۱۷ آذر سال ۱۳۹۹ یادآور حماسه رزمندگان گروه فدائیان اسلام و نیروهای موجود در خط پدافند ی به است درغروب ۱۶ آذرتمام امکانات و برنامه ریزی برای یک شبیخون به کفار دردشت روبروی روستای سادات طراحی شده بود عملیات بعداز نماز جماعت وصرف شام در تاریکی شب حدود ساعت ۱۰ شب درهوایی ابری ونسبتا سرد […]
۱۷ آذر سال ۱۳۹۹ یادآور
حماسه رزمندگان گروه فدائیان اسلام و نیروهای موجود در خط پدافند ی به است
درغروب ۱۶ آذرتمام امکانات و برنامه ریزی برای یک شبیخون به کفار دردشت روبروی روستای سادات
طراحی شده بود عملیات بعداز نماز جماعت وصرف شام
در تاریکی شب حدود ساعت ۱۰ شب
درهوایی ابری ونسبتا سرد و زمین خیس شروع شد فاصله خاکریز ما با دشمن حدود ۵۰۰متر بود وسنگرهای کمین دشمن بصورت حفره روباعی وجود داشت رزمندگان گروه حدود ۲۰۰ نفر بودند و بصورت
۳ ستون از سه مسیر با تجهیزات وسلاح سبک و الات قتاله در سکوت متلق وتاریکی حرکت کردند ابتدا بچه های پیشرو بصورت غافلگیری سنگرهای کمین را خنثی کردند و نیروهای دشمن را خفه کردند
وبه خاکریز دشمن رسیدند دراین زمان نگهبانان هشیار و درگیری آغازو فرمانده دشمن متوجه شد رزمندگان درگیر سکوت دشت شکسته شد سروصدا جیغ داد صدای انفجار اتش بازی پی در پی تا اذان صبح ادامه داشت صدای شنی های تانک بگوش میرسید
که از عقبه دشمن بسمت منطقه گسیل بود از ساعت ۱۲ شب تا روشن شدن هوا حدود ۷ساعت جنگ و گریز و کشتار وزخمی از دوطرف بود ورود خودرو در جبهه ما برای انتقال مجروحین به خط عقب رسیدند
بچه ها که اهل نماز بودند قبل روشن شدن هوا با همان وضع جنگی نماز خواندند هوا روشن شد دشمن بصورت دشتبان با انبوهی تانک و نیروی پیاده یورش آوردند سید مجتبی وشاهرخ تقلا میکردند و بچه هارا رهنمایی و هدایت میکردند
بچه هایی که سنگرها وخاگریزهای دشمن را تصرف کرده بودند مقاومت کردند ورساندن مهمات سخت شده بود
سید مجتبی دستور خط آتش داد که بچه ها زیر آتش یک خاکریز به عقب بیایند
شاهرخ و تعدادی از بچه ها پشت یک تپه خاک شروع کردند به شکار تانک با آرپیجی یکی از بچه ها ازبس آرپیجی زده بود از گوشش خون آمد
دراین لحظه مقاومت کارسخت شده بود و تمام آتش خمپاره شصت دشمن که حدود ۲۰ قبضه بود بصورت رکباری شلیک میکرد
سید مجتبی داشت بادست اشاره میکرد که تیربار شلیک کند که بچه ها از اون جلو زخمی هارا به عقب بیارند که از ناحیه مچ دست راست باگلوله دوشکای دشمن زخمی شد وبه عقب انتقال یافت
شاهرخ گفت تا اونجا که میتوانید زخمی ها و شهدا را به عقب ببرید
بچه ها دمق بودند دشمن درحال پیشروی در دشت بچه ها که اطراف شاهرخ بودند دائما آرپیجی میزدند بعضی ها گلوله شان منحرف میرفت
و مهمات کم دراین زمان شاهرخ آرپیجی را گرفت و سینه کش خاکریز را بالا رفت ودر حال شلیک به سمت تانک دشمن بود که ناگهان
