رحیمپور ازغدی در یادواره «فاطمیون دوکوهه» گفت: جهان را همین جوانان به هم ریختند. این الگوی جدیدی بود که یک لشکر مردمی که انقلابی و با روحیهی شهادتطلبی تشکیل شده بود به جهان عرضه کرد. الگویی که خود را مامور به تکلیف بداند.
یادواره شهدای لشکر ۲۷ محمدرسول الله(ص) با عنوان «فاطمیون دوکوهه» در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد. در این مراسم که جمع کثیری از قشرهای مختلف مردم، رزمندگان دوران دفاع مقدس،خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران حضور داشتند، رحیمپور ازغدی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره الگوگیری از شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در منطقه به سخنرانی پرداخت. حلقه وصل مشروح سخنرانی استاد رحیمپور ازغدی در این مراسم را منتشر میکند.
امثال متوسلیان بودند که یک الگوی جدید جهاد عقلانی را فرماندهی کردند
نام لشکر حضرت رسول(ص) پر از افتخار است. نام این لشکر بر پیکر دشمن لرزه میانداخت و از جمله لشکرهایی بود که در هر نبردی حاضر میشد، دشمنان نگران و دوستان دلگرم میشدند. یک روز فرمانده این لشکر، متوسلیان، از این جا به لبنان رفت تا الگوهای جهادی دفاع مقدس و انقلاب اسلامی را آن جا بازتولید کند، امروز ظاهرا ایشان مفقودالاثر هستند، ولی کاملا مشهودالاثرند! آن چه در کل جهان اسلام میبینیم، اثر همین مفقودالاثرهاست. امثال متوسلیان بودند که یک الگوی جدید جهاد عقلانی را فرماندهی کردند و امروز کار به جایی رسیده است که تمام غرب و رژیمهای فاسد منطقه پشت رژیم صهیونیستی ایستاده است ولی باز هم این رژیم در برابر پند هزار جوان مجاهد با الگوی اسلامی، چهار پنج بار شکست خورده است، آن هم نه فقط شکست صرفا نظامی، بلکه شکست توام با تحقیر. نخست وزیر اسرائیل در جنگ اخیر غزه گفته بود ۱۶۰۰۰ موشک ایران بر سر ما خورد و هیچ غلطی نتوانستیم بکنیم و جلسه هیأت دولت را در زیرزمین تشکیل دادیم!
آن الگوهایی که در عملیاتهای پی در پی هشت سال دفاع مقدس، توسط جوانانی که در سرمای ارتفاعات کردستان پاهاشان یخ میزد، در برهوت فکه زیر آتش سنگین دشمن گم شده بودند و در کانالها و خطوط آن قدر مقاومت میکردند تا به شهادت میرسیدند، اجرا و اعمال میشد، به مرور به کل جهان راه یافت و امروز از افغانستان تا سوریه و عراق و فلسطین و حتی یمن و شمال آفریقا آثار آن را میبینند. جهان را همین جوانان به هم ریختند. این الگوی جدیدی بود که یک لشکر مردمی که انقلابی و با روحیهی شهادتطلبی تشکیل شده بود، به جهان عرضه کرد، الگویی که خود را مامور به تکلیف بداند.
اتفاق جدید
این اتفاق جدیدی در جهان است که پنج فرمانده لشکر، چند معاون لشکر، بیش از ۱۵۰ فرمانده و معاون گردان شهید شوند؛ چون معمولا فرماندهان عقب میایستند و دستور میدهند. در این جنگ برای اولین بار فرمانده جلوتر از نیروهای خود حرکت میکرد. این بنای جدیدی است که آن روز طراحی شده و امروز سرنوشت جهان را تغییر داده است. امروز هیچ تصمیمی در جهان اسلام گرفته نمیشود مگر این که نظر انقلاب اسلامی در مورد آن سنجیده شود. خود غربیان میگویند در قرن ۲۱ چهار ابرقدرت در جهان حاکم خواهد بود، وقتی اسم میبرند، چهارمین آنها ایران است: روسیه، چین، آمریکا و ایران. در همین ماههای اخیر خود سیاستمداران آمریکایی گفتهاند که قدرتهایی مثل انگلیس افول کردهاند. میگویند امپراتوری انقلاب اسلامی از شمال افریقا تا شرق مدیترانه، تا شبهجزیرهی هند و از آسیای میانه تا جزیرۀالعرب تشکیل شده است. این نتیجهی کار همان جوانانی است که در لشکرهایی مثل لشکرهای شما حضور داشتند و فداکاری کردند.
