فرمانده گردان «داش مشتیها»
گردان میثم یکی از گردانهای به نام لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) بود که معروف است بچههایش داش مشتی هستند و علی اصغر آن را فرماندهی میکرد.
فرمانده ۲۲ ساله گردان کمیل
در این نوشتار زندگی نامه شهيد مرتضي خانجاني تبیین شده و وصیت نامه وی ارایه شده است . مراسم یادواره شهدای گردان کمیل ، با گرامی داشت فرمانده گردان کمیل اشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) ، شهید مرتضی خانجانی در شامگاه روز جمعه ۱۵ بهمن ۱۴۰۰ در مسجد انصارالحسین ملایر ، توسط پایگاه مقاومت شهید بهشتی برگزار گردید .
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
نظر امام خامنهای درباره سربازی که ۲ ساله به استراتژیست جنگ تبدیل شد
رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره شهید حسن باقری گفتند: او از یک سرباز صفر در ظرف دو سال به یک استراتژیست تبدیل شد.
شهید اشجع فشارکی ها
.
در این نوشتار نخست چکیده اطلاعات ۶۹ شهید والامقام فشارکی بیان شده ، سپس زندگی نامه شهید علی اشجع تبیین شده و همچنین وصیت نامه وی ارایه شده است .
*
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
ابوالفضل شهید فشارکی ها
.
در این نوشتار نخست چکیده اطلاعات ۶۹ شهید والامقام فشارکی بیان شده ، سپس زندگی نامه شهید سید عباس هاشمی فشارکی، ( معروف به سید ابوالفضل)تبیین شده و بخشی از وصیت نامه وی ارایه شده است .
*
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
باید روی آنچه دست خداست، حساب کنیم
این جمله شهید میثمی میان فرماندهان قرارگاه مشهور است که میگفت: نباید روی آن چیزی که در دستمان هست، حساب کنیم، بلکه باید روی آنچه دست خداست، حساب کنیم. فکر نکنیم توان ما بهاندازه امکانات موجود در دستمان است؛ توان ما به همان اندازهای است که به خدا متکی هستیم.
روایتی از حساسیت شهید احمدی روشن نسبت به بیتالمال
در بخشی از کتاب «یادگاران احمدی روشن» روایتی از حساسیت شهید احمدی روشن نسبت به بیتالمال آمده است.
بورانی درخشان از شهید اصغر بورانی
.
در این نوشتار نخست چکیده اطلاعات ۶۹ شهید والامقام فشارکی بیان شده ، سپس زندگی نامه شهید اصغر بورانی تبیین شده وسپس بخشی از وصیت نامه اش ارایه شده است .
تاریخ تولد: ۷/۲/۱۳۴۱ تاریخ شهادت: اواخر ۱۳۶۲
*
دکتر سید جواد هاشمی فشارکی
ماجرای مشقتهای نجات جان یک شهید از زبان یک رزمنده
رضا شفیع زاده رزمنده دوران دفاع مقدس به بیان خاطرهای از شهادت «عبدالعلی روشن» پرداخت.
شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس […]