«شهیدان رجایی و باهنر دو شهید فرهنگی، مبارز و والا مقام بودند که… در نهایت شهید رجایی به عنوان رئیسجمهور لایق و مکتبی و دکتر باهنر به عنوان نخستوزیر اندیشمند به دست منافقین کوردل به شهادت رسیدند، اما نام و یاد و سیره زندگی آنها برای همه مردم ماندگار است… استقامت، ایستادگی، تواضع و خضوع […]
«شهیدان رجایی و باهنر دو شهید فرهنگی، مبارز و والا مقام بودند که… در نهایت شهید رجایی به عنوان رئیسجمهور لایق و مکتبی و دکتر باهنر به عنوان نخستوزیر اندیشمند به دست منافقین کوردل به شهادت رسیدند، اما نام و یاد و سیره زندگی آنها برای همه مردم ماندگار است… استقامت، ایستادگی، تواضع و خضوع این دو شهید در برابر مردم و پاکی آنها فراموش شدنی نیست و مردم آنها را هرگز از یاد نخواهند برد و برای دولتمردان نیز این شهیدان الگو بودند و خواهند بود.» (۱)
قطعه قبلی، سخنان رئیسجمهور در تجلیل از مقام شهیدان رجایی و باهنر است که در هفته گذشته بیان شد. سخنانی صحیح و گویای این نکته که دولتِ مردان خدایی اگر ۲۸ روز هم که باشد میتواند الگوی دهها سال دولت داری و مردم داری پاک و صالحی باشد که مورد نظر انقلاب است و بیانگر این نکته که الگوهای صحیح، هیچگاه کهنگی برنمی دارند و رنگ نمیبازند. آیت، دیالمه، چمران، بهشتی و… همگی مردان قضا و تقنین و دولتی هستند که « برای همیشه به عنوان شخصیتهای بارز در تاریخ، جاودان خواهند ماند و مردم خدمات آنها را فراموش نخواهند کرد.» (۲) در مقابل این چهرههای درخشان و مشعشع، کسانی نیز بوده و هستند که چندصباح خدمت و امانت اعتماد مردم را طعمهای دانسته و میدانند که باید از دست و دندان دیگران بگیرند و خود پاره پارهاش کنند و تا هفت پشتِ خود را با منافعش تضمین کنند و چون ارثیهای خانوادگی به بعدی بسپارند و با توجیهات گوناگون و بیپایه آنرا موجه جلوه دهند ولی نکته مهمی که باید دانست این است که این مدیران کیسه دار، هیچ نسبتی با انقلاب و اسلام ندارند و موجوداتی هستند که در کنج و کنار و مکانهای تاریک و مغفول رشد و تغذیه میکنند و پا به میان میگذارند.
الگوهای درخشان انقلاب اسلامی به گونهای بوده و هستند که امروزه با وجود الگوهای نامناسب و از خدا بیخبر، برای بسیاری باور کردنی نیست. زندگی دکتر چمران، برای ابد، شاهکار تربیت انقلابی و مقلدان خمینی را به رخ مدعیان و متحیران میکشد. در روزگاری که برخی مسؤولین عاری از هرگونه برجستگی علمی و عقلی، با رانت مدیریتی و بیتالمال، چند صباحی را با زور توصیه، تبانی یا تابعیت دوگانه در خارج از کشور به سر میبرند و تا آخر عمر بر دوش مردم سوار میشوند و فرزندان خود را بیهیچ فرهیختگی به این زنده مانی عادت میدهند و با بهانههای مضحک «ژن برتر» و «سفیران کشور» به مفتخوری میگمارند، چمران، دانشمند فیزیک، کرسی استادی بهترین دانشگاه آمریکا با حقوق افسانهای را وامینهد و به دور از هرگونه حرفی به خدمت میپردازد. گویی به تمام معنا به جیفه بودن دنیا پی برده است. لبنان و جهاد با فقر و صهاینه و وزارت در ایران و…، هیچکدام روح بلند او را سیراب نمیکند تا آنکه خود را به خط مقدم جبهه پاوه و دهلاویه میرساند و صداقت راهش را ثابت میکند. او بعد از شهادتش حتی خانهای برای خود نداشت. رجایی، بابایی، باکری و دیگرانی از این قبیل نیز همینگونه بودهاند و بیشتر به افسانه میمانند.