کسانی که به نتیجه میاندیشیدند، به نتیجهی مادی فکر میکردند، اتفاقا نتیجه نگرفتند، آنهایی که به تکلیف میاندیشیدند به نتیجه هم رسیدند. کار شهدای ما دو بعد دارد: یک بعد به خودشان و سعادت خودشان مربوط است و یک بعد هم به سعادت بشریت و خدمتی که به انسان کردند. در روایتی از حضرت رضا(ع) آمده است که از جدشان رسولالله(ص) نقل کردند در قیامت اولین کسی که وارد بهشت خواهد شد، شهید است. همهی بهشتیان باید در برابر شهدا خضوع کنند. حضرت رسول(ص) یک چیز بالاتری را نیز فرمودهاند: هیچ کس در بهشت نیست که وارد بهشت شود و آرزو کند که از آن بیرون بیاید، جز شهید که آرزو میکند به دنیا بیاید و باز هم شهید شود، صد بار به دنیا بیاید و شهید شود و آن کرامت الهی را که در لحظهی شهادت دیده است، باز ببیند.
پاداش ویژهی شهدا نزد خدا
سوال کردند همهی شهدا در زندگیشان مشابه نبودهاند، بعضیها در تمام عمرشان درست زندگی کردهاند، بعضی دیگر متوسط و معمولی بودهاند. تکلیف اینها چه میشود؟ امام صادق(ع) فرمودند هر کس در راه خدا و در راه عدالت کشته شود، هرگز شرمندهی گناهان و کوتاهیهایش در دنیا نخواهد بود و خدا کاری میکند که بعد از شهادت، بدیهایش را کاملا فراموش میکند و شرمنده نمیشود. همین سوال را از حضرت رسول(ص) نیز پرسیدند. ایشان فرمودند وقتی درون دهانت گرد و خاکی هست و آب در آن میگیرید و مزمزه میکنید، چه میشود؟! شمشیر هم مثل آن مزمزهای است که جان آلوده را مطهر میکند. هر کس برای خدا سلاح به دست گرفت و به استقبال شهادت رفت، مطمئن باشد که هر چه بین او و خداست، بخشیده میشود جز حقالناس. البته این هم نکتهی مهمی است که حتی شهادت هم حق مردم را از دوش کسی ساقط نمیکند.
قدر شهدا را بدانید
یک مطلب را همین جا بگویم: بسیاری از کسانی که در کربلا شهید شدند، اصلا آدمهای فوقالعادهای نبودند، آدمهایی بودند که حتی برخی از آنها سوابق بدی داشتند، حتی در جبههی مخالف علی(ع) جنگیده بودند ولی در کربلا شهید شدند. در مقابل کسانی مثل شمر، قبلا در صف افسران و سرداران امیرالمومنین(ع) بودند. آن زمان کسانی که ادعای شیعه بودن داشتند، تعدادشان خیلی بیشتر از ۷۲ نفری بود که در کربلا شهید شدند، شیعه بودند، ولی در حرف! پس قدر این جوانان را بدانید که فقط ۲۰۰۰۰ نفر آنها از این لشکر رفتند و به شهادت رسیدند. وگرنه خیلیها در انقلاب بودند ولی کمکم فاصله گرفتند و رفتند. الان هم همین طور است، اگر معرکهای مثل جنگ پیش بیاید و شرایطی که باید در آن فداکاری کرد مهیا شود، باز مردم دو دسته میشوند: یک عده فقط حرف میزنند و یک عده عمل میکنند. این سنت تاریخ است. قرآن به داستان انبیا اشاره میکند، آن زمان هم همین اتفاق افتاده است.
