ
- كجاست آنكه نهال گمراهى و دشمنى و عناد را از زمين بر مى كند أَيْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَيِّ وَ الشِّقَاقِ (النِّفَاقِ)
- كجاست آنكه آثار انديشه باطل و هواهاى نفسانى را محو و نابود مىسازد أَيْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّيْغِ وَ الْأَهْوَاءِ
- كجاست آنكه حبل و دسيسه هاى دروغ و افتراء را از ريشه قطع خواهد كرد أَيْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْكِذْبِ (الْكَذِبِ) وَ الاِفْتِرَاءِ
- كجاست آنكه متكبران سركش عالم را هلاك و نابود مى گرداند أَيْنَ مُبِيدُ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ
- كجاست آنكه مردم ملحد معاند با حق را و گمراه كننده خلق را ريشه كن خواهد كرد أَيْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِيلِ وَ الْإِلْحَادِ
- كجاست آنكه دوستان خدا را عزيز و دشمنان خدا را ذليل خواهد كرد أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِيَاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ
- كجاست آنكه مردم را بر وحدت كلمه تقوى و دين مجتمع مى سازد أَيْنَ جَامِعُ الْكَلِمَةِ (الْكَلِمِ) عَلَى التَّقْوَى
- كجاست باب اللهى كه از آن درگاه وارد می شوند أَيْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِي مِنْهُ يُؤْتَى
- كجاست آن وجه اللهى كه دوستان خدا بسوى او روى آورند أَيْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِي إِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الْأَوْلِيَاءُ
- كجاست آن وسيله حق كه بين آسمان و زمين پيوسته است أَيْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ
- كجاست صاحب روز فتح و برافرازنده پرچم هدايت در جهانيان أَيْنَ صَاحِبُ يَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَايَةِ الْهُدَى
- كجاست آنكه پريشانيهاى خلق را اصلاح و دلها را خشنود مى سازد أَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاَحِ وَ الرِّضَا
- كجاست آنكه از ظلم و ستم امت بر پيغمبران و اولاد پيغمبران دادخواهى مى كند أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِيَاءِ
- كجاست آنكه از خون شهيد كربلا انتقام خواهد كشيد أَيْنَ الطَّالِبُ (الْمُطَالِبُ) بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاَءَ
- كجاست آنكه خدا بر متعديان و مفتريان و ستمكارانش او را مظفر و منصور مى گرداند أَيْنَ الْمَنْصُورُ عَلَى مَنِ اعْتَدَى عَلَيْهِ وَ افْتَرَى
- كجاست آنكه دعاى خلق پريشان و مضطر را اجابت مى كند أَيْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِي يُجَابُ إِذَا دَعَا
- كجاست امام قائم و صدر نشين عالم داراى نيكوكارى و تقوى أَيْنَ صَدْرُ الْخَلاَئِقِ (الْخَلاَئِفِ) ذُو الْبِرِّ وَ التَّقْوَى
- كجاست فرزند پيغمبر محمد مصطفى (ص) و فرزند على مرتضى و فرزند خديجه بلند مقام و فرزند فاطمه زهرا بزرگترين زنان عالم أَيْنَ ابْنُ النَّبِيِّ الْمُصْطَفَى وَ ابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ ابْنُ خَدِيجَةَ الْغَرَّاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَةَ الْكُبْرَى
فدایی امام زمان شدن
خود و والدین را فدایی و حامی راه امام زمان (عج) کردن
- پدر و مادرم فداى تو بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي
- و جانم نگهدار وَ نَفْسِي لَكَ الْوِقَاءُ
- و حامى ذات پاك تو باد وَ الْحِمَى
جایگاه امام زمان (عج)
در این فراز از دعا ، حسب و نسب امام عصر بیان شده و بعبارتی در دعای ندبه درس امامشناسی داده شده است ، تا ایشان را بیشتر بشناسیم و معرفت یابیم .
- اى فرزند بزرگان مقربان خدا يَا ابْنَ السَّادَةِ الْمُقَرَّبِينَ
- اى فرزند اصيل و شريف و بزرگوارترين اهل عالم يَا ابْنَ النُّجَبَاءِ الْأَكْرَمِينَ
- اى فرزند هاديان هدايت يافته يَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِيِّينَ (الْمُهْتَدِينَ)
- اى فرزند بهترين مردان مهذب يَا ابْنَ الْخِيَرَةِ الْمُهَذَّبِينَ
- اى فرزندمهتران شرافتمندان خلق يَا ابْنَ الْغَطَارِفَةِ الْأَنْجَبِينَ
- اى فرزند نيكوترين پاكان عالم يَا ابْنَ الْأَطَائبِ الْمُطَهَّرِينَ (الْمُسْتَظْهَرِينَ)
- اى فرزند جوانمردان برگزيدگان يَا ابْنَ الْخَضَارِمَةِ الْمُنْتَجَبِينَ
- اى فرزند مهتر گرامى تران يَا ابْنَ الْقَمَاقِمَةِ الْأَكْرَمِينَ (الْأَكْبَرِينَ)
- اى فرزند تابان ماه ها يَا ابْنَ الْبُدُورِ الْمُنِيرَةِ
- و فروزان چراغها يَا ابْنَ السُّرُجِ الْمُضِيئَةِ
- ای فرزند شهابهای نافذ و فروزان!( شعلهای آتشین و پر فروغ) يَا ابْنَ الشُّهُبِ الثَّاقِبَةِ
- و درخشان ستارگان يَا ابْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَةِ
- اى فرزند راه هاى روشن خدا يَا ابْنَ السُّبُلِ الْوَاضِحَةِ
- اى فرزند نشانهاى آشكار حق يَا ابْنَ الْأَعْلاَمِ اللاَّئِحَةِ
- اى فرزند علوم كامل الهى يَا ابْنَ الْعُلُومِ الْكَامِلَةِ
- اى فرزند سنن و قوانين معروف آسمانى يَا ابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ
- اى فرزند معالم و آثار ايمان كه مذكور است يَا ابْنَ الْمَعَالِمِ الْمَأْثُورَةِ
- اى فرزند معجزات محقق و موجود يَا ابْنَ الْمُعْجِزَاتِ الْمَوْجُودَةِ
- اى فرزند راهنمايان محقق و مشهود خلق يَا ابْنَ الدَّلاَئِلِ الْمَشْهُودَةِ (الْمَشْهُورَةِ)
- اى فرزند صراط مستقيم خدا يَا ابْنَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ
- اى فرزند نبأ عظيم يَا ابْنَ النَّبَإِ الْعَظِيمِ
- اى فرزند كسى كه در ام الكتاب نزد خدا على و حكيم است يَا ابْنَ مَنْ هُوَ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَى اللَّهِ عَلِيٌّ حَكِيمٌ
- اى فرزند آيات مبينات يَا ابْنَ الْآيَاتِ وَ الْبَيِّنَاتِ
- اى فرزند ادله روشن حق يَا ابْنَ الدَّلاَئِلِ الظَّاهِرَاتِ
- اى فرزند برهانهاى واضح و آشكار خدا يَا ابْنَ الْبَرَاهِينِ الْوَاضِحَاتِ الْبَاهِرَاتِ
- اى فرزند حجتهاى بالغه الهى يَا ابْنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَاتِ
- اى فرزند نعمتهاى عام الهى يَا ابْنَ النِّعَمِ السَّابِغَاتِ
- اى فرزند طه يَا ابْنَ طه
- و محكمات قرآن وَ الْمُحْكَمَاتِ
- و ياسين يَا ابْنَ يس
- و ذاريات وَ الذَّارِيَاتِ
- اى فرزند سوره طور و عاديات يَا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِيَاتِ
- اى فرزند مقام ختمى مرتبت (ص) يَا ابْنَ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّى
