هدیه آقاپور جنگ نرم خیلی وقت است که شروع شده، دشمن تک میزند و ما پاتک، اما صحنه جنگ نرم هم افسر میخواهد، سلیمانی، باقری و باکری و کاظمی میخواهد، حججی و صیاد وآوینی میخواهد. افسرانی میخواهد که قبل از دست به نت شدن وضو بگیرند، شب عملیات زیارت عاشورا بخوانند و با نام علی(ع) […]
هدیه آقاپور
جنگ نرم خیلی وقت است که شروع شده، دشمن تک میزند و ما پاتک، اما صحنه جنگ نرم هم افسر میخواهد، سلیمانی، باقری و باکری و کاظمی میخواهد، حججی و صیاد وآوینی میخواهد.
افسرانی میخواهد که قبل از دست به نت شدن وضو بگیرند، شب عملیات زیارت عاشورا بخوانند و با نام علی(ع) و زهرا(س) به خط دشمن بزنند و نترسند و محزون نگردند که اینجا نیز لا تخافوا و لاتحزنوا جواب میدهد.
سلاح، در این جنگ، رسانه است و هر کس بدون آگاهی از سلاح و نحوه کار با آن، سلاح را بردارد یا خود را زخمی میکند و یا خودی را میکشد.
مروری بر شکل گیری نبرد رسانهای
در ابتدای سال ۲۰۰۰ کمیته صلح جاری آمریکا، در طرح دلتا، راهبردهای اصلی خود را با تأکید بر سیاست مهار دوگانه، نبرد رسانهای و ساماندهی نافرمانی مدنی متمرکز کرده بود که در راهبرد نبرد رسانهای پروژه دلتا، به گسترش رسانههای دیداری و شنیداری و تولید پیام و ارسال آن ازطریق ارتباطات نوین برای مخاطب ایرانی مورد توجه ویژه قرار گرفت؛ بعد از این طرح بود که دهها ایستگاه رادیویی و شبکه ماهوارهای فارسی زبان به شبکههای قبلی اضافه شد.
با گسترش، تقویت و نوآوری در رسانههای نوین از جمله اینترنت، تلفن همراه، ماهوارهها، بازی رایانهای، ظرفیت رسانهای و فعالیت نرم نظام سلطه نیز افزایش پیدا کرد.
جوزف نای پژوهشگر سیاسی آمریکایی در کتاب «قدرت نرم، ابزارهای موفقیت در سیاست بینالملل» خود که در سال ۲۰۰۴ به رشته تحریر درآورد در خصوص استفاده از اینترنت و مصادیق آن چنین مینویسد: یک روش جالب برای استفاده از اینترنت در جهت بکارگیری قدرت برخی را میتوان در سیاستهای اجتماعات پراکنده پیدا کرد.
جالب اینجاست که ایالات متحده آمریکا حتی در جنگ عراق هم از این فضا حداکثر سوءاستفاده را کرد بر اساس گزارش سایت www.jihadunspan.com ارتش آمریكا با ارسال ایمیلهایی به مقامات بلندپایه و ارتش و مردم عراق از آنها خواسته است تا برای حفظ خود و خانواده هایشان از دستورات صدام سرپیچی كنند و اگر اطلاعاتی در مورد محل اختفای سلاحهای هستهای، بیولوژیك و شیمیایی دارند با ارسال ایمیل به اطلاع برسانند .
حسن عابدینی کارشناس رسانههای بینالملل در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «در قرن بیست و یکم جنگِ ابزار در حال تبدیل شدن به جنگِ افکار است.»
وی ادامه میدهد: «رسانهها بازوی دیپلماسی عمومی کشورها برای پیشبرد جنگ افکار هستند، در عصر حاضر بسیاری از موضوعات نسبت به قرن بیستم که دوران جنگ سرد بوده، تفاوت پیدا کرده است.»
عابدینی تصریح میکند: «چهار قدرت را در روابط بینالملل میشناسیم؛ یکی قدرت سخت است که با بهرهگیری از زور و اجبار کوشش میکند افراد را به سمت و سوی اهداف خود سوق دهد و دوم قدرت نرم است که تلاش میکند با استفاده از الگوسازی و شبکههای اجتماعی به مسیرهایی که مایل است رهنمون کند.»