اجر رنج جانباز
یک نکته هم در مورد جانبازان عرض کنم، کسانی که بیست سی سال مشکلات را تحمل کردند، نه فقط خودشان، بلکه همسران و فرزندان آنها هم مشکلات را به جان خریدند. ما رنجهای آنان را فراموش میکنیم، ولی تمام آن در حساب و کتاب الهی دقیق ثبت شده است. حضرت رسول(ص) به بعضی یاران خود میفرمود که در فلان جا شهید خواهند شد، ولی به بعضیها خبر از جانبازی میداد، از جمله زید بن صوحان. به ایشان فرمود در یک عملیات دستش قطع خواهد شد و با هم دست قطع شده، در عملیاتهای بعدی شرکت خواهد کرد و به شهادت خواهد رسید. چیزی که ما در دفاع مقدس خود زیاد دیدیم. زید خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: شما فرموده بودید من شهید خواهم شد، ولی هنوز شهید نشدهام. حضرت فرمودند هنوز دیر نشده است، جهاد هنوز هم ادامه دارد. بعدا که اصحاب از ایشان میپرسند داستان زید چیست میفرمایند: «زید و ما زید!» یعنی شما نمیدانید زید کیست! دستش را قبل از خودش به بهشت فرستاد و بعد خودش به آن ملحق خواهد شد. این پیشبینی محقق شد و در جنگ جمل در رکاب امیرالمومنین(ع) زید به شهادت رسید. وقت شهادت، امیرالمومنین(ع) بالای سر او آمد و فرمود: «رحمکَ اللهُ یا زید!»: خدا تو را مشمول رحمتش قرار دهد. بعد فرمودند: تو کسی بودی که هزینهات بسیار کم بود اما کمک و تلاشهایت بسیار عظیم بود… ما در زمان جنگ تحمیلی چقدر از این رشادتها دیدیم.
امام فرمود: نگویید انقلاب برای ما چه کرد، بگویید ما برای انقلاب چه کردیم. این معنای همان جملهای است که حضرت به زید فرمودند. همین الان هم هستند کسانی که رنج جانبازی را تحمل میکنند، هر جا خطر و زحمت بوده است حضور داشتهاند و اکنون در سکوت زندگی میکنند. الان در سوریه و عراق، جوانانی هستند که میجنگند بدون این که هزینهای برای دیگران بسازند، خدمت آنها زیاد است هزینهشان کم.
امیرالمومنین(ع) خودشان از این جانبازها بودند. گاهی حضرت به خاطر دردها و جراحتهایش در خلوت ناله میکرد ولی جلوی مردم هیچ نمیگفتند. وقتی حضرت را غسل کردند هزار زخم در بدنشان بود ولی هیچ کس خبر نداشت. میفرماید هفتاد خصلت در امیرالمومنین هست که هیچ کس آنها را ندارد، یکی این است که ایشان جانبازی بودند که درد بعضی از جراحتهاشان آن قدر شدید بود که شبها نمیگذاشت بخوابند، اما درد آن را کتمان میکردند، وقتی از دنیا رفتند و شهید شدند و زخمهاشان را شمردند، هزار زخم بر بدن داشتند.
پیامبر فرمودند هیچ کس در راه خدا مجروح نشد مگر این که زمانی که در قیامت همه زشتقیافه و بدبو هستند، او زیباروی و خوشبو باشند، طوری که چشم همه به آنهاست. میفرماید هر جا که مجروح شده است، بوی عطر میدهد. ظاهرا کسی که از دنیا و خانوادهاش گذشته و به جهاد رفته است، ضرر کرده، اما تمام رنجهای او ثبت شده است و خداوند به بهترین شکل آنها را در قیامت جبران خواهد کرد. میفرماید: « أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ»: خیال کردهاید به رایگان به بهشت میروید قبل از این که خدا مشخص کند و روشن شود که چه کسانی از شما اهل تحمل سختی و جهاد و مشکلات ناشی از آن و خطرپذیری در راه خدا هستند و چه کسانی اهل این حرفها نیستند؟! -خیلی بیانصافی است که چنین فردی و آن مفتخوری که چند کار آسان مذهبی انجام داده است، هر دو به بهشت بروند!- میفرماید این تخیل شماست که خیال میکنید کسی بدون جهاد و صبر و مقاومت به بهشت خواهد رفت.
باب الهی برای اولیا
از حضرت امیر(ع) نقل شده است که «الجهاد باب من ابواب الجنه، فتحهُ اللهُ لخاصۀِ أولیاءِه»: جهاد یک درِ خصوصی برای بعضی از بهشتیان است و خداوند آن را به روی هر کسی باز نمیکند، خدا فقط به اولیایش این اجازه را میدهد که در راه او جهاد کنند. بعضیها بودند که تا دم کاروان جبهه میآمدند، ولی یک اتفاق میافتاد که بر میگشتند. آنها بدانند که خدا آنها را از این جرگه بیرون گذاشت و اجازه نداد به جهاد وارد شوند.
خداوند در قرآن میفرماید هر کس در جنگ با دشمن روبرو شد و فرار کرد، جهنمی است. -تنها یک عقبنشینی را خدا اجازه میدهد: از ضعف عنالقتال.- امیرالمومنین فرمودند که در فرار از میدان نبرد و این که بدانی دین خدا در خطر است ولی در صحنه وارد نشوی، قطعا خریدن آتش نهفته است، مگر آن که خدا ببخشد. در جنگ صفین فرمودند: اکنون همهی شما شعار میدهید و خواهان جنگ هستید، ولی زمانی که جنگ آغاز و اوضاع سخت شد، شرم کنید از فرار از میدان نبرد که اگر بگریزید تا هفت نسل بعد از شما سرافکنده خواهند بود و آتش جهنم انتظار شما را خواهد کشید. بعد فرمودند به خدا قسم که اگر از شمشیر مرگ دنیوی فرار کنید، از شمشیر عذاب آخرت سالم نخواهید ماند، حال انتخاب کنید خطر را در این جا بپذیرید یا به آن جا موکول کنید.
فانیان مفقودالاثر
بهشتی و جهنمی بودن در کارهای آسان مشخص نمیشود، آن جا که همه بهشتیاند. امام بعد از قطعنامه به خانوادهی شهدا نامهای فرستادند که این طور شروع میشد: خداوندا! همه چیز تویی و غیر از تو همه هیچ. خدایا! تو عزیزی و غیر از تو ذلیل. تو غنی هستی و غیر تو همه فقیر…» بعد فرمودند بعد از سالها دفاع مقدس، به یاری خدا نصرت دین خدا شکل دیگری میگیرد. اکنون آمادگی جنگی ضرورت بیشتری دارد زیرا دشمنان خدا و خلق، یک لحظه هم غافل نیستند و در کمین شما نشستهاند و میخواهند هر چه را خدایی است، نابود کنند. در همیشهی تاریخ هر کس میخواهد راه اولیا را ادامه دهد، به خانوادهی شهدا نگاه کند، چون مشعل دست خانوادهی شهداست. آنها طرق إلی الله هستند. مجروحان و جانبازان هم چراغ هدایتی هستند در گوشهگوشهی کشور که از این پس هر کس که دین را باور کرده و به دنبال سعادت آخرت است، باید به اینها که در خانههاشان درد میکشند نگاه کند. در مورد اسرا میفرمایند: اسرای ما در چنگال دژخیمان، آزادی و آزادگی را معنا کردند. در مورد مفقودان میفرمایند: مفقودین عزیز محو دریای بیکران خداوندی هستند و فقرای ذاتی دنیای دون در حسرت مقام والای مفقودین تا ابد در حیرت خواهند مابد. در مورد شهدا میفرمایند: شهدا شمع محفل بشریتند، تا ابد بشنوید صدای قهقههی مستانهشان را! شادند از وصولشان به مقام «عند ربهم یُرزقون». اینها همان نفوس مطمئنهای هستند که خداوند در سوره فجر میفرماید «فَدخُلی فی عبادی و دخلی جنتی». –خدا نمیفرماید به بهشت بروید، میفرماید به بهشت من وارد شوید.
