رحیم صفوی در کتاب خاطرات خود میگوید: هر روز عده زیادی از شخصیتها و دانشجوها از ایران و کشورهای دیگر برای دیدن آقای خمینی میآمدند. خبرنگارها هم همیشه بودند. خانهی خود آقا اجارهای بود؛ ولی خانه روبهروی بیت ایشان، متعلق به یک ایرانی مقیم فرانسه بود.
سید یحیی رحیم صفوی در کتاب خاطرات خود به روزهای مبارزات مردم علیه رژیم شاه و حضور امام خمینی در نوفل لوشاتو اشاره دارد. در ادامه بخشی از این خاطرات را میخوانید:
در ۴۵ کیلومتری پاریس به دهکده (نوفل لوشاتو) سبز و خرمی مثل شمال خودمان رسیدیم. توی یک خیابان تمیز، جلوی باغی با حصار چوبی سبزرنگ ایستادیم. از در چوبی سبزرنگ سادهای و از میان باغ پردرختی گذشتیم. دوست داشتم میوهها را بچینم؛ تا چند لحظهی دیگر میخواستم آقای خمینی را ببینم. همه این توجه به درخت و میوهها برای کم کردن اضطرابم بود. رفتیم توی خانه. سلام کردیم. آقای خمینی بهگرمی جوابمان را داد. جلو رفتم و دستشان را بوسیدم و بیاختیار گریه کردم. باورم نمیشد بعد از اینهمه سال حالا جلوی رهبرم ایستادهام. آقا برای نماز آماده میشد. تا اذان و اقامه را بخواند ما وضو گرفتیم و پشتسر ایشان ایستادیم و بهترین نمازمان را خواندیم.
هر روز عده زیادی از شخصیتها و دانشجوها از ایران و کشورهای دیگر برای دیدن آقای خمینی میآمدند. خبرنگارها هم همیشه بودند. خانهی خود آقا اجارهای بود؛ ولی خانه روبهروی بیت ایشان، متعلق به یک ایرانی مقیم فرانسه بود که همه دیدارها و نمازهای جماعت در این خانه انجام میشد. حاجاحمد آقا همه کارها را هماهنگ میکرد. حاج مهدی عراقی هم کارهای تدارکات و تهیه غذای مهمانها را انجام میداد. بیشتر اوقات غذای سادهای تهیه میکرد. خانم مرضیه دباغ هم در تکثیر اعلامیهها کمک میکرد. زیرزمینی در این خانه بود که صحبتهای آقا را روی کاست ضبط میکردند. معمولاً این کار با سراجالدین موسوی بود. آنها این نوار را پشت تلفن برای یارانشان در شهرهای مختلف ایران پخش میکردند و آنها هم ضبط میکردند. به این شکل پیامهای آقا به ایران میرسید.
آقای خمینی روی رعایت قانون فرانسه اصرار داشت. یکبار برایش گفتند ایرانیها در باجههای تلفن کاری میکنند که فقط با یک سکه زمان زیادی با ایران حرف بزنند تا سکه اضافی برای هر دقیقه ندهند. آقا جدی خواستند دیگر کسی از ما اینکار را نکند. گفتند: این کار گناه است. همهی قوانین فرانسه را باید ایرانیهایی که اینجا هستند، رعایت کنند. این را تاکید میکنم. به هر کسی هم که نیست این را بگویید. حدود یک ماه در فرانسه بودم. یک روز آقا در جمع دانشجوهای ایرانی تکلیف کردند که همه به ایران بروند و در میان مردم فعالیت کنند. خبرهایی از ایران میرسید که مردم به خیابانها ریختهاند. ما هم کسب تکلیف کردیم و به ما هم توصیه کردند برگردیم ایران.
انتهای پیام/