این کارشناس رسانههای بینالملل اضافه میکند: «قدرت سوم قدرت هوشمند است که تلفیقی از قدرت سخت و نرم بوده که شاید از ۱۰ سال پیش تا کنون مطرح شده و «باراک اوباما» در سخنرانی که در الازهر مصر داشت آن را مطرح کرد و گفت ما از قدرت هوشمند باید استفاده کنیم.»
وی میافزاید: «قدرت چهارم در ادبیات جهانی مطرح نیست، اما در میان نخبگان استفاده میشود، به نام قدرت هنرمندان یا آرتیستیک پاور است. در این قدرت با بهرهگیری از تصویرسازیها کوشش میکنند، آنچه که مایل هستند را به جوامع مختلف القا کنند، یعنی اگر در نیمه اول قرن بیستم برای بیان مانیفست حزب حاکم کمونیست کوشش میکردند که کتاب بنویسند، اکنون نظام سرمایهداری برای تثبیت دیدگاههای خودش از سریالها، انیمیشنها و پویانمایی و دیگر موارد هنری استفاده میکند؛ چرا که یک ویدیوی کوتاه یا یک سریال بهتر میتواند پیام را منتقل کند.»
سرمایهگذاری دشمن برای اثر گذاری بر افکار عمومی
عابدینی با اشاره به تلاش دشمن برای ایرانهراسی میگوید: «امروز میبینیم در قدرت هنرمندانه تلاش میکنند تصویر دولت اسلامی در جهان را به نام طالبان نشان دهند یا تصویری که از جهاد برای افکار عمومی معرفی میشود، القاعده است و میخواهند این گروه تروریستی را به عنوان تفکر اسلامی در دنیا جا بیندازند.»
وی یادآور میشود: «طی ۴ سال گذشته دیدیم که تلاش کردند تصویر دولت اسلامی عراق و شام را در زیر پرچم داعش نشان دهند، داعشی که سر افراد را میبرد و شهرها را ویران میکند و خواستهشان این بود از طریق تصویرسازی دروغین، داعش را که نماد خشونت است نماد اسلام معرفی کنند.»
این کارشناس رسانههای بینالملل با اشاره به همسویی اندیشمندان، سیاستمداران و رسانهها برای اسلام هراسی اظهار میدارد: «وقتی نظریهپردازان غربی نکتهای را مطرح میکنند، سیاستمداران آن را پذیرفته و رسانههایشان از آنها حمایت میکنند.»
عابدینی تصریح میکند: «شاهد هستید رسانهای مانند سی ان ان برای پوشش ماجرای تصرف لانه جاسوسی در ایران شکل گرفت در حالی که «سیانان» امروز دیگر یک شبکه اطلاع رسانی صرف نیست، بلکه پطرس غالی دبیرکل پیشین سازمان ملل معتقد بود سیانان عضو پانزدهم شورای امنیت است و برخی هم معتقدند توان نفوذش از برخی اعضای داخلی دائم هم بالاتر است.»
وی یادآور میشود: «ادبیات جدیدی درباره «سیانان» به نام «سیانانافکت» یا تاثیر «سیانان» به همین جهت دیگر کشورها هم به تاسی از این موضوع به ایجاد شبکه روی آوردند؛ مانند ایجاد «بی بیسی» به زبانهای مختلف از سوی انگلیس یا «فرانس ۲۴» از سوی فرانسه، «روسی الیوم» و «راشا تودی» روسیه، «الجزیره» قطر که میبینیم قطر به واسطه همین شبکه روی معادلات منطقه تاثیر گذار شده است.»
عابدینی میافزاید: «مردم دنیا، الجزیره را به قطر نمیشناسند، بلکه قطر را به الجزیره میشناسند.»
این کارشناس رسانههای بینالملل تاکید میکند: «حتی کشور قبیلهای مثل عربستان که قانون اساسی و انتخابات نداشته و حقوقبشر در آنجا معنا ندارد، توانسته با خرج دلار و امپراطوری رسانهای انعکاس تصویر منفی خودش را در جهان، آن هم با وجود جنایتهای بیشمار و حمایت از داعش و ریختن خون یمنیها، کنترل کند.»
وی تصریح میکند: «امروز رسانهها نقش پیشقراول در نهادسازی و تصویرسازی در پیشبرد رویدادها دارند.»