رفتن به دامن خطر
خدا شهید ستوده را رحمت کند! ایشان در لشکر ما بود، ایشان دو سه بار در عملیاتهای مختلف این تعبیر را به کار برد: وقتی از او میپرسیدند وقتی وسط نبرد راه خود را گم کردیم چه کار کینم، میگفت ببینید آتش دشمن از کجا میآید، مستقیم به سمت آن بروید! در جنگهای دیگر میگویند در این لحظات دهانهی آتش را ببین و از آن فرار کن، ایشان میگوید مستقیم به سوی آتش برو!
آمادگی جنگی برای چه؟
امام میفرمایند آمادگی جنگی را بیشتر کنید، اما برای چه؟ این حرف نشان میدهد ایشان به دژهای جهانی میاندیشند! میگویند سنگرهای کلیدی جهان را باید فتح کنید. این همان کاری است که الان شروع شده است، یعنی در سوریه و عراق و جاهای دیگر، شروع شده است. امام با این کار میگوید برای نبردی در پنج قارهی عالم، با مستکبرها و دیکتاتورها آماده باشید. امام میگوید اسلام آمریکایی در ایران و در کل جهان مثلثی است که یک طرفش زراندوزان حیلهگر، یک طرفش قدرتمندان بازیگر و یک طرف مقدسنمایان بیهنر هستند. بعد میگوید از سیاست صخرههای سخت «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» عبور کنید. اگر ایران را مستقل نکنید و بر اساس استقلال واقعی پایهریزی نکنید، هیچ کاری نکردهاید! یعنی اگر ایران به لحاظ اقتصاد و علم و سیاست خارجی آسیبپذیر باشد هیچ کاری نکردهاید و خون همه شهدا هدر رفته است. این مرزهای جغرافیایی که انسانها را از هم جدا میکند، مرزهای اعتباری است. مرزی که قرآن پذیرفته است، مرز حق و باطل است، مرز مستکبر و مستضعف، مرز عدل و ظلم است. عدالت و قسط را خداوند برای همهی بشر میخواهد «یحب المقسطین»، یعنی عدالتخواهان و کسانی که مجری عدالت هستند و برای عدالت در سراسر جهان میجنگند سرباز عدالت هستند، سرباز توحید هستند. خداوند در قرآن خطاب به مسلمانان میفرماید: «و ما لکم لا تقاتلون فی سبیلالله و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان الّذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریه و جعل لنا من لدنک ولیا…»: چرا در راه خدا و مستضعفین نمیجنگید؟ مستضعفانی که در کل عالم خدا را میخوانند و میخواهند خداوند برای آنها ولی برساند.
باید به فکر مسلمانان باشیم
صدور انقلابی که امام میگفت معنایش این است. پیامبر فرمودند اگر شنیدید کسی، نه لزوما مسلمان، برای آن که مسلمانان به او کمک کنند فریاد زد و پاسخ او را ندادید، اصلا مسلمان نیستید. امیرالمومنین به نقل از پیامبر(ع) فرمودند: هر کس هر روز فکر نکند به سرنوشت مسلمانان، جزء مسلمانان نیست.
کمک نکنید، جلوگیری هم نکنید
الان در جهان کشورهایی هستند که کمکهایی در زمینههای پزشکی، مهندسی و کشاورزی لازم دارند. باید به سبک جهاد سازندگی، هر کسی میتواند به کمک آنها برود. کشورهایی هستند که اگر ۱۰ نفر پزشک و مهندس فداکار به آن جا بروند، مشکلات بسیاری از آنها رفع خواهد شد. من خودم بارها دیدهام که دانشجو و طلبه و فرهنگی میخواهد بدون هیچ درآمد و چشمداشتی به کشورهای دیگر بروند و به برادرانشان کمک کنند. در ابتدای اشغال فلسطین، شهید نواب صفوی همین کار را در بازار تهران انجام داد و حدود ۵۰۰۰ نفر برای اعزام به فلسطین ثبت نام کردند. الان پیشنهاد من این است که نه کمک کنید، نه مانع شوید، مسئولیت کار بر عهدهی دولت ایران نباشد. فقط ثبت نام کنید که از مومنین، هر کس میخواهد به برادرانش کمک کند، برود.