در مقابل این الگوهای به یادماندنی، امثال بنی صدر و رجوی و قائممقام و سران فتنه و دیگران نیز بوده و هستند که در خیانت و فرصت سوزی و حرافی و تنبلی، در تاریخ ماندگارند. کسانیکه رأی مردم را خراب کردند و دچار خودشیفتگی و خودشگفتی شدند و قدر نعمت «اعتماد مردم» را ندانستند و گمان کردند که «رأی» پایان ماجراست و حال آنکه شروع امتحان است. آنها ندانستند که قانون اساسی در اصلِ ۶ و ۵۹ تدبیری اندیشیده که کشور دچار بنبست و بیمسئولیتی نشود. امثال آنها اعتبارِ خود را از میز و مقام میجویند درحالیکه امثال رجایی، به صندلیِ ریاستشان شرافت میبخشند. اصلاً تمایز مدیران در این است که مسئول خوب سوار بر مقام است و مسئول بد به مقامش سواری میدهد. مسؤول خوب، در حرف و عمل، خدا محور است و خدمتگزار مردم، ولی مسئول بد، خود محور است و متکبر و تنبل و خدمتگذار. و نمیفهمد که استواری نظام به شخص نیست، به حقانیت راهی است که مردم انتخاب کردهاند و برایش عزیزانشان را تقدیم کردهاند و مسئولین در این میان تنها خدمتگزارند که باید پاسخگوتر باشند. مشکل تشنگان قدرت همان است که امام خمینی در نصیحتش به بنی صدر فرمود (۳) « حُبُّ الدُّنیا رَأسُ کُل خَطیئَه» (۴) که ریشه آن نیز حب نفس است و ای کاش بنی صدر میفهمید.
واقعیت این است که انقلاب اسلامی مثل سنگ محکی است که در این چهل سال، عیار هرکسی را که با آن مواجه شده مشخص کرده است. درست مثل داستان اسلام ناب. مثل قبل از هجرت و بعد از آن. مثل غدیر. مثل دوران امام مجتبی. و مثل داستان کربلا. که اگرکسی میخواهد سرگذشت مقلدان خمینی و حواریون انقلاب را بداند باید داستان کربلا را بخواند. صدها نفر با حسین بن علی از مکه خارج شدند و بیش از یک ماه بر سفره امامشان نشستند و نان و نمک خوردند ولی تا به کربلا رسیدند پاپس کشیدند و تنها ۷۲ جوانمرد باقی ماند. گروهی در تاسوعا و عاشورای ۶۱، در خانه نشستند و برای پیروزی سیدالشهدا دعا کردند. برخی حسین را به گندم ری فروختند. برخی آفتابِ حسین را نیمه شب، با وعده عمرسعد و شمر، عوض کردند و برخی دنیادیدگانِ دنیاپرست و کار به دست، با سیم وزرِ ابن زیاد، حکم به ارتداد حسین دادند. آن یتیمان که ز اطعام علی سیر شدند هم، کربلا گوشه گودال، همه شیر شدند. أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمين.(۵)
اینگونه نبود که از ابتدای انقلاب اینگونه باشد. در اول انقلاب رقابت مسئولان بر سرِ سادگی بود و حتی ریاکاران هم ساده بودند ولی امروز رقابت بر سر لقمه هایِ بزرگِ حرام است و دریدن بیتالمال، زرنگی و تصاحب مقام، کاربلدی نامیده میشود و نمیدانند که این استمهال و استدراج، هلاکشان میکند. خدانیامرزد آنها که فساد مالی و مدیریت متحجرتکنوکراتی را آنقدر تئوریزه کردند که امروز از مفسد اقتصادی ۱۶ ساله رونمایی میشود. یاد باد آن روزگارانی که رقابت بر سرِ ایثار بود و ۱۶سالهها در صف شهادت بودند و همین مفسدین امروز، مسخره کنندگان دیروز بودند و در حال ترجمه مقالات چگونگی دموکراتیزه کردن ایران و مدنی نمودن جامعه نبوی. جامعهای که در آن ارزشها باژگونه شود همین است که رقابت بر سر نامردی است. در کربلا هم بودند عدهای که هم گوشواره از گوش بچهها میکندند و همگریه میکردند. میگفتند نکَنیم دیگران میبرند وگریه میکنیم، چونکه اینها مظلوماند.