عابدینی ادامه میدهد: «شما میبینید یکاتفاق کوچک در منطقه غرب آسیا میافتد با بردن دوربین به آن منطقه چه جلوهای به آن میدهند و گاهی به واسطه همین امر و شگردهای رسانهای اقلیت، اکثریت محسوب شده و گاهی هم اکثریت، اقلیت محسوب میشود.»
این کارشناس رسانههای بینالملل خاطرنشان میکند: «بنابراین، این رسانهها هستند که افکار عمومی منطقه و جهان را شکل میدهند و با علم به این موضوع دشمن بیش از اندازه در حوزه اثرگذاری افکار عمومی سرمایهگذاری کرده است.»
دیپلماسی توئیتری و ایجاد تشویش
تشویش افکار عمومی، ایجاد آشفتگی، تزلزل و به تبع آن، اضطراب در باورها و نگرشهای رایج و ته نشین شده در کف جامعه اطلاق میشود که یکی از مهمترین محصولات آن بدبینی نسبت به دولتها و فراتر از آن تمام سیستم مدیریت اجتماعی و فلج کردن کشور است.
برای ایجاد تشویش در افکار عمومی ابزارهای گوناگونی وجود دارد، اما طی دهه اخیر، فناوریهای نوظهور اطلاعاتی و ارتباطاتی و به طور کل فضای مجازی با قابلیتهای وسیع و مبهوتکنندهای که دارد، نقش اول را در بین این ابزارها به خود اختصاص داده است.
اگر مروری داشته باشیم به تحولات کشورمان در دو سال گذشته میبینیم که در موضوعات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دشمن به شدت افکار عمومی را با بزرگنمایی و دروغ پردازی تحت تاثیر قرارداد.
شبکههای اجتماعی که اکثرا مدیران مواجببگیر دارند، با نشر اکاذیب و ایجاد دلهره در فضای جامعه، تقطیع اخبار، انتشار ویدیوهای لحظهای که منشا و حقیقت آن خود محلی از ابهام دارد سعی کردند، فضای متشنجی را ایجاد کنند تا از این رهگذر دشمنان اصلی کشورمان نفع برند.
کلینتون در کتاب «انتخابهای سخت» در سال ۲۰۱۳ در قسمت دیپلماسی دیجیتالشاشاره میکند که در ژوئن سال ۲۰۰۹، ایرانیها از وبسایتها و شبکههای اجتماعی به منظور ارسال پیامهای خود در جریان اعتراضات پس از انتخابات استفاده کردند. درست در همان زمان بود که صحنه تیراندازی به خانم ۲۶ سالهای به نام «ندا آقا سلطان» –برنامهای از پیش طراحی شده از سوی ضد انقلابیون با تکیه بر پروژه کشته سازی- با استفاده از دوربین تلفنهای همراه ضبط شده و در توئیتر و فیسبوک منتشر شد.
درست پنج روز پیش از این حادثه(قتل ندا آقاسلطان)، مقامات وزارت امور خارجه که پیگیر تلاشهای مخالفان دولت ایران در فضای مجازی بودند، متوجه بروز یک مشکل شدند. توئیتر قصد داشت به منظور انجام تعمیرات دورهای برای مدت زمان کوتاهی خدمات جهانی خود را محدود کند که دقیقا نیمه روز در تهران بود.
برای حل این مسئله یکی از اعضای واحد برنامهریزی سیاسی وزارت امور خارجه به نام «کوهن» که جوانی ۲۷ ساله بود، انتخاب شد.
در آوریل همان سال او طی سفری به بغداد با «جک دورسی» یکی از بنیانگذاران و مدیران توییتر، ملاقاتی داشت.
به همین دلیل او بلافاصله تلاش کرد تا ضمن ارتباط با «دورسی» به او هشدار دهد که محدود ساختن خدمات توئیتر در آن بازه زمانی، چه ضربهای به ضد انقلاب در ایران وارد میکند؟! در نتیجه همین گفتوگوها، توئیتر برنامه تعمیرات خود را تا نیمه شب بعد به تعویق انداخت.
این شرکت در توضیح علت این کار در یادداشتی که در وبلاگ خود منتشر کرد، نوشت: «به نظر میرسد در حال حاضر توئیتر نقش ارتباطی مهمی در ایران ایفا میکند!»