دشمنی با جهان یا دوستی با جهان؟
یک نکتهی دیگر را هم عرض کنم: عدهای در ایران هستند که همیشه در دولتها هم حضور داشتهاند، تبلیغ میکنند که مشکل ایران این است که جهان را مجموعهای منسجم پر از توطئه و نگاه امپریالیستی میبیند، یعنی حرفهایی که امام میگوید و قبل از امام، پیغمبر میگوید، اینها همه توهم است، توهم توطئه است.
ما با جهان تضاد نداریم! این آمریکا و پند کشور هستند که خود را جامعهی جهانی معرفی میکنند! من با چند نفر روحانی صحبت کردم و پرسیدم آیا این دشمنی پایهی دینی دارد، گفتند نه! اتفاقا ما با همهی جهان یکی هستیم. این حرفها در واقع برادههای تفکر چپ کمونیستی است که بین انقلابیها نفوذ کرده است. ضدیت با جهان توهم خود آمریکا و صهیونیسم و استکبار است. ما میخواهیم به جهان کمک کنیم. فرانسه و انگلیس روی همرفته، به اندازهی دو استان ما هم نیستند، در قرن ۱۹ و ۲۰ بر جهان مسلط شدند و جنایت کردند.
ترسیم افقهای سازندگی
امام در آخر جنگ، پیامی برای سازندگی صادر کردهاند، خودتان قضاوت کنید این پیام تا به حال چقدر عملی شده است. در این پیام میفرمایند قوام جمهوری اسلامی بر اساس مبارزه با استکبار است. اگر یک روز دیدید ما به استکبار و استعمار و شرق و غرب کاری نداریم، -امام صریح میگویند- جمهوری اسلامی دیگر جمهوری اسلامی نیست، یک جمهوری اسلامی قلابی است. عدول از سیاست مبارزه با استکبار، خیانت به تمام مسلمین است. یعنی حکومت در هر شرایطی که هست، نباید از اصول و آرمانهای مقدس الهی خود دست بردارد. باید مردم سلحشور ایران کینه و خشم انقلابی خود را در سینه نگه دارند و شعلههای ستمسوز این خشم را علیه امریکا و شوروی و دیگر ستمگران به کار گیرید. –می گوید من میروم ولی شما باید در دهههای آینده با همین کینهی انقلابی سراغ آمریکا و شوروی و نوکرانشان بروید.-
آنهایی که میگویند هدف سیاست خارجی و دیپلماسی این است که تحریف تمام شود، اشتباه میکنند. هدف سیاست خارجی را امام گفتهاند: «به لطف خداوند بزرگ پرچم اسلام ناب محمدی را در بام همهی عالم برافرازید…» این حرفهای امام تا مستضعفان و پابرهنگان و صالحان جهان، وارثان زمین شوند هدف سیاست خارجی و انقلاب است. پیشرفت اقتصادی یک هدف است ولی «شخصیتهای رده بالای نظام و مسئولان محترم و مردم وفادار و انقلابی کشور هرگز قبول نکنند و قبول نمیکنند که میل به هدف و پیشرفت و سازندگی به قیمت وابستگی ایران اسلامی به غرب و شرق تمام شود.» یعنی نگویید برای این که پیشرفت کنیم، سازندگی کنیم، به غرب وابسته شویم.
حرفهای امام، خلاف مصلحت
ما در جاهایی این حرفها را میخوانیم، ولی نمیگوییم حرف امام است. شروع میکنند و میگویند این حرفها خلاف اسلام است، خلاف مصلحت نظام است، خلاف انقلاب است، خلاف دین است… اگر نگویید بعضی حرفها، حرف امام است، باور کنید هر برچسبی میزنند. من الان جرأت نمیکنم بعضی حرفهای امام را بگویم، حتی بعضی حرفهای شهید مطهری و شهید بهشتی را هم نمیتوانم بگویم! چون بعضی تا بشنوند میگویند اینها خلاف اسلام است.
