به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید
که مبادا تَرَک بردارد
چینی نازک تنهایی من…
همسر شهید محمد صفری :
بعد از ۳۸ سال انتظار به دیدار مزارش آمدم .
زندگی خوب اما کوتاهی داشتیم ، درآبان ۵۸ ازدواج کردیم ودر شهریور۵۹ ایشان اعزام شد و اسفند خبر شهادتشان به مارسید . اما از پیکرشان خبری نشد .پیک گفت پیکرشان در منطقه ی درگیری جا مانده است و من در سال ۶۰ خیلی پیگیر شدم تا خبری بدست آورم ، لیکن موفق نبودم و چون فرزندی هم نداشتیم صدایم شنیده نشد، کم سن و سال بودم و کار چندانی هم صورت نگرفت.
باور آن برایم سخت بود، آشفته حال در خانه را بستم و گریستم . لحظه ای صورتش جلوی چشمانم آمد، زندگی ام کوتاه بود و خوشبخت بودم، ولی از همان روز بود که چشم انتظاری ام جای همه چیز را گرفت.
محمد می گفت: نیروی هوایی خدمت کرده ام اگر در نیروی زمینی اعزام شوم چیز زیادی بلد نیستم و اگر خبر شهادتم را شنیدی زود باور نکن.
تنها تقاضای همسر شهید صفری بازسازی مزار شهید بود.
محمد صفری در آذر ۵۹ در منطقه ی ذالفقاریه به شهادت رسید و پیکر پاکش بعد ۸ماه در تیر۱۳۶۰ در گلزار شهدای تهران واقع در بهشت زهرا سلام الله علیها به خاک سپرده شد.
خواهر شهید مهدی ربانی نژاد :
بعد از پیگیری های مکرر جهت دسترسی به خانواده ی شهید صفری و عدم دسترسی به اقوام ایشان این احتمال می رفت مفقود شده باشد ، که با تلاش های حاج قاسم صادقی ایشان شناسایی و به خانواده شان اطلاع داده شد. وی تنها پیامش به جوانان امروز حرمت نگهداشتن والدین و شناخت ارزشها و پرورش آیین های معرفت بود.
سید جواد خالقی تنها روحانی که در حصر آبادان طی یکسال همرزم شهیدان صفری ، زمانی ، ربانی نژاد در گروه فداییان اسلام حضور داشت ، بیان کرد : در اوایل جنگ در سال ۵۹ که دشمن به خاک ایران حمله کرد گروه فداییان اسلام به فرماندهی شهید سید مجتبی هاشمی در آبادان مستقر شدند. پاک و با استقامت و فعال در دفاع از خاک با بصیرت کامل ایستادگی کردند و خداوند نعمت بزرگ شهادت را نصیبشان نمود.
- نویسنده : رقیه رحمتی
- منبع خبر : استان گیلان (روزنامه پنجره نو)