البته در اهمیت این موضوع خالی از لطف نیست به میهمانی ویژه «هیلاری كلینتون» در ژانویه ۲۰۱۰ در وزارت خارجه آمریكا برای ده شخصیت عرصه تكنولوژی رسانههای اجتماعی از جمله «اریكاشمیت» مدیر ارشد گوگل، «جك دروسی» بنیانگذار و رئیستوئیتر، «جیمز برهارد» از شركت موبایل آلورد، «شروین پیشهور» از شركت SGN تولید كننده بازیهای موبایل، «جیسون لیبمن» از شركت هاوكست، «تیفانی شلین» بنیانگذار وبی اواردز و «اندر راسیج» از مجمع دموكراسیاشاره داشته باشیم که نشان از ماجرا دارد كه چنین شامی بر پا میشود و در انتها «هیلاری كلینتون» از حاضرین میخواهد با او همکاری کنند.
اما امروز توئیتر رسالت جدیدی علاوه بر رسالت قبلی خود دارد، توئیتر کنشگری سیاسی را از طریق گوشی همراه از مراکز دیپلماتیک و آکادمیهای سیاسی به گوشیهای مردم جهان آورده است.
«دونالد ترامپ» در سطح روباز این مناقشه، برای اعلام عمومی دستورات فوق استراتژیک خودش انتشار پیامهایش در رسانه توییتر را برگزیده است.
اگر چه بسیاری از نیروها و عوامل در شکلگیری و تولید پیامهای ترامپ نقش دارند، با این حال رسانه خبری توئیتر نقش قابله را برای تولد این نوزاد بازی میکند.
اقدامی که در سالهای نه چندان دور در سیاست خارجی با صدور بخشنامههای محرمانه و سری سامان مییافت، امروزه به سطح روباز رسانهها کشیده شده است.
خاکریز مجازی، مدیریت جهادی میخواهد
بدون شک خاکریز مجازی مدیریت جهادی نیاز دارد. در همین رابطه «محمود قائدی» فعال رسانهای در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «امروز فضای مجازی، فضای بحث و گفتوگو بین انواع تفکرات و ایدئولوژیها است.»
وی ادامه میدهد: «میدان جنگی که اگر رزمندگانی با روحیه ایثار و جهاد وارد آن نشوند، شکست در آن قطعی است. فضای مجازی به عنوان یکی از مولفههای جنک نرم برای امت اسلامی هم فرصت است هم تهدید، اگر به وسیله آن با سلاح منطق و استدلال اندیشههای اسلام انقلابی را تبلیغ نکنیم، شبهات را پاسخ ندهیم و خط صدور انقلاب را در پیش نگیریم و جبهههای مطالبهگری از مسئولین ناکارآمد را ایجاد نکنیم، شکست قطعی و پیروزی در این نبرد غیر ممکن است.»
این فعال رسانهای تصریح میکند: «اگر افكار و اندیشههای اسلامی خود را با منطق همهگیر و همهفهم تبلیغ نكنیم، دشمن افكار مسموم خود را خوراك فرزندانمان خواهد نمود.»
قائدی تاکید میکند: «زمانی مقام معظم رهبری میفرمودند: «کرسیهای آزاداندیشی را برپا کنید.» و کسی نمیفهمید منظور ایشان چیست؟ و دربرابر شبیخون فرهنگی دشمن حرکت علمی انجام نمیگرفت، اما امروز فضای مجازی این فرصت را در اختیار ما قرارداده تا با ارائه صحیح منطق اسلام و انقلاب، پاسخگویی به سؤالات اهل تحقیق، افشا سازی اهل شبهه و دروغ، بتوانیم حقانیت این راه را به اثبات برسانیم و مانع شبیخون فرهنگی دشمن شویم.»
وی میافزاید: «امروز با کمکاریهای صورت گرفته در بحث و مطالعه در موضوعات علمی، فقهی و سیاسی، فضای مجازی به خاکریزی مجازی تبدیل شده و میبینیم که هر لحظه، دشمنانِ این راه، با روشهای ناجوانمردانه (مثل تهمت و دروغ و تخریب و تحریف) پیشتر میآیند.»
این فعال رسانهای در پایان خاطرنشان میکند: «بنابراین خاکریز مجازی هم مدیریت میخواهد-آن هم از نوع مدیریت جهادی- تا با کار گروهی، با هماهنگی و با حرکتهای صحیح و صبورانه، بتوانیم فضا را تلطیف و منطقی کنیم و مخاطب بتواند براحتی حق و باطل را تشخیص دهد.»
سرویس کیهان » اخبار
۰۱ بهمن ۱۳۹۸