شهید «عبدالحمید سالاری سردری» اولین شهید مدافع حرم از هرمزگان است که به دلیل سختیهای اداری با کمک برادران سنی همراه رزمندگان سنی سیستان و بلوچستان برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به سوریه اعزام شد.
شهید «عبدالحمید سالاری سردری» دوم شهریور ۱۳۵۵ در روستای سردر سیرمند از توابع شهرستان حاجی آباد در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود و دوران کودکی را با کمک به پدر خود در زمینهای کشاورزی سپری کرد.
وی دوران ابتدایی را در مدرسه شهید عبدالله ساروئیه با موفقیت طی کرد و برای ادامه تحصیل به شهر بندرعباس آمد و به دلیل علاقه خود به اهل بیت (ع) مراسمهای مذهبی را به روستا میرفت و مسجد و حسینیهای که در نزدیکی خانه شان بود به نوکری اهل بیت (ع) میپرداخت.
عشق و اردات به اهل بیت (ع) در لحظه لحظه زندگی شهید سالاری جاری بود و هنگامی که داعش به حرم حضرت زینب و حضرت رقیه سلامالله علیهما نزدیک شد، غیرتش اجازه نشستن به وی نداد و راهی سوریه شد.
در حالی که اعزام از استان هرمزگان صورت نمیگرفت، شهید سالاری ۲۶ مهرماه سال ۱۳۹۴ مصادف با چهارم ماه محرم خود را به سپاه استان سیستان و بلوچستان رساند و پس از گذراندن دورههای آموزشی در تهران همراه با گروه نبویون که متشکل از رزمندگان اهل سنت سیستان و بلوچستان بود، برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) و مبارزه با گروههای تکفیری و داعش عازم شهر دمشق در کشور سوریه میشود و پس از زیارت حرم مطهر حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) عازم شهر حلب شد.
شهید سالاری دارای یک دختر و پسر به نامهای زهرا و محمدامین است که سال ۹۴ تازه وارد دوران نوجوانی شده بودند و شیرینی رفتار و گفتارشان برای پدر از هر عسلی گواراتر بود، اما این شهید بزرگوار اهل و عیال و دنیای خود را رها کرد و برای دفاع از حریم و حرم اهلبیت (ع) رفت و در نهایت سوم آذر ۱۳۹۴ مصادف با دوازدهم ماه صفر به درجه رفیع شهادت نائل شد.
شهید سالاری که اولین شهید مدافع حرم از هرمزگان است پیکر مطهرش در تاریخ ۱۴ آذرماه ۱۳۹۴ بر روی دستان مردم شهیدپرور بندرعباس تشییع و در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۹۴ در زادگاهش، روستای سردر به خاک سپرده شد.
بعد از گذشت چهار سال از شهادت این شهید دختر و پسرش بزرگتر شده اند و بغض هایشان هر روز بیشتر از دیروز میشود به طوری که دخترش میگوید همه میگویند شما اگر پدرتان را از دست داده ای، اما مانند حضرت رقیه (س) سیلی نخورده اید، اما ای کاش ما سیلی میخوردیم، اما بی حرمتی به خون شهدا را نمیدیدیم.
محمدامین که خود را مرد خانه میداند در کنار پرداختن به تحصیل با کسب بهترین نمرهها به مداحی نیز علاقمند است و در ادامه راه پدرش در مراسمهای مذهبی روستایشان شرکت و مداحی میکند.
در وصف همسر شهید همین بس که سردار تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه او را نمونهای از صبر و استقامت میداند، زیرا همسر شهید در حالی که خود در خانوادهای شهیدپرور بزرگ شده و عمویش در دفاع مقدس به درجه رفیع شهادت رسیده و درد هجران را به خوبی درک کرده، اما مانع همسرش برای رفتن به جبهه نمیشود.
همسر شهید درباره خصوصیات اخلاقی وی می گوید: مردی مهربان و خانواده دوست بودند و احترام زیادی به همسر و فرزندانش میگذاشت و آنقدر فرزندانش را دوست داشت که به آقا محمدامین همیشه میگفت داداشی و به زهرا خانم میگفت آبجی. همیشه به دیگران احترام زیادی میگذاشت و همیشه وقتی به کسی میرسید حتما دستش رو روی سینه اش میگذاشت و سلام میکرد.
وی درباره نحوه اعزام شهید به سوری توضیح می دهد: ابتدا از بندرعباس اقدام کرد که به سوریه برود اما بندرعباس بسیجی را اعزام نمیکرد به همین دلیل از طریق دوستانش به سیستان و بلوچستان رفت و خودش را مقیم آنجا معرفی کرد و توانست به سوریه برود و پس از یک دوره در تهران راهی سوریه شدند و اول به دمشق رفتند و پس از زیارت حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه(س) راهی مقرشان شدند و پس از مدتی در سوریه و در یک عملیات که در روستا تل دادین در جنوب شهر حلب به شهادت رسیدند.
وی درخواستی هم از مردم شریف ایران دارد و میگوید که درخواستم از مردم این است که پشتیبان ولایت و رهبری باشیم و گوش به فرمان رهبر باشیم و فریب حرفهای منافقین را نخوریم و خون شهدا را پایمال نکنیم که این شهدا از زن و فرزندانشان گذشتند بخاطر انقلاب و اسلام و مردم که در آرامش و امنیت زندگی کنند.
انتهای پیام/۳۶۱