دوشکای دشمن رکباری شلیک کرد و چند گلوله به گلو و سینه شاهرخ اثابت کرد قبضه آرپی جی افتادتعدادی از بچه ها که کنار ش بودند شاهرخ را گرفتند هرچه تلاش کردن که زخمش را ببندند نتوانستند بچه هاگریه شان گرفت مستاصل شده بودند که چه کنند
تعدادی شهید و مجروح پشت خاکریز افتاده بود ند
آه ناله و درخواست کمک داشتند
راه گریز هم نبود ازپشت خاگریز نمی شد بیایی عقب حدود ۱۰ نفر از بچه ها هرچه تلاش کردن شاهرخ را بلند کنند که به عقب ببرند نشد باهر مکافاتی بود تعدادی از مجروح وشهدایی که سبک وزن بودند زیر آتش دشمن به عقب کشیده شدند
ولی درمسیر راه چند مجروح و شهید دادیم
تعدادی از شهدا وشاهرخ وتعدادی مجروحین دراین منطقه ماندند
الباقی بچه ها باهزآر ترس وخوف با بدبختی به عقب برگشتند
تعدادی از غم ازدست دادن شاهرخ و دیگران پکر ودمق....
دراین زمان چند دستگاه ماشین برای انتقال مجروحین و شهدا آمدند وانتقال صورت گرفت و شایعه شده بود که سید مجتبی هم شهید شده
حال بچه ها بیشتر گرفته شد وبا خبر موثق مشخص شد که ایشان در بیمارستان شرکت نفت بستری شده
دراین موقع در منطقه بعداز شهادت شاهرخ وهمرزمان منطقه از جنب و جوش افتاد
سید مرتضا امامی (مرحوم)
علی مستعدی (شهید) صادق ویسه(مرحوم)
سید قاسم قاسمی(جانباز)
جواد غنچه ها(جانباز)
ارسلان کرجی زاده(مرحوم)
حسین بصیر ( شهید)
اصغر شعله ور(شهید)
حاج حسن عقیانی(شهید )
اسماعیل غلامیان(شهید) و..دیگران………………
دست به دست هم دادند
و بچه هاراسرو سامان ودلداری
واماده شدند که دشمن پاتک به خاکریزها نزند شب شد تعدادی از بچه ها رفتند جلو ومجروحین را بکشند عقب ولی نشد
چندشب این کارشد باسختی چند نفر به عقب انتقال یافتند
کماکان شاهرخ و بقیه ماندند
نتیجه شبیخوان
دشمن به این فکر افتاد که خاگریزها و مواضع خودشان را مستحکم کنند واین ترس باعث شد از تهاجم مجدد به سمت شهر آبادان مایوس و
تا شکست حصر آبادان دراین مکان و منطقه زمینگیر شود
بعداز سقوط بنی صدر با عملیاتی هماهنگ بین رزمندگان بخشی از منطقه آزاد شد
این حقیر با دوستان در منطقه شروع به جستجوی پیکر پاک شهدا کردیم تعدادی از شهدا را بصورت اسکلت همراه باوسایلشان پیدا و شناسایی شدند هرچه گشتیم (شهید پهلوان شاهرخ..حرانقلاب)
شهید سید حسن برازنده اهل رشت
شهید محمدرضا حیدری. اهل منجیل شهید حمید معانی اهل منجیل
شهید شهاب حسین خانلی خانقاه اهل تهران
شهید عباس فتحی و……
و از همرزمان را پیدا نکردیم تااینکه به یقین رسیدیم براثر بمب باران وگلوله باران دشمن دراین دشت شهید ومفقودالاثر و همچون حضرت زهرا سلام الله علیه شدند
و مکان شهادتشان تا روز قیامت دارالشفای وهم اکنون زیارتگاه اهل یقین میباشد
قاسم صادقی شاهد وخادم لشهدا یادمان شهدای دشت ذوالفقاری
۱۷ / ۹ / ۱۳۹۹