- كه نسبت به حضرت على اعلاى الهى مقربترين مقام است فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى دُنُوّاً وَ اقْتِرَاباً مِنَ الْعَلِيِّ الْأَعْلَى
طالب امام زمان بودن
- كاش مى دانستم لَيْتَ شِعْرِي
- كه كجا دلها به ظهور تو قرار و آرام خواهد يافت أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى
- آيا به كدام سرزمين اقامت دارى بَلْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى
- آيا به زمين رضوا أَ بِرَضْوَى
- يا غير آن يا به ديار ذو طوى متمكن گرديده اى أَوْ غَيْرِهَا أَمْ ذِي طُوًى
سختی دوری از امام زمان
- بسيار سخت است بر من كه خلق را همه ببينم و تو را نبينم عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لاَ تُرَى
- و هيچ از تو صدايى حتى آهسته هم به گوش من نرسد وَ لاَ أَسْمَعَ (أَسْمَعُ) لَكَ حَسِيساً وَ لاَ نَجْوَى
- بسيار سخت است بر من بواسطه فراق تو نزديك من رنج و بلوى احاطه كند عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ تُحِيطَ بِكَ دُونِيَ (لاَ تُحِيطَ بِي دُونَكَ) الْبَلْوَى
- و ناله زار من به حضرتت نرسد – و شكوه به تو نتوانم وَ لاَ يَنَالَكَ مِنِّي ضَجِيجٌ وَ لاَ شَكْوَى
قسم در شهادت جایگاه امام زمان (عج)
- به جانم قسم كه تو آن حقيقت پنهانى كه دور از ما نيستى بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا
- به جانم قسم كه تو آن شخص جدا از مايى كه ابدا جدا نيستى بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ (يَنْزَحُ) عَنَّا
- به جانم قسم كه تو همان آرزوى قلبى بِنَفْسِي أَنْتَ أُمْنِيَّةُ
- و مشتاق اليه مرد و زن اهل ايمانى شَائِقٍ يَتَمَنَّى مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ
- كه هر دلى از يادت ناله شوق مىزند ذَكَرَا فَحَنَّا
- به جانم قسم كه تو از سرشت عزتى كه بر شما هيچكس برترى نخواهد يافت بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ عَقِيدِ عِزٍّ لاَ يُسَامَى
- و ركن اصيل مجد و شرافت هستيد كه هيچكس همانند شما نخواهد گرديد بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ أَثِيلِ مَجْدٍ لاَ يُجَارَى (يُحَاذَى)
- به جانم قسم كه تو از آن نعمتهاى خاص خدايى كه مثل و مانند نخواهد داشت بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ تِلاَدِ نِعَمٍ لاَ تُضَاهَى
- به جانم قسم كه تو از آن خاندان عدالت و شرفى كه احدى برابرى با شما نتواند كرد بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَصِيفِ شَرَفٍ لاَ يُسَاوَى إِلَى
انتظار تا به کی ؟
با گریه و زاری در این دعا درخواست کمک از امام زمان داریم و برای غیبتش تأسف می خوریم.
- اى مولاى من تا كى در شما حيران و سرگردان باشم مَتَى أَحَارُ (أَجْأَرُ) فِيكَ يَا مَوْلاَيَ
- تا به كى و به چگونه خطابى درباره تو توصيف كنم وَ إِلَى مَتَى وَ أَيَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِيكَ
- و چگونه راز دل گويم وَ أَيَّ نَجْوَى
- اى مولاى من بر من بسى سخت است و مشكل كه پاسخ از غير تو يابم عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أُجَابَ دُونَكَ وَ (أَوْ) أُنَاغَى
- سخت و مشكل است بر من كه بگريم از تو و خلق تو را واگذارند عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَبْكِيَكَ وَ يَخْذُلَكَ الْوَرَى
- سخت و مشكل است بر من كه بر تو دون ديگرى اين جريان پيش آمد عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ يَجْرِيَ عَلَيْكَ دُونَهُمْ مَا جَرَى
چشم انتظار ملاقات امام زمان بودن
درسیر تکاملی رسالت پیامبران الهی که به سوی عصر حاکمیت امام (عج) که هدف نهایی از خلقت است، مورد توجه واقع میشود. وبا گریه و زاری در این دعا درخواست ملاقات امام زمان ودیدار و ظهور وی هستیم
- آيا كسى هست كه مرا يارى كند تا بسى ناله فراق و فرياد و فغان طولانى از دل بركشم هَلْ مِنْ مُعِينٍ فَأُطِيلَ مَعَهُ الْعَوِيلَ وَ الْبُكَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ
- كسى هست كه جزع و زارى كند فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلاَ
- آيا چشمى مى گريد تا چشم من هم با او مساعدت كند و زار زار بگريد هَلْ قَذِيَتْ عَيْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَيْنِي عَلَى الْقَذَى
- اى پسر پيغمبر آيا بسوى تو راه ملاقاتى هست هَلْ إِلَيْكَ يَا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِيلٌ فَتُلْقَى
- آيا امروز به فردايى مى رسد كه به ديدار جمالت محظوظ شويم هَلْ يَتَّصِلُ يَوْمُنَا مِنْكَ بِعِدَةٍ (بِغَدِهِ) فَنَحْظَى
- آيا كى شود كه بر جويبارهاى رحمت درآييم و سيراب شويم مَتَى نَرِدُ مَنَاهِلَكَ الرَّوِيَّةَ فَنَرْوَى
- كى شود كه از چشمه آب زلال تو ما بهره مند شويم مَتَى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِكَ
- كه عطش ما طولانى گشت كى شود فَقَدْ طَالَ الصَّدَى
- كه ما با تو صبح و شام كنيم مَتَى نُغَادِيكَ وَ نُرَاوِحُكَ
- تا چشم ما به جمالت روشن شود فَنَقِرَّ عَيْناً (فَتَقَرَّ عُيُونُنَا)
- كى شود كه تو ما را و ما تو را ببينيم مَتَى تَرَانَا (وَ) نَرَاكَ
- هنگامى كه پرچم نصرت و فيروزى در عالم برافراشته اى وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَى
- آيا خواهى ديد كه ما به گرد تو حلقه زده و تو با سپاه تمام روى زمين را پر از عدل و داد كرده باشى أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِكَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلاً
- و دشمنانت را كيفر خوارى و عقاب بچشانى وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَكَ هَوَاناً وَ عِقَاباً
- و سركشان و كافران و منكران خدا را نابود گردانى وَ أَبَرْتَ الْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِ
- و ريشه متكبران عالم و ستمكاران جهان را از بيخ بركنى وَ قَطَعْتَ دَابِرَ الْمُتَكَبِّرِينَ وَ اجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظَّالِمِينَ
- و ما با خاطر شاد به الحمد لله رب العالمين لب برگشاييم وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
به فریاد ما برس
بعد از بیان نقطۀ شروع تاریخ بشریت و ارسال انبیای الهی و سیر تکاملی آن به سوی عصر حاکمیت حضرت بقیة الله (عج) که اوج تقرب جامعه ی بشری به خدای متعال و هدف نهایی از خلقت است، بااستغاثه به درگاه حضرت حق، اوج فراز از دعای ندبه را به خود اختصاص میدهد.
