روایتی از بزرگترین آرزوی شهید علی میرزایی/ صلابت نوجوان افغانستانی در بحبوحه حملات داعش
روایتی از بزرگترین آرزوی شهید علی میرزایی/ صلابت نوجوان افغانستانی در بحبوحه حملات داعش

علی میرزایی ۲۱ ساله بود که در سوریه شهید شد و اوایل آذر پیکرش پس از شش سال از شهادت به آغوش خانواده بازگشت.

رزمندگان لشکر فاطمیون زمانی خوش درخشید که گروهک‌های تکفیری به نزدیکی حرم حضرت زینب (س) رسیدند. پیش از آن داعش بسیاری از مناطق سوریه را تحت سیطره خود درآورده بود و کشتار و قتل عام ارمغان حضورشان شده بود. مردان افغانستانی بی آلایش و بی باک که روزی در مبارزه با دشمنان داخلی و خارجی کشورشان اسلحه به دست گرفتند و در کوه‌های صعب العبور و دشت‌های وسیع ایستادگی کردند حالا با شنیدن خبر تهدید حرم اهل بیت (ع) در سوریه آماده دفاع از دین و ناموس مسلمین شدند. حرم که در خطر افتاد خودشان را از گوشه و کنار ایران رساندند، مردان بی آلایشی که تا قبل از این کمتر نامی از آنان برده می‌شد حالا در لشکری به نام مادر مظلومشان حضرت فاطمه زهرا (س)  افتخارآفرینان جبهه‌های مقاومت شدند.

علی میرزایی سن و سال زیادی نداشت، ۲۱ ساله و اهل دایکندی افغانستان بود که از خانواده جدا شد و به ایران آمد. در همان ابتدای حضورش با فاطمیون آشنا شد و برای حضور در جبهه سوریه ثبت نام کرد. چیزی نگذشت که او هم به مدافعان حرم پیوست.

بهمن عظیمی پسرخاله این شهید درباره چگونگی پیوستن علی به فاطمیون اظهار داشت: سال ۱۳۹۵ وقتی فهمید حرم در خطر است بی قرار رفتن شد، سنی هم نداشت، متولد سال ۱۳۷۴ بود، واقعیتش ما گفتیم سوریه نرو، اما راهش را انتخاب کرده بود، پیکرش که برگشت فهمیدیم فهمیده‌تر از ما بود، ما دل رفتن نداشتیم، اما او داشت و رفت.

وی افزود: علی هرچند کوچک بود، اما دل بزرگش او را رهسپار دیار عاشقان شهادت کرد. هنوز مکالماتش وقتی از جبهه تماس می‌گرفت را با وجود گذشت چند سال خوب به خاطر دارم و ملکه ذهنم است، حتی صدای مهیب انفجار و حملات تکفیری‌ها را از پشت تلفن می‌شنیدیم. او در کمال آرامش صحبت می‌کرد و از اینکه احتمال دارد برنگردد می‌گفت. اینکه احتمال سالم برگشتنش کم است؛ می‌گفت وقتی دوستانم شهید می‌شوند با اینکه باید بترسیم و عقب نشینی کنیم، اما انگیزه می‌گیریم که جلوتر برویم. نگران خانواده‌اش بود که بعد از شهادت چه می‌شود، چون از حضورش در سوریه بی اطلاع بودند، می‌گفت اگر شهید شدم دلیل رفتنم را بگو تا قانع شوند.

پسرخاله شهید میرزایی ادامه داد: می‌گفت تنها آرزویم شهادت است. قطعا خواست قلبی‌اش همین بود. راهش را با وجود سن کم انتخاب کرد و با اینکه برخی حرف‌هایی می‌زنند که این بچه‌ها به خاطر پول رفتند، اما او نیاز مالی نداشت، چون در هر صورت خانواده تامینش می‌کردند، تنها برای هدف قلبی و اعتقاد و ایمانش رفت. من دلش را نداشتم، اما او دلش را داشت.

عظیمی درباره چشم‌انتظاری خانواده برای بازگشت پیکر فرزندشان بیان کرد: شش سال خانواده چشم‌انتظار بودند، به خصوص مادر و خاله‌اش، این شش سال برای همه سخت بود. حالا که پیکر بازگشته از چشم‌انتظاری درآمدند و حداقل شهادتش برای ما اثبات شد، علی با آمدنش پیام ایثار و گذشت را آورد. وقتی مسوولان سپاه پاسداران به منزل آمدند تا خبر بازگشت پیکر را بدهند مادر اول خوشحال شد و با سادگی پرسید پسرم کجا بود؟ پیکرش را از توی خاک جمع کردند یا سردخانه؟»

به گزارش دفاع‌پرس، علی میرزایی سال ۱۳۹۴ در خانطومان سوریه شهید شد، اما پیکرش در منطقه ماند و مدتی پیش پس از سال‌ها گمنامی هویتش از طریق آزمایش دی‌ان‌ای شناسایی شد. پیکر شهید علی میرزایی اوایل آذر امسال پس از برگزاری نماز جمعه روی دوش مردم شهرستان پاکدشت تشییع و در امامزاده ابراهیم (ع) روستای ارمبویه تشییع و خاکسپاری شد.

انتهای پیام/ ۱۴۱