آری داستان انقلاب ما داستان کربلاست. کیسه داران، کیسه از مال و مقام انباشتند و برای کارنکرده نجومی گرفتند و با خانواده، بر سفره انقلاب نشستند و تا توانستند حق مردم را به نام سهمِ خود لقمه کردند و امروز نیز غُر و قِرشان آزاردهنده مردم است. هفته دولت ما، باید هفته رونمایی از اخلاق مدیریت اسلامی میبود. رجایی و باهنر و آن عزیزانی که نام مبارکشان به این ورقه زینت داده است، همگی مدیران و فرماندهان مکتبی بودند. مقید بودند. مسلمان بودند. دشمنان و نامسلمانان و نادرستان به آنها طمع نمیکردند و میدانستند در آنها نفوذی ندارند و نتوانند. از بس که پاک و پاکدست و پاکدامن بودند. مدیر تراز انقلاب اسلامی همانها بودند که تا ابد نام مقدسشان ذکر مستحب مردان خداست. آنها کجا و مدیرانی که زمام خود را به گروههای تبلیغاتی خناس و ناشناس دادهاند کجا؟ اگر امروز در مجلسِ رئیسو وزیر جمهوری اسلامی، گروهی به خود اجازه کشف حجاب میدهند دلیلش همین است. نفرین به مقامی که آزادگی را از آدمی بگیرد و زبانش را به توجیه دروغین بچرخاند.
اهمیت طهارت مدیران به همین دلیل است و مبارزه با فساد در ابتدا با فرد است و در کنارش با قوه قضا. و فساد درآنجاست که لقمهاش از ناکجاست. آنکه در خانه و مدرسه و دانشگاه تربیت نشد باید گوشش را به قوه قضا سپرد و دست قاضی انقلابی و شجاع مریزاد. کسی که به خدا تعهد ندارد امکان ندارد به بنده خدا متعهد باشد و اگر علمی اندوخته باشد، از سنخ همان ضاله و ضلالتی است که صفرا فزاید. علم آن بود که دکتر بهشتی و دکتر باهنر و دکتر آیت و دکتر چمران و دکتر دیالمه و دکتریداللهی داشتند که از آنها خدمتگزاران صادقی ساخت که به خدا رسیدند و سعادت خریدند و در قلب مردم و تاریخ ماندگار شدند و به علم و دانش و دانشگاه و فرنگ، عزت یاد دادند وگرنه آن عنوانی که بیعقل باشد یا خدای نخواسته با زور پول و عنوان پدر به دست آید، نتیجهاش اقتصاد بیبرکت و صنعت بیحرکت و تعهدات پاره شدهای است که دستپخت دوتابعیتیها و پروازیها و غربزدهها و ژنرالهای سربازی نرفته است. کسانیکه مصداق «حب الشیء یعمی و یصم»اند. صدای ۴۲ هفته آشوب فرانسه را نمیشنوند و کودتای ملکه انگلیس به نام دموکراسی را نمیفهمند و آمریکای روبه افول را نمیبینند و از فلات ثبات خود دائماً فرستاده به آن کشتیهای درحال غرق میفرستند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- سخنان رئیس جمهور ۱۱۰۹۹۹http://www.president.ir/fa/
۲- همان
۳- صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۴۹۳
۴- امیرالمؤمنین: ایها الناس ایاکم و حب الدنیا فانها رأس کل خطیئه و باب کل سیئه و قرآن کل فتنه و داعی کل رزیه. ای مردم! از دوستی دنیا بپرهیزید که آن سر هر خطا و در هر بلا و مقرون با هر فتنه و کشاننده هر مصیبتی است. تحف العقول، ص ۲۱۵
۵- سوره هود آیه ۱۸