- اى خدا تو برطرف كننده غم و اندوه دلهايى اللَّهُمَّ أَنْتَ كَشَّافُ الْكُرَبِ وَ الْبَلْوَى
- من از تو داد دل مىخواهم وَ إِلَيْكَ أَسْتَعْدِي
- كه تويى دادخواه و تو خداى دنيا و آخرتى فَعِنْدَكَ الْعَدْوَى وَ أَنْتَ رَبُّ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْيَا (الْأُولَى)
- بارى به داد ما برس اى فريادرس فريادخواهان فَأَغِثْ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ
- بندگان ضعيف بلا و ستم رسيده را درياب عُبَيْدَكَ الْمُبْتَلَى
- و سيد او را براى او ظاهر گردان وَ أَرِهِ سَيِّدَهُ
- اى خداى بسيار مقتدر و توانا يَا شَدِيدَ الْقُوَى
- لطف كن و ما را بظهورش از غم و اندوه و سوز دل برهان وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسَى وَ الْجَوَى
- و حرارت قلب ما را فرو نشان وَ بَرِّدْ غَلِيلَهُ
- اى خدايى كه بر عرش استقرار ازلى دارى يَا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى
- و رجوع همه عالم بسوى توست وَ مَنْ إِلَيْهِ الرُّجْعَى
- و منتهى بحضرت توست وَ الْمُنْتَهَى
- اى خدا ما بندگان حقيرت مشتاق ظهور ولى توايم اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِيدُكَ التَّائِقُونَ (الشَّائِقُونَ) إِلَى وَلِيِّكَ
- كه او يادآور تو الْمُذَكِّرِ بِكَ
- و رسول توست وَ بِنَبِيِّكَ
- تو او را آفريده اى براى عصمت و نگاهدارى و پناه دين و ايمان ما خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلاَذاً
- و او را برانگيخته اى تا قوام و حافظ و پناه خلق باشد وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاماً وَ مَعَاذاً
- و او را براى اهل ايمان از ما بندگانت پيشوا قرار دادى وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِينَ مِنَّا إِمَاماً
- پس تو از ما بآن حضرت سلام و تحيت برسان فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَ سَلاَماً
- و بدين واسطه مزيد كرامت ما گردان وَ زِدْنَا بِذَلِكَ يَا رَبِّ إِكْرَاماً
- و مقام آن حضرت را مقام و منزل شيعيان قرار ده وَ اجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنَا مُسْتَقَرّاً وَ مُقَاماً
- و بواسطه پيشوايى او بر ما نعمتت را تمام گردان وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَكَ بِتَقْدِيمِكَ إِيَّاهُ أَمَامَنَا
- تا آن بزرگوار به هدايتش ما را در بهشتهاى تو داخل سازد حَتَّى تُورِدَنَا جِنَانَكَ (جَنَّاتِكَ)
- و با شهيدان راه تو و دوستان خاص تو رفيق گرداند وَ مُرَافَقَةَ الشُّهَدَاءِ مِنْ خُلَصَائِكَ
- اى خدا درود فرست بر محمد و آل محمد اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
- و باز هم درود فرست بر محمد جد امام زمان كه رسول تو و سيد و بزرگترين پيغمبران است وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ (وَ) رَسُولِكَ السَّيِّدِ الْأَكْبَرِ
- و بر على جد ديگرش كه سيد سلحشور حملهور در راه جهاد توست وَ عَلَى ( عَلِيٍّ ) أَبِيهِ السَّيِّدِ الْأَصْغَرِ
- و بر جده او صديقه كبرى فاطمه دختر حضرت محمد (ص) وَ جَدَّتِهِ الصِّدِّيقَةِ الْكُبْرَى فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ
- و بر آنان كه تو برگزيدى از پدران نيكوكار او بر همه آنان و بر او وَ عَلَى مَنِ اصْطَفَيْتَ مِنْ آبَائِهِ الْبَرَرَةِ وَ عَلَيْهِ
- بهتر و كاملتر و پيوسته و دائمى و بيشترو وافرترين درود و رحمتى فرست كه بر احدى از برگزيدگان و نيكان خلقت چنين رحمتى كامل عطا كردى أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَكْثَرَ وَ أَوْفَرَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ
- و باز رحمت و درود فرست بر او رحمتى كه شمارش بى حد و انبساطش بى انتها باشد و زمانش بى پايان باشد وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلاَةً لاَ غَايَةَ لِعَدَدِهَا وَ لاَ نِهَايَةَ لِمَدَدِهَا وَ لاَ نَفَادَ لِأَمَدِهَا
دعا به واسطه وجود امام زمان (عج)
- اى خدا و بواسطه وجود آن حضرت اللَّهُمَّ
- دين حق را پاينده دار وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ
- و اهل باطل را محو و نابود ساز وَ أَدْحِضْ بِهِ الْبَاطِلَ
- و دوستانت را با آن حضرت هدايت فرما وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِيَاءَكَ
- و دشمنانت را بواسطه او ذليل و خوار گردان وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْدَاءَكَ
- و اى خداى منان ما و او را پيوند و اتصالى كامل ده وَ صِلِ اللَّهُمَّ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ وُصْلَةً
- كه منتهى شود به رفاقت ما با پدرانش تُؤَدِّي إِلَى مُرَافَقَةِ سَلَفِهِ
- و ما را از آن كسان قرار ده كه چنگ به دامان آن بزرگواران زده است وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ
- و در سايه آنان زيست مى كند وَ يَمْكُثُ فِي ظِلِّهِمْ
وظیفه شیعه نسبت به امام زمان
- و ما را بر اداء حقوق آن حضرتش وَ أَعِنَّا عَلَى تَأْدِيَةِ حُقُوقِهِ إِلَيْهِ
- و جهد و كوشش در طاعتش وَ الاِجْتِهَادِ فِي طَاعَتِهِ
- و دورى از عصيانش يارى فرما وَ اجْتِنَابِ مَعْصِيَتِهِ
- و بر ما به رضا و خشنودى آن حضرت منت گذار وَ امْنُنْ عَلَيْنَا بِرِضَاهُ
- و رأفت و مهربانى و دعاء خير و بركت وجود مقدسش را به ما موهبت فرما وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَيْرَهُ
- تا بدين واسطه ما به رحمت واسعه و فوز سعادت نزد تو نايل شويم مَا نَنَالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِكَ وَ فَوْزاً عِنْدَكَ
اثر وجودی امام زمان بر زندگی شیعیان
درخواست ده دعا برای تاثیر زندگی مان به برکت وجودی امام زمان (عج)
- و بواسطه آن حضرت
- نماز ما را مقبول وَ اجْعَلْ صَلاَتَنَا بِهِ مَقْبُولَةً
- و گناهان ما را آمرزيده وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَةً
- و دعاى ما را مستجاب ساز وَ دُعَاءَنَا بِهِ مُسْتَجَاباً
- و روزيهاى ما را بواسطه او وسيع وَ اجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَةً
- و هم و غم ما را برطرف وَ ُمُومَنَا بِهِ مَكْفِيَّةً
- و حاجتهاى ما را برآورده گردان وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِيَّةً
- و بر ما به وجه كريم اقبال و توجه فرما وَ أَقْبِلْ إِلَيْنَا بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ
- و تقرب و توسل ما را بسوى خود بپذير وَ اقْبَلْ تَقَرُّبَنَا إِلَيْكَ
- و بر ما به رحمت و لطف نظر فرما وَ انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً
- تا ما بدان نظر لطف كرامت نزد تو را به حد كمال رسانيم نَسْتَكْمِلْ بِهَا الْكَرَامَةَ عِنْدَكَ
- آنگاه ديگر هرگز نظر لطف را از ما به كرمت باز مگير ثُمَّ لاَ تَصْرِفْهَا عَنَّا بِجُودِكَ
اجر اخروی
دعا برای بهره مندی در سرای اخرت
- و ما را از حوض كوثر جدش پيغمبر (ص) وَ اسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
- به كاسه او بِكَأْسِهِ
- و به دست او سيراب كن وَ بِيَدِهِ
- سيرابى كامل گوارايى خوش رَيّاً رَوِيّاً هَنِيئاً سَائِغاً
- كه بعد از آن سيراب شدن ديگر تشنه نشويم لاَ ظَمَأَ بَعْدَهُ
- اى مهربانترين مهربانان عالم. يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
سخن پایانی
دقت در مضامین و مطالب والای دعای ندبه، ما را متوجه جایگاه اهلبیت وبخصوص امام زمان (عج) در طی کردن مسیر هدایت کرده و اینکه برای فرجش هم دعا کرده و هم برای زمینه سازی ظهورش بایستی تلاش کرد ، تا جز ( نه منتظران نشسته ) بلکه جزمنتظران قایم آل محمد (ص) قرار گیریم .
