چرا موفق نبودیم؟ رحیم قمیشی سال ۱۳۶۲ بود یا ۱۳۶۳، در عملیاتی که شکست خورده بودیم، جلسهای در مقر فرماندهی لشکر تشکیل شده بود برای بررسی دلایل شکستمان. همه فرماندهان بالا و مسئولان میانی آمده بودند. یکی گفت مهندسی ضعیف بوده، یکی اشاره کرد به توجیه نبودن نیروها در موقع حرکت، یکی گفت آموزش نیروها […]
چرا موفق نبودیم؟
رحیم قمیشی
سال ۱۳۶۲ بود یا ۱۳۶۳، در عملیاتی که شکست خورده بودیم، جلسهای در مقر فرماندهی لشکر تشکیل شده بود برای بررسی دلایل شکستمان.
همه فرماندهان بالا و مسئولان میانی آمده بودند.
یکی گفت مهندسی ضعیف بوده، یکی اشاره کرد به توجیه نبودن نیروها در موقع حرکت، یکی گفت آموزش نیروها خوب نبوده است، موضوع کمبود آتشِ پشتیبانی که همیشه وجود داشت، گسترده بودن میدان مین دشمن، اینکه عراقیها از قبل آماده بودند و بچهها را اصطلاحا درو میکردند.
یادم هست در آن عملیات برای عبور از کانالهایی که عراقیها حفر کرده بودند، نیروها باید پلههایی را با خود حمل میکردند، تصور کنید نیروهایی که مهمترین نقطه اتکایشان حملات غافلگیرانه نیمهشب بود، با پلههای بلندی باید روانه میشدند و انتظار داشتند دشمن نبیندشان!
آنشب خیلی تلفات داده بودیم، یک متر هم نگرفته بودیم، حال همهمان بد بود، و هر کسی شکست را در قسمت مقابلش میدید، شناسایی از تدارکات، تدارکات از مهندسی، مهندسی از آتش پشتیبانی، تیپ از گردان، گردان از لشکر، فرماندهی از نیروهای رزمی کار نابلد، نیروها از عدم توجیه بوسیله فرماندهی.
یکی از فرماندهان محور حاضر در جلسه دوست خوبم عظیم محمدی بود، خونسردی او همیشه مرا متعجب میکرد، در سختترین شرایط جبهه، با آرامش تصمیم میگرفت و عمل میکرد، همیشه هم موفق بود. یک پایش قبلا در جبهه بهشدت مصدوم شده بود و چندین سانتیمتر کوتاهتر از آن پایش بود، آنقدری که کفشش را هم که پاشنه بلند کرده بود باز هم راه رفتن راحت برایش ممکن نبود. شاید اگر در عملیات کربلای چهار شهید نشده بود، امروز با عمل جراحی میشد پایش را بلندتر کرد.
خیلی عظیم را دوست داشتم…
نمیدانم چرا سرنوشت شهید شدن او بود و ماندن من!
در آن جلسه عظیم خونسردی همیشگی را نداشت، نه اینکه صدایش را ببرد بالا، او تن صدایش هیچوقت بالا نمیرفت، اما حرفهایش محکم و متفکرانه بود.
نوبت عظیم که شد با همان صورت برافروختهاش و البته با بغض، یک جمله بیشتر نگفت؛
– در این عملیات چرا ما باید پیروز میشدیم؟!
و سر همه ما پایین افتاد.
راستی چرا باید موفق میشدیم؟
فرماندهی صحیحی وجود داشت؟ برنامهریزی درستی شده بود؟ برآورد دقیقی از مسیر وجود داشت؟ نیروها کاملا آماده بودند؟ هیچکدام…
ما گفته بودیم با توکل به خدا شروع میکنیم و او کمکمان میکند!
هر کسی هم کشته شد شهید است و به بهشت خدا میرود، خوشا به سعادتش!
به همین سادگی.
و منتظر بودیم فتحالفتوح هم بکنیم.
شهید عظیم محمدی نازنین راست میگفت؛ “چرا باید موفق میشدیم؟”
صرفا چون فکر میکنیم خدا دوستمان دارد!
چون امداد غیبی تنها به ما کمک میکند؟
چون ما در آسمان پارتی داریم؟
چون جان جوانها ارزان است برایمان!
نه! خدا قانون دارد.
هیچ چیزی تصادفی اتفاق نمیافتد.
موفقیت شانسی بهدست نمیآید.
این روزها فکر میکنم چرا مردم تشنه خوزستان باید باور کنند قهر طبیعت آنها را به این روز انداخته؟
چرا مردم سیستان و بلوچستان باید بپذیرند فقر، مرگ و عقب افتادگی سرنوشت محتوم آنهاست.
چرا مردم ایران باید قبول کنند مرگومیر کرونایی این روزها یک اتفاق ناخواسته است؟
چرا جوانها باید تصور کنند در خاورمیانه نمیشود برنامهریزی و امید به آینده خوب داشت؟
یکی میگوید وزیر مقصر است، یکی میگوید رئیس جمهور، یکی مشکل تحریم را میگوید، یکی بیصبری و پر توقعی مردم را، یکی دولت قبل را، یکی قهر طبیعت را…
شما را بهخدا هیچ توضیحی ندهید، هیچ سرهمبندی نکنید، هیچ توجیهی نکنید، هیچ پاسکاری نکنید. دروغ نگویید…
بگویید آخر؛
چرا ایران باید بر خشکسالی غلبه میکرد؟
چرا مدیریت ناکارآمد ما باید در تولید برق، در تورم، در توسعه، در برنامهریزی درازمدت موفق میشد!؟
برای موفقیت چه گامهای مهمی برداشتهایم؟
ما چقدر با مردم صادق بودهایم؟
چقدر به کارشناسان توانا، فارغ از گرایشاتشان فرصت دادهایم نظر بدهند.
اصلا کِی پذیرفتیم بحران داریم…
کسی شنید یک مقام دولتی بگوید در خوزستان با بحران مواجهیم، در سیستان چه؟
کدام مقام رسمی گفت از نظر درمان و واکسیناسیون کرونا شرایط ما در کل کشور بحرانی است.
مرگ بیش از سیصد نفر کم است؟
کسی مسئولیت پذیرفته؟
اینها طبیعی است.
کدام برنامه دراز مدت در کشور با موفقیت اجرا شده؟
کی گفتیم در سیاست خارجی پر تنشمان باید تجدید نظر کنیم؟
در سیاستهای داخلیمان…
چقدر آمریکا را محکوم کنید، خسته نشدید.
کاش عظیم شهید نشده بود و میدید ما هنوز هم نمیدانیم چرا موفق نمیشویم.
ما هنوز موفقیت را از آسمان میخواهیم، ما هنوز پی مقصرهای دروغی میگردیم.
ما هنوز این سؤال را از خود نپرسیدهایم؛
اصلا چرا باید موفق میشدیم؟
چرا باید بر بحرانها پیروز میشدیم!
#تحلیل_زمانه