دوستان گفتند سخنرانیهای قبل از نماز جمعهی تهران را در تلویزیون پخش نخواهند کرد. من نمیدانم این حرف عملی خواهد شد یا نه، ولی به هر حال، آنها معذورند. بالاخره امر به معروف و نهی از منکر هزینه دارد و هر کسی حاضر نیست آن را به جان بخرد. میگویند هر چه بحث تئوریک و نظری هست استفاده میکنیم، ولی حرفهایی که در نماز جمعه میگویید امکان پخش ندارد، چون این جا خلاف حرف امام است، آن جا خلاف حرف آقاست، جای دیگر خلاف قانون اساسی است… در حالی که ائمهی جمعهی تهران حمایت میکنند و بعد از آن سخنرانی تایید میکنند که جایگاه گفتن این حرفها نماز جمعه است، بعضی دوستان میگویند این حرفها خلاف مصلحت است!
یک مشت حرف
این تیپها را من قبلا هم دیدهام. کسانی که مشابه این حرفها را میگفتند، زمان جنگ هم جبهه نمیآمدند. ما در مشهد خودمان کسانی را داشتیم که تا امام میگفت هر کس میتواند سلاح بردارد و برود، میگفتند ما باید برای آیندهی اسلام خودمان را ذخیره کنیم! ولی آیندهی اسلام هیچ وقت نرسید تا آنها خرج شوند، فقط همین طور چاق و چاقتر شدند و باد از هر طرف آمد، به همان طرف رفتند، یک وقت چپ کردند، یک وقت راست شدند، یک وقت ریششان را از ته تراشیدند، یک وقت ریش دو قبضهای گذاشتند… هیچ گاه حاضر نشدند برای انقلاب فداکاری کنند، در انقلاب و در جنگ پایشان به هیچ عملیاتی باز نشد ولی طوری حرف میزنند که انگار کل جنگ را اینها اداره میکردند!
بخوانید!
من خواهش میکنم پیام امام در تاریخ ۱۱ مهرماه ۶۷ در مورد سازندگی بعد از جنگ را مطالعه کنید. امام صریحا نکاتی را میگویند، بخوانید و بعد قضاوت کنید چقدر از اینها عمل شد. یک نکته که ظاهرا از همه کماهمیتتر است این بود که امام گفت بعضی شهرهایی را که گرفتار خرابیهای جنگ شده است، نسازید. فقط در مورد یک یا چند شهر خرابشده، فرمان حفظ و بازسازی دادند، آن هم به همان شکل قبل. هدفشان این بود که به صورت علنی نشان دهند چه تجاوزهایی به ملت ایران شد و چه مقاومت قهرمانانهای از سوی مردم ایران به عمل آمد تا آیندگان فقط به کتاب تاریخ و سند اکتفا نکنند، بلکه خودشان بیایند و ببینند. امام فرمان دادند بازسازیها با رضایت صاحبان املاک، با ایجاد شهرهایی در مجاور شهرهای قبلی صورت گیرد و خانههای قبلی مثل موزه حفظ شود. امام آن جا میفرمایند طلسم انحصار در تجارت داخلی و خارجی را بشکنید، وگرنه کشور را نمیتوانید بسازید. میگوید تمام اختیارات حکومتی را به افراد خاص متمکن و مرفه واگذار نکنید، در سطح تودههای مردم و جامعه بسط دهید. تاکید کردند در حفظ ارزشهای اسلامی. میگوید: جنگ تمام شده است ولی بروید پناهگاه بسازید -این حرف بسیار عجیبی است- به فکر ایجاد پناهگاههای جمعی برای مردم و کارگران باشید. پناهگاه مخصوص زمان جنگ نیست، باید برای آینده احتیاط کنید. میگوید اگر میخواهید خودکفا شوید، مراکز علمی و تحقیقاتی را توسعه دهید، متمرکز کنید، تشویق کنید. میگوید در کل کشور بگردید مخترعان، مکتشفان و نیروهای متخصص و متعهدی که شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق درآمده اند، بیابید و حمایت کنید. مراقب باشید این استعدادها در پیچ و خم ادارههای دولتی و حکومتی، خسته و ناتوان نشوند…