************************
***** پیوست *****
عین متن دعای ندبه ( بصورت ساده معمول)
( منبع متن : منقول از شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان)
*************
************************
- اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً
- ستايش و سپاس مخصوص خداست كه آفريننده جهان است و درود و تحيت كامل بر سيد ما و پيغمبر خدا حضرت محمد مصطفى و آل اطهارش باد
- اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُكَ فِي أَوْلِيَائِكَ الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِكَ
- پرودگارا تو را ستايش مى كنم براى هر چه كه در قضا و قدر تقدير كردى بر خاصان و محبانت يعنى بر آنان كه وجودشان رابراى حضرتت خالص و براى دينت مخصوص گردانيدى
- إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِيلَ مَا عِنْدَكَ مِنَ النَّعِيمِ الْمُقِيمِ الَّذِي لاَ زَوَالَ لَهُ وَ لاَ اضْمِحْلاَلَ
- چون بزرگ نعيم باقى و بى زوال ابدى را كه نزد توست بر آنان اختيار كردى
- بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَكَ ذَلِكَ
- بعد از آنكه زهد در مقامات و لذات و زيب و زيور دنياى دون را بر آنها شرط فرمودى آنها هم بر اين شرط متعهد شدند
- وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِيَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِيَ
- و تو هم مى دانستى كه به عهد خود وفا خواهند كرد پس آنان را مقبول و مقرب درگاه خود فرمودى و علو ذكر يعنى قرآن با بلندى نام و ثناى خاص و عام بر آنها از پيش عطا كردى
- وَ أَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلاَئِكَتَكَ وَ كَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرِيعَةَ (الذَّرَائِعَ) إِلَيْكَ وَ الْوَسِيلَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ
- و آنها را واسطه (هدايت خلق به توحيد و معرفت) و وسيله دخول بهشت رضوان و رحمت خود گردانيدى
- فَبَعْضٌ أَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ إِلَى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْهَا
- پس بعضى از آنها را در بهشت منزل دادى تا هنگامى كه او را از بهشت بيرون كردى
- وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِي فُلْكِكَ وَ نَجَّيْتَهُ وَ (مَعَ) مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِ بِرَحْمَتِكَ
- و برخى را در كشتى نشاندى و با هر كس ايمان آورده و در كشتى با او درآمده بود همه را از هلاكت به رحمت خود نجات دادى
- وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ خَلِيلاً وَ سَأَلَكَ لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ فَأَجَبْتَهُ
- و بعضى را به مقام خلت خود برگزيدى و درخواستش را كه وى لسان صدق در امم آخر باشد اجابت كردى
- وَ جَعَلْتَ ذَلِكَ عَلِيّاً وَ بَعْضٌ كَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَكْلِيماً وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ رِدْءاً وَ وَزِيراً
- و به مقام بلند رسانيدى و بعضى را از شجره طور با وى تكلم كردى و برادرش را وزير و معين وى گردانيدى
- وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَيْرِ أَبٍ وَ آتَيْتَهُ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ
- و بعضى را به غير پدر تنها از مادر ايجاد كردى و به او معجزات عطا فرمودى و او را به روح قدس الهى مؤيد داشتى
- وَ كُلٌّ (وَ كُلاًّ) شَرَعْتَ لَهُ شَرِيعَةً وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهَاجاً وَ تَخَيَّرْتَ لَهُ أَوْصِيَاءَ (أَوْصِيَاءَهُ)
- و همه آن پيمبران را شريعت و طريقه و آيينى عطا كردى و براى آنان وصى و جانشينى
- مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ (مُسْتَحْفَظاً بَعْدَ مُسْتَحْفَظٍ) مِنْ مُدَّةٍ إِلَى مُدَّةٍ إِقَامَةً لِدِينِكَ وَ حُجَّةً عَلَى عِبَادِكَ
- براى آنكه يكى بعد از ديگرى از مدتى تا مدت معين مستحفظ دين و نگهبان آيين و شريعت و حجت بر بندگان تو باشد قرار دادى
- وَ لِئَلاَّ يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَ يَغْلِبَ الْبَاطِلُ عَلَى أَهْلِهِ
- تا آنكه دين حق از قرارگاه خود خارج نشده و اهل باطل غلبه نكنند
- وَ لاَ (لِئَلاَّ) يَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لاَ أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولاً مُنْذِراً وَ أَقَمْتَ لَنَا عَلَماً هَادِياً
- و تا كسى نتواند گفت كه اى خداچرا رسول بسوى ما نفرستادى كه ما را از جانب تو به نصيحت ارشاد كند و چرا پيشوا نگماشتى
- فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزَى
- كه ما از آيات و رسولانت پيروى كنيم پيش از آنكه به گمراهى و ذلت و خذلان در افتيم
- إِلَى أَنِ انْتَهَيْتَ بِالْأَمْرِ إِلَى حَبِيبِكَ وَ نَجِيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
- لذا در هر دورى رسول فرستادى تا آنكه امر رسالت به حبيب گراميت محمد صلى الله عليه و آله منتهى گرديد
- فَكَانَ كَمَا انْتَجَبْتَهُ سَيِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ وَ صَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَيْتَهُ وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَيْتَهُ وَ أَكْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ
- و او چنانكه تواش برسالت برگزيدى سيد و بزرگ خلايق بود و خاصه پيمبرانى كه برسالت انتخاب فرمودى و افضل از هر كس كه برگزيده توست و گراميتر از تمام رسلى كه معتمد تو بودند
- قَدَّمْتَهُ عَلَى أَنْبِيَائِكَ وَ بَعَثْتَهُ إِلَى الثَّقَلَيْنِ مِنْ عِبَادِكَ وَ أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَكَ وَ مَغَارِبَكَ
- بدين جهت او را بر همه رسولانت مقدم داشتى و بر تمام بندگانت از جن و انس مبعوث گردانيدى و شرق و غرب عالمت را زير قدم فرمان رسالتش گستردى
- وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْبُرَاقَ وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ (بِهِ) إِلَى سَمَائِكَ وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى انْقِضَاءِ خَلْقِكَ
- و براق را مسخر او فرمودى و روح پاك وى را بسوى آسمان خود بمعراج بردى و علم گذشته و آينده تا انقضاء خلقت را به او به وديعت سپردى
- ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ الْمُسَوِّمِينَ مِنْ مَلاَئِكَتِكَ
- و آنگاه او را بواسطه رعب و ترس دشمن از او بر دشمنان مظفر و منصور گردانيدى و جبرئيل و ميكائيل و ديگر فرشتگان با اسم و رسم و مقام را گرداگردش فرستادى
- وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِينَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ وَ ذَلِكَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ
- و به او فيروزى دينش را بر تمام اديان عالم برغم مشركان وعده فرمودى و اين ظفر پس از آن بود كه رسول اكرم (ص) را باز تو او را با فتح و ظفر به خانه كعبه مكان صدق اهل بيت باز گردانيدى
- وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَ هُدًى لِلْعَالَمِينَ
- و براى او و اهل بيتش آن خانه مكه را اول بيت و نخستين خانه براى عبادت بندگان مقرر فرمودى و وسيله هدايت عالميان گردانيدى
- فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً
- كه آن خانه آيات و نشانه اى آشكار ايمان و مقام ابراهيم خليل بود و محل امن و امان بر هر كس كه در آن داخل مى شد
- وَ قُلْتَ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً
- و درباره خاندان رسول فرمودى البته خدا از شما اهل بيت رسول هر رجس و ناپاكى را دور مى سازد و كاملا پاك و مبرا مى گرداند
- ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فِي كِتَابِكَ
- آنگاه تو اى پروردگار در قرآنت اجر و مزد رسالت پيغمبرت صلى الله عليه و آله را محبت و دوستى امت نسبت به اهل بيت قرار دادى
- فَقُلْتَ قُلْ لاَ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَ قُلْتَ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ
- آنجا كه فرمودى بگو اى رسول ما كه من از شما امت اجر رسالتى جزمحبت اقارب و خويشاوندانم نمى خواهم و باز فرمودى همان اجر رسالتى را كه خواستم باز بنفع شما خواستم
- وَ قُلْتَ مَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلاً
- و باز فرمودى بگو اى رسول ما من از شما امت اجر رسالتى نمى خواهم جز آنكه شما راه خدا را پيش گيريد
- فَكَانُوا هُمُ السَّبِيلَ إِلَيْكَ وَ الْمَسْلَكَ إِلَى رِضْوَانِكَ
- پس اهل بيت رسول طريق و رهبر بسوى تواند و راه بهشت رضوان تواند
- فَلَمَّا انْقَضَتْ أَيَّامُهُ أَقَامَ وَلِيَّهُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا هَادِياً
- و هنگامى كه دوران عمر پيغمبرت سپرى گشت وصى و جانشين خود على بن ابى طالب صلوات الله عليهما و آلهما را بهدايت امت برگماشت
- إِذْ كَانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ فَقَالَ وَ الْمَلَأُ أَمَامَهُ مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ
- و چون او منذر و براى هر قوم هادى امت بود پس رسول اكرم (ص) در حالى كه امت همه در پيش بودند فرمود هر كس كه من پيشوا و دوست و ولى او بودم پس از من على مولاى او خواهد بود
- اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ
- بارالها دوست بدار هر كه على را دوست بدارد و دشمن بدار هر كه على را دشمن بدارد و يارى كن هر كه على را يارى كند و خوار ساز هر كه على را خوار سازد
- وَ قَالَ مَنْ كُنْتُ أَنَا نَبِيَّهُ فَعَلِيٌّ أَمِيرُهُ وَ قَالَ أَنَا وَ عَلِيٌّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى
- و باز فرمود هر كس من پيغمبر او هستم على (ع) امير و فرماندار اوست و باز فرمود من و على هر دو شاخههاى يك درختيم و سايرين از درختهاى مختلفند
- وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِيَّ بَعْدِي
- و پيغمبر (ص) على (ع) را نسبت به خود به مقام هارون نسبت به موسى نشانيد جز آنكه فرمود پس از من پيغمبرى نيست
- وَ زَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلاَّ بَابَهُ
- و باز رسول اكرم دختر گراميش كه سيده زنان عالم است به على تزويج فرمود و باز حلال كرد بر على آنچه بر خود پيغمبر حلال بود و باز تمام درهاى منازل اصحاب را كه بمسجد رسول باز بود بحكم خدا بست غير در خانه على
- ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِكْمَتَهُ فَقَالَ أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِينَةَ وَ الْحِكْمَةَ فَلْيَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا
- آنگاه رسول اسرار علم و حكمتش را نزد على وديعه گذاشت كه فرمود من شهر علمم و على در آن شهر علم است پس هر كه بخواهد در اين مدينه علم و حكمت وارد شود از درگاهش بايد وارد گردد
- ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي لَحْمُكَ مِنْ لَحْمِي وَ دَمُكَ مِنْ دَمِي
- آنگاه فرمود تو برادر من و وصى من و وارث من هستى گوشت و خون تو گوشت و خون من است
- وَ سِلْمُكَ سِلْمِي وَ حَرْبُكَ حَرْبِي وَ الْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي
- صلح و جنگ با تو صلح و جنگ با من است و ايمان (به خدا و حقايق الهيه) چنان با گوشت و خون تو آميخته شده كه با گوشت و خون من آميخته اند
- وَ أَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي وَ أَنْتَ تَقْضِي دَيْنِي وَ تُنْجِزُ عِدَاتِي
- و تو فردا جانشين من برحوض كوثر خواهى بود و پس از من تو اداء قرض من مى كنى و وعده هايم را انجام خواهى داد
- وَ شِيعَتُكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي فِي الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِيرَانِي
- و شيعيان تو در قيامت بر كرسيهاى نور با روى سفيد در بهشت ابد گرداگرد من قرار گرفته اند و آنها در آنجا همسايه منند
- وَ لَوْ لاَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي
- اگر تو يا على بعد از من ميان امتم نبودى اهل ايمان به مقام معرفت نمى رسيدند
- وَ كَانَ بَعْدَهُ هُدًى مِنَ الضَّلاَلِ وَ نُوراً مِنَ الْعَمَى وَ حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِينَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ
- و همانا على بود كه بعد از رسول اكرم امت را از ضلالت و گمراهى و كفر و نابينايى به مقام هدايت و بصيرت می رسانيد او رشته محكم خدا و راه مستقيم حق براى امت است
- لاَ يُسْبَقُ بِقَرَابَةٍ فِي رَحِمٍ وَ لاَ بِسَابِقَةٍ فِي دِينٍ وَ لاَ يُلْحَقُ فِي مَنْقَبَةٍ مِنْ مَنَاقِبِهِ
- هيچكس به قرابت با رسول (ص) بر او سبقت نيافته و در اسلام و ايمان بر او سبقت نگرفته و نه كسى به او در مناقب و اوصاف كمال خواهد رسيد
- يَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا وَ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيلِ وَ لاَ تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لاَئِمٍ
- تنها قدم بقدم از پى رسول اكرم على راه پيمود كه درود خدا بر هر دو و بر آل اطهارشان باد و على است كه بر تأويل جنگ می كند و در راه رضاى خدا از ملامت و سرزنش بدگويان باك ندارد
- قَدْ وَتَرَ فِيهِ صَنَادِيدَ الْعَرَبِ وَ قَتَلَ أَبْطَالَهُمْ وَ نَاوَشَ (نَاهَشَ) ذُؤْبَانَهُمْ
- و در راه خدا خونهاى صناديد و گردنكشان عرب را بخاك ريخت و شجعان و پهلوانانشان را به قتل رسانيد و سركشان را مطيع و منقاد كرد
- فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَاداً بَدْرِيَّةً وَ خَيْبَرِيَّةً وَ حُنَيْنِيَّةً وَ غَيْرَهُنَّ فَأَضَبَّتْ (فَأَصَنَّتْ) (فَأَصَنَّ) عَلَى عَدَاوَتِهِ
- و دلهايشان را پر از حقد و كينه از واقعه جنگ بدر و حنين و خيبر و غيره ساخت و در اثر آن كينه پنهانى در دشمن او قيام كردند
- وَ أَكَبَّتْ عَلَى مُنَابَذَتِهِ حَتَّى قَتَلَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ
- و به مبارزه و جنگ با او هجوم آوردند تا آنكه ناگزير او هم با عهد شكنان امت و با ظالمان و ستمكاران و با خوارج مرتد از دين در نهروان بقتال برخاست
- وَ لَمَّا قَضَى نَحْبَهُ وَ قَتَلَهُ أَشْقَى (الْأَشْقِيَاءِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ) الْآخِرِينَ يَتْبَعُ أَشْقَى الْأَوَّلِينَ
- و چون نوبت اجلش فرا رسيد و شقيترين خلق آخر عالم به پيروى شقيترين خلق اول
- لَمْ يُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي الْهَادِينَ بَعْدَ الْهَادِينَ
- فرمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله را امتثال نكردند و درباره هاديان خلق يكى بعد از ديگر
- وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَى قَطِيعَةِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وَلَدِهِ إِلاَّ الْقَلِيلَ مِمَّنْ وَفَى لِرِعَايَةِ الْحَقِّ فِيهِمْ
