شهیدی که دوبار شهید شد !
شهیدی که دوبار شهید شد !

در بار اول دشمن بعثی جسم غلام رضا باباحجیان را در سال ۱۳۶۵ به شهادت رساند و بار دوم نااهلان داخلی در سال ۱۴۰۲ حرمت و حریمش را مورد هتک قرار دادند .
*
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی

نوبت اول ، شهادت فیزیکی ) شهید غلام رضا باباحجیان در تاریخ ۱۰-۱۱-۱۳۴۴ در سمنان چشم به جهان گشود . پدرش غلام علی ، از محبان امام علی بود . برای دفاع از انقلاب لباس پاسداری برتن کرد . و علیرغم داشتن فرزند در چندین نوبت به جبهه های نبرد با متجاوزین بعثی عازم شد ، تا اینکه در عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه در تاریخ  ۵-۱۰-۱۳۶۵ به شهادت رسید و در گلزار شهدای حسین اباد شهر سمنان جاودانه شد .

نوبت دوم ، هتک حرمت و حریم شهید ) اقدام نابخردانه در هتک حرمت به تصویر شهید والامقام غلام رضا باباحجیان که بر دیوار شهرداری شاهرود قرار داشته ، بدستور شهردار شاهرود به پایین کشیده میشود و با ارسال تصویر بدون قاب و نام شهید برای فرزندش که تا چندی پیش حراست شهرداری شاهرود را برعهده داشته صورت می گیرد .

نکته اول : این اقدام نابخردانه شهرداری شاهرود ،  پیامدهای خسارت بار معنوی و اجتماعی بهمراه آورده است  ، بنحویی که علیرغم گذشت چندین روز از ان ، اقدام شایسته ای در پاسخ به درخواستهای مردمی وشخصیتهای شهر اقدامی جهت جبران آن صورت نگرفته است .

نکته دوم :  جایگاه شهدا و خانواده محترم شهدا ، مقام والایی است ، که نبایستی حتی در مقام شائبه بی احترامی قرار گیرد . و استفاده از ادبیات تهدید آمیز و انتصاب دلسوزان انقلاب معترض به اقدام ناشایست فوق ، به معاندین و…. توسط خاطیان ، خطای مضاعفی را مرتکب شده اند .

نکته سوم : اگر دوستداران شهید اقدامی در برخورد با خاطیان نکرده اند ، به جهت عمل به وصیت شهید :” و ای برادران عزیز وحدت و یکپارچگی را حفظ کنید برای مردم. ” بوده است ولی نبایستی سبب جری تر شدن خاطیان گردد .

نکته چهارم : برای عبرت آموزی و پرهیز از تکرار آن توسط دیگران ، ضرورت دارد ، شورای شهر شاهرود فرماندار محترم و استاندار محترم به نحو شایسته ، قصور صورت گرفته جبران شده و شهردار نابخرد و مغرور ( و عوامل اجرایی مربوطه ) را تعلیق و نسبت به عزل وی اقدام نموده و از هرمسولیت دیگری نیز در اینده محروم نمایند .

وصیت نامه شهید :

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوند بخشندة مهربان

« انالله و انا الیه راجعون » ما ز خدا هستیم و به سوی او رجوع می کنیم.

« السلام علیک یا ابا عبدالله، السلام علیک یابن رسول الله، السلام علیک یابن امیرالمؤمنین وابن سید الوصیین، السلام علیک یابن فاطمۀ الزهرا »

با سلام و درود به یگانه منجی عالم بشریت مهدی فاطمه (عج) و با سلام و درود به نایب برحقش ، این پیر جماران ، امام امت ، خورشید درخشان ، خمینی بت شکن و با سلام و درود به شهدای اسلام از صدر اسلام و از کربلای حسین تا کربلای ایران زمین و با سلام و درود به خانواده های شهدا و خانواده های مفقودالاثرها.

پس از تقدیم عرض سلام، سلامتی شما را از پروردگار بزرگ خواستارم.

پدر بزرگوارم و مادر عزیزم ، سلام علیکم ، امیدوارم که حال شما خوب باشد . پدر و مادر عزیزم، امیدوارم که فرزند خودتان غلامرضا را ببخشید و این بندة گنهکار خدا [ را] عفو کنید. مادرم، امیدوارم که شیرت را حلالم کنی. مادر جان، ما برای پیروزی اسلام به جبهه آمده ایم. انشاءالله اگر خداوند از ما قبول کند ، امیدوارم اگر قربانی در راه خدا دادید، ناراحت نباشید چون برای خدا فرزندتان را داده اید.

