سردار آسودی با اشاره به فعالیت سه هزار و ۵۰۰ پاسدار اهل قلم در سپاه، گفت: در این دوره جشنواره کتاب سال، ۳۴۶ عنوان کتاب و ۳۹ مقاله توسط ۲۱۰ نفر به جشنواره ارسال شده است.

  این کار  و اثر ارزشمند و بسیار  زیبا به کارگردانی برادر قاسم عوض بیگی و اجرای گروه سرود شهید فرجی با حمایت سیمای شاهد ساخته شده است.

در آغاز ورود به چهارمین سال گام دوم انقلاب در روز ۲۴ بهمن ۱۴۰۰ مراسمی که پس از نماز ظهر در حسینیه معاونت مهندسی ستاد کل سپاه پاسداران با رعایت دستور العمل های بهداشتی کرونایی برگزارشد ؛ سخنران این مراسم آقای دکتر سید جواد هاشمی فشارکی با موضوع مهندسی گام دوم انقلاب ورسالت مهندسی سپاه بود .

برادر شهید «عباس کارگری» گفت: یک‌بار برای توپ‌بازی رفتیم بالای پشت بام، من در دروازه بودم که عباس توپ را به سمتم شوت کرد تا گل بزند، یک لحظه دیدم عباس و توپ نیستند، هر دو به حیاط افتاده بودند، با اینکه از ارتفاع چند متری افتاده بود، ولی اتفاقی برایش نیفتاد؛ نگاهش که کردم دیدم بلند شده و لباسش را می‌تکاند، انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده.

در صورت عمل به توصیه‌های گام دوم، چالش‌ها و عیوب درونی کاهش یافته و دشمنان خارجی و داخلی به اهدافش نائل نخواهند شد. انفجار نوری که در ابتدای گام اول انقلاب به‌یک‌باره ظلمات ستم‌شاهی را شکافت ملت ایران را به نور اسلام ناب منور ساخت و به نعمت انقلاب اسلامی بسیاری از ارزش‌های اسلامی احیا گردید و ان‌شاالله با ایجاد تمدن نوین اسلامی در گام دوم انقلاب اسلامی، زمینه‌سازی ظهور نور مهدوی (عج) خواهد گردید.

مادر شهید مظاهری گفت: نذر کرده بودم اگر امام به کشور بازگردد به پای ایشان بوسه بزنم، دِین این نذر هنوز به گردنم مانده است؛ چرا که نتوانستم آن را ادا کنم.

همه ساله در ۲۲ بهمن راهپیمایی بصورت جشن ملی در سراسر کشور وحتی در برخی نقاط جهان برگزار میشود؛ بگونه ای که حتی در دو سال بحران کرونا نیز علاوه برچراغانی ، نصب پرچم ؛ بصورت موتوری وخودرویی و مجازی و…. نیز پرشور برگزارشد . مزیت شیرینی که داشت این بود که دیگر افراد واداده غربی بردولت حاکم نبودند.
دکترسیدجواد هاشمی فشارکی

«روزی یکی از دوستان مریم وارد خانه شد و وی را رو به قبله، در حالی که به پشت دست خود می‌کوبید، دید. با تعجب پرسید: چه شده مریم؟! مشکلی پیش آمده؟! آن لحظه به او جوابی نداد؛ اما مدتی بعد به دوستش گفت: من هر روز اعضای بدنم را مواخذه می‌کنم و از آن‌ها می‌پرسم که امروز برای خدا چه کاری انجام داده‌اید؟»

اشتیاق او به پنج شنبه هایی که وقف علیرضا کرده است، همه هفته اش را تحت شعاع قرار داده ، در انتظار رسیدن آخر هفته و موعد دیدار!

یکی از بچه‌ها تیر خورده بود و افتاده بود بین ما و دشمن. زنده بود ولی سخت می‌شد او را از آن معرکه عقب بکشیم. امیر آرام و قرار نداشت. می‌خواست هرطور شده او را بیاورد عقب. با رجز یاحیدر، یاحیدر رفت توی دل آتش و هم رزم‌مان را با خودش آورد عقب.