- و امت همه كمر بر دشمنى آنها بسته و متفق شدند بر قطع رحم پيغمبر (ص) و دور كردن اولاد طاهرينش جز قليلى از مؤمنان حقيقى كه حق اولاد رسول را رعايت كردند
- فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِيَ مَنْ سُبِيَ وَ أُقْصِيَ مَنْ أُقْصِيَ
- تا آنكه بظلم ستمكاران امت گروهى كشته و جمعى اسير و فرقهاى دور از وطن شدند
- وَ جَرَى الْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا يُرْجَى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ إِذْ كَانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ
- و قلم قضا بر آنها جارى شد به چيزى كه اميد از آن حسن ثواب و پاداش نيكو است چون زمين ملك خداست و هر كه از بندگان را بخواهد وارث ملك زمين خواهد كرد عاقبت نيك عالم با اهل تقوى است
- وَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
- و پروردگار ما از هر نقص و آلايش پاك و منزه است و وعده او قطعى و محقق الوقوع است و ابدا در وعده پروردگار خلاف نيست و در هر كار در كمال اقتدار و علم و حكمت است
- فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ
- پس بايد بر پاكان اهل بيت پيغمبر و على صلى الله عليهما و آله ما گريه كنند
- وَ إِيَّاهُمْ فَلْيَنْدُبِ النَّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ (فَلْتَدُرَّ) الدُّمُوعُ وَ لْيَصْرُخِ الصَّارِخُونَ وَ يَضِجُّ (يَضِجَّ) الضَّاجُّونَ وَ يَعِجُّ (يَعِجَّ) الْعَاجُّونَ
- و بر آن مظلومان عالم ندبه و افغان كنند و براى مثل آن بزرگواران اشك از ديدگان بارند و ناله و زارى و ضجه و شيون از دل بركشند
- أَيْنَ الْحَسَنُ أَيْنَ الْحُسَيْنُ أَيْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَيْنِ صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ
- كه كجاست حسن بن على كجاست حسين بن على كجايند فرزندان حسين آن پاكان عالم كه هر يك بعد از ديگرى رهبر راه خدا و برگزيده از خلق خدا بودند
- أَيْنَ السَّبِيلُ بَعْدَ السَّبِيلِ أَيْنَ الْخِيَرَةُ بَعْدَ الْخِيَرَةِ أَيْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَيْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِيرَةُ
- كجا رفتند تابان خورشيدها و فروزان ماهها كجا رفتند درخشان ستارگان
- أَيْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ أَيْنَ أَعْلاَمُ الدِّينِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِ أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لاَ تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَةِ
- كجا رفتند آن رهنمايان دين و اركان علم و دانش كجاست حضرت بقية الله كه عالم خالى از عترت هادى امت نخواهد بود
- أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ
- كجاست آنكه براى بركندن ريشه ظالمان و ستمگران عالم مهيا گرديد كجاست آنكه منتظريم اختلاف و كج رفتاريها را به راستى اصلاح كند
- أَيْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ
- كجاست آنكه اميد داريم اساس ظلم و عدوان را از عالم براندازد و كجاست آنكه براى تجديد فرايض و سنن ذخيره است
- أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ (الْمُتَّخَذُ) لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ
- كجاست آنكه براى برگردانيدن ملت و شريعت مقدس اسلام اختيار گرديده كجاست آنكه آرزومنديم كتاب آسمانى قرآن و حدود آن را احيا سازد
- أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِهِ أَيْنَ قَاصِمُ شَوْكَةِ الْمُعْتَدِينَ أَيْنَ هَادِمُ أَبْنِيَةِ الشِّرْكِ وَ النِّفَاقِ
- كجاست آنكه دين و ايمان و اهل ايمان را زنده گرداند كجاست آنكه شوكت ستمكاران را درهم مى شكند كجاست آنكه بنا و سازمانهاى شرك و نفاق را ويران مى كند
- أَيْنَ مُبِيدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْيَانِ وَ الطُّغْيَانِ أَيْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَيِّ وَ الشِّقَاقِ (النِّفَاقِ)
- كجاست آنكه اهل فسق و عصيان و ظلم و طغيان را نابود مى گرداند كجاست آنكه نهال گمراهى و دشمنى و عناد را از زمين بر مى كند
- أَيْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّيْغِ وَ الْأَهْوَاءِ أَيْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْكِذْبِ (الْكَذِبِ) وَ الاِفْتِرَاءِ
- كجاست آنكه آثار انديشه باطل و هواهاى نفسانى را محو و نابود مىسازد كجاست آنكه حبل و دسيسه هاى دروغ و افتراء را از ريشه قطع خواهد كرد
- أَيْنَ مُبِيدُ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ أَيْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِيلِ وَ الْإِلْحَادِ أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِيَاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ
- كجاست آنكه متكبران سركش عالم را هلاك و نابود مى گرداند كجاست آنكه مردم ملحد معاند با حق را و گمراه كننده خلق را ريشه كن خواهد كرد كجاست آنكه دوستان خدا را عزيز و دشمنان خدا را ذليل خواهد كرد
- أَيْنَ جَامِعُ الْكَلِمَةِ (الْكَلِمِ) عَلَى التَّقْوَى أَيْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِي مِنْهُ يُؤْتَى
- كجاست آنكه مردم را بر وحدت كلمه تقوى و دين مجتمع مى سازد كجاست باب اللهى كه از آن درگاه وارد می شوند
- أَيْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِي إِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الْأَوْلِيَاءُ أَيْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ
- كجاست آن وجه اللهى كه دوستان خدا بسوى او روى آورند كجاست آن وسيله حق كه بين آسمان و زمين پيوسته است
- أَيْنَ صَاحِبُ يَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَايَةِ الْهُدَى أَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاَحِ وَ الرِّضَا
- كجاست صاحب روز فتح و برافرازنده پرچم هدايت در جهانيان كجاست آنكه پريشانيهاى خلق را اصلاح و دلها را خشنود مى سازد
- أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِيَاءِ أَيْنَ الطَّالِبُ (الْمُطَالِبُ) بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاَءَ
- كجاست آنكه از ظلم و ستم امت بر پيغمبران و اولاد پيغمبران دادخواهى مى كند كجاست آنكه از خون شهيد كربلا انتقام خواهد كشيد
- أَيْنَ الْمَنْصُورُ عَلَى مَنِ اعْتَدَى عَلَيْهِ وَ افْتَرَى
- كجاست آنكه خدا بر متعديان و مفتريان و ستمكارانش او را مظفر و منصور مى گرداند
- أَيْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِي يُجَابُ إِذَا دَعَا أَيْنَ صَدْرُ الْخَلاَئِقِ (الْخَلاَئِفِ) ذُو الْبِرِّ وَ التَّقْوَى
- كجاست آنكه دعاى خلق پريشان و مضطر را اجابت مى كند كجاست امام قائم و صدر نشين عالم داراى نيكوكارى و تقوى
- أَيْنَ ابْنُ النَّبِيِّ الْمُصْطَفَى وَ ابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ ابْنُ خَدِيجَةَ الْغَرَّاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَةَ الْكُبْرَى
- كجاست فرزند پيغمبر محمد مصطفى (ص) و فرزند على مرتضى و فرزند خديجه بلند مقام و فرزند فاطمه زهرا بزرگترين زنان عالم
- بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي لَكَ الْوِقَاءُ وَ الْحِمَى يَا ابْنَ السَّادَةِ الْمُقَرَّبِينَ يَا ابْنَ النُّجَبَاءِ الْأَكْرَمِينَ
- پدر و مادرم فداى تو و جانم نگهدار و حامى ذات پاك تو باد اى فرزند بزرگان مقربان خدا اى فرزند اصيل و شريف و بزرگوارترين اهل عالم
- يَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِيِّينَ (الْمُهْتَدِينَ) يَا ابْنَ الْخِيَرَةِ الْمُهَذَّبِينَ يَا ابْنَ الْغَطَارِفَةِ الْأَنْجَبِينَ
- اى فرزند هاديان هدايت يافته اى فرزند بهترين مردان مهذب اى فرزندمهتران شرافتمندان خلق
- يَا ابْنَ الْأَطَائبِ الْمُطَهَّرِينَ (الْمُسْتَظْهَرِينَ) يَا ابْنَ الْخَضَارِمَةِ الْمُنْتَجَبِينَ يَا ابْنَ الْقَمَاقِمَةِ الْأَكْرَمِينَ (الْأَكْبَرِينَ)
- اى فرزند نيكوترين پاكان عالم اى فرزند جوانمردان برگزيدگان اى فرزند مهتر گرامى تران
- يَا ابْنَ الْبُدُورِ الْمُنِيرَةِ يَا ابْنَ السُّرُجِ الْمُضِيئَةِ يَا ابْنَ الشُّهُبِ الثَّاقِبَةِ يَا ابْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَةِ
- اى فرزند تابان ماه ها و فروزان چراغها و درخشان ستارگان
- يَا ابْنَ السُّبُلِ الْوَاضِحَةِ يَا ابْنَ الْأَعْلاَمِ اللاَّئِحَةِ يَا ابْنَ الْعُلُومِ الْكَامِلَةِ يَا ابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ
- اى فرزند راه هاى روشن خدا اى فرزند نشانهاى آشكار حق اى فرزند علوم كامل الهى اى فرزند سنن و قوانين معروف آسمانى
- يَا ابْنَ الْمَعَالِمِ الْمَأْثُورَةِ يَا ابْنَ الْمُعْجِزَاتِ الْمَوْجُودَةِ يَا ابْنَ الدَّلاَئِلِ الْمَشْهُودَةِ (الْمَشْهُورَةِ)
- اى فرزند معالم و آثار ايمان كه مذكور است اى فرزند معجزات محقق و موجود اى فرزند راهنمايان محقق و مشهود خلق
- يَا ابْنَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ يَا ابْنَ النَّبَإِ الْعَظِيمِ يَا ابْنَ مَنْ هُوَ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَى اللَّهِ عَلِيٌّ حَكِيمٌ
- اى فرزند صراط مستقيم خدا اى فرزند نبأ عظيم اى فرزند كسى كه در ام الكتاب نزد خدا على و حكيم است
- يَا ابْنَ الْآيَاتِ وَ الْبَيِّنَاتِ يَا ابْنَ الدَّلاَئِلِ الظَّاهِرَاتِ يَا ابْنَ الْبَرَاهِينِ الْوَاضِحَاتِ الْبَاهِرَاتِ
- اى فرزند آيات مبينات اى فرزند ادله روشن حق اى فرزند برهانهاى واضح و آشكار خدا
- يَا ابْنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَاتِ يَا ابْنَ النِّعَمِ السَّابِغَاتِ يَا ابْنَ طه وَ الْمُحْكَمَاتِ يَا ابْنَ يس وَ الذَّارِيَاتِ
- اى فرزند حجتهاى بالغه الهى اى فرزند نعمتهاى عام الهى اى فرزند طه و محكمات قرآن و ياسين و ذاريات
- يَا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِيَاتِ يَا ابْنَ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى دُنُوّاً وَ اقْتِرَاباً مِنَ الْعَلِيِّ الْأَعْلَى
- اى فرزند سوره طور و عاديات اى فرزند مقام ختمى مرتبت (ص) كه نسبت به حضرت على اعلاى الهى مقربترين مقام است
- لَيْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى بَلْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَوْ غَيْرِهَا أَمْ ذِي طُوًى
- كاش مى دانستم كه كجا دلها به ظهور تو قرار و آرام خواهد يافت آيا به كدام سرزمين اقامت دارى آيا به زمين رضوا يا غير آن يا به ديار ذو طوى متمكن گرديده اى
- عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لاَ تُرَى وَ لاَ أَسْمَعَ (أَسْمَعُ) لَكَ حَسِيساً وَ لاَ نَجْوَى
- بسيار سخت است بر من كه خلق را همه ببينم و تو را نبينم و هيچ از تو صدايى حتى آهسته هم به گوش من نرسد
- عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ تُحِيطَ بِكَ دُونِيَ (لاَ تُحِيطَ بِي دُونَكَ) الْبَلْوَى وَ لاَ يَنَالَكَ مِنِّي ضَجِيجٌ وَ لاَ شَكْوَى
- بسيار سخت است بر من بواسطه فراق تو نزديك من رنج و بلوى احاطه كند و ناله زار من به حضرتت نرسد – و شكوه به تو نتوانم
- بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ (يَنْزَحُ) عَنَّا
- به جانم قسم كه تو آن حقيقت پنهانى كه دور از ما نيستى به جانم قسم كه تو آن شخص جدا از مايى كه ابدا جدا نيستى
- بِنَفْسِي أَنْتَ أُمْنِيَّةُ شَائِقٍ يَتَمَنَّى مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَكَرَا فَحَنَّا بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ عَقِيدِ عِزٍّ لاَ يُسَامَى
- به جانم قسم كه تو همان آرزوى قلبى و مشتاق اليه مرد و زن اهل ايمانى كه هر دلى از يادت ناله شوق مىزند به جانم قسم كه تو از سرشت عزتى كه بر شما هيچكس برترى نخواهد يافت
- بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ أَثِيلِ مَجْدٍ لاَ يُجَارَى (يُحَاذَى) بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ تِلاَدِ نِعَمٍ لاَ تُضَاهَى
- و ركن اصيل مجد و شرافت هستيد كه هيچكس همانند شما نخواهد گرديد به جانم قسم كه تو از آن نعمتهاى خاص خدايى كه مثل و مانند نخواهد داشت
- بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَصِيفِ شَرَفٍ لاَ يُسَاوَى إِلَى مَتَى أَحَارُ (أَجْأَرُ) فِيكَ يَا مَوْلاَيَ
- به جانم قسم كه تو از آن خاندان عدالت و شرفى كه احدى برابرى با شما نتواند كرد اى مولاى من تا كى در شما حيران و سرگردان باشم
- وَ إِلَى مَتَى وَ أَيَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِيكَ وَ أَيَّ نَجْوَى عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أُجَابَ دُونَكَ وَ (أَوْ) أُنَاغَى
- تا به كى و به چگونه خطابى درباره تو توصيف كنم و چگونه راز دل گويم اى مولاى من بر من بسى سخت است و مشكل كه پاسخ از غير تو يابم
- عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَبْكِيَكَ وَ يَخْذُلَكَ الْوَرَى عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ يَجْرِيَ عَلَيْكَ دُونَهُمْ مَا جَرَى
- سخت و مشكل است بر من كه بگريم از تو و خلق تو را واگذارند سخت و مشكل است بر من كه بر تو دون ديگرى اين جريان پيش آمد
- هَلْ مِنْ مُعِينٍ فَأُطِيلَ مَعَهُ الْعَوِيلَ وَ الْبُكَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلاَ
- آيا كسى هست كه مرا يارى كند تا بسى ناله فراق و فرياد و فغان طولانى از دل بركشم كسى هست كه جزع و زارى كند
- هَلْ قَذِيَتْ عَيْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَيْنِي عَلَى الْقَذَى هَلْ إِلَيْكَ يَا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِيلٌ فَتُلْقَى
- آيا چشمى مى گريد تا چشم من هم با او مساعدت كند و زار زار بگريد اى پسر پيغمبر آيا بسوى تو راه ملاقاتى هست
- هَلْ يَتَّصِلُ يَوْمُنَا مِنْكَ بِعِدَةٍ (بِغَدِهِ) فَنَحْظَى مَتَى نَرِدُ مَنَاهِلَكَ الرَّوِيَّةَ فَنَرْوَى
- آيا امروز به فردايى مى رسد كه به ديدار جمالت محظوظ شويم آيا كى شود كه بر جويبارهاى رحمت درآييم و سيراب شويم
- مَتَى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِكَ فَقَدْ طَالَ الصَّدَى مَتَى نُغَادِيكَ وَ نُرَاوِحُكَ فَنَقِرَّ عَيْناً (فَتَقَرَّ عُيُونُنَا)
- كى شود كه از چشمه آب زلال تو ما بهره مند شويم كه عطش ما طولانى گشت كى شود كه ما با تو صبح و شام كنيم تا چشم ما به جمالت روشن شود
- مَتَى تَرَانَا (وَ) نَرَاكَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَى
- كى شود كه تو ما را و ما تو را ببينيم هنگامى كه پرچم نصرت و فيروزى در عالم برافراشته اى
- أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِكَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلاً
- آيا خواهى ديد كه ما به گرد تو حلقه زده و تو با سپاه تمام روى زمين را پر از عدل و داد كرده باشى
- وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَكَ هَوَاناً وَ عِقَاباً وَ أَبَرْتَ الْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِ
- و دشمنانت را كيفر خوارى و عقاب بچشانى و سركشان و كافران و منكران خدا را نابود گردانى
- وَ قَطَعْتَ دَابِرَ الْمُتَكَبِّرِينَ وَ اجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظَّالِمِينَ وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
- و ريشه متكبران عالم و ستمكاران جهان را از بيخ بركنى و ما با خاطر شاد به الحمد لله رب العالمين لب برگشاييم
- اللَّهُمَّ أَنْتَ كَشَّافُ الْكُرَبِ وَ الْبَلْوَى وَ إِلَيْكَ أَسْتَعْدِي فَعِنْدَكَ الْعَدْوَى وَ أَنْتَ رَبُّ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْيَا (الْأُولَى)
- اى خدا تو برطرف كننده غم و اندوه دلهايى من از تو داد دل مىخواهم كه تويى دادخواه و تو خداى دنيا و آخرتى
- فَأَغِثْ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ عُبَيْدَكَ الْمُبْتَلَى وَ أَرِهِ سَيِّدَهُ يَا شَدِيدَ الْقُوَى
- بارى به داد ما برس اى فريادرس فريادخواهان بندگان ضعيف بلا و ستم رسيده را درياب و سيد او را براى او ظاهر گردان اى خداى بسيار مقتدر و توانا
- وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسَى وَ الْجَوَى وَ بَرِّدْ غَلِيلَهُ يَا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى وَ مَنْ إِلَيْهِ الرُّجْعَى وَ الْمُنْتَهَى
- لطف كن و ما را بظهورش از غم و اندوه و سوز دل برهان و حرارت قلب ما را فرو نشان اى خدايى كه بر عرش استقرار ازلى دارى و رجوع همه عالم بسوى توست و منتهى بحضرت توست
- اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِيدُكَ التَّائِقُونَ (الشَّائِقُونَ) إِلَى وَلِيِّكَ الْمُذَكِّرِ بِكَ
- اى خدا ما بندگان حقيرت مشتاق ظهور ولى توايم كه او يادآور تو
- وَ بِنَبِيِّكَ خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلاَذاً وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاماً وَ مَعَاذاً وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِينَ مِنَّا إِمَاماً
- و رسول توست تو او را آفريده اى براى عصمت و نگاهدارى و پناه دين و ايمان ما و او را برانگيخته اى تا قوام و حافظ و پناه خلق باشد و او را براى اهل ايمان از ما بندگانت پيشوا قرار دادى
- فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَ سَلاَماً وَ زِدْنَا بِذَلِكَ يَا رَبِّ إِكْرَاماً وَ اجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنَا مُسْتَقَرّاً وَ مُقَاماً
- پس تو از ما بآن حضرت سلام و تحيت برسان و بدين واسطه مزيد كرامت ما گردان و مقام آن حضرت را مقام و منزل شيعيان قرار ده
- وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَكَ بِتَقْدِيمِكَ إِيَّاهُ أَمَامَنَا حَتَّى تُورِدَنَا جِنَانَكَ (جَنَّاتِكَ) وَ مُرَافَقَةَ الشُّهَدَاءِ مِنْ خُلَصَائِكَ
- و بواسطه پيشوايى او بر ما نعمتت را تمام گردان تا آن بزرگوار به هدايتش ما را در بهشتهاى تو داخل سازد و با شهيدان راه تو و دوستان خاص تو رفيق گرداند
- اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ (وَ) رَسُولِكَ السَّيِّدِ الْأَكْبَرِ
- اى خدا درود فرست بر محمد و آل محمد و باز هم درود فرست بر محمد جد امام زمان كه رسول تو و سيد و بزرگترين پيغمبران است
- وَ عَلَى ( عَلِيٍّ ) أَبِيهِ السَّيِّدِ الْأَصْغَرِ وَ جَدَّتِهِ الصِّدِّيقَةِ الْكُبْرَى فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ
- و بر على جد ديگرش كه سيد سلحشور حملهور در راه جهاد توست و بر جده او صديقه كبرى فاطمه دختر حضرت محمد (ص)
- وَ عَلَى مَنِ اصْطَفَيْتَ مِنْ آبَائِهِ الْبَرَرَةِ وَ عَلَيْهِ
- و بر آنان كه تو برگزيدى از پدران نيكوكار او بر همه آنان و بر او
- أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَكْثَرَ وَ أَوْفَرَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ
- بهتر و كاملتر و پيوسته و دائمى و بيشترو وافرترين درود و رحمتى فرست كه بر احدى از برگزيدگان و نيكان خلقت چنين رحمتى كامل عطا كردى
- وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلاَةً لاَ غَايَةَ لِعَدَدِهَا وَ لاَ نِهَايَةَ لِمَدَدِهَا وَ لاَ نَفَادَ لِأَمَدِهَا
- و باز رحمت و درود فرست بر او رحمتى كه شمارش بى حد و انبساطش بى انتها باشد و زمانش بى پايان باشد
- اللَّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَدْحِضْ بِهِ الْبَاطِلَ وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِيَاءَكَ وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْدَاءَكَ
- اى خدا و بواسطه وجود آن حضرت دين حق را پاينده دار و اهل باطل را محو و نابود ساز و دوستانت را با آن حضرت هدايت فرما و دشمنانت را بواسطه او ذليل و خوار گردان
- وَ صِلِ اللَّهُمَّ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّي إِلَى مُرَافَقَةِ سَلَفِهِ
- و اى خداى منان ما و او را پيوند و اتصالى كامل ده كه منتهى شود به رفاقت ما با پدرانش
- وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ يَمْكُثُ فِي ظِلِّهِمْ
- و ما را از آن كسان قرار ده كه چنگ به دامان آن بزرگواران زده است و در سايه آنان زيست مى كند
- وَ أَعِنَّا عَلَى تَأْدِيَةِ حُقُوقِهِ إِلَيْهِ وَ الاِجْتِهَادِ فِي طَاعَتِهِ وَ اجْتِنَابِ مَعْصِيَتِهِ وَ امْنُنْ عَلَيْنَا بِرِضَاهُ
- و ما را بر اداء حقوق آن حضرتش و جهد و كوشش در طاعتش و دورى از عصيانش يارى فرما و بر ما به رضا و خشنودى آن حضرت منت گذار
- وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَيْرَهُ مَا نَنَالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِكَ وَ فَوْزاً عِنْدَكَ
- و رأفت و مهربانى و دعاء خير و بركت وجود مقدسش را به ما موهبت فرما تا بدين واسطه ما به رحمت واسعه و فوز سعادت نزد تو نايل شويم
- وَ اجْعَلْ صَلاَتَنَا بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَةً وَ دُعَاءَنَا بِهِ مُسْتَجَاباً
- و بواسطه آن حضرت نماز ما را مقبول و گناهان ما را آمرزيده و دعاى ما را مستجاب ساز
- وَ اجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَةً وَ هُمُومَنَا بِهِ مَكْفِيَّةً وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِيَّةً
- و روزيهاى ما را بواسطه او وسيع و هم و غم ما را برطرف و حاجتهاى ما را برآورده گردان
- وَ أَقْبِلْ إِلَيْنَا بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَ اقْبَلْ تَقَرُّبَنَا إِلَيْكَ
- و بر ما به وجه كريم اقبال و توجه فرما و تقرب و توسل ما را بسوى خود بپذير
- وَ انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً نَسْتَكْمِلْ بِهَا الْكَرَامَةَ عِنْدَكَ
- و بر ما به رحمت و لطف نظر فرما تا ما بدان نظر لطف كرامت نزد تو را به حد كمال رسانيم
- ثُمَّ لاَ تَصْرِفْهَا عَنَّا بِجُودِكَ وَ اسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِكَأْسِهِ وَ بِيَدِهِ
- آنگاه ديگر هرگز نظر لطف را از ما به كرمت باز مگير و ما را از حوض كوثر جدش پيغمبر صلى الله عليه و آله به كاسه او و به دست او سيراب كن
- رَيّاً رَوِيّاً هَنِيئاً سَائِغاً لاَ ظَمَأَ بَعْدَهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
- سيرابى كامل گوارايى خوش كه بعد از آن سيراب شدن ديگر تشنه نشويم اى مهربانترين مهربانان عالم.