گلعلی بابایی با انتقاد از برخی خودسانسوریها میگوید: باید حماسههایی را که آفریده میشود، نشان دهیم. اگر این حماسهها را ثبت نکنیم، دیگران به گونهای دیگر آن را ثبت میکنند، همانطور که در عرصه دفاع مقدس چنین شد. به گزارش حلقه وصل، «تک سوار دشت زید» سرگذشتنامه شهید اسماعیل قهرمانی، قائممقام فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسوالالله(ص) است […]
به گزارش حلقه وصل، «تک سوار دشت زید» سرگذشتنامه شهید اسماعیل قهرمانی، قائممقام فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسوالالله(ص) است که به کوشش گلعلی بابایی و حسین بهزاد از سوی نشر بعثت و صاعقه منتشر شده است.
در مقدمه این کتاب آمده است :« طی روزهای پایانی زمستان سال ۱۳۶۰؛ در شرایطی که از آغاز یورش ارتش رژیم به عدم پیوستهی بعث عراق به خاک میهنمان هجده ماه سپری شده بود، نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی ایران آماده میشدند تا با اجرای عملیات گستردهی دیگری، امر مقدس باز پس گیری مناطق اشغالی را استمرار بخشند.در همین برهه بود که از سوی بخش جنگِ دفتر سیاسی ستاد مرکزی سپاه، کادرهای مجربی به عنوان «راوی» به یگانهای رزم نوبنیاد سپاه اعزام میشدند. این راویان بدون هیچ ملاحظهای در ابتدا و انتهای هر عملیات، رو در رو با رزمندگان مینشستند و با حوصله، تمامی جزئیات مربوط به عملیات را، از زبان فرماندهان قرارگاهها، لشکرها، تیپها، گردانها، دستهها و حتّی نیروهای تکور میشنیدند و روی کاستهای صوتی ضبط میکردند.
از جمله فرماندهانی که در کمین این راویها گرفتار آمد و سفره دلش را نزد آنان گشود، اسماعیل قهرمانی؛ بنیانگذار و نخستین فرمانده گردان انصارالرسول(ص) تیپ ۲۷ محمّدرسولالله(ص) بود. اسماعیل پس از خاتمهی مرحلهی دوّم عملیات «الیبیتالمقدس» در روز بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱ پای سؤالات متنوع زندهیاد حسین داورزنی راوی ارشد بخش جنگ دفتر سیاسی سپاه، اعزامی به قرارگاه فرعی نصر ۲ نشست. در این مصاحبه، راوی کار کشتهی دفتر سیاسی سپاه از قهرمانی بسیار چیزها پرسید و اسماعیل هم با حوصله به همهی آن پرسشها پاسخ گفت. او همهی این نکات را تا پایان مرحلهی دوّم عملیات «الیبیتالمقدس» گفت و راوی هم آنها را روی نوار کاست ضبط کرد. هم از این روی، بخش نخست این کتاب اساساً مبتنی بر همان مصاحبهی مفصل شادروان داورزنی با اسماعیل قهرمانی است. که ماجراهای آن به صورت اول شخص از تولد تا زمان انجام این مصاحبه؛ [بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱] توسط شهید قهرمانی روایت میشود. بخش دوم این کتاب؛ از مرحله سوّم عملیات الیبیتالمقدس تا پایان مرحلهی سوّم عملیات برونمرزی رمضان در سحرگاه سی و یکم تیر ماه ۱۳۶۱ ـ روزی که تکسوار قصّه ما در دشت زید گم میشود ـ را در بر میگیرد. در این بخش ادامهی زندگی قهرمان قصه ما، با استفاده از منابع در دسترس و روایت راویان میدانی، بازروایی شده است.»
گلعلی بابایی نویسنده این کتاب با اشاره به لزوم پرداختن به تاریخ دفاع مقدس گفت: باید فضا را بازتر کنیم، نباید خودمان خودمان را سانسور کنیم باید حماسههایی که آفریده میشود، را نشان دهیم، اگر این حماسهها را ثبت نکنیم، دیگران به گونهای دیگر آن را ثبت میکنند، همانطور که در عرصه دفاع مقدس کوتاهی کردیم و خوب ثبت نکردیم، دیگران آنچه خواستند را ثبت کردند.
وی همچنین درباره گمنام بودن شهید قهرمانی در میان جوانان گفت: شهید قهرمانی حتی در گنبد شهر محل زادگاهش نیز ناشناخته مانده است، تا مدتی پیش حتی اسمی از شهید قهرمانی به عنوان بنیانگذار گردان انصار نبود،همینکه شهید قهرمانی شناخته شود من اجر خودم را بردهام.