در بخشی از کتاب «یادگاران احمدی روشن» به حساسیت شهید احمدی روشن نسبت به هدر دادن بیتالمال در مجموعه تحت مدیریتش اشاره شده است که انتشارات مرز و بوم آن را بازانتشار داده است.
در این مطلب آمده است:
همراه هم رفتیم دفتر مدیرعامل یکی از شرکتهای سازمان. طرف پنج سال مسئول بود، ولی کار را به نتیجه نرسانده بود. تازه دو سال دیگر هم وقت میخواست. مصطفی بهش گفت «پنج ساله داری جون میکنی، چه کار میکنی؟ پولهای بیتالمال رو معلوم هست چهکار کردهای؟» طرف جا خورده بود. دستش را گذاشت روی شانه مصطفی که آرامش کند. مصطفی خیلی از اینکه کسی بهش دست بزند، بدش میآمد.
گفت: «دستت رو بنداز، بگو چه غلطی کردهای این همه سال؟ این همه خون شهید دادهایم که تو اینطوری کنی؟» طرف گفت: «آقای مهندس، این چه ادبیاتیه؟» مصطفی گفت: «جمع کن خودت رو! ادبیات من اینه. دمار از روزگارت درمیارم.» رو کرد بهم «چقدر وقت میخوای مهندس؟» از قبل برنامه آماده کرده بودم. گفتم: «شش ماهه تحویل میدیم.» مصطفی به مدیرعامل گفت: «تموم. کار رو تحویل آقای مهندس بدید، خداحافظ شما.»
کمتر از شش ماه تمامش کردیم.
انتهای پیام/ ۱۴۱