مادرم، امیدوارم که اگر شما از من اذیتی، آزاری، برخوردی دیدید من را ببخشید . مادرم، ای مادر مهربانم ، زینب (س) ) را در نظر بیاور چه مصیبت هایی بر زینب کبری (س) وارد آمد . به خاطر خدا صبر را پیشۀ خود  قرار دهید . نباشد طوری گریه کنید دشمن شاد بشود .

پدرم، ای پدر ، من فرزند بدی بیش برای تو نبودم . امیدوارم پدر جان از زحماتی که کشیدید این بندة گنهکار را بزرگ کردی ، به بزرگی خودت این حقیر را ببخشد و از من راضی باشد . پدر جان ، از این ناراحت نباش که فرزندت در راه خدا قربانی شده است . پدر جان ، ما هدف مان جز پیروزی اسلام چیزی دیگر نیست. همسر عزیزم ، به تو [که] عزیزی چه وصیت بکنم . من که […]هستم چه وصیتی به تو عزیزی کنم.

همسرم، برای اینکه در زندگی ام چند مدتی که با هم زندگی کردیم جز خوبی از تو عزیز [ی] چیزی دیگر ندیدم . همسرم، امیدوارم که این بندة گنهکار خدا را ببخشید . اگر بدی از من دیدی ، من را ببخشی. همسرم ، آن مسافری که در بین راه هست ، اگر انشاءالله سالم بود ، صلاح دست خودت هست هر اسمی که گذاشتی . انشاءالله اگر سالم به دنیا آمد ، از او مواظبت بکنید و او را خوب تربیت بکنید . انشاءالله اگر خداوند به او توفیقی داد درسش را بخواند و در جستجوی علم و دانش باشد و علم و دانشی که به آن عمل کند و جز خدا کسی را پرستش نکند و پیروی از ائمۀ معصومین و ولایت فقیه بکند .

 خواهرم، صدیقه ، ای زینب گونه ، ای بزرگوار ، امیدوارم که در شهادت برادر کوچکت ناراحت نباشید . خواهرم، اسلام در خطر بود، راه ما راه حسین (ع) است و ما برای پیروزی اسلام به جبهه آمده و جانمان را فدای اسلام [می]کنیم. امیدوارم که صبر را پیشه کنید و از فرزندانت مواظبت کنید . خواهرم، وصیت من به تو همین است . خواهرانم ، امیدوارم که برادر خودتان غلامرضا را ببخشید .

 برادرانم، امیدوارم این برادر کوچکتان غلامرضا را ببخشید . و پیروی از رهبر عزیز کنید و پشتیبان ولایت فقیه باشید

و اقوام و خویشاوندان، امیدوارم که این بندة گنهکار خدا را ببخشید . اگر در طول عمرم به شما بدی کردم، مرا ببخشید .

 ای همسایگان عزیز، وصیت من به شما این است که مرا ببخشید و من جز خوبی چیزی دیگر[ی] ندیدم.

ای برادران هم محلی ام، وصیت من به[ شما] این است که فقط مرا ببخشید و پیروی از رهبر عزیز کنید و پیرو ولایت فقیه باشید و ای برادران عزیز وحدت و یکپارچگی را حفظ کنید برای مردم.

وصیت نامه دیگر شهید

« انالله و انا الیه راجعون »

این جانب غلامرضا بابا حجیان، فرزند غلامعلی باباحجیان، شماره شناسنامه ۱۷ ، تاریخ تولد ۱۳۴۴ ، وصی خود را پدرم قرار داده و در نبود پدرم غلامحسین ، برادرم ، را قرار داده ام و تمام اموالم در اختیار همسرم است و هیچ کس [حق] هیچ گونه تصرفی ندارد و میل همسرم هست اگر فرزندم سالم به دنیا آمد به او ببخشد، دست خودش هست.و این حقیر،غلامرضا باباحجیان،۲٫۵ ماه روزه بدهکار هستم و مبلغ ۱۰۰۰ تومان به خواهرم صدیقه ، بدهکار هستم و دو عدد دفترچۀ قسط که دارم قسط می دهم خرجی که می خواهید برایم بکنید، همانی که بنیاد شهید می دهد خرجم کنید، زیاد خودتان را به زحمت نیندازید و ۲ ماه هم برایم نماز بخوانید.

غلامرضا باباحجیان /  ۳